«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
خطبه اول
«أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ وَ نَفسِی بِتَقْوَى اللَّهِ».[۲] شما بندگان خوب خدا را، همهی ملّتِ مؤمنِ ایران را، و همهی مؤمنین را، و نفسِ ضعیف خودم را توصیه میکنم به یاد خدا، اطاعت از خدا، محبّتِ خدا.
تقوا بازدارنده است، تقوا سنگر است، تقوا دژ است، وقتی برای آدمِ باتقوا مشکل نفسانی پیش میآید، وقتی برای آدمِ باتقوا وسوسه شیطان پیش میآید، فوراً سیم دل او با محبوب خودش، یعنی خدای خودش، وصل میشود.
«إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ»،[۳] وقتی گشتیهای شیطان با افراد پارسا و باتقوا برخورد میکنند و در او وسوسه میکنند، فوری متذکّر میشود، بیاد میآورد که خدایی هست، نمیتواند جایی کاری کند که خدای متعال در آنجا نباشد، آن هم چه خدایی، خدایی که ما را دوست دارد، خدایی که به ما وجود و دین و محبّت و امکان زندگی داده است، خدای آفریدگار، خدای نگهدار، خدای روزیرسان، خدای آبروبخش و عزّتبخش.
انسان چطور رویش میشود که چنین خدایی را معصیت کند؟ آیا حیف ما نیست؟
ادامه تفسیر سوره مبارکه حمد
در خطبه اول، در محضر قرآن کریم هستیم، آن هم سورهای که عدل قرآن کریم است، برابر همهی قرآن کریم است.
«اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ»،[۴] از خدای متعال درخواست میکنیم، خدایا! ما را به صراط مستقیم هدایت کن. توضیح در این رابطه در جلسات گذشته عرض شد.
در این خطبه، در این فرصت کوتاه، در مسئله صراط مستقیم صحبت میکنیم.
برای هر حرکتی یک مبدأ وجود دارد و یک مسیر وجود دارد و یک مقصد وجود دارد.
قرآن کریم همهی امور را در حالِ سیرورت، شدن، حرکت معرّفی فرموده است، «أَلَا إِلَى اللَّهِ تَصِیرُ الْأُمُورُ»،[۵] هرچه در عالم هست، خدای متعال وجود داده است، هیچ وجودی رکود ندارد، متوقف نیست.
ما فکر میکنیم کوهها ساکن هستند اما اینطور نیست و کوهها هم حرکت دارند، سیر دارند، ذکر خدا دارند، با حضرت داوود علیه السلام همنوا بودند، به حضرت داوود علیه السلام اقتدا میکردند، آنها هم خدا را میشناسند، خدا را دوست دارند.
هیچ موجود متوقفی در عالم وجود ندارد، همه در حال سیر هستند، مبدأشان خودشان است، مقصد کمالشان است، همهی کمالها از خداست و او کمال مطلق است، هر ناقصی بخواهد کامل بشود، دَم به دَم به سوی خداست و در سیر الی الحق از کمال الهی نصیب او میشود.
ولی هر متحرّکی، هر موجود پویا و بالندهای، وقتی به سوی مقصد که خدای متعال است حرکت میکند، همینطور که اگر شما بخواهید خطی را بین دو نقطه ترسیم کنید، آن خطی که مستقیم است نزدیکترین خط بین این دو نقطه است. اگر بخواهید انحرافی در این خط ایجاد کنید راه طولانی میشود.
در حرکت به سوی خدا هم راهِ راست، نزدیکترین راههاست.
میگویند راه کج به مقصد نمیرسد و این حق است.
اگر کسی میخواهد در زندگی به کمال و سعادت و مقصد انسانی نائل بشود، باید راه راست را انتخاب کند، درست زندگی کند، درست فکر کند، درست حرف بزند، درست نگاه کند، درست نیّت کند.
این راست بودن در شئون زندگی، راه خدای متعال است.
لذا در آیات قرآن کریم، در یک آیهای صراط مستقیم ناظر به اعتقادات است، دین قویم است، دینِ توحیدی است که از حضرت ابراهیم علیه السلام شروع شده است و ما هم پیرو حضرت ابراهیم علیه السلام هستیم.
خداوند منّان در سوره مبارکه انعام اینچنین میفرماید: «قُلْ إِنَّنِی هَدَانِی رَبِّی إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ».[۶] حبیب من! بگو، با تأکید هم بگو، مسلّماً منِ پیغمبر، خودم، خدای من مرا هدایت کرده است، من هدایت شدهی رَبّ خودم هستم، خدای متعال مرا به صراط مستقیم هدایت کرده است، دینِ قیّم، دینی که هم خودش سرپاست و هم قوامِ متدیّنین است، آن چیزی که به انسان قوام و نیرو میدهد و او را در مسیر خودش مستحکم میکند دینِ قیّم است.
خدای متعال در مورد این صراط مستقیم میفرماید: «دِینًا قِیَمًا»، کدام دین قیّم؟ «مِلَّهَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ»، آن دینِ حضرت ابراهیم علیه السلام است که حنیف… معنای «حنیف» راست است، «جنیف» به معنای منحرف و کج است.
دین اسلام هیچ کجی ندارد، هیچ اعوجاجی ندارد.
هر کسی در زندگی به کجروی و کجاندیشی و کجرفتاری مبتلا شد از دین خارج است، هیچ نوع شرک در اعتقادات، در دین حضرت ابراهیم علیه السلام، که ما هم زیر پرچم پیغمبرمان، همان دین را داریم، باید موحد به معنای واقعی کلمه باشیم، از شرک جلی و از شرک خفی، با تمام مراتب آن پرهیز کنیم.
«قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِی خَوْضِهِمْ یَلْعَبُونَ»[۷] بگو الله و بس. از دیگران دل بِکَن. دل به خدا بده. او تو را کفایت میکند.
در سوره مبارکه یاسین، ناظر به اعمال هست، فرمود: «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ * وَأَنِ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ».[۸] ای فرزندان آدم! آیا شما با من عهد نداشتید؟ آیا پیمانی با من منعقد نکردید؟ آیا من در یک وعاء از شما قول نگرفتم؟ آیا نگفتم که «أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ»[۹] و شما در پیش من بودید و هیچ فاصلهای بین من و شما نبود، آنجا به من قول دادید که من رَبّ شما باشم و شما عبد من باشید. «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ * وَأَنِ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ».
گناه عبادتِ شیطان است، این شایعهپراکنیها… هر کسی به فرمان شیطان انسی یا شیطانِ جنّی عمل کند، عبادت او را انجام میدهد.
بندگی شیطان را نکنیم
کما اینکه نشستن پای سخن شیاطین در این شبکههای مجازی، پای ماهوارهها، و این لجنپراکنیهای این روباهِ فرتوت یعنی انگلیس، و لجنپراکنیهای عربستان سعودی، کسانی که مینشینند و وقت و عمرشان را، عمر خوبشان را پای اینها میگذرانند، بر حسب روایتِ حضرت موسی بن جعفر علیه السلام «مَنْ أَصْغَى إِلَى نَاطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ»،[۱۰] کسی که در پای سخن کسی نشسته است در حال پرستش اوست، «فَإِنْ کَانَ اَلنَّاطِقُ عَنِ اَللَّهِ فَقَدْ عَبَدَ اَللَّهَ» اگر آن گوینده از خدا سخن میگوید، همهی شما شنوندگان بندگی خدا را میکنید، ولی اگر گوینده شیطان است و حرفهای شیطانی میزند، آن کسی که گوش میکند درواقع شیطان را عبادت میکند.
در سبک زندگی هم همینطور است، کسی سبک زندگی دینی را بگذارد و به سمت سبک زندگی شیطانی برود…
این مسئله حجاب، حجاب دستور خداست، دستور قرآن کریم است، برخی از اهل غفلت در میان این همه بانوان محجّبه و دارای مباهات که چهل و سه سال از انقلاب گذشته است، اینها در سنگری که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، اینها را در آن سنگر قرار داده است، شهید دادهاند، کنار شهدایشان، برای حفظ ارمغانهای شهدا، زینبوار ایستادهاند، هم حجاب و عفّت و متانت و قناعت و رضا و تسلیمشان، همه چیزشان مورد رضای خدا و خشنود کنندهی شهدای ما هستند.
اما بعضیها غافل هستند، خودشان نیستند، شیاطین به اینها القاء میکنند و آن تغییرِ هویتی که حضرت آقا روحی فداه، رهبر حکیم و مؤمن و الهی ما در ۱۴ خرداد توصیه کردند که از تغییر هویت جلوگیری کنید؛ اینها میخواهند سبک لباس ما را، سبک زندگی ما را غربی کنند، شیطانی کنند، لائیک کنند، ولی ملّت ما با این همه شهید، بیعت با خدا، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم، ولایت نایب امام زمان ارواحنا فداه و امام زمان ارواحنا فداه، و بیعت با اسلام و قوانین اسلام کردهاند، هرگز خودشان را در مسیر اطاعت غربیها و شیاطین قرار نخواهند داد.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم * قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ * مَلِکِ النَّاس * إلَهِ النَّاسِ * مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ * الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ * مِنَ الْجِنَّهِ وَ النَّاسِ».[۱۱]
خطبه دوم
«اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمینَ اللّهُمَّ صَلِّ وَ سلّم عَلَی سَیِّدِ أَنْبِیَائِکَ وَ أفضَلِ رُسُلِکْ سَیِّدِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ صَلِّ عَلَی سَیِّدِ الْوَصِیِّینَ أمیرِ المُؤمِنینِ عَلِیِّ بنِ أَبِی طَالِب وَ صَلِّ عَلَى الصِّدِّیقَهِ فَاطِمَهَ سَیِّدَهِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ وَ صَلِّ عَلَی سِبْطَیِن نَبِیِّ الرَّحْمَهِ وَ سِیِّدی شِبَابِ أَهلِ الجَنَّهِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ وَ صَلِّ عَلَی سادات الْمُسلّمینَ عَلِیِّ بنِ الْحُسَیْنِ وَ مَحَمَّدِ بْنِ علیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ موسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَ عَلیِّ بْنِ مُوسی وَ مُحَمَّدِ بْنِ علیٍّ و علیِّ بنِ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِ الزکی وَ الخلفِ الصالح حجتِک القَائِمِ اُمنائِک فی بِلادک».
«أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ وَ نَفسِی بِتَقْوَى اللَّهِ». تقوا مایه بصیرت است، «إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقَانًا»،[۱۲] اینهایی که در دام شیاطین قرار میگیرند، دوست را دشمن فکر میکنند، خدمتگزار را با خیانتکار تشخیص نمیدهند، در اثر بیتقوایی است، اگر کسی خداترس باشد، اگر کسی با خدا زندگی کند، خدای متعال او را رها نمیکند، خدای متعال به او راه درست را نشان میدهد، خدای متعال به او گرایش خیر میدهد، خدای متعال به او توفیقِ عمل صالح میدهد.
همهی برادران و خواهرانِ عزیز و بزرگوار را با همه وجودم توصیه به رفاقت با خدا، بودنِ با خدا میکنم، همیشه با خدا باشیم، همیشه خدا را دوست بداریم، همیشه مواظب باشیم که خدای متعال را از خودمان ناراضی نکنیم، رضایت خدا مایه برکت است، نارضایتی خدا مایه نکبت زندگی خواهد بود.
نکاتی در مورد شهید بهشتی اعلی الله مقامه الشّریف
اولین مسئله در این خطبه این است که در ایام الله هفته قوه قضائیه هستیم و مناسبت این هفته که قوه قضائیه در این هفته تجلیل و تکریم میشود، شهادت معمار دستگاه قضائی، یکی از متفکرین بزرگ تاریخ شیعه، یکی از علمای برجستهی مجاهدِ بروز، و یکی از بزرگترین شخصیتهای ایجاد کنندهی سازمان و تشکیلات، و یکی از عناصر کادرساز و یکی از شخصیتهای دلداده به خدا و به خلق خدا، هدایتگر، سیّد بزرگوار، مجتهد عالی مقام، مؤمنِ وارسته، مخلص به معنی واقعی کلمه، استاد بزرگوار ما شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی اعلی الله مقامه الشّریف و هفتاد و دو خدمتگزار مملکت، سنگرنشین رفع نیازهای مردم مؤمن و شهیددادهی ما.
از این رو در ابتدا شهادت شخصیت کمنظیرِ تاریخ معاصر و یکی از برجستهترین شخصیتهای تاریخمان، آیت الله شهید بهشتی را به امام زمان ارواحنا فداه، به نایب امام زمان ارواحنا فداه، به حوزههای علمیّه، به همهی کسانی که اندیشهی اصلاح امور جامعه بشری را دارند، و به همهی آحاد مردم، و به قوه قضائیه تسلیت عرض میکنم.
در مورد آیت الله بهشتی باید گفت، نه تنها آیت الله بهشتی مظلوم زیست و مظلوم به شهادت رسید، بلکه یکی از جهات مظلومیت ایشان این بود که شناخته نشد و هنوز هم شناخته نشده است.
آیت الله بهشتی نسبت به شخص این طلبهی جامانده حق پدری دارد، ایشان در دوران طلبگی ما، در ابعاد مختلف از ما تفقد میکرد، نوازش میکرد، راهنمایی میکرد، ما قبل از انقلاب از ایشان کمکهای مادی و معنوی دریافت میکردیم.
آیت الله بهشتی یک عنصر تحول آفرین بود و خودش هم ایستا نبود، با هر رتبهای از مراتب معنوی و علمی که داشت، در مسیر عشق به خدا و دریافت فیوضات جدید الهی بود.
لذا اولین تحول را در حوزه علمیه قم کلید زد و این طرح این مدرسه حقانی از ایشان و حمایت آیت الله میلانی اعلی الله مقامه الشّریف بود.
واقعاً کار برای خدا میکرد و توقع برای تشویق از احدی نداشت، از ملامتها هم هرگز هراسی در زندگی به خودش راه نداد. آزاده بود، موحد بود، دل به خدا داده بود، دل از غیر خدا کَنده بود.
خدا لعنت کند اشقیاء را که اینها اشقی الاشقیاء هستند.
آیت الله بهشتی فرزند پیغمبر بود، مجتهد بود، عالم ربّانی بود، مؤمنِ خودساخته بود، ظرفیتِ عظیمِ مدیریت جهانی داشت، اما خواستند این نعمت را از ما بگیرند. قبل از آنکه آقای بهشتی را از ما بگیرند، شخصیت او را ترور کردند و جَوّ تبلیغاتی آقای بهشتی را منزوی کرد.
آقای بهشتیِ رئیسِ دیوانِ عالیِ کشور، آقای بهشتیِ عضو شورای انقلاب، آقای بهشتیِ اداره کنندهی مجلس خبرگان آن روز، آقای بهشتیِ رئیس قوه قضائیه منزوی بود، اما همانگونه که نایب امام زمان ارواحنا فداه، مرجع عالیقدرمان، رهبر بزرگوارمان در مورد سردار دلها شهید سلیمانی رضوان الله تعالی علیه فرمودند: ترسی که دشمن از سردار سلیمانی داشت، از شهید سلیمانی بیشتر حساب میبرند و اثر شهید سلیمانی بیش از سردار سلیمانی بود.
خون شهید بهشتی هم انقلاب را احیاء کرد، انقلاب را بیمه کرد، ایمان مردم را تثبیت کرد، چه خون پاکی بود، گویا شعاع خون جدّ ایشان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام بود، الحق و الانصاف خونِ هدایتگر بود، خونِ وصلِ دلها با خدا بود، خونِ افشاءگرِ نفاق و منافقین بود، انقلاب را خالص کرد.
سلام و درود خدا به روح بلند شهید بهشتی و همهی هفتاد و دو تنی که با چهره گلگون با هم به لقاء الهی رسیدند.
نکاتی درباره هفته قوه قضائیه
اما هفته قوه قضائیه؛ فرمود: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ».[۱۳]
خدای متعال قانون فرستاده است، ولی برای اجرای قانون، پاسداری از مرزهای قانون «میزان» لازم است، قوه قضائیه لازم است.
قوه قضائیه هم نگهبان قانون است، که قانون پایمال نشود، قانون کمرنگ نشود، و هم پاسدارِ امنیتِ مردمِ قانونمدار است، هم در مسئله پیشگیری و هم در مسئله درمان، نقش دستگاه بهداشت و درمان را دارد.
در قدم اول سعی میکند فضای امنیت و سلامت و هدایت در جامعه بوجود بیاورد که مردم به هنجارشکنی و ایجاد ناامنی و تعدّی و تجاوز مبتلا نشوند، و اگر کسی در فضای قانون، در فضای امنیت، مرتکب گناه و خلافی شد، این دستگاه قوه قضائیه است که بدون هیچ اغماضی با فساد و مفسد و متخلّف و هنجارشکن و افرادی که تمدّن و فرهنگ ندارند و قانون را محترم نمیشمارند برخورد قانونی میکند و رسالت خودش را در دوران خاموش کردنِ آتش فتنه منافقین، که آشوبهای خیابانی را در سطح کشور راه انداخته بودند، این اقتدار قضائی بود که این آتش را خاموش کرد.
امروز هم، هم در جریان فتنه و هم در هر جریانی که یک موجی پیش میآید و مردم را نگران میکند، آن کشتی آرامبخشی که نمیگذارد این امواج به داخل زندگی مردم کشیده بشود و کشتی سعادت مردم را به سوی ساحل هدایت میکند «قوه قضائیه» است.
همهی رؤسای قوه قضائیه منتخب نایب امام زمان ارواحنا فداه بودند و رسالت خودشان را ایفاء کردند.
لکن در این دو مرحله اخیر که دو شخصیت ممتازِ ولاییِ انقلابیِ جهادی، که رهبر عزیزمان انتخاب و انتصاب فرمودند، تفاوتشان با رؤسای قوّه سابق این است که از درون قوه قضائیه بودند، امتحان خودشان را در پُستهای مختلف پس داده بودند و اشراف و اطلاعات کافی در اختیارشان بود.
لذا آن برنامهی هفتاد صفحهای که آیت الله رئیسی تقدیم رهبر عزیز انقلاب دادند، ایشان هم تحصین فرمودند و هم دستور دادند اجرائی بشود.
بعد مقدّر این بود، انگیزهی خود رئیس جمهور عزیزمان آیت الله رئیسی، آنطور که برای خود من توضیح دادند، گفتند من در قوه قضائیه مسلّط بودم و خودم مطالبهگر بودم، اگر رئیس جمهور بشوم بدهکار هستم و دیگران از من مطالبه میکنند، ولی اگر بخواهیم ریشهی فساد را بزنیم باید ببینیم فساد از کجا ناشی میشود، نگذاریم فساد بوجود بیاید تا قوه قضائیه با قوه قهریه با آن برخورد کند.
لذا ایشان با این انگیزه منتقل شدند و پرچم دستگاه اجرایی را در اختیار گرفتند، «مَا نَنْسَخْ مِنْ آیَهٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا».[۱۴]
الحق والانصاف، خدا را گواه میگیرم، طی بیش از یک دههای که ما در جمع شما مؤمنین، که خدا میداند من همهی شما را بهتر از خودم میدانم، همهی شما از من به خدا نزدیکتر هستید، و من توقع من در جمع شما این است که خدای متعال درهم بخرد و ما را از شما جدا نکند، ندیدهاید که ما در دورههای گذشته از کسی تعریفی کرده باشیم، ولی من رئیس نورانی قوه قضائیه فعلی را از پنجاه سال قبل میشناسم، از دوره نوجوانی شناخت دارم، هم به خانواده ایشان و هم به خود ایشان، شخصیتی متین، معتقد به معنی واقعی کلمه، جهادی، مسلط بر قانون و مسلط بر جریان دستگاه قضائی، از نظر اشراف اطلاعاتی. مصمم، با عزم، بیحاشیه و به تمام معنا ولایتمدار، آن هم از روی عقیده و نه سیاسی، مانند همهی شما که نایب امام زمان ارواحنا فداه را نه بعنوان یک رهبر سیاسی، بعنوان نایب امام زمان ارواحنا فداه تقدیس میکنید و دستورات ایشان را واجب الاجرای الهی میدانید و در صورتی که نایب امام زمان ارواحنا فداه فرمانی بدهد و کسی بیاعتناء باشد روز قیامت او را مؤاخذه میکنند، تمرّد از احکام الهی کرده است، «الراد علیهم کالراد علینا» است.
لذا این بزرگوار مانند همهی شما از بُنِ دندان به ولایت معتقد است، و در این شرایط جسمی و سنّی بیش از یک جوانِ تازهکار شتاب دارد، تکاپو دارد، و امروز مسئولین نظام شما از جان مایه میگذارند، زیر پرچم ولایت عاشقانه خدمت میکنند و با همهی وجودشان در عرصه خدمت فداکاری میکنند.
لذا ایشان امتحان خودشان را هم در مبارزه با فساد دادهاند و کوتاه نمیآیند، و انتظار میرود با برنامههای فرهنگی که عمدهی آن همان است، تنها قوه قهریه کاری نمیکند، بلکه انسجام قوا، همدلیِ قوا، همافزائی قوا میتواند برای ما مدینه فاضله بسازد و در این مبارزه با فساد، خود دستگاه قضائی اولویت دارد، که در توصیه مقام معظم رهبری روی این مسئله تأکید شده است.
بحمدالله رشد فضائل در دستگاه قضائی رو به افزایش است، چون خودِ اخلاقی بودنِ رئیس قوه، بیتکلّف بودن، بدونِ مقدّمه و سرزده وارد مجتمعها شدن، شخصاً وارد شدن به زندان، گفتگو کردن با زندانیها، ارتباط مستقیم برقرار کردن با مردم، حرف مردم را مشافعتاً شنیدن، مورد اعتناء قرار دادن نامههای مردم، خودِ اینها کارِ فرهنگی است، اما تنها این کفایت نمیکند.
هم باید قضات شریف کشور خودشان را تافته جدا بافته ندانند، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّهٌ لاَ یُؤْخَذُ لِلضَّعِیفِ فِیهَا حَقُّهُ مِنَ اَلْقَوِیِّ غَیْرَ مُتَعْتَعٍ»[۱۵] نمیشود از هیچ ملّت و امّتی به قداست یاد کرد تا حق مظلوم و ضعیف از آدمهای گردنکلفت گرفته شود، ولی به قیمت شخصیت تمام نشود.
باید مظلوم وقتی وارد محکمه میشود، وقتی وارد شعبه دادسرا میشود، احساس عزّت کند، احساس کند اینجا چه پناهگاه خوبی است، چه امنیت خوبی برای من آورد. قضات ما بوی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم میدهند، جای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه نشستهاند، چه اخلاق خوبی دارند، چه جاذبه خوبی دارند.
اگر قاضی به عدل هم رفتار کند ولی متکبّر باشد، ولی طرفین را تحویل نگیرد و نگاه نکند، عدالت این قاضی ناقص است.
لذا آن چیزی که در این تریبون برای این گوینده بعنوان یک امری که خودم لمس میکنم و مردم کم و بیش توقع دارند، این است که در میان قضات، علاوه بر قانوندانی، قانونمداری، عدالت به معنای واقعی کلمه، که انجام فرائض و پرهیز از محرّمات و عدم اصرار بر صغائر هست…
اینکه «قاضی باید عادل باشد» یعنی باید اینطور خداترس باشد، قاضیای که نماز او از او بگذرد، این حق قضاوت ندارد. قاضیای که به ولایت اعتقاد ندارد حق قضاوت ندارد.
قضات شریف فراوان هستند و من با اینها سر و کار داشتهام، ولی علاوه بر آن «وَإِنَّکَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِیمٍ»،[۱۶] الگوی ما پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است، تواضع، اخلاق، احترام گذاشتن به مردم، حفظ کرامت این مردمی که هرچه داریم از این مردم داریم، از شهدای این مردم داریم.
تسلیت به مردم شریف افغانستان
در پایان حادثه دلخراش زلزله افغانستان را به برادران مسلمان افغانستان تسلیت عرض میکنم، و بحمدلله با دستور رئیس جمهور مؤمن و دلسوزمان، هلالاحمر ما با کمکهای متناسب در آنجا حضور دارد، ولی یقیناً کافی نیست.
مردم عزیز ما در کمکهای مؤمنانه همیشه شاخص بودهاند، در این امر هم ان شاء الله کوتاهی نمیکنند، و همهی همسایهها، مسلمانها کمک کنند.
رعایتِ صرفهجویی
نکتهی آخر هم این که ما در تابستان قرار داریم، مسئلهی آب جزو مسائل مشکلآفرین کشور ماست و همه مؤمنین به دستور اسلامشان باید در مصرف آب رعایتِ صرفهجویی را کنند. در مصرف برق هم همینطور. در همهی زندگی در این شرایط گرانی.
مطالبی در ارتباط با گرانی و مسائل دیگر داشتم اما مقیّد هستیم که ان شاء الله رعایت وقت را کرده باشیم.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم * إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ * وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا * فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا».[۱۷]
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] الکافی (ط – الإسلامیه)، جلد ۳، صفحه ۴۲۲
[۳] سوره مبارکه اعراف، آیه ۲۰۱
[۴] سوره مبارکه حمد، آیه ۶
[۵] سوره مبارکه شوری، آیه ۵۳ ) صِرَاطِ اللَّهِ الَّذِی لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ ۗ أَلَا إِلَى اللَّهِ تَصِیرُ الْأُمُورُ)
[۶] سوره مبارکه انعام، آیه ۱۶۱ (قُلْ إِنَّنِی هَدَانِی رَبِّی إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ دِینًا قِیَمًا مِلَّهَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا ۚ وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ)
[۷] سوره مبارکه انعام، آیه ۹۱ (وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَىٰ بَشَرٍ مِنْ شَیْءٍ ۗ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْکِتَابَ الَّذِی جَاءَ بِهِ مُوسَىٰ نُورًا وَهُدًى لِلنَّاسِ ۖ تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِیسَ تُبْدُونَهَا وَتُخْفُونَ کَثِیرًا ۖ وَعُلِّمْتُمْ مَا لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَلَا آبَاؤُکُمْ ۖ قُلِ اللَّهُ ۖ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِی خَوْضِهِمْ یَلْعَبُونَ)
[۸] سوره مبارکه یاسین، آیات ۶۰ و ۶۱
[۹] سوره مبارکه اعراف، آیه ۱۷۲ (وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ ۖ قَالُوا بَلَىٰ ۛ شَهِدْنَا ۛ أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیَامَهِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هَٰذَا غَافِلِینَ)
[۱۰] تفصیل وسائل الشیعه إلی تحصیل مسائل الشریعه ، جلد ۲۷ ، صفحه ۱۲۸ (مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ فِی عُیُونِ اَلْأَخْبَارِ عَنْ أَبِیهِ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ اَلْمَالِکِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی مَحْمُودٍ عَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی حَدِیثٍ طَوِیلٍ قَالَ أَخْبَرَنِی أَبِی عَنْ آبَائِهِ عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ: مَنْ أَصْغَى إِلَى نَاطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ کَانَ اَلنَّاطِقُ عَنِ اَللَّهِ فَقَدْ عَبَدَ اَللَّهَ وَ إِنْ کَانَ اَلنَّاطِقُ عَنْ إِبْلِیسَ ، فَقَدْ عَبَدَ إِبْلِیسَ إِلَى أَنْ قَالَ: یَا اِبْنَ أَبِی مَحْمُودٍ ، إِذَا أَخَذَ اَلنَّاسُ یَمِیناً وَ شِمَالاً فَالْزَمْ طَرِیقَتَنَا فَإِنَّهُ مَنْ لَزِمَنَا لَزِمْنَاهُ وَ مَنْ فَارَقَنَا فَارَقْنَاهُ فَإِنَّ أَدْنَى مَا یَخْرُجُ بِهِ اَلرَّجُلُ مِنَ اَلْإِیمَانِ أَنْ یَقُولَ لِلْحَصَاهِ هَذِهِ نَوَاهٌ ثُمَّ یَدِینَ بِذَلِکَ وَ یَبْرَأَ مِمَّنْ خَالَفَهُ یَا اِبْنَ أَبِی مَحْمُودٍ اِحْفَظْ مَا حَدَّثْتُکَ بِهِ فَقَدْ جَمَعْتُ لَکَ فِیهِ خَیْرَ اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَهِ.)
[۱۱] سوره مبارکه ناس
[۱۲] سوره مبارکه انفال، آیه ۲۹ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقَانًا وَیُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ۗ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ)
[۱۳] سوره مبارکه حدید، آیه ۲۵ (لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ۖ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَیْبِ ۚ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ)
[۱۴] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۰۶ (مَا نَنْسَخْ مِنْ آیَهٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا ۗ أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ)
[۱۵] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۳۳ ، صفحه ۵۹۹ (فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ فِی غَیْرِ مَوْطِنٍ لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّهٌ لاَ یُؤْخَذُ لِلضَّعِیفِ فِیهَا حَقُّهُ مِنَ اَلْقَوِیِّ غَیْرَ مُتَعْتَعٍ ثُمَّ اِحْتَمِلِ اَلْخُرْقَ مِنْهُمْ وَ اَلْعِیَّ وَ نَحِّ عَنْکَ اَلضِّیقَ وَ اَلْأَنَفَ یَبْسُطِ اَللَّهُ عَلَیْکَ بِذَلِکَ أَکْنَافَ رَحْمَتِهِ وَ یُوجِبْ لَکَ ثَوَابَ طَاعَتِهِ وَ أَعْطِ مَا أَعْطَیْتَ هَنِیئاً وَ اِمْنَعْ فِی إِجْمَالٍ وَ إِعْذَارٍ ثُمَّ أُمُورٌ مِنْ أُمُورِکَ لاَ بُدَّ لَکَ مِنْ مُبَاشَرَتِهَا مِنْهَا إِجَابَهُ عُمَّالِکَ بِمَا یَعْیَا عَنْکَ کُتَّابُکَ وَ مِنْهَا إِصْدَارُ حَاجَاتِ اَلنَّاسِ عِنْدَ وُرُودِهَا عَلَیْکَ مِمَّا تَحْرَجُ بِهِ صُدُورُ أَعْوَانِکَ وَ اِمْضِ لِکُلِّ یَوْمٍ عَمَلَهُ فَإِنَّ لِکُلِّ یَوْمٍ مَا فِیهِ وَ اِجْعَلْ لِنَفْسِکَ فِیمَا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ اَللَّهِ أَفْضَلَ تِلْکَ اَلْمَوَاقِیتِ وَ أَجْزَلَ تِلْکَ اَلْأَقْسَامِ وَ إِنْ کَانَتْ کُلُّهَا لِلَّهِ إِذَا صَلَحَتْ فِیهَا اَلنِّیَّهُ وَ سَلِمَتْ مِنْهَا اَلرَّعِیَّهُ وَ لْیَکُنْ فِی خَاصَّهِ مَا تُخْلِصُ لِلَّهِ بِهِ دِینَکَ إِقَامَهُ فَرَائِضِهِ اَلَّتِی هِیَ لَهُ خَاصَّهً فَأَعْطِ اَللَّهَ مِنْ بَدَنِکَ فِی لَیْلِکَ وَ نَهَارِکَ وَ وَفِّ مَا تَقَرَّبْتَ بِهِ إِلَى اَللَّهِ مِنْ ذَلِکَ کَامِلاً غَیْرَ مَثْلُومٍ وَ لاَ مَنْقُوصٍ بَالِغاً مِنْ بَدَنِکَ مَا بَلَغَ وَ إِذَا قُمْتَ فِی صَلاَتِکَ لِلنَّاسِ فَلاَ تَکُونَنَّ مُنَفِّراً وَ لاَ مُضَیِّعاً فَإِنَّ فِی اَلنَّاسِ مَنْ بِهِ اَلْعِلَّهُ وَ لَهُ اَلْحَاجَهُ)
[۱۶] سوره مبارکه قلم، آیه ۴
[۱۷] سوره مبارکه نصر