«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مقدّمه
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ * أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ * وَوَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ * الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ».[۲] «أَلَمْ یَجِدْکَ یَتِیمًا فَآوَى * وَوَجَدَکَ ضَالًّا فَهَدَى * وَوَجَدَکَ عَائِلًا فَأَغْنَى».[۳] «سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى».[۴] «ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى * فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَی».[۵] «إِنَّا کَفَیْنَاکَ الْمُسْتَهْزِئِینَ».[۶] «اقْتَرَبَتِ السَّاعَهُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ».[۷]
میلاد پُربرکت اقرب خلائق به ذات ربوبی، اول ما خلق، وجود نورانی خاتم انبیاء محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلّم و وجود مبارک امام صادق علیه السلام که چند روز دیگر میلاد امام صادق روحی فداه است را به امام زمان ارواحنا فداه، به شما بزرگواران، علماء، مؤمنین، صالحین و عزیزان خودم تبریک عرض میکنم.
بر حسب نقل حدیث و تاریخ، دوازدهم ربیع الاول، بنا به رأی دو استوانه از استوانههای شیعه، که یکی از آنها مرحوم کلینی رضوان الله تعالی علیه است، میلاد مسعود نبی مکرّم اسلام فردا است، یعنی دوازدهم ربیع الاول است، ولی مشهور بین علمای شیعه این است که میلاد روز هفدهم ربیع الاول، مصادف است با میلاد امام جعفر صادق سلام الله علیهما.
لذا این یک هفته را بهانه کردهاند و هر روز در یک جایی و در یک منطقهای برای نبی مکرّم اسلام جشن بگیرند و از معارف نبوی و اسلامی به این بهانه توشه بگیرند و خودشان را به خدا نزدیک کنند، در عین حال بعنوان هفته وحدت، که هفتهی یأس شیطان باشد، در این هفته اسباب ضرورت محبّت مؤمنین نسبت به یکدیگر و انس و علاقه و نصرت و حمایت و زدودنِ کینهها و همدلی و همراهی و همهدفی را تأکید کنند.
از این جهت در این ایام مناسب است که ما نسبت به نبی مکرّم اسلام که مظلومترین چهرهی عالم هم خودِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هستند، فرمودند: «مَا أُوذِی نَبِی مِثْلَ مَا أُوذِیتُ»،[۸] و بر ماست که در کشور شهدا، در کشوری که اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین مردم این کشور را مورد توجّه خاصّ خودشان قرار دادند، ما باید خیلی برای پیغمبران تبلیغ کنیم، ترویج کنیم، نذر و نیاز کنیم، پناه ببریم، و از معارف آن بزرگوار بهره بگیریم.
من چند آیه را به محضر شما که مربوط به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بود را قرائت کردم، تیمناً و تبرّکاً و برای ازدیاد ایمان و محبّت شما و ان شاء الله خودم بود.
شرحی بر آیات ابتدایی سوره مبارکه ضحی
در ابتدا مطلبی که خدای متعال در مورد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم لازم دیده است که به جهانیان بگوید، «أَلَمْ یَجِدْکَ یَتِیمًا فَآوَى». صدر سوره مبارکه اینطور است که «وَ الضُّحى * وَ اللَّیْلِ إِذا سَجى * ما وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَ ما قَلى * وَ لَلْآخِرَهُ خَیْرٌ لَکَ مِنَ الْأُولى * وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَى»،[۹] سپس میفرماید: «أَلَمْ یَجِدْکَ یَتِیمًا فَآوَى».
خدای متعال قسم میخورد، مانند یک عاشقی که معشوقِ خودش نسبت به عاشق نگران شده است و میخواهد دلِ او را بدست بیاورد و آن عشق خود را تیزتر و تندتر کند، او فکر میکند مولا و محبوب و معشوقش رهایش کرده است، این میآید و او را دعوت میکند و قسم یاد میکند که محبّت من نسبت به تو واقعی است و کم نشده است و من تو را خیلی دوست دارم.
این لحن آیات سوره مبارکه والضحی اینطور است که انگار خدای متعال منّت پیغمبر خودش را میکشد که نکند از ما بِرَنجی. چند روز وحی قطع شد و وحی نیامد و مشرکین گفتند که خوب شد! خدا دیگر پیغمبر خود را رها کرده است و او دیگر پیغمبر نیست و جبرئیل بر او نازل نمیشود و خبری برای او نمیآورد، خدای متعال این آیات را نازل کرد، «وَ الضُّحى * وَ اللَّیْلِ إِذا سَجى»، قسم به آن حالت چاشت که آفتاب بالا میآید و نور آفتاب هم آنچنان حرارت ندارد که اذیتکننده باشد، هم روشنایی آن همهی عالم را میگیرد، آن ضحی است، قسم به آن روشنایی نرم، آن روشنایی بیآزار، «وَ اللَّیْلِ إِذا سَجى»، قسم به آن راحتیِ شب… اول شب انسان آن حالتِ روز را دارد، ولی کمی که میگذرد و همه جای عالم تاریک میشود، سابقاً که چراغ برق نبود و تلویزیون و رادیویی نبود، همینکه آن تاریکی میرسید وقت راحتیِ مردم بود، با یک نفس راحتی میخوابیدند. هم بهترین زمان روز آن زمانی است که آفتاب بالا آمده است ولی هنوز خیلی گرم نشده است و مردم در عین حال که نور آفتاب را استفاده میکنند راحت هستند و فضا و راه روشن است و زندگی را آغاز میکنند، در عین حال هیچ آزاری از خورشید به آنها نمیرسد، اوج راحتی شب هم آن «إِذا سَجى» است، خدای متعال به آن وقت روز و آن وقت شب قسم میخورد، یعنی به روز و روزگار، به شب و روز قسم «ما وَدَّعَکَ رَبُّکَ» خدا با تو وداع نکرده است، رابطهی وحی خودش را با تو قطع نکرده است، پیغمبر من! آرام باش! من هوای تو را دارم، «مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَمَا قَلَى»، هم خدای متعال با تو وداع نکرده است و از تو دور نشده است و تو را از خودش دور نکرده است، «وَمَا قَلَى»، خدای متعال تو را رها نکرده است، از تو قهر نکرده است، «مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَمَا قَلَى»، تازه این دنیاست که به تو میگویم هوای تو را دارم، ولی مهمتر از اینجا «وَلَلْآخِرَهُ خَیْرٌ لَکَ مِنَ الْأُولَی»، نه تنها در دنیا و در عالم ظاهر من با تو خداحافظی نمیکنم و تو را از خودم دور نمیکنم و تو را وا نمیگذارم، «وَلَلْآخِرَهُ خَیْرٌ لَکَ مِنَ الْأُولَی»، ببین در آخرت برای تو چه خواهم کرد. اینجا برای تو وحی میفرستم، اینجا هوای تو را دارم، اینجا برای تو قسم میخورم که تو را از خودم نراندهام و تو را رها نکردهام، حال در آخرت میخواهم چه کنم، این اصلاً گفتنی نیست، «وَلَلْآخِرَهُ خَیْرٌ لَکَ مِنَ الْأُولَی»، اینجا قابل مقایسهی با آخرت نیست، ممکن است که «وَلَلْآخِرَهُ خَیْرٌ لَکَ مِنَ الْأُولَی» اشاره به این باشد که تو در آغاز راه هستی، باش تا صبح دولتش بدمد، من بنا دارم تو را جهانی کنم، برای تو فتوحات پیش میآورم، شرق و غرب را زیر پرچم تو قرار میدهم، «وَلَلْآخِرَهُ» یعنی آخر کار که اسلام همینطور در حال سیر است، این رشد و پیشرفتی که آغاز کردهای، باش تا آن انتها را ببینی، «وَلَلْآخِرَهُ خَیْرٌ لَکَ مِنَ الْأُولَی»، آن انتها خواهید دید که من چه نصرت و عنایت و حمایتی از تو دارم، چطور معجزهآسا تو را در جنگها پیروز خواهم کرد و همهی قدرتها را در برابرِ تو به زانو درمیآورم، «وَلَلْآخِرَهُ خَیْرٌ لَکَ مِنَ الْأُولَی».
برادران و خواهران! هر کسی در خط نبی مکرّم اسلام باشد «و العاقبه لاهل التقوی»، یقیناً فردای شما بهتر از امروز است، آخرتان بهتر از اولتان است، بیایید در خط پیغمبرمان ثابتقدم باشید، دست از دامان پیغمبرمان برنداریم و محبّت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را که فرع بر معرفتِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است و هر دو مقدّمهی تبعیّت از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است، تا این عاقبتی که خدای متعال به متّقین وعده داده است، «و العاقبه لاهل التقوی والیقین».
هم عاقبت دنیوی مؤمن بهتر از روزهای اول خواهد بود، و هم عاقبت اخروی.
اگر انسان کمی صبر کند، اگر انسان در اطاعت از خدای خودش استقامت کند، در فراز و نشیبها و امتحانات دلسرد نشود، سختیهایی که در زندگی برای انسان پیش میآید، مشکلاتی که پیش میآید، فشارهایی که پیش میآید، حواس انسان جمع باشد، استقامت نتیجه میدهد، نباید سیم محبّت قطع شود، مانند سیم برق میماند، اگر سیم قطع بشود دیگر اگر لامپ هم وجود داشته باشد هیچ فایدهای ندارد، این نور برای آن سیم است، این سیم ایمان باید وصل باشد، این سیم محبّت باید وصل باشد، اگر استقامت کردید دیگر هیچ قدرتی نمیتواند این سیم را قطع کند، همانطور که مشرکین به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم طعنه میزدند که رابطه قطع شد، خدای متعال اعلانِ جهانی میکند که «مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَمَا قَلَى»، در مورد ما هم همینطور خواهد شد، خدای متعال به مخالفین ما هم این برداشت را میدهد که قدرتِ این شخص دیگر شکستناپذیر است، بروید و گُم شوید، این حرکتهای شما دیگر فایدهای ندارد، تثبیت میشویم.
این «إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحًا مُبِینًا * لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ»[۱۰] همین معنا را میدهد.
تا زمانی که وجود نازنین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در مکّه بود یاور نداشتند، محبّان و پیروان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم محدود بودند، چون محدود بودند قدرتِ ماندنِ در مکّه را نداشتند، امنیتِ جانی نداشتند، امنیتِ اقتصادی نداشتند، امنیتِ اجتماعی نداشتند، لذا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم دستور دادند که عدّهای به حبشه بروند و نهایتاً هم خودِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم که در ناامنترین شرایط قرار گرفتند خدای متعال دستور داد «فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ»[۱۱] به مدینه برو.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم نتوانستند در مکّه بمانند، اما هنگامی که به مدینه آمدند صاحب قدرت شدند، صاحبِ مِکنَت شدند، آوازهای پیدا کردند، قشونی دورِ ایشان جمع شدند، وجود نازنین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در نهایت جرأت جمعیت را جمع کردند که بیایند و حج انجام بدهند، مشرکین جلوی حضرت را گرفتند و وجود مبارک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم با مشرکین یک آتشبسِ چند ساله را امضاء کردند، ولی خدای متعال این آتشبس را بعنوان پیروزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم معرّفی میکنند، مشرکین دیگر نیامدند که جنگ کنند، به مذاکره نشستند، موجودیت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را قبول کردند، و این اعلانِ عملی بود که قدرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم شکستناپذیر است و نمیشود با ایشان جنگ کرد.
این در اثرِ همان «وَلَلْآخِرَهُ خَیْرٌ لَکَ مِنَ الْأُولَی» بود.
هر کسی ابتدا راه خوبی را انتخاب کند و در این راه پیش برود و از خط خارج نشود، در نهایت یقیناً بهتر از اول خواهد بود.
روایاتی در محبّت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم
من چند روایت در محبّت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم برای شما خواهم خواند، یک صلوات ختم بفرمایید.
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم
از وجود مبارک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نقل شده است که فرمودند: «لَا یُؤْمِنُ أحَدُکُمْ، حتَّى أکُونَ أحَبَّ إلَیْهِ مِن والِدِهِ ووَلَدِهِ والنَّاسِ أجْمَعِینَ»،[۱۲] ایمان هیچ کسی ایمان نیست تا اینکه من برای شما از خودتان و فرزندانتان و پدرتان محبوبتر باشم.
اگر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم از جان ما، از بچههای ما، از رگ و ریشههای ما پیش ما محبوبتر نباشند خدای متعال ایمان ما را قبول نمیکند.
«هَلِ اَلدِّینُ إِلاَّ اَلْحُبُّ»،[۱۳] امام صادق علیه السلام میفرمایند اگر میخواهید دین را در یک کلمه برای شما تعریف کنم، دین یعنی عشق، دین یعنی محبّت.
چه چیزی به خدای متعال دادهایم؟ چه چیزی میتوانیم بدهیم که خدای متعال این گوهر را به ما داده است؟
برای پیغمبرمان جان میدهیم، فرزندانمان را میدهیم، دار و ندارمان را فدای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم میکنیم، کمااینکه در دوران دفاع مقدّس در عمل این به اثبات رسید.
«لا یُؤمنُ أحدُکُم حتّى أکونَ أحَبَّ إلَیهِ مِن نَفْسِهِ ، و أهْلی أحَبَّ إلَیهِ مِن أهْلِهِ ، و عِتْرَتی أحَبَّ إلَیهِ مِن عِتْرَتِهِ ، و ذُرِّیَّتی أحَبَّ إلَیهِ مِن ذُرِّیَّتِهِ»،[۱۴] فرمودند: هیچ کدام از شما ایمان نیاوردهاید مگر اینکه من از جان او برای او محبوبتر باشم، خانواده پیغمبر از خانوادهی خودش عزیزتر باشد، عترت پیغمبر از عترت او محبوبتر باشد، ذرّیهی من از ذرّیهی او محبوبتر باشد.
«لاَ یُؤْمِنُ عَبْدٌ حَتَّى أَکُونَ أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنْ نَفْسِهِ وَ تَکُونَ عِتْرَتِی إِلَیْهِ أَعَزَّ مِنْ عِتْرَتِهِ وَ یَکُونَ أَهْلِی أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنْ أَهْلِهِ وَ تَکُونَ ذَاتِی أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنْ ذَاتِهِ»،[۱۵] احدی از شما ایمان نیاورده است مگر اینکه من و عترت من و اهل من و خودِ من و ذات من…
زمانی انسان شخصیت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را در نظر میگیرد، زمانی گوهر وجود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را، الآن ما مسلمان هستیم و در پناه اسلام امنیت داریم و امتیازات داریم و قدرت داریم، همهی اینها به حسابِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است، … اگر اینها هم نبود خودم نزدِ آن کس محبوبیت داشتم، خودِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را، صرف نظر از آثار و برکات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم.
«أَحِبُّوا اَللَّهَ لِمَا یَغْذُوکُمْ بِهِ مِنْ نِعَمِهِ»،[۱۶] خدا را دوست بدارید… پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم امّت خود را به عشق و محبّت خدا دعوت میکنند، «أَحِبُّوا اَللَّهَ» خدا محبوب شما باشد، دل به خدای متعال بدهید، دلبر و دلدار شما خدا باشد، چرا؟ «لِمَا یَغْذُوکُمْ بِهِ مِنْ نِعَمِهِ» زیرا که با نعمتهای خودش شما را تغذیه میکند، رزق شما را میدهد، خوراک شما را میدهد، چون بر سر سفرهی خدا نشستهاید، چون خدای متعال زندگی شما را اداره میکند، پس او را دوست داشته باشید. «وَ أَحِبُّونِی لِلَّهِ» به من هم دل بدهید، اما من استقلال ندارم، چون من رسول او هستم، پیک او هستم، بخاطرِ او مرا هم دوست داشته باشید، «وَ أَحِبُّوا قَرَابَتِی لِی»، اهل بیت را هم بخاطر من دوست بدارید.
بنابراین محبوبیت خدا محبوبیت ذاتی است، محبوبیت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم محبوبیت تبعی است، محبوبیت اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین به حساب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است.
این نشان میدهد محور محبّتها در زندگی بشر محبّت خدا و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است، و سند آن هم این آیه کریمه در سوره مبارکه آل عمران است، فرمود: «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّه»،[۱۷] حبیب من! رسول من! نبیّ من! به امّت خودت بگو «إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ»، اگر محبوب شما خداست، اگر دلی با خدای متعال دارید، «فَاتَّبِعُونِی»، باید در خط من بیایید، باید به دنبال من حرکت کنید، «یُحْبِبْکُمُ اللَّه»، خدای متعال چه وعدهای داده است، نمیگوید چه وعدهای به شما میدهم، نمیگوید زندگی شما با رفاه همراه میشود، نمیگوید به شما قدرت و پیروزی به شما میدهم، یک چیزی مهمتر از همهی اینهاست و آن این است که «یُحْبِبْکُمُ اللَّه»، اگر شما به دنبال پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بودید و دل شما در خط پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم رفت و با این عمود اوج گرفت، خدای متعال محبّت خودش را به شما میدهد، «یُحْبِبْکُمُ اللَّه»، خدای متعال شما را محبوب خودش قرار میدهد، خدای متعال شما را دوست خواهد داشت.
در آن حدیث قرب نوافل اینطور میفهمیم که خدای متعال فرموده است: «فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ کُنْتُ سَمْعَهُ اَلَّذِی یَسْمَعُ بِهِ»[۱۸] اگر محبوب خدا شدید و کارهایی کردید که خدای متعال محبّت خودش را شامل حال شما کرد، آیا میدانید خدای متعال محبوب خودش را چطور اداره میکند؟ من خودم گوش شما میشوم. خود خدا سمع بندهاش میشود، من بصر شما میشوم، من لسان شما میشوم، من دست شما میشوم، یعنی قدرت خودم در دست شما خواهد بود، حقبینی خدا در چشم شما خواهد بود، حقشنوی خدا در گوش شما خواهد بود، مطلق میشوید، جلوهی خدا میشوید، آینهی خدا میشوید، مرآت جمال و جلال حق تعالی خواهید شد.
دعا
خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام و حقیقت نبوّت و حقیقت رسالت و ولایت نبی مکرّم اسلام و اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین قسم میدهیم عیدی ما را ظهور امام زمان ارواحنا فداه قرار بده.
خدایا! عیدی ما را نابودی مستکبرین قرار بده.
خدایا! عیدی ما را ریشهکن شدنِ فتنه در همهی مناطق اسلامی، در لبنان، در عراق، و قطع نفوذیها و نفوذشان در ایران قرار بده.
خدایا! دلهای ما را آرام بفرما.
خدایا! مریضها و مرضهای ما را برطرف بفرما.
خدایا! شفای کامل زندگیساز به همهی مریضهای ما روزی بفرما.
خدایا! تو را به حقیقت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم، به جاذبهی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم، به تقرّب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و به آل پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم قسم میدهیم جوانهای ما را به سامان برسان.
خدایا! امید ما را ناامید نکن.
خدایا! دولت ما را یاری بفرما.
خدایا! رهبر ما را باقی بدار.
خدایا! نصرت و تأییداتت را بر او نازل بفرما.
خدایا! رهبر ما را دشمنشاد نفرما.
خدایا! ما را دشمنشاد نفرما.
خدایا! حوائج این جمع را برآورده بفرما.
خدایا! اموات و گذشتگانمان را امشب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم ببخش و بیامرز.
خدایا! تا هنگامی که ما را نیامرزیدی، تا زمانی که رحمت خودت را بر ما نازل نکردی، ما را از دنیا نبر.
الهی که خیر ببینید و موفق باشید و عاشق پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بشوید، صلوات ختم بفرمایید.
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه شرح، آیات ۱ تا ۳
[۳] سوره مبارکه ضحی، آیات ۶ تا ۸
[۴] سوره مبارکه اسراء، آیه ۱ (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ)
[۵] سوره مبارکه نجم، آیات ۸ و ۹
[۶] سوره مبارکه حجر، آیه ۹۵
[۷] سوره مبارکه قمر، آیه ۱
[۸] المناقب ، جلد ۳ ، صفحه ۲۴۷
[۹] سوره مبارکه ضحی، آیات ۱ تا ۵
[۱۰] سوره مبارکه فتح، آیات ۱ و ۲
[۱۱] سوره مبارکه حجر، آیه ۹۴
[۱۲] میزان الحکمه، جلد ۱، صفحه ۵۱۸
[۱۳] مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ، جلد ۱۲ ، صفحه ۲۲۶ (فُرَاتُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ اَلْکُوفِیُّ فِی تَفْسِیرِهِ ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ اَلزُّهْرِیِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ اَلْمُفَلَّسِ عَنْ زَکَرِیَّا بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مُسْکَانَ وَ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَهَ اَلْعِجْلِیِّ وَ إِبْرَاهِیمَ اَلْأَحْمَرِیِّ قَالاَ: دَخَلْنَا عَلَى أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ عِنْدَهُ زِیَادٌ اَلْأَحْلاَمُ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَا زِیَادُ مَا لِی أَرَى رِجْلَیْکَ مُتَغَلِّفَیْنِ قَالَ جُعِلْتُ فِدَاکَ جِئْتُ عَلَى [نِضْوٍ لِی عَامَّهَ] اَلطَّرِیقِ وَ مَا حَمَلَنِی عَلَى ذَلِکَ إِلاَّ حُبٌّ لَکُمْ وَ شَوْقٌ إِلَیْکُمْ ثُمَّ أَطْرَقَ زِیَادٌ مَلِیّاً ثُمَّ قَالَ جُعِلْتُ لَکَ اَلْفِدَاءَ إِنِّی رُبَّمَا خَلَوْتُ فَأَتَانِیَ اَلشَّیْطَانُ فَیُذَکِّرُنِی مَا سَلَفَ مِنَ اَلذُّنُوبِ وَ اَلْمَعَاصِی فَکَأَنِّی آیَسُ ثُمَّ أَذْکُرُ حُبِّی لَکُمْ وَ اِنْقِطَاعِی وَ کَانَ مُتَّکِئاً قَالَ یَا زِیَادُ هَلِ اَلدِّینُ إِلاَّ اَلْحُبُّ وَ اَلْبُغْضُ ثُمَّ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَاتِ اَلثَّلاَثَ کَأَنَّهَا فِی کَفِّهِ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ اَلْإِیمٰانَ اَلْآیَهَ وَ قَالَ یُحِبُّونَ مَنْ هٰاجَرَ إِلَیْهِمْ وَ قَالَ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اَللّٰهَ اَلْآیَهَ .)
[۱۴] کنزالعمال، صفحه ۹۳
[۱۵] علل الشرایع ، جلد ۱ ، صفحه ۱۴۰ (حَدَّثَنَا عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَلْوَهَّابِ اَلْقُرَشِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو نَصْرٍ مَنْصُورُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ اَلْأَصْبَهَانِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا عُثْمَانُ بْنُ خرذاذ [خُرَّزَاذَ] قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عِمْرَانَ قَالَ حَدَّثَنَا سَعِیدُ بْنُ عَمْرٍو عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی لَیْلَى عَنْ أَبِیهِ أَبِی لَیْلَى قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : لاَ یُؤْمِنُ عَبْدٌ حَتَّى أَکُونَ أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنْ نَفْسِهِ وَ تَکُونَ عِتْرَتِی إِلَیْهِ أَعَزَّ مِنْ عِتْرَتِهِ وَ یَکُونَ أَهْلِی أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنْ أَهْلِهِ وَ تَکُونَ ذَاتِی أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنْ ذَاتِهِ .)
[۱۶] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۲۷ ، صفحه ۸۶ (اِبْنُ اَلْمُتَوَکِّلِ عَنِ اَلسَّعْدَآبَادِیِّ عَنِ اَلْبَرْقِیِّ عَنْ عَبْدِ اَلْعَظِیمِ اَلْحَسَنِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْفَضْلِ عَنْ شَیْخٍ مِنْ أَهْلِ اَلْکُوفَهِ عَنْ جَدِّهِ مِنْ قِبَلِ أُمِّهِ وَ اِسْمُهُ سُلَیْمَانُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْهَاشِمِیُّ قَالَ سَمِعْتُ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لِلنَّاسِ وَ هُمْ مُجْتَمِعُونَ عِنْدَهُ أَحِبُّوا اَللَّهَ لِمَا یَغْذُوکُمْ بِهِ مِنْ نِعَمِهِ وَ أَحِبُّونِی لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَحِبُّوا قَرَابَتِی لِی .)
[۱۷] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۳۱ (قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ)
[۱۸] مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ، جلد ۳ ، صفحه ۵۸ (اَلْحُسَیْنُ بْنُ سَعِیدٍ اَلْأَهْوَازِیُّ فِی کِتَابِ اَلْمُؤْمِنِ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: نَزَلَ جَبْرَئِیلُ عَلَى اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ رَبَّکَ یَقُولُ مَنْ أَهَانَ عَبْدِیَ اَلْمُؤْمِنَ فَقَدِ اِسْتَقْبَلَنِی بِالْمُحَارَبَهِ وَ مَا تَقَرَّبَ إِلَیَّ عَبْدِیَ اَلْمُؤْمِنُ بِمِثْلِ أَدَاءِ اَلْفَرَائِضِ وَ إِنَّهُ لَیَتَنَفَّلُ لِی حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ کُنْتُ سَمْعَهُ اَلَّذِی یَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ اَلَّذِی یُبْصِرُ بِهِ وَ یَدَهُ اَلَّتِی یَبْطِشُ بِهَا وَ رِجْلَهُ اَلَّتِی یَمْشِی بِهَا اَلْخَبَرَ .)