عناوین

درس اخلاق مسجد جامع ازگل-جلسه ۱۶۰

Share on print
چاپ
Share on email
ارسال

«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».

مقدّمه

ماه ذی القعده ماه حرام است، جنگ در ماه‌های حرام در جاهلیت هم ممنوع بوده است، این چهار ماه ماهِ تعطیلیِ خونریزی و جنگ و آشوب و درگیری‌هاست.

سفارش مرحوم آیت الله العظمی آمیرزا جوادآقای ملکی تبریزی اعلی الله مقامه الشّریف برای ماه ذی القعده

مرحوم آیت الحق آمیرزا جواد آقای ملکی تبریزی اعلی الله مقامه الشّریف، آن عارف و فقیه بزرگ و استاد امام خمینی رضوان الله تعالی علیه، ایشان در «المراقبات» می‌فرمایند خوب است که بندگان خدا در این ماه جنگ با خدا را تعطیل کنند. در ماه‌های حرام گناه نکنند، گناه آدم را از خدا دور می‌کند، در مقابل خدا قرار می‌دهد، باید از گناه وحشت کرد.

وجود مقدّس مولی الموحدین امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند: «وَ لَا یَخَافَنَّ إِلَّا ذَنْبَهُ»،[۲] باید از احدی و از هیچ حادثه‌ای واهمه و ترس نداشت، مگر یک چیز که در زندگی وحشتناک است، آن گناه است، گناه منشأ بدبختی دنیا و آخرت است. باید از گناه فرار کرد، باید از گناه وحشت کرد، باید از گناه توبه کرد، باید از گناه دوری جست.

چلّه‌ی موسویه

نکته دیگری که در ارتباط با ماه ذی القعده الحرام هست، این است که ماه چلّه‌ی موسویّه است، حضرت موسی علیه السلام یک چلّه از همه‌ی ماسوی الله کناره گرفتند، و این چلّه‌نشینی‌ها ریشه در قرآن کریم دارد، «وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلَاثِینَ لَیْلَهً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَهً»،[۳] کسی که چلّه‌نشین است، چلّه‌ی ترک گناه دارد، چلّه‌ی نماز اول وقت دارد، چلّه‌ی نماز شب دارد، چلّه‌ی زیارت عاشورا دارد، چلّه‌ی احسان و انفاق دارد، چلّه‌ی اوراد خاصّه را دارد، روز او هم جزو چلّه است، ولی خدای متعال در مورد حضرت موسی علیه السلام شب را بیان کرده است، «وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلَاثِینَ لَیْلَهً»، «إِنَّ نَاشِئَهَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْئًا وَأَقْوَمُ قِیلًا»،[۴] نیایش سحر، مناجات سحر، اشک سحر، استغفار سحر، قابل مقایسه با روز نیست. روز فضا آلوده است، غیبت‌ها، ظلم‌ها، کلک‌ها، مردم‌آزاری‌ها، این‌ها فضا را در روز تاریک می‌کند، گرچه روز آفتاب روشن است و چشم سر ما با نور آفتاب همه جا را می‌بیند، اما گناهان فضای جان را تیره می‌کند و باطن‌ها و چشم دل نمی‌تواند با این همه ابرِ گناه دورها را ببیند. اول شب هم گنهکارها، بد مست‌ها، خرابکاری‌های خودشان را می‌کنند، اما وقتی به آخر شب می‌رسد این‌ها مانند جیفه می‌افتند، «جِیفَهٌ بِاللَّیْلِ بَطَّالٌ بِالنَّهَارِ»،[۵] در روایت دارد که عدّه‌ای شب‌ها مانند مردار هستند و هیچ حرکتی ندارند و روزها هم عمر ضایع می‌کنند، به دنبال هوا و هوس هستند، بطّالِ روز هستند و جیفه‌ی شب.

اما اهل الله، بیدار دلان، این‌ها اول شب می‌خوابند و آخر شب، قبل از اذان صبح بیدار هستند.

لذا مسئله‌ی شب در سرعتِ حرکت به سوی خدا، در اثر، در زدودنِ گناه، تطهیر جان، تزکیه نفس، قابل مقایسه با ریاضت‌های روز نیست.

هم در مورد حضرت موسی علی نبیّنا و آله و علیه السلام، با اینکه حضرت موسی علیه السلام روز را هم در محضر خدا بود، مسافر الی الله بود، سالک الی الله بود، ولی خدای متعال نامی از روزهای حضرت موسی علیه السلام نمی‌برد.

روایت دارد در این چله‌ای که حضرت موسی علیه السلام برای وصال خدای متعال از خود و ماسوی الله فاصله گرفت، لقمه‌ی غذایی از گلوی ایشان در این چهل شبانه روز پایین نرفت، جرعه‌ی آبی هم نخورد، ولی زنده بود.

عشق جای غذا را می‌گیرد، محبّت آدم را سیراب می‌کند. ان شاء الله خدای متعال شما را عاشق کند تا متوجه بشوید که عشق نیروبخش است.

صلواتی محبّت بفرمایید.

اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم.

خدای متعال در مورد حضرت موسی علیه السلام که در این چلّه، چلّه‌ی انقطاع بود، نه زن، نه بچه، نه خانه، نه تعلقات عاطفی، هیچ چیزی برای حضرت موسی علیه السلام مطرح نبود، همه‌ی وجود حضرت موسی علیه السلام خدای متعال بود، از شدّت عشق به یاد حضرت نمی‌آمد که غذا میل کنند، به یاد حضرت نمی‌آمد که تشنه هستند و باید آب بنوشند.

در حالات مرحوم آیت الله العظمی آقای بروجردی اعلی الله مقامه الشّریف، خادم ایشان می‌گوید که در بروجرد من برای آقا شام بردم، آقا مشغول مطالعه بودند، رفتم و سحر می‌آمدم و آفتابه پُر می‌کردم، آن زمان که لوله‌کشی نبود آب را از بیرون به داخل می‌آوردند، آفتابه پُر کردم که آقا بیایند و وضو بگیرند، دیدم غذا همانطور مانده است و آقا هم مشغول مطالعه هستند، اصلاً حواسشان نبود که غذایی در اینجا وجود دارد.

اگر دل انسان جایی باشد، اگر دل در جایی متمرکز بشود، به نیازهای بدن توجّه نکند، تأمین می‌شود، انرژی از ماوراء تأمین می‌شود.

حضرت موسی علیه السلام چهل شبانه‌روز مطلقا در بستر دنیا نبودند، از دار دنیا تجافی کرده بود.

تجافی

ما یک تجافی داریم، یک تجلّی داریم، یک تنزّل داریم.

تجافی یعنی انسان از جایی خارج می‌شود و آنجا را خالی می‌کند و جای دیگر را پُر می‌کند.

هم در مورد نماز شب خوان‌ها، خدای متعال برای تشویق ما می‌فرماید: «تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا»،[۶] این‌ها در دل شب بستر خواب را خالی می‌کنند. در محراب می‌ایستد، جای خود را عوض می‌کند. به این کار تجافی می‌گویند، اینجا خالی شد، به عشقِ آنجا اینجا را خالی کردم و به آنجا رفتم. «تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ»، این پهلوهایشان را از بستر بیرون می‌کشند، برای چه؟ به عشق دعا و مناجات. «یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا»، اینجا را رها کرد و به یک گوشه خلوتی رفت و سیم دل وصل کرده است و ذکر می‌گوید. اصلاً وجود او یک جای دیگری است، دل هر کجا که باشد انسان در آنجاست. این «تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ».

در دعای امام سجّاد علیه الصلاه و السلام هم دارد: «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی التَّجَافِیَ عَنْ دَارِ الْغُرُورِ وَ الْإِنَابَهَ إِلَى دَارِ الْخُلُودِ»،[۷] خدایا! به من هم روزی کن که بتوانم دل از بستر دنیا بیرون بکشم. دل‌مشغولی انسان، خورد و خوراک و مسکن و پوشاک و گرانی و ارزانی و حبّ و بغض این و آن و… مصالح و مفاسد دنیوی انسان است، دل انسان همیشه به این‌ها مشغول است، اگر توانستید دل شما در دنیا نباشد، یک ساعت دل شما نزد امام زمان ارواحنا فداه باشد، یک ساعت مشغول نماز باشید ولی نماز شما حضور قلب داشته باشد، در نماز هیچ میل و رغبتی از امور دنیا دل شما را به خودش مشغول نکند، این می‌شود تجافی، شما قبل از آنکه مشغول نماز بشوید، مشغول خلوت با خدای متعال بشوید، در دنیا بودید، ولی حالا دل خودتان را از دنیا کَندید، اصلاً به یاد نمی‌آورید فرزندی، حجره‌ای، فامیلی، دوستی، رفیقی… همه‌ی این‌ها را پشت سر گذاشتید و گفتید: «وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ»،[۸] خدایا! روی دلم را به تو آوردم، تابحال به این و آن نگاه می‌کردم، ولی حالا چشم از عالم بستم، این چشم خودم را بستم که چشم دیگری باز بشود و تو را ببینم، روی دلم را به سوی تو کردم.

این می‌شود تجافی، «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی التَّجَافِیَ عَنْ دَارِ الْغُرُورِ» خدایا! به من روزی کن که دلم در دنیا نباشد، دلم نزد تو باشد، دلم در بهشت باشد، دلم به آخرت فکر کند، دل در اینجا نداشته باشم، دل در آنجا داشته باشم.

توصیفی که وجود مبارک امیرالمؤمنین صلوات الله علیه از خودشان دارند، اعلان می‌کنند که دل خود را مطلقا به اینجا نیاوردند، «وَ إِنِّی لَمِنْ قَوْمٍ لَا تَأْخُذُهُمْ فِی اللَّهِ لَوْمَهُ لَائِمٍ، سِیمَاهُمْ سِیمَا الصِّدِّیقِینَ وَ کَلَامُهُمْ کَلَامُ الْأَبْرَارِ، عُمَّارُ اللَّیْلِ وَ مَنَارُ النَّهَارِ، مُتَمَسِّکُونَ بِحَبْلِ الْقُرْآنِ، یُحْیُونَ سُنَنَ اللَّهِ وَ سُنَنَ رَسُولِهِ (صلی الله علیه وآله)، لَا یَسْتَکْبِرُونَ وَ لَا یَعْلُونَ وَ لَا یَغُلُّونَ وَ لَا یُفْسِدُونَ، قُلُوبُهُمْ فِی الْجِنَانِ وَ أَجْسَادُهُمْ فِی الْعَمَل»،[۹] امیرالمؤمنین صلوات الله علیه می‌فرمایند: من جزو کسانی هستم، اگر کسی سیما‌شناس باشد، در سیمای من می‌بیند که من جزو صدّیقین هستم.

مدالی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه داده بود این بود که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه صدّیق اکبر هستند. حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هم صدّیقه‌ی کبری هستند.

آن‌هایی که چشم باطن دارند همینکه به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه نگاه می‌کردند می‌دیدند تمام وجود امیرالمؤمنین صلوات الله علیه خدای متعال است، هیچ چیزی غیر از خدای متعال در وجود امیرالمؤمنین صلوات الله علیه نیست.

همه‌ی عالم فقر الی الله هستند، بجز وجه الله چیزی نیست که آدم ببیند، «أَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّه»،[۱۰] «کُلُّ شَیْءٍ هَالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ»،[۱۱] تمام نمود هستند، بود مال خداست، وجه الله است، این است که به هر طرف نگاه کنید اگر بودی هست بود مال خداست، نمودها مال ماست، مانند کف روی آب است، آب نیست، باد کرده است، آدم فکر می‌کند چیزی هست اما چیزی نیست، همه ما همینطور هستیم، هیچ چیزی نیستیم، اگر بتوانیم باد خود را خالی کنیم بجز خدا نمی‌بینیم، همه چیز همینطور است.

امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در این حقیقت ممحض بودند، وجود امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هیچ چیزی غیر از خدا نشان نمی‌داد، وجود امیرالمؤمنین صلوات الله علیه آینه بود و در این آینه غیر از خدا دیده نمی‌شد، او صدیق بود، و کسی که سنخیّت با امیرالمؤمنین صلوات الله علیه داشت، چشم دلش این آینه را می‌دید که فقط خدا را نشان می‌دهد، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هیچ چیزی غیر از خدا را نشان نمی‌دادند، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه صدیق بودند.

«سِیمَاهُمْ سِیمَا الصِّدِّیقِینَ وَ کَلَامُهُمْ کَلَامُ الْأَبْرَارِ»، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بلندگوی خدای متعال است، یک کلمه بگوید که در آن کلمه هدایت نباشد، دعوت به خدا نباشد، شما نمی‌بینید. کلام امیرالمؤمنین صلوات الله علیه کلام ابرار است. خصوصیت سوم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه این است که «قُلُوبُهُمْ فِی الْجِنَانِ»، من جزو کسانی هستم که دلم را پیش او جا گذاشته‌ام و اصلاً دل را به اینجا نیاورده‌ام، اصلاً به اینجا آلوده نشده‌ام، «قُلُوبُهُمْ فِی الْجِنَانِ»، اگر من را در اینجا می‌بینی این جسم من است که در اینجاست، دل من اینجا نیست. امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هرگز دل خود را به اینجا نیاوردند، دل امیرالمؤمنین صلوات الله علیه آنجا بود، جسم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بود که اینجا دیده می‌شد.

این می‌شود تجافی، «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی التَّجَافِیَ عَنْ دَارِ الْغُرُورِ».

اگر انسان توانست دل از بستر دنیا بیرون بکشد، آن دومین دعا مستجاب است، «وَ الْإِنَابَهَ إِلَى دَارِ الْخُلُودِ»، دل انسان نرم می‌شود، اشک انسان جاری می‌شود، قلب انسان رقیق می‌شود، اهل ذکر می‌شود، اهل فکر می‌شود، اهل بکاء می‌شود، اهل سجده‌های طولانی می‌شود، بنده می‌شود. «وَ الْإِنَابَهَ إِلَى دَارِ الْخُلُودِ».

وجود مقدّس حضرت موسی علیه السلام در این چهل شبانه روز، لحظه‌ای غیر از خدا در وجودشان نبود، عشق او را بیابانی کرده بود، سر به کوه گذاشته بود. خدای متعال هم از او خوشش آمد، وعده‌ی سی روزه برای او قرار داده بود ولی گفت حال که آمده‌ای ده روز دیگر نزد ما بمان، به دنیا نرو، کار به خلق نداشته باشد و بیا و خودت با من باش. خدای متعال ده روز هم برای حضرت موسی علیه السلام اضافه فرمود.

تعقیبات نماز را جدّی بگیریم

این تعقیبات را خیلی جدّی بدانید. نماز رفتنِ نزدِ خدای متعال است، خدای متعال برای اینکه اثبات کند ما را دوست دارد و نمی‌‌خواهد ما را زود رد کند، سفره‌ای برای بعد از نماز پهن کرده است، حال که آمده‌ای و غذای خودت را خورده‌ای زود نرو، دوست دارم نزد من بنشینی، تسبیحات حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بخوان. تسبیحاتِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در تعقیبات، افضلِ تسبیحات است. این تسبیحات سوغاتی عرش است، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم از جانب خدای متعال به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هدیه کرده‌اند. شیعیان هر وقت نماز می‌خوانند، نمازشان را با تسبیحات حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها رونق می‌دهند، بر سر سفره‌ی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها با خدا حرف می‌زنند.

تسبیحات اربعه پایه‌های عرش خدای متعال است، ساختار قصرهای بهشت ما همین تسبیجات اربعه است، ولی خدای متعال خواسته است که این نور از وجود حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بجوشد و نماز ما را تکمیل کند.

کسی زود نماز خواند و سر به سجده گذاشت و از خدا بهشت و حوری خواست. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند که این با یک مهریه جزئی می‌خواهد حوری بدست بیاورد. نماز که خواندی بنشین و ادامه‌ی انسی با خدای متعال داشته باش.

لذا اینکه در روایت آمده است، در تفاسیر هم، هم مرحوم ابوالفتوح در تفسیر خود آورده است، هم تفاسیر دیگر گفته‌اند، اگر کسی بعد از هر نمازی این چهار چیز را داشته باشد خدای متعال هفتاد مرتبه به او نگاه می‌کند، یکی آیت الکرسی است. آیت الکرسی را بعد از نمازهای واجب بعنوان تعقیبات بخوانیم و ترک نکنیم، خیلی برای آیت الکرسیِ بعد از نماز اثر و فضیلت گفته شده است، دیگری آیه ۱۸ و ۱۹ سوره مبارکه آل عمران یعنی «شَهِدَ اللَّهُ أَ نَّهُ لآ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ وَ المَلـآئکهُ وَ أُوْلُوا الْعِلْمِ قَآئماً بِالْقِسْطِ لآ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکیمُ * إِنِّ الدِّینَ عِندَ اللَّهِ الاْءِسْلَـمُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکتَـبَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَآءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیاً بَینَهُمْ وَ مَن یکفُرْ بِـءَایـتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ» است. سوم آیه ۲۶ سوره مبارکه آل عمران یعنی «قُلِ اللَّهُمَّ مَالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» است، چهارمین هم سوره مبارکه فاتحه الکتاب است. اگر این‌ها را همیشه بعد از نماز بگویید خیلی خوب است، ولی بیایید سر سفره‌ی خدا وقتی نماز خواندید زود نروید، نزد خدای متعال بمانید، این چهار چیز هم پذیراییِ خودِ خدای متعال است و از قرآن کریم گفته است که این‌ها را بگوییم، اگر خدای متعال هفتاد مرتبه به کسی نگاه کند، یک نگاه خدای متعال کمال انسان را تکمیل می‌کند، این دعای ندبه است، «وَانْظُرْ إِلَیْنا نَظْرَهً رَحِیمَهً»، خدایا! یک نگاهی هم به ما کن. ولی نتیجه‌ی یک نگاه خدا چه می‌شود؟ «نَسْتَکْمِلُ بِهَا الْکَرَامَهَ»، ارزش ما کامل می‌شود. یک نگاه خدای متعال ما را آباد می‌کند و همه‌ی نواقص ما را برطرف می‌کند.

حالا اگر خدای متعال بجای یک نگاه هفتاد مرتبه نگاه کند انسان به کجا نمی‌رسد؟

ان شاء الله خدای متعال آقای بهجت اعلی الله مقامه الشّریف را با اولیای خودش محشور بدارد، روحی فداه، آقای بهجت رضوان الله تعالی علیه به من فرمودند که مرحوم علامه قزوینی اعلی الله مقامه الشّریف، آسید مهدی قزوینی با یک سخنرانی چهار هزار غیرشیعه را شیعه کرد.

این را نقل فرمودند، این هم برای تشویق ما بود، گاهی انسان پای منبرها چیزهای زیاد بدست می‌آورد، فرمود: اگر یکی از آن‌ها گیر من آمده بود سرِ من به عرش می‌خورد.

اگر خدای متعال یک نگاه کند «نَسْتَکْمِلُ بِهَا الْکَرَامَهَ»، ما کرامت را استکمال می‌کنیم، ارزش کامل پیدا می‌کنیم. آنوقت اگر هفتاد مرتبه نگاه کند چه می‌شود؟ خدای متعال هفتاد مرتبه نگاه می‌کند.

این مسئله انس با خدا وقتی با مستحبّات همراه می‌شود، خدای متعال بخشی از آن را واجب قرار داده است تا مزمزه کنیم که شیرین بشود، اگر شیرین شد نمی‌خواهیم بلند بشویم.

روایت دارد که وقتی نماز می‌خوانی اگر بدانی چه کسی تو را نگاه می‌کند حاضر نمی‌شوی دست از نماز خود برداری. حال نماز خودت را هم تمام کردی، دیدی که بودن با خدا و حرف زدن با خدا چقدر زیبا و شیرین بود، چرا زود بلند می‌شوی بروی؟ بنشین و تعقیبات بخوان.

مستحبات پاسدارِ واجبات است. این واجبِ تو با این مستحبات محفوظ بدار، شیطان می‌آید و این واجب تو را از تو می‌گیرد.

این‌ها برای این است که انسان به انس خود به خدا اضافه کند.

چلّه‌نشینی

حالا حضرت موسی علیه السلام چون در این سی روز خوب امتحان داد، ده روز اضافه شد، آن را چلّه کردیم تا اهل سیر و سلوک به چلّه‌نشینی بر سر سفره حضرت موسی علیه السلام بیایند و این چلّه‌ها را ادامه بدهند و درجات قرب الهی را با چلّه‌نشینی طی کنند.

بحمدالله بعضی از طلبه‌های ما چلّه‌ی کنترل زبان دارند، چلّه‌ی کنترل چشم دارند، چلّه‌های بعضی از اذکار را دارند، این‌ها به یک جایی می‌رسند، این چلّه‌نشینی برای تزریقِ استقامت است. هر کاری رها بشود رها می‌شود، اما کار خیر را باید آنقدر ادامه داد تا بصورت عادت در بیاید و دیگر رها نشود.

اگر انسان یک عملی را چهل روز در دل خودش بریزد، این دل دیگر نسبت به آن عمل آنچنان وابسته می‌شود که دیگر آن را رها نمی‌کند.

اگر حاجت شما در یک چلّه برآورده نشد، مدام چلّه را تکرار کن، نگو ما که نتیجه نگرفتیم و دیگر نتیجه نمی‌گیریم.

مرحوم ملاحسینقلی همدانی اعلی الله مقامه الشّریف چلّه‌های زیاد و نسخه‌های زیادی از استاد خودشان مرحوم آیت الحق جمال السالکین استاد شیخ انصاری رضوان الله تعالی علیه مرحوم آسید علی شوشتری اعلی الله مقامه الشّریف عمل کرده بود ولی می‌دید پشت در است و درِ تجرّد به روی او باز نمی‌شود، در حالات ایشان نقل شده است که نشسته بود و به حال خودش تأسّف می‌خورد و می‌گفت: مثل اینکه ما در این مسیر توفیقی نداریم و بنا نیست ما به جایی برسیم.

در همین فکرِ دو دلی بود که آیا ادامه بدهیم یا ادامه ندهیم، می‌بیند یک کلاغی آمد، یک نان خشکی بود، یک نوک زد، نتوانست آن را بشکند، رفت و برگشت، تا بیست و هفت مرتبه شمرد که این کلاغ رفت و برگشت، در بیست و هفتمین مرتبه آن نان خشک را شکاند.

گفت این مأمور خدا بوده است که به من بگوید از کلاغ کمتر نیستی. آنقدر استقامت کرد تا طعمه‌ی خودش را با خودش برد.

تو هم باید آنقدر استقامت کنی که یا به جانان برسی یا جان تو از تو گرفته بشود.

لذا ماند و ملاحسینقلی همدانی شد.

این چلّه‌ی حضرت موسی علیه السلام برای ما درس استقامت است، اگر دیدید شما همراه حضرت موسی علیه السلام رفتید ولی در یک چلّه به فناء نرسیدید، نگویید چلّه اثر نداشت، تکرار کنید، چلّه‌های بعدی را ضمیمه‌ی آن کن تا ان شاء الله به مقصد برسی.

همینطور که محبوبیت حضرت موسی علیه السلام باعث شد که خدای متعال او را، علاوه بر سی روز، ده روز دیگر هم میهمان کند، و چلّه‌ی ایشان را کامل کند، و به همین دلیل خدای متعال برای ما بعد از نماز تعقیبات نماز قرار داده است، این روزه‌های سه روزِ هر ماه در ادامه‌ی روزه‌ی ماه مبارک رمضان، که اگر کسی در هر ماه سه روز روزه بگیرد خدای متعال تمام سال او را روزه‌دار بحساب می‌آورد، به همین دلیل است که ما با تکرار انس با خدا الهی بشویم، هویت ما هویت عرشی بشود، هویت ما هویت حبّی بشود، از خودمان فارغ بشویم، نسبت به حضرت حق سبحانه و تعالی تجافی پیدا کنیم.

یکی از چیزهایی که اگر تابحال هم انجام نداده‌اید، در بقیه این چلّه ان شاء الله ملتزم باشید، تکثیر هیلله است، یعنی لا اله الا الله را زیاد بگویید.

جمال السالکین، آیت الحق، اعجوبه عالم خلقت، استاد آیت الله بهجت اعلی الله مقامه الشّریف، تربیت کننده‌ی آیت الله علامه طباطبایی اعلی الله مقامه الشّریف و اختران آسمان عرفان و سیر و سلوک مرحوم آمیرزا علی آقای قاضی اعلی الله مقامه الشّریف به شاگردانشان گفته بودن که در این چلّه‌ی حضرت موسی علیه السلام که از اول ذی القعده تا روز عید قربان است، هر روز هزار مرتبه لا اله الا الله بگویید، ولی سعی کنیم که متمرکز و با حضور قلب بگوییم.

لا اله الا الله یعنی دلبری غیر از خدا نیست، دل از غیر خدا با هزار مرتبه یاد او بکنیم، خدایا! غیر از تو را دوست ندارم، فقط تو دل مرا می‌بری. اگر هزار مرتبه تکرار کنیم، خدای متعال هم یک چلّه چنین حالتی به ما بدهد، یعنی آیا حجاب‌های ما، غبارهای دل ما نمی‌ریزد؟ یعنی آیا خدای متعال جمال خودش را به دل ما نشان نمی‌دهد؟ چشم دل ما را باز نمی‌کند؟ قطعاً باز می‌کند.

روضه و توسّل به امام رضا علیه السلام

صلی الله علیک یا اباالحسن یا علی بن موسی.

این ماه علاوه بر اینکه چلّه‌ی موسویه است، ماه امام رضا علیه السلام است. حضرت موسی علیه السلام کجا و امام رضا علیه السلام کجا؟

میان ماه من تا ماه گردون           تفاوت از زمین تا آسمان است

حضرت موسی علیه السلام هم یکی از زوّار حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام… که در حرم امام رضا علیه السلام بعضی آدم‌هایی که چشم دلشان باز است دیده بودند.

حضرت آیت الله بهجت اعلی الله مقامه الشّریف حضرت عیسی علیه السلام به همراه حضرت مریم سلام الله علیها در حرم حضرت رضا علیه السلام مشاهده کرده بودند. قبل از آن در عالم مکاشفه دیده بود، بعد که به حرم آمده بود، دیده بود همان چیزی که دیده بود واقع شد. حضرت مریم سلام الله علیها بهمراه حضرت موسی علیه السلام آمدند و همین زیارت دوره را خواندند.

زیارت حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام زیباست، دل انسان را آب می‌کند، «السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا نُورَ اللَّهِ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا عَمُودَ الدِّینِ»، امام رضا علیه السلام نور خدا هستند و تمام ظلمت‌های زمین را از بین می‌برند.

بعد به پایین پا برمی‌گردیم، آنجا هم روضه است و هم برای ما تنبّه است.

امروز یا شخص را ترور می‌کنند یا شخصیت را از چشم‌ها می‌اندازند.

این در زیارت حضرت رضا علیه السلام هست، معلوم می‌شود که حضرت رضا علیه السلام را هم با زهر ترور کردند و هم قبل از آن با زبان ترور کردند، خیلی بر علیه حضرت رضا علیه السلام تبلیغات کردند.

در پایین پا اینطور می‌گوییم: «صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا الْحَسَنِ صَلَّى اللَّهُ عَلَى رُوحِکَ وَ بَدَنِکَ‏ صَبَرْتَ وَ أَنْتَ الصَّادِقُ الْمُصَدَّقُ قَتَلَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ بِالْأَیْدِی وَ الْأَلْسُنِ‏»، تو را هم با دست کشتند و هم با زبان…

گفتند این پسرِ او برای خودش نیست [معاذالله]… کدام شمشیری انسان را اینقدر به درد می‌آورد که به یک امام معصوم جسارت کنند؟ آقا ناچار شدند که بروند و در لباس کارگری ناشناس بیل بزنند و این شایعه‌افکن‌ها به باغ بیایند و قیافه‌شناس بیاورند و بگویند این بچه برای کیست… «قَتَلَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ بِالْأَیْدِی وَ الْأَلْسُنِ‏»، خدا لعنت کند این خبیث‌هایی که امروز هم، هم عزیزان ما را ترور می‌کنند، هم اشخاص را با شایعه‌پراکنی و تبلیغاتِ این شبکه‌های مجازی مخدوش می‌کنند، می‌خواهند شخصیت‌ها را ترور کنند…

«اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا غَریبَ الغُرَباء وَ یا مُعینَ الضُّعَفاءِ»…

هیچ امامی، حتّی امام حسن مجتبی صلوات الله علیه مانند امام رضا علیه السلام غریب نبودند، امام حسن مجتبی صلوات الله علیه مظلوم شدند، مسموم شدند، به دست همسرشان هم مسموم شدند، اما دور بستر امام حسن مجتبی صلوات الله علیه هم برادران آمده بودند، هم خواهران آمده بودند، حضرت زینب کبری سلام الله علیها آمده بودند، فرزندانِ امام حسن مجتبی صلوات الله علیه آمده بودند…

امام رضا علیه السلام مسموم شدند و هیچ کسی همراه حضرت نبود، به اباسلط فرمودند: اگر دیدی عبا بر سر خود کشیده‌ام درِ اتاق من را باز کن، وقتی وارد می‌شوم در را ببند، می‌خواهم تنها باشم…

اباسلط می‌گوید: وقتی حضرت برگشتند دیدم به خودشان می‌پیچند، می‌نشینند و بلند می‌شوند، قرار ندارند، فهمیدم کارِ حضرت تمام است… درِ اتاق را باز کردم، امام وارد شدند، در را بستم، ولی دلم طاقت نیاورد، در اتاق را باز کردم و دیدم نوجوانی مانند ماه، امام را در آغوش گرفته است، پرسیدم: در بسته بود! شما از کجا وارد شدید؟ فرمودند: خدایی که در یک چشم بهم زدن مرا از مدینه تا اینجا آورده است، درِ بسته را هم به روی ما باز می‌کند.

فهمیدم ایشان حضرت جوادالائمه سلام الله علیه هستند، نور چشم امام رضا علیه السلام هستند…

اما لا یوم کیومک یا اباعبدالله…

در کربلا پسر به بالین پدر نیامد، در گودی قتلگاه کسی نبود، خواهر امام حسین علیه السلام آمد ولی بالای تلّ زینبیّه بود و از فاصله تماشا می‌کرد، می‌دید که قاتل روی سینه رفت… «وَ الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَى صَدْرِکَ»…

اما بمیرم… پدر به بالین پسر آمد… چه پسری… پسری که ارباً ارباً شده بود…

حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه دیدند بدن حضرت علی اکبر علیه السلام بهم ریخته است و می‌شود این بدن را جمع کرد، به طرف خیمه‌ها برگشتند، صدا زدند: ای جوانان بنی‌هاشم بیایید…

لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم.

الا لعنت الله علی القوم الظّالمین.

دعا

نَسئَلُک و نَدعُوک بِاسمِکَ الأعظم الأعز الأجل الأکرم اِلَهَنا یَا حَمِیدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ یَا عَالِی بِحَقِّ عَلِیٍّ یَا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَهَ یَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ وَ یَا قَدِیمَ الإحسَان بِحَقِّ الْحُسَیْنِ وَ بِالأئِمَّه مِن وُلدِ الحُسَینِ بِدِمَاءالشُّهَدَاء یا الله…

خدایا! تو را به عصمت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، به وجاهت حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام امام زمان ارواحنا فداه را برسان.

خدایا! چشم دل ما را به جمال امام زمان ارواحنا فداه روشن بفرما.

خدایا! چشم دلمان را با نور معرفت و محبّت امام زمان ارواحنا فداه روشن بفرما.

خدایا! دست ما را از دامان امام زمان ارواحنا فداه کوتاه مگردان.

خدایا! سایه پربرکت نایب امام زمان ارواحنا فداه، سکّاندار کشتی انقلاب، رهبر نورانی‌مان را مستدام بدار.

خدایا! مشکلات کشور را با دست غیبی خودت برطرف بفرما.

خدایا! مردم ما را از شرّ وسوسه‌گران خارجی و جاسوس‌های داخلی مصون و محفوظ بدار.

خدایا! این کشورِ اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین را، این کشورِ شهدا را، این کشورِ نفس‌های پاک را، این کشورِ دل‌های شکسته را از فتنه‌ها و آشوب‌ها و ناامنی‌ها محافظت بفرما.

خدایا! دست اسرائیل و امریکا و عیادی‌اش را برای همیشه قطع بفرما.

خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم می‌دهیم کشور ما را، نوامیس ما را، انقلاب ما را، ارزش‌های دینی ما را، نظام ما را، رهبر نورانی ما را، مردم شهید‌داده و نجیب و با استقامتِ ما را از شرّ اشرار و فتنه‌های آخرالزمان محافظت بفرما.

خدایا! مملکت ما را، مردم ما را، نظام و رهبری ما را دشمن‌شاد مگردان.

خدایا! دشمنان ما را با چوب غضبت ادب بفرما.

خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم می‌دهیم عاقبت امر خودمان و خانواده‌مان و دوستان‌مان و متوقعین دعای ما را ختم به خیر بگردان.

خدایا! پایان عمرمان را با مُهر شهادت مزیّن بگردان.

خدایا! این دولت کریمه‌ی خدمتگزار را یاری بفرما.

خدایا! رؤسای قوّه‌ی ما و همه‌ی خدمتگزاران مخلص را تأیید بفرما.

خدایا! همه‌ی مریض‌ها، بیمار مورد نظر، عالم جلیل القدر مورد نظر، خدمتگزار کشور، سلامتی را به این عزیزان برگردان.

خدایا! سلامتی کامل را بزودی روزی این عزیزان بفرما.

خدایا! نعمت سلامتی و امنیت و دیانت و محبّت اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین و استقرار در جبهه‌ی انقلاب را که روزی ما کرده‌ای، تو را به خون حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه و حضرت علی اکبر علیه السلام قسم می‌دهیم از ما زوال نیاور.

خدایا! توفیق شکر نعمات را به ما روزی بفرما.

غفرالله لنا و لکم.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.

[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸

[۲] نهج البلاغه، حکمت ۸۲ (وَ قَالَ (علیه السلام): أُوصِیکُمْ بِخَمْسٍ لَوْ ضَرَبْتُمْ إِلَیْهَا آبَاطَ الْإِبِلِ لَکَانَتْ لِذَلِکَ أَهْلًا: لَا یَرْجُوَنَّ أَحَدٌ مِنْکُمْ إِلَّا رَبَّهُ؛ وَ لَا یَخَافَنَّ إِلَّا ذَنْبَهُ؛ وَ لَا یَسْتَحِیَنَّ أَحَدٌ مِنْکُمْ إِذَا سُئِلَ عَمَّا لَا یَعْلَمُ أَنْ یَقُولَ لَا أَعْلَمُ؛ وَ لَا یَسْتَحِیَنَّ أَحَدٌ إِذَا لَمْ یَعْلَمِ الشَّیْءَ أَنْ یَتَعَلَّمَهُ؛ وَ عَلَیْکُمْ بِالصَّبْرِ، فَإِنَّ الصَّبْرَ مِنَ الْإِیمَانِ کَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ، وَ لَا خَیْرَ فِی جَسَدٍ لَا رَأْسَ مَعَهُ، وَ لَا [خَیْرَ] فِی إِیمَانٍ لَا صَبْرَ مَعَهُ.)

[۳] سوره مبارکه اعراف، آیه ۱۴۲ (وَوَاعَدْنَا مُوسَىٰ ثَلَاثِینَ لَیْلَهً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَهً ۚ وَقَالَ مُوسَىٰ لِأَخِیهِ هَارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ)

[۴] سوره مبارکه مزمل، آیه ۶

[۵] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۱۳ ، صفحه ۳۵۴ (وَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : قَالَ مُوسَى عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَیُّ عِبَادِکَ أَبْغَضُ إِلَیْکَ قَالَ جِیفَهٌ بِاللَّیْلِ بَطَّالٌ بِالنَّهَارِ وَ قَالَ قَالَ مُوسَى لِرَبِّهِ یَا رَبِّ إِنْ کُنْتَ بَعِیداً نَادَیْتُ وَ إِنْ کُنْتَ قَرِیباً نَاجَیْتُ قَالَ یَا مُوسَى أَنَا جَلِیسُ مَنْ ذَکَرَنِی فَقَالَ مُوسَى یَا رَبِّ إِنَّا نَکُونُ عَلَى حَالٍ مِنَ اَلْحَالاَتِ فِی اَلدُّنْیَا مِثْلَ اَلْغَائِطِ وَ اَلْجَنَابَهِ فَنَذْکُرُکَ قَالَ یَا مُوسَى اُذْکُرْنِی عَلَى کُلِّ حَالٍ وَ قَالَ قَالَ مُوسَى یَا رَبِّ مَا لِمَنْ عَادَ مَرِیضاً قَالَ أُوَکِّلُ بِهِ مَلَکاً یَعُودُهُ فِی قَبْرِهِ إِلَى مَحْشَرِهِ قَالَ یَا رَبِّ مَا لِمَنْ غَسَّلَ مَیِّتاً قَالَ أُخْرِجُهُ مِنْ ذُنُوبِهِ کَمَا خَرَجَ مِنْ بَطْنِ أُمِّهِ قَالَ یَا رَبِّ مَا لِمَنْ شَیَّعَ جَنَازَهً قَالَ أُوَکِّلُ بِهِ مَلاَئِکَهً مَعَهُمْ رَایَاتٌ یُشَیِّعُونَهُ مِنْ مَحْشَرِهِ إِلَى مَقَامِهِ قَالَ فَمَا لِمَنْ عَزَّى اَلثَّکْلَى قَالَ أُظِلُّهُ فِی ظِلِّی یَوْمَ لاَ ظِلَّ إِلاَّ ظِلِّی تَعَالَى اَللَّهُ وَ قَالَ فِیمَا نَاجَى اَللَّهُ بِهِ مُوسَى أَنْ قَالَ أَکْرِمِ اَلسَّائِلَ إِذَا هُوَ أَتَاکَ بِشَیْءٍ بِبَذْلٍ یَسِیرٍ أَوْ بِرَدٍّ جَمِیلٍ فَإِنَّهُ قَدْ یَأْتِیکَ مَنْ لَیْسَ بِجِنِّیٍّ وَ لاَ إِنْسِیٍّ مَلَکٍ مِنْ مَلاَئِکَهِ اَلرَّحْمَنِ لِیَبْلُوَکَ فِیمَا خَوَّلْتُکَ وَ یَسْأَلَکَ عَمَّا مَوَّلْتُکَ فَکَیْفَ أَنْتَ صَانِعٌ وَ قَالَ یَا مُوسَى لَخُلُوفُ فَمِ اَلصَّائِمِ أَطْیَبُ عِنْدَ اَللَّهِ مِنْ رِیحِ اَلْمِسْکِ .)

[۶] سوره مبارکه سجده، آیه ۱۶ (تَتَجَافَىٰ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ)

[۷] زاد المعاد ، جلد ۱ ، صفحه ۱۲۹ (وَ رُوِیَ أَنَّ اَلْإِمَامَ زَیْنَ اَلْعَابِدِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ کَانَ یُکَرِّرُ فِی هَذِهِ اَللَّیْلَهِ مِنْ أَوَّلِهَا إِلَى آخِرِهَا قِرَاءَهَ هَذَا اَلدُّعَاءِ: اَللَّهُمَّ اُرْزُقْنِی اَلتَّجَافِیَ عَنْ دَارِ اَلْغُرُورِ وَ اَلْإِنَابَهَ إِلَى دَارِ اَلْخُلُودِ وَ اَلاِسْتِعْدَادَ لِلْمَوْتِ قَبْلَ حُلُولِ اَلْفَوْتِ.)

[۸] سوره مبارکه انعام، آیه ۷۹ (إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِیفًا ۖ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ)

[۹] نهج البلاغه، خطبه قاصعه

[۱۰] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۱۵ (وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ ۚ فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِیمٌ)

[۱۱] سوره مبارکه قصص، آیه ۸۸ (وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ کُلُّ شَیْءٍ هَالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُکْمُ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ)