عناوین

درس اخلاق حوزه علمیه امام خمینی(ره)-جلسه ۱۶۳

Share on print
چاپ
Share on email
ارسال

«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».

مقدّمه

آموزه‌هایی که از کلمات نورانی امام جعفر صادق علیه السلام به یک جویای علم، طالب علم، به یک طلبه‌ی سالخورده که جوان‌دل بود ولی کهنسال، گویا اول جوانی اوست و حضرت برای او نسخه‌ی سیر الی الله و رسیدن به مدارج عالی معرفت را القاء می‌فرمایند.

ادامه شرح حدیث «عنوان بصری»

فرمود: «فَإِنْ أَرَدْتَ الْعِلْمَ فَاطْلُبْ أَوَّلًا فِی نَفْسِکَ حَقِیقَهَ الْعُبُودِیَّهِ».[۲]

اگر مقصد و مراد داری، اگر به مرحله‌ی تصمیم و عزم نائل آمدی، اگر در کلاسِ آدمیّت ثبت نام کردی.

اهمیّت قصد و اراده

در جلسات قبل به محضر شما عرض شد که امتیاز انسان به کارهای ارادی اوست، خواست تکوینی و تشریعی پروردگار متعال بر این تعلّق گرفته است که صعودِ بشر ارادی باشد، سقوط بشر هم ارادی باشد.

تا زمانی که انسان خودش چیزی را بر سر راه‌های مختلف انتخاب نکند، حرکت قهری، حرکت جبری، حرکت طبیعی، حرکت غریزی نه برای انسان امتیاز است و نه زیان‌های غیرارادی و اختیاری برای او در مرحله سیر انسانی زیان است.

انسان به اراده و انتخاب خودش مسیر تکامل یا سقوط را رقم می‌زند، «إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا»،[۳] خدای متعال منّت می‌گذارد، چون شما آزاد آفریده شده‌اید، ما به شما آدرس داده‌ایم، باید خودتان انتخاب کنید و خودتان بروید. که اگر بر اساس هدایت الهی، آدرس خدادادی، انسان سیر خودش را در آن خط قرار داد شکور است، نعمت‌شناس است، ولی‌نعمت شناس است، راه‌شناس است، فرصت‌شناس است، اما اگر صراط مستقیم و سبیل نجات که خدای متعال از طریق پیغمبران برای شما آورده است را نادیده گرفتید، نگرفتید یا در آن مسیر حرکت نکردید، یا آن را نعمت ندیدید، و یا سفره‌ی ولی‌نعمت تلقّی نکردید کفور هستید، برای نجات از خسارت کفران نعمت که تضییع نعمت است، تبدیل نعمت به نقمت است، انسان باید متوجّه باشد، بیدار باشد، در لحظه لحظه‌ی آنات لیل و نهار خودش راه را ببیند و چاه را ببیند و راه را انتخاب کند تا در چاه نیفتد.

انسانِ مراقب که هم خدا را بر خودش مراقب و مشرف و مطّلع می‌داند و هم باذن الله حواس او به خودش هست، هیچ لحظه‌ای را با غفلت زندگی نمی‌کند.

نماز آدم که خیرالعمل است، که عمود دین است، که پناهگاه زندگی است، که سیم ارتباطی با خداست، که ملک بازدارنده‌ی از منهیات است، و مأمورِ تشویق به معروف‌ها هست. این نماز با همه‌ی این ویژگی‌ها، وقتی با غفلت انجام می‌شود، توجّه نیست، انتخاب آگاهانه نیست، بی‌خاصیت خواهد بود، این نماز مقبول نخواهد شد و اثر صلاه معراجی را نخواهد داشت.

در روزه هم همینطور است، در حج… که الآن خوشا به حال کسانی که به سوی کوی یار هستند و بزودی در دیار عشق الهی سرگردان هستند و در بیابان به دنبال آن گمشده‌ی بیابانی هستند، که وجود مقدّس صاحب ما، سالار ما، سرپرست ما فرمودند: پدرم به من سفارش کرده است که در کوه‌ها و بیابان‌ها زندگی کنم. خوشا به حال کسی که بیابانی اوست، سر به کوه‌ها و بیابان‌ها می‌گذارد و شیدای وصال اوست.

مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو                   مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه‌ست

جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه…

این لفظ «حج» در لغت به معنی «قصد» است، بنابراین اگر کسی به مکه برود، به مدینه برود، گنبد خضراء ببیند، در وادی بقیع که در آنجا انسان از عمق وجود خود به دشمنان خدا لعن می‌کند، به کسانی که مسیر رهبری و حکومت را تغییر دادند، حکومت الهی را به سکولار تبدیل کردند، آنجا انسان لعنت می‌کند که چه جفایی به ائمه معصومین علیهم السلام روا داشتند و چه نیش‌ها به دل‌های عاشقان وارد کردند و همچنان ادامه دارد.

اگر انسان در آن محیط‌ها هم باشد ولی قصد و عزم و اراده برای او فعلی نباشد، غافل باشد، میوه‌ای از این درختِ بی‌ریشه نصیب او نخواهد شد. «إِنَّمَا اَلْأَعْمَالُ بِالنِّیَّاتِ»،[۴] باید قصد باشد.

لذا بقدری خودآگاهی در مناسک حج اهمیّت دارد که خداوند منّان اسم آن را حج گذاشته است، اصلاً خودِ آن قصد است. اصلاً حقیقتِ حج همان حقیقتِ قصد و اراده است.

لذا برای تقویت اراده، تأکید اراده، تشدید اراده، استمرار زندگی ارادی، هر اندازه دوستان عزیز ما کار کنند ضرر نکرده‌اند.

درسِ بدونِ قصد، چه تعلیم و چه تعلّمِ آن، یک مدرّس خوب می‌آید و یک ساعت به بهترین وجه مطالب علمی را بطور دقیق بیان می‌کند، ولی از اول تا آخر توجّه ندارد که بلندگوی کیست، برای چه کسی می‌گوید، برای چه چیزی می‌گوید، این شخص خاسر است، چه استاد تفسیر باشد، چه استاد فقه باشد، چه استاد اخلاق و عرفان باشد.

آن چیزی که به گفتار و رفتار ارزش می‌دهد انتخاب آگاهانه و ادامه راه با تنبّه و ذکر است، لذا انسان نیاز به تذکّر دارد. حقیقت عمل انسان مغفول عنه قرار می‌گیرد، خدای متعال هم به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم دستور داد که «وَذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْرَى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِینَ»،[۵] باید دائماً کسی به ما بگوید خدا هست، کسی به ما بگوید خدا می‌بیند، کسی به ما بگوید در حضور خدا هستی، کسی به ما بگوید در قبضه‌ی قدرت خدا هستی، کسی به ما بگوید نمی‌توانی از محضر خدا فرار کنی، کسی به ما بگوید او ملک هست و تو مملوک او هستی، او سید است، او رب است و تو عبد او هستی، «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ * وَأَنِ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ».[۶]

این «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ»[۷] که در هر نمازی دو مرتبه لزوماً بر زبان ما جاری می‌شود، این صراط مستقیم توجّه و تنبّه به عبودیت خودمان است، «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ * وَأَنِ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ».

انسان همیشه بنده است، یا بنده خداست، یا بنده هواست، «أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ»،[۸] هر کجا خدا نبود هواست که بستر هوا را هم شیطان برای انسان هموار می‌کند و همواره یک عنادی در کمین است، اگر لحظه‌ای غافل شدیم شیطان پرست می‌شویم، هواپرست می‌شویم.

این غفلت چه در درس باشد، چه در نماز باشد، چه در حج باشد، چه در روزه باشد، این غفلت منشأ همه‌ی زیان‌ها و بدبختی‌هاست، لذا انسان باید در همه‌ی زندگی با اراده زندگی کند، یعنی لحظه به لحظه با تشخیص انتخاب کند و در آن منتخب خودش استقامت کند، ادامه بدهد، دم به دم تجدید اراده کند تا به مقصد برسد.

بر حسب روایات، از نماز آن مقدار قبول می‌شود که با حضور قلب باشد، هر کجا حضور قلب نبود نماز ممکن است صحیح باشد ولی نماز قبول نیست، نماز وقتی قبول نشد دیگر یار ما نیست که بگویند «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِ»،[۹] نمی‌تواند تکیه‌گاه باشد. روز قیامت هم حفاظی از آتش جهنّم نخواهد بود، نمازِ بی‌خاصیت است.

اراده در همه‌ی امور شرطِ لازمِ انسانیت است، حرکت انسان بما هو انسان از مسیر اراده عبور می‌کند و علم بدون اراده علم نافع نیست.

فرمود: «فَإِنْ أَرَدْتَ الْعِلْمَ»، اراده و مرید است، دوم مسئله‌ی مراد و مقصد است. این‌ها جواهر الکلام است. هر کلمه‌اش دریایی از معارف و بصیرت است.

مخاطب این جمله که یک طلبه است، یک طلبه‌ی دیر به استاد رسیده است، به او خطاب می‌کند که اگر اراده کردی، اگر آدمی، اگر زندگی تو با اراده است، اگر مراد خودت را هم درست انتخاب کرده‌ای که علم باشد… (از ۱۸:۴۰ تا ۱۹:۰۵ نامفهوم) این علمی است که آدرس مقصد است، مسیری است که باید از این مسیر به خدا رسید، «فَإِنْ أَرَدْتَ الْعِلْمَ»، تو باید آدم باشی، با اراده حرکت کنی، گزینش کنی، انتخاب کنی، مراد تو هم باید معرفت باشد.

حقیقت عبودیت را در خودت جستجو کن

اگر کسی عطش معرفت داشته باشد، اگر خدای متعال در وجود کسی یک بی‌قراری قرار داده است که او تشنه‌ی معرفت است، تشنه است که علم را به حقیقتِ علم بدست بیاورد، مراد این شخص مراد درستی است، هم اراده و هم مرید و هم مراد، «فَإِنْ أَرَدْتَ الْعِلْمَ»، اگر این اراده احراز شده است، در کلاس آدمیت قبول شدی، در این کلاس ورود کردی، مراد تو هم علم است، مقصد را هم درست تشخیص دادی و درست انتخاب کردی، حال می‌گویم راه چیست، «فَاطْلُبْ أَوَّلًا فِی نَفْسِکَ حَقِیقَهَ الْعُبُودِیَّهِ».

ما یک عبودیت داریم، قبل از عبادت خودمان، قبل از حرکت عبودی خودمان، قبل از حرکت حبّیِ خودمان، و یک عبودیت داریم که نتیجه‌ی حرکتِ عبودی و حرکت حبّی به سوی پروردگار متعال است.

این «هُدًى لِلْمُتَّقِینَ»،[۱۰] آن هدایتِ قبل از عمل ماست که نتیجه‌ی آن «وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا»،[۱۱] «وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ»،[۱۲] «إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقَانًا»،[۱۳] «وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ یُسْرًا»،[۱۴] که در آیات قرآن کریم نتایج تقوا، ثمرات شجره طیّبه‌ی تقوا مطرح شده است.

لذا طالب علم که علم بعنوان برترین عبادت مطرح است و خداوند منان علم را مقصد آفرینش کل کائنات معرّفی فرموده است، این علم قبل از آنکه وارد مرحله‌ی کتاب و درس و استاد بشوی، اولاً در درون خودت حقیقت عبودیت را طلب کن. اگر بنده باشی این علم تو را بنده‌تر می‌کند، اعبد می‌کند، ولی اگر بنده نبودی… چو دزدی با چراغ آید گزیده‌تر برد کالا… اگر در درون خودت حالت تذللی در برابر مولای خودت نداشتی و خود را فرمانبر ندیدی، آمدی که با علم به فرماندهی برسی، به فرمان‌فرمایی برسی، فردا رئیس بشوی و زیر مجموعه‌ای و یال و کوپالی داشته باشی، ای کاش اینطور آدمی طلبه نمی‌شد، ای کاش اینطور آدمی بر سر سفره امام زمان ارواحنا فداه ارتزاق نمی‌کرد، ای کاش همچنین نفوذی در جمع فرشتگان پاک سرشت حضور پیدا نمی‌کرد، «لَمْ یَزْدَدْ مِنَ اَللَّهِ إِلاَّ بُعْداً».[۱۵] هر کلاسی که شرکت می‌کند فاصله‌ی او از خدا یک قدم بیشتر می‌شود، چون مدام خودش گنده می‌شود و این بُتِ نفس که مادرِ بُت‌هاست، هرچه شما آن را پروار کنید، فاصله خودتان را با خدا بیشتر کرده‌اید.

لذا قدم اول این است که ما در همه زندگی مطمئن باشیم که جاذبه‌های دنیا نیست که اهرم حرکت ماست، جاذبه‌های شهوانی، جاذبه‌های جاه‌طلبی و شهرت‌طلبی، این‌ها منشأ کار ما نیست، هر کاری که می‌کنیم من بنده هستم، من کاره‌ای نیستم، آمده‌ایم تا ببینم او از من چه خواسته است، به دنبال اجرای دستورِ مولای خودم هستم، من مملوک هستم، من عبد هستم، من برده هستم، افسار زندگی من به دست من نیست، «یا مَنْ بِیَدِهِ ناصِیَتى»،[۱۶] سرنوشت من در دست توست، من کاره‌ای نیستم که بخواهم سرنوشت خودم را برای خودم رقم بزنم، تو همه‌کاره هستی.

اگر خودت را هیچ کاره دیدی و خدا را همه کاره دیدی و دیدی که فرمان او این است که بیایی و آدرس بگیری، حالا بیا. «فَاطْلُبْ أَوَّلًا فِی نَفْسِکَ حَقِیقَهَ الْعُبُودِیَّهِ».

در قدم اول جویا شدن از حقیقتِ عبودیت، که در لغت هم گفته‌اند «العبودیه غایه التذلل و العباده ابلغ» عبودیت نهایت تذلل در پیشگاه پروردگار متعال است و عبادت در این جهت ابلغ است، ما مأمور به عبودیت حق تعالی هستیم، که بخشی از عبودیت ما عبادت‌های مصطلح است و بخش دیگر تحت این عنوان نیست ولی در همه جا خدا امر دارد، خدای متعال در همه شئون زندگی ما دستور داده است، خدای متعال در همه‌ی شئون زندگی ما آدرس به سوی خودش را قرار داده است و همه جا باید آن آدرس را پیدا کرد و بر اساس دستور زندگی کرد، آدمی که به او دستور نمی‌دهند، معلوم می‌شود که او را لایق مأموریت ندیده‌اند و او را رها کرده‌اند.

این‌هایی که ولنگاری می‌کنند و آزادی را دوست دارند، این‌ها از حیوانات پست‌تر هستند. انسان به اراده‌اش انسان است و انسان به مأموریتش انسان است. «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ»،[۱۷] این صراط مستقیم است، اگر می‌خواهید در زندگی از صراط مستقیم فاصله نگیرید باید عبد باشید.

اگر با وصف عبودیت قدم در حوزه علمیه گذاشتید خدای متعال عبودیت شما را مسیر ربوبیت خودش قرار می‌دهد، «اَلْعُبُودِیَّهُ جَوْهَرٌ کُنْهُهَا اَلرُّبُوبِیَّهُ»،[۱۸] اگر کسی عبد باشد رنگ خدا می‌گیرد، وقتی خودش را باخت دیگر خودی ندارد، خدای متعال خودش را در وجود او نشان می‌دهد، صفات خودش را در دل او به ودیعت می‌گذارد و هرکه او را می‌بیند گویا خدا را می‌بیند، آینه‌ی تمام‌نمای خدا که حضرات ائمه معصومین سلام الله علیهم أجمعین هستند، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه اسم اعظم است یعنی همین، او عبد بود، هیچ لحظه‌ای آزاد نبود، هیچ کاری با آزادی انجام نداده‌اند، هیچ نفسی با آزادی نکشیده‌اند، در تمام کارهای خود تحت امر مولا بوده است، علی الاطلاق تحت فرمان بوده است، مطلقا در وجود حضرات معصومین علیهم السلام یک کار بدون فرمان وجود ندارد. برای آن‌ها جزئیات زندگی‌شان در صحیفه دیکته شده بود، تمام زندگی‌شان، جزئیات زندگی‌شان در صحیفه در اختیارشان قرار گرفته است، لذا جنگ و صلح و سکوت و فریاد و ناله‌های سحر و سخنرانی‌ها و خطبه‌های نافذشان، همه و همه با فرمان الهی بوده است، کلماتی هم که انتخاب می‌کردند، به دستور خدا انتخاب می‌کردند.

این است که در زیارت شریفه جامعه کبیره می‌گوییم «کَلَامُکُمْ نُورٌ وَ أَمْرُکُمْ رُشْدٌ وَ وَصِیَّتُکُمُ التَّقْوَی وَ فِعلِکَم الخَیر».

الگوی ما این بزرگواران هستند که لحظه‌ای خودشان نبودند، لحظه‌ای غافل نبودند، لحظه‌ای آزاد نبودند، و علی الدوام خائف بودند، خشیّت داشتند.

اول قدمِ طلبگی

این اول قدمِ طلبگی است، «فَإِنْ أَرَدْتَ الْعِلْمَ» یکی صاحب عزم باشد، اراده‌اش بتواند چشم او را کنترل کند، زبان او را کنترل کند، اعضاء و جوارح او را با اراده در چنگ خودش قرار بدهد، مملوک باشند، چموش نباشند، نتوانند او را به بیراهه ببرند، بر مرکب نفس سوار نشده باشد، خودش بر نفسش مسلط باشد، تملّک کرده باشد.

وجود نازنین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: شیطان من تسلیم دست من است. که شاید همین غرائز و هواها باشد، که آن‌ها هیچ وقت بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم چیره نبودند، بلکه منقادِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بودند، نرمِ اراده‌ی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بودند.

اینکه انسان بتواند صخره‌ی غضب خودش را آب کند و سگ شهوت خودش را مهار کند، این معلوم می‌شود که صاحب اراده است، ولی کسانی که هرچه دلشان می‌خواهد می‌گویند، به هر چیزی که دوست داشته باشند نگاه می‌کنند، هر غذایی که به آن‌ها بدهند بدون ملاحظه استفاده می‌کنند، در هر محفلی بدون ملاحظه‌ی اینکه آیا خدا راضی است در این محفل باشم یا نه قدم می‌گذارند، این‌ها اولاً حقیقتِ عبودیت را در نفس خودشان پیدا نکرده‌اند و از ربقه‌ی عبودیت بیرون مانده‌اند، از دایره‌ی بندگی بیرون هستند. چون از دایره بیرون هستند تمام کارهایشان بُعدِ از مقصد است و لحظه به لحظه از خدای متعال دور می‌شوند.

أعاذَنا اللَّهِ مِنْ شُرُورِ أَنْفُسِنَا وَ مِنْ سَیِّئَاتِ أَعْمَالِنَا وَ مِنْ فِتَنِ زَمَانِنَا

روضه و توسّل به امام رضا علیه السلام

این ایام دل‌ها هوای حضرت علی بن موسی علیه آلاف التحیّه و الثّناء را دارد.

«یا اَبَالحَسَنِ یا عَلِیَّ بنَ موُسَی الرِضا یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّهَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَنا وَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه».[۱۹]

«صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا الْحَسَنِ صَلَّی اللَّهُ عَلَی رُوحِکَ وَ بَدَنِکَ صَبَرْتَ وَ أَنْتَ الصَّادِقُ الْمُصَدَّقُ قَتَلَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ بِالْأَیْدِی وَ الْأَلْسُنِ».

امام رضا علیه السلام را هم با سَم جفا به شهادت رساندند و هم تیرِ ظلم و ستم، تهمت، شایعه‌پراکنی، «قَتَلَکَ بِالْأَیْدِی وَ الْأَلْسُنِ»… امام رضا علیه السلام آنقدر اذیت می‌شدند، وقتی از نماز جمعه می‌آمدند، بر حسب آنچه که نقل شده است مانند مادرشان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها می‌گفتند: «اللهُمَّ عَجِّل وَفَاتِی سَرِیعَا»…

هم گریه بر خودشان جزو عبادت‌هاست، هم باید به کسی گریه کرد که او دستور گریه را داده است، امام رضا علیه السلام فرمودند: «یَا اِبْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، فَإِنَّهُ ذُبِحَ»[۲۰]… امام حسین علیه السلام را سر بریدند…

بشر طبعاً عاطفی است و وجدان دارد، اگر کسی در برابر انسان، مظلوم کشته بشود، ناله و فریاد انسان بلند می‌شود، اما گوسفند را در مقابل مردم می‌کشند و هیچ کسی ناراحت نمی‌شود…

امام رضا علیه السلام بر این مطلب می‌سوزند و می‌سوزانند و می‌فرمایند: ای پسر شبیب! امام حسین علیه السلام را مانند… در مقابل چشم مردم سر بریدند و هیچ کسی ناراحت نشد…

لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم

الا لعنت الله علی القوم الظّالمین.

دعا

نَسئَلُک و نَدعُوک بِاسمِکَ الأعظم الأعز الأجل الأکرم اِلَهَنا بفاطِمَه و اَبیها بَعلِها وَ بَنَیها و السِّرِّ المُستَودَع فِیهَا بِمَولَانَا أبی الحَسَنِ الرَّئُوف عَلِیّ بنِ مُوسَی الرِّضَا یا الله… یَا أرحَمَ الرّاحَمِین، یا غِیاثَ المُستَغیثِین، یا ألَهَ العَاصِین…

خدایا! تو را به حقیقت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و اوصیای رسول الله و حبیبه رسول الله قسم می‌دهیم در همین ایام لباس ظهور بر قامت امام زمان ارواحنا فداه بپوشان.

خدایا! چشم ما را همراه با رضایت قلبی امام زمان ارواحنا فداه به جمال امام زمان ارواحنا فداه روشن بفرما.

خدایا! بین ما و مولایمان جدایی مخواه.

خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم می‌دهیم عمر ما را طعمه شیطان نفرما.

خدایا! ما را از حسرت عمر در آخرت مصون و محفوظ بفرما.

خدایا! عمرمان را مایه خشنودی امام زمان ارواحنا فداه قرار بده.

خدایا! توفیق خوب فهمیدن، خوب عمل کردن، خوب یاد دادن، مستقر شدن در سنگر عبودیت و ولایت و خدمت را به ما عنایت بفرما.

خدایا! سایه پربرکت رهبر نورانی، نایب امام زمان ارواحنا فداه را با صحّت و قدرت و عزّت و کفایت و کرامت مستدام بفرما.

خدایا! مشکلات معنوی و مادّی مردم ما را مرتفع بفرما.

خدایا! نسل جوان ما را، جوان‌های حاضر در این محفل را از بهترین بندگان خودت و بهترین یاوران امام زمان ارواحنا فداه محسوب بفرما.

خدایا! عموم مریض‌ها، خصوصاً مریض‌های مورد نظر را عاجلاً نجات عنایت بفرما.

خدایا! تو را به آبروی آبرومندان درگاهت قسمت می‌دهیم از آبروی ما در دنیا و آخرت محافظت بفرما.

خدایا! ما را مایه آبروی دین و متدیّنین قرار بده.

خدایا! عاقبت امرمان را ختم به شهادت بفرما.

خدایا! امام، شهیدان، ذوی الحقوق، مشایخ ما را بر سر سفره اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و کنار مائده رأفتِ حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام متنعّم بفرما.

غفرالله لنا و لکم.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.

[۱] سوره مبارکه یوسف، آیه ۱۰۸ (قُلْ هَٰذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَى اللَّهِ ۚ عَلَىٰ بَصِیرَهٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی ۖ وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ)

[۲] بحار الانوار، جلد ۱، صفحه ۲۲۴ (أَقُولُ وَجَدْتُ بِخَطِّ شَیْخِنَا الْبَهَائِیِّ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ مَا هَذَا لَفْظُهُ قَالَ الشَّیْخُ شَمْسُ الدِّینِ مُحَمَّدُ بْنُ مَکِّیٍّ نَقَلْتُ مِنْ خَطِّ الشَّیْخِ أَحْمَدَ الْفَرَاهَانِیِّ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ عُنْوَانَ الْبَصْرِیِّ وَ کَانَ شَیْخاً کَبِیراً قَدْ أَتَى عَلَیْهِ أَرْبَعٌ وَ تِسْعُونَ سَنَهً قَالَ کُنْتُ أَخْتَلِفُ إِلَى مَالِکِ بْنِ أَنَسٍ سِنِینَ فَلَمَّا قَدِمَ جَعْفَرٌ الصَّادِقُ ع الْمَدِینَهَ اخْتَلَفْتُ إِلَیْهِ وَ أَحْبَبْتُ أَنْ آخُذَ عَنْهُ کَمَا أَخَذْتُ عَنْ مَالِکٍ فَقَالَ لِی یَوْماً إِنِّی رَجُلٌ مَطْلُوبٌ وَ مَعَ ذَلِکَ لِی أَوْرَادٌ فِی کُلِّ سَاعَهٍ مِنْ آنَاءِ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ فَلَا تَشْغَلْنِی عَنْ وِرْدِی وَ خُذْ عَنْ مَالِکٍ وَ اخْتَلِفْ‏ إِلَیْهِ کَمَا کُنْتَ تَخْتَلِفُ إِلَیْهِ فَاغْتَمَمْتُ مِنْ ذَلِکَ وَ خَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهِ وَ قُلْتُ فِی نَفْسِی لَوْ تَفَرَّسَ فِیَّ خَیْراً لَمَا زَجَرَنِی عَنِ الِاخْتِلَافِ إِلَیْهِ وَ الْأَخْذِ عَنْهُ فَدَخَلْتُ مَسْجِدَ الرَّسُولِ ص وَ سَلَّمْتُ عَلَیْهِ ثُمَّ رَجَعْتُ مِنَ الْغَدِ إِلَى الرَّوْضَهِ وَ صَلَّیْتُ فِیهَا رَکْعَتَیْنِ وَ قُلْتُ أَسْأَلُکَ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ أَنْ تَعْطِفَ عَلَیَّ قَلْبَ جَعْفَرٍ وَ تَرْزُقَنِی مِنْ عِلْمِهِ مَا أَهْتَدِی بِهِ إِلَى صِرَاطِکَ الْمُسْتَقِیمِ وَ رَجَعْتُ إِلَى دَارِی مُغْتَمّاً وَ لَمْ أَخْتَلِفْ إِلَى مَالِکِ بْنِ أَنَسٍ لِمَا أُشْرِبَ قَلْبِی مِنْ حُبِّ جَعْفَرٍ فَمَا خَرَجْتُ مِنْ دَارِی إِلَّا إِلَى الصَّلَاهِ الْمَکْتُوبَهِ حَتَّى عِیلَ صَبْرِی فَلَمَّا ضَاقَ صَدْرِی تَنَعَّلْتُ وَ تَرَدَّیْتُ وَ قَصَدْتُ جَعْفَراً وَ کَانَ بَعْدَ مَا صَلَّیْتُ الْعَصْرَ فَلَمَّا حَضَرْتُ بَابَ دَارِهِ اسْتَأْذَنْتُ عَلَیْهِ فَخَرَجَ خَادِمٌ لَهُ فَقَالَ مَا حَاجَتُکَ فَقُلْتُ السَّلَامُ عَلَى الشَّرِیفِ فَقَالَ هُوَ قَائِمٌ فِی مُصَلَّاهُ فَجَلَسْتُ بِحِذَاءِ بَابِهِ فَمَا لَبِثْتُ إِلَّا یَسِیراً إِذْ خَرَجَ خَادِمٌ فَقَالَ ادْخُلْ عَلَى بَرَکَهِ اللَّهِ فَدَخَلْتُ وَ سَلَّمْتُ عَلَیْهِ فَرَدَّ السَّلَامَ وَ قَالَ اجْلِسْ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ فَجَلَسْتُ فَأَطْرَقَ مَلِیّاً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَ قَالَ أَبُو مَنْ قُلْتُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ قَالَ ثَبَّتَ اللَّهُ کُنْیَتَکَ وَ وَفَّقَکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ مَا مَسْأَلَتُکَ فَقُلْتُ فِی نَفْسِی لَوْ لَمْ یَکُنْ لِی مِنْ زِیَارَتِهِ وَ التَّسْلِیمِ غَیْرُ هَذَا الدُّعَاءِ لَکَانَ کَثِیراً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ ثُمَّ قَالَ مَا مَسْأَلَتُکَ فَقُلْتُ سَأَلْتُ اللَّهَ أَنْ یَعْطِفَ قَلْبَکَ عَلَیَّ وَ یَرْزُقَنِی مِنْ عِلْمِکَ وَ أَرْجُو أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَجَابَنِی فِی الشَّرِیفِ مَا سَأَلْتُهُ فَقَالَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ لَیْسَ الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ إِنَّمَا هُوَ نُورٌ یَقَعُ فِی قَلْبِ مَنْ یُرِیدُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَنْ یَهْدِیَهُ فَإِنْ أَرَدْتَ الْعِلْمَ فَاطْلُبْ أَوَّلًا فِی نَفْسِکَ حَقِیقَهَ الْعُبُودِیَّهِ وَ اطْلُبِ الْعِلْمَ بِاسْتِعْمَالِهِ وَ اسْتَفْهِمِ اللَّهَ یُفْهِمْکَ قُلْتُ یَا شَرِیفُ فَقَالَ قُلْ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ قُلْتُ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ مَا حَقِیقَهُ الْعُبُودِیَّهِ قَالَ ثَلَاثَهُ أَشْیَاءَ أَنْ لَا یَرَى الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِیمَا خَوَّلَهُ اللَّهُ مِلْکاً لِأَنَّ الْعَبِیدَ لَا یَکُونُ لَهُمْ مِلْکٌ یَرَوْنَ الْمَالَ مَالَ اللَّهِ یَضَعُونَهُ حَیْثُ أَمَرَهُمُ اللَّهُ بِهِ وَ لَا یُدَبِّرُ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ تَدْبِیراً وَ جُمْلَهُ اشْتِغَالِهِ فِیمَا أَمَرَهُ تَعَالَى بِهِ وَ نَهَاهُ عَنْهُ فَإِذَا لَمْ یَرَ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِیمَا خَوَّلَهُ اللَّهُ تَعَالَى مِلْکاً هَانَ عَلَیْهِ الْإِنْفَاقُ فِیمَا أَمَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى أَنْ یُنْفِقَ فِیهِ وَ إِذَا فَوَّضَ الْعَبْدُ تَدْبِیرَ نَفْسِهِ عَلَى مُدَبِّرِهِ هَانَ عَلَیْهِ مَصَائِبُ الدُّنْیَا وَ إِذَا اشْتَغَلَ الْعَبْدُ بِمَا أَمَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى وَ نَهَاهُ لَا یَتَفَرَّغُ مِنْهُمَا إِلَى الْمِرَاءِ وَ الْمُبَاهَاهِ مَعَ النَّاسِ فَإِذَا أَکْرَمَ اللَّهُ الْعَبْدَ بِهَذِهِ الثَّلَاثَهِ هَان عَلَیْهِ الدُّنْیَا وَ إِبْلِیسُ وَ الْخَلْقُ وَ لَا یَطْلُبُ الدُّنْیَا تَکَاثُراً وَ تَفَاخُراً وَ لَا یَطْلُبُ مَا عِنْدَ النَّاسِ عِزّاً وَ عُلُوّاً وَ لَا یَدَعُ أَیَّامَهُ بَاطِلًا فَهَذَا أَوَّلُ دَرَجَهِ التُّقَى قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَهُ نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ قُلْتُ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَوْصِنِی قَالَ أُوصِیکَ بِتِسْعَهِ أَشْیَاءَ فَإِنَّهَا وَصِیَّتِی لِمُرِیدِی الطَّرِیقِ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى وَ اللَّهَ أَسْأَلُ أَنْ یُوَفِّقَکَ لِاسْتِعْمَالِهِ ثَلَاثَهٌ مِنْهَا فِی رِیَاضَهِ النَّفْسِ وَ ثَلَاثَهٌ مِنْهَا فِی الْحِلْمِ وَ ثَلَاثَهٌ مِنْهَا فِی الْعِلْمِ فَاحْفَظْهَا وَ إِیَّاکَ وَ التَّهَاوُنَ بِهَا قَالَ عُنْوَانُ فَفَرَّغْتُ قَلْبِی لَهُ فَقَالَ أَمَّا اللَّوَاتِی فِی الرِّیَاضَهِ فَإِیَّاکَ أَنْ تَأْکُلَ مَا لَا تَشْتَهِیهِ فَإِنَّهُ یُورِثُ الْحِمَاقَهَ وَ الْبُلْهَ وَ لَا تَأْکُلْ إِلَّا عِنْدَ الْجُوعِ وَ إِذَا أَکَلْتَ فَکُلْ حَلَالًا وَ سَمِّ اللَّهَ وَ اذْکُرْ حَدِیثَ الرَّسُولِ ص مَا مَلَأَ آدَمِیٌّ وِعَاءً شَرّاً مِنْ بَطْنِهِ فَإِنْ کَانَ وَ لَا بُدَّ فَثُلُثٌ لِطَعَامِهِ وَ ثُلُثٌ لِشَرَابِهِ وَ ثُلُثٌ لِنَفَسِهِ وَ أَمَّا اللَّوَاتِی فِی الْحِلْمِ فَمَنْ قَالَ لَکَ إِنْ قُلْتَ وَاحِدَهً سَمِعْتَ عَشْراً فَقُلْ إِنْ قُلْتَ عَشْراً لَمْ تَسْمَعْ وَاحِدَهً وَ مَنْ شَتَمَکَ فَقُلْ لَهُ إِنْ کُنْتَ صَادِقاً فِیمَا تَقُولُ فَأَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ یَغْفِرَ لِی وَ إِنْ کُنْتَ کَاذِباً فِیمَا تَقُولُ فَاللَّهَ أَسْأَلُ أَنْ یَغْفِرَ لَکَ وَ مَنْ وَعَدَکَ بِالْخَنَا فَعِدْهُ بِالنَّصِیحَهِ وَ الرِّعَاءِ وَ أَمَّا اللَّوَاتِی فِی الْعِلْمِ فَاسْأَلِ الْعُلَمَاءَ مَا جَهِلْتَ وَ إِیَّاکَ أَنْ تَسْأَلَهُمْ تَعَنُّتاً وَ تَجْرِبَهً وَ إِیَّاکَ أَنْ تَعْمَلَ بِرَأْیِکَ شَیْئاً وَ خُذْ بِالِاحْتِیَاطِ فِی جَمِیعِ مَا تَجِدُ إِلَیْهِ سَبِیلًا وَ اهْرُبْ مِنَ الْفُتْیَا هَرَبَکَ مِنَ الْأَسَدِ وَ لَا تَجْعَلْ رَقَبَتَکَ لِلنَّاسِ جِسْراً قُمْ عَنِّی یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ فَقَدْ نَصَحْتُ لَکَ وَ لَا تُفْسِدْ عَلَیَّ وِرْدِی فَإِنِّی امْرُؤٌ ضَنِینٌ بِنَفْسِی وَ السَّلامُ عَلى‏ مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى‏).

[۳] سوره مبارکه انسان، آیه ۳

[۴] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۶۷ ، صفحه ۲۱۲ (جَمَاعَهٌ عَنْ أَبِی اَلْمُفَضَّلِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ اَلْمُوسَوِیِّ عَنْ أَبِیهِ إِسْحَاقَ بْنِ اَلْعَبَّاسِ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْحَاقَ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ وَ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ : أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَغْزَى عَلِیّاً فِی سَرِیَّهٍ وَ أَمَرَ اَلْمُسْلِمِینَ أَنْ یَنْتَدِبُوا مَعَهُ فِی سَرِیَّتِهِ فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ اَلْأَنْصَارِ لِأَخٍ لَهُ اُغْزُ بِنَا فِی سَرِیَّهِ عَلِیٍّ لَعَلَّنَا نُصِیبُ خَادِماً أَوْ دَابَّهً أَوْ شَیْئاً نَتَبَلَّغُ بِهِ فَبَلَغَ اَلنَّبِیَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَوْلُهُ فَقَالَ إِنَّمَا اَلْأَعْمَالُ بِالنِّیَّاتِ وَ لِکُلِّ اِمْرِئٍ مَا نَوَى فَمَنْ غَزَا اِبْتِغَاءَ مَا عِنْدَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اَللّٰهِ  عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ غَزَا یُرِیدُ عَرَضَ اَلدُّنْیَا أَوْ نَوَى عِقَالاً لَمْ یَکُنْ لَهُ إِلاَّ مَا نَوَى .)

[۵] سوره مبارکه ذاریات، آیه ۵۵

[۶] سوره مبارکه یاسین، آیات ۶۰ و ۶۱

[۷] سوره مبارکه فاتحه، آیه ۶

[۸] سوره مبارکه جاثیه، آیه ۲۳ (أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَٰهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَىٰ عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَىٰ سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَىٰ بَصَرِهِ غِشَاوَهً فَمَنْ یَهْدِیهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ ۚ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ)

[۹] سوره مبارکه بقره، آیه ۴۵ (وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِ ۚ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَهٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِینَ)

[۱۰] سوره مبارکه بقره، آیه ۲ (ذَلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ)

[۱۱] سوره مبارکه طلاق، آیه ۲ (فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فَارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَأَشْهِدُوا ذَوَیْ عَدْلٍ مِنْکُمْ وَأَقِیمُوا الشَّهَادَهَ لِلَّهِ ۚ ذَٰلِکُمْ یُوعَظُ بِهِ مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ۚ وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا)

[۱۲] سوره مبارکه طلاق، آیه ۳ (وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ ۚ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ ۚ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا)

[۱۳] سوره مبارکه انفال، آیه ۲۹ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقَانًا وَیُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ۗ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ)

[۱۴] سوره مبارکه طلاق، آیه ۴ (وَاللَّائِی یَئِسْنَ مِنَ الْمَحِیضِ مِنْ نِسَائِکُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلَاثَهُ أَشْهُرٍ وَاللَّائِی لَمْ یَحِضْنَ ۚ وَأُولَاتُ الْأَحْمَالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ یَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ ۚ وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ یُسْرًا)

[۱۵] تنبیه الخواطر و نزهه النواظر (مجموعه ورّام) ، جلد ۱ ، صفحه ۲۲۰ (وَ قَدْ قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: مَنِ اِزْدَادَ عِلْماً وَ لَمْ یَزْدَدْ هُدًى لَمْ یَزْدَدْ مِنَ اَللَّهِ إِلاَّ بُعْداً .)

[۱۶] دعای کمیل

[۱۷] سوره مبارکه یاسین، آیه ۶۰

[۱۸] مصباح الشریعه ، جلد ۱ ، صفحه ۷ (قَالَ اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : اَلْعُبُودِیَّهُ جَوْهَرٌ کُنْهُهَا اَلرُّبُوبِیَّهُ فَمَا فُقِدَ مِنَ اَلْعُبُودِیَّهِ وُجِدَ فِی اَلرُّبُوبِیَّهِ وَ مَا خَفِیَ عَنِ اَلرُّبُوبِیَّهِ أُصِیبَ فِی اَلْعُبُودِیَّهِ قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى سَنُرِیهِمْ آیٰاتِنٰا فِی اَلْآفٰاقِ وَ فِی أَنْفُسِهِمْ حَتّٰى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ اَلْحَقُّ أَ وَ لَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلىٰ کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ  أَیْ مَوْجُودٌ فِی غَیْبَتِکَ وَ فِی حَضْرَتِکَ وَ تَفْسِیرُ اَلْعُبُودِیَّهِ بَذْلُ اَلْکُلِّ وَ سَبَبُ ذَلِکَ مَنْعُ اَلنَّفْسِ عَمَّا تَهْوَى وَ حَمْلُهَا عَلَى مَا تَکْرَهُ وَ مِفْتَاحُ ذَلِکَ تَرْکُ اَلرَّاحَهِ وَ حُبُّ اَلْعُزْلَهِ وَ طَرِیقَهُ اَلاِفْتِقَارِ إِلَى اَللَّهِ تَعَالَى قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اُعْبُدِ اَللَّهَ کَأَنَّکَ تَرَاهُ فَإِنْ لَمْ تَکُنْ تَرَاهُ فَإِنَّهُ یَرَاکَ وَ حُرُوفُ اَلْعَبْدِ ثَلاَثَهٌ ع ب د فَالْعَیْنُ عِلْمُهُ بِاللَّهِ وَ اَلْبَاءُ بَوْنُهُ عَمَّنْ سِوَاهُ وَ اَلدَّالُ دُنُوُّهُ مِنَ اَللَّهِ تَعَالَى بِلاَ کَیْفٍ وَ لاَ حِجَابٍ وَ أُصُولُ اَلْمُعَامَلاَتِ تَقَعُ عَلَى أَرْبَعَهِ أَوْجُهٍ کَمَا ذُکِرَ فِی أَوَّلِ اَلْبَابِ اَلْأَوَّلِ.)

[۱۹] دعای توسّل

[۲۰] تفصیل وسائل الشیعه إلی تحصیل مسائل الشریعه ، جلد ۱۴ ، صفحه ۵۰۲ (وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ مَاجِیلَوَیْهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِیهِ عَنِ اَلرَّیَّانِ بْنِ شَبِیبٍ عَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی حَدِیثٍ: أَنَّهُ قَالَ لَهُ یَا اِبْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، فَإِنَّهُ ذُبِحَ کَمَا یُذْبَحُ اَلْکَبْشُ وَ قُتِلَ مَعَهُ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ ثَمَانِیَهَ عَشَرَ رَجُلاً مَا لَهُمْ فِی اَلْأَرْضِ شَبِیهُونَ وَ لَقَدْ بَکَتِ اَلسَّمَاوَاتُ اَلسَّبْعُ وَ اَلْأَرَضُونَ لِقَتْلِهِ إِلَى أَنْ قَالَ: یَا اِبْنَ شَبِیبٍ إِنْ بَکَیْتَ عَلَى اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، حَتَّى تَصِیرَ دُمُوعُکَ عَلَى خَدَّیْکَ غَفَرَ اَللَّهُ لَکَ کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتَهُ صَغِیراً کَانَ أَوْ کَبِیراً قَلِیلاً کَانَ أَوْ کَثِیراً یَا اِبْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَلْقَى اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لاَ ذَنْبَ عَلَیْکَ فَزُرِ اَلْحُسَیْنَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، یَا اِبْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَسْکُنَ اَلْغُرَفَ اَلْمَبْنِیَّهَ فِی اَلْجَنَّهِ مَعَ اَلنَّبِیِّ وَ آلِهِ ، صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِمْ فَالْعَنْ قَتَلَهَ اَلْحُسَیْنِ ، یَا اِبْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ یَکُونَ لَکَ مِنَ اَلثَّوَابِ مِثْلُ مَا لِمَنِ اُسْتُشْهِدَ مَعَ اَلْحُسَیْنِ فَقُلْ مَتَى مَا ذَکَرْتَهُ یَا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً ، یَا اِبْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَکُونَ مَعَنَا فِی اَلدَّرَجَاتِ اَلْعُلَى مِنَ اَلْجِنَانِ فَاحْزَنْ لِحُزْنِنَا وَ اِفْرَحْ لِفَرَحِنَا وَ عَلَیْکَ بِوَلاَیَتِنَا فَلَوْ أَنَّ رَجُلاً أَحَبَّ حَجَراً لَحَشَرَهُ اَللَّهُ مَعَهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ .)