عناوین

درس اخلاق حوزه علمیه امام خمینی(ره)-جلسه ۱۲۷

Share on print
چاپ
Share on email
ارسال

«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ‏».

مقدمه

ایام پُربرکتِ ماه حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم، ماه خودسازی، ماه آشتی، ماه کسب معرفت، ماه صیام و قیام، ماه خلوت و مناجات، و ماه مناجات شعبانیّه را به عزیزانم، به سربازان حضرت حجّت ارواحنا فداه، به فضلای حوزه امام جعفر صادق صلوات الله علیه و امام محمد باقر صلوات الله علیه، به تربیت‌شدگان مکتب وحی و مکتب نبوّت و امامت و ولایت تهنیت و تبریک عرض می‌کنم.

آخرت در پیش است

ماه شعبان که «یَتَشَعَّبُ فِیهِ أَرْزَاقُ»[۲]، ماه دریافت روزی است، و بنظر می‌رسد که سفر الی الله توشه می‌خواهد، و وجود زی‌جود مولی الموحدین امام المتقین امیرالمؤمنین ارواحنا فداه و علیه صلوات المصلین اعلان وحشت می‌کردند، «آهِ مِنْ قِلَّهِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِیقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ»[۳]، حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه که ظاهر و باطنِ ایشان، ملک و ملکوت ایشان «عبودیت» بود، فناء فی الله بود، عشق بود، به معنی واقعی کلمه «ممسوس فی ذات الله» بود، این تعبیر خیلی عجیبی است که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در مورد مولای ما حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه… وقتی از سختگیری و عدل حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه در حفظ غنائم جنگی به محضرِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم شکایت آوردند، که حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه حتّی نسبت به رزمندگان هم عدل را رعایت کردند و بعضی‌ها رنجیدند و شکایت نزدِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آوردند، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم از این شکایت ناراحت شدند، فرمودند: «دعوه انّه ممسوس فی ذات الله»، دست از علی بردارید، او خود نیست، علی وجود ندارد، او ممسوس در ذات خدای متعال است.

کسی که عشقِ محض است، فناء فی الله محض است، و همه‌ی وجود او مستغرق در صفات جلال و جمال الهی است، عظمت خدای متعال آنچنان او را آب کرده است که با همه‌ی وجود می‌سوزد، «آهِ مِنْ قِلَّهِ الزَّادِ».

حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه خیلی بزرگ هستند، عبادتِ ایشان خیلی عظیم است، جهاد ایشان خیلی کبیر است، اما حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه در برابر ذات ربوبی خود و عملِ خود را کم می‌بیند، و کسی که مقصدِ او خدای متعال است و سفرِ او الی الله است، همیشه این تقصیر را در خود می‌یابد، «مَا عَبَدْنَاکَ حَقَّ عِبَادَتِکَ»[۴]، هرگز هیچ کسی، حتّی حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه نتوانسته‌اند حقِ عبادتِ خدای متعال را انجام بدهند، و سرمایه‌ی آن بزرگوران همیشه نزدِ خدای متعال شرمندگی‌شان بوده است نه عمل‌شان.

ما سفر الی الله داریم، ماه رمضان در پیش است، لذا در ماه شعبان باید در کلاس رسالت خاتمیّه «بندگی» بیاموزیم، فناء، از خود عبور کردن، خود را آب کردن، فقرِ خود را بیشتر مورد توجّه قرار دادن، به اضطرار و احتیاج مطلقِ خودمان رسیدن و وجدان کردن… تا این فقرِ محض که داریم برای ما وجدان نشود ما از محضر پروردگار متعال محجوب هستیم، «لَیْسَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ خَلْقِهِ حِجَابٌ غَیْرُ خَلْقِهِ»[۵]، بینِ خدای متعال و خلقِ خدا هیچ حجابی بجز خودِ خلق نیست، این حجاب وقتی رفع می‌شود که انسان استقلال خود را، أنانیت خود را مضمحل کند و بیچارگی خود را بفهمد، ما بیچاره‌ی محض هستیم و هیچ کاری از ما ساخته نیست، به معنی واقعی کلمه هیچ کاری از ما ساخته نیست.

مناجات شعبانیّه

و این مناجات شعبانیه که در میان مناجات‌های حضرات اسماء الله… که ائمه‌ی ما همه اسماء الله هستند، حضرت اسم اعظم هستند، و همه‌ی دعاهای امامان ما قرآن ساعد است، «کلامکم نور» است، ولی مناجات شعبانیه جایگاهی برتر دارد.

در مناجات شعبانیه اسرار فراوانی وجود دارد، اما شاه‌بیتِ آن برای انسان‌های پرسوخته‌ی جامانده‌ای مانندِ من… این جمله‌ی حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه و کلمات شبیه به این جمله است، «إِلَهِی لَمْ یَکُنْ لِی حَوْلٌ فَأَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِیَتِکَ إِلاَّ فِی وَقْتٍ أَیْقَظْتَنِی لِمَحَبَّتِکَ»[۶]، خدایا! برای من هیچ نیرو و حولی وجود ندارد، که بتوانم با آن حول و عزم و اراده و قوه از معصیتِ تو، از کانونِ گناه که نفسِ خودم هست، از بیتِ مظلمِ گناه‌سازِ نفسِ خودم به پناهگاهِ تو و تجلّیاتِ نورِ عرشِ تو منتقل بشوم، هیچ قوّه و عرضه‌ای در خودم نمی‌بینم و نیست، الا… تنها راهِ نجات یک چیز است، و راهِ دیگری بجز آن راه وجود ندارد، آن راه کدام راه است؟ راهِ محبّت! «إِلاَّ فِی وَقْتٍ أَیْقَظْتَنِی لِمَحَبَّتِکَ»، آن چیزی که می‌تواند حجابِ نفسانیّتِ من را، حجابِ تعلّقاتِ من را، حجابِ معصیت‌های من را، حجابِ خودخواهی و خودبینیِ من را بدرد و کوهِ تخیّل و توهّمِ من را آب کند و رعشه بر کوهِ وجودم بیندازد و آن را مُندَک کند فقط «محبّتِ» توست، «إِلاَّ فِی وَقْتٍ أَیْقَظْتَنِی لِمَحَبَّتِکَ»، تا زمانی که تو مرا جذب نکنی من نمی‌توانم این راه را بالا بیایم، مگر می‌شود انسان به قلّه‌ی عظمت اسماء الهی ارتقاء پیدا کند و مظهرِ کَرَمِ کریم بشود، مظهرِ ستّاریتِ «یَا مَن اَظهَرَ الجَمِیلَ وَ سَتَرَ القَبیحَ» بشود، مظهرِ گره‌گشایی برای مردم که تجلّیِ «غیاث المستغیثین» در وجودِ انسان است، انسان بتواند این صفاتِ جلال را در آینه‌ی جانِ خود نشان بدهد و صفات جمال الهی و صفات جلال الهی در دلِ ما دیده بشود، همه‌ی این امتیازات ما را از ما بگیرد و به خود بسپارد، اهلِ تسبیح باشد، «لا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ»، وقتی جلالِ خدای متعال بیاید، هر کاری که خدای متعال نکرده است، آن کار ظلم است و ظلمت است، «ما أَصابَکَ مِن حَسَنَهٍ فَمِنَ اللَّه»[۷]، کارهای خوبِ ما برای ما نیست. اگر ما کارِ خوبی کرده باشیم و مستند به خودمان باشد و خودمان را کننده‌ی آن کار بدانیم، خودِ این موضوع حجابی است که محو کردنِ این حجاب به این سادگی نیست، زندانِ نفس را ظلمانی‌تر می‌کند، دیوارهای آن را ضخیم‌تر می‌کند، ولی اگر خدای متعال کارِ خیر را با دستِ ما انجام داد، کننده‌ی کارِ خیر خودِ خدای متعال است، و این جذبه و این محبّتِ خدای متعال ما را از خواب غفلت و از خواب معصیت و از خواب تعلّقات و از خواب طبیعت و بهیمیت ایقاظ می‌کند و یقظه برای ما پیش می‌آورد، تنبّه پیدا می‌کنیم.

تا زمانی که ما در بستر دنیا زندگی می‌کنیم، ولو درس و بحثِ طلبگی باشد، ولی نور خدای متعال در آن نباشد، عشق به امام زمان روحی فداه در آن نباشد، دنیای ماست، هر کسی یک دنیایی دارد، دنیای طلبه هم درس و بحث و تدریس و تعلیم و تعلّمِ اوست، و تا زمانی که ما در بسترِ دنیا هستیم خواب هستیم، «اَلنّاسُ نیامٌ فَاِذا ماتُوا انْتَبَهوا»[۸]، مرگ انسان را بیدار می‌کند، وگرنه گوهرِ زندگیِ دنیوی «خواب» است، خوابِ غفلت است، خوابِ بی‌خبری است، خوابِ بدبختی است… غافل منشین نه وقتِ بازیست… ولی تا زمانی که در دنیا هستیم «أَنَّمَا الْحَیَاهُ الدُّنْیَا لَعِبٌ»[۹] مشغولِ بازی هستیم. اسباب بازیِ بچه‌های کوچک یک چیزی است، وقتی انسان بزرگتر می‌شود اسباب‌ بازی او تغییر می‌کند، وگرنه بازی از او گرفته نمی‌شود، ما چه زمانی دست از بازی برمی‌داریم؟ زمانی که از خواب دنیا بیدار بشویم، بفهمیم حال که شب است اما صبحِ مرگی در پیش داریم.

این موضوع با محبّتِ خدای متعال حاصل می‌شود و راهِ دیگری هم وجود ندارد.

ادامه‌ی شرح بر حدیث شریف «عنوان بصری»

از این جهت این توجّه به حدیث «عنوان بصری» که یک دریاست، گنجینه‌ی عظیمی است، توشه‌ی سالک است، زادِ معاد است، و ذخیره‌ی قبر و قیامتِ ماست، آنجا دارد که وقتی عنوان بصری کنارِ قبرِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آمد و اجرای دستورِ خدا کرد، «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِ»[۱۰]، وقتی بیچاره شدید به نماز پناه ببرید، به روزه پناه ببرید، «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِ»…

ماه شعبان این پناهگاه‌ها برای شما آماده است، هم روزه و هم نمازهایی که در ماه شعبان می‌توانید خودتان را با این نردبان بالا بکشید.

عنوان بصری دید بیچاره است، رفت و امام صادق صلوات الله علیه او را راه ندادند، بیچاره شد، کسی که امام او را راه ندهد، از او بیچاره‌تر وجود ندارد، چون صراط مستقیم فقط این بزرگواران هستند، راهِ نجات فقط راهِ ولایت است، اگر امام زمانِ آدم به آدم نگاه نکند هیچ کسی به آدم نگاه نمی‌کند، امام «عین الله» است، نگاهِ امام نگاهِ خدای متعال است، اقبالِ امام اقبالِ خدای متعال است، امامِ زمانِ عنوان بصری به او فرمود که من فرصت ندارم و تو به سراغِ همان کسی برو که تابحال از او می‌آموختی، عنوان بصری بیچاره شد، خانه‌نشین شد، متوحش شد و این بیچاره دید که خدای متعال یک دری نشان داده است، «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِ»، به این پناهگاه آمد و در آنجا دعا کرد و چه دعایی! ای دعا از تو اجابت هم ز تو، هر کسی که چیزِ خوب از خدای متعال می‌خواهد، این آرزوی خوب را خدای متعال به دلِ انسان می‌اندازد، انسان چه چیزی از خدای متعال بخواهد؟ همّت و شخصیت هر کسی به قدرِ آرزوهای اوست.

می‌گویند وقتی به مادر شیخ اعظم شیخ انصاری اعلی الله مقامه الشّریف و سلام الله علیه خبر دادند که شیخ زعیم عالَمِ تشیّع شد و زعامتِ عامّه‌ی شیعه نصیبِ او شد تعجّب نکرد، گفت: من از خدای متعال خواسته بودم که او مظهرِ امام جعفر صادق صلوات الله علیه بشود، این موضوع که برای او چیزی نیست!

همّت آن است، «إِنَّ إِلى‌ رَبِّکَ الرُّجْعى»[۱۱]، مقصد «خدای متعال» است، بناست خدا بشویم، نمی‌توانیم خدا بشویم ولی می‌توانیم مظهرِ خدا باشیم، می‌توانیم آینه‌ی خدا باشیم، خدای متعال این ظرفیت را به ما داده است که قلبِ ما گنجینه‌ی صفات الهی و اسماء حسنی خدای متعال بشود، می‌توانیم این باشیم، و آن گنجینه‌ای که ما از آن طریق می‌توانیم جواهرات عرش الهی را در وجود خودمان ذخیره کنیم، آن اسم اعظم خدای متعال است و آن انسانِ کامل است و آن وجود امام زمان روحی فداه است، و امام زمان هر زمانی، «وَلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ»[۱۲].

خدای متعال به دلِ او انداخت که از خدای متعال بخواهد «أَنْ تَعْطِفَ عَلَیَّ قَلْبَ جَعْفَرٍ»[۱۳]، ما به سراغ امام جعفر صادق صلوات الله علیه رفتیم و دیدیم حضرت تمایلی به ما ندارند، حال آمده‌ایم که بخواهیم خدا برای ما یک جایی در دلِ امام صادق صلوات الله علیه قرار بدهد، ما هم در وجودِ ایشان بگنجیم، ما هم میوه‌ی شیرین وجود امام جعفر صادق صلوات الله علیه باشیم، ما هم در وجودِ ایشان هضم بشویم و دیگر ما نباشیم و او باشیم، و این دعا مستجاب شد.

عنوان بصری می‌گوید آمدم و در زدم، خادم آمد و پرسید چه کاری داری؟ گفتم: «أُریدُ السَّلَامُ عَلَى الشَّرِیفِ»، می‌خواهم به این شریف سلام بدهم، برای دنیا نیامده‌ام، چیزی از امام نمی‌خواهم، می‌خواهم امام این هدیه را قبول کنند، می‌خواهم وجودِ من برای حضرت سلام باشد و مقبولِ ایشان باشم، مهم این است، «وَ سَلامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ یَمُوتُ وَ یَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا»[۱۴].

وقتی انسان به امام زمان خود سلام می‌کند و حضرت به او پاسخ می‌دهند، معنیِ آن این است که من سلامتی تو را امضاء کرده‌ام، تو برای من سالم هستی، تو سلیم هستی، تو سالم هستی، تو مسلم هستی، تو با من مشکل نداری، تو با من ناهماهنگی نداری.

آیا شما آرزو ندارید که یک زمانی صدای مبارک امام زمان روحی فداه را بشنوید؟ سلام بدهید و حضرت پاسخ بدهند…

ای خدا! تو بزرگ هستی، هر کسی به جایی رسیده است تو به او نگاه کرده‌ای، تو آدم‌های بدسابقه را خوش عاقب کردی، تو حرّ را به حرّ تبدیل کردی، تو زهیر را به زهیر تبدیل کردی، تو طیّب رضایی که آن وضعیت و نابسامانی سوابق به مقام شهادت رساندی، همه چیز به دستِ توست، «یا مُبَدّلَ السَیّئات بالحَسَنات»، این تو هستی که وجود لجنِ مرا به پای شجره‌ی طیّبه‌ی اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین می‌ریزی، و این وجود گندیده جذبِ شجره‌ی طیّبه می‌شود و به میوه‌ی شیرین آن درخت تبدیل می‌شود، کارها از تو ساخته است.

خادم امام صادق صلوات الله علیه گفت که حضرت در مصلّی خودشان هستند و مشغول عبادتند.

ولی استقامت همه جا جواب می‌دهد، دیدم که نباید برگردم، باید همینجا بمانم که من جای دیگری ندارم، «فَجَلَسْتُ بِحِذَاءِ بَابِهِ» پشتِ در نشستم، پشتِ در معتکف شدم، آنجا سنگر گرفتم، جای دیگری نداشتم… بخدا ما هم جای دیگری نداریم، هیچ دری بجز درِ خانه‌ی اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین درِ رحمتِ خدای متعال نیست، جز این در دری نیست که به روی ما باز بشود.

بالاخره ندا آمد که درا درا عراقی که تو هم از آن مایی.

این نکته‌ای که مهم است در ماه شعبان توجّه کنیم این نکته است که وجود مبارک امام صادق سلام الله علیه جواب سلام عنوان را گرفتند و فرمودند: «اجْلِسْ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ»، هم مشرّف فرمود به این شرف که در پیش ما جایگاه پیدا کرده‌ای، بنشین که جای تو اینجاست… بعضی‌ها تا آنجا می‌روند اما حقِ جلوس نزدِ امام را ندارند، نمی‌توانند جلیس امام بشوند، وقتی هم رفت ایستاده است و اعتناء نمی‌کنند، این «إجلِس» اکرام بود، اجازه‌ی جلیس شدنِ او با امام زمانِ او بود.

زمانی ما در مشهد مقدّس به جوانی برخوردیم، این هم از عنایات حضرت رضا صلوات الله علیه بود، مقدّماتی داشت که من از حضرت خواسته بودم که به من افهام بفرمایند که من میهمان ایشان هستم و پذیرایی کنند، و خواسته بودم که در این سفر می‌خواهم یا حضرت را ببینم یا کسی را ببینم که او حضرت را دیده است.

در نماز مرحوم آقای مروارید جوانی آمد و زانو زد و چشمِ او پُر از اشک شد و گفت: جریانی برای من پیش آمده است که می‌خواهم برای شما تعریف کنم، گفت: من یقین داشتم امام زمان روحی فداه در تشییع پیکر مرحوم آقای مولوی قندهاری شرکت می‌کنند، لذا با یک توجّهی من به دنبال این پیکر بودم، از ابتدا که از منزل حرکت دادند من به همراه پیکر آمدم تا به صحن رسیدیم، وقتی به آنجا رسیدم من یک نگاهی به خودم کردم و یک توجّهی به عظمت و قداست حضرت، از خودم بدم آمد، به خودم گفتم که تو با چه رویی می‌خواهی امام زمان روحی فداه را ببینی؟ مگر تو چه کسی هستی؟ شروع کردم به ملامت کردنِ خودم که اصلاً این چه توقّعی است، نور و ظلمت چه سنخیتی با هم دارند؟ عرش و فرش، خاک و افلاک چه ارتباطی با هم دارند؟ من کجا و آقا کجا؟ بیچاره! این چه جرأتی است که پیدا کرده‌ای؟ آیا تو می‌خواهی امام زمان روحی فداه را ببینی؟

می‌گفت همینکه خودم را لِه دیدم، همینکه خودم را لگدمال کردم، همینکه این حالت پیش آمد که من لیاقتی ندارم و سنخیتی ندارم که بخواهم آقای خودم را ببینم، همینکه این سرزنش و این ملامت نسبت به خودم از خودم شروع شد و از خودم خجالت کشیدم و از خودم بدم آمد، ناگهان دیدم یک صدایی… چه آرامشی دارد… گفته شد: آیا می‌خواهی امام زمانت را ببینی؟ مرتبه‌ی دوم … مرتبه‌ی سوم سرِ خود را بلند کردم، دیدم وجود نازنینِ خودِ حضرت هستند.

در این جمع عظیمی که در تشییع بودند، یک سر و گردن از همه‌ی جمعیت بلندتر بودند، و گفت که من به محاسنِ و به موهای سر مبارکشان که تا قسمت گوش مبارکشان ریخته بود مجذوب شدم، حتّی یک موی سفید در محاسن شریف و زلف زیبایشان نبود…

تا زمانی که خودمان را خُرد نکنیم، تا زمانی که خودمان را شرمنده نبینیم ما را نمی‌پذیرند، ما را قبول نمی‌کنند.

امام صادق علیه السلام فرمودند: «اجْلِسْ»، بفرما، همنشینِ ما هستی…

دیده‌اید در دعای عهد چه تواضعی داریم؟ «وَاکْحَُلْ ناظِرِی بِنَظْرَهٍ مِنِّی إِلَیْهِ»[۱۵]، خدایا! لایق نیستم که با حضرت همراه و همدم باشم و نوکری ایشان را کنم، من لایق نیستم که میهمان ایشان باشم، من لایق نیستم که جلیسِ حضرت باشم، اما آقایی اقتضاء می‌کند که حضرت یک نگاه… «وَاکْحَُلْ ناظِرِی بِنَظْرَهٍ مِنِّی إِلَیْهِ»، یعنی آیا با این همه کَرَم یک نگاه زیاد است؟ فقط یک نگاه کنم… نگاهِ من پیشکش، آقا جان! اجازه بدهید که شما را یاد کنیم، اجازه بدهید که به عشق شما برای راضی کردنِ قلب شما به وظایفِ خودمان آشنا بشویم و به وظایفِ خودمان عمل کنیم.

امام صادق علیه السلام فرمودند: «اجْلِسْ»، بفرما، این اجازه‌ی جلیس شدن خیلی مهم است، بعد هم دعا کردند و فرمودند: «غَفَرَ اللَّهُ لَکَ»، تا زمانی که دعای امام نباشد، بدانید که مبدأ و منتهای عملِ ما خراب است، «بِکُمْ فَتَحَ الله وَ بِکُمْ یَخْتِمُ»[۱۶]، از امام خودتان شروع کنید، چون کعبه‌ای که به دور آن طواف می‌کنیم «ولایت» است، این بدنِ انسان است که به دور سنگ طواف می‌کند، قلبِ انسان حولِ عرش است و عرش الهی امام زمان روحی فداه هستند، لذا مبدأ آن خودِ کعبه است و منتهای آن هم خودِ کعبه است، از آنجا شروع می‌کنیم و به آنجا هم ختم می‌کنیم، این عشق به امام زمان روحی فداه همان عشق به خدای متعال است، که این موضوع رخ نمی‌دهد مگر اینکه انسان مشمول دعای خیر حضرت باشد و در دعای ندبه هم همین را درخواست می‌کنیم که پروردگارا! «بِرِضاهُ، وَهَبْ لَنا رَأْفَتَهُ وَرَحْمَتَهُ وَدُعاءَهُ وَخَیْرَهُ مَا نَنالُ بِهِ»[۱۷]، خدایا! دعای امام زمان روحی فداه را به من ببخش.

باید طلبگی را از این پیرمرد نود ساله یاد گرفت، او یک کاری کرد که حضرت او را دعا کردند، حضرت او را هم جلیس کردند و هم در حقِ او دعا کردند.

ان شاء الله خدای متعال به همه‌ی شما استفاده‌ی استضاعه‌ی از نور حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در این ماه را عنایت بفرماید.

ان شاء الله این ایام تعطیلی برای شما فرصتی بوده است که ان شاء الله با آقای خودتان سر و سرّی داشته‌اید، و امیدوار هستم که با عنایتِ حضرت با نورِ جدید آمده باشید، با اخلاصِ جدید، با عزمِ جدید، با جدّیتِ جدید و با صفای جدید آمده باشید.

روضه حضرت علی اصغر سلام الله علیه

هنرِ من هم این است که گاهی برای شما روضه می‌خوانم و با شما گریه می‌کنم، شاید زمانی درهم بخرند، من که لایق نیستم و خریدار ندارم…

لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشورا جمیعاَ تَنْظُرونی         کَیْفَ اِسْتَسْقی لِطِفْلی فَاَبوا اَن یّرْحَمُونی

منظره خیلی رقّت‌بار است که حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه می‌فرمایند ای کاش بودید و می‌دیدید… شنیدن کفایت نمی‌کند… «لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشورا جمیعاَ تَنْظُرونی»، ای کاش تماشا می‌کردید… چقدر تماشایی بود، این دسته‌گلِ من روی دستم تماشایی بود… بچه‌ی شیرخوار را که کسی نمی‌زند… کسی بچه‌ی تشنه‌ی در حال جان دادن را اذیت نمی‌کند… گویا این طفل روی دستِ پدرِ خود در حالِ جان دادن بود و دست و پا می‌زد… آن لعنتیِ بی‌رحم دستور گرفت که طفل را ذبح کند… اگر می‌خواست بزند چه نیازی به تیر سه شعبه بود… حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه مشغولِ صحبت بودند که ناگهان دیدند سر افتاد… «فَذُبِحَ الطِّفلُ مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُنِ»… گلو بریده شد… سر جدا شد…

لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم

الا لعنت الله علی القوم الظّالمین

دعا

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ، «أَمَّنْ یجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَیکشِفُ السُّوءَ»[۱۸]

در رأس مهمّاتِ ما فرج مولای ما حضرت حجّت ارواحنا فداه است، جدّی بگیرید، آقای ما گرفتار هستند، دستشان مانند جدّشان حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه بسته است، باید دعا کنیم که خدای متعال دستِ ایشان را باز کند، دستِ ایشان الآن برای نجات بشر بسته است، و برای مظلومیت شیعیانِ خود در اقطار عالَم حضرت متعذّی هستند و خون جگر دارند، گاهی از معاصی ما هم به تنگ می‌آیند، اول فرجِ خودِ حضرت است که ان شاء الله از خدای متعال بخواهید.

دوم سلامتیِ نایبِ امام زمان روحی فداه است، ایشان بدل ندارند، خدای متعال یک تحفه‌ای به ما داده است که ما نمی‌دانیم چه کسی را داریم، چه شخصیتِ عظیمی در رأس نظام قرار گرفته است و چگونه مصدد و مؤیّد من عند الله است.

حتماً برای حُسنِ عاقبت دعا کنید، ان شاء الله برای شفای مریض‌ها صد صلوات ختم بفرمایید و همه‌ی این مهمّات را درنظر بگیرید.

نَسئَلُک و نَدعُوک بِاسمِکَ الأعظَم یا الله…

خدایا! تو را به حق محمد و آل محمد علیهم السلام، به ولای امیرالمؤمنین سلام الله علیه و به عصمت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و به کرامت امام حسن مجتبی صلوات الله علیه و به خون حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه و به باب الحوائجی حضرت علی اصغر صلوات الله علیه قسم می‌دهیم امام زمان روحی فداه را برسان.

خدایا! رهبر ما را با کرامت و کفایت و اقتدار و نشاط و با محبوبیت کامل در زمینه‌سازی ظهور حضرت حجّت ارواحنا فداه و رفع مشکلات رعیت امام زمان روحی فداه مؤید به تأییدات و موفق به توفیقات جدید بگردان.

خدایا! فقر فرهنگی، فقر اقتصادی، فقر علمی را از این کشور برطرف بفرما.

خدایا! جمع حاضر را یاران شایسته‌ی حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشّریف مقدّر و محقق بفرما.

خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم می‌دهیم ما را مشمول جذبه‌های الهی و محبّت حق تعالی قرار بده.

خدایا! ما را با محبّت بیدار بفرما.

خدایا! ما را با چوب غضب بیدار نکن.

خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم می‌دهیم که الساعه گناهانِ ما را ببخش و بیامرز.

خدایا! آنچه که نکبتِ گناه است و موجب ابتلاء در جامعه شده است و برای خودمان هست، خدایا! تو را به آل محمد علیهم السلام و به این باب الحوائج قسم می‌دهیم آن گناهان را ببخش و بیامرز.

خدایا! ما را مورد عفو قرار بده.

خدایا! عاقبت به خیری ما را محتوم بفرما.

خدایا! پایان عمر ما را به شهادت ممهور بگردان.

خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم می‌دهیم نسل جوان ما را از این گرداب‌ها و تندبادها و پیچ‌های خطرناک با دیانت و سلامت عبور بده و همه‌ی آن‌ها را به ساحل نجات برسان.

خدایا! حوائج این جمع و حوائج ملتمسین و همه‌ی کسانی که به ما دعا می‌کنند و خوش‌بینی دارند و گاهی ما آن‌ها را نمی‌شناسیم، خدایا! همه را حاجت‌روا بفرما.

خدایا! تو را به حقیقت آقای‌مان حضرت موسی بن جعفر صلوات الله علیه و ائمه اطهار علیهم السلام قسم می‌دهیم عموم مریض‌ها، خصوصاً مریض‌های مورد نظر را شفای عاجل و کامل روزی بفرما.

خدایا! تشویش‌ها و نگرانی‌ها را از ما برطرف بگردان.

غفرالله لنا و لکم

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸

[۲] إقبال الأعمال، جلد ۲  ، صفحه ۶۸۴ (رَوَیْنَا ذَلِکَ بِإِسْنَادِنَا إِلَى أَبِی جَعْفَرِ بْنِ بَابَوَیْهِ رِضْوَانُ اَللَّهِ عَلَیْهِ مِنْ کِتَابِ أَمَالِیهِ وَ کِتَابِ ثَوَابِ اَلْأَعْمَالِ بِإِسْنَادِهِ إِلَى اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِصَرِیحٍ اَلْمَقَالِ: فَقَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ قَدْ تَذَاکَرَ أَصْحَابُهُ عِنْدَهُ فَضَائِلَ شَعْبَانَ فَقَالَ شَهْرٌ شَرِیفٌ وَ هُوَ شَهْرِی وَ حَمَلَهُ اَلْعَرْشِ تُعَظِّمُهُ وَ تَعْرِفُ حَقَّهُ وَ هُوَ شَهْرٌ یُزَادُ فِیهِ أَرْزَاقُ اَلْعِبَادِ لِشَهْرِ رَمَضَانَ وَ تُزَیَّنُ فِیهِ اَلْجِنَانُ وَ إِنَّمَا سُمِّیَ شَعْبَانَ لِأَنَّهُ یَتَشَعَّبُ فِیهِ أَرْزَاقُ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ هُوَ شَهْرُ اَلْعَمَلِ فِیهِ یُضَاعَفُ اَلْحَسَنَهُ بِسَبْعِینَ وَ اَلسَّیِّئَهُ مَحْطُوطَهٌ وَ اَلذَّنْبُ مَغْفُورٌ وَ اَلْحَسَنَهُ مَقْبُولَهٌ وَ اَلْجَبَّارُ جَلَّ جَلاَلُهُ یُبَاهِی بِهِ لِعِبَادِهِ وَ یَنْظُرُ إِلَى صُوَّامِهِ وَ قُوَّامِهِ فَیُبَاهِی بِهِمْ حَمَلَهَ اَلْعَرْشِ فَقَامَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اَللَّهِ صِفْ لَنَا شَیْئاً مِنْ فَضَائِلِهِ لِنَزْدَادَ رَغْبَهً فِی صِیَامِهِ وَ قِیَامِهِ وَ لِنَجْتَهِدَ لِلْجَلِیلِ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهِ فَقَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَنْ صَامَ أَوَّلَ یَوْمٍ مِنْ شَعْبَانَ کَتَبَ اَللَّهُ لَهُ عَزَّ وَ جَلَّ سَبْعِینَ حَسَنَهً اَلْحَسَنَهُ تَعْدِلُ عِبَادَهَ سَنَهٍ .)

[۳] نهج البلاغه، حکمت ۷۷ (یَا دُنْیَا یَا دُنْیَا، إِلَیْکِ عَنِّی؛ أَ بِی تَعَرَّضْتِ؟ أَمْ إِلَیَّ [تَشَوَّفْتِ] تَشَوَّقْتِ؟ لَا حَانَ حِینُکِ؛ هَیْهَاتَ، غُرِّی غَیْرِی؛ لَا حَاجَهَ لِی فِیکِ؛ قَدْ طَلَّقْتُکِ ثَلَاثاً لَا رَجْعَهَ فِیهَا؛ فَعَیْشُکِ قَصِیرٌ وَ خَطَرُکِ یَسِیرٌ وَ أَمَلُکِ حَقِیرٌ. آهِ مِنْ قِلَّهِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِیقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظِیمِ الْمَوْرِدِ.)

[۴] مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، جلد ۱  ، صفحه ۱۳۴ (اَلصَّحِیفَهُ اَلْکَامِلَهُ : فِی اَلصَّلاَهِ عَلَى اَلْمَلاَئِکَهِ وَ اَلَّذِینَ لاَ تَدْخُلُهُمْ سَآمَهٌ مِنْ دُءُوبٍ وَ لاَ إِعْیَاءٌ مِنْ لُغُوبٍ وَ لاَ فُتُورٍ وَ لاَ تَشْغَلُهُمْ عَنْ تَسْبِیحِکَ اَلشَّهَوَاتُ وَ لاَ یَقْطَعُهُمْ عَنْ تَعْظِیمِکَ سَهْوُ اَلْغَفَلاَتِ اَلْخُشَّعُ اَلْأَبْصَارِ فَلاَ یَرُومُونَ اَلنَّظَرَ إِلَیْکَ اَلنَّوَاکِسُ اَلْأَذْقَانِ اَلَّذِینَ قَدْ طَالَتْ رَغْبَتُهُمْ فِیمَا لَدَیْکَ اَلْمُسْتَهْتِرُونَ بِذِکْرِ آلاَئِکَ وَ اَلْمُتَوَاضِعُونَ دُونَ عَظَمَتِکَ وَ جَلاَلِ کِبْرِیَائِکَ اَلَّذِینَ یَقُولُونَ إِذَا نَظَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ تَزْفُرُ إِلَى أَهْلِ مَعْصِیَتِکَ سُبْحَانَکَ مَا عَبَدْنَاکَ حَقَّ عِبَادَتِکَ .)

[۵] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۳  ، صفحه ۳۲۷ (ید، [التوحید] ، اَلدَّقَّاقُ عَنِ اَلْأَسَدِیِّ عَنِ اَلْبَرْمَکِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ عَبَّاسٍ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ جَعْفَرٍ اَلْجَعْفَرِیِّ عَنْ أَبِی إِبْرَاهِیمَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى کَانَ لَمْ یَزَلْ بِلاَ زَمَانٍ وَ لاَ مَکَانٍ وَ هُوَ اَلْآنَ کَمَا کَانَ لاَ یَخْلُو مِنْهُ مَکَانٌ وَ لاَ یَشْتَغِلُ بِهِ مَکَانٌ وَ لاَ یَحِلُّ فِی مَکَانٍ مٰا یَکُونُ مِنْ نَجْوىٰ ثَلاٰثَهٍ إِلاّٰ هُوَ رٰابِعُهُمْ وَ لاٰ خَمْسَهٍ إِلاّٰ هُوَ سٰادِسُهُمْ وَ لاٰ أَدْنىٰ مِنْ ذٰلِکَ وَ لاٰ أَکْثَرَ إِلاّٰ هُوَ مَعَهُمْ أَیْنَ مٰا کٰانُوا  لَیْسَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ خَلْقِهِ حِجَابٌ غَیْرُ خَلْقِهِ اِحْتَجَبَ بِغَیْرِ حِجَابٍ مَحْجُوبٍ وَ اِسْتَتَرَ بِغَیْرِ سِتْرٍ مَسْتُورٍ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ اَلْکَبِیرُ اَلْمُتَعٰالِ  .)

[۶] مناجات شعبانیه

[۷] سوره مبارکه نساء، آیه ۷۹ (ما أَصابَکَ مِن حَسَنَهٍ فَمِنَ اللَّهِ ۖ وَما أَصابَکَ مِن سَیِّئَهٍ فَمِن نَفسِکَ ۚ وَأَرسَلناکَ لِلنّاسِ رَسولًا ۚ وَکَفىٰ بِاللَّهِ شَهیدًا)

[۸] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام، جلد ۴، صفحه ۴۳

[۹] سوره مبارکه حدید، آیه ۲۰ (اعْلَمُواْ أَنَّمَا الْحَیَاهُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَهٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَ تَکَاثُرٌ فِى الْأَمْوَ الِ وَالْأَوْلاَدِ کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرّاً ثُمَّ یَکُونُ حُطَاماً وَفِى الْآخِرَهِ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَ مَغْفِرَهٌ مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَ انٌ وَمَا الْحَیَاهُ الدُّنْیَآ إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ)

[۱۰] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۵۳ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ)

[۱۱] سوره مبارکه علق، آیه ۸

[۱۲] سوره مبارکه رعد، آیه ۷  (وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَهٌ مِنْ رَبِّهِ ۗ إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ ۖ وَلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ)

[۱۳] بحار الانوار، جلد ۱، صفحه ۲۲۴ (أَقُولُ وَجَدْتُ بِخَطِّ شَیْخِنَا الْبَهَائِیِّ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ مَا هَذَا لَفْظُهُ قَالَ الشَّیْخُ شَمْسُ الدِّینِ مُحَمَّدُ بْنُ مَکِّیٍّ نَقَلْتُ مِنْ خَطِّ الشَّیْخِ أَحْمَدَ الْفَرَاهَانِیِّ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ عُنْوَانَ الْبَصْرِیِّ وَ کَانَ شَیْخاً کَبِیراً قَدْ أَتَى عَلَیْهِ أَرْبَعٌ وَ تِسْعُونَ سَنَهً قَالَ کُنْتُ أَخْتَلِفُ إِلَى مَالِکِ بْنِ أَنَسٍ سِنِینَ فَلَمَّا قَدِمَ جَعْفَرٌ الصَّادِقُ ع الْمَدِینَهَ اخْتَلَفْتُ إِلَیْهِ وَ أَحْبَبْتُ أَنْ آخُذَ عَنْهُ کَمَا أَخَذْتُ عَنْ مَالِکٍ فَقَالَ لِی یَوْماً إِنِّی رَجُلٌ مَطْلُوبٌ وَ مَعَ ذَلِکَ لِی أَوْرَادٌ فِی کُلِّ سَاعَهٍ مِنْ آنَاءِ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ فَلَا تَشْغَلْنِی عَنْ وِرْدِی وَ خُذْ عَنْ مَالِکٍ وَ اخْتَلِفْ‏ إِلَیْهِ کَمَا کُنْتَ تَخْتَلِفُ إِلَیْهِ فَاغْتَمَمْتُ مِنْ ذَلِکَ وَ خَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهِ وَ قُلْتُ فِی نَفْسِی لَوْ تَفَرَّسَ فِیَّ خَیْراً لَمَا زَجَرَنِی عَنِ الِاخْتِلَافِ إِلَیْهِ وَ الْأَخْذِ عَنْهُ فَدَخَلْتُ مَسْجِدَ الرَّسُولِ ص وَ سَلَّمْتُ عَلَیْهِ ثُمَّ رَجَعْتُ مِنَ الْغَدِ إِلَى الرَّوْضَهِ وَ صَلَّیْتُ فِیهَا رَکْعَتَیْنِ وَ قُلْتُ أَسْأَلُکَ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ أَنْ تَعْطِفَ عَلَیَّ قَلْبَ جَعْفَرٍ وَ تَرْزُقَنِی مِنْ عِلْمِهِ مَا أَهْتَدِی بِهِ إِلَى صِرَاطِکَ الْمُسْتَقِیمِ وَ رَجَعْتُ إِلَى دَارِی مُغْتَمّاً وَ لَمْ أَخْتَلِفْ إِلَى مَالِکِ بْنِ أَنَسٍ لِمَا أُشْرِبَ قَلْبِی مِنْ حُبِّ جَعْفَرٍ فَمَا خَرَجْتُ مِنْ دَارِی إِلَّا إِلَى الصَّلَاهِ الْمَکْتُوبَهِ حَتَّى عِیلَ صَبْرِی فَلَمَّا ضَاقَ صَدْرِی تَنَعَّلْتُ وَ تَرَدَّیْتُ وَ قَصَدْتُ جَعْفَراً وَ کَانَ بَعْدَ مَا صَلَّیْتُ الْعَصْرَ فَلَمَّا حَضَرْتُ بَابَ دَارِهِ اسْتَأْذَنْتُ عَلَیْهِ فَخَرَجَ خَادِمٌ لَهُ فَقَالَ مَا حَاجَتُکَ فَقُلْتُ السَّلَامُ عَلَى الشَّرِیفِ فَقَالَ هُوَ قَائِمٌ فِی مُصَلَّاهُ فَجَلَسْتُ بِحِذَاءِ بَابِهِ فَمَا لَبِثْتُ إِلَّا یَسِیراً إِذْ خَرَجَ خَادِمٌ فَقَالَ ادْخُلْ عَلَى بَرَکَهِ اللَّهِ فَدَخَلْتُ وَ سَلَّمْتُ عَلَیْهِ فَرَدَّ السَّلَامَ وَ قَالَ اجْلِسْ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ فَجَلَسْتُ فَأَطْرَقَ مَلِیّاً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَ قَالَ أَبُو مَنْ قُلْتُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ قَالَ ثَبَّتَ اللَّهُ کُنْیَتَکَ وَ وَفَّقَکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ مَا مَسْأَلَتُکَ فَقُلْتُ فِی نَفْسِی لَوْ لَمْ یَکُنْ لِی مِنْ زِیَارَتِهِ وَ التَّسْلِیمِ غَیْرُ هَذَا الدُّعَاءِ لَکَانَ کَثِیراً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ ثُمَّ قَالَ مَا مَسْأَلَتُکَ فَقُلْتُ سَأَلْتُ اللَّهَ أَنْ یَعْطِفَ قَلْبَکَ عَلَیَّ وَ یَرْزُقَنِی مِنْ عِلْمِکَ وَ أَرْجُو أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَجَابَنِی فِی الشَّرِیفِ مَا سَأَلْتُهُ فَقَالَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ لَیْسَ الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ إِنَّمَا هُوَ نُورٌ یَقَعُ فِی قَلْبِ مَنْ یُرِیدُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَنْ یَهْدِیَهُ فَإِنْ أَرَدْتَ الْعِلْمَ فَاطْلُبْ أَوَّلًا فِی نَفْسِکَ حَقِیقَهَ الْعُبُودِیَّهِ وَ اطْلُبِ الْعِلْمَ بِاسْتِعْمَالِهِ وَ اسْتَفْهِمِ اللَّهَ یُفْهِمْکَ قُلْتُ یَا شَرِیفُ فَقَالَ قُلْ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ قُلْتُ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ مَا حَقِیقَهُ الْعُبُودِیَّهِ قَالَ ثَلَاثَهُ أَشْیَاءَ أَنْ لَا یَرَى الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِیمَا خَوَّلَهُ اللَّهُ مِلْکاً لِأَنَّ الْعَبِیدَ لَا یَکُونُ لَهُمْ مِلْکٌ یَرَوْنَ الْمَالَ مَالَ اللَّهِ یَضَعُونَهُ حَیْثُ أَمَرَهُمُ اللَّهُ بِهِ وَ لَا یُدَبِّرُ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ تَدْبِیراً وَ جُمْلَهُ اشْتِغَالِهِ فِیمَا أَمَرَهُ تَعَالَى بِهِ وَ نَهَاهُ عَنْهُ فَإِذَا لَمْ یَرَ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِیمَا خَوَّلَهُ اللَّهُ تَعَالَى مِلْکاً هَانَ عَلَیْهِ الْإِنْفَاقُ فِیمَا أَمَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى أَنْ یُنْفِقَ فِیهِ وَ إِذَا فَوَّضَ الْعَبْدُ تَدْبِیرَ نَفْسِهِ عَلَى مُدَبِّرِهِ هَانَ عَلَیْهِ مَصَائِبُ الدُّنْیَا وَ إِذَا اشْتَغَلَ الْعَبْدُ بِمَا أَمَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى وَ نَهَاهُ لَا یَتَفَرَّغُ مِنْهُمَا إِلَى الْمِرَاءِ وَ الْمُبَاهَاهِ مَعَ النَّاسِ فَإِذَا أَکْرَمَ اللَّهُ الْعَبْدَ بِهَذِهِ الثَّلَاثَهِ هَان عَلَیْهِ الدُّنْیَا وَ إِبْلِیسُ وَ الْخَلْقُ وَ لَا یَطْلُبُ الدُّنْیَا تَکَاثُراً وَ تَفَاخُراً وَ لَا یَطْلُبُ مَا عِنْدَ النَّاسِ عِزّاً وَ عُلُوّاً وَ لَا یَدَعُ أَیَّامَهُ بَاطِلًا فَهَذَا أَوَّلُ دَرَجَهِ التُّقَى قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَهُ نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ قُلْتُ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَوْصِنِی قَالَ أُوصِیکَ بِتِسْعَهِ أَشْیَاءَ فَإِنَّهَا وَصِیَّتِی لِمُرِیدِی الطَّرِیقِ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى وَ اللَّهَ أَسْأَلُ أَنْ یُوَفِّقَکَ لِاسْتِعْمَالِهِ ثَلَاثَهٌ مِنْهَا فِی رِیَاضَهِ النَّفْسِ وَ ثَلَاثَهٌ مِنْهَا فِی الْحِلْمِ وَ ثَلَاثَهٌ مِنْهَا فِی الْعِلْمِ فَاحْفَظْهَا وَ إِیَّاکَ وَ التَّهَاوُنَ بِهَا قَالَ عُنْوَانُ فَفَرَّغْتُ قَلْبِی لَهُ فَقَالَ أَمَّا اللَّوَاتِی فِی الرِّیَاضَهِ فَإِیَّاکَ أَنْ تَأْکُلَ مَا لَا تَشْتَهِیهِ فَإِنَّهُ یُورِثُ الْحِمَاقَهَ وَ الْبُلْهَ وَ لَا تَأْکُلْ إِلَّا عِنْدَ الْجُوعِ وَ إِذَا أَکَلْتَ فَکُلْ حَلَالًا وَ سَمِّ اللَّهَ وَ اذْکُرْ حَدِیثَ الرَّسُولِ ص مَا مَلَأَ آدَمِیٌّ وِعَاءً شَرّاً مِنْ بَطْنِهِ فَإِنْ کَانَ وَ لَا بُدَّ فَثُلُثٌ لِطَعَامِهِ وَ ثُلُثٌ لِشَرَابِهِ وَ ثُلُثٌ لِنَفَسِهِ وَ أَمَّا اللَّوَاتِی فِی الْحِلْمِ فَمَنْ قَالَ لَکَ إِنْ قُلْتَ وَاحِدَهً سَمِعْتَ عَشْراً فَقُلْ إِنْ قُلْتَ عَشْراً لَمْ تَسْمَعْ وَاحِدَهً وَ مَنْ شَتَمَکَ فَقُلْ لَهُ إِنْ کُنْتَ صَادِقاً فِیمَا تَقُولُ فَأَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ یَغْفِرَ لِی وَ إِنْ کُنْتَ کَاذِباً فِیمَا تَقُولُ فَاللَّهَ أَسْأَلُ أَنْ یَغْفِرَ لَکَ وَ مَنْ وَعَدَکَ بِالْخَنَا فَعِدْهُ بِالنَّصِیحَهِ وَ الرِّعَاءِ وَ أَمَّا اللَّوَاتِی فِی الْعِلْمِ فَاسْأَلِ الْعُلَمَاءَ مَا جَهِلْتَ وَ إِیَّاکَ أَنْ تَسْأَلَهُمْ تَعَنُّتاً وَ تَجْرِبَهً وَ إِیَّاکَ أَنْ تَعْمَلَ بِرَأْیِکَ شَیْئاً وَ خُذْ بِالِاحْتِیَاطِ فِی جَمِیعِ مَا تَجِدُ إِلَیْهِ سَبِیلًا وَ اهْرُبْ مِنَ الْفُتْیَا هَرَبَکَ مِنَ الْأَسَدِ وَ لَا تَجْعَلْ رَقَبَتَکَ لِلنَّاسِ جِسْراً قُمْ عَنِّی یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ فَقَدْ نَصَحْتُ لَکَ وَ لَا تُفْسِدْ عَلَیَّ وِرْدِی فَإِنِّی امْرُؤٌ ضَنِینٌ بِنَفْسِی وَ السَّلامُ عَلى‏ مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى)

[۱۴] سوره مبارکه مریم، آیه ۱۵

[۱۵] دعای عهد

[۱۶] زیارت جامعه کبیره

[۱۷] دعای ندبه

[۱۸] سوره مبارکه نمل، آیه ۶۲ (أَمَّنْ یجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَیکشِفُ السُّوءَ وَیجْعَلُکمْ خُلَفاءَ الأَرْضِ)