«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مقدمه
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ».[۲]
این ایام را به امام زمان ارواحنا فداه، به شما نیروهای پاکدلِ بصیرِ انقلابیِ ولایی تهنیت و تبریک عرض میکنم.
هم ادامهی بحث هفتههای گذشته باشد، هم شکر نعمت پیروزی انقلاب و پیروزی ایمان بر قدرتهای ظلمانی و الحادی مطرح شده باشد، با استعانت از ذات حق و استمداد از حضرات معصومین علیهم السلام و شهدایمان چند نکته را به محضر شما عرض میکنم.
مسئلهی «محسن» و جریان حضرت یوسف علیه السلام در قرآن کریم
جریان حضرت یوسف علیه السلام در قرآن کریم بطور ویژه مطرح شده است، خدای متعال یک سوره کامل در ارتباط با سیر زندگی حضرت یوسف نبی علیه السلام از ابتدای طفولیت و مسیر مشقتبارِ پُرپیچ و خمی که برای او مقدّر بود و این منازل را طی کرد، از نظر ظاهری تحمل سختیها و صعوبتها و دریافتِ جفای حسودها و گرگصفتها بود ولی در مرحلهی ملکوت و باطن، سیرِ الی الله بود، ایفای رسالت بود، زمینهسازی برای استقرار در جایگاه گرهگشایی از دلهای موحدان و ارائهی حکمت و قدرت خداوند علی متعال بود.
سیرِ حضرت یوسف علیه السلام من البدو الی الختم سیرِ نوری بود و آن خوابی که دید و پیشبینیهایی که برای ایشان شد، در یک مسیر کاملاً مطمئنی حرکت میکرد، هیچ کجا کسی تزلزل و تردید و ناله و شکوهای از زبان حضرت یوسف علیه السلام سراغ ندارد، و وقتی که این صبر را همراه تقوا و همراه اجرای مأموریت الهی به یک مرحلهای رساند، خدای متعال در دو آیه رمزِ پیروزی حضرت یوسف علیه السلام را… که حال ما فقط پیروزی ظاهری را میبینیم، ولی اگر کسی اهل نور باشد میداند که مسئله فوقِ اینهاست، و در خود آیات هم اشاره به آن مطالب بالاتر از مسئلهی ظاهر شده است.
فرمود که «وَ کَذلِکَ مَکَّنَّا لِیُوسُفَ»[۳] ما اینچنین برای یوسف تمکّن درست کردیم، دست او را باز کردیم، به او امکانات دادیم، هر چیزی که برای باز کردن درها و رفع بنبستها میخواست در اختیار او قرار دادیم، «مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِی الْأَرْضِ»، نمیفرماید در مصر، «مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِی الْأَرْضِ»، ما در زمین، حال شاید کسی اهل ذوق باشد، نه بعنوان تفسیر بلکه بعنوان یک دریافت باطنی بگوید که مقصود از «مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِی الْأَرْضِ» زمین نیست، زمینه است، «وَمَا تَدْرِی نَفْسٌ بِأَیِّ أَرْضٍ تَمُوتُ»،[۴] در آنجا هم میشود گفت که زمین خصوصیتی ندارد، ولی هیچ کسی نمیداند که در چه زمینهای میمیرد، در حال عشق به خدا، در حال اطاعت خدا، در حال سجده، یا در حال گناه، در حال غفلت، منافاتی ندارد، هم همه نمیدانیم کجا حضرت عزرائیل علیه السلام به سراغ ما میآید، در زیارتگاه میمیریم، در ماشین و در تصادف از بین میرویم، در منزلمان سکته میکنیم، چه عارضهای پیش میآید، کجا این عارضه پیش میآید که ما از دنیا میرویم، ولی میتوان… این هم یک حقیقت است، مستفاد از آیه باشد یا نباشد یک حقیقت است که هیچ کسی نمیداند چه عاقبتی دارد، چطور میمیرد، با چه سرمایهای از دنیا میرود، با چه رویی با خدای متعال ملاقات میکند.
این «مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِی الْأَرْضِ» هم در زمین حضرت یوسف علیه السلام در ظاهر تمکّن اقتصادی مصر را در اختیار داشت، سیر کردن شکمها، سفرهی رزق الهی به دست حضرت یوسف علیه السلام گسترده شد، ولی تصرفات ولایی که مربوط به نفس قدسی و نفس و نظر کیمیااثرِ حضرت یوسف علیه السلام بود اختصاص به ظواهر و در مصر نداشت، او که میگوید «اذْهَبُوا بِقَمِیصِی هَذَا فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبِی یَأْتِ بَصِیرًا»،[۵] این پیراهن من را ببرید و به صورت پدرم القاء کنید، با اطمینان، بدون هیچ تردید وعده میدهد که چشم نابینای پدرم با این پیراهن بینا میشود، این تمکّن در زمین نیست، این وسعت زمینهی روحی و اعتلای ملکوت حضرت یوسف علیه السلام نیست، بدون اینکه دستی به چشم پدر خود بزند، بدون اینکه نگاه ظاهری کند، پیراهنی که به تن داشته است را میدهد و میگوید ببرید و چشم پدر من با همین پیراهن بینا میشود، این تمکن نیست؟ این بسط ید نیست؟ این قدرت تصرف نیست؟
«مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِی الْأَرْضِ» ما بر روی زمین یا بر زمینه و ملکوت به یوسف تمکّن بخشیدیم، او را دارای مکنت قرار دادیم، هیچ کجا ندار نیست، همیشه میتواند با این امکانات خود نداریها را رفع کند، «یَتَبَوَّأُ مِنْهَا حَیْثُ یَشَاءُ»… باز این تعبیر تعبیرِ لطیفی است که هر کجا بخواهد میتواند پناه بدهد، همه جا پناهگاه اوست.
چرا؟ «إِنَّا کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ»،[۶] برای اینکه حضرت یوسف علیه السلام محسن بود، هر کسی این صفت را دارا بشود، صفت محسن که از صفات حق تعالی است، آینه خدای متعال بشود. خدای متعال محسن است، احسان ذاتاً برای خدای متعال است، هر کسی مرآت حق شد، اسم محسنِ خدا شد، دست او در زمین باز است و پناهی برای بیپناهان است، «إِنَّا کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ»، ما محسنین را اینچنین پاداش میدهیم.
پاداش به معنی ثواب نیست، این آن منزلت وجودی است، «إِنَّا کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ»، بسط وجود است، انبساط روح برای حضرت یوسف علی نبیّنا و آله و علیه السلام است.
به دنبالهی آن مسئلهی آخرت را… «وَلَأَجْرُ الْآخِرَهِ خَیْرٌ لِلَّذِینَ آمَنُوا وَکَانُوا یَتَّقُونَ»،[۷] شما عزّت ظاهری حضرت یوسف علیه السلام را میبینید، یک نوجوان در ته چاه افتادهی از چاه بیرون آمده و به بردگی به فروش رفته، آن هم به قیمت ارزان… «وَشَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَرَاهِمَ مَعْدُودَهٍ»[۸] حضرت یوسف علیه السلام را خیلی ارزان فروختند، درهمها و پولهای شمارششده بود، حضرت یوسف علیه السلام در بازار بردگی بعنوان برده بفروش رفت، بعد هم قصر برای او از آن چاه بدتر بود، از آن بردگی بدتر بود، برای اینکه گرفتار یک زن بوالهوسی بود که آرامش را از او سلب میکرد و حضرت یوسف علیه السلام که باید زمینه ارتباط دلها با خدای متعال باشد از چنین نعمتی… برای گناه سوءاستفاده از نعمت بود، «بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ کُفْرًا»،[۹] چنین نعمتی که بوی خدا میدهد، خوی خدا دارد، رنگ خدا دارد، افراد بجای اینکه از این روزنهی نور الهی جمال خدا را در مرآت جمال او ببینند، بخواهند بجای آن هوسهای زنانگی را در مورد چنین موجود پاکی اعمال کنند، این سختتر از آن چاه بود، سختتر از آن بردگی بود، نشانهی این حرف هم این است که خود حضرت یوسف علیه السلام فرمود: «رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ»،[۱۰] پروردگار یوسف! من که بیمالک نیستم، من که بیکس نیستم، تو ربّ من هستی، مالک من هستی، مربّی من هستی، من اعلان میکنم که اگر بنا باشد گناه کنم یا به زندان بروم، زندان برای من محبوبتر است. این است که آن زندان برای حضرت یوسف علیه السلام از این قصر خیلی محبوبتر بود.
اینها چقدر میتواند برای جوانهای ما مؤثر باشد، چقدر میتواند دلهای ما را نورانی کند و این غرایز حیوانی را برای ما پست کند، و ما کمی بالا بیاییم، دامان حضرت یوسف علیه السلام را بگیریم، تحت پرچم حضرت یوسف علیه السلام از عفّت و پاکی بهره بگیریم، نور خدای متعال را داشته باشیم.
این مسیر را طی کرد و نهایتاً در زندان، آنجا هم «إِنَّا نَرَاکَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ»، آن دو نفری که خواب دیدند، در همین مدّت کوتاهی که با حضرت یوسف علیه السلام مأنوس بودند، خلق و رفتار و کردار و گفتار نورانی حضرت یوسف علیه السلام همه را جلب کرده بود، میدیدند این اصلاً از قماش دیگری است، بعد گفتند: در مورد خوابی که دیدیم به ما فتوا بده، «إِنَّا نَرَاکَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ»، ما تو را از محسنین میبینیم.
هم خدای متعال او را محسن دید و هم در زندان بعنوان محسن شناخته شد، خدای متعال هم فرمود هر کسی این صفت الهی را در وجود خود داشته باشد ما به او تمکّن میدهیم.
حال تمکّن ظاهری که خزینه در اختیار او باشد، با وجود او گرسنهای گرسنه سر به بالش نمیگذارد، گرسنه نمیخوابد، یا نه بالاتر از این حرفها، ما غذای دل میدهیم، ما جانها را سیراب میکنیم، ما عطش فطرت را که رسیدن به خدای متعال است میتوانیم برطرف کنیم، ما چشمه ایمان هستیم، ما دریای رحمت هستیم، ما ابر مغفرت هستیم، علاوه بر جسمتان ما جان شما را تأمین و تغذیه میکنیم، «کَذلِکَ مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِی الْأَرْضِ».
انسان تا زمانی که امکانات ندارد نمیتواند امر به معروف و نهی از منکر کند، قدرت و تمکّن میخواهد، دسترسی به نقاط دوردست ندارد که برود و دلها را با خدا وصل کند، ولی حالا خزینه کشور را در اختیار دارد، مردم احتیاج مادی دارند، این احتیاج مادی را مقدمه قرار میدهد که اینها را الهی کند، دنیا مقدمه آخرت است، همیشه مَجاز پُلِ حقیقت است.
میگویند از مرحوم آیت الله بروجردی اعلی الله مقامه الشّریف پرسیده بودند «مَجاز پُلِ حقیقت است» چطور است؟ ایشان جواب عملی داده بودند، به بعضیها گفته بودند نماز شب بخوانید، هر شب که نماز شب میخوانید بیایید به شما فلان مقدار پول میدهم، مدّتی پول میداد و آنها نماز شب میخواندند، بعد پول را قطع کرده بود، ولی نماز شب مانده بود، گفته بود این «مَجاز پُلِ حقیقت است» است.
اینکه خدای متعال وعدهی حوری و قصر و نهر در بهشت را میدهد، این همان مَجاز پُلِ حقیقت است، ما که لذّتِ انس با خدای متعال را نمیدانیم، ما که شراب محبّت نکشیدهایم، ولی آنچه برای ما محسوس است اینها مجاز است، خدای متعال ما را از این طریق بالا میکشد و به انس خودش مشرّف میکند و ما را با معرفت خودش عرشی میسازد و ما را از فرش به عرش اوج میدهد.
برای چه حضرت یوسف علیه السلام خزائن است؟ مگر حضرت یوسف علیه السلام آمده است که حیوان پرورش دهد و شکم حیوانی سیر کند؟ نه! هدف حضرت یوسف علیه السلام بالاتر از این حرفهاست، او آمده است که انسانسازی کند، خلیفه الله بسازد، آدم خلیفه خداست، بنیآدم همه باید خلیفه الله بشوند، او هم برای این آمده است.
«وَکَذَلِکَ مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِی الْأَرْضِ یَتَبَوَّأُ مِنْهَا حَیْثُ یَشَاءُ نُصِیبُ بِرَحْمَتِنَا مَنْ نَشَاءُ وَلَا نُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ * وَلَأَجْرُ الْآخِرَهِ خَیْرٌ لِلَّذِینَ آمَنُوا وَکَانُوا یَتَّقُونَ»، اصلاً دنیا نسبت به آخرت به حساب نمیآید، شما اینجا را میبینید، ولی اجر آخرت برای کسانی که ایمان و تقوا دارند خیلی بالاتر از این حکومتِ چندروزه، حتی کارهای خیر، که برای انسان مؤمن کارهای الهی خوراک جان است، لذّت روح است، لذّت روح خیلی قویتر از لذّت جسم است.
مرحوم آیت الله بهجت اعلی الله مقامه الشّریف میفرمودند که اگر پادشاهان عالم لذت نماز را درک میکردند هرگز نماز را با سلطنت عوض نمیکردند، آن لذّتی که نماز دارد هیچ لذتی از لذائذ جسمی و خیالی ندارد، لذت ارتباط با خدا لذت روح و جان است، آن کجا و لذت جنسی و لذت وهمی ریاست کجا؟ «وَلَأَجْرُ الْآخِرَهِ خَیْرٌ لِلَّذِینَ آمَنُوا وَکَانُوا یَتَّقُونَ».
اینجا مفسرین از جمله علامه بزرگوار صاحب تفسیر المیزان میفرمایند: اینکه خدای متعال میفرماید «وَکَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ»،[۱۱] ما محسنین را اینگونه جزاء میدهیم، از این آیات استفاده میشود که خدای متعال سه خصوصیت را در این آیات بیان کرده است، یکی مسئله ایمان است، دوم مسئله تقواست، و در آیه ۹۰ در همین سوره مبارکه یوسف فرمود: «أَنَا یُوسُفُ وَهَذَا أَخِی قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْنَا إِنَّهُ مَنْ یَتَّقِ وَیَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ»،[۱۲] این چند خصوصیت جمع میشود، حاصل آن محسن میشود، انسان دارای صفت احسان میشود که صفت خدای متعال است، بارقه نور خدا در وجود بشر میتابد به چند مسئله، اول ایمان است، دوم تقواست، سوم صبر و مقاومت است. هر کسی تقوا پیشه کند و اهل صبر باشد… صبر در برابر نفس أمّاره، صبر در برابر سختیها و مصیبتها و فقرها و گرانیها و گرفتاریها که همهی آنها امتحان است، و صبر بر طاعت، خود نماز اول وقت از مصادیق صبر است، انسانی که در ارتباط با خدا نظم دارد و خیلی منظم است، هیچ وقت کم نمیگذارد، اول مسئله در زندگی او نماز است و تمام اعمال و عبادات او زیر پرچم نماز اوست، نماز پرچم زندگی اوست، نماز آرم سبک زندگی اوست، نماز امام اعمال اوست، لذا نماز او مقدّم بر همه چیز است، خود این صبر است، صبر بر طاعت… جبهه میرود، قرار ندارد، اهل مقاومت در برابر موشکها و آر پی چی و گلولههای دشمن است، برای اسارت آمادگی دارد، برای جانبازی آمادگی دارد، این صبر در طاعت. صبر در برابر معصیت و خواستههای نفس أمّاره و صبر در سختیها و مصیبت. اگر کسی در جبهههای مختلف اهل صبر بود و اهل تقوا بود و اهل ایمان بود، خدای متعال به او این صفت محسن را میدهد که صفت خودش است، اسم خودش است، ولی خود خدای متعال این صفت را در وجود بندهی خودش متمکن میکند و او محسن میشود.
وقتی احسان به او عطاء شد، این مجرای فیض احسان الهی برای بندگان خودش قرار میگیرد.
جایگاه رفیع امام خمینی رضوان الله تعالی علیه
در این انقلاب امام ما راه حضرت یوسف علیه السلام را پیمود، الحق و الانصاف هم از نظر ایمان، امام راحل رضوان الله تعالی علیه خدای متعال را باور کرده بود، اهل یقین بود، فرمود که علامت یقین این است که از غیرخدا نمیترسد.
حضرت امام هادی سلام الله علیه فرمودند: «مَنِ اِتَّقَى اَللَّهَ یُتَّقَى وَ مَنْ أَطَاعَ اَللَّهَ یُطَاعُ»[۱۳] هر کسی از خدای متعال بترسد خدای متعال دیگران را از او میترساند. او از هیچ کسی نمیترسد ولی دیگران از او حساب میبرند.
امام خمینی رضوان الله تعالی علیه الحق و الانصاف اینطور بودند که شرق و غرب از ایشان حساب میبردند، شاه از امام خمینی رضوان الله تعالی علیه مرعوب بود، دستگاه سلطنت، ساواک، خونآشام بودند، جلاد بودند، در آدمکشی جسور بودند ولی از امام خمینی رضوان الله تعالی علیه میترسیدند. امام خمینی رضوان الله تعالی علیه اهل یقین بود، ایمان امام خمینی رضوان الله تعالی علیه او را هم در بعد روحیه در مکانت شجاعت و شهامت و اقتدار و جسارت قرار داده بود و هم «عَظُمَ اَلْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ»،[۱۴] امام خمینی رضوان الله تعالی علیه در برابر خدای متعال ذلیل بود، امام خمینی رضوان الله تعالی علیه خودیّتی نداشت، امام خمینی رضوان الله تعالی علیه مانند زنِ فرزند مرده در دل شب ناله میکرد، از خوف خدا اشک میریخت و بلند بلند گریه میکرد، امام خمینی رضوان الله تعالی علیه قلب رقیقی در برابر خدای متعال داشت و روح قوی در برابر دیگران داشت، امام خمینی رضوان الله تعالی علیه اهل تقوا بود، امام خمینی رضوان الله تعالی علیه در عمر خود به کسی میدان نداد که در محضر او غیبتی انجام بشود و خود او هرگز به چنین گناهی آلوده نشد، امام خمینی رضوان الله تعالی علیه از گناه پروا داشت، خوف داشت، «وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى * فَإِنَّ الْجَنَّهَ هِیَ الْمَأْوَى»،[۱۵] قلب امام خمینی رضوان الله تعالی علیه بارگاه خدای متعال بود، نماز امام خمینی رضوان الله تعالی علیه زیارت خدای متعال بود، خلوتهای امام خمینی رضوان الله تعالی علیه کلیم اللهی و انیس اللهی بود، راه امام خمینی رضوان الله تعالی علیه راه یوسف نبی بود، و چون به مقام احسان رسید، هم از نظر ایمان، هم از نظر تقوا، هم از نظر صبر «وَ کَذلِکَ مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِی الْأَرْضِ یَتَبَوَّأُ مِنْها حَیْثُ یَشاءُ»، به او اینچنین تمکّن دادیم.
رابطه مسئله شرح صدر و موضوع این جلسه
حال مناسبت این با مسئله شرح صدر، شرح صدر حجابهاست، ترس حجاب است، بخل حجاب است، انسان بخیل نباید حاکم و رهبر بشود، دل او به گرسنهها نمیسوزد، ولی خدای متعال این حجابها را از حضرت یوسف علیه السلام برداشته بود، حضرت یوسف علیه السلام گفت: «إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ»،[۱۶] من آنقدر قدرت تحفظ دارم که نتوانم تحمل کنم کسی گرسنه باشد و من سیر باشم، من جواب شکمم را میدهم، من اهل تحفظ هستم. معانی حفیظ مختلف است، یکی از آنها هم همین است، اقتدار اراده دارم، روحیه قوی دارم، در برابر وسوسههای درونی و بیرونی تسلیم نمیشوم، هرگز به زانو درنمیآیم، من حفیظ هستم.
من در قصر خودم نمینشینم که فقط مأمورانم اطلاع بدهند که کجا گرسنگی وجود دارد و کجا بیچارگی وجود دارد، نه، من هم علیم هستم، از جامعه اطلاع دارم، از گرفتاریها باخبر هستم، هم برای رفع مشکلات راه دارم، قانون دارم، برنامه دارم.
اینها در مورد حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه هم هست.
روضه و توسّل
امام خمینی رضوان الله تعالی علیه محسن بود، صاحب احسان بود، ولی خدای متعال به مردم معرفت داد و به امام خمینی رضوان الله تعالی علیه محبّت پیدا کردند، آن استقبال و آن بدرقه، پنج میلیون نفر به استقبال امام خمینی رضوان الله تعالی علیه رفتند، یازده میلیون نفر امام خمینی رضوان الله تعالی علیه را بدرقه کردند، اما لا یوم کیومک یا اباعبدالله…
وقتی وجود مبارک امام زمان ارواحنا فداه ظهور میکنند برای جهانیان در همان اعلان حضور و ظهورشان روضه جدشان حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را میخوانند، اعلان میکنند: یا اهل العالم ان جدّی الحسین… ای جهانیان جدّ من حسین است… کدام حسین؟ الّذی قتلوه عطشانا… جدّ من آن حسینی است که به او آب ندادند، تشنه بود، او را با لب تشنه شهید کردند…
لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم
دعا
أَسْتَغْفِرُ اللّه الَّذِی لَاإِلهَ إِلّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّوْمُ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ وَ أتوبُ إلَیه
نَسئَلُک و نَدعُوک بِاسمِکَ الأعظم الأعز الأجل الأکرم اِلَهَنا بِمُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَهَ وَ الْحَسَنِ وَ الحُسَین وَ الأئِمَّهٍ مِن وُلدِ الحُسَین وَ بِدَمِ الشُّهَدَاء یا الله… یَا أرحَمَ الرّاحَمِین، یَا غیاثَ المُستَغیثین، یَا اِلَهَ العَاصِین، یا سَتّارَ الْعُیُوبِ وَ یا غَفّارَ الذُّنُوبِ، وَ یَا کَشَّافَ الکُرُب
خدایا! امام زمان ارواحنا فداه را برسان.
خدایا! چشم ما را با رضایت حضرت به جمال حضرت روشن بفرما.
خدایا! توفیق خدمتگزاری به ساحت مقدّس آن بزرگوار و نایب آن حضرت را از ما دریغ مدار.
خدایا! نایب امام زمان ارواحنا فداه، علمدار انقلابمان، عمود خیمه استقلال و امنیت و دوام انقلابمان، رهبر عزیزمان را با اقتدار و عزّت تا ظهور و کنار حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشّریف مستدام بفرما.
خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم میدهیم عموم نسل جوان ما را، خصوصاً جوانهای این محضر نورانی را از خاصّان امام زمان ارواحنا فداه مقرر و مقدّر بفرما.
خدایا! ما را از قافله عشاق حضرت جدا مگردان.
خدایا! ثبات قدم، حسن عاقبت، پایان عمر شهادت را به ما روزی بفرما.
خدایا! عموم مریضها، خصوصا مریضهای مورد نظر را شفاء مرحمت بفرما.
خدایا! حوائج جمع حاضر، ملتمسین، عزیزانی که با ما عهد دعا دارند، آنهایی که ما را از روی لطف و دلهای پاکشان دعا میکنند و ما خبر نداریم، خدایا! همه را حاجتروا بفرما.
خدایا! عزیزانی که با ما عهد دعا دارند و سر به تیره تراب گذاشتهاند، برادران عقدی ما هستند، و همهی کسانی که به دعای ما نیاز دارند، خدایا! همه را مشمول رحمت و غفران خودت قرار بده.
خدایا! امام راحل ما، شهدای عظیم الشأن ما را بر سر سفره حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه متنعم و ارواح طیّبهشان را از ما راضی نگه دار.
خدایا! مشکلات این مملکت را به دست این دولت ولایتمدار و خدمتگزار برطرف بفرما.
خدایا! تو را به عصمت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و مظلومیت حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه قسم میدهیم دولت و ملت و نظام و سکاندار کشتی انقلاب ما را دشمنشاد مگردان.
خدایا! دشمنان ما، خاصّه استکبار غرب، صهیونیستها، وهابیها، آل سعود، آل ثانی، آل خلیفه، این مزدوران منطقه که همه برای مستکبرین هیمهی جهنّم هستند را سرنگون بفرما.
خدایا! شیعیان جهان را از شرّ اینها در امان بدار.
خدایا! آرزوهایی که هست و همه به امیدی رو به حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه و اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین دارند، خدایا! همه را به آرزوهای مشروعشان برسان.
غفرالله لنا و لکم
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه نور، آیه ۵۵ (وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا ۚ یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا ۚ وَمَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذَٰلِکَ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ)
[۳] سوره مبارکه یوسف، آیه ۵۶ (وَکَذَٰلِکَ مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِی الْأَرْضِ یَتَبَوَّأُ مِنْهَا حَیْثُ یَشَاءُ ۚ نُصِیبُ بِرَحْمَتِنَا مَنْ نَشَاءُ ۖ وَلَا نُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ)
[۴] سوره مبارکه لقمان، آیه ۳۴ (إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَهِ وَیُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَیَعْلَمُ مَا فِی الْأَرْحَامِ ۖ وَمَا تَدْرِی نَفْسٌ مَاذَا تَکْسِبُ غَدًا ۖ وَمَا تَدْرِی نَفْسٌ بِأَیِّ أَرْضٍ تَمُوتُ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ)
[۵] سوره مبارکه یوسف، آیه ۹۳ (اذْهَبُوا بِقَمِیصِی هَٰذَا فَأَلْقُوهُ عَلَىٰ وَجْهِ أَبِی یَأْتِ بَصِیرًا وَأْتُونِی بِأَهْلِکُمْ أَجْمَعِینَ)
[۶] سوره مبارکه صافات، آیه ۸۰
[۷] سوره مبارکه یوسف، آیه ۵۷
[۸] سوره مبارکه یوسف، آیه ۲۰ (وَشَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَرَاهِمَ مَعْدُودَهٍ وَکَانُوا فِیهِ مِنَ الزَّاهِدِینَ)
[۹] سوره مبارکه ابراهیم، آیه ۲۸ (أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ کُفْرًا وَأَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ)
[۱۰] سوره مبارکه یوسف، آیه ۳۳ (قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ ۖ وَإِلَّا تَصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ وَأَکُنْ مِنَ الْجَاهِلِینَ)
[۱۱] سور مبارکه یوسف، آیه ۲۲ (وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَیْنَاهُ حُکْمًا وَعِلْمًا ۚ وَکَذَٰلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ)
[۱۲] سوره مبارکه یوسف، آیه ۹۰ (قَالُوا أَإِنَّکَ لَأَنْتَ یُوسُفُ ۖ قَالَ أَنَا یُوسُفُ وَهَٰذَا أَخِی ۖ قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْنَا ۖ إِنَّهُ مَنْ یَتَّقِ وَیَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ)
[۱۳] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۴ ، صفحه ۲۹۰ (اَلدَّقَّاقُ عَنِ اَلْأَسَدِیِّ عَنِ اَلْبَرْمَکِیِّ عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ اَلْحَسَنِ بْنِ بُرْدَهَ عَنِ اَلْعَبَّاسِ بْنِ عَمْرٍو اَلْفُقَیْمِیِّ عَنْ أَبِی اَلْقَاسِمِ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْعَلَوِیِّ عَنْ فَتْحِ بْنِ یَزِیدَ اَلْجُرْجَانِیِّ قَالَ: لَقِیتُهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَلَى اَلطَّرِیقِ عِنْدَ مُنْصَرَفِی عَنْ مَکَّهَ إِلَى خُرَاسَانَ وَ هُوَ سَائِرٌ إِلَى اَلْعِرَاقِ فَسَمِعْتُهُ یَقُولُ مَنِ اِتَّقَى اَللَّهَ یُتَّقَى وَ مَنْ أَطَاعَ اَللَّهَ یُطَاعُ فَتَلَطَّفْتُ فِی اَلْوُصُولِ إِلَیْهِ فَوَصَلْتُ فَسَلَّمْتُ فَرَدَّ عَلَیَّ اَلسَّلاَمَ ثُمَّ قَالَ یَا فَتْحُ مَنْ أَرْضَى اَلْخَالِقَ لَمْ یُبَالِ بِسَخَطِ اَلْمَخْلُوقِ وَ مَنْ أَسْخَطَ اَلْخَالِقَ فَقَمَنٌ أَنْ یُسَلِّطَ عَلَیْهِ سَخَطَ اَلْمَخْلُوقِ وَ إِنَّ اَلْخَالِقَ لاَ یُوصَفُ إِلاَّ بِمَا وَصَفَ بِهِ نَفْسَهُ وَ أَنَّى یُوصَفُ اَلَّذِی تَعْجِزُ اَلْحَوَاسُّ أَنْ تُدْرِکَهُ وَ اَلْأَوْهَامُ أَنْ تَنَالَهُ وَ اَلْخَطَرَاتُ أَنْ تَحُدَّهُ وَ اَلْأَبْصَارُ عَنِ اَلْإِحَاطَهِ بِهِ جَلَّ عَمَّا وَصَفَهُ اَلْوَاصِفُونَ وَ تَعَالَى عَمَّا یَنْعَتُهُ اَلنَّاعِتُونَ نَأَى فِی قُرْبِهِ وَ قَرُبَ فِی نَأْیِهِ فَهُوَ فِی نَأْیِهِ قَرِیبٌ وَ فِی قُرْبِهِ بَعِیدٌ کَیَّفَ اَلْکَیْفَ فَلاَ یُقَالُ لَهُ کَیْفَ وَ أَیَّنَ اَلْأَیْنَ فَلاَ یُقَالُ لَهُ أَیْنَ إِذْ هُوَ مُبْدِعُ اَلْکَیْفُوفِیَّهِ وَ اَلْأَیْنُونِیَّهِ یَا فَتْحُ کُلُّ جِسْمٍ مُغَذًّى بِغِذَاءٍ إِلاَّ اَلْخَالِقَ اَلرَّازِقَ فَإِنَّهُ جَسَّمَ اَلْأَجْسَامَ وَ هُوَ لَیْسَ بِجِسْمٍ وَ لاَ صُورَهٍ لَمْ یَتَجَزَّأْ وَ لَمْ یَتَنَاهَ وَ لَمْ یَتَزَایَدْ وَ لَمْ یَتَنَاقَصْ مُبَرَّأٌ مِنْ ذَاتِ مَا رَکَّبَ فِی ذَاتِ مَنْ جَسَّمَهُ وَ هُوَ اَللَّطِیفُ اَلْخَبِیرُ اَلسَّمِیعُ اَلْبَصِیرُ اَلْوَاحِدُ اَلْأَحَدُ اَلصَّمَدُ ` لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ `وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ مُنْشِئُ اَلْأَشْیَاءِ وَ مُجَسِّمُ اَلْأَجْسَامِ وَ مُصَوِّرُ اَلصُّوَرِ لَوْ کَانَ کَمَا تَقُولُ اَلْمُشَبِّهَهُ لَمْ یُعْرَفِ اَلْخَالِقُ مِنَ اَلْمَخْلُوقِ وَ لاَ اَلرَّازِقُ مِنَ اَلْمَرْزُوقِ وَ لاَ اَلْمُنْشِئُ مِنَ اَلْمُنْشَإِ لَکِنَّهُ اَلْمُنْشِئُ فَرْقٌ بَیْنَ مَنْ جَسَّمَهُ وَ صَوَّرَهُ وَ شَیَّأَهُ وَ بَیْنَهُ إِذْ کَانَ لاَ یُشْبِهُهُ شَیْءٌ قُلْتُ فَاللَّهُ وَاحِدٌ وَ اَلْإِنْسَانُ وَاحِدٌ فَلَیْسَ قَدْ تَشَابَهَتِ اَلْوَحْدَانِیَّهُ قَالَ أَحَلْتَ ثَبَّتَکَ اَللَّهُ إِنَّمَا اَلتَّشْبِیهُ فِی اَلْمَعَانِی وَ أَمَّا فِی اَلْأَسْمَاءِ فَهِیَ وَاحِدَهٌ وَ هِیَ دَلاَلَهٌ عَلَى اَلْمُسَمَّى وَ ذَلِکَ أَنَّ اَلْإِنْسَانَ وَ إِنْ قِیلَ وَاحِدٌ فَإِنَّهُ یُخْبَرُ أَنَّهُ جُثَّهٌ وَاحِدَهٌ وَ لَیْسَ بِاثْنَیْنِ وَ اَلْإِنْسَانُ نَفْسُهُ لَیْسَ بِوَاحِدٍ لِأَنَّ أَعْضَاءَهُ مُخْتَلِفَهٌ وَ أَلْوَانَهُ مُخْتَلِفَهٌ غَیْرُ وَاحِدَهٍ وَ هُوَ أَجْزَاءٌ مُجَزًّى لَیْسَ سَوَاءً دَمُهُ غَیْرُ لَحْمِهِ وَ لَحْمُهُ غَیْرُ دَمِهِ وَ عَصَبُهُ غَیْرُ عُرُوقِهِ وَ شَعْرُهُ غَیْرُ بَشَرِهِ وَ سَوَادُهُ غَیْرُ بَیَاضِهِ وَ کَذَلِکَ سَائِرُ جَمِیعِ اَلْخَلْقِ فَالْإِنْسَانُ وَاحِدٌ فِی اَلاِسْمِ لاَ وَاحِدٌ فِی اَلْمَعْنَى وَ اَللَّهُ جَلَّ جَلاَلُهُ وَاحِدٌ لاَ وَاحِدَ غَیْرُهُ وَ لاَ اِخْتِلاَفَ فِیهِ وَ لاَ تَفَاوُتَ وَ لاَ زِیَادَهَ وَ لاَ نُقْصَانَ فَأَمَّا اَلْإِنْسَانُ اَلْمَخْلُوقُ اَلْمَصْنُوعُ اَلْمُؤَلَّفُ فَمِنْ أَجْزَاءٍ مُخْتَلِفَهٍ وَ جَوَاهِرَ شَتَّى غَیْرَ أَنَّهُ بِالاِجْتِمَاعِ شَیْءٌ وَاحِدٌ قُلْتُ فَقَوْلُکَ اَللَّطِیفُ فَسِّرْهُ لِی فَإِنِّی أَعْلَمُ أَنَّ لُطْفَهُ خِلاَفُ لُطْفِ غَیْرِهِ لِلْفَصْلِ غَیْرَ أَنِّی أُحِبُّ أَنْ تَشْرَحَ لِی فَقَالَ یَا فَتْحُ إِنَّمَا قُلْتُ اَللَّطِیفُ لِلْخَلْقِ اَللَّطِیفِ وَ لِعِلْمِهِ بِالشَّیْءِ اَللَّطِیفِ أَ لاَ تَرَى إِلَى أَثَرِ صُنْعِهِ فِی اَلنَّبَاتِ اَللَّطِیفِ وَ غَیْرِ اَللَّطِیفِ وَ فِی اَلْخَلْقِ اَللَّطِیفِ مِنْ أَجْسَامِ اَلْحَیَوَانِ مِنَ اَلْجِرْجِسِ وَ اَلْبَعُوضِ وَ مَا هُوَ أَصْغَرُ مِنْهُمَا مِمَّا لاَ یَکَادُ تَسْتَبِینُهُ اَلْعُیُونُ بَلْ لاَ یَکَادُ یُسْتَبَانُ لِصِغَرِهِ اَلذَّکَرُ مِنَ اَلْأُنْثَى وَ اَلْمَوْلُودُ مِنَ اَلْقَدِیمِ فَلَمَّا رَأَیْنَا صِغَرَ ذَلِکَ فِی لُطْفِهِ وَ اِهْتِدَاءَهُ لِلسِّفَادِ وَ اَلْهَرَبَ مِنَ اَلْمَوْتِ وَ اَلْجَمْعَ لِمَا یُصْلِحُهُ مِمَّا فِی لُجَجِ اَلْبِحَارِ وَ مَا فِی لِحَاءِ اَلْأَشْجَارِ وَ اَلْمَفَاوِزِ وَ اَلْقِفَارِ وَ إِفْهَامَ بَعْضِهَا عَنْ بَعْضٍ مَنْطِقَهَا وَ مَا تَفْهَمُ بِهِ أَوْلاَدُهَا عَنْهَا وَ نَقْلَهَا اَلْغِذَاءَ إِلَیْهَا ثُمَّ تَأْلِیفَ أَلْوَانِهَا حُمْرَهً مَعَ صُفْرَهٍ وَ بَیَاضاً مَعَ حُمْرَهٍ عَلِمْنَا أَنَّ خَالِقَ هَذَا اَلْخَلْقِ لَطِیفٌ وَ أَنَّ کُلَّ صَانِعِ شَیْءٍ فَمِنْ شَیْءٍ صَنَعَ وَ اَللَّهُ اَلْخَالِقُ اَللَّطِیفُ اَلْجَلِیلُ خَلَقَ وَ صَنَعَ لاَ مِنْ شَیْءٍ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ غَیْرُ اَلْخَالِقِ اَلْجَلِیلِ خَالِقٌ قَالَ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یَقُولُ فَتَبٰارَکَ اَللّٰهُ أَحْسَنُ اَلْخٰالِقِینَ فَقَدْ أَخْبَرَ أَنَّ فِی عِبَادِهِ خَالِقِینَ وَ غَیْرَ خَالِقِینَ مِنْهُمْ عِیسَى خَلَقَ مِنَ اَلطِّینِ کَهَیْئَهِ اَلطَّیْرِ بِإِذْنِ اَللَّهِ فَنَفَخَ فِیهِ فَصَارَ طَائِراً بِإِذْنِ اَللَّهِ وَ اَلسَّامِرِیُّ خَلَقَ لَهُمْ عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوٰارٌ قُلْتُ إِنَّ عِیسَى خَلَقَ مِنَ اَلطِّینِ طَیْراً دَلِیلاً عَلَى نُبُوَّتِهِ وَ اَلسَّامِرِیَّ خَلَقَ عِجْلاً جَسَداً لِنَقْضِ نُبُوَّهِ مُوسَى وَ شَاءَ اَللَّهُ أَنْ یَکُونَ ذَلِکَ کَذَلِکَ إِنَّ هَذَا لَهُوَ اَلْعَجَبُ فَقَالَ وَیْحَکَ یَا فَتْحُ إِنَّ لِلَّهِ إِرَادَتَیْنِ وَ مَشِیَّتَیْنِ إِرَادَهَ حَتْمٍ وَ إِرَادَهَ عَزْمٍ یَنْهَى وَ هُوَ یَشَاءُ وَ یَأْمُرُ وَ هُوَ لاَ یَشَاءُ أَ وَ مَا رَأَیْتَ أَنَّهُ نَهَى آدَمَ وَ زَوْجَتَهُ عَنْ أَنْ یَأْکُلاَ مِنَ اَلشَّجَرَهِ وَ هُوَ شَاءَ ذَلِکَ وَ لَوْ لَمْ یَشَأْ لَمْ یَأْکُلاَ وَ لَوْ أَکَلاَ لَغَلَبَتْ مَشِیَّتُهُمَا مَشِیَّهَ اَللَّهِ وَ أَمَرَ إِبْرَاهِیمَ بِذَبْحِ اِبْنِهِ إِسْمَاعِیلَ وَ شَاءَ أَنْ لاَ یَذْبَحَهُ وَ لَوْ لَمْ یَشَأْ أَنْ لاَ یَذْبَحَهُ لَغَلَبَتْ مَشِیَّهُ إِبْرَاهِیمَ مَشِیَّهَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قُلْتُ فَرَّجْتَ عَنِّی فَرَّجَ اَللَّهُ عَنْکَ غَیْرَ أَنَّکَ قُلْتَ اَلسَّمِیعُ اَلْبَصِیرُ سَمِیعٌ بِأُذُنٍ وَ بَصِیرٌ بِالْعَیْنِ فَقَالَ إِنَّهُ یَسْمَعُ بِمَا یُبْصِرُ وَ یَرَى بِمَا یَسْمَعُ بَصِیرٌ لاَ بِعَیْنٍ مِثْلِ عَیْنِ اَلْمَخْلُوقِینَ وَ سَمِیعٌ لاَ بِمِثْلِ سَمْعِ اَلسَّامِعِینَ لَکِنْ لَمَّا لاَ تَخْفَى عَلَیْهِ خَافِیَهٌ مِنْ أَثَرِ اَلذَّرَّهِ اَلسَّوْدَاءِ عَلَى اَلصَّخْرَهِ اَلصَّمَّاءِ فِی اَللَّیْلَهِ اَلظَّلْمَاءِ تَحْتَ اَلثَّرَى وَ اَلْبِحَارِ قُلْنَا بَصِیرٌ لاَ بِمِثْلِ عَیْنِ اَلْمَخْلُوقِینَ وَ سَمِیعٌ بِمَا لَمْ تَشْتَبِهْ عَلَیْهِ ضُرُوبُ اَللُّغَاتِ وَ لَمْ یَشْغَلْهُ سَمْعٌ عَنْ سَمْعٍ قُلْنَا سَمِیعٌ لاَ بِمِثْلِ اَلسَّامِعِینَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَدْ بَقِیَتْ مَسْأَلَهٌ قَالَ هَاتِ لِلَّهِ أَبُوکَ قُلْتُ یَعْلَمُ اَلْقَدِیمُ اَلشَّیْءَ اَلَّذِی لَمْ یَکُنْ أَنْ لَوْ کَانَ کَیْفَ کَانَ یَکُونُ قَالَ وَیْحَکَ إِنَّ مَسَائِلَکَ لَصَعْبَهٌ أَ مَا سَمِعْتَ اَللَّهَ یَقُولُ لَوْ کٰانَ فِیهِمٰا آلِهَهٌ إِلاَّ اَللّٰهُ لَفَسَدَتٰا وَ قَوْلَهُ: وَ لَعَلاٰ بَعْضُهُمْ عَلىٰ بَعْضٍ وَ قَالَ یَحْکِی قَوْلَ أَهْلِ اَلنَّارِ أَخْرِجْنٰا نَعْمَلْ صٰالِحاً غَیْرَ اَلَّذِی کُنّٰا نَعْمَلُ وَ قَالَ: وَ لَوْ رُدُّوا لَعٰادُوا لِمٰا نُهُوا عَنْهُ فَقَدْ عَلِمَ اَلشَّیْءَ اَلَّذِی لَمْ یَکُنْ أَنْ لَوْ کَانَ کَیْفَ کَانَ یَکُونُ فَقُمْتُ لِأُقَبِّلَ یَدَهُ وَ رِجْلَهُ فَأَدْنَى رَأْسَهُ فَقَبَّلْتُ وَجْهَهُ وَ رَأْسَهُ فَخَرَجْتُ وَ بِی مِنَ اَلسُّرُورِ وَ اَلْفَرَحِ مَا أَعْجِزُ عَنْ وَصْفِهِ لِمَا تَبَیَّنْتُ مِنَ اَلْخَیْرِ وَ اَلْحَظِّ .)
[۱۴] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۷۵ ، صفحه ۲۸ (عَرَضَتْ لِی حَاجَهٌ إِلَى أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَاسْتَتْبَعْتُ إِلَیْهِ جُنْدَبَ بْنَ زُهَیْرٍ وَ اَلرَّبِیعَ بْنَ خُثَیْمٍ وَ اِبْنَ أَخِیهِ هَمَّامَ بْنَ عُبَادَهَ بْنِ خُثَیْمٍ وَ کَانَ مِنْ أَصْحَابِ اَلْبَرَانِسِ اَلْمُتَعَبِّدِینَ فَأَقْبَلْنَا إِلَیْهِ فَأَلْفَیْنَاهُ حِینَ خَرَجَ یَؤُمُّ اَلْمَسْجِدَ فَأَفْضَى وَ نَحْنُ مَعَهُ إِلَى نَفَرٍ مُتَدَیِّنِینَ قَدْ أَفَاضُوا فِی اَلْأُحْدُوثَاتِ تَفَکُّهاً وَ هُمْ یُلْهِی بَعْضُهُمْ بَعْضاً فَأَسْرَعُوا إِلَیْهِ قِیَاماً وَ سَلَّمُوا عَلَیْهِ فَرَدَّ اَلتَّحِیَّهَ ثُمَّ قَالَ مَنِ اَلْقَوْمُ فَقَالُوا أُنَاسٌ مِنْ شِیعَتِکَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ فَقَالَ لَهُمْ خَیْراً ثُمَّ قَالَ یَا هَؤُلاَءِ مَا لِی لاَ أَرَى فِیکُمْ سِمَهَ شِیعَتِنَا وَ حِلْیَهَ أَحِبَّتِنَا فَأَمْسَکَ اَلْقَوْمُ حَیَاءً فَأَقْبَلَ عَلَیْهِ جُنْدَبٌ وَ اَلرَّبِیعُ فَقَالاَ لَهُ مَا سِمَهُ شِیعَتِکَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ فَسَکَتَ فَقَالَ هَمَّامٌ کَانَ عَابِداً مُجْتَهِداً أَسْأَلُکَ بِالَّذِی أَکْرَمَکُمْ أَهْلَ اَلْبَیْتِ وَ خَصَّکُمْ وَ حَبَاکُمُ لَمَّا أَنْبَأْتَنَا بِصِفَهِ شِیعَتِکَ فَقَالَ لاَ تُقْسِمْ فَسَأُنَبِّئُکُمْ جَمِیعاً وَ وَضَعَ یَدَهُ عَلَى مَنْکِبِ هَمَّامٍ وَ قَالَ شِیعَتُنَا هُمُ اَلْعَارِفُونَ بِاللَّهِ اَلْعَامِلُونَ بِأَمْرِ اَللَّهِ أَهْلُ اَلْفَضَائِلِ اَلنَّاطِقُونَ بِالصَّوَابِ مَأْکُولُهُمُ اَلْقُوتُ وَ مَلْبَسُهُمُ اَلاِقْتِصَادُ وَ مَشْیُهُمُ اَلتَّوَاضُعُ بَخَعُوا لِلَّهِ تَعَالَى بِطَاعَتِهِ وَ خَضَعُوا لَهُ بِعِبَادَتِهِ فَمَضَوْا غَاضِّینَ أَبْصَارَهُمْ عَمَّا حَرَّمَ اَللَّهُ عَلَیْهِمْ وَاقِفِینَ أَسْمَاعَهُمْ عَلَى اَلْعِلْمِ بِدِینِهِمْ نَزَلَتْ أَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِی اَلْبَلاَءِ کَالَّذِی نَزَلَتْ مِنْهُمْ فِی اَلرَّخَاءِ رَضُوا عَنِ اَللَّهِ تَعَالَى بِالْقَضَاءِ فَلَوْ لاَ اَلْآجَالُ اَلَّتِی کَتَبَ اَللَّهُ تَعَالَى لَهُمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِی أَبْدَانِهِمْ طَرْفَهَ عَیْنٍ شَوْقاً إِلَى لِقَاءِ اَللَّهِ وَ اَلثَّوَابِ وَ خَوْفاً مِنْ أَلِیمِ اَلْعِقَابِ عَظُمَ اَلْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ وَ صَغُرَ مَا دُونَهُ فِی أَعْیُنِهِمْ فَهُمْ وَ اَلْجَنَّهُ کَمَنْ رَآهَا فَهُمْ عَلَى أَرَائِکِهَا مُتَّکِئُونَ وَ هُمْ وَ اَلنَّارُ کَمَنْ رَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُعَذَّبُونَ صَبَرُوا أَیَّاماً قَلِیلَهً فَأَعْقَبَتْهُمْ رَاحَهً طَوِیلَهً أَرَادَتْهُمُ اَلدُّنْیَا فَلَمْ یُرِیدُوهَا وَ طَلَبَتْهُمْ فَأَعْجَزُوهَا أَمَّا اَللَّیْلَ فَصَافُّونَ أَقْدَامَهُمْ تَالُونَ لِأَجْزَاءِ اَلْقُرْآنِ یُرَتِّلُونَهُ تَرْتِیلاً یَعِظُونَ أَنْفُسَهُمْ بِأَمْثَالِهِ وَ یَسْتَشْفُونَ لِدَائِهِمْ بِدَوَائِهِ تَارَهً وَ تَارَهً یَفْتَرِشُونَ جِبَاهَهُمْ وَ أَنْفُسَهُمْ وَ رُکَبَهُمْ وَ أَطْرَافَ أَقْدَامِهِمْ تَجْرِی دُمُوعُهُمْ عَلَى خُدُودِهِمْ یُمَجِّدُونَ جَبَّاراً عَظِیماً وَ یَجْأَرُونَ إِلَیْهِ فِی فَکَاکِ أَعْنَاقِهِمْ هَذَا لَیْلُهُمْ وَ أَمَّا نَهَارَهُمْ فَحُلَمَاءُ عُلَمَاءُ بَرَرَهٌ أَتْقِیَاءُ بَرَاهُمْ خَوْفُ بَارِیهِمْ فَهُمْ کَالْقِدَاحِ تَحْسَبُهُمْ مَرْضَى وَ قَدْ خُولِطُوا وَ مَا هُمْ بِذَلِکَ بَلْ خَامَرَهُمْ مِنْ عَظَمَهِ رَبِّهِمْ وَ شِدَّهِ سُلْطَانِهِ مَا طَاشَتْ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَ ذَهَلَتْ مِنْهُ عُقُولُهُمْ فَإِذَا اِشْتَاقُوا مِنْ ذَلِکَ بَادَرُوا إِلَى اَللَّهِ تَعَالَى بِالْأَعْمَالِ اَلزَّکِیَّهِ – لاَ یَرْضَوْنَ لَهُ بِالْقَلِیلِ وَ لاَ یَسْتَکْثِرُونَ لَهُ اَلْجَزِیلَ فَهُمْ لِأَنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ وَ مِنْ أَعْمَالِهِمْ مُشْفِقُونَ یَرَى لِأَحَدِهِمْ قُوَّهً فِی دِینٍ وَ حَزْماً فِی لِینٍ وَ إِیمَاناً فِی یَقِینٍ وَ حِرْصاً عَلَى عِلْمٍ وَ فَهْماً فِی فِقْهٍ وَ عِلْماً فِی حِلْمٍ وَ کِیساً فِی قَصْدٍ وَ قَصْداً فِی غِنًى وَ تَجَمُّلاً فِی فَاقَهٍ وَ صَبْراً فِی شِدَّهٍ وَ خُشُوعاً فِی عِبَادَهٍ وَ رَحْمَهً فِی مَجْهُودٍ وَ إِعْطَاءً فِی حَقٍّ وَ رِفْقاً فِی کَسْبٍ وَ طَلَباً مِنْ حَلاَلٍ وَ تَعَفُّفاً فِی طَمَعٍ وَ طَمَعاً فِی غَیْرِ طَبَعٍ وَ نَشَاطاً فِی هُدًى وَ اِعْتِصَاماً فِی شَهْوَهٍ وَ بِرّاً فِی اِسْتِقَامَهٍ – لاَ یَغُرُّهُ مَا جَهِلَهُ وَ لاَ یَدَعُ إِحْصَاءَ مَا عَمِلَهُ یَسْتَبْطِئُ نَفْسَهُ فِی اَلْعَمَلِ وَ هُوَ مِنْ صَالِحِ عَمَلِهِ عَلَى وَجَلٍ یُصْبِحُ وَ شُغْلُهُ اَلذِّکْرُ وَ یُمْسِی وَ هَمُّهُ اَلشُّکْرُ یَبِیتُ حَذِراً مِنْ سِنَهِ اَلْغَفْلَهِ وَ یُصْبِحُ فَرِحاً بِمَا أَصَابَ مِنَ اَلْفَضْلِ وَ اَلرَّحْمَهِ وَ إِنِ اِسْتَصْعَبَ عَلَیْهِ نَفْسُهُ فِیمَا تَکْرَهُ لَمْ یُطِعْهَا سُؤْلَهَا مِمَّا إِلَیْهِ تَسُرُّهُ رَغْبَتُهُ فِیمَا یَبْقَى وَ زَهَادَتُهُ فِیمَا یَفْنَى قَدْ قَرَنَ اَلْعِلْمَ بِالْعَمَلِ وَ اَلْعَمَلَ بِالْحِلْمِ وَ یَظَلُّ دَائِماً نَشَاطُهُ بَعِیداً کَسَلُهُ قَرِیباً أَمَلُهُ قَلِیلاً زَلَلُهُ مُتَوَقِّعاً أَجَلُهُ خَاشِعاً قَلْبُهُ ذَاکِراً رَبَّهُ قَانِعَهً نَفْسُهُ عَازِباً جَهْلَهُ مُحْرِزاً دِینَهُ مَیِّتاً دَاؤُهُ کَاظِماً غَیْظَهُ صَافِیاً خُلُقُهُ آمِناً مِنْهُ جَارُهُ سَهْلاً أَمْرُهُ مَعْدُوماً کِبْرُهُ مَتِیناً صَبْرُهُ کَثِیراً ذِکْرُهُ – لاَ یَعْمَلُ شَیْئاً مِنَ اَلْخَیْرِ رِیَاءً وَ لاَ یَتْرُکُهُ حَیَاءً أُولَئِکَ شِیعَتُنَا وَ أَحِبَّتُنَا وَ مِنَّا وَ مَعَنَا آهاً وَ شَوْقاً إِلَیْهِمْ فَصَاحَ هَمَّامٌ صَیْحَهً وَ وَقَعَ مَغْشِیّاً عَلَیْهِ فَحَرَّکُوهُ فَإِذَا هُوَ قَدْ فَارَقَ اَلدُّنْیَا رَحِمَهُ اَللَّهُ تَعَالَى فَغُسِّلَ وَ صَلَّى عَلَیْهِ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ نَحْنُ مَعَهُ – فَشِیعَتُهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ هَذِهِ صِفَتُهُمْ وَ هِیَ صِفَهُ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ تَقَدَّمَ بَعْضُهَا .)
[۱۵] سوره مبارکه نازعات، آیات ۴۰ و ۴۱
[۱۶] سوره مبارکه یوسف، آیه ۵۵ (قَالَ اجْعَلْنِی عَلَىٰ خَزَائِنِ الْأَرْضِ ۖ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ)