«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مقدّمه
السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّهَ اللَّه، مَولانا، سَیّدنا، أغثنی، أدرکنی.
جهت عرض تسلیت ایام شهادت جانسوز و جهانسوز حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و سالگرد شهادت بزرگ قهرمان ولایتمدار استکبارستیزِ داعشبراندازِ دارای مراتبِ نورانی، حاج قاسم عزیز، دلدادهی به ولایت و دلبرِ ولی خودش، عزیز امّت، عزیز مقاومت؛ و سالگرد ارتحال فقیه، فیلسوف، مجاهد، محقق، مدرّس، مزکّیِ نفوس، سنگرنشین معرفت و عرفان، روشنگرِ نفاق، و پشتیبان انقلاب و ولایت، مورد علاقه شدید امامین انقلاب، استاد اساتید، حضرت آیت الله مصباح یزدی اعلی الله مقامه الشّریف را به محضر شریف امام زمان ارواحنا فداه و به شما پاکدلان، مبارزان، انقلابیّون، ولائیان، و حاضران در صحنه خدمت و دفاع، علمای عزیز، طلّاب گرامی و مردم شهیدپرور و باوفا و ولایتمدار تسلیت عرض میکنم.
ایّام الله ۹ دی، روز شکست نفاق و خاموش شدنِ آتش فتنه و ناامنی با حضور حماسی ملّت عزیزمان را تبریک عرض میکنم.
با استعانت از ذات ربوبی و استمداد از عصمت کبری حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها چند نکته را به محضر شما بزرگواران تقدیم میدارم.
رابطه محبت و اطاعت
نکتهی اول این است که خدای متعال عالم را برای معرفت و معرفت را برای محبّت و محبّت را برای اطاعت و اطاعت را برای قرب به جوار خودش مقرر فرموده است. «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ»،[۲] در آخرین آیه سوره مبارکه طلاق فرمود: «اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا»[۳] همهی بساط آفرینش را برای شما مدرسه ساختیم.
این آیات آفاقی یا آیات انفسی هم درسآموز و معلّم است، هم معبر است که شما را عبور بدهد، از تاریکی به روشنایی، از جهالت به معرفت، و هم کتاب است، هم معلم است، هم مزکّی و سازنده است.
مجموعهی آفرینش بخاطر رشد شماست، بخاطر عالم شدن شماست. اما چرا عالم بشوید؟ «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ»،[۴] بگو اگر خدای متعال را دوست میدارید و در محبّت خودتان صادق هستید، آدرسِ خدای متعال پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است، تبعیّت کنید تا محبوب خدای متعال شوید. آنجا صحبت از علم و معرفت است، اینجا صحبت از دل و عشق و محبّت است.
در آیه دیگر فرمود: «قُلْ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَى»،[۵] تنها چیزی که ثمرهی رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است، رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هدفِ رسالتِ انبیاء سلف است، همه مقدّمه بودند تا این نور ظهور کند، و هدفِ بعثتِ خاتم انبیاء علیهم السلام این بود که آگاهانه دل بدهید، عاقلانه عاشق بشوید، حکیمانه در به درِ اسماء حسنی خدای متعال و شیدای گذر از این کوچه به آن کوچه، مِن حَرَمٍ إلَی حَرَم، همهی عالم مظهر اسماء جمالیهی خدای متعال است و شما مأمور هستید که این منازل اسماء الهی را طی کنید و دائماً از حرمی به حرم دیگر بروید، حرامی نباشید، حرمی باشید، حریم را حفظ کنید تا خدای متعال حریم شما را حفظ کند، و این نمیشود مگر اینکه یک جذبهای… علم چراغ است، علم موتور نیست، علم گاز نیست، علم انسان را نمیبرد، علم آدرس میدهد، علم خط و ریل را روشن میکند، اگر بخواهید حرکت کنید باید دلتان همراه علمتان باشد.
حکومت ولایی
امام خمینی رضوان الله تعالی علیه آمدند و این هماهنگی قلب و فکر را نظاممند کردند و آنچه را که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در غدیر منظور فرموده بودند و مأموریت الهی خودشان را اعلان فرموده بودند، که علی (علیه السلام) هم دلبر است، به حکم آیه قرآن کریم «إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ»،[۶] تو هشداردهنده هستی، تو راهنما هستی، تو سراج مبین هستی، اما دلبری برای علی بن ابیطالب (سلام الله علیه) است، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه قلبِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هستند، لذا چشمهی محبّت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است، «حُبُّ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ حَسَنَهٌ لاَ یَضُرُّ مَعَهَا سَیِّئَهٌ»،[۷] عشق سازنده است، محبّت کنترلکننده است، محبّت مرکب است، محبّت براق است، انسان را میبرد.
حکومت ولایی، حکومت اسلامی، هم تسلیم فکری است، که انسان خدای متعال را باور کند، حاکمیت خدای متعال را بپذیرد، و یقین کند که راهی بجز راه خدای متعال بشر را به سعادت نمیرساند، «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ»،[۸] صراط یک صراط است و آن هم صراط طی طریق به سوی خدای متعال است که بستر آن ولایت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و ائمه هدی سلام الله علیهم أجمعین است، معرفت الله، شناخت خدا، باور علمی به خدای متعال، این ضروری است، اما آن چیزی که محبّت بهمراه دارد «پاکی» است، دل ناپاک محبّت ندارد، دل ناپاک قساوت دارد، بیرحم است، بیملاحظه است، بیحیاء است، اما اگر پاک بودید خدای متعال جاذبهی خودش را در دل شما قرار میدهد و دل شما پرواز میکند.
لذا تفاوت حکومت ولایی و حکومت الهی با حکومتهای استبدادی و جمهوری این است که در آنجا اعتقاد لازم نیست، محبّت اصلاً نه شرط است و نه مطرح است، یک کسی میآید و با کس دیگری رقابت میکند، تبلیغات هر کسی قویتر بود و وعدههای او غریزیتر بود و فریب او بیشتر بود رأی میبرد، بعد از چند روز هم مردم متوجه میشوند که تحت یک فشار تبلیغاتی رأی دادهاند، وگرنه رأی نمیدادند. هیچ شرطی ندارد، مملکت اداره میشود، او رئیس جمهور شده است، او رأی آورده است و وکیل شده است، کار وکالت و ریاست جمهوری خود را هم میکند، مردم میخواهند به او فحش بدهند یا معتقد باشند یا نفرت داشته باشند، این تفاوتی ندارد.
اما در حکومت ولایی، در حکومت الهی، تسلیم قلب شرط اساسی است، اگر کسی اعتقاد به امامت نداشته باشد، اعتقاد به حقانیت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه نداشته باشد، ولو اطاعت کند منافق است، این است که خدای متعال فرمود: «فَلَا وَ رَبِّکَ لَا یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لَا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیمًا»،[۹] این آن ولایت مطلقه است، آیه صریح است، خدای متعال قسم میخورد که ما ایمان اینها را قبول میکنیم، مگر حکمرانی تو را قبول کنند، و وقتی حکم کردی در دلشان هم حرجی نباشد، نه اینکه عملاً تسلیم باشند.
در محکمه قاضی حکم میکند، یک نفر حاکم میشود و دیگری محکوم، یا هردو ناراضی هستند و یا یک نفر ناراضی است، مشکلی پیش نمیآید، اما در حکومت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم، در حکومت ولایی، امّت باید امّت باشند و رشتهی امّت با امامت، باید اعتقاد و محبّت باشد، «قُلْ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَى»، این ذوی القربی که همان اولوالامر هستند، «أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ»،[۱۰] خدای متعال هم قبولِ حکمرانی آنها را واجب کرده است، هم محبّتشان را.
این انقلاب از روز اول با این دو خصیصه تأسیس شده است، مردم به مرجعیت، به نیابت حضرت حجّت ارواحنا فداه معتقد بودند، فقیه جامع الشرایط و مرجع تقلید را نایب امام زمان ارواحنا فداه میدانستند، اطاعت از او را واجب میدانستند و به خودش عشق میورزیدند، قبل از اینکه ما قانون اساسی داشته باشیم امام خمینی رضوان الله تعالی علیه نخستوزیر تعیین کردند، ابلاغ کردند، این با قدرتِ ولایی بود، از جایگاه نیابتِ امام زمان ارواحنا فداه بود.
بعد مشروعیت قانون اساسی ما به آن موقعیت نیابت حضرت حجّت ارواحنا فداه است، رأی مردم مشروعیت نمیآورد، رأی مردم و جمهوریت، پر و بالی است که امام بتواند به مردم خدمت کند، وگرنه مثلاً اگر مردم رأی بدهند یک کسی طبیب بشود، مسلّماً کسی با رأی مردم طبیب نمیشود، یا اینکه مردم رأی بدهند یک طبیبی را از طبابت برکنار کنند، مسلّماً طبابت او با رأی مردم از بین نمیرود.
چه مردم رأی بدهند و چه مردم رأی ندهند امیرالمؤمنین صلوات الله علیه جلوهی خدای متعال است، قدره الله است، عین الله است، جنب الله است، ید الله است، «یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ»[۱۱] است، او قدرت فائقه است، چه مردم قبول کنند و چه قبول نکنند.
ولی وقتی جمهوریت نبود امیرالمؤمنین صلوات الله علیه مردم را بمنزلهی دست معرّفی کردهاند، در خطبه شقشقیه فرمودند: «وَ طَفِقْتُ أَرْتَئِی بَیْنَ أَنْ أَصُولَ بِیَدٍ جَذَّاءَ أَوْ أَصْبِرَ عَلَى طَخْیَهٍ عَمْیَاءَ»، من نشستم و فکر کردم، با دست بریده به شمشیر دست ببرم و جنگ کنم که غاصب را کنار بزنم، اما دیدم دست من بریده است و با دست بریده نمیشود جنگ کرد…
یکی از معجزات امیرالمؤمنین صلوات الله علیه سلام الله علیه و ارواحنا فداه این بود که کلید فتح در همهی جنگها بدست امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بود، خطشکن بودند و گرگها را از میان برمیداشتند و خودشان هم مجروح میشدند، هم فرق مقدّس امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در جنگها شکسته شده بود، هم در جنگ احد بدن مبارک امیرالمؤمنین صلوات الله علیه مالامال جراحت بود، ولی از عجایب و کرامتها و معجزات امیرالمؤمنین صلوات الله علیه این بود که هیچ وقت جانباز نشدند و نقص عضو پیدا نکردند، این جراحتها در بدنِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه مشکلزا نبودند، یعنی آن ترکیب و زیبایی از بین نرفت، و این از ویژگیهای خاص امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه است. بازوی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه که خیبر را کَنده است در هیچ جنگی از کار نیفتاده است، اما امیرالمؤمنین صلوات الله علیه میفرمایند من دیدم نمیشود با دست بریده جنگ کرد، اینجا مراد از دست «حضور مردم» است، مردم حضور حماسی نداشتند، حماسهی حضور برای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه میسور نشد، وقتی مردم نباشند…
وقتی مردم دست از یاریِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه برداشتند
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه میخواهند به این مردم خدمت کنند، وقتی خود این مردم نمیخواهند، با توسّل به زور که نمیشود به مردم خدمت کرد، مریضی هست که نمیخواهد طبیب او را معالجه کند، مگر میشود نسخهی اجباری به مریض داد؟ اگر الآن هم بدهیم وقتی از او دور بشویم او مصرف نمیکند، وقتی خود او زهر میخواهد که معالجهپذیر نیست.
مردمی که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را حمایت نمیکنند و به سراغ کسی میروند که اصلاً تناسبی با حکومت ندارد، به سراغ کسی میروند که اصلاً سابقهی خوبی ندارد، مسلّماً با این مردم که نمیشود حکومت کرد، نمیشود جمهوریت کرد.
لذا خدای متعال حضور مردم را برای بسترسازی و زمینهسازی در جهت حاکمیت خدای متعال شرط لازم میداند، مردم باید باشند تا امام امامت کند، وگرنه نه امّت امّت است، یعنی امّت وقتی امّت است که همه به سوی یک مقصد بروند، امامشان یکی است، مقصدشان یکی است، مردم در یک صف و دور یک کعبه حرکت میکنند، اینجا امّت میشود، وگرنه شعبه شعبه میشوند و امّت نمیشوند.
لذا رابطهی امّت و امامت، رابطهی ایمانی است، رابطهی عشقی است و رابطهی محبّتی است.
این در زمان امیرالمؤمنین صلوات الله علیه نبود.
اینجا امیرالمؤمنین صلوات الله علیه از مردم بعنوان دست تصویربرداری کردند، وقتی فرمودند «دست من بریده بود» یعنی مردم را نداشتم، حماسهی حضور مردم بعد از غدیر نبود، کأنّه امیرالمؤمنین صلوات الله علیه دست ندارند.
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها حضور مردم را سلاح معرّفی کردهاند. در آن خطبهای که در عیادت بانوان از این بزرگوار، در آن شرایطی که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از کار افتاده بودند، از پا افتاده بودند، نمیتوانستند از بستر بلند شوند، در آن شرایط زنان مدینه از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها عیادت کردند و عرض کردند: بیبی جان! حال شما چطور است؟
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بجای اینکه از حال شخصی خودشان بفرمایند، اصلاً دردهای شخصی را مطرح نکردند، بیماریهای جامعه را مطرح کردند، فرمودند: «وَ اَللَّهِ أَصْبَحْتُ عَائِفَهً لِدُنْیَاکُمْ، قَالِیَهً لِرِجَالِکُمْ، لَفَظْتُهُمْ بَعْدَ أَنْ عَجَمْتُهُمْ وَ شَنِئْتُهُمْ بَعْدَ أَنْ سَبَرْتُهُمْ»،[۱۲] من در حالی هستم که نسبت به دنیا بیزار هستم و از مردان شما هم برائت دارم، مرد نبودند، نامرد بودند، من نسبت به اینها قهر هستم، ناراحت هستم، رنجیدهام.
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند: «فَقُبْحاً لِفُلُولِ اَلْحَدِّ وَ اَللَّعِبِ بَعْدَ اَلْجِدِّ وَ قَرْعِ اَلصَّفَاهِ وَ صَدْعِ اَلْقَنَاهِ وَ خَتْلِ اَلْآرَاءِ وَ زَلَلِ اَلْأَهْوَاءِ»،[۱۳] وای بر کُندی شمشیر.
کدام شمشیر بود که کند شد؟ مردمی که با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در هشتاد جنگ حضور پیدا کرده بودند، جانفشانیها کرده بودند، هیچ وقت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را تنها نگذاشته بودند، حال امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را تنها گذاشتند، این شمشیر کند شد، با این اسلحه و مردم نمیشود امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به جنگ با نفاق و کفر بروند…
وای بر کندی شمشیر، وای بر بازی بعد از جدّی بودن… «وَ اَللَّعِبِ بَعْدَ اَلْجِدِّ» شما در تشکیل حکومت خیلی جدّی بودید، ولی حالا در حال بازی با حکومت هستید، در حفظ دستاوردهای خون شهدای بدر و احد و… جدّی نیستید، «وَ اَللَّعِبِ بَعْدَ اَلْجِدِّ وَ قَرْعِ اَلصَّفَاهِ»، شما اینطور نیستید که سطحی باشید، شما زیربنا دارید، مبنای حکومت شما ولایت و حاکمیت خدا بود، در حال کشیدن سنگ زیرین هستید، این کاخ بر سر شما ویران میشود و زیر آوار میمانید، نمیتوانید سعادت داشته باشید، بنا بود شما زیر کاخ دین به سعادت برسید، ولی حال در حال کشیدن سنگ زیرینِ زیربنا هستید، «وَ صَدْعِ اَلْقَنَاهِ»، چون دور امام نیستید هیچ وقت اتحاد پیدا نخواهید کرد، و وقتی نیزه که نوک آن یک چیز تیزی است، سرب است یا آهن و فولاد است، اگر نوک نیزه شکاف داشته باشد، شما هرچه سختتر بزنید شکاف آن بیشتر میشود و ضربه به خودتان وارد میشود، شما متّحد نیستید، شما متفرّق هستید.
این دردهایی بود که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها با این دردها شهید شدند، با این غمها از دنیا رفتند، با این جراحتها دست و پنجه نرم میکردند، از پهلوی شکستهی خودشان نمینالیدند بلکه از عدم حضور مردم شکایت کردند، از اختلاف مردم شکایت کردند.
شهید سلیمانی رضوان الله تعالی علیه یک امّت بود
شهید سلیمانی رضوان الله تعالی علیه یک امّت بودند، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هم فرمودند اگر عمویم حمزه و برادرم جعفر بودند حق من غصب نمیشد. این دو نفر دو آدم نبودند بلکه دو امّت بودند، دو قشون بودند، ما این را از دست دادیم.
شهید سلیمانی رضوان الله تعالی علیه کأنّه تبلور غیرت حمزه سیّدالشّهداء علیه السلام و ایثار حضرت جعفر طیّار سلام الله علیه بود که در آن جریان هم دو دست مبارک خود را داد و طیّار شد، شهید سلیمانی رضوان الله تعالی علیه هم دست خود را دادند.
حماسه ۹ دی
این حماسه ۹ دی قلب حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را خشنود کرده است، غربت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را جبران کرده است، انقلابی که این همه شهید تقدیم راه مقدّس غدیر و ولایت و حکومت ولایی کرده بود، در روزگاری به دست همانهایی که کنار امام بودند، اینها مقابل قرار گرفتند، مانند طلحه و زبیر شدند، دیروز رزمنده بود، دیروز زندانی زمان شاه بود، امروز مقابل خط شهدا و امام ایستادند و فتنه کردند و دروغ گفتند و تهمت زدند و انقلاب را بدنام کردند و فرصت را به تهدید تبدیل کردند، هشت ماه امنیت را از مردم گرفتند، اما آنجا که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند من دست نداشتم، مردم ایران دستِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه شدند، مردم ایران، ملّت بصیر ایران با بصیرت خودشان در یک روز در حماسه حضور شمشیرِ تیزِ نایب امام زمان ارواحنا فداه شدند و انقلاب و نظام اسلامی و ولایت را بیمه کردند.
عظمت آیت الله مصباح اعلی الله مقامه الشّریف
آیت الله مصباح اعلی الله مقامه الشّریف چشمهی جوشانی بودند، چشمهی بصیرت بودند، در شناخت جریانات فتنهگر از بصیرترین افراد بود ولی عالم اثرگذار بود، هم قلم او شمشیر به نفع اسلام بود، هم زبان او، هم تدریس او، هم شجاعت او، هم حکمت او، هم مناظرات ایشان، یک شخصیت جامعی که الحق و الانصاف در میدان جنگ سخت شهید سلیمانی رضوان الله تعالی علیه بجای مالک اشتر بود و در جنگ نرم، در جنگ فکری، در جنگ اعتقادی، در جنگ اخلاقی، حضرت آیت الله مصباح اعلی الله مقامه الشّریف مالک اشتر امام خمینی رضوان الله تعالی علیه و مالک اشتر مقام معظم رهبری حفظه الله بودند.
درود بر شما بزرگوارانی که بحمدالله این جلسه را تشکیل دادید، تکریم کردید، قدردان هستید.
روضه و توسّل به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
همهی افتخار من این است که روضهخوان هستم و نمیتوانم برای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها گریه نکنم.
مردم حاضر نبودند ولی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بجای همه از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه دفاع کردند، اما خیلی هزینه دادند، وای من و وای من و ای من… میخ در و سینهی زهرای من…
حدس ما این است که هم سینه سوخته بود و هم استخوان سینه شکسته بود، آسیبهای زیادی به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در دفاع از ولایت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و حکومت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و شخصیت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و شخص امیرالمؤمنین صلوات الله علیه وارد شد… ولی هیچ کدام از اینها مانند حادثه کوچه دل را نمیسوزاند، چون دست پلید یک جهنّمیِ نامرد کجا و صورت ریحانه الرسول کجا؟
و جَاوَزُوا الحدَّ بِلطمِ الخدِّ شُلَّتْ یَدُ الطُّغیانِ و التَّعَدِّی
لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه ذاریات، آیه ۵۶
[۳] سوره مبارکه طلاق، آیه ۱۲ (اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْمًا)
[۴] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۳۱ (قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ)
[۵] سوره مبارکه شوری، آیه ۲۳ (ذَٰلِکَ الَّذِی یُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ۗ قُلْ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَىٰ ۗ وَمَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَهً نَزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ)
[۶] سوره مبارکه رعد، آیه ۷ (وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَهٌ مِنْ رَبِّهِ ۗ إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ ۖ وَلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ)
[۷] کشف الغمه فی معرفه الأئمه ، جلد ۱ ، صفحه ۱۳۷ (وَ مِنْ کِتَابِ اَلْفِرْدَوْسِ عَنْ مُعَاذِ بْنِ جَبَلٍ عَنِ اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : حُبُّ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ حَسَنَهٌ لاَ یَضُرُّ مَعَهَا سَیِّئَهٌ وَ بُغْضُهُ سَیِّئَهٌ لاَ یَنْفَعُ مَعَهَا حَسَنَهٌ.)
[۸] سوره مبارکه حمد، آیه ۶
[۹] سوره مبارکه نساء، آیه ۶۵
[۱۰] سوره مبارکه نساء، آیه ۵۹ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ ۖ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ۚ ذَٰلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا)
[۱۱] سوره مبارکه فتح، آیه ۱۰ (إِنَّ الَّذِینَ یُبَایِعُونَکَ إِنَّمَا یُبَایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ ۚ فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّمَا یَنْکُثُ عَلَىٰ نَفْسِهِ ۖ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِمَا عَاهَدَ عَلَیْهُ اللَّهَ فَسَیُؤْتِیهِ أَجْرًا عَظِیمًا)
[۱۲] السقیفه و فدک ، جلد ۱ ، صفحه ۱۱۷ (وَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ زَکَرِیَّا ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ اَلْمُهَلَّبِیُّ ، عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ حَمَّادِ بْنِ سُلَیْمَانَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ حَسَنِ بْنِ حَسَنٍ، عَنْ أُمِّهِ فَاطِمَهَ بِنْتِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهَا اَلسَّلاَمُ، قَالَتْ: لَمَّا اِشْتَدَّ بِفَاطِمَهَ بِنْتِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلْوَجَعُ وَ ثَقُلَتْ فِی عِلَّتِهَا، اِجْتَمَعَ عِنْدَهَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءِ اَلْمُهَاجِرِینَ وَ اَلْأَنْصَارِ ، فَقُلْنَ لَهَا: کَیْفَ أَصْبَحْتَ یَا اِبْنَهَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ قَالَتْ: وَ اَللَّهِ أَصْبَحْتُ عَائِفَهً لِدُنْیَاکُمْ، قَالِیَهً لِرِجَالِکُمْ، لَفَظْتُهُمْ بَعْدَ أَنْ عَجَمْتُهُمْ وَ شَنِئْتُهُمْ بَعْدَ أَنْ سَبَرْتُهُمْ فَقُبْحاً لِفُلُولِ اَلْحَدِّ وَ خَوْرِ اَلْقَنَاهِ، وَ خَطْلِ اَلرَّأْیِ، وَ« لَبِئْسَ مٰا قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ سَخِطَ اَللّٰهُ عَلَیْهِمْ وَ فِی اَلْعَذٰابِ هُمْ خٰالِدُونَ » لاَ جَرَمَ قَدْ قَلَّدْتُهُمْ رِبْقَتَهَا، وَ شُنَّتْ عَلَیْهِمْ غَارَتُهَا، فَجَدْعاً وَ عَقْراً، وَ سُحْقاً لِلْقَوْمِ اَلظَّالِمِینَ، وَیْحَهُمْ أَیْنَ زَحْزَحُوهَا عَنْ رَوَاسِی اَلرِّسَالَهِ، وَ قَوَاعِدِ اَلنُّبُوَّهِ، وَ مَهْبِطِ اَلرُّوحِ اَلْأَمِینِ ، وَ اَلطَّیِّبِینَ بِأَمْرِ اَلدُّنْیَا وَ اَلدِّینِ،« أَلاٰ ذٰلِکَ هُوَ اَلْخُسْرٰانُ اَلْمُبِینُ »، وَ مَا اَلَّذِی نَقَمُوا مِنْ أَبِی اَلْحَسَنِ ، نَقَمُوا وَ اَللَّهِ نَکِیرَ سَیْفِهِ، وَ شِدَّهَ وَطْأَتِهِ، وَ نَکَالَ وَقْعَتِهِ، وَ تَنَمُّرَهُ فِی ذَاتِ اَللَّهِ، وَ تَاللَّهِ لَوْ تَکَافَئُوا عَنْ زِمَامٍ نَبَذَهُ إِلَیْهِ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لاَعْتَلَقَهُ، وَ لَسَارَ إِلَیْهِمْ سَیْراً سَمِجاً، لاَ تُکْلَمُ حُشَاشَتُهُ، وَ لاَ یُتَعْتَعُ رَاکِبُهُ، وَ لَأَوْرَدَهُمْ مَنْهَلاً نَمِیراً فَضْفَاضاً یَطْفَحُ ضَفَّتَاهُ، وَ لَأَصْدَرَهُمْ بِطَاناً قَدْ تَحَیَّرَ بِهِمُ اَلرَّأْیُ، غَیْرَ مُتَحَلٍّ بِطَائِلٍ، إِلاَّ بِغَمْرِ اَلنَّاهِلِ، وَ روعه[رَدْعِهِ]سَوْرَهَ اَلسَّاغِبِ، وَ لَفُتِحَتْ« عَلَیْهِمْ بَرَکٰاتٍ مِنَ اَلسَّمٰاءِ وَ اَلْأَرْضِ »، وَ سَیَأْخُذُهُمُ اَللَّهُ« بِمٰا کٰانُوا یَکْسِبُونَ »، أَلاَ هَلُمَّ فَاسْتَمِعْ وَ مَا عِشْتَ أَرَاکَ اَلدَّهْرُ عَجَبَهُ، وَ إِنْ تَعْجَبْ فَقَدْ أَعْجَبَکَ اَلْحَادِثُ، إِلَى أَیِّ لَجَأٍ اِسْتَنَدُوا، وَ بِأَیِّ عُرْوَهٍ تَمَسَّکُوا،« لَبِئْسَ اَلْمَوْلىٰ وَ لَبِئْسَ اَلْعَشِیرُ »، وَ لَبِئْسَ « لِلظّٰالِمِینَ بَدَلاً »، اِسْتَبَدُّوا وَ اَللَّهِ اَلذُّنَابَى بِالْقَوَادِمِ، وَ اَلْعَجُزُ بِالْکَاهِلِ، فَرَغْماً لِمَعَاطِسِ قَوْمٍ« یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً »« أَلاٰ إِنَّهُمْ هُمُ اَلْمُفْسِدُونَ وَ لٰکِنْ لاٰ یَشْعُرُونَ » وَیْحَهُمْ-« أَ فَمَنْ یَهْدِی إِلَى اَلْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لاٰ یَهِدِّی إِلاّٰ أَنْ یُهْدىٰ فَمٰا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ » . أَمَا لَعَمْرُ اَللَّهِ لَقَدْ لَقِحَتْ فَنَظِرَهٌ رَیْثَمَا تُنْتِجُ، ثُمَّ احتلموها[اِحْتَلِبُوهَا]طِلاَعَ العقب[اَلْقَعْبِ] دَماً عبیکا[عَبِیطاً]وَ ذُعَاقاً مُمْقِراً هُنَالِکَ یَخْسَرُ اَلْمُبْطِلُونَ، وَ یَعْرِفُ اَلتَّالُونَ غِبَّ مَا أَسَّسَ اَلْأَوَّلُونَ، ثُمَّ طِیبُوا عَنْ أَنْفُسِکُمْ نَفْساً، وَ اِطْمَئِنُّوا لِلْفِتْنَهِ جَأْشاً، وَ أَبْشِرُوا بِسَیْفٍ صَارِمٍ، وَ هَرْجٍ شَامِلٍ، وَ اِسْتِبْدَادٍ مِنَ اَلظَّالِمِینَ یَدَعُ فیکم[فَیْئَکُمْ]زَهِیداً، وَ جَمْعَکُمْ حَصِیداً، فَیَا حَسْرَهً عَلَیْکُمْ، وَ أَنَّى لَکُمْ وَ قَدْ عُمِّیَتْ عَلَیْکُمْ« أَ نُلْزِمُکُمُوهٰا وَ أَنْتُمْ لَهٰا کٰارِهُونَ »، « وَ اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ اَلْعٰالَمِینَ »، وَ صَلاَتُهُ عَلَى مُحَمَّدٍ خَاتَمِ اَلنَّبِیِّینَ، وَ سَیِّدِ اَلْمُرْسَلِینَ .)
[۱۳] الاحتجاج ، جلد ۱ ، صفحه ۱۰۸ (وَ قَالَ سُوَیْدُ بْنُ غَفَلَهَ : لَمَّا مَرِضَتْ فَاطِمَهُ سَلَامُ اللهِ عَلَیْهَا اَلْمَرْضَهَ اَلَّتِی تُوُفِّیَتْ فِیهَا دَخَلَتْ عَلَیْهَا نِسَاءُ اَلْمُهَاجِرِینَ وَ اَلْأَنْصَارِ یَعُدْنَهَا فَقُلْنَ لَهَا کَیْفَ أَصْبَحْتِ مِنْ عِلَّتِکِ یَا اِبْنَهَ رَسُولِ اَللَّهِ فَحَمِدَتِ اَللَّهَ وَ صَلَّتْ عَلَى أَبِیهَا ثُمَّ قَالَتْ أَصْبَحْتُ وَ اَللَّهِ عَائِفَهً لِدُنْیَاکُنَّ قَالِیَهً لِرِجَالِکُنَّ لَفَظْتُهُمْ بَعْدَ أَنْ عَجَمْتُهُمْ وَ سَئِمْتُهُمْ بَعْدَ أَنْ سَبَرْتُهُمْ فَقُبْحاً لِفُلُولِ اَلْحَدِّ وَ اَللَّعِبِ بَعْدَ اَلْجِدِّ وَ قَرْعِ اَلصَّفَاهِ وَ صَدْعِ اَلْقَنَاهِ وَ خَتْلِ اَلْآرَاءِ وَ زَلَلِ اَلْأَهْوَاءِ وَ بِئْسَ مٰا قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ سَخِطَ اَللّٰهُ عَلَیْهِمْ وَ فِی اَلْعَذٰابِ هُمْ خٰالِدُونَ لاَ جَرَمَ لَقَدْ قَلَّدْتُهْم رِبْقَتَهَا وَ حَمَّلْتُهُمْ أَوْقَتَهَا وَ شَنَنْتُ عَلَیْهِمْ غَارَاتِهَا فَجَدْعاً وَ عَقْراً وَ بُعْداً لِلْقَوْمِ اَلظّٰالِمِینَ وَیْحَهُمْ أَنَّى زَعْزَعُوهَا عَنْ رَوَاسِی اَلرِّسَالَهِ وَ قَوَاعِدِ اَلنُّبُوَّهِ وَ اَلدَّلاَلَهِ وَ مَهْبِطِ اَلرُّوحِ اَلْأَمِینِ وَ اَلطَّبِینِ بِأُمُورِ اَلدُّنْیَا وَ اَلدِّینِ أَلاٰ ذٰلِکَ هُوَ اَلْخُسْرٰانُ اَلْمُبِینُ وَ مَا اَلَّذِی نَقَمُوا مِنْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ نَقَمُوا وَ اَللَّهِ مِنْهُ نَکِیرَ سَیْفِهِ وَ قِلَّهَ مُبَالاَتِهِ لِحَتْفِهِ وَ شِدَّهَ وَطْأَتِهِ وَ نَکَالَ وَقْعَتِهِ وَ تَنَمُّرَهُ فِی ذَاتِ اَللَّهِ وَ تَاللَّهِ لَوْ مَالُوا عَنِ اَلْمَحَجَّهِ اَللاَّئِحَهِ وَ زَالُوا عَنْ قَبُولِ اَلْحُجَّهِ اَلْوَاضِحَهِ لَرَدَّهُمْ إِلَیْهَا وَ حَمَلَهُمْ عَلَیْهَا وَ لَسَارَ بِهِمْ سَیْراً سُجُحاً – لاَ یَکْلُمُ حشاشه [خِشَاشُهُ] وَ لاَ یَکِلُّ سَائِرُهُ وَ لاَ یَمَلُّ رَاکِبُهُ وَ لَأَوْرَدَهُمْ مَنْهَلاً نَمِیراً صَافِیاً رَوِیّاً تَطْفَحُ ضَفَّتَاهُ وَ لاَ یَتَرَنَّقُ جَانِبَاهُ وَ لَأَصْدَرَهُمْ بِطَاناً وَ نَصَحَ لَهُمْ سِرّاً وَ إِعْلاَناً وَ لَمْ یَکُنْ یَتَحَلَّى مِنَ اَلدُّنْیَا بِطَائِلٍ وَ لاَ یَحْظَى مِنْهَا بِنَائِلٍ غَیْرَ رَیِّ اَلنَّاهِلِ وَ شُبْعَهِ اَلْکَافِلِ وَ لَبَانَ لَهُمُ اَلزَّاهِدُ مِنَ اَلرَّاغِبِ وَ اَلصَّادِقُ مِنَ اَلْکَاذِبِ وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ اَلْقُرىٰ آمَنُوا وَ اِتَّقَوْا لَفَتَحْنٰا عَلَیْهِمْ بَرَکٰاتٍ مِنَ اَلسَّمٰاءِ وَ اَلْأَرْضِ وَ لٰکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْنٰاهُمْ بِمٰا کٰانُوا یَکْسِبُونَ وَ اَلَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْ هٰؤُلاٰءِ سَیُصِیبُهُمْ سَیِّئٰاتُ مٰا کَسَبُوا وَ مٰا هُمْ بِمُعْجِزِینَ أَلاَ هَلُمَّ فَاسْمَعْ وَ مَا عِشْتَ أَرَاکَ اَلدَّهْرَ عَجَباً – وَ إِنْ تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ لَیْتَ شِعْرِی إِلَى أَیِّ سِنَادٍ اِسْتَنَدُوا وَ إِلَى أَیِّ عِمَادٍ اِعْتَمَدُوا وَ بِأَیَّهِ عُرْوَهٍ تَمَسَّکُوا وَ عَلَى أَیَّهِ ذُرِّیَّهٍ أَقْدَمُوا وَ اِحْتَنَکُوا لَبِئْسَ اَلْمَوْلىٰ وَ لَبِئْسَ اَلْعَشِیرُ وَ بِئْسَ لِلظّٰالِمِینَ بَدَلاً اِسْتَبْدَلُوا وَ اَللَّهِ اَلذَّنَابَى بِالْقَوَادِمِ وَ اَلْعَجُزَ بِالْکَاهِلِ فَرَغْماً لِمَعَاطِسِ قَوْمٍ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً … أَلاٰ إِنَّهُمْ هُمُ اَلْمُفْسِدُونَ وَ لٰکِنْ لاٰ یَشْعُرُونَ – وَیْحَهُمْ أَ فَمَنْ یَهْدِی إِلَى اَلْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لاٰ یَهِدِّی إِلاّٰ أَنْ یُهْدىٰ فَمٰا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ أَمَا لَعَمْرِی لَقَدْ لَقِحَتْ فَنَظِرَهٌ رَیْثَمَا تُنْتَجُ ثُمَّ اِحْتَلَبُوا مِلْءَ اَلْقَعْبِ دَماً عَبِیطاً وَ ذُعَافاً مُبِیداً هُنَالِکَ یَخْسَرُ اَلْمُبْطِلُونَ وَ یُعْرَفُ اَلْبَاطِلُونَ غِبَّ مَا أُسِّسَ اَلْأَوَّلُونَ ثُمَّ طِیبُوا عَنْ دُنْیَاکُمْ أَنْفُساً وَ اِطْمَأَنُّوا لِلْفِتْنَهِ جَاشاً وَ أَبْشِرُوا بِسَیْفٍ صَارِمٍ وَ سَطْوَهِ مُعْتَدٍ غَاشِمٍ وَ بِهَرْجٍ شَامِلٍ وَ اِسْتِبْدَادٍ مِنَ اَلظَّالِمِینَ یَدَعُ فَیْئَکُمْ زَهِیداً وَ جَمْعَکُمْ حَصِیداً فَیَا حَسْرَتَى لَکُمْ وَ أَنَّى بِکُمْ وَ قَدْ عَمِیَتْ عَلَیْکُمْ أَ نُلْزِمُکُمُوهٰا وَ أَنْتُمْ لَهٰا کٰارِهُونَ قَالَ سُوَیْدُ بْنُ غَفَلَهَ فَأَعَادَتِ اَلنِّسَاءُ قَوْلَهَا عَلَیْهَا اَلسَّلاَمُ عَلَى رِجَالِهِنَّ فَجَاءَ إِلَیْهَا قَوْمٌ مِنَ اَلْمُهَاجِرِینَ وَ اَلْأَنْصَارِ مُعْتَذِرِینَ وَ قَالُوا یَا سَیِّدَهَ اَلنِّسَاءِ لَوْ کَانَ أَبُو اَلْحَسَنِ ذَکَرَ لَنَا هَذَا اَلْأَمْرَ قَبْلَ أَنْ یُبْرَمَ اَلْعَهْدُ وَ یُحْکَمَ اَلْعَقْدُ لَمَا عَدَلْنَا عَنْهُ إِلَى غَیْرِهِ فَقَالَتْ عَلَیْهَا اَلسَّلاَمُ إِلَیْکُمْ عَنِّی فَلاَ عُذْرَ بَعْدَ تَعْذِیرِکُمْ وَ لاَ أَمْرَ بَعْدَ تَقْصِیرِکُمْ .)