عناوین

درس اخلاق مسجد جامع ازگل-جلسه ۱۳۶

Share on print
چاپ
Share on email
ارسال

«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ‏».

مقدّمه

«إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَهُمْ رَاکِعُونَ».[۲]

ایام ایامِ نزول آیات در فضیلتِ آل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام است، از جمله آیاتی که در این ایام نازل شده است، آیه‌ی ولایت در زمینه‌ی خاتم‌بخشیِ وجود نازنین مولی الموحدین امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و نزول آیه‌ی تطهیر و آیه‌ی مباهله و آیات سوره مبارکه انسان، که طی این چند روز، تا بیست و پنجم ذی الحجه، بر حسب آنچه که در تفاسیر و احادیث آمده است نازل شده است.

لذا این ایام مبارک باید برای ما ایامِ آموزش و تشکیل محبّت آل بیت علیهم السلام و مراجعه‌ی به آیاتی که خدای متعال در این آیات امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و ائمه علیهم السلام را بعنوانِ ممتازترین خلایق، با جایگاه ولایت معرفی فرموده است.

ولایتِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در آیه ۵۵ سوره مبارکه مائده

این آیه کریمه که در سوره مبارک مائده آمده است، جزو صریح‌ترین و شفاف‌ترین آیات در دلالتِ بر حکومتِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است.

آیه‌ی بعدی نیز آرم حزب الله و تضمین پیروزی پیروانِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و ولایت‌باوران را بیان فرموده است.

«إنَّمَا» نقشِ مهمی در دلالتِ آیه بر حاکمیتِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و وصایتِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و خلافتِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را دارد. «إنَّمَا» یعنی فقط، «وَلِیُّکُمُ اللَّهُ» ولی و سرپرست شما الله است.

کلمه‌ی «إنَّمَا» احتمالاتی که بهانه‌جویان در مسئله‌ی غدیر دارند، با اینکه خطبه‌ی غدیر خیلی روشن و واضح هم امامت و ولایت و سرپرستیِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را، هم ائمه علیهم السلام را، و هم امام زمان ارواحنا فداه را تبیین کرده است، ولی آن‌هایی که زیرِ بارِ خطبه‌ی غدیر نمی‌روند، ولی اصل غدیر را، و بعضی از کلمات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم که علمای عامّه و خاصّه به طور متواتر نقل کرده‌اند، نمی‌توانند انکار کنند، می‌گویند قبول داریم که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند «مَن کُنتِ مَولاه فَهَذا عَلیٌ مَولاه»، ولی «مولا» به معنای ناصر و محبت است! در لغت ولایت به معنای نصرت و محبت داریم.

این احتمال به هیچ وجه در این آیه راه ندارد، برای اینکه مؤمنین از دیدگاه قرآن کریم، هم نسبت به یکدیگر ولایتِ نصرت و محبّت را دارند، در سوره مبارکه توبه فرمود: «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ ۚ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ»،[۳] بعضی از مؤمنین و مؤمنان ولیِ بعضی دیگر هستند، یعنی نسبت به یکدیگر ناصر هستند، نسبت به یکدیگر محب هستند، چون می‌خواهند یکدیگر را کمک کنند و نسبت به یکدیگر محبت دارند «یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ».

وقتی انسان می‌بیند کسی در حالِ افتادن به چاه است و بی‌تفاوت باشد و داد نزند و دستِ او را نگیرد، معلوم می‌شود که این شخص یاورِ خوبی نیست و دلسوزی و محبّت ندارد.

مَثَلِ امر به معروف و نهی از منکر همین مَثَل است، اینکه انسان ببیند یک گنجی در اختیارِ کسی هست ولی چشم خود را روی هم می‌گذارد و دشمن گنجِ او را می‌برد، اینجا باید او را متوجه کند که این گنج برای اوست و سرمایه‌ی زندگیِ همیشگی اوست. این امر به معروف است. آنجا هم که می‌خواهد به چاه بیفتد داد می‌زند و می‌دود و دست او را می‌گیرد و او را بیرون می‌کشد و نمی‌گذارد این شخص نابود بشود، این نهی از منکر است.

مؤمنین بر اساسِ تکلیفی که نسبت به یاریِ یکدیگر دارند و نسبت به وظیفه‌ای که از جانب خدای متعال نسبت به محبّت یکدیگر دارند، چون اخوّت ایمانی دارند نمی‌توانند نسبت به یکدیگر بی‌تفاوت باشند و جفا کنند و بی‌محبّت باشند، همه‌ی مؤمنین نسبت به یکدیگر وظیفه دارند که یار و یاور و پشتیبان یکدیگر باشند و یکدیگر را نصرت و کمک کنند، «تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ»،[۴] و بر اساسِ محبّتی که دارند، یکدیگر را از افتادنِ به جهنّم باز می‌دارند.

اگر بینی که نابینا و چاه است       اگر خاموش بنشینی گناه است

اگر بشر نسبت به سرنوشت برادران خود بی‌تفاوت باشد مسلمان نیست، «مَن اَصبَحَ وَ لَم یَهتَمَّ بِاُمورِ المُسلِمینَ فَلَیسَ بِمُسلِم»،[۵] امر به معروف و نهی از منکر لازمه‌ی مسلمانی است، و منشأ امر به معروف و نهی از منکر، این یاور بودنِ مسلمین نسبت به یکدیگر و محبّت داشتن و دلسوز بودن است.

بنا بر این در آنجا «إنَّمَا» نمی‌آید، همه‌ی مؤمنین، قاطبه‌ی مؤمنین با یکدیگر ولایت به معنای نصرت و محبّت را دارند و اختصاص به گروه خاصی ندارد.

اینجا فرمود: «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ ۚ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ»، و در سوره مبارکه آل عمران فرمود: «کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ»،[۶] چون شما بهترینِ امّت هستید، این امتیازِ شما بر یهود و نصاری و اقوام و نحله‌های دیگر این است که شما امر به معروف و نهی از منکر می‌کنید، ولی منشأ و مبدأ این خیر بودن همان ولایتی است که در سوره مبارکه توبه فرموده است.

بنابراین اگر انسان بخواهد در آیات قرآن کریم، در فهمِ آیاتِ دیگر کمک بگیرد، می‌فهمد که یک ولایت داریم که اختصاص به قوم و نژادی ندارد، همه‌ی مؤمنین به حکمِ آیاتِ قرآن کریم نسبت به یکدیگر ولایت دارند، اگر مؤمنی به دادِ مؤمن نرسد، اگر مؤمنی مؤمنِ دیگری را یاری ندهد، اگر مؤمنی مؤمنِ دیگر را دوست نداشته باشد، این شخص از دایره‌ی مؤمنین خارج است، حتّی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم شناسنامه‌ی مسلمان بودنِ او را باطل اعلان فرموده است و این شخص نمی‌تواند در پیشگاه خدای متعال ادّعای مسلمانی کند.

پس با این توضیح، کلمه‌ی «إنَّمَا» که به معنای «فقط» و «منحصراً» است، وقتی می‌گوید «الله» ولی است، به این معناست که الله سرپرستِ شماست، الله حاکمِ شماست، الله فرمانروای همه‌ی بندگان است؛ به دنبالِ آن هم «واو» عاطفه است، «وَ رَسولُهُ»… «واو» عاطفه یعنی اگر اولی را برداری دومی بجای آن است، رسول الله هم فقط سرپرست شماست، یعنی در طول ولایتِ خدا، آن کسی که خلیفه‌ی خداست و شما می‌توانید حکومتِ خدا را در بسترِ حکومتِ او بفهمید، او رسول الله است، «والَّذینَ آمَنوا»، باز هم با «واو» عاطفه است، که می‌شود دقیقاً به جای رسول و الله قرار بگیرد، کسانی که سه خصوصیت دارند، یکی اینکه ایمانِ آن‌ها ایمان است، دوم اینکه نماز آن‌ها نماز است، سوم اینکه در حالِ رکوع زکات می‌دهند.

این خصوصیت که «وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَهُمْ رَاکِعُونَ» در زیرِ این آسمانِ کبود یک مرتبه اتفاق افتاده است، نه سابقه دارد و نه بعد از آن اتفاق افتاده است، و آن در موردِ خاتم‌بخشیِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است که در همین ایام دهه سوم ذی الحجّه اتفاق افتاده است.

وجود نازنین امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در حال نماز بودند، سائل به مسجد وارد شد، اعلانِ نیازمندی و فقر و بیچارگی کرد و کسی از کسانی که در مسجد بودند به او پاسخ نداد، او به خدای متعال شکایت می‌کرد، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در حالِ نماز بودند، وقتی به رکوع نماز رسیدند آن سائل از کنارِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه می‌گذشت، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه دستِ مبارکِ خویش را به طرفِ سائل دراز کردند، انگشتری در انگشت کوچک امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بود، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه آن انگشتر را به این سائل دادند. این موضوع یک روایتِ مشهور است.

روایتِ دیگری هست که آن را هم در تفاسیر و هم در احادیث نقل کرده‌اند، آن این است که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه یک بُردِ یمانی داشتند، که این بُردِ یمانی از لباس‌های فاخرِ عرب است، نجاشی این بُرد را به جعفر بن ابیطالب علیه السلام هدیه داده بود که او برای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بیاورد، این بُرد به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هدیه داده شد.

مستحب است که انسان بهترین لباس خود را در نماز بپوشد، «خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ»،[۷] خدای متعال دستور داده است که وقتی برای سجده و نماز به محل نماز می‌روید با زینت بروید، آراسته باشید، زیباترین لباس را، بهترین لباس را در میهمانیِ خدای متعال بپوشید.

وقتی شما میهمانِ مقامات می‌شوید، میهمانِ متمکنین می‌شوید لباسِ خوب می‌پوشید، با لباسِ خانه نمی‌روید، نماز میهمانیِ خدای متعال است، وقتی می‌خواهید نماز بخوانید، این جزوِ مستحبات است که پاکیزه‌ترین لباس و بهترین لباسِ خودتان را بپوشید، این «خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ» جزوِ صریح‌های ققق است.

بر حسب این روایت وجود مبارک امیرالمؤمنین صلوات الله علیه این بُردِ یمانیِ قیمتی را به دوشِ خویش داشتند، و وقتی سائل آمد و دیگران پاسخگو نبودند، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در حالی که در حال رکوع بودند بُرد را از روی دوش خودشان به سائل دادند.

هر کدام باشد، یا انگشترِ خویش را دادند، یا لباس و ردای خود را دادند، یا هر دو را در حال نماز به فقیر تقدیم داشتند.

حال یک مسئله که برای بعضی‌ها مورد بهانه‌جویی قرار گرفته است و به شیعه خُرده گرفته‌اند این است که می‌گویند شما از جانبی می‌گویید امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در نماز آنچنان در ذات ربوبی مستغرق می‌شدند و قلبِ ایشان ذوبِ محبوب می‌شد و شعله‌ی عشقِ ایشان مشتعل می‌شد که اصلاً توجّهی به غیرِ ذاتِ ربوبی نداشتند، لذا وقتی در جنگ صفین تیر به پای مبارک حضرت اصابت می‌کند، و تیری بوده است که طاقت نبود، آن روز که مسکّن وجود نداشت، از جراح پرسیدند که چه کنیم؟ او پرسید امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در چه وقتی در برابرِ خدای متعال از خود بی‌خود می‌شوند؟ امام حسن مجتبی صلوات الله علیه فرمودند: در حال نماز. جراح هم در حال سجده‌ی نماز آمد و این تیر را با جراحی از پای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه کشید.

می‌گویند شما از جانبی می‌گویید تیر از پای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه کشیده شد و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه درد را متوجه نشدند، البته این مسئله هم در قرآن کریم آمده است، هم در مسئله‌ی بانوانِ مصر نسبت به حضرت یوسف علیه السلام…

حضرت یوسف علی نبیّنا و آله و علیه السلام در جمال، مَثَلِ اعلی بود، و زنان مصر به تبعِ زلیخا، اولین کسی که در برابرِ یوسف دلداده و بیچاره و عاشق شد «زلیخا» بود که برای او دام گذاشت و خدای متعال هم یوسف را نجات داد، این خبر در مصر شایع شد که ملکه‌ی دربار با غلامِ خود یک رابطه‌ی عشقی برقرار کرده است، موجبِ ملامت شد، برای که از جانب ملکه یک پاسخ عملی به زنان اشرافِ مصر داده بشود مجلسی ترتیب داد، در این مجلس بهترین میوه‌ها را برای پذیرایی آماده کرد و چاقوهای تیزی را کنار هر سیب قرار داده بودند، این‌ها مشغول شدند، با درخواست و امر ملکه مشغول شدند به کندنِ پوستِ سیب که میل کنند، در میانِ همین امر بود که دستور داد یوسف به اتاق وارد شود، وقتی حضرت یوسف علیه السلام وارد شد، قرآن کریم می‌فرماید: «قَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ وَقُلْنَ حَاشَ لِلَّهِ مَا هَذَا بَشَرًا إِنْ هَذَا إِلَّا مَلَکٌ کَرِیمٌ»،[۸] زن‌ها آنچنان از خود بی‌خود شدند، آنچنان محوِ جمالِ یوسف شدند که دردِ دست را فهمیدند، نه بریدن را متوجه شدند، نه درد را می‌فهمیدند و نه خونریزی را، وقتی حضرت یوسف علیه السلام از اتاق خارج شد دیدند دست‌های خود را بریده‌اند و همه با دست خونین در آنجا نشسته‌اند.

این یک عشقِ مجازی بود، جمالِ حضرت یوسف علیه السلام جمالِ تا هنگامِ مرگ است.

می‌گویند وقتی حضرت یوسف علیه السلام به زلیخا گفت که چه چیزی از من دلِ تو را برده است؟ او گفت: این چشم‌های زیبای تو! حضرت یوسف علیه السلام فرمودند: این اولین چیزی است که در قبر می‌پوسد. نسبت به هر کدام به نوعی فرمودند که فنائی در کار است. در موعظه‌ها آمده است که نه به جمال خودت بناز که و نه به ثروت خودت، که آن را به شبی برند و این را به تبی.

تمام شادابیِ انسان با یک تب از بین می‌رود، جوانی و جمال با یک تصادف از بین می‌رود، این‌ها چیزهای موقتی است و افول دارد.

در عین حال زنان مصر آنقدر از خود بیخود شدند که دست خودشان را بریدند و متوجه نشدند.

امیرالمؤمنین صلوات الله علیه که با چشم دل در نماز که لقاء الله است، آیا از آن زن‌ها کمتر نسبت به این عشق مجازی و جمال مجازی بوده‌اند؟ این برای ما هم قرآنی است و هم عرفانی، ما یقین داریم که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه عاشق‌ترین فرد نسبت به خدای متعال هستند.

بعد می‌گویند اگر اینطور بود چطور حواسِ ایشان با سائل بود و انگشتر یا لباس مبارک خویش را داده‌اند؟

پاسخ این سؤال این است که توجه امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به خدای متعال و رضای خداست، و چون مسکین مأمور خداست، این روایت است، کسی حق ندارد فقیر را ناامید برگرداند، چون رضای الهی در توجه به فقیر و در تأمین نیاز او بود، او خدا و رضای خدا را می‌بیند و غیرِخدا و غیر از رضای خدا را هرگز در حال نماز در نظر ندارند.

لذا امیرالمؤمنین صلوات الله علیه این کار را کردند.

در کنارِ این حادثه‌ای که در مسجد اتفاق افتاد، «عبدالله بن سلام» که یهودی بود و مسلمان شده بود، با گروهی از تازه‌مسلمان‌ها به خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آمدند و عرضه داشتند: یا رسول الله! حضرت موسی علیه السلام برای بعد از خودشان وصی تعیین نمودند، شما چه کسی را برای بعد از خودتان تعیین کرده‌اید؟

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در پاسخ به سؤال این‌ها این آیه را فرمودند که «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَهُمْ رَاکِعُونَ».

با نزول این آیه، با جمع یهودیانی که میهمانِ ایشان بودند به طرف مسجد حرکت کردند، حجره‌ی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در کنارِ مسجد بود، وقتی به مسجد وارد شدند دیدند یک سائلی در حالِ بیرون آمدن است، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: آیا کسی چیزی به تو داده است؟ عرضه داشت: بله! پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم پرسیدند: چه کسی؟ عرض کرد: همین کسی که در حال نماز است.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم دیدند امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است. از سائل پرسیدند: در چه حالی به تو کمک کرد؟ عرض کرد: در حالِ رکوع بود.

سپس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَهُمْ رَاکِعُونَ» را خواندند و تمام حاضرین «الله اکبر» گفتند.

خدای متعال وصی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را، که یهودیان تازه‌مسلمان هم سراغِ وصیِ بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را می‌گرفتند، قرینِ این آیه قرار داد. هم نمازِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را ستود، و هم اینکه نماز و زکات که دو عبادت هستند، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه این دو را در یک جا جمع کردند، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه نماز و زکات را در یک عبادت ادغام کردند.

خدای متعال ایمانِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را ستود، نماز و زکاتِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در حال رکوع را ستایش کرد.

در احادیث شیعه و سنّی آمده است که عمر می‌گوید من بعد از این حادثه چهل مرتبه در حال رکوع انگشتر دادم که شاید آیه‌ای در مورد من نازل بشود ولی دیگر آیه‌ای نیامد!

ولایتِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در این آیه با کلمه‌ی «إنَّمَا» خیلی روشن است، و با شأن نزولی که در مورد این آیه آمده است و دنباله‌ی آن «وَمَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ»،[۹] کسی که تولّی کند، ولایتِ خدا و رسول را، «وَالَّذِینَ آمَنُوا» کدام «وَالَّذِینَ آمَنُوا»؟ در آیه قبل فرمود که «وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَهُمْ رَاکِعُونَ»، این آیه‌ی بعدی دقیقاً قبولِ ولایتِ خدا و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را، مجدداً بجای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه «وَالَّذِینَ آمَنُوا» را آورد، که ایمانِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را، این شاخصه‌ی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه که امیرِ مؤمنان است، ایمانِ همه‌ی مؤمنین از چشمه‌ی وجودِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه می‌جوشد، لذا واسطه‌ی بینِ خدا و ایمانِ مؤمنین «امیرالمؤمنین صلوات الله علیه» است، «وَمَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ»، کسی که تولّی کند و ولایتِ خدا را قبول کند و ولایت رسول خدا را، و «وَالَّذِینَ آمَنُوا» ولایتِ کسی که ایمان آورده است، همان کسی که ایمان و نمازِ او در حالِ رکوع، با زکات همراه شد، در این آیه… کسی که این ولایت را قبول کند، حزب الله است.

ولایتمدارانی که ولایت خدا و ولایت رسول و ولایت ولی را پذیرفته‌اند، خودِ خدای متعال به این‌ها آرم «حزب الله» داده است، این‌ها حزبِ الله هستند، این‌ها در تشکیلاتِ توحیدی مقبولِ پروردگار متعال هستند.

اگر حزب الله شدند، حزب الله چه درجه‌ای دارد؟ حزب الله بودن چه نتیجه‌ای دارد؟ فرمود که «حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ»، شکست در قاموسِ حزب الله راه ندارد. اگر کشته شود پیروز است و اگر بکشد هم پیروز است.

معلوم می‌شود که کشته‌های راه خدا در طول تاریخ پیروزترین افراد روی زمین هستند.

روضه و توسّل

لذا حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه کشته شدند…

دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نگشت   آری آن نور که خاموش نشد نور خداست

راوی می‌گوید من در بالای خانه نشسته بودم، دیدم صدا و لحن خوشی قرآن کریم را تلاوت می‌کند، آنقدر این تلاوت زیبا و نافذ بود که حتّی سنگ را هم آب می‌کرد، «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَبًا»،[۱۰] با تعجّب سرِ خود را از پنجره بیرون بردم، صدا به این زیبایی، تلاوت به این دلربایی، دیدم سرِ مقدّسِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه بالای نی…

با تعجّب گفتم: حسین جان! این تلاوتِ قرآن با سرِ بریده‌ی بالای نی عجیب‌تر از اصحاب کهف و رقیم است…

لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم

الا لعنت الله علی القوم الظّالمین

دعا

نَسئَلُک و نَدعُوک بِاسمِکَ الأعظم بِمُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَهَ وَ الْحَسَنِ وَ الحُسَین، بِدَمِ الشُّهَداء یا الله… یَا أرحَمَ الرّاحِمین، یَا غیاثَ المُستَغیثیِن، یا مَنْ اِسْمُهُ دَوآءٌ وَ ذِکْرُهُ شِفآءٌ، یَا سَریعَ الرّضا…

خدایا! تو را به خمسه‌ی طیّبه، به نزولِ این آیات کریمه قسم می‌دهیم امام زمان ارواحنا فداه را برسان.

خدایا! قلب مبارک امام زمان ارواحنا فداه را همیشه از ما راضی نگه دار.

خدایا! ما را از یاران حضرت حجّت ارواحنا فداه محسوب بفرما.

خدایا! جوان‌های ما را به ساحل نجات برسان.

خدایا! نفوذی‌های کشور ما را رسوا و نقشه‌های آنان را خنثی بفرما.

خدایا! رئیس جمهوری که بناست فردا نایب امام زمان ارواحنا فداه ریاست جمهوری او را تنفیذ کند و او را به ریاست جمهوری منصوب کند، این حادثه را در دوران ریاست جمهوری این سیّد بزرگوار برای مردم ما پُربرکت و بی‌ضرر قرار بده.

خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم می‌دهیم یاران جهادی و مؤمن و معتقد و مردم‌دار و دلسوز و کاری نصیبِ این رئیس جمهور بگردان.

خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم می‌دهیم نقشه‌های اجانب و توطئه‌های عوامل اجانب در داخل کشور را با قدرتِ قاهره‌ی خودت بی‌اثر بگردان.

خدایا! جان و آبرو و مدیریت این رئیس جمهور را از شرّ نفوذی‌ها و نقشه‌ی اجانب و توطئه و مکر دشمنان مصون و محفوظ بفرما.

خدایا! عاقبت به خیری نصیبِ خودمان و فرزندانمان بفرما.

خدایا! عموم مریض‌ها، مریض‌های مورد نظر را شفای عاجل و کامل روزی بفرما.

خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم می‌دهیم حاجاتِ این جمع، حاجاتِ ملتمسین، حوائج منظوره را برآورده بفرما.

خدایا! امام عظیم الشأن، شهدای در خون خفته، گذشتگان و اسلاف و ذوی الحقوق ما را الساعه بر سر سفره‌ی مولای ما امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و ولایتِ ائمه اطهار علیهم السلام متنعم بفرما.

غفرالله لنا و لکم

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸

[۲] سوره مبارکه مائده، آیه ۵۵

[۳] سوره مبارکه توبه، آیه ۷۱ (وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ ۚ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَیُطِیعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ ۚ أُولَٰئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللَّهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ)

[۴] سوره مبارکه مائده، آیه ۲ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْیَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّینَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا ۚ وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا ۚ وَلَا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوکُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا ۘ وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَىٰ ۖ وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۖ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ)

[۵] الکافی، جلد ۲ ، صفحه ۱۶۴

[۶] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۱۱۰ (کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ ۗ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکِتَابِ لَکَانَ خَیْرًا لَهُمْ ۚ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَکْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ)

[۷] سوره مبارکه اعراف، آیه ۳۱ (یَا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَکُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا ۚ إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ)

[۸] سوره مبارکه یوسف، آیه ۳۱ (فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَکْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَیْهِنَّ وَأَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّکَأً وَآتَتْ کُلَّ وَاحِدَهٍ مِنْهُنَّ سِکِّینًا وَقَالَتِ اخْرُجْ عَلَیْهِنَّ ۖ فَلَمَّا رَأَیْنَهُ أَکْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ وَقُلْنَ حَاشَ لِلَّهِ مَا هَٰذَا بَشَرًا إِنْ هَٰذَا إِلَّا مَلَکٌ کَرِیمٌ)

[۹] سوره مبارکه مائده، آیه ۵۶

[۱۰] سوره مبارکه کهف، آیه ۹