«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مقدّمه
«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ صَبْرَ الشَّاکِرِینَ لَکَ وَ عَمَلَ الْخَائِفِینَ مِنْکَ وَ یَقِینَ الْعَابِدِینَ لَکَ»[۲].
لحظات ماه رجب دریچههای رحمت و بارش مغفرت است، و همهی ملکوتِ این ماه توحید است و جذبهها نفحات، و مطمئناً این حدیث شریفی که «إِنَّ لِرَبِّکُمْ فِی أَیَّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحَاتٍ أَلاَ فَتَعَرَّضُوا لَهَا»[۳]، در مسیرِ زندگیِ انسانها نسیمهایی وجود دارد، باید رصد کرد که نکند نسیمی بوزد و مردهها زنده شوند و ما درِ رحمت را به روی خودمان بسته باشیم، خودمان را با قفلِ گناه در سیاهچالی محفوظ کرده باشیم و نصیب و قسمتی از این نسیم الهی نداشته باشیم.
قدر ماه رجب را بدانیم
ماه رجب، شعبان، رمضان، سراسر نسیمِ الهی است، اگر کسی در این ماه به خود نیاید، اعتصام بحبل الله نکند، در کشتیِ نجات پناهنده نشود، از شقیترین افرادِ عالَم خواهد بود، خدای متعال دَم به دَم آغوشِ خود را باز کرده است که بندهی گنهکار بیاید، و اسبابی که خدای متعال در این ماهها برای یقظهی ما ایقاظ میکند، برای تنبّهِ ما، برای زدودنِ حجابهای غفلتِ ما، و برای رفعِ کدوراتِ ما منظور فرموده است محیّرالعقول است، اگر انسان همهی کارهای معمولیِ خود را ترک کند و بخواهد ادعیهی ماه رجب را، استغفارِ آن را، تحلیلِ آن را، توحیدِ آن را، و نمازهای آن را بجا بیاورد، مطمئناً تمامِ اوقاتِ انسان مشحونِ از این برنامههای مراقبهای خواهد بود.
لکن اینها اقتضائات است که کارهای روزمرّهی ما الهی بشود، هر کسی به مقدارِ ظرفیتی که دارد، به مقدارِ توانی که برای روح دادن به زندگی و خورد و خوراک و تعلیم و تعلّم و آمد و شد و جوارح و جوانحِ خود روح بدهد، باید برنامه را تنظیم کند.
ولی این دعاهای روزانهی ماه رجب خیلی وقت نمیبرد و الحق و الانصاف قرآن صاعد است، اصلاً کلام کلامی است که معلوم است از جای دیگری آمده است، خیلی اشتدادِ نور دارد، و جذبههای آن برای کسی که اهلِ جذبه باشد فوق العاده است، و چه آموزهها و معارف و اسرار و تنبّهات و تنویری برای فکر و دل و زندگی انسان پیش میآورد.
این دعای شریف که «مُعَلّب بن خُنَیس» به امام صادق صلوات الله علیه عرضه میدارد: ماه رجب است، دعایی تعلیم فرمایید که حاویِ همهی ادعیهای باشد که تاکنون برای شیعه نقل شده است.
قدرِ امام جعفر صادق صلوات الله علیه را نمیدانیم
وجود مبارک کشّافِ حقائق، افتخار حوزههای علمیه، که علما و مجتهدین و طلبههای عزیز ما منتسب به حضرت جعفر بن محمد الصادق صلوات الله علیه هستند، شاگردانِ مکتبِ جعفری هستند، و امام جعفر صادق سلام الله علیه در همهی جبههها گنجینههایی را به ارث گذاشتهاند، هم در علومِ مختلف، علومِ باطنی، علومِ سلوکی، علومِ توحیدی، علومِ معرفتی، علومِ اخلاقی، و علومِ فقهی و شرعی، و علومِ تجربی، و علومِ ریاضی، و هم در بابِ دعا و در بابِ زیارتنامهها و در بابِ تشکیلِ کلاسهای انتظارِ حضرت حجّت ارواحنا فداه، امام صادق صلوات الله علیه در این جهت بینظیر هستند، و انتظار عملی خود امام صادق علیه السلام نسبت به امام زمان روحی فداه واقعاً حیرتآور است. امام جعفر صادق صلوات الله علیه در فراق حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشّریف میفرمایند که خواب ندارم، «غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقَادِی»[۴]، این بیخوابی امام جعفر صادق سلام الله علیه در فراقِ امام زمان روحی فداه، حضرت در وقتی به این نجوا مشغول بودهاند که گروهی از شاگردان حضرت به محضرِ حضرت رسیدند و حال و اشک و سوز حضرت را دیدند.
اینها منّتی برای ماست که به ما برسد، ما هم کمی مروّت و وجدان و تعقّل داشته باشیم، معلوم میشود که این گنج خیلی عظیم است و سرمایه بزرگ است، معلوم میشود این مسئله جزوِ ضرورتهای حیاتِ ابدی است که امام صادق صلوات الله علیه خودشان ملتزم هستند و برای امام زمان روحی فداه از درون میجوشند و میسوزند و اشک میریزند و ناله میکنند و ضجّه میزنند.
در ادعیه هم این صحیفه امام صادق علیه السلام را ببینید و این دعاهایی که برای مناسبتهای مختلف… حضرت صادق علیه السلام چه حقّی به گردنِ ما دارند، آیا خودمان را مدیون و ممنون میدانیم؟ آیا اصلاً متوجّه هستیم که حضرت چه سفرهای برای ما پهن کردهاند؟ چه پذیراییهای عرشی از ما بعمل آوردهاند، آیا اصلاً فکر میکنیم؟ آیا به امام صادق صلوات الله علیه عشق میورزیم؟ آیا هدیهای برای حضرت تقدیم میداریم؟ آیا شده است که درسی را به قصدِ قربت و اخلاص داشته باشیم و بگوییم ثوابِ این درس برای امام جعفر صادق صلوات الله علیه باشد؟ آیا شده است که به نیابت از امام جعفر صادق صلوات الله علیه روزهای بگیریم یا صدقهای بدهیم؟ آیا میشود یک روزی قصد کنیم به نیّتِ امام صادق صلوات الله علیه به مشهد برویم و به نیابت از آن بزرگوار یک زیارتی کنیم و برگردیم؟ ما چه فایدهای برای امام صادق سلام الله علیه داریم؟ ما چه خادمهای بیخاصیتی برای امام جعفر صادق علیه السلام هستیم! چرا اینقدر نسبت به ولی نعمتِ خودمان بیتوجّه هستیم؟
جای دارد که یکی از برنامههای این ماه رجب که ماهِ دگرگونی و انقلاب است، نقطهی عطفی در طول سال است، رجب آمده است، رجبِ مرجّب آمده است، جای دارد یکی از عبادتهای ما عشقِ به امام صادق علیه السلام باشد، و نعمتهایی که بر سرِ سفرهی ایشان به ما رسیده است، بازخوانیِ این نعمتها، و این همه منّتهایی است که حضرت به ما عنایت داشتند و دارند.
درخواستِ «مُعَلّب بن خُنَیس» از امام صادق سلام الله علیه
و این دعا… امام صادق صلوات الله علیه در برابرِ یک درخواستِ جدّی از یکی از عاشقانِ خودشان… «مُعَلّب بن خُنَیس» کسی است که در راه محبّتِ امام صادق علیه السلام شهید شد و کم پیش میآید که حضرت اینقدر انقلابِ حال داشته باشند، حضرت آنقدر در پیشگاهِ خدای متعال برای قاتلِ «مُعَلّب بن خُنَیس» نالیدند و از خدای متعال انتقام خواستند، همان شب هم با نفرین و نالههای امام صادق صلوات الله علیه داود به درک واصل شد، «مُعَلّب بن خُنَیس» جزوِ خواصِ امام صادق علیه السلام بوده است، کارگزارِ امام صادق علیه السلام بوده است، و در دعاها هم نامِ «مُعَلّب بن خُنَیس» را حتّی در مفاتیح الجنان زیاد و مکرر دیدهاید، و در روایاتِ فقهی هم ما بحمدالله از ایشان بهره میبریم.
«مُعَلّب بن خُنَیس» که خانهزاد حضرت است، در خانهی حضرت است، محرمِ زندگیِ حضرت است، یک درخواستی از حضرت کرد، آن هم این بود که یک چیزی به ما آموزش بدهید که جامعِ چیزهای دیگر باشد، یعنی عصارهی دعاها و مناجاتها را به صورت یک کپسول دربیاورید و به خوردِ ما بدهید، این چنین درخواستی است، و وجود مبارک امام جعفر صادق علیه السلام هم سفره را پهن کردهاند، ماه رجب ماهِ ریزش است دیگر! ریزش هم قطرهای نیست و آبشاری است، ریزشِ فراگیر است، لذا به مقتضای سائل و ظرفیتِ او، و به مقتضای زمینهی زمانی، امام صادق علیه السلام این دعا را ایراد فرمودند، بعد هم فرمودند این دعا، آنچه از خلیل خدا ابراهیم تا به امروز میشد جمع کرد را جمع کرده است، و عصارهی آن این سه جمله است:
صبر و شکر
«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ صَبْرَ الشَّاکِرِینَ لَکَ»، صبر و شکر با یکدیگر تلازم دارند، و بدونِ یکدیگر کامل نیستند و انسان نتیجهی نهایی را نمیگیرد، صبر برای نداری است، صبر برای سختی است، صبر برای فشار است، صبر برای جنگ است، صبر برای فقر و پریشانی و گرفتاری است، صبر برای بیماریها و ضربههای زندگی است، صبر برای جبهه و زخمی شدن در برابرِ گلولهها و داغ و مصیبت و مرارتهای زندگی است. شکر برای سعهی رزق، رفاه، سلامتی، وصال، وجدان و همهی اموری است که انسان به دنبالِ آن بوده است و به آن دسترسی پیدا میکند. شکر در برابرِ نعمت است و صبر در برابرِ زوالِ نعمت است، و این هنرِ امامت است که بیاید و تمامِ مشکلاتِ زندگی را برای ما نعمت قرار بدهد، که ما در زندگی هر چه میبینیم زیبا ببینیم، هر چه به ما میرسد لذیذ باشد، هر چه از دوست میرسد برای ما نیکو باشد، مگر نه این است که هر چه به سرِ ما میآید خدای متعال نوشته است؟ مگر نه این است که در سوره مبارکه حدید فرمود: «مَا أَصَابَ مِن مُّصِیبَهٍ فِی الْأَرْضِ وَلَا فِی أَنفُسِکُمْ إِلَّا فِی کِتَابٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبْرَأَهَا ۚ إِنَّ ذَٰلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیرٌ * لِّکَیْلَا تَأْسَوْا عَلَىٰ مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ ۗ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ»[۵]، در روایات آمده است که این آیهی کریمه حقیقتِ زُهد است، این حقیقت که اگر انسان بخواهد به دنیا وابسته نباشد که تمامِ اندوهها و غمها و ناراحتیهای ما برای تعلّقات است، اگر ما از خدای متعال که تعلّقات را از ما بگیرد و به کسی و به چیزی وابسته نباشیم، بود و نبودِ آن برای ما فرق نمیکند، این تعلّقات است، میخواهیم به چیزهایی برسیم و نمیرسیم، چیزهایی داشتیم که میخواستیم از دست نرود و از دست دادیم، اینکه به آرزو نرسیدیم، اینکه چیزی داشتیم و از دست دادیم، اینها مایهی غصّه و اندوهِ ما میشود، چرا «أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ»[۶]؟ اولیای الهی نه غصهی گذشته را دارند که چه داشتم و الآن ندارم، چه ای کاش به دست آورده بودم و الآن بدست نیاوردهام، نه نگرانی برای روزهای بعد دارند، آزاد هستند، حُرّ هستند، اسیرِ چیزی نیستند.
این دعا، این لطیفه، این رمز و راز را در جانِ ما قرار میدهد که سختیها برای شما تلخ نباشد، سختیها مایهی تقرّب به خدای متعال است، «البلاء الأنبیاء، ثم الأمْثَلُ فالأمثل»، هیچ کسی به اندازهی پیغمبرها گرفتار نبوده است، و هر کسی در خطِ انبیاء علیهم السلام باشد باید در تحملِ سختیها مانندِ آن بزرگواران باشد، و هیچ پیغمبری از هیچ سختی گله نکرده است، شکوه نکرده است، همهی آن بزرگواران به آنچه خدای متعال برای آنها بعنوانِ مأموریت و رسالت منظور فرموده بود راضی بودند.
اگر انسان حقیقتِ زندگی را، معنیِ زندگی را، هدفِ زندگی را خوب بشناسد، رشدِ خود را در نیلِ به جوار قربِ پروردگار متعال در تحملِ سختیها میبیند.
اگر این سختیها ما را به خدای متعال میرساند، اگر این سختیها ظرفیتِ ما را توسعه میدهد، اگر این سختیها ما را پولادین و استوار میکند، اگر سختیها مقدّمهی گشایشهاست و بدونِ تحمّلِ سختیها هیچ گشایشی برای کسی پیش نمیآید، اگر سختیها مقدّمهی ورود به بهشت است، شکر دارد یا شکوه دارد؟ «أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا الْجَنَّهَ وَلَمَّا یَأْتِکُم مَّثَلُ الَّذِینَ خَلَوْا مِن قَبْلِکُم ۖ مَّسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّى یَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِیبٌ»[۷]، این «مَتَى نَصْرُ اللَّهِ»، آن سختیها باعث میشود که انسان به دنبالِ کلید بگردد، رصد کند که چه زمانی امام زمان روحی فداه تشریف میآورند، این «مَتَى نَصْرُ اللَّهِ» گله و شکوه نیست، این سختیها باعث شده است که انسان آمادگی پیدا کند و بگوید که حال دیگر در باز میشود، اگر الآن باز بشود من کارایی دارم و میتوانم در خدمتِ امام زمان روحی فداه باشم.
ورود به بهشتی که حقیقتِ آن بهشت فرمود: «أنا مدینه العلم وعلیّ بابها»، و در حدیثی که در أمالی هست فرمود: «وَ هیَ الجنّه و علیٌ بابُها»[۸]، من بابِ حکمت هستم، و آن حکمتِ حقیقی همین است، یعنی بهشت حکمت است، حور و قصور بهشتی که برای یک عالِم… آیا برای آقای بهجت اعلی الله مقامه الشّریف نماز خیلی عزیز است یا یک غذای خیلی لذیذ؟ خودِ ایشان میفرمودند که اگر سلاطینِ عالَم میدانستند که نماز چه لذّتی دارد سلطنتِ خود را رها میکردند. بهشت به حور و قصور لذیذ نیست، بهشت به آن معرفه الله است، او حقیقتِ بهشت است، وجود نازنینِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم حقیقتِ بهشت هستند، روحِ بهشت هستند، اساسِ بهشت هستند، و حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه هم باب الجنّه هستند، اگر کسی بخواهد به بهشت برسد «أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا الْجَنَّهَ وَلَمَّا یَأْتِکُم مَّثَلُ الَّذِینَ خَلَوْا مِن قَبْلِکُم»، چه بر سرِ گذشتگان آمد؟ «مَّسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ» فقر داشتند، پریشانی داشتند، جنگ داشتند، قتل و قتال داشتند، این موضوع آنقدر ادامه پیدا کرد که گفتند «مَتَى نَصْرُ اللَّهِ»، این تکمیل است، این موضوعات اینها را به جایی رساند که بگویند دیگر وقتِ آن است، «مَتَى نَصْرُ اللَّهِ»، لذا به دنبالِ آن هم میفرماید: «أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِیبٌ»، این سختیها آن «مَتَى نَصْرُ اللَّهِ» را به دنبال دارد، خودِ پیغمبر هم فرمودند، «حَتَّى یَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللَّهِ»، خودِ پیغمبر خدا هم دیدند ظرفیت با این استقامتها به کمالِ خود رسیده است و حال باید پرچم را به قلّه نصب کرد.
«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ صَبْرَ الشَّاکِرِینَ لَکَ» اگر اینطور شد انسان لمس میکند که عالمهی غیرمعلّمه، امیرزادهی اعظم که خودِ ایشان امیر اعظم بودند، مُلکِ کبیر در وجودِ حضرت زینب کبری سلام الله علیها، عصمت صغری، آینهی تمامنمای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، بل آینهی تمامنمای حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه بودند، که فرمودند «ما رأینا إلّا جَمیلا»، این صبرِ شاکرین است.
حتّی به اندازهی یک سرِ سوزن گله و شکوه ندارند که چرا ما اینطور گرفتار شدیم، چه بلایی بر سرِ ما آمد، چه کرده بودیم که اینطور شد، این حرفها برای جاهلهاست.
اگر به مکتبِ کلاسهای رجبیّهی امام صادق صلوات الله علیه بیاییم تمام مشکلات برای ما جای شکر خواهد داشت، «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ صَبْرَ الشَّاکِرِینَ لَکَ».
روضه حضرت علی اصغر سلام الله علیه
من خیلی دوست دارم به برکتِ نفوسِ زکیّهی شما و دلهای بهانهجوی شما، امروز به نیّت امام صادق سلام الله علیه روضهی باب الحوائجِ شش ماهه حضرت علی اصغر سلام الله علیه را با هم مَزمَزه کنیم، بیشترِ روضهها هم از زبان مبارک امام صادق علیه السلام نقل شده است، حضرت به قدری حساس بودند، کُمیت در منا به خدمتِ حضرت رسید، عرض کرد: آقا! میخواهم برای شما شعر بخوانم. حضرت فرمودند: آیا اینجا میخواهی برای من شعر بخوانی؟ عرض کرد: میخواهم مرثیه بخوانم، میخواهم مصیبتِ جدّتان را بخوانم، حضرت فرمودند: بخوان.
درسِ امام صادق علیه السلام در عالَم گوهرِ بیبدیلی است که دنیا به خود ندیده است، معلّم، مدرّس خودِ امام صادق صلوات الله علیه هستند، چه شاگردانی پای درسِ ایشان نشستهاند، مشغولِ درس، آن هم در آن سطح، کُمیت وارد میشود، حضرت درس را تعطیل میکنند، میفرمایند: پرده بزنید و بگویید بانوان به پَسِ پرده بیایند و کُمیت روضه بخواند و گریه کنیم…
یا اباعبدالله… یا جعفر بن محمد…
ظاهراً خیلی بر امام حسین علیه السلام سخت گذشته است، اوجِ تقرّب بود، آنجا خدای متعال صبر و شکرِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را دید… انسان نسبت به بچهی کوچک یک عاطفهی خاص دارد، بچه خیلی لطیف است و دلبری میکند، زندگی را گرم میکند، مادر را دلگرم میکند، آن هم اگر فرزندِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه باشد، اگر فرزندِ حضرت رباب سلام الله علیها باشد، چه کودکی…
جناب رباب سلام الله علیها آب نداشتند، دیگر از شدّت عطش شیر نداشتند، بچه ناخن میکشد، ناله میکند، دیگر نا ندارد، اینجا بود که گویا حضرت زینب کبری سلام الله علیها… حضرت رباب سلام الله علیها مظهرِ حیاء بودند و خودشان حیاء میکردند، خودِ حضرت زینب کبری سلام الله علیها بچه را آوردند و به دستِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه دادند، حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه با یک هیأت خاصّی در میدان حاضر شدند، با اینکه روزِ جنگ و درگیری بود حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه لباسِ رزم را کنار گذاشتند، عمامهی حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را به سر خویش گذاشتند، یا حدس است یا نقل که بعضیها میگویند که حضرت لباسِ سفید به تن کردند که علامتِ صلح هست، یعنی برای جنگ نیامدهام…
حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه مظهرِ مناعت طبع بودند، دریای عزّت نفس بودند، ولی فرزندِ خود را در مقابلِ لشکر بدست گرفتند، در ابتدا اینها را به تماشا فرا خواندند… ای مردم! نگاهی کنید! «اما ترونه کیف یتلظی عطشا»… آیا نمیخواهید ببینید حالِ این بچه چگونه است؟… بعد توضیح دادند که این بچّه در حالِ تلظّی کردن است، جگرِ این بچّه در حالِ سوختن است…
بچّه این زبانِ خود را در دهان تکان میداد… حضرت فرمودند: آیا نمیبینید که در حالِ جان دادن است؟…
این تعبیر انسان را میسوزاند که حضرت فرمودند: «مُنّوا عَلَی»… به من منّت بگذارید… این بچّه را از من بگیرید و ببرید و سیراب کنید…
اینجا بود که این نانجیب نشان گرفت، کجا را؟ گلوی نازک را نشان گرفت… تیری را به سوی گلو روانه کرد… اما تیر تیرِ سهشعبه بود…
حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه مشغولِ صحبت کردن بودند که ناگهان دیدند سرِ بچّه افتاد…
لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم
الا لعنت الله علی القوم الظّالمین
دعا
اِلَهَنا یَا حَمِیدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ یَا عَالِی بِحَقِّ عَلِیٍّ یَا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَهَ یَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ یَا قَدیمَ الإحسان بِحَقّ الحُسَین، وَ بِالطّفلِ الرَّضیعِ الشّهید یا الله… یَا أرحَمَ الرّاحِمین، یَا غیاثَ المُستَغیثیِن، یَا إلَهَ العَاصِین، یَا غَفّارَ الذُّنُوب، یَا سَتّارَ العُیوب…
خدایا! امام زمان روحی فداه را برسان.
خدایا! قلبِ مبارک حضرت حجّت ارواحنا فداه را همواره از ما راضی بدار.
خدایا! وجود نازنین حضرت صادق سلام الله علیه را از ما راضی بدار.
خدایا! عنایاتِ وجود نازنین حضرت صادق صلوات الله علیه را بیشتر از سابق شاملِ حالِ ما بگردان.
خدایا! معرفتِ خودت و اولیای خودت را بر ما ارزانی بفرما.
خدایا! ما را لحظهای از پیامبر و آل پیامبر علیهم السلام و قرآن کریم جدا نفرما.
خدایا! شوقِ دیدارِ حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشّریف را بر دلِ ما مستقر بگردان.
خدایا! نسلِ جوانِ ما را به ساحلِ نجات برسان.
خدایا! مریضهای ما را شفای عاجل کَرَم فرما.
خدایا! بیماریهای روحی و اخلاقی ما را دوا بفرما.
خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم میدهیم اضطرار و اضطراب را از ما دفع و رفع بگردان.
خدایا! گرههای کورِ ما را باز بفرما.
خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم میدهیم حوزههای علمیه را قرینِ نور و توفیق و علم و عبادت و حماسه و شور و جهاد و اجتهاد قرار بده.
خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم میدهیم سنگرنشینانِ این جبههی امام زمان روحی فداه را همیشه پیروز قرار بده.
خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم میدهیم عاقبتِ امر ما را با مُهر شهادت مزیّن بگردان.
خدایا! جوانهای مورد نظر را به ساحلِ نجات برسان.
خدایا! مریضهای مورد نظر را شفای عاجل و کامل و شفایی که خیر و عافیت قرینِ آن باشد روزی بفرما.
خدایا! توفیقِ شکرِ همهی نعمتها و شکرِ بلاها را به ما روزی بفرما.
خدایا! سایهی پُربرکتِ علمای صالح و فضلا و مدرّسین و طلبههای جوان و سرباران تازه نفسِ امام زمان روحی فداه ما را، در رأسِ این قائمه مرجع عالیقدر، زعیم بزرگوار، رهبرِ نورانیمان را با اقتدار و عزّت، در انتقالِ پرچمِ انقلاب به دستِ صاحبِ اصلیِ آن مستدام و موفق و منصور بفرما.
خدایا! حاجاتِ همهی حاجتمندان، ملتمسین، عزیزانی که با ما عهدِ دعا دارند، حاضرین در این محفلِ نورانی، و حوائجِ منظوره را روا بفرما.
خدایا! غفرالله لنا و لکم
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] دعای هر روز ماه رجب
[۳] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام، جلد ۶۸، صفحه ۲۲۱
[۴] کمال الدین و تمام النعمه، جلد ۲، صفحه ۳۵۲
[۵] سوره مبارکه حدید، آیات ۲۲ و ۲۳
[۶] سوره مبارکه یونس، آیه ۶۲
[۷] سوره مبارکه بقره، آیه ۲۱۴
[۸] الأمالی (للصدوق) ، جلد ۱، صفحه ۳۸۸