«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مقدّمه
«کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ».[۲]
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین و علی الأرواح الّتی حلّت بفنائک
اعظم الله اجورنا واجورکم بمصابنا بالحسین علیه السلام
به محضر مبارک امام زمان ارواحنا فداه و به محضر شریف نایب امام زمان ارواحنا فداه، رهبر بزرگوارمان، همه مراجع تقلید، علمای راستین، فرهیختگان، نخبگان دلدادهی به حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه، و امّت حسینیمان، مردم شهیدپرور و شهیدداده و علاقهمند به شهادت ایام ماتم سالار شهیدان را تسلیت عرض میکنم.
سفینه النّجاه
حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه کشتی نجات برای بشریت، برای انسانیت، برای ادیان توحیدی و برای ارزشهای والای جوامع انسانی است.
همهی امامان ما در طوفانها پناهگاهِ طوفانزدهها هستند، «مَثَلُ أَهْلِ بَیتِی فِیکُمْ کَمَثَلِ سَفِینَهِ نُوحٍ»،[۳] ولی سفینهی حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه نه تنها برای آحاد گرفتار در طوفانِ حوادث تکیهگاه و پناهگاه است، بلکه حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه برای کشتیهای در گِل نشسته هم پناهگاه هستند.
کشتی حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه نسبت به سفینههای نجات دیگر، هم اوسع است، همه را راه میدهد، جا میدهد، از سوابق سؤال نمیکند، در گزینش آن نقطه ضعفهای سابق مانعِ وصلِ به حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه نمیشود، شرط وصل شدن این است که انسان به گذشتهها قلم بکشد، اگر نزدِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه آمد آمده باشد و حسینی شده باشد.
حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه حرّ را به راحتی پذیرفتند و حتّی یک لحظه هم حاضر نشدند حرّ را شرمنده و سرافکنده ببینند و به سرعت به او اذن دادند تا برود و با دریافت خلعتِ عزّت شهادت، گذشتهی خودش را جبران کند.
حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه منتظر نشدند که زهیر عثمانی بیاید، بلکه خودِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه فرستادند، و نسبت به بعضی از افراد بدسابقه پیک نفرستادند، بلکه خودِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه قدمرنجه فرمودند و از اشخاص خواستند، بدی کافی است، بیتفاوتی کافی است، غفلت کافی است، بیا تا تو را نجات بدهم.
از این جهت میگویند «سفینه الحسین اوسع».
از طرفی هم قرآن کریم هم به مسابقه و سبقت گرفتن دعوت کرده است و هم به مسارعت دعوت کرده است.
اگر کسی بخواهد گناه او زود بخشیده بشود و زود درجات قرب را طی کند و به قلهی وصالِ محبوب برسد، یک دل شکستهای نزد حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه بیاورد، «من بکی او ابکی او تباکی وجبت له الجنه».
برخی از اهداف قیام حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه
حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه در قیام خودشان، در انقلاب خونین خودشان، اهدافی را منظور فرمودند و برنامهریزیها برای رسیدن به آن اهداف بوده است.
یکی از آنها طاغوتستیزی بود، استکبارستیزی بود، ناسازگاری با گردنکلفتها و باجگیرها و مستکبرین بود.
حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه فرمودند: «وَ اَللَّهِ لاَ أُعْطِی بِیَدِی إِعْطَاءَ اَلذَّلِیلِ وَ لاَ أَفِرُّ فِرَارَ اَلْعَبِیدِ»،[۴] من نه مانند بردگان فرار میکنم و نه دستِ ذلّت و بیعت به او میدهم.
بلکه حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه در برابر یزید تا آخرین عزیز و تا آخرین قطرهی خون خود را دادند، هم صحنه را خالی نکردند و عقبنشینی نکردند و هم تسلیم نشدند.
این درس بزرگی برای بشریت است، خصوصاً امّت ما که در انقلاب به پیروی از امام راحل حسینی خود، و بعد از امام راحل با تبعیّت از سکّاندار کشتی انقلاب و رهبر مستضعفان جهان در زمان غیبت، رهبر بزرگوارمان همین راه را طی میکنند، ملّت ایران نه در برابرِ قدرتهای سلطهگر تسلیم میشود، و نه از مواضع انقلابی و عزّت خودش عقبنشینی میکند.
حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه فرمودند: «مِثْلِی لاَ یُبَایِعُ بِمِثْلِهِ»،[۵] نفرمودند من تسلیم نمیشوم و بیعت نمیکنم، بلکه فرمودند جریان حسینی، مثل من با مثل یزید بیعت نمیکند.
نکتهی دومی که در فرمایشات حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه و در عمل حضرت وضوح دارد، فرمودند: من قصد اصلاح امّتم را دارم، «أُرِیدُ آمُرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ اَلْمُنْکَرِ».[۶]
نکاتی در مورد امر به معروف و نهی از منکر
سیرهی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و اوصیای پیغمبر خدا این بوده است که نسبت به جامعه بشری احساس داشته باشند، دلسوزی داشته باشند، نسبت به اموری که ارزش هست، شایسته است، زیبنده است، راهها را باز کنند تا بشر از زیباییهای انسانی و ارزشهای والای ملکوتی محروم نماند. آنچه خوب است معروف است، یعنی فطرت بشری با آن آشناست. همهی فطرتها محبّت را میپذیرند، عدالت برای همهی سرشتها و خمیرههای انسانی آشناست، خدمت و گرهگشایی و حمایت از مظلوم و کمک به فقیر معروف هستند، پرستش خدای متعال، دعا، نیایش، خداجویی، خداگرایی، معنویت، عبادت، اینها معروف هستند، صرف نظر از تعلیمات انبیاء علیهم السلام، این عطش در جان بشر وجود داد و انسان با این معروفها آشناست.
انبیاء علیهم السلام آمدند تا آنچه خواستِ درونی ماست و زبان اظهار آن را نداریم، پیغمبران زبانِ فطرتِ بشر شدند و تمام خوبیها را در یک جدول و در یک ریل قرار دادند و بشر را به پیمودنِ این مسیر دعوت کردند، و نسبت به اموری که زیبندهی بشر نیست، زشت است، پیغمبران نسبت به آنها انذار دادند، و نام آنها را «منکر» گذاشتند.
منکر به معنای بیگانه و ناشناخته و اجنبی است. ظلم برای فطرت انسان ناآشناست، جفا، بیمهری، نمکنشناسی، بیحرمتی، خشونت، تعرّض به حقوق دیگران، تجاوز به نوامیس بشری، اینها زشتیهاست و منکر است و بیگانه است و اجنبی است و ورودشان به حیطهی جان بشر و جوامع بشری، ورودِ بیگانه و قاچاق است و باید اینها را از حیطهی جان و جهان بیرون کرد.
حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه در این قیام خونین و انقلاب، امر به معروف و نهی از منکر را جزو اهداف شهادت خودشان و عزیزانشان معرّفی کردند، و چون هفتهی امر به معروف و نهی از منکر است، ستاد امر به معروف و نهی از منکر بر طبق اصل هشتم قانون اساسی و قانونی که طرح در سه مجلس قبل مصوب شد، هم بصورت قانون موضوعی اجرائی کشور درآمده است، و هم متّکی به قانون اساسی است و هم تبعیّت از قرآن کریم است، بعلاوه پیروی حسین بن علی علیه السلام که بزرگترین آمر به معروف و ناهی از منکر هستند.
در امر به معروف و نهی از منکر که یک نظارت عمومی است، یک خیرخواهی عمومی است، یک پیوند عاطفی و عقلی بین آحاد پیکرهی بشریت است، که بنی آدم اعضای یکدیگرند، چون همه عضو یک مجموعه هستیم، هر عضوی که مریض بشود اعضای دیگر را دردمند میکند، همهی ما کشتینشستگان هستیم، مسافر هستیم و در یک کشتی به سوی ساحل حرکت میکنیم، امنیت این کشتی، سلامتِ این کشتی، به همهی کسانی که در این کشتی استقرار پیدا کردهاند مربوط است. اگر کسی به بهانهی آزادی این کشتی را تخریب کند و موتور کشتی را از کار بیندازد، آحاد کشتینشینان را به نابودی تهدید میکند، و عقلایی که در کشتی نشستهاند اجازه نمیدهند کسی بگوید من پول دادهام و حقِ من است از این کشتی استفاده کنم و میخواهم این کشتی را سوراخ کنم یا به موتور آن دست بزنم.
حرکت بشر به سوی مقصد والا و نجات از خطرات و رسیدن به خداوند عزیز، به سعادت ابدی، به بهشت برین، به کمالاتِ لایقِ بشری، این بعهدهی آحاد جامعه است که مجموعاً با یکدیگر تعامل دارند، در همدیگر اثر میگذارند و از یکدیگر اثر میپذیرند.
در حدیث آمده است که جمعی در بنی اسرائیل نشسته بودند و انس و گعدهای داشتند، چند بچه بعنوان بازی مرغی را گرفتند و در مقابل چشم این جمع پرهای آن را کَندند و اینها ممانعت نکردند که این بچهها یک حیوانِ مظلومی را با دست خودشان زجر دادند و نابود کردند، عدّهای نشستند و تماشا کردند و عکس العمل نشان ندادند، خدای متعال بر اینها بلا فرستاد.
حال جامعه بشری تماشا کند، سرزمین فلسطین غصب بشود، خانههای اینها تخریب بشود، عدّهی کثیری از وطن خودشان آواره بشوند، آل سعود به دستور امریکا اینقدر در یمن جنایت کند، آل خلیفه به جان شیعیان بیگناه که شعار و مطالبهیشان اعمال ارادهیشان است که یک رأی داشته باشند و خودشان سرنوشت خودشان را رقم بزنند. این همه کشتار و این همه جنایت…
در نیجریه به جرم اعتقاد آن همه کشتار و یک عالمِ علامهی سیّد را به زندان ببرند و کسی آه و فریاد نکشد، این بر خلاف مرام حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه است، حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه خون خود را دادند که این اتفاقات نیفتد.
در جامعهی ما هم وجود گناه، هرزگی، بی بند و باری، فساد اداری و بیاعتنایی به کرامت انسانها و تعرّض به حقوق ضعفا و فاصلهی طبقاتی غیر قابل تحمّل، وجود فقر، وجود عذوبت جوانها، بیکاری، سرگردانی، اینها منکر است، عدم رونق تولید منکر است، نداشتنِ استقلال در امر اقتصاد و نرسیدن به درجهی خودکفایی منکر است، تحصیلِ قوّه و قدرت معروف است، «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّهٍ».[۷]
لذا برادران و خواهران و نخبگان و رسانهی ملی و شبکههای مجازی و تریبونها و آحاد مردم امر به معروف و نهی از منکر را بعنوانِ یک وظیفهی فطری، بعنوانِ یک وظیفهی انسانی، بعنوانِ یک تکلیف اسلامی، بعنوانِ اجرای یک قانونِ مصوبِ مملکتی، باید برای خودشان وظیفه بدانند.
چند نکتهی اخلاقی و اجرایی از زبان امام علیه السلام در مسئلهی امر به معروف و نهی از منکر به محضر شما بزرگواران عرض میکنم.
فرمودند: «صَاحِبُ اَلْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ یَحْتَاجُ إِلَى أَنْ یَکُونَ عَالِماً بِالْحَلاَلِ وَ اَلْحَرَامِ».[۸]
بر ستاد امر به معروف و نهی از منکر هم لازم است عمل به معروف را برای جامعه شیرین کند و موانع اجرای معروف و احسان و عبادت و دفاع از مظلوم را برطرف کند.
بالاترین معروف در میان معروفها «نظام و ولایت و حکومت الهی» است و قلّهی این هِرَم امام زمان ارواحنا فداه در زمان ظهور و ولی فقیه در زمان غیبت است. این پرچمی است که اگر بیفتد همه چیز افتاده است، قوام کشور به اهتزازِ پرچمِ آن کشور است، بعد هم باید اولویتبندی بشود، این آموزش هم در اصل شناختِ معروفها و منکرها، و هم در نحوهی امر به معروف و نهی از منکر، آحاد جامعه نیاز به آموزش و تشکیل کارگاهها و ساختنِ انسانهایی که در این امر مهارت دارند میباشد.
دوم: «فَارِغاً مِنْ خَاصَّهِ نَفْسِهِ».
امر به معروف «خودنمایی» نیست، امر به معروف کم کردنِ رو نیست، امر به معروف احسان و اکرام و رفع مشکل از یک مؤمن است، لذا تا آنجایی که ممکن است باید با حفظ حیثیت اشخاص، جایگاه و کرامت انسانی اشخاص به آنها تذکّر داد، با آنها رابطهی عاطفی برقرار کرد و در نهایت احترام معروف را به خوردشان داد و منکر را از حریمشان دور کرد.
این نکته خیلی اساسی است که گاهی پدرها و مادرها به فرزندشان تندی میکنند، اما منشأ آن عصبانیت و عکس العمل است، این کار نه تنها فایده ندارد که مضر هم هست.
پدر عزیز! مادر عزیز! تو طبیبِ این بچه هستی، هیچ طبیبی نمیتواند مریض را با عصبانیت معالجه کند، باید مرض را تشخیص بدهد، دوای مناسب را برای او اعمال کند و تشویق کند که او این دارو را به کار ببندد تا بیماری او برطرف بشود.
لذا این خود را کنار کشیدن، مصلحتِ آن مورد را در نظر گرفتن، جزوِ شاخصههای اخلاقی و روانی و اجتماعی است.
«نَاصِحاً لِلْخَلْقِ»، آن چیزی که مهمتر از طرف هست که باید معروف را انجام بدهد و منکر را ترک کند، خودِ او برای ما محترم است، ما برای او ارزش قائل هستیم که دلمان میسوزد و میترسیم او زندانی و مریض و مردود بشود، با حفظ کرامت نسبت به او دلسوزی میکنیم.
مهمتر از دلسوزی به اشخاص، دلسوزی به حق است، حق رضای خداست، حق مصلحتِ واقعی جامعه است، دل من برای فرد میسوزد ولی دل من به فرد بیشتر میسوزد، من بیشتر به دین علاقه و وابستگی دارم، نمیخواهم حرمتِ دین شکسته بشود و اشخاص به دین جسارت داشته باشند و جرأت کنند بیدینی کنند.
پس آحاد مردمی که ما از آنها میخواهیم کارهای بد نکنند و کارهای خوب را انجام بدهند، مهمتر از آن این است که بگوییم دین خیلی عزیز است و وقتی ما کار بد میکنیم درواقع به دین خودمان تعرّض میکنیم.
حدود ده مورد که همه هم با اصول تربیتی و روانشناسی و جامعهشناسی و حقوقی و انسانی سازگار است در این حدیث شریف آمده است، امیدوارم در فرصتهای دیگر به محضر شریف شما بزرگواران تقدیم بدارم.
نکاتی در مورد مسئلهی کرونا
مسئلهی کرونا که حضرت آقا روی آن حساس شدهاند و امروز خطر خلی جدّیِ جامعهی ماست، و این تعدادِ تلفات انسانی ما که با جنگ پهلو میزند قابل تحمّل و قابل قبول نیست، لذا هم دستگاههای پزشکی ما، دستگاههای درمانی ما، دستگاههای بهداشتی ما، همه باید بپا خیزند.
حضرت آقا نیروهای مسلح را مکلّف کردند که در کنار این عزیزان و مدافعان سلامت، بسیج پزشکی، بسیج عمومی حمایت کنند، و بر یکایک افراد جامعه ما، رعایت اصول بهداشتی و این فاصلههایی که ضرورت دارد رعایت بشود، هم تکلیف شرعی است، واجب الهی است، اجرای فرمان نایب امام زمان ارواحنا فداه و مرجع تقلید است، و هم دلسوزی به خودمان است، پیشگیری از خودکشی است، کسی که بیاحتیاطی میکند و مبتلا میشود و میمیرد، این شخص مورد مؤاخذه قرار میگیرد، همهی ما باید در این جهت رعایت کنیم.
مجالس حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه برای کشور ما عزّت است، برای صیانت از استقلال و شرف ما سنگر است، برای اعلانِ برجستگی ما پرچم است، ولی عزاداری حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه که ما در همهی مشکلات به حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه پناه میبریم، باید برگزاری مجالس حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه با رعایت روشهای بهداشتی و درمانی باشد، که هم حفظِ جانِ عزاداران که عزیزترین آحاد جامعه بشری هستند، در این مورد کم نگذاشته باشیم، و هم سوژهای برای بیگانگان و بدخواهان درست نشود که آنها این مسائل را بصورتِ چماق دربیاورند.
روشِ امریکا…
در مسائل بین المللی، این بیوفایی امریکا، نقض عهد امریکا، سالیان سال آمد و افغانستان را اشغال کرد و این همه جنایت کرد، امنیت را از بین برد، مواد مخدّر و فحشاء را دامن زد، وقتی هم خودش را در خطر دید گریخت و مملکت را رها کرد که بهم بریزد.
این روش امریکا در همهی عالم است.
اخباری خوب از مقاومت
از طرفی هم مجدداً برگ زرین دیگری بر افتخارات مقاومت لبنان، این ابرمرد جهان عرب، این سیّد بزرگوار ما، سیّد قهرمان ما، سیّد حسن نصرالله، تربیت شدهی امامین انقلاب و حجّت بر همهی ولایتمداران و افرادِ آزادمردی که میخواهند در برابر نامردها مقاومت کنند، این پاسخ دندانشکنی که بلافاصله بعد از تعرّض صهیونیستها به جنوب لبنان، این راکتهایی که به طرف آنها فرستاد، نشان داد قدرت بازدارندگی حزب الله در اوج هست و آن زمان گذشته است که «بزن، دررو» بشود، به تعبیر مقام معظم رهبری اطال الله عمره الشّریف «اگر یکی بزنند دهتا میخورند».
امید آن داریم که ان شاء الله زوال امریکا تسریع بشود و با این حماقتها خودش را هر روز آب میکند، فلسطین زنده است، مقاومت فلسطین جان گرفته است، مقاومت لبنان در اوج قدرت است، دیدید که بحمدالله هم نجباء عراق عکسالعمل نشان دادند، هم انصارالله یمن.
امروز زنجیرههایی از قدرت دینی بصورت یک زنجیرهی بهمپیوسته، حلقههای محکمی هستند که اگر آتشی در یک جا روشن بشود برای خاموشی آن قدرت بازدارندگی و خفه کردن این آتش برای جبههی مقاومت تحت فرماندهی نایب امام زمان ارواحنا فداه و رهبر بزرگوار ما در جهان ساری و جاریست و ظلم ناامن میشود و امنیت در انتظار مستضعفان است.
روضه
من یک جمله روضه به محضر امام زمان ارواحنا فداه و شما مردم عزادار تقدیم میدارم.
«أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ»[۹]… امام زمان ارواحنا فداه اینطور سلام دادهاند: حسین جان! جدّ بزرگوار! سلام به آن صورتی که روی خاک افتاده است…
حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه چند مرتبه با صورت روی زمین افتادهاند…
سلام به آن محاسنی که با خون خضاب شد…
لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۱۱۰ (کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ ۗ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکِتَابِ لَکَانَ خَیْرًا لَهُمْ ۚ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَکْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ)
[۳] حدیث سفینه (إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَیتِی فِیکُمْ کَمَثَلِ سَفِینَهِ نُوحٍ، مَنْ دَخَلَهَا نَجَی، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا)
[۴] مثیر الأحزان ، جلد ۱ ، صفحه ۵۱ (قَامَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَاتَّکَأَ عَلَى سَیْفِهِ ثُمَّ حَمِدَ اَللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَیْهِ وَ قَالَ أَمَّا بَعْدُ أَیُّهَا اَلنَّاسُ اِنْسِبُونِی وَ اُنْظُرُوا مَنْ أَنَا ثُمَّ اِرْجِعُوا إِلَى أَنْفُسِکُمْ فَعَاتِبُوهَا هَلْ یَحِلُّ لَکُمْ سَفْکُ دَمِی وَ اِنْتِهَاکُ حُرْمَتِی أَ لَسْتُ اِبْنَ بِنْتِ نَبِیِّکُمْ وَ اِبْنَ اِبْنِ عَمِّهِ وَ اِبْنَ أَوْلَى اَلنَّاسِ بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ أَ وَ لَیْسَ حَمْزَهُ سَیِّدُ اَلشُّهَدَاءِ عَمَّ أَبِی أَ وَ لَمْ یَبْلُغْکُمْ قَوْلُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مُسْتَبْشِراً لِی وَ لِأَخِی أَنَّا سید[سَیِّدَا]شَبَابِ أَهْلِ اَلْجَنَّهِ أَ مَا فِی هَذَا حَاجِزٌ لَکُمْ عَنْ سَفْکِ دَمِی وَ اِنْتِهَاکِ حُرْمَتِی قَالُوا مَا نَعْرِفُ شَیْئاً مِمَّا تَقُولُ فَقَالَ إِنَّ فِیکُمْ مَنْ لَوْ سَأَلْتُمُوهُ لَأَخْبَرَکُمْ أَنَّهُ سَمِعَ ذَلِکَ مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِیَّ وَ فِی أَخِی سَلُوا زَیْدَ بْنَ أَرْقَمَ وَ اَلْبَرَاءَ بْنَ عَازِبٍ وَ أَنَسَ بْنَ مَالِکٍ وَ جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْأَنْصَارِیَّ وَ سُهَیْلَ بْنَ سَعْدٍ اَلسَّاعِدِیَّ یُخْبِرُوکُمْ عَنْ هَذَا اَلْقَوْلِ فَإِنْ کُنْتُمْ تَشُکُّونَ أَ فَتَشُکُّونَ أَنِّی اِبْنُ بِنْتِ نَبِیِّکُمْ وَ اَللَّهِ مَا تَعَمَّدْتُ کَذِباً مُنْذُ عَرَفْتُ أَنَّ اَللَّهَ یَمْقُتُ عَلَیْهِ أَهْلَهُ فَوَ اَللَّهِ مَا بَیْنَ اَلْمَشْرِقِ وَ اَلْمَغْرِبِ اِبْنُ نَبِیٍّ غَیْرِی هَلْ تُطَالِبُونِّی بِقَتِیلٍ قَتَلْتُهُ أَوْ مَالٍ اِسْتَهْلَکْتُهُ أَوْ بِقِصَاصٍ مِنْ جِرَاحَهٍ فَسَکَتُوا فَقَالَ شِمْرُ بْنُ ذِی اَلْجَوْشَنِ هُوَ یَعْبُدُ اَللّٰهَ عَلىٰ حَرْفٍ إِنْ کَانَ یَعْرِفُ شَیْئاً مِمَّا یَقُولُ . فَقَالَ حَبِیبُ بْنُ مُظَاهِرٍ إِنِّی أَرَاکَ تَعْبُدُ اَللَّهَ عَلَى أَلْفِ حَرْفٍ وَ إِنِّی أَشْهَدُ أَنَّکَ لاَ تَعْرِفُ شَیْئاً مِمَّا یَقُولُ إِنَّ اَللَّهَ قَدْ طَبَعَ عَلَى قَلْبِکَ. قَالُوا لاَ نُخَلِّیکَ حَتَّى تَضَعَ یَدَکَ فِی یَدِ عُبَیْدِ اَللَّهِ بْنِ زِیَادٍ قَالَ لاَ وَ اَللَّهِ لاَ أُعْطِی بِیَدِی إِعْطَاءَ اَلذَّلِیلِ وَ لاَ أَفِرُّ فِرَارَ اَلْعَبِیدِ- إِنِّی عُذْتُ بِرَبِّی وَ رَبِّکُمْ أَنْ تَرْجُمُونِ – إِنِّی عُذْتُ بِرَبِّی وَ رَبِّکُمْ مِنْ کُلِّ مُتَکَبِّرٍ لاٰ یُؤْمِنُ بِیَوْمِ اَلْحِسٰابِ.)
[۵] اللهوف علی قتلی الطفوف ، جلد ۱ ، صفحه ۲۱ (قَالَ: وَ کَانَ اَلنَّاسُ یَتَعَاوَدُونَ ذِکْرَ قَتْلِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ یَسْتَعْظِمُونَهُ وَ یَرْتَقِبُونَ قُدُومَهُ فَلَمَّا تُوُفِّیَ مُعَاوِیَهُ بْنُ أَبِی سُفْیَانَ لَعَنَهُ اَللَّهُ وَ ذَلِکَ فِی رَجَبٍ سَنَهَ سِتِّینَ مِنَ اَلْهِجْرَهِ کَتَبَ یَزِیدُ إِلَى اَلْوَلِیدِ بْنِ عُتْبَهَ وَ کَانَ أَمِیرَ اَلْمَدِینَهِ یَأْمُرُهُ بِأَخْذِ اَلْبَیْعَهِ عَلَى أَهْلِهَا عام[عَامَّهً]وَ خَاصَّهً عَلَى اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ یَقُولُ لَهُ إِنْ أَبَى عَلَیْکَ فَاضْرِبْ عُنُقَهُ وَ اِبْعَثْ إِلَیَّ بِرَأْسِهِ فَأَحْضَرَ اَلْوَلِیدُ مَرْوَانَ وَ اِسْتَشَارَهُ فِی أَمْرِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ إِنَّهُ لاَ یَقْبَلُ وَ لَوْ کُنْتُ مَکَانَکَ لَضَرَبْتُ عُنُقَهُ فَقَالَ اَلْوَلِیدُ لَیْتَنِی لَمْ أَکُ شَیْئاً مَذْکُوراً ثُمَّ بَعَثَ إِلَى اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَجَاءَهُ فِی ثَلاَثِینَ رَجُلاً مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ مَوَالِیهِ فَنَعَى اَلْوَلِیدُ إِلَیْهِ مَوْتَ مُعَاوِیَهَ وَ عَرَضَ عَلَیْهِ اَلْبَیْعَهَ لِیَزِیدَ فَقَالَ أَیُّهَا اَلْأَمِیرُ إِنَّ اَلْبَیْعَهَ لاَ تَکُونُ سِرّاً وَ لَکِنْ إِذَا دَعَوْتَ اَلنَّاسَ غَداً فَادْعُنَا مَعَهُمْ. فَقَالَ مَرْوَانُ لاَ تَقْبَلْ أَیُّهَا اَلْأَمِیرُ عُذْرَهُ وَ مَتَى لَمْ یُبَایِعْ فَاضْرِبْ عُنُقَهُ فَغَضِبَ اَلْحُسَیْنُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ثُمَّ قَالَ وَیْلٌ لَکَ یَا اِبْنَ اَلزَّرْقَاءِ أَنْتَ تَأْمُرُ بِضَرْبِ عُنُقِی کَذَبْتَ وَ اَللَّهِ وَ لَؤُمْتَ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَى اَلْوَلِیدِ فَقَالَ أَیُّهَا اَلْأَمِیرُ إِنَّا أَهْلُ بَیْتِ اَلنُّبُوَّهِ وَ مَعْدِنُ اَلرِّسَالَهِ وَ مُخْتَلَفُ اَلْمَلاَئِکَهِ وَ بِنَا فَتَحَ اَللَّهُ وَ بِنَا خَتَمَ اَللَّهُ وَ یَزِیدُ رَجُلٌ فَاسِقٌ شَارِبُ اَلْخَمْرِ قَاتِلُ اَلنَّفْسِ اَلْمُحَرَّمَهِ مُعْلِنٌ بِالْفِسْقِ وَ مِثْلِی لاَ یُبَایِعُ بِمِثْلِهِ وَ لَکِنْ نُصْبِحُ وَ تُصْبِحُونَ وَ نَنْظُرُ وَ تَنْظُرُونَ أَیُّنَا أَحَقُّ بِالْخِلاَفَهِ وَ اَلْبَیْعَهِ ثُمَّ خَرَجَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ. فَقَالَ مَرْوَانُ لِلْوَلِیدِ عَصَیْتَنِی فَقَالَ وَیْحَکَ إِنَّکَ أَشَرْتَ إِلَیَّ بِذَهَابِ دِینِی وَ دُنْیَایَ وَ اَللَّهِ مَا أُحِبُّ أَنَّ مُلْکَ اَلدُّنْیَا بِأَسْرِهَا لِی وَ أَنَّنِی قَتَلْتُ حُسَیْناً وَ اَللَّهِ مَا أَظُنُّ أَحَداً یَلْقَى اَللَّهَ بِدَمِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِلاَّ وَ هُوَ خَفِیفُ اَلْمِیزَانِ لاَ یَنْظُرُ اَللَّهُ إِلَیْهِ وَ لاَ یُزَکِّیهِ وَ لَهُ عَذَابٌ أَلِیمٌ. قَالَ وَ أَصْبَحَ اَلْحُسَیْنُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَخَرَجَ مِنْ مَنْزِلِهِ یَسْتَمِعُ اَلْأَخْبَارَ فَلَقِیَهُ مَرْوَانُ فَقَالَ لَهُ یَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ إِنِّی لَکَ نَاصِحٌ فَأَطِعْنِی تُرْشَدْ فَقَالَ اَلْحُسَیْنُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ مَا ذَاکَ قُلْ حَتَّى أَسْمَعَ فَقَالَ مَرْوَانُ إِنِّی آمُرُکَ بِبَیْعَهِ یَزِیدَ بْنِ مُعَاوِیَهَ فَإِنَّهُ خَیْرٌ لَکَ فِی دِینِکَ وَ دُنْیَاکَ فَقَالَ اَلْحُسَیْنُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ « إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَیْهِ رٰاجِعُونَ » وَ عَلَى اَلْإِسْلاَمِ اَلسَّلاَمُ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ اَلْأُمَّهُ بِرَاعٍ مِثْلِ یَزِیدَ وَ لَقَدْ سَمِعْتُ جَدِّی رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ اَلْخِلاَفَهُ مُحَرَّمَهٌ عَلَى آلِ أَبِی سُفْیَانَ وَ طَالَ اَلْحَدِیثُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ مَرْوَانَ حَتَّى اِنْصَرَفَ مَرْوَانُ وَ هُوَ غَضْبَانُ .)
[۶] المناقب ، جلد ۴ ، صفحه ۸۸ (کَانَ مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَنَفِیَّهِ وَ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ اَلْمُطِیعِ نَهَیَاهُ عَنِ اَلْکُوفَهِ وَ قَالاَ إِنَّهَا بَلْدَهٌ مَشْئُومَهٌ قُتِلَ فِیهَا أَبُوکَ وَ خُذِلَ فِیهَا أَخُوکَ فَالْزَمِ اَلْحَرَمَ فَإِنَّکَ سَیِّدُ اَلْعَرَبِ لاَ یَعْدِلُ بِکَ أَهْلُ اَلْحِجَازِ وَ تَتَدَاعَى إِلَیْکَ اَلنَّاسُ مِنْ کُلِّ جَانِبٍ ثُمَّ قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَنَفِیَّهِ وَ إِنْ نَبَتَ بِکَ لَحِقْتَ بِالرِّمَالِ وَ سَعَفِ اَلْجِبَالِ وَ تَنَفَّلْتَ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ حَتَّى تَفَرَّقَ لَکَ اَلرَّأْیُ فَتَسْتَقْبِلَ اَلْأُمُورَ اِسْتِقْبَالاً وَ لاَ تَسْتَدْبِرْهَا اِسْتِدْبَاراً. وَ قَالَ اِبْنُ عَبَّاسٍ لاَ تَخْرُجْ إِلَى اَلْعِرَاقِ وَ کُنْ بِالْیَمَنِ لِحَصَانَتِهَا وَ رِجَالِهَا. فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِنِّی لَمْ أَخْرُجْ بَطِراً وَ لاَ أَشِراً وَ لاَ مُفْسِداً وَ لاَ ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ أَطْلُبُ اَلصَّلاَحَ فِی أُمَّهِ جَدِّی مُحَمَّدٍ أُرِیدُ آمُرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ اَلْمُنْکَرِ أَسِیرُ بِسِیرَهِ جَدِّی وَ سِیرَهِ أَبِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَمَنْ قَبِلَنِی بِقَبُولِ اَلْحَقِّ فَاللَّهُ أَوْلَى بِالْحَقِّ وَ هُوَ أَحْکَمُ اَلْحَاکِمِینَ قَالُوا فَخَرَجَ لَیْلَهَ اَلثَّالِثِ مِنْ شَعْبَانَ سَنَهَ سِتِّینَ وَ هُوَ یَقْرَأُ فَخَرَجَ مِنْهٰا خٰائِفاً یَتَرَقَّبُ)
[۷] سوره مبارکه انفال، آیه ۶۰ (وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّهٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ وَآخَرِینَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ ۚ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ)
[۸] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۹۷ ، صفحه ۸۳ (رُوِیَ: أَنَّ ثَعْلَبَهَ اَلْخُشَنِیَّ سَأَلَ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَنْ هَذِهِ اَلْآیَهِ: یٰا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لاٰ یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اِهْتَدَیْتُمْ فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ اِنْهَ عَنِ اَلْمُنْکَرِ وَ اِصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَکَ حَتَّى إِذَا رَأَیْتَ شُحّاً مُطَاعاً وَ هَوًى مُتَّبَعاً وَ إِعْجَابَ کُلِّ ذِی رَأْیٍ بِرَأْیِهِ فَعَلَیْکَ بِنَفْسِکَ وَ دَعْ أَمْرَ اَلْعَامَّهِ وَ صَاحِبُ اَلْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ یَحْتَاجُ إِلَى أَنْ یَکُونَ عَالِماً بِالْحَلاَلِ وَ اَلْحَرَامِ فَارِغاً مِنْ خَاصَّهِ نَفْسِهِ عَمَّا یَأْمُرُهُمْ بِهِ وَ یَنْهَاهُمْ عَنْهُ نَاصِحاً لِلْخَلْقِ رَحِیماً رَفِیقاً بِهِمْ دَاعِیاً لَهُمْ بِاللُّطْفِ وَ حُسْنِ اَلْبَیَانِ عَارِفاً بِتَفَاوُتِ أَخْلاَقِهِمْ لِیُنَزِّلَ کُلاًّ مَنْزِلَتَهُ بَصِیراً بِمَکْرِ اَلنَّفْسِ وَ مَکَایِدِ اَلشَّیْطَانِ صَابِراً عَلَى مَا یَلْحَقُهُ لاَ یُکَافِیهِمْ بِهَا وَ لاَ یَشْکُو مِنْهُمْ وَ لاَ یَسْتَعْمِلُ اَلْحَمِیَّهَ وَ لاَ یَغْتَاظُ لِنَفْسِهِ مُجَرِّداً نِیَّتَهُ لِلَّهِ مُسْتَعِیناً بِهِ وَ مُبْتَغِیاً لِوَجْهِهِ فَإِنْ خَالَفُوهُ وَ جَفَوْهُ صَبَرَ وَ إِنْ وَافَقُوهُ وَ قَبِلُوا مِنْهُ شَکَرَ مُفَوِّضاً أَمْرَهُ إِلَى اَللَّهِ نَاظِراً إِلَى عَیْبِهِ .)
[۹] زیارت ناحیه مقدّسه