«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مقدّمه
«إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ ۖ وَلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ».[۲]
پرچمداری آخرین علمدارِ الهی در عرصه هدایت بشر و در عرصه ریاست عالَمِ کون به خلافت حضرت حق سبحانه تعالی را تبریک عرض میکنم، امام زمان ارواحنا فداه سیّد عالم هستند، علاوه بر اینکه سیّد اهل بیتشان هستند، شاید آخرین جملهای که امام حسن عسکری علیه السلام با امام زمان ارواحنا فداه صحبت کردند این بود که فرمودند: «سَیِّدَ أَهْلِ بَیْتِهِ اِسْقِنِی».[۳]
امامت امام زمان ارواحنا فداه
امروز امام زمان ارواحنا فداه سکّاندار کشتی عالم آفرینش هستند، و این نقطهی عطفی در تاریخ خلافت الهی و تاریخ هدایت بشر است که خدای متعال آخرین ذخیره را… همیشه آنکه خاتم است جامعِ هستیِ معنوی و نورانیِ همهی گذشتگان است، لذا وقتی امام زمان ارواحنا فداه تشریف میآورند به اهل عالم اعلان میکنند که هرکه میخواهد آدم را ببیند بیاید و من را ببیند، هرکه میخواهد نوح را ببیند، هر که میخواهد ابراهیم را ببیند، هر که میخواهد رسول خاتم صلی الله علیه و آله و سلّم را ببیند بیاید و من را ببیند.
امام زمان ارواحنا فداه وارث همهی انبیاء و وارث همهی صلحا و سنگرنشینانِ نورافشانیِ گذشتگان هستند.
«بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»،[۴] مابقی من الله از گذشتگان، این آقای ما حضرت حجّت ارواحنا فداه هستند که خیرٌ لَکُم، اگر مؤمن باشید برای شما خیر است.
لذا امروز که روز آغاز خلافتِ الهیّه است، ولایتِ مطلقهی کلّیهی الهیّهی امام زمان ارواحنا فداه است، محفل ما هم اقتضاء میکند که در جمع افسران آن بزرگوار، پرچمداران ترویج و تبلیغ امامت و ولایت، به اجرای منویات امام زمان ارواحنا فداه و سربازان آن حضرت، در این محفل با یاد آن حضرت، با توصیف آن حضرت دلشان روشن بشود و شارژ بشوند.
وجود مقدّس همهی امامان و حضرت حجّت ارواحنا فداه که هرچه پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم دارند به ارث به این بزرگواران رسیده است، یکی از آنها تعلیم است، «یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ»[۵] که قرآن کریم رسالتِ نبی مکرّم اسلام صلی الله علیه و آله و سلّم را تعلیمِ کتاب و حکمت معرّفی فرموده است، و این رسالت بعد از نبی مکرّم اسلام بعهدهی دوازده امام ماست، که «أنَا مَدینَهُ العِلمِ وعَلِیٌّ بابُها»، که «وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا ۚ قُلْ کَفَى بِاللَّهِ شَهِیدًا بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ»،[۶] این توضیحی که وجود مقدّس کشّاف حقائق امام صادق علیه السلام دادند، این علم غیر از علوم رسمی و حوزوی هست، علوم رسمی و حوزوی هم اگر به آن مقصد علامتگذاری نکنند و فلشِ تعلیم و تعلّمِ حوزوی به سوی آن علم نباشد نتیجهای نخواهد داشت.
علم حصولیه باید به علم حضوری تبدیل شود
علوم حصولیه باید به علوم حضوری تبدیل بشود، معالِ این آن باشد که انسان از مرحلهی علم ذهنی به علم وجودی تبدیل بشود، علوم حصولیه قابل زوال است، «مَنْ یُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکَیْ لَا یَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَیْئًا».[۷]
این زوال و حدوثی که در علوم حوزوی و دانشگاهی هست، نشان میدهد که گوهرِ انسان تا خودِ گوهر وجود و حقیقتِ وجودی آدم «علم الهی» نشود… یکی از اسماء حسنی خدای متعال «حلیم» است، تا زمانی که انسان رنگ خدا نگیرد و وجود او علم نشود به مقصد نرسیده است، و بحمدالله همهی شما اهل تحقیق هستید، این آیه کریمه سوره مبارکه طلاق، «اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا»،[۸] اصلاً ما همهی کائنات را آفریدیم تا شما عالِم بشوید.
ولی کدام علم؟ خدای متعال دو علم را در این آیه کریمه مقصدِ آفرینشِ همهی کائنات معرّفی کرده است، یکی علم به قدرتِ مطلقهی خداست، یکی علم به علم لایتنهی پروردگار متعال است، «لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْمًا».
انسان چه زمانی میتواند به قدرت لایزال و علم نامحدود و لایتنهی علم پیدا کند؟
از این حدیث شریف که در مورد علم الکتاب و مقایسهی آن با علمٌ مِنَ الکتاب آمده است، نشان میدهد که اساساً حقیقتِ آن علم با این علومی که در حوزهها و دانشگاهها رایج است متفاوت است. در آنجا علم علمی است که همراه با قدرت است.
«قَالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتَابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ»،[۹] این یک نوع قدرتِ محیط است و استقرار یافتن در کرسی کن فیکون است که همینکه چیزی را اراده میکند میشود، اما منشأ اراده یک علم است، یک حقیقت دیگری است، یک نوری در وجود است، علم او کتاب باز نمیکند، به لغتنامه و دایره المعارف مراجعه نمیکند، این کتابِ درونِ اوست که پُر است، «سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَفِی أَنْفُسِهِمْ»،[۱۰] همینطور که کتاب آفاقی عینیتها هستند، ولی همه در حدّ خودشان عالم هستند، شعور دارند، مبدأ را نشان میدهند، شاهد بر وحدانیت پروردگار متعال هستند، مسبّح هستند، ساجد هستند، به سوی او روان هستند، «أَلَا إِلَى اللَّهِ تَصِیرُ الْأُمُورُ»،[۱۱] هم مبدأ را میشناسند، هم مسیر را میشناسند، هم مقصد را میشناسند، و دائماً هم در حال سیرورت هستند، وجود در حال تعالی پیدا کردن است، وجود در حال تکامل پیدا کردن است، در یک سیر جوهری به سوی خدا شدن هستند، به سوی مظهریت هستند.
منقلب شدنِ ساحرهای فرعون
ساحرهای فرعون گفتند: «إِنَّا إِلَى رَبِّنَا لَمُنْقَلِبُونَ»،[۱۲] خیلی عجیب بود، اینها این علم را از کجا آوردند؟ و این تعبیر بلند که عرفای ما باید زانو بزنند. اینها ساحرهای فرعون بودند و مشغولِ دنیا بودند، یکمرتبه چه شد؟ این چه معرفتی است؟ این چه علمی است؟ قرآن کریم تعبیر را نقل میکند وگرنه ما نمیتوانستیم چنین تعبیری را در مورد آنها ابداء کنیم، ولی این خیلی عجیب است، «إِنَّا إِلَى رَبِّنَا لَمُنْقَلِبُونَ»، این انقلاب چه انقلابی است؟ چطور مبدأ و مسیر و مقصد را پیدا کردند و متوجه شدند که این سیر سیرِ ذهنی نیست، سیرِ قراردادی نیست، سیرِ وجودی است، «إِنَّا إِلَى رَبِّنَا لَمُنْقَلِبُونَ».
علم امام زمان ارواحنا فداه
حضرت آصف وصی علیه السلام حضرت سلیمان علیه السلام یک درجه را دارد، یک روح دارد، یک حقیقتِ نوری در وجود خود دارد، این در مرحلهی وجودی یک علم است، این علم تصوّر نیست، تصوّر و تصدیق نیست، این علم یک حقیقتی است که هم خدای متعال را و هم خلق خدا را در وجود خودش دارد، و این با علم حضوری هم توحید را دارد و هم مرحلهای از اسماء الهی است، خودش اسمی از اسماء الهی است که این قدرت در او هست ولی تعبیر قرآن کریم تعبیرِ لطیفی است، میخواهد قدرت او را بیان کند که او ولایت دارد، او هرچه بخواهد، اراده ارادهی خداست، خودی ندارد، هرچه اراده کند او میگوید اراده کند و او مجریِ ارادهی این است، اراده مندک در ارادهی اوست.
لذا تا حضرت سلیمان علیه السلام پلک بهم بزند، قبل از مقداری که چشم بهم بزند، یعنی این مقدار هم زمان نخواست، یعنی در او در لازمان حضور دارد، او در لامکان حضور دارد، این علم علمی است که بشر باید به دنبالِ آن باشد. به حقیقتِ خارج از محدودهی زمان و مکان، آنجا حضور خودش را به امضای حضرت حق برساند، «إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ»،[۱۳] که اگر جان پاک باشد بشر با سیرِ همین علومِ حصولیه «یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ»،[۱۴] اگر همین علوم به سوی خدا باشد…
که در آن دیداری که مرحوم آشیخ محمدتقی آملی با امام زمان ارواحنا فداه داشته است، سوالاتی که کرده است، یکی از آنها همین بوده است که آیا این مسیری که در حوزهها رایج است را میپسندید؟ حضرت فرمودند: بله.
همین مسیر شیخ انصاری اعلی الله مقامه الشّریف را به آنجا رسانده است، همین مسیر علامه حلّی اعلی الله مقامه الشّریف را به جایی رسانده است که وقتی خودش در مسئلهای برداشت خاصّی دارد، وجود مبارک امام زمان ارواحنا فداه میفرمایند روایتی در فلان کتاب وجود دارد که با این نظریهی شما منافات دارد. یعنی حضرت به اجتهاد او در یک موضوع خاص کمک میکنند.
این علم در مقایسهی با علم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه که دیگر انسان هیچ راهی ندارد، که انسان بگوید من امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را میشناسم، قرآن کریم در مورد امیرالمؤمنین صلوات الله علیه «عِلْمٌ مِنَ الْکِتَابِ»[۱۵] میگوید، در مورد امیرالمؤمنین صلوات الله علیه «علم الکتاب» است نه یک علم، همهی کتاب!
حال این کتاب چیست که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه علم الکتاب دارند؟ اجمالاً آنچه آصف دارد، که اشراف اشرافِ وجودی است، وجود او متصرّف میشود، در خارج از زمان و خارج از مکان حضور پیدا کرده است، علم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه نسبت به آصف مانند علم دریا نسبت به قطره است، بلکه کمتر از قطره!
ما شیعیان امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هستیم، اینکه «علماء امّتی افضل من انبیاء بنی اسرائیل»، این درواقع در حال ایجاد انگیزه است، ایجادِ همّت میکند، باید خیلی بلند نظر باشید، باید ظرفیت خودتان را ظرفیت مظهریت برای امام زمان ارواحنا فداه ببینید.
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند: علم چند جزء است، من آن را آغاز میکنم و مهدیِ من آن را به خاتم میرساند. این علومی که خدای متعال بناست در ظرف وجودی بشر بریزد که بشر ظرف علم الهی بشود، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه آغاز کردهاند ولی ختم آن را به حضرت حجّت ارواحنا فداه واگذار کرده است.
بنابراین اینهایی که معلّم هستند… بشر هر اندازه که بالا برود، بالاتر از او وجود دارد، یکی از دلایلی که قطعاً ضرورت دارد خدای متعال با قاعدهی لطف حجّت خودش را بر روی زمین داشته باشد، این نیاز علمی بشر است، که بشر در علم میخواهد نامحدود باشد، و آن علم نامحدود که علم الکتاب است در وجود امام زمان ارواحنا فداه است.
حضرات معصومین علیهم السلام هم در مسائل علمی، کلامی، عرفانی و… دریای بیکران بودند، هر کسی در هر رشتهای به اوج خود رسیده است، حال خود او استاد میخواهد، بالاخره باید یک استادی باشد، مثلاً شیخ انصاری میخواهد نزد چه کسی یاد بگیرد؟ علامه حلّی میخواهد نزد چه کسی یاد بگیرد؟ خواجه نصیرالدین طوسی میخواهد نزد چه کسی علم یاد بگیرد؟ باید کسی بالاتر از او باشد که او نیازهای خودش را از او استضاعه کند و از وجود او دریافت کند.
لذا آمدن امام زمان ارواحنا فداه آمدنِ کمالِ مطلق است، آمدن علم مطلق است، آمدن قدرت مطلق است، و این علم و کمال و قدرت در وجود ایشان یک چیزی و یک حقیقت است، وجود وجودی است که احاطه دارد، چون احاطه علمی دارد، خدای متعال در این علم قدرتِ خودش را هم گنجانده است، «قَالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتَابِ».
جهت دیگر هم این دادرسی است، وقتی انسان نتوانست مشکل خودش را از چارچوبهای مادّی برطرف کند، اطبّاء درماندهاند و نتوانستهاند با انسان کاری کنند، آیا خدای متعال کس دیگری برای ما خلق نکرده است که ما به او پناه ببریم؟ امام زمان ارواحنا فداه غوث هستند، امام زمان ارواحنا فداه پناه هستند.
نقل داستانی از آشیخ بهاءالدین محلاتی رضوان الله تعالی علیه
دو روز قبل به خدمت یکی از علمای صالح در قم رسیدیم، پدر ایشان اهل تشرّفات زیادی بوده است که بعضی از اساتید ما مانند علامه آیت الله مصباح رضوان الله تعالی علیه و مرحوم آقای خزعلی رضوان الله تعالی علیه مطالبی از ایشان نقل میکردند.
من گفتم که شما مطالبی از پدرتان و دیگران در ارتباط با امکان تشرّف و فیض بردن از وجود امام زمان ارواحنا فداه بگویید.
ایشان چیزی از خودشان نگفت ولی دو سه تشرّف از پدر خود نقل کرد، یک تشرّف هم از مرحوم آشیخ بهاءالدین محلاتی در شیراز گفتند. آشیخ بهاءالدین محلاتی در جریان انقلاب جزو پیشگامان بودند، لذا ساواک و دستگاههای امنیتی خیلی حساس بودند، نفوذ آشیخ بهاءالدین محلاتی ایشان هم در استان فارس نفوذ خطرناکی برای این دستگاه بود، ایشان گفته بود که من حضرت حجّت ارواحنا فداه گله کردم، عرض کردم که آقا! شما هیچ اعتنایی به ما نمیکنید.
امام زمان ارواحنا فداه را در خواب دیده بود، حضرت فرموده بودند که اگر میخواهی بدانی که ما به شما توجّه داریم از فلانی که اینقدر مرید است و در خدمت شماست بپرسید که علّت این ارادت او چیست و چرا اینقدر به شما ارادت دارد.
این موضوع برای او خیلی تعجّبآور بوده است، بیدار میشود و به آن بندهی خدا میگوید که چرا شما با من رفیق شدهاید و اینقدر به ما لطف دارید و محبّت و خدمت میکنید؟ او میگوید: من یکی از عوامل خصوصی شاه بودم، بگونهای که بعضی از کارهای خطرناک را به من واگذار میکردند، شاه شخصاً از من خواست که من شما را ترور کنم…
آشیخ بهاءالدین محلاتی هم نماز جماعت را در هر سه وقت اقامه میکردند، مطالعه کردیم و بررسی کردیم و دیدیم که بهترین زمان نماز صبح است، در تاریکی میآید و کوچهها هم خلوت است و ما پاسبانهای معمولی را هم در آن روزها گشت میدادند را عوض کردیم و پاسبانهایی که همگام با ما بودند و اسرار نظام پهلوی را حفظ میکردند را آوردیم و بنا شد قبل از نماز صبح که ایشان در مسیر هستند که به نماز برسند، ما کار ایشان را تمام کنیم.
ما در آن ساعت معیّن بیدار شدیم و همهی مقدّمات را فراهم کردیم، ولی یک رعبی در وجود من ایجاد شد، گفتم این کار جهنّم است، من چطور بروم و یک عالِمِ بیگناهی را بکشم؟ اصلاً من اینکاره نبودم که از این فکرها کنم، ولی ناگهان یک تنبّهی در وجود من حاصل شد که ما چطور بتوانیم از عهدهی این خون بربیاییم؟ مگر شوخی است که انسان یک مجتهد در این حد را بکشد؟
هنگامی که مرعوب شدم گفتم نزد خود او بروم و استخاره کنم، حال در ذهن من رعبِ جهنّم بود، بالاخره این کار کارِ سادهای نیست، رفتم و استخاره کردم و ایشان قرآن را باز کردند و با یک حالی به من نگاه کردند و گفتند: این کار را نکن که جهنّم است.
ما هم دیدیم آن فکر خودمان با این استخاره خیلی عجیب است، گفتم هرچه بادا باد، من میدانم که اگر من این کار را نکنم من را میکشند، ولی بکشند.
ما این نقشه را اجرا نکردیم، فردا زنگ زدند و گفتند که اعلی حضرت با شما کار دارد، رفتم و گوشی را برداشتم و او گفت: آن چیزی را که گفتم را اگر انجام ندادهای انجام نده، با محاسبات ما جور در نمیآید. دیدم عجب کاری است، هم کار او را حفظ کردم و هم کار من را حفظ کردند. نه تنها برای من مشکلی پیش نیامد…
این مطلب را گفتم که خاطر شما جمع باشد، یک صاحبی دارید، یک آقایی دارید، والله از جزئیترین امور طلبه هم اطلاع دارد و هم بیتفاوت نیست، این را بدانید، خدای متعال چنین آقایی را بعنوان جلوهی رحمت خودش برای ما خلق کرده است، «خَلَقْتَهُ لَنا عِصْمَهً وَمَلاذاً»،[۱۶] مگر غیر این است؟
مسئول امور فرهنگی مسجد مقدّس جمکران به ما گفت: شنبه به اینجا بیا. گفتم: مگر شنبه چه خبر است؟ گفت: بعنوان آغاز ولایت حضرت، صبحگاهِ افسرانِ نیروهای مسلح در اینجا برگزار میشود و چند سال است که این کار انجام میشود، به آنجا میآیند و با امام زمان ارواحنا فداه تجدید بیعت میکنند.
امروز برای شما «اَللّـهُمَّ اِنّی اُجَدِّدُ لَهُ فی صَبیحَهِ یَوْمی هذا وَما عِشْتُ مِنْ اَیّامی عَهْداً وَعَقْداً وَبَیْعَهً لَهُ فی عُنُقی»،[۱۷] ان شاء الله دعای عهد را خواندهاید، اگر نخواندهاید بروید و بخوانید.
نکاتی در مورد جشنواره میرداماد
اما در ارتباط با زحماتی که دوستان عزیز ما کشیدهاند، نوکران امام زمان ارواحنا فداه، سربازان امام زمان ارواحنا فداه، افسران میدان جنگ نرم، و ان شاء الله وقتی تشریف میآورند در میدان نظامی هم خود شما خط مقدم باشید و جان شما این قابلیت را داشته باشد که حضرت بخرند و خون شما را هم ذخیره کنند.
اگر شما در این مقدان کوتاهی کنید نمیدانید به چه کسی جفا کردهاید، از عدم موفقیت حوزهها مطمئناً خود امام زمان ارواحنا فداه ناراحت میشوند، شما که عاشق هستید باید عاشقانه درس بخوانید و تحصیل کنید و این مسئلهی تحقیق و پژوهش و جهاد با بنان در کنار جهاد با بیان، این اصلاً سیرهی علمای شیعه و شاخص است.
مرحوم حاج آقا بزرگ تهرانی رضوان الله تعالی علیه این کتاب «الذریعه» را برای ارائهی کارنامهی حوزههای شیعه نوشتهاند، ان شاء الله گاهی ببینید و مراجعه کنید.
الحمدلله خدای متعال به شما نعمتهای خوبی داده است.
وقتی آقای حسینیان بعد از نماز میآیند و کتاب معرّفی میکنند، گاهی اوقات که خودم هم مینشینم، من چقدر پر میگیرم و اوج پیدا میکنم، ایشان کسی هستند که مرتب در حال مطالعه هستند.
آقای بلندقامت با چه روحیهای، الحمدلله شاداب به میدان آمدهاند.
ما دیداری با آیت الله اعرافی داشتیم، امیدی که ایشان به اینجا دارند فوق امیدی است که به بچههای دیگر دارند، حوزهی قم هم برای اینجا حساب خاصّی باز کرده است.
نشان میدهد که امام زمان ارواحنا فداه از شما توقع دارند، منتظر هستند که شما ان شاء الله در عرصهی علم و ایمان، در مسئلهی جهاد و اجتهاد ان شاء الله خط مقدّمی باشید، مایهی زینتِ امام زمان ارواحنا فداه باشید، مایهی زینتِ نایب امام زمان ارواحنا فداه باشید، شهدا را خشنود کنید، لذا ان شاء الله همهی شما در امر صاحبنظر بودن…
من گاهی به خدمت شما عرض کردهام که بزرگان ما اینطور بودند که پیشمطالعه میکردند، بعد به درس میرفتند، بعد از آن درس را یک مروری میکردند که ببینند آیا فهمیدهاند یا نه، بعد میرفتند و یک مرور اجمالی میکردند، بعد مطالعهی دقیق میکردند، بعد مباحثه میکردند، بعد تقریر.
حال این تقریر شما را از ابتدا صاحبنظر میکند، اگر کسی واقعاً با این سبک جلو برود که پیشمطالعه کند، در درس دقّت داشته باشد، ابهاماتی که در پیشمطالعه بوده است را رفع کند، گاهی قربه الی الله با ادب به استاد خود گیر بدهد و قصد فهمیدن داشته باشد، یعنی کلاس او پُربار باشد، وقتی که درس تمام شد در ذهن خودش یک مروری کند که ببیند آیا ابهامات او رفع شده است یا نه، بعد بیاید و مطالعهی دقیق کند و یادداشت کند و مباحثه کند و تقریر درس را به استاد ارائه کند.
بعد هم هر هفته یک روز را با استاد خودش بگذراند و آنچه به نظرش میرسد را مبادله و تعامل کند.
این تحلیل و این مطالعه عمیق، بعد هم تقریر و نوشتن، این سیرهی گذشتگان ما بوده است، و اینها چقدر مطالعه میکردند.
علامه امینی رضوان الله تعالی علیه میفرمایند که برای نوشتن الغدیر صد هزار جلد کتاب دیدهام! ده هزار جلد کتاب را از ابتدا تا انتها مطالعه کردهام.
این ده هزار جلد را سطر به سطر خوانده است و بقیه را مراجعه کرده است. در آن زمان که امکاناتی نبود به صد هزار جلد کتاب مراجعه کردهاند!
شما امروز مجهز هستید و میتوانید در عمر خود صرفهجویی کنید.
لذا من هم در کنار مدیران مدرسه دعاگو هستم و ارادت دارم و اینها را اعضای خودم میدانم، شما را برای آینده قشون امام زمان ارواحنا فداه… ان شاء الله این محیط پادگان حضرت حجّت ارواحنا فداه است و بناست کارشناسان مجهز به همهی امور تهاجمی و تدافعی باشید، لذا کسانی که در این میدان شرکت نکردهاند جا ماندهاند.
ان شاء الله همهی طلبههای ما در این عرصه حضور پیدا کنند و هر هفته یک مقالهای را ارائه بدهید، و امیدوار هستم آقای بلندقامت عزیز که در این جهت بحمدالله راست قامت هستند و تصمیم جدّی دارند ادامه و استقامت داشته باشند، ما هم در پادویی خودمان اگر چیزی لازم داشتید به هر قیمتی که هست در خدمت شما خواهیم بود.
آقای محسنی و دیگر دوستانشان در این جهت بحمدالله مصمم هستند، امیدوار هستم که برای امام زمان ارواحنا فداه آبرو باشید، شهدا را خشنود کنید، حضرت آقا با وجود شما احساس سربلندی کنند.
ان شاء الله خدای متعال شما را عزیز بدارد، ان شاء الله خدای متعال همهی شما را نور کند، ان شاء الله همهی شما علم و عدل و تقوا باشید، صلوات ختم بفرمایید.
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه رعد، آیه ۷ (وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَهٌ مِنْ رَبِّهِ ۗ إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ ۖ وَلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ)
[۳] الغیبه (للطوسی) ، جلد ۱ ، صفحه ۲۷۱ (أَحْمَدُ بْنُ عَلِیٍّ اَلرَّازِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَاقَانَ اَلدِّهْقَانِ عَنْ أَبِی سُلَیْمَانَ داد [دَاوُدَ] بْنِ غَسَّانَ اَلْبَحْرَانِیِّ قَالَ قَرَأْتُ عَلَى أَبِی سَهْلٍ إِسْمَاعِیلَ بْنِ عَلِیٍّ اَلنَّوْبَخْتِیِّ قَالَ: مَوْلِدُ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ اَلرِّضَا بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ اَلصَّادِقِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْبَاقِرِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ وُلِدَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ بِسَامِرَّاءَ سَنَهَ سِتٍّ وَ خَمْسِینَ وَ مِائَتَیْنِ أُمُّهُ صَقِیلُ وَ یُکَنَّى أَبَا اَلْقَاسِمِ بِهَذِهِ اَلْکُنْیَهِ أَوْصَى اَلنَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ اِسْمُهُ کَاسْمِی وَ کُنْیَتُهُ کُنْیَتِی لَقَبُهُ اَلْمَهْدِیُّ وَ هُوَ اَلْحُجَّهُ وَ هُوَ اَلْمُنْتَظَرُ وَ هُوَ صَاحِبُ اَلزَّمَانِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ إِسْمَاعِیلُ بْنُ عَلِیٍّ دَخَلْتُ عَلَى أَبِی مُحَمَّدٍ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی اَلْمَرْضَهِ اَلَّتِی مَاتَ فِیهَا وَ أَنَا عِنْدَهُ إِذْ قَالَ لِخَادِمِهِ عَقِیدٍ وَ کَانَ اَلْخَادِمُ أَسْوَدَ نُوبِیّاً قَدْ خَدَمَ مِنْ قَبْلِهِ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ وَ هُوَ رَبَّى اَلْحَسَنَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَالَ لَهُ یَا عَقِیدُ أَغْلِ لِی مَاءً بِمُصْطَکَى فَأَغْلَى لَهُ ثُمَّ جَاءَتْ بِهِ صَقِیلُ اَلْجَارِیَهُ أُمُّ اَلْخَلَفِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَلَمَّا صَارَ اَلْقَدَحُ فِی یَدَیْهِ وَ هَمَّ بِشُرْبِهِ فَجَعَلَتْ یَدُهُ تَرْتَعِدُ حَتَّى ضَرَبَ اَلْقَدَحَ ثَنَایَا اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَتَرَکَهُ مِنْ یَدِهِ وَ قَالَ لِعَقِیدٍ اُدْخُلِ اَلْبَیْتَ فَإِنَّکَ تَرَى صَبِیّاً سَاجِداً فَأْتِنِی بِهِ قَالَ أَبُو سَهْلٍ قَالَ عَقِیدٌ فَدَخَلْتُ أَتَحَرَّى فَإِذَا أَنَا بِصَبِیٍّ سَاجِدٍ رَافِعٍ سَبَّابَتَهُ نَحْوَ اَلسَّمَاءِ فَسَلَّمْتُ عَلَیْهِ فَأَوْجَزَ فِی صَلاَتِهِ فَقُلْتُ إِنَّ سَیِّدِی یَأْمُرُکَ بِالْخُرُوجِ إِلَیْهِ إِذَا جَاءَتْ أُمُّهُ صَقِیلُ فَأَخَذَتْ بِیَدِهِ وَ أَخْرَجَتْهُ إِلَى أَبِیهِ اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ أَبُو سَهْلٍ فَلَمَّا مَثُلَ اَلصَّبِیُّ بَیْنَ یَدَیْهِ سَلَّمَ وَ إِذَا هُوَ دُرِّیُّ اَللَّوْنِ وَ فِی شَعْرِ رَأْسِهِ قَطَطٌ مُفَلَّجُ اَلْأَسْنَانِ فَلَمَّا رَآهُ اَلْحَسَنُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ بَکَى وَ قَالَ یَا سَیِّدَ أَهْلِ بَیْتِهِ اِسْقِنِی اَلْمَاءَ فَإِنِّی ذَاهِبٌ إِلَى رَبِّی وَ أَخَذَ اَلصَّبِیُّ اَلْقَدَحَ اَلْمَغْلِیَّ بِالْمُصْطُکَى بِیَدِهِ ثُمَّ حَرَّکَ شَفَتَیْهِ ثُمَّ سَقَاهُ فَلَمَّا شَرِبَهُ قَالَ هَیِّئُونِی لِلصَّلاَهِ فَطُرِحَ فِی حَجْرِهِ مِنْدِیلٌ فَوَضَّأَهُ اَلصَّبِیُّ وَاحِدَهً وَاحِدَهً وَ مَسَحَ عَلَى رَأْسِهِ وَ قَدَمَیْهِ قَقَالَ لَهُ أَبُو مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَبْشِرْ یَا بُنَیَّ فَأَنْتَ صَاحِبُ اَلزَّمَانِ وَ أَنْتَ اَلْمَهْدِیُّ وَ أَنْتَ حُجَّهُ اَللَّهِ عَلَى أَرْضِهِ وَ أَنْتَ وَلَدِی وَ وَصِیِّی وَ أَنَا وَلَدْتُکَ وَ أَنْتَ مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَلَدَکَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ أَنْتَ خَاتَمُ اَلْأَوْصِیَاءِ اَلْأَئِمَّهِ اَلطَّاهِرِینَ وَ بَشَّرَ بِکَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَمَّاکَ وَ کَنَّاکَ وَ بِذَلِکَ عَهِدَ إِلَیَّ أَبِی عَنْ آبَائِکَ اَلطَّاهِرِینَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَى أَهْلِ اَلْبَیْتِ رَبُّنَا إِنَّهُ حَمِیدٌ مَجِیدٌ وَ مَاتَ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ مِنْ وَقْتِهِ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ .)
[۴] سوره مبارکه هود، آیه ۸۶ (بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ ۚ وَمَا أَنَا عَلَیْکُمْ بِحَفِیظٍ)
[۵] سوره مبارکه جمعه، آیه ۲ (هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ وَإِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ)
[۶] سوره مبارکه رعد، آیه ۴۳
[۷] سوره مبارکه نحل، آیه ۷۰ (وَاللَّهُ خَلَقَکُمْ ثُمَّ یَتَوَفَّاکُمْ ۚ وَمِنْکُمْ مَنْ یُرَدُّ إِلَىٰ أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکَیْ لَا یَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَیْئًا ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ قَدِیرٌ)
[۸] سوره مبارکه طلاق، آیه ۱۲ (اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْمًا)
[۹] سوره مبارکه نمل، آیه ۴۰ (قَالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتَابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ ۚ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قَالَ هَٰذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی أَأَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ ۖ وَمَنْ شَکَرَ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ ۖ وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ رَبِّی غَنِیٌّ کَرِیمٌ)
[۱۰] سوره مبارکه فصلت، آیه ۵۳ (سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَفِی أَنْفُسِهِمْ حَتَّىٰ یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ ۗ أَوَلَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ)
[۱۱] سوره مبارکه شوری، آیه ۵۳ (صِرَاطِ اللَّهِ الَّذِی لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ ۗ أَلَا إِلَى اللَّهِ تَصِیرُ الْأُمُورُ)
[۱۲] سوره مبارکه زخرف، آیه ۱۴
[۱۳] سوره مبارکه فاطر، آیه ۱۰ (مَنْ کَانَ یُرِیدُ الْعِزَّهَ فَلِلَّهِ الْعِزَّهُ جَمِیعًا ۚ إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ ۚ وَالَّذِینَ یَمْکُرُونَ السَّیِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ ۖ وَمَکْرُ أُولَٰئِکَ هُوَ یَبُورُ)
[۱۴] سوره مبارکه مجادله، آیه ۱۱ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا قِیلَ لَکُمْ تَفَسَّحُوا فِی الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا یَفْسَحِ اللَّهُ لَکُمْ ۖ وَإِذَا قِیلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ ۚ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ)
[۱۵] سوره مبارکه نمل، آیه ۴۰ (قَالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتَابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ ۚ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قَالَ هَٰذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی أَأَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ ۖ وَمَنْ شَکَرَ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ ۖ وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ رَبِّی غَنِیٌّ کَرِیمٌ)
[۱۶] دعای ندبه
[۱۷] دعای عهد