«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مقدّمه
«وَلَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ»،[۲] «الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاهَ وَآتَوُا الزَّکَاهَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَهُ الْأُمُورِ».[۳]
تسلیت عرض میکنم به وجود مبارک مبارک صاحب این کشور، ولی نعمتمان، آقا علی بن موسی الرضا علیه آلاف التّحیّه و الثّناء.
حضرت رضا صلوات الله علیه به «ریّان بن شبیب» فرمودند پدرم حضرت موسی بن جعفر علیه السلام وقتی هلال محرّم وارد میشد، هم دیده نمیشد که خودشان بخندند، و هم شیعیان را به عزادار بودن تشویق مینمودند.
ماه ماهِ ماتم است، ماهِ حزنِ آل رسول است، لذا این ایام حزن و اندوه را در قدم اول به امام زمان ارواحنا فداه و در قدم دوم به همهی موالیان و دلدادگان که خودشان را عزادار میبینند، و جمع نورانی حاضر در این مسجد تسلیت عرض میکنیم.
نصرت از آنِ خدای متعال است
ما در قرآن کریم کلماتی داریم که این کلمات در تربیت و تنبّه و هدایت ما رسالتی دارد، یکی از آن کلمات «نصرت» است، نصرت از آنِ خدای متعال است، «وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ»،[۴] کمک فقط از ناحیهی خدای متعال است، اگر کسی خیال کند کسی را غیر از خدای متعال دارد اشتباه میکند، همهی ما بیکس هستیم، نه اینکه در قبر بیکس باشیم که فرزندانمان ما را به آنجا میبرند و میگذارند و برمیگردند، همهی دوستان و عزیزانمان که ما فکر میکردیم اینها میتوانند کاری برای ما کنند، وقتی به آنجا میرسد هیچ کاری از هیچ کسی ساخته نیست، آنجا ما بر خدای متعال وارد میشویم. در این نماز میّت به خدای متعال عرضه میداریم که خدایا! این بندهی توست که «انَّکَ قَبَضتَ رُوحَهُ الَیکَ وَقَد احْتاجَ الی رَحْمَتِکَ واَنتَ غَنِیٌّ عَنْ عَذابِهِ»، ما به رحمت خدا محتاج هستیم، خدایا! این بندهی توست، روح او را گرفتی، تو از عذاب او بینیاز هستی ولی او به رحمت تو سخت محتاج است، غیر از تو دیگر کسی را ندارد، «نَزَلَ بِکَ وَاَنْتَ خَیْرُ مَنْزُولٍ بِهِ»، این بندهی تو بر تو وارد شد، تو هم بهترین کسی هستی که کسی به تو وارد بشود.
لذا نصرت و یاوری و کمک و دستگیری و گرهگشایی، فقط و فقط برای خداست، اگر بندهای هم کمکی میکند و گرهای باز میکند خدا وسیله قرار میدهد، خدا بدونِ او هم میتواند گرهی بنده را باز کند، ولی این لطفی است که بندگان خدا مظهریتی برای صفات الهی پیدا کنند، خدا واسطه قرار میدهد تا اینهایی که به یکدیگر کمک میکنند، اینها را مورد لطف خود قرار بدهد، وگرنه خدا در روزی دادن و شفاء دادن و کمک کردنِ در برابرِ دشمن احتیاجی به بندگان خود ندارد. خدای متعال در جنگ با دشمنان احتیاجی به سلاح و قشون ما ندارد، خدای متعال ابرهه را با گنجشکهای کوچک و قشون خود نابود کرد، یک تیری از دست یک بشری به سوی آن لشگرِ جرارِ جسوری که قصد تخریب کعبه را داشتند، حتّی یک موحد هم مقابله نکرد، پیشاپیش حضرت عبدالمطلب هم اعلان کرد که من جنگی با تو ندارم و من اصلاً از خانهی خدا دفاع نمیکنم، من از مالِ خدا دفاع میکنم، این خانهی خدا هم برای کس دیگری است، صاحبخانه از خانهی خودش دفاع خواهد کرد، «أَنَا رَبُّ اَلْإِبِلِ وَ إِنَّ لِلْبَیْتِ رَبّاً سَیَمْنَعُهُ».[۵]
خدای متعال در طول تاریخ فراوان از این کارها کرده است، که اگر زمانی کسی رزمنده است گمان نکند که اگر او به جبهه نرفته بود امروز مملکت نابود بود، نه، خدای متعال کارِ خود را بلد است، اما این عزّتی بود که به رزمنده داده است، این درجهای بود که به شهید داده است، خواسته است عدّهای که دلِ پاک و نفس زکیّه دارند، اینها را به ملأ اعلی ببرد و در اعلی علییّن مقام «عندیّت» بدهد و خودِ خدای متعال از اینها پذیرایی کند، خدای متعال اینها را دوست دارد، خدای متعال کسی را که دوست دارد، اینها را جبههای میکند، «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُمْ بُنْیَانٌ مَرْصُوصٌ»،[۶] چون رزمنده محبوب خدای متعال است، لشگری که از دین دفاع میکند، از ولایت دفاع میکند، از کشور اسلامی دفاع میکند، از نظام اسلامی دفاع میکند، این کسب محبوبیت در محضر خدای متعال است، این لطفی است که خدای متعال به رزمنده کرده است، نه اینکه رزمنده لطفی به خدای متعال کرده باشد و منّتی بر خدا داشته باشد، نه! خدای متعال احتیاج ندارد، دینِ خدا هم احتیاجی ندارد، قرآنِ خدا هم احتیاجی ندارد.
به یاد داشته باشیم که قرآن کلام خداست
خدای متعال پیشاپیش هم با قاطعیت اعلان فرموده است که «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ»،[۷] ما خودمان این ذکر را… این تعبیر خیلی عجیبی است، قرآن کریم اسامی مختلفی در خودِ قرآن دارد، یکی از آنها «قرآن» است، ما توجه نداریم که قرآن است، اگر توجه داشتیم قرآن خواندنِ ما، یا حمد و سورهای که در نماز میخوانیم حالِ دیگری پیدا میکرد، قرآن قرائت خداست، خدای متعال هیچ کتابی از کتب آسمانی را قرائت نکرده است، کتاب بوده است، نوشته بوده است، لوح بوده است، ولی خودِ خدای متعال این آخرین کتاب را برای پیغمبر خود قرائت کرده است، و خدای متعال این قرائت را دائماً دارد، یکی از صفات الهی «متکلّم» است، این کلام الله است و خدای متعال دائماً کلام خود را میگوید، این قرائتِ خدای متعال است، قرآن است یعنی قرائت خداست، لذا هر وقت قرآن میخوانید به یاد داشته باشید که کلام کلامِ خدای متعال است و خدای متعال میگوید، من بلندگوی خدا هستم و کلام خدا را به زبان میآورم، گوینده خودِ خداست، اگر انسان احساس کند که خدای متعال با من حرف میزند، ولی مانند بچهای که مادر به او حرف زدن یاد میدهد و مدام به دهان او میاندازد که فلان کلمه را بگو، درواقع مادر میگوید و طفل از مادر تقلید میکند و آرام آرام حرف زدن یاد میگیرد، خدای متعال قرائت میکند، خدای متعال حرف میزند و ما کلامِ خدا را از خودِ خدای متعال اخذ میکنیم و افتخار داریم که خدا میگوید و من هم میگویم، این «اِیّاکَ نَعبُدُ وَ اِیّاکَ نَستَعین»[۸] را که من نمیگویم، خدای متعال به من میگوید که من به تو میگویم و تو بگو که «اِیّاکَ نَعبُدُ وَ اِیّاکَ نَستَعین».
اگر انسان این معرفت را داشته باشد چه حالی برای انسان پیش میآید؟ وقتی در محضر قرآن کریم مینشیند باور داشته باشد که در محضر خدای متعال نشسته است و وقتی میخواند باور داشته باشد که خدای متعال میخواند، این کلام کلامِ اوست، این قرائت قرائتِ اوست، این افتخار به من داده شده است که در محضر او باشم و قرائت را از محضرِ خودِ او بگیرم و همانها را تکرار کنم، این قرآن است.
قرآن از دو بُعدِ متفاوت
قرآن هدایت است، «ذَلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ»،[۹] نامِ این کتاب هدایت است، «هُدًى لِلنَّاسِ»[۱۰] است…
باران که در لطافت طبعش خلاف نیست در باغ لاله روید و در شورهزار خز
قرآن کریم مانند باران میبارد، به آدمهای بد هم رسیده است، امروز تمام دنیا از این کتاب اطلاع دارند، و این انقلاب ما، و این رسانهی ما، و این شبکههایی که مؤمنین و علما با این شبکهها ندا و قرائت الهی را به نقاط مختلف عالم میرسانند، اما چقدر از این قرآن نور میگیرند؟ همهی مردم میشنوند و مانند آفتاب به همه میتابد، اما درختی که خشکیده است با نور آفتاب رشد نمیکند، اینکه جان دارد و حیات دارد استفاده میکند، آن کسی که مُرده است که استفاده نمیکند.
لذا هم «هُدًى لِلنَّاسِ» است، برای اینکه به همه میرسد، هم «هُدًى لِلْمُتَّقِینَ» است، برای اینکه غیرِمتّقین زنده نیستند و بهرهای از قرآن نمیبرند، «وَلَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا».[۱۱]
بزرگی به من میگفت که هر زمانی که میخواهی قرآن کریم بخوانی استغفار کن، برای اینکه خودِ قرآن گفته است که «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَلَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا».
این قرآن از دیدگاهِ این آیه دو خصوصیت دارد، یکی «شفاء» است، درمان است، درمانِ همهی دردهاست، ما اگر باور داشته باشیم قرآن شفاست، شفای مطلق هم هست، شفای حسد و تکبّر و حرص و کینهتوزی هست، بعضیها خیلی اذیت میشوند، زمانی یک کسی بیاحترامی کرده است و بصورتِ یک زخمی برای این شخص مانده است، چرا خودآزاری میکنی؟ تمام کن، دلِ خودت را پاک کن، به روی این زخم یک مرهمی بگذار، آرام بگیر، خوشبین باش، باگذشت باش، خدای متعال هیچ وقت مُچِ تو را برای این همه گناه نگرفت، هیچ وقت نگفت دیگر به خانهی من نیا، هیچ وقت نگفت که دیگر برای من نماز نخوان، با همهی گناهانمان ما را میبخشد و ما را دعوت میکند، هر روز پنج مرتبه از ما دعوت میکند و میگوید بیا و با من حرف بزن که من منتظر هستم، زود بیا، چشم به راهِ تو هستم، «حیَّ عَلَی الصَّلاه»، «حیَّ عَلَی الفَلاح»، «حیَّ عَلَی خَیرِالعَمَل»، خودِ خدا میفرماید که زود بیا که منتظرِ تو هستم، با این همه گناهی که ما داریم!
ولی ما اقوام و دوستان خودمان را سریع با یک بهانه از دست میدهیم و دیگر قطع رابطه میکنیم، این بر خلافِ صفاتِ خدای متعال است، صفاتِ خدا صفاتِ عالیه است، بشر باید خودش را با این صفات عالیه تطبیق بدهد.
قرآن هدایت است، قرآن شفاست، ولی برای چه کسی؟ برای مؤمنین. حال مؤمن کیست؟
ان شاء الله در شبهای بعد بعضی از صفات مؤمنین را از قرآن کریم برای شما عرض میکنیم، ولی اگر کسی مؤمن نباشد ظالم است. توجّه کنید که ظالم را در برابرِ عادل قرار نداده است، ظالم را در برابرِ مؤمن قرار داده است، «شِفَاءٌ وَرَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَلَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا».
ظلم چیست؟ «وَمَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ»،[۱۲] هر کسی حدود الهی را رعایت نکرد، چشم او خطا رفت، وقتی غیبتِ کسی را میکردند نشست، بر علیه یک مؤمنی شایعهپراکنی میکردند و این شخص هم نشست و گوش کرد، «السّامِعُ للغَیبَهِ أَحَدُ المُغتَابِینَ»، چه خودِ انسان غیبت کند و چه غیبت بشنود، غیبت شنونده مانندِ غیبتکننده است، و گناهِ غیبت از زناء بالاتر است، در صریح آیهی قرآن این است که حکمِ زناء جهنّم است، هم به جهنّم میرود و هم در جهنّم ذلیل میشود، آنجا به او اهانت میکنند و او بیآبرو میشود. غیبت لذّتی هم ندارد ولی خورشتِ مجالس است!
انسانی که غیبت میکند، انسانی که دروغ میگوید، انسانی که در خانواده، چه مرد به زن و چه زن به مرد، پرخاش میکند، این ایضاء مؤمن هست، اهانتِ به مؤمن هست، ظلم به مؤمن هست، قطع رحم هست، این همه عناوینِ کیفری دارد، اینها موجب میشود که انسان ظالم میشود.
وقتی صفتِ ظلم در ما هست، قرآن کریم میفرماید همین قرآنی که برای مؤمن شفاء است برای تو درد است و دردِ تو را اضافه میکند.
لذا قبل از آنکه قرآن کریم بخوانیم استغفاری کنیم، نماز توبهای بخوانیم، از خدا بخواهیم که ما را ببخشد و به ما رحم کند، به خدای متعال عرض کنیم که آمدهایم از قرآن تو شفاء بگیرم، نیامدهایم که دردی بر دردهای من اضافه بشود، قرآن شفاء است، قرآن هدایت است، قرآن نور است.
قرآن «ذکر» است
قرآن «ذکر» است، «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ»، قرآن «ذکر» است، «وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ»،[۱۳] ما قرآن کریم را تیسیر کردیم، که اگر کسی خیلی خبیث نباشد و خیلی حجابهای گناه نداشته باشد، دلِ او با آیههای قرآن میجوشد، متنبّه و منقلب میشود و توبه میکند، «فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ»، خدای متعال میفرماید یعنی در میان شما کسی نیست که وقتی قرآن میخواند مدّکر و متذکّر بشود و دلِ او تکان بخورد؟
اگر قرآن خواندیم و تغییر نکردیم
فرمود «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا»،[۱۴] اگر قرآن کریم خواندیم ولی متذکّر نشدیم، ولی نور نگرفتیم، ولی تغییر نکردیم، ولی بدیهایمان را به خوبی تبدیل نکردیم، ولی بر ایمان ما اضافه نشد، باید بگردیم و ببینیم کجای ایمان ما خراب است و پایه ندارد و بر سرِ ما خراب شده است.
خدای متعال با کلمهی «إنَّمَا» میفرماید، «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ»، مؤمنین منحصراً کسانی هستند که دلشان با یاد خدا تکان میخورد و خداترس میشوند و وقتی آیات قرآن برای اینها تلاوت میشود بر ایمانشان اضافه میشود، اگر قرآن میخوانیم ولی غیبت را ترک نمیکنیم، اگر چشم کسی بدعادت شده است چشم او درست نشد، حلالخور نبود حال حلالخور نشد، این معلوم میشود که مشکل دارد، باید برود و ایمان خودش را تحصیل کند، خدای متعال به مؤمنین خطاب میکند که «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا»،[۱۵] این ایمانِ شما ایمانِ ریشهدار نیست که در قبر به دادِ شما برسد، ای مؤمنین! ایمانِ خودتان را ایمانِ واقعی کنید، «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا».
یکی از مسائلی که باید در زندگی به آن توجّه داشته باشیم نیاز به نصرتِ خدای متعال است، ما به کمک خدای متعال نیاز داریم، دم به دم فقیر هستیم، دم به دم محتاج و غریب و بیکس هستیم، همه کسِ ما خداست، همه کارهی ما خدای متعال است.
بهترین سوغاتیِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم از معراج
بهترین سوغاتی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم از عرش خدای متعال برای امّت خود آورده است «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ» است. ان شاء الله خدای متعال مرحوم آقای بهجت اعلی الله مقامه الشّریف را رحمت کند، انسانِ عجیبی بود، کسی ایشان را نشناخت، زمانه ایشان را نشناخت، گنج عظیم عرش خدا بود که در میانِ ما بود، بشر نبود فوقِ بشر بود. آقای بهجت فرمودند کثرتِ ذکر «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ» باعثِ بالا رفتنِ همّت انسان میشود، دیگر به دنبال قاذورات دنیا نمیروید، به دنبالِ بهشت میروید، به دنبالِ همسایگیِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه میروید، به دنبالِ کربلا و مکه و نجف و سامرّا میروید، غصهی آنها را میخورید که چرا امسال اربعین به زیارت مشرّف نشدهایم، چرا نمیتوانیم روز عاشورا کربلا باشیم. اگر کسی غصهی دنیا را بخورد همّتِ خیلی پایینی دارد، دنیا پست است، اصلاً دنیا یعنی پست، از دناعت است، یعنی پست است، آدمی که دنیاپرست است همّتِ پایینی دارد و خودِ او هم پست است، آدمی که آخرتطلب است و خداطلب و خداجو هست، همّتِ این شخص بالاست.
یکی از اموری که همّت را بالا میبرد کثرتِ ذکر «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ» است.
این سوغاتیِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم از سفر معراج برای امّت است، این نشان میدهد که هیچ چیز و هیچ نیرویی وجود ندارد که دیگری را کمک کند، نیرو و قوّه فقط برای خدای متعال است.
بنابراین انسان در زندگی کسی را بجز خدای متعال ندارد، «یَا عِمادَ مَنْ لَاعِمادَ لَهُ»، این دعای علقمه را غنیمت بشمارید، این لطفی است که امام صادق علیه السلام چنین سفرهای را بعد از زیارت عاشورا برای شما پهن کرده است.
«لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ».
اگر بجز خدا یاری نداریم، اگر غیر از خدا یاوری نداریم، اگر بجز او ناصر و دادرس و فریادرسی نداریم، چکار کنیم که خدا کمک خود را از ما دریغ ندارد و ما را رها نکند؟
نصرت و خذلان
خذلان در مقابلِ نصرت است.
در این دعای ابوحمزهی ثمالی در ماه مبارک رمضان… آقای بهجت اعلی الله مقامه الشّریف میفرمودند که این دعا اختصاص به ماه رمضان ندارد، فرمودند الآن تردید دارم که خودم یا کسی از علماء در نجف گفت که سحر به حرم امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بروم و ببینم چند نفر در قنوت نماز وترشان دعای ابوحمزه ثمالی را میخوانند.
پسرِ مرحوم آسیّد مرحوم جمال الدّین گلپایگانی میگفتند پدرم آیت الله العظمی آسیّد محمد جمال گلپایگانی… که آقای بهجت بشدّت به ایشان اعتقاد داشتند و میگفتند که من خودم از او کرامت دیدهام و اهل کرامت بود… آسیّد مرحوم جمال الدّین گلپایگانی رضوان الله تعالی علیه میگفت بدونِ استثناء در تمام قنوت نماز شبها تمام دعای ابوحمزه را با گریه میخواند، اشک میریخت و دعای ابوحمزه میخواند.
در این دعای ابوحمزه یک جملهای دارد که خیلی هشداردهنده است و باید ما را متوجه کند که بدونِ رهیافتگانِ راهِ خدا نفس نکشیم، هر روز یک انرژی از آنها بگیریم و بیمه بشویم، «أَوْ لَعَلَّکَ فَقَدْتَنِى مِنْ مَجالِسِ الْعُلَماءِ فَخَذَلْتَنِى»، مقابلِ نصرت «خذلان» است، اگر خدای متعال دستِ کسی را بگیرد منصور است، اگر خدای متعال دست کسی را رها کند مخذول است، مخذول در مقابلِ منصور است. در این جملهی دعای ابوحمزه ثمالی که امام سجّاد علیه السلام با خدای متعال صحبت میکند، یکی از جاهایی که باعث میشود خدای متعال دست بنده را رها کند و از بنده دستگیری نکند، وای بحال کسی که خدای متعال نظرِ خود را از او بردارد و بگوید من دیگر کاری به کار تو ندارم و برو، «أَوْ لَعَلَّکَ فَقَدْتَنِى مِنْ مَجالِسِ الْعُلَماءِ فَخَذَلْتَنِى»، نکند بگویی که من به سراغ علماء نمیروم، من را در مجالس علمی، پای صحبتها و حدیثها و تفسیرها ندیدی، در این صورت به خذلان میروی.
چون مشتری مسجد و عالم و شهید و امام و پیغمبر نبودم گفتی برو که من کاری به کار تو ندارم.
منصور در مقابلِ مخذول است، خدای متعال دستِ بندهی خود را میگیرد و او را پا به پا راه میبرد، او را لحظهای به خودش واگذار نمیکند که به گودال جهنّم بیفتد، ما هر قدمی که برمیداریم نمیدانیم که این قدم ما به سوی بهشت است یا به سوی جهنّم است.
لذا حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه حدیثی دارند که ان شاء الله در شب بعد آن حدیث را خواهم خواند، «وَالنّارُ أمامی»،[۱۶] همیشه جلوی پای من آتش است، اگر خدا من را نگیرد من به آتش میافتم، خدای متعال لحظه به لحظه نمیگذارد من به داخل آتش بیفتم، اگر یک لحظه دست من را رها کند من به داخل آتش میافتم.
چه کنیم که در آتش نیفتیم؟ چه کنیم که ساقط نشویم؟ چه کنیم که در باتلاق گناه فرو نرویم که دیگر نتوانیم بالا بیاییم؟
خدای متعال در این آیه سوره مبارکه حج یکی از راههایی که جلب نصرت خدا میکند را به ما گفته است، «وَلَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ»،[۱۷] هرآینه مطمئناً هر کسی که خدا را کمک کند خدا او را کمک میکند.
این نصرت طرفینی است، محبّت دو طرفه است، محبّتِ یک طرفه نمیشود، اگر میخواهی خدا تو را کمک کند باید خدا را کمک کنی، من چطور میتوانم خدا را کمک کنم؟ کمکِ خدا درواقع کمکِ خودمان است، خدای متعال احتیاجی به کمک ندارد، چکار کنم که این نصرتِ خدا حساب بشود؟
درنگی بر آیه ۴۱ سوره مبارکه حج
یک: «الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاهَ»،[۱۸] اینهایی که قدرتی پیدا کردهاند، دولتی تشکیل دادهاند، حکومتی تأسیس کردهاند، این حکومت، این دولت، این کانونِ قدرت، اولین چیزی که هست پُر کردنِ جیب خودش و اقوامش نباشد، اولین کارِ آن چیدنِ نورچشمیها دورِ خودش نباشد، اولین کاری که در نظام اسلامی، خدای متعال آن را بعنوان نصرت خودش میخواهد این است که نماز بخوانند، نمازِ نیمهجانِ بیرمقِ افتاده را بلند کن، این چه نمازی است که میخوانی؟ «إِنَّ الصَّلَاهَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ وَلَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَر»،[۱۹] وقتی نمازِ روپا ایستاده است، نمازِ قدکشیده است، نمازِ سروقامت است، نمازِ نیرومند است که انسان را از فحشاء و منکر نگه دارد، نمازی که جلوی گناه را نمیگیرد نمازِ مُرده است، باید نماز را زنده کنیم، باید نماز را بلند کنیم، «أَقَامُوا الصَّلَاهَ»، و این حکومت است، این آموزش و پرورش است، این وزارت علوم است، این وزارت ارشاد است، این رسانهی ملّی است، این روزنامههاست که حکومت باید مدیریت کند و رها نکند که به خدا و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و شهدا بد بگویند، باید اینها را اصلاح کرد تا فضا فضای عبادی باشد، فضا فضای محبّت خدا باشد، فضا فضای عشقبازی با خدا باشد، نماز عشقبازی با خداست، خدا بندهی خود را خیلی دوست دارد، میگوید آیا نمیخواهی بیایی بنشینی و با من حرف بزنی؟ «أَنَا جَلِیسُ مَنْ ذَکَرَنِی»،[۲۰] من هر کسی مرا یاد میکند همنشین هستم، من با تو نشستهام، بعد میفرماید «أَقِمِ الصَّلَاهَ لِذِکْرِی»،[۲۱] وقتی نماز میخوانی با من همنشین شدهای و من تو را دعوت کردهام، من تو را دوست داشتم که گفتم بیا تا با من حرف بزنی، بیا، این عشقِ خدای متعال است.
آن نمازهای عاشقانه کجاست؟ آن نمازهای عارفانه کجاست؟ «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ * الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ»،[۲۲] این خشوع در نماز کجاست؟
خدای متعال اینها را از وظایف حکومت میداند، حال یک کسی حکومت هم نیست، امام جماعتی است که در محل نفوذ دارد، خودِ این موضوع یک قدرتی است، خدای متعال این تمکّن و اقتدار را داده است، شاید یک نفر یک سرداری است که عدّهای او را بخاطرِ سوابقِ جبههای او دوست دارند، «الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاهَ»، بیایید و به دادِ نماز برسید، این نمازها را درست کنید، به این نمازها روح بدهید، این دلها را در نمازها وصل کنید، این چه نمازی است؟ وقتی که «الله اکبر» میگوید ذکرِ او به هزار جای مختلف میرود، وقتی سلام نماز را میدهد میگوید نماز تمام شد! حتّی یک لحظه هم با خدا نبوده است، این چه نمازی است، «أَقَامُوا الصَّلَاهَ»، نماز را بپا دارید.
«وَآتَوُا الزَّکَاهَ»… همیشه ارتباط با خدا، ملازمِ ارتباط با خلق خداست، کسی خودش را کنار بکشد و منزوی باشد، بگوید من کاری به این کارها ندارم، میخواهم بروم و عبادت کنم، خدمت به بندگان خدا، از لوازمِ ایمان است، «مَن اَصبَحَ وَ لَم یَهتَمَّ بِاُمورِ المُسلِمینَ فَلَیسَ بِمُسلِم»،[۲۳] اگر کسی صبح کند و کاری به کارِ فقرا و گرفتارها و مظلومین و مریضها و کرونازدهها و این دخترهای در خانه ماندهی بیجهیزیه و پسرانِ عذبِ مبتلا به گناه نداشته باشد مسلمان نیست.
لذا همه جا خدای متعال در کنار «صلاه» مسئلهی «زکات» را بیان فرموده است، اصلاً انسان با دو بال به خدای متعال نزدیک میشود، یک مورد نماز و مورد دوم هم کمک به فقرا است، دست گرفتن از افرادی که احتیاج به کمکِ ما دارند و ما میتوانیم اینها را بلند کنیم و به اینها آبرو بدهیم و نگذاریم سرافکنده زندگی کنند…
مورد سوم: «وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ»، امر به معروف و نهی از منکر را عادی نگیرید، اگر کسی امر به معروف و نهی از منکر را جزو زندگی خود قرار نداد خدای متعال او را رها میکند، یا رب نظرِ تو برنگردد… خدای متعال دیگر نگاه نمیکند، خدای متعال دیگر اعتناء نمیکند، خدای متعال دیگر کمک نمیکند، خدای متعال رها میکند، «وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ»، لازمهی جذبِ نصرتِ خدا و جلبِ حمایتِ خدای متعال این است که انسان اهلِ امر به معروف و نهی از منکر باشد. امر به معروف این است که آن چیزهایی که فطرت انسان آنها را میشناسد، هر بچهای از ظلم متنفّر است، چون منکر است، ولی محبّت را دوست دارد، احسان را دوست دارد، چرا اینطور است؟ با اینکه کسی برای او تبلیغ نکرده است.
کارهای خوب برای فطرت شناختهشده است و معروف است، کارهای بد برای فطرتها و خمیرهی انسان ناشناس و منکر است، لذا انسان با کسی که آشنا هست رفیق است، همینکه او را میبینید با او سلام میکند و دست میدهد، الآن هم که کرونا اجازهی دست دادن را از ما گرفته است، با این کرونا چه توفیقاتی از ما سلب شده است، نمیدانم چه کردهایم که اینطور مبتلا شدهایم، آیا نمیخواهیم برگردیم؟ نسخه به دست خدای متعال است، بشر عاجز شده است، آیا نمیخواهیم راه جدیدی را با حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه باز کنیم که حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه این بلا را ببرند؟
«وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ».
این ایام ایامِ امر به معروف و نهی از منکر است، از خودمان شروع کنیم، گاهی به خودمان نهیب بزنیم، اول به خودتان نهیب بزنید، خودمان را وادار کنیم که این چند روز باقیمانده کارهای خوب کنیم و عبادتهای بیشتری کنیم و یک ختم قرآنی داشته باشیم، این ختم قرآن که به ماه مبارک رمضان اختصاص ندارد، نماز جعفر طیّار بخوانیم، به عیادت مریضها برویم، به جانبازان و معلولین سرکشی کنیم، یتیمی را نوازش کنیم، آیا نمیخواهیم این کارها را کنیم؟ تمام شد و فرصتها رفت، در حالِ رفتن با دستِ خالی هستیم، از خودمان شروع کنیم، بعد به زن و بچهی خودمان، «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ»،[۲۴] ما باید فرزندان و همسرمان را امر به معروف و نهی از منکر کنیم، اگر گوش ندادند خودشان بیچاره هستند، اما من در جهنّم رفتنشان سهیم نمیشوم، اگر سکوت کردم و او هر کاری که دوست داشت انجام داد، فردا در جهنّمِ او سهیم هستم، «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَهُ»، از خودمان شروع کنیم، بعد خانوادهیمان، بعد هم امّت، به همسایگانمان، الاقرب فالاقرب، باید خیرخواهی داشته باشیم و اینها را به کارهای خوب تشویق کنیم و از کارهای بد دور کنیم.
روضه و توسّل به حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام
معمولاً اولِ دهه در ماه محرّم الحرام دلها را به سوی حضرت مسلم علیه السلام میبرند، ان شاء الله به مسجد کوفه برویم، قبر شریف و نورانی ایشان کنار مسجد کوفه قرار گرفته است، هم «هانی بن عروه» و هم «مسلم بن عقیل»، مختار هم کنارِ آنهاست.
ولی من به تأسی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم همیشه از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها شروع میکنم و با حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هم ختم میکنم، عیبی ندارد، ان شاء الله امشب دلهای خودمان را به مدینه برویم و با حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به کنار قبر حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام بیاییم.
صاحبِ این مجلس حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند، هر کجا مجلسِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه هست حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به آنجا نظر میکنند.
در بعضی از جهات امیرالمؤمنین صلوات الله علیه مظلومتر از حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه هستند، حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه سیّد مظلومان عالم هستند، در یک روز همه کسِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را قربانی کردند، زن و بچهی ایشان در بیابان بودند و در حصار دشمن قرار گرفته بودند، اما حضرت رباب سلام الله علیها را در مقابلِ چشمان حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه نزدند…
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بازوی خیبرشکن داشتند، اسدالله بودند، اسدالله الغالب بودند، گرهی جنگها با زور بازوی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه باز شده بود، ولی حالا دستهای حضرت بسته است و در مقابل چشمان حضرت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را میکشند…
نامرد به قنفذ ملعون دستور داد و گفت چرا دستِ فاطمه را کوتاه نمیکنی؟
نمیدانم چه بر سرِ مادرتان آمد… گریهکنان… همینقدر بگویم که دیگر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را صدا نزدند، صدا زدند: «آهِ یَا فِضَّهُ ! إِلَیْکِ فَخُذِینِی»[۲۵]… فضّه به داد من برس… «فَقَدْ وَ اَللَّهِ قُتِلَ مَا فِی أَحْشَائِی مِنْ حَمْلٍ»… مظلوم و غریب بود…
ولی غربت حضرت مسلم علیه السلام هم جانسوز است، نامردی کردند، هجده هزار نفر بیعت کرده بودند، وقتی حضرت مسلم علیه السلام نماز میخواندند مسجد از جمعیت موج میزد، ناگهان همه رفتند و حضرت مسلم علیه السلام را تنها گذاشتند.
حضرت مسلم علیه السلام از مسجد بیرون آمدند و در کوچههای کوفه سرگردان بودند، هیچ دری به روی ایشان باز نبود، اما با این حال جنگیدند، با شجاعت جنگیدند، ولی برای ایشان کمین زدند، ایشان را به داخل گودال انداختند، دستهای ایشان را مانند امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بستند، ایشان را با دست بسته به دارالعماره آوردند، آنجا حضرت مسلم سلام الله علیه گریه میکردند، گفتند: اگر ترسیدهای چرا انقلاب کردی؟ حضرت مسلم صلوات الله علیه فرمودند: برای خودم گریه نمیکنم، من نامه نوشتهام حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه بیایند… گریهی من برای حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه است… ای کاش کسی برود و به حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه بگوید که حضرت نیایند… مردم کوفه بیعت شکستهاند…
لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم.
دعا
خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم میدهیم امام زمان ما را برسان.
خدایا! اخلاص در عزاداری به ما عنایت بفرما.
خدایا! تو را به این اشکهایی که در عزای حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه ریخته میشود قسم میدهیم، این بلای کرونا را رفع بفرما.
خدایا! با ما با عدل خودت رفتار نکن.
خدایا! ما را ببخش و بیامرز.
خدایا! فرزندان ما را به سامان برسان.
خدایا! رهبر بزرگوار ما را یاری بفرما.
خدایا! این دولت مردمی از سلالهی پاک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را کمک بفرما.
خدایا! خسارتهای گذشتگان را با دست این سیّد جبران بفرما.
خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم می دهم توطئههای داخلی و خارجی را خنثی بفرما.
خدایا! استکبار عالمی را مأیوس بگردان.
خدایا! صهیونیستها را نابود بفرما.
خدایا! تکفیریها را ریشهکن کن.
خدایا! دشمنان ما را به جان خودشان بینداز.
خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم میدهیم مریضهای این جمع، مریضهای سفارش شده، مریضهای مورد نظر را شفاء عنایت بفرما.
خدایا! توفیق شکرِ نعمتِ عافیت و امنیت و دولتِ صالح و رهبرِ خوب و امّت خوب و خانوادههای شهدای خوب و رزمندگان خوب و این مجالس را به ما روزی بفرما.
خدایا! امام ما، شهدای ما را بر سر سفرهی حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه متنعّم و ارواح پاکشان را از ما راضی بدار.
غفرالله لنا و لکم.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه حج، آیه ۴۰ (الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ ۗ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیرًا ۗ وَلَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ)
[۳] سوره مبارکه حج، آیه ۴۱
[۴] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۱۲۶ (وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرَىٰ لَکُمْ وَلِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُکُمْ بِهِ ۗ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ)
[۵] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۱۵ ، صفحه ۱۴۵ (قب، [المناقب لابن شهرآشوب ] : لَمَّا قَصَدَ أَبْرَهَهُ بْنُ اَلصَّبَّاحِ لِهَدْمِ اَلْکَعْبَهِ أَتَاهُ عَبْدُ اَلْمُطَّلِبِ لِیَسْتَرِدَّ مِنْهُ إِبِلَهُ فَقَالَ تُعْلِمُنِی فِی مِائَهِ بَعِیرٍ وَ تَتْرُکُ دِینَکَ وَ دِینَ آبَائِکَ وَ قَدْ جِئْتُ لِهَدْمِهِ فَقَالَ عَبْدُ اَلْمُطَّلِبِ أَنَا رَبُّ اَلْإِبِلِ وَ إِنَّ لِلْبَیْتِ رَبّاً سَیَمْنَعُهُ مِنْکَ فَرَدَّ إِلَیْهِ إِبِلَهُ فَانْصَرَفَ إِلَى قُرَیْشٍ فَأَخْبَرَهُمُ اَلْخَبَرَ وَ أَخَذَ بِحَلْقَهِ اَلْبَابِ قَائِلاً یَا رَبِّ لاَ أَرْجُو لَهُمْ سِوَاکَا یَا رَبِّ فَامْنَعْ مِنْهُمْ حِمَاکَا إِنَّ عَدُوَّ اَلْبَیْتِ مَنْ عَادَاکَا اِمْنَعْهُمْ أَنْ یُخْرِبُوا قِرَاکَا وَ لَهُ أَیْضاً لاَهُمَّ إِنَّ اَلْمَرْءَ یَمْنَعُ رَحْلَهُ فَامْنَعْ رِحَالَکَ لاَ یَغْلِبَنَّ صَلِیبُهُمْ وَ مِحَالُهُمْ عَدْواً مِحَالَکَ فَانْجَلَى نُورُهُ عَلَى اَلْکَعْبَهِ فَقَالَ لِقَوْمِهِ اِنْصَرِفُوا فَوَ اَللَّهِ مَا اِنْجَلَى مِنْ جَبِینِی هَذَا اَلنُّورُ إِلاَّ ظَفِرْتُ وَ اَلْآنَ قَدِ اِنْجَلَى عَنْهُ وَ سَجَدَ اَلْفِیلُ لَهُ فَقَالَ لِلْفِیلِ یَا مَحْمُودُ فَحَرَّکَ اَلْفِیلُ رَأْسَهُ فَقَالَ لَهُ تَدْرِی لِمَ جَاءُوا بِکَ فَقَالَ اَلْفِیلُ بِرَأْسِهِ لاَ فَقَالَ جَاءُوا بِکَ لِتَهْدِمَ بَیْتَ رَبِّکَ أَ فَتَرَاکَ فَاعِلَ ذَلِکَ فَقَالَ اَلْفِیلُ بِرَأْسِهِ لاَ .)
[۶] سوره مبارکه صف، آیه ۴
[۷] سوره مبارکه حجر، آیه ۹
[۸] سوره مبارکه حمد، آیه ۵
[۹] سوره مبارکه بقره، آیه ۲
[۱۰] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۸۵ (شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَىٰ وَالْفُرْقَانِ ۚ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ ۖ وَمَنْ کَانَ مَرِیضًا أَوْ عَلَىٰ سَفَرٍ فَعِدَّهٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ ۗ یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلَا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَلِتُکْمِلُوا الْعِدَّهَ وَلِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلَىٰ مَا هَدَاکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ)
[۱۱] سوره مبارکه اسراء، آیه ۸۲ (وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ ۙ وَلَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا)
[۱۲] سوره مبارکه بقره، آیه ۲۲۹ (الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ ۖ فَإِمْسَاکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسَانٍ ۗ وَلَا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَیْتُمُوهُنَّ شَیْئًا إِلَّا أَنْ یَخَافَا أَلَّا یُقِیمَا حُدُودَ اللَّهِ ۖ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا یُقِیمَا حُدُودَ اللَّهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَیْهِمَا فِیمَا افْتَدَتْ بِهِ ۗ تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا ۚ وَمَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ)
[۱۳] سوره مبارکه قمر، آیه ۱۷
[۱۴] سوره مبارکه انفال، آیه ۲ (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَعَلَىٰ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ)
[۱۵] سوره مبارکه نساء، آیه ۱۳۶ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِی نَزَّلَ عَلَىٰ رَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِی أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ ۚ وَمَنْ یَکْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلَائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِیدًا)
[16] من لا یحضره الفقیه، جلد ۴ ، صفحه ۴۰۴ (کَیفَ أصبَحتَ یَابنَ رَسولِ اللّهِ ؟ ـ: أصبَحتُ ولی رَبٌّ فَوقی ، وَالنّارُ أمامی ، وَالمَوتُ یَطلُبُنی ، وَالحِسابُ مُحدِقٌ بی ، وأنَا مُرتَهَنٌ بِعَمَلی ، لا أجِدُ ما اُحِبُّ ولا أدفَعُ ما أکرَهُ ، وَالاُمورُ بِیَدِ غَیری ، فَإِن شاءَ عَذَّبَنی ، وإن شاءَ عَفا عَنّی ، فَأَیُّ فَقیرٍ أفقَرُ مِنّی ؟!)
[۱۷] سوره مبارکه حج، آیه ۴۰ (الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ ۗ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیرًا ۗ وَلَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ)
[۱۸] سوره مبارکه حج، آیه ۴۱ (الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاهَ وَآتَوُا الزَّکَاهَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ ۗ وَلِلَّهِ عَاقِبَهُ الْأُمُورِ)
[۱۹] سوره مبارکه عنکبوت، آیه ۴۵ (اتْلُ مَا أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاهَ ۖ إِنَّ الصَّلَاهَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ ۗ وَلَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ ۗ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ)
[۲۰] الکافی ، جلد ۲ ، صفحه ۴۹۶ (مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی حَمْزَهَ اَلثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: مَکْتُوبٌ فِی اَلتَّوْرَاهِ اَلَّتِی لَمْ تُغَیَّرْ أَنَّ مُوسَى عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ سَأَلَ رَبَّهُ فَقَالَ یَا رَبِّ أَ قَرِیبٌ أَنْتَ مِنِّی فَأُنَاجِیَکَ أَمْ بَعِیدٌ فَأُنَادِیَکَ فَأَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ یَا مُوسَى أَنَا جَلِیسُ مَنْ ذَکَرَنِی فَقَالَ مُوسَى فَمَنْ فِی سِتْرِکَ یَوْمَ لاَ سِتْرَ إِلاَّ سِتْرُکَ فَقَالَ اَلَّذِینَ یَذْکُرُونَنِی فَأَذْکُرُهُمْ وَ یَتَحَابُّونَ فِیَّ فَأُحِبُّهُمْ فَأُولَئِکَ اَلَّذِینَ إِذَا أَرَدْتُ أَنْ أُصِیبَ أَهْلَ اَلْأَرْضِ بِسُوءٍ ذَکَرْتُهُمْ فَدَفَعْتُ عَنْهُمْ بِهِمْ .)
[۲۱] سوره مبارکه طه، آیه ۱۴ (إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَأَقِمِ الصَّلَاهَ لِذِکْرِی)
[۲۲] سوره مبارکه مؤمنون، آیات ۱ و ۲
[۲۳] الکافی ، جلد ۲ ، صفحه ۱۶۳
[۲۴] سوره مبارکه تحریم، آیه ۶ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَهُ عَلَیْهَا مَلَائِکَهٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَیَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ)
[۲۵] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۳۰ ، صفحه ۲۸۷ (فَضَرَبَتْ فَاطِمَهُ یَدَیْهَا مِنَ اَلْبَابِ تَمْنَعُنِی مِنْ فَتْحِهِ فَرُمْتُهُ فَتَصَعَّبَ عَلَیَّ فَضَرَبْتُ کَفَّیْهَا بِالسَّوْطِ فَأَلَّمَهَا، فَسَمِعْتُ لَهَا زَفِیراً وَ بُکَاءً، فَکِدْتُ أَنْ أَلِینَ وَ أَنْقَلِبَ عَنِ اَلْبَابِ فَذَکَرْتُ أَحْقَادَ عَلِیٍّ وَ وُلُوعَهُ فِی دِمَاءِ صَنَادِیدِ اَلْعَرَبِ ، وَ کَیْدَ مُحَمَّدٍ وَ سِحْرَهُ، فَرَکَلْتُ اَلْبَابَ وَ قَدْ أَلْصَقَتْ أَحْشَاءَهَا بِالْبَابِ تَتْرُسُهُ، وَ سَمِعْتُهَا وَ قَدْ صَرَخَتْ صَرْخَهً حَسِبْتُهَا قَدْ جَعَلَتْ أَعْلَى اَلْمَدِینَهِ أَسْفَلَهَا، وَ قَالَتْ: یَا أَبَتَاهْ! یَا رَسُولَ اَللَّهِ ! هَکَذَا کَانَ یُفْعَلُ بِحَبِیبَتِکَ وَ اِبْنَتِکَ، آهِ یَا فِضَّهُ ! إِلَیْکِ فَخُذِینِی فَقَدْ وَ اَللَّهِ قُتِلَ مَا فِی أَحْشَائِی مِنْ حَمْلٍ، وَ سَمِعْتُهَا تَمْخَضُ وَ هِیَ مُسْتَنِدَهٌ إِلَى اَلْجِدَارِ، فَدَفَعْتُ اَلْبَابَ وَ دَخَلْتُ فَأَقْبَلَتْ إِلَیَّ بِوَجْهٍ أَغْشَى بَصَرِی، فَصَفَقْتُ صَفْقَهً عَلَى خَدَّیْهَا مِنْ ظَاهِرِ اَلْخِمَارِ فَانْقَطَعَ قُرْطُهَا وَ تَنَاثَرَتْ إِلَى اَلْأَرْضِ، وَ خَرَجَ عَلِیٌّ ، فَلَمَّا أَحْسَسْتُ بِهِ أَسْرَعْتُ إِلَى خَارِجِ اَلدَّارِ وَ قُلْتُ لِخَالِدٍ وَ قُنْفُذٍ وَ مَنْ مَعَهُمَا: نَجَوْتُ مِنْ أَمْرٍ عَظِیمٍ. وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَى: قَدْ جَنَیْتُ جِنَایَهً عَظِیمَهً لاَ آمَنُ عَلَى نَفْسِی. وَ هَذَا عَلِیٌّ قَدْ بَرَزَ مِنَ اَلْبَیْتِ وَ مَا لِی وَ لَکُمْ جَمِیعاً بِهِ طَاقَهٌ.)