«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مقدّمه
«قُلْ هَذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِیرَهٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی».[۲]
انبیاء علیهم السلام جلوه خدا بودند، خدای متعال عالم را آفرید تا جلوه کند، و کاملترین تجلّیِ حق در سلسلهی جلیلهی سفرای الهی، انبیاء و ائمه علیهم السلام است که اکملِ آنها وجود نازنین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است و ما در شب بیست و هفتم ماه رجب در دعا میخوانیم «اَللّهُمَّ اِنّى اَسئَلُکَ بِالتَّجَلِىِ الاْعْظَمِ»،[۳] لفظی زیباتر از این نداریم، عرفای ما، اهل الله ما، جعل اصطلاحات عرفانی کردهاند، ولی این دو واژه در قرآن کریم و روایات اهل بیت عصمت و طهارت سلام الله علیهم أجمعین، یکی مسئلهی جلوه و تجلّی است و یکی مسئلهی آیه است که اگر ما همه چیز را آیه میدانیم و همه چیز جلوهی خدای متعال است، جلوهی عالم بجز خدای متعال و آیات خدا نیست، هرچه هست خود خدای متعال است و تجلّیات ذات ربوبی، صفات جمالیّه و جلالیّه است.
خدای متعال به ما منّت گذاشت که ما را در مسیری قرار داد، این امکان اگر مجاهدت باشد برای علمای دین هست که اینها هم جلوه خدا بشوند و آیتِ حق.
برخی کلمات که درست استفاده نمیشوند
آیت الله که میگویند، اینها تعارفات است، در ابتدا یک لفظی با یک نیّتی مطرح میشود، بعد در معنای حقیقی آن بکار نمیرود، مانند استعمار، استثمار، معنای واقعی اینها بد نیست، اگر کسی بخواهد محیطی را آباد کند مستعمره است، اگر کسی بخواهد ثمراتی را از چیزی تولید کند و بدست بیاورد ایرادی ندارد، ولی الآن ظلم برای کسانی است که ادّعای استعمار دارند.
«آیت الله» بودن هم به فقیه شدن نیست، آیت الله کسی است که واقعاً آیه است.
وجود مقدّس مولی الموحدین آیت عظمای حق امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند: «مَنْ أَبْصَرَ بِهَا بَصَّرَتْهُ، وَ مَنْ أَبْصَرَ إِلَیْهَا أَعْمَتْهُ»،[۴] کسی دنیا را وسیله قرار بدهد و بعنوان پل از آن استفاده کند، بعنوان کلاس عبرت از آن بهرهبرداری کند به او بصیرت میدهد، اما اگر مقصد کسی دنیا بود کور میشود، «لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَکِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ»،[۵] انسان کوریِ دل پیدا میکند، کوریِ باطن پیدا میکند، «کَلَّا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ یَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ»،[۶] محروم میشود، محجوب میشود، از شهود حق، از وجدان جمال و جلال الهی گرفتار حجاب أنانیت و خودبینی و خودخواهی و خودپرستی و جهالت و توهّم و تخیّل و تعلّقات خواهد شد.
برای این معنا، چیزی که به داد انسان میرسد، علم لازم است ولی یقیناً کافی نیست، علم هم میتواند دنیای آدم باشد، اگر کسی میخواهد ملّا بشود و خیلی هم برای او مهم است که من ملّا هستم، در اینجا و آنجا هم عرض وجود میکند و در مباحثات هم حضور پیدا میکند و به دنبال استعلا است، «تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَهُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا»،[۷] کم نیستند از متعلّمین و علمایی که هم درسشان تعریف و توصیف خودشان است و هم مباحثات و مجالسشان، قالباً میخواهند کار خودشان بگیرد و مشتری را راضی کنند، میخواهند خودشان محور باشند، درس من خیلی مشتری دارد، منبر من مشتری دارد، در هر جلسهای بروم همهی چشمها به ما دوخته شده است که ما چه میگوییم، این واقعاً «تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَهُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا» است، سهمی در سعادت ابدی برای اینها نیست، جایگاه و پایگاهی از قرب خدای متعال نخواهند داشت.
ولی اگر انسان فقیه بشود، نه فقیه در احکام، بلکه همان فقهی که قرآن کریم مطرح میکند، «فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طَائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ»،[۸] فهم عمیقی در معارف دینی، در توحید، خداشناسی، خودشناسی، راهشناسی، انجامشناسی…
معارف ضروری
که در آن حدیث شریف از حضرت موسی بن جعفر علیه السلام و از وجود نازنین امام صادق علیه السلام هست که «وَجَدْتُ عِلْمَ اَلنَّاسِ کُلَّهُ فِی أَرْبَعٍ»،[۹] معارف ضروری مردم را در چهار امر یافتم، اولین آنها «أَنْ تَعْرِفَ رَبَّکَ»، اصیلترین معرفت «معرفهالله» است، خیلی مهم است که انسان خدا را بشناسد و خودش را و شناختش را به خودش واگذار کند، آنچه از او گرفته است به خودش واگذارد، به خودش نبندد، بلکه به خودِ خدای متعال تفویض کند.
دوم مسئلهی خودشناسی است، «أَنْ تَعْرِفَ مَا صَنَعَ بِکَ»، انسان خودش را نشناخته است، و بالاترین جهالت جهل به خود است، چون همهی معارف از درون ما عبور میکند، اگر خودِ این مجهول و مبهم باشد تمام معارفی که به این مستند است بیریشه و بیپایه است، انسان نمیتواند با آن به جایی برسد. از این جهت فرمودند: «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ»،[۱۰] آن آینهای که… ما که مستقیماً…
«فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکًّا»[۱۱] اگر خدای متعال بخواهد مستقیم جلوه کند که کسی باقی نمیماند، ولی خدای متعال یک آینهای قرار داده است، «نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی»،[۱۲] اگر ما برای آن روح و بارقهی الهی حجابی درست نکرده باشیم خدای متعال در آنجا دیده میشود، آینهی خود خدای متعال است، «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا»،[۱۳] خدای متعال در آن عمق وجود ما، سویدای قلب ما، ما را با خودش داشته است و با ما مستقیماً سخن گفته است، ما را مشرّف در محضر خودش کرده است، بدون هیچ واسطهای به ما فرموده است که آیا من خدای شما نیستم؟ ما هم بدون هیچ پیرایهای «بله» را گفتهایم و فردای قیامت هم گفته میشود: «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ»،[۱۴] مگر قول نداده بودی؟ مگر تعهّدی با ما نداشتی؟
سوم مسئلهی معادشناسی است؛ معاد جلوهی حکمت و عدالت خدای متعال است، یعنی مانند توحید است، مسئلهی شناخت معاد، شناخت ربوبیت خدای متعال است، شناخت حکمت خدای متعال است، شناخت عدل خدای متعال است، شناخت فضل و کَرَمِ خدای متعال است، دنیا ظرفیتِ تجلّیِ کَرَم و فضل خدای متعال را ندارد، این برای بهشت و آخرت است، دنیا نه میتواند عقاب الهی را تحمّل کند و نه میتواند رحمت خاصّهی خدای متعال را تحمّل کند، اینها برای عالم آخرت مانده است، آنجا تجلّیِ حقایق است.
لذا شناخت خدای متعال ملازم با شناخت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است، ملازم با شناخت ولی خداست، ملازم با شناخت بهشت خداست، دادگاه عدل خداست، همهی اینها خداشناسی است.
بناست به کجا بروی؟ اینجا که نمیمانی، مراد کجاست؟ مقصد کجاست؟ از تو خواستهاند به کجا بروی؟ چه آدرسی داری؟ آدرس را جدّی میگیری و بر خط هستی یا خارج شدهای؟ یکی از شناختهای ضروری هم آسیبشناسی است، «أَنْ تَعْرِفَ مَا یُخْرِجُکَ مِنْ دِینِکَ».
شناخت جهنّم هم شناخت خدای متعال است، جهنّم مظهر قهر خدای متعال است، لقاء عذاب الهی است، آن هم جلوهی حقتعالی است، جهنّم معصوم است، مأمورین جهنّم همه ملائکه مقرّب خدای متعال هستند، «عَلَیْهَا تِسْعَهَ عَشَرَ»،[۱۵] جهنّم نوزده گرداننده دارد و اینها هرگز معصیت نمیکنند.
بنابراین بهشت هم جلوهی رحمت خدای متعال است، و شناخت هردو خداشناسی است، همهی اینها خداشناسی است.
محبّت شدیدِ مؤمن نسبت به خدای متعال
این علم در ابتدا بصورت ذهنیّت است، اگر با فکر همراه بشود، از ذهن به جان عبور کند، که عبارات واقعاً عبارات باشد، عبور بدهد و مسئلهی ذهن و مرحلهای از وجود ما نباشد، خود وجود ما بشود، علم بشود خودِ وجودِ ما، وجدان ما بشود، اعتقاد به خدا پیش بیاید، التزام به وحدانیت خدای متعال، اعتقاد به آخرت، التزام به لوازم این اعتقاد، آنوقت مرحلهی بعدی پیش میآید، اگر باور انسان باورِ عینی و حقیقی بود، جاذبه و دافعه پیش میآید، کسی خدا را به جمال بشناسد، به رحمت بشناسد، به کَرَم بشناسد، به جمال و قدرت بشناسد، مگر میتواند به خدای متعال دل ندهد؟ تمام دلبریهایی که در عالم، انسان بدون رویه به آنها دل میدهد، اصل و حقیقتِ آنها نزد خدای متعال است، کسی ثروت میخواهد خدای متعال اغنا است، ضمن اینکه بینیاز میکند ثروت هم میدهد، اگر کسی به دنبال غنا باشد خدای متعال مغنی است، اگر کسی به دنبال عزّت باشد خدای متعال معزّ است، اگر کسی به دنبال قدرت باشد خدای متعال علی کلّ شیء قدیر است، بنابراین اگر شناخت واقعی برای ما پیش بیاید، حقیقت و مجاز را از یکدیگر تشخیص بدهیم و باور کنیم و وجدان کنیم، محبّت پیش میآید. وقتی محبّت تشدید شد…
توصیفی که قرآن کریم از مؤمنین دارد و ما را نگران میکند، در آیات مختلف هم هست، یکی از نشانهها این است که «الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ»،[۱۶] محبّت مؤمن نسبت به خدای متعال محبّت شدیدی است، مؤمن شدیدترین حبّ را نسبت به خدای متعال دارد.
محبّت ضمن اینکه مظهر معرفت هست، محبّت تواضع میآورد، محبوب همهی وجود محبّ را مسخّر کرده است، معشوق عاشق را در چنگ خودش اسیر کرده است. هرگز نمیتواند رشتهی حبّ خود را قطع کند و او را از یاد ببرد.
اینکه «اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْرًا کَثِیرًا»،[۱۷] فرع بر «الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ» است.
کی رفتهای ز دل که تمنّا کنم تو را؟ کی گشتهای نهفته که پیدا کنم تو را؟
او هم ظاهر است و هم مظهر است، همه چیز خودش است، هم جمال است و هم مجمل است، هر چیزی که دل را میبرد، بی حدّ آن برای خدای متعال است.
وقتی محبّت آمد خودباختگی میآید، دلدادگی میآید، سرسپردگی میآید، ریشهی تکبّر و کبر و حسد و همهی این لجنهایی که وجود ما را گرفته است را میسوزاند، «اَلمُحَبّه نارٌ تُحرِقُ ما سِوَی المَحبُوب». هر چیزی غیر از عشق است، این آتش عشق غیرت دارد، غیر را میسوزاند، نمیگذارد بماند.
لذا تواضع و ادب و خاکنشین بودن و محشور شدن با فقرا و میدان دادن به فقرا برای انبیاء و ائمه علیهم السلام بوده است. همهی انبیاء علیهم السلام خودشان را در برابر خدا میدیدند و دیگر خودی برایشان باقی نمیماند تا به دیگری نشان بدهند که من «من» هستم.
لذا این تعبیر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بود که «أنا أقَلُّ مِنَ الذَرَّه»، اشرف خلایق است، رحمه للعالمین است، مجرای مطلق فیض خدای متعال است، در عالم، در ازل و ابد، هر وجود امکانی که هست شعاع وجودیِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است، مع ذلک میفرمایند که من از ذرّه کمتر هستم!
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم روی خاک نشسته بودند و به روش بردگان غذا میل میکردند. زنی رسید و از روی استهزاء و اهانت گفت: آیا تو برده هستی؟ مانند بردهها نشستهای و غذا میخوری! پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: وای بر تو! چه کسی بندهتر از من است؟ برده هستم و در بردگی هم هیچ کسی مانند من برده نیست. من از همه بردهتر و بندهتر هستم.
این حقیقت عبودیت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم، آن زن را متحوّل کرد. شکست و جلو آمد و عرض کرد: یا رسول الله! لطفاً از غذای خودتان به من بدهید. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم لقمهای دادند، آن زن عرض کرد: نه! از آن لقمه که در دهان مبارکتان بود به من بدهید. اینجا تحوّل عظیمی برای آن زن پیش آمد.
ان شاء الله ذرّهای از لعاب دهان مبارکشان هم به دهان ما بگذارند. ان شاء الله از آنچه که خدای متعال به وجود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم ریخت جرعهای هم به ما بدهد و ما را آب کند.
این است که فرمود: «قُلْ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ»،[۱۸] تنها راه نجات محبّت است، راه تواضع محبّت است، راه نجات از کبر و غرور محبّت است، راه نجات از انحصارطلبی و خودبزرگبینی محبّت است، محبّت انسان را آب میکند، محبّت انسان را آدم میکند، انسان بیمحبّت آدم نیست، انسان متکبّر بیمحبّت است، چون بیمحبّت است بویی از آدمیّت نصیب او نمیشود.
مجالس روضه مجالس تذکّر است
این مجالس روضه تذکّر است، الحمدلله خدای متعال این مجالس را به ما داده است، ولی وقتی «یا علی» میگوییم «یا علی» میگوییم، یا زهرا…
میگویند که ذکر لفظی مانند تلقین مادر است، مادر کلام به کلام در دهان فرزند خود میگذارد تا فرزند زبان باز کند، دل ما هم همینطور است. بگو یا الله! اصلاً تعبیر خودِ قرآن کریم هم همین است دیگر، «قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَنَ أَیًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى»،[۱۹] وقتی انسان «یا الله» میگوید دل او طوری میشود، تا نگویی و زبان به کار نیاید، چشم دل باز نمیشود، تا زمانی که چشم دل باز نکنی جمال نمیبینی، آب نمیشوی، «قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَنَ». بعد گفتهاند مدام تکرار کن. اگر ده مرتبه «یا الله» بگویی خدا «لبّیک» میگوید، اگر هفت مرتبه «یا ارحم الرّاحمین» بگویی، بر حسب آن چیزی که نقل شده است خدای متعال جواب میدهد «لبّیک أنا ارحم الرّاحمین».
«إِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی»،[۲۰] من کنار تو هستم، چرا من را نمییابی؟ من در دل تو هستم، من خودم در شراشر وجود تو حاضر هستم، من آنقدر قرب دارم که از خودت به خودت نزدیکتر هستم، «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ»،[۲۱] «یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ»،[۲۲] از خودت به خودت خیلی نزدیکتر هستم.
چنین رفیق نزدیک حاضر در اعماق وجودمان را از یاد میبریم.
حضرات معصومین علیهم السلام ذکر هستند، ذکرالله هستند، مایه آرامش ما هستند، در میان امامان ما هم حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه… «اِنَّ لِلْحُسَیْنِ عَلَیهِ السَّلام مَحَبَّهً مَکْنُونَهً فی قُلُوبِ الْمُؤْمِنینِ»…
السَّلَامُ عَلَى الْخَدِّ التَّرِیبِ…
تصوّر کنید سنگ به پیشانی مبارک حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه اصابت کرده است… خون فوران کرده است… تمام صورت را گرفته است… حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه دامان مبارک خود را بالا زدند که خون مقابل چشمان مبارک خود را پاک کنند، سینهی مبارک حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه نمایان شد، أشقی الأوّلین و الآخرین طمع کرد، عجب جایی را نشان گرفت… تیر سه شعبه به قلب مبارک حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه اصابت کرد… ولی از سینه عبور کرده بود… حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه نتوانستند از این طرف تیر را دربیاورند… تیر را از پشت بیرون کشیدند…
اینجا بود که گویا از پشت زین با همان صورت خونین روی خاک افتادند…
لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم.
الا لعنت الله علی القوم الظّالمین.
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه یوسف، آیه ۱۰۸ (قُلْ هَٰذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَى اللَّهِ ۚ عَلَىٰ بَصِیرَهٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی ۖ وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ)
[۳] جنه الأمان الواقیه و جنه الإیمان الباقیه (المصباح) ، جلد ۱ ، صفحه ۵۳۵ (وَ اُدْعُ فِیهَا بِهَذَا اَلدُّعَاءِ- اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِالتَّجَلِّی اَلْأَعْظَمِ فِی هَذِهِ اَللَّیْلَهِ مِنَ اَلشَّهْرِ اَلْمُکَرَّمِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَنْ تَغْفِرَ لَنَا مَا أَنْتَ بِهِ مِنَّا أَعْلَمُ یَا مَنْ یَعْلَمُ وَ لاَ یَعْلَمُ اَللَّهُمَّ بَارِکْ لَنَا فِی لَیْلَتِنَا هَذِهِ اَلَّتِی بِشَرَفِ اَلرِّسَالَهِ فَضَّلْتَهَا وَ بِکَرَامَتِکَ أَجْلَلْتَهَا وَ بِالْمَحَلِّ اَلشَّرِیفِ أَحْلَلْتَهَا اَللَّهُمَّ فَإِنَّا نَسْأَلُکَ بِالْمَبْعَثِ اَلشَّرِیفِ وَ اَلسَّیِّدِ اَللَّطِیفِ وَ اَلْعُنْصُرِ اَلْعَفِیفِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَنْ تَجْعَلَ أَعْمَالَنَا فِی هَذِهِ اَللَّیْلَهِ وَ فِی سَائِرِ اَللَّیَالِی مَقْبُولَهً وَ ذُنُوبَنَا مَغْفُورَهً وَ حَسَنَاتِنَا مَشْکُورَهً وَ سَیِّئَاتِنَا مَسْتُورَهً وَ قُلُوبَنَا بِحُسْنِ اَلْقَوْلِ مَسْرُورَهً وَ أَرْزَاقَنَا مِنْ لَدُنْکَ بِالْیُسْرِ مَدْرُورَهً اَللَّهُمَّ إِنَّکَ تَرَى وَ لاَ تُرَى وَ أَنْتَ بِالْمَنْظَرِ اَلْأَعْلَى وَ إِنَّ إِلَیْکَ اَلرُّجْعَى وَ اَلْمُنْتَهَى وَ إِنَّ لَکَ اَلْمَمَاتَ وَ اَلْمَحْیَا وَ إِنَّ لَکَ اَلْآخِرَهَ وَ اَلْأُولَى اَللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِکَ [مِنْ] أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزىٰ وَ أَنْ نَأْتِیَ مَا عَنْهُ تَنْهَى اَللَّهُمَّ إِنَّا نَسْأَلُکَ اَلْجَنَّهَ بِرَحْمَتِکَ وَ نَسْتَعِیذُ بِکَ مِنَ اَلنَّارِ فَأَعِذْنَا مِنْهَا بِقُدْرَتِکَ وَ نَسْأَلُکَ مِنَ اَلْحُورِ اَلْعِینِ فَارْزُقْنَا بِعِزَّتِکَ وَ اِجْعَلْ أَوْسَعَ أَرْزَاقِنَا عِنْدَ کِبَرِ سِنِّنَا وَ أَحْسِنْ أَعْمَالَنَا عِنْدَ اِقْتِرَابِ آجَالِنَا وَ أَطِلْ فِی طَاعَتِکَ وَ مَا یُقَرِّبُ لَدَیْکَ وَ یُحْظِی عِنْدَکَ وَ یُزْلِفُ لَدَیْکَ أَعْمَارَنَا وَ أَحْسِنْ فِی جَمِیعِ ذَلِکَ أَحْوَالَنَا وَ أُمُورَنَا بِفُرْقَتِنَا [وَ أَحْسِنْ فِی جَمِیعِ أَحْوَالِنَا وَ أُمُورِنَا مَعْرِفَتِنَا] وَ لاَ تَکِلْنَا إِلَى أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ فَیَمُنَّ عَلَیْنَا وَ تَفَضَّلْ عَلَیْنَا بِجَمِیعِ حَوَائِجِنَا لِلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَهِ وَ اِبْدَأْ بِآبَائِنَا وَ أَبْنَائِنَا وَ جَمِیعِ إِخْوَانِنَا اَلْمُؤْمِنِینَ فِی جَمِیعِ مَا سَأَلْنَاکَ لِأَنْفُسِنَا یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ اَللَّهُمَّ إِنَّا نَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ اَلْعَظِیمِ وَ مُلْکِکَ اَلْقَدِیمِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَغْفِرَ لَنَا اَلذَّنْبَ اَلْعَظِیمَ إِنَّهُ لاَ یَغْفِرُ اَلذَّنْبَ اَلْعَظِیمَ إِلاَّ اَلْعَظِیمُ اَللَّهُمَّ وَ هَذَا رَجَبٌ اَلْمُکَرَّمُ اَلَّذِی أَکْرَمْتَنَا بِهِ أَوَّلَ أَشْهُرِ اَلْحُرُمِ أَکْرَمْتَنَا بِهِ مِنْ بَیْنِ اَلْأُمَمِ فَلَکَ اَلْحَمْدُ یَا ذَا اَلْجُودِ وَ اَلْکَرَمِ فَأَسْأَلُکَ بِهِ وَ بِاسْمِکَ اَلْأَعْظَمِ اَلْأَعْظَمِ اَلْأَعْظَمِ اَلْأَجَلِّ اَلْأَکْرَمِ اَلَّذِی خَلَقْتَهُ فَاسْتَقَرَّ فِی ظِلِّکَ فَلاَ یَخْرُجُ مِنْکَ إِلَى غَیْرِکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ اَلطَّاهِرِینَ وَ أَنْ تَجْعَلَنَا مِنَ اَلْعَامِلِینَ فِیهِ بِطَاعَتِکَ وَ اَلْآمِلِینَ فِیهِ لِشَفَاعَتِکَ اَللَّهُمَّ اِهْدِنَا سَوَاءَ اَلسَّبِیلِ وَ اِجْعَلْ مَقِیلَنَا عِنْدَکَ خَیْرَ مَقِیلٍ فِی ظِلٍّ ظَلِیلٍ وَ مُلْکٍ جَزِیلٍ فَإِنَّکَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ اَلْوَکِیلُ اَللَّهُمَّ اِقْلِبْنَا مُفْلِحِینَ مُنْجِحینَ غَیْرَ مَغْضُوبٍ عَلَیْنَا وَ لاَ ضَالِّینَ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِعَزَائِمِ مَغْفِرَتِکَ وَ بِوَاجِبِ رَحْمَتِکَ اَلسَّلاَمَهَ مِنْ کُلِّ إِثْمٍ وَ اَلْغَنِیمَهَ مِنْ کُلِّ بِرٍّ وَ اَلْفَوْزَ بِالْجَنَّهِ وَ اَلنَّجَاهَ مِنَ اَلنَّارِ اَللَّهُمَّ دَعَاکَ اَلدَّاعُونَ وَ دَعَوْتُکَ وَ سَأَلَکَ اَلسَّائِلُونَ وَ سَأَلْتُکَ وَ طَلَبَ إِلَیْکَ اَلطَّالِبُونَ وَ طَلَبْتُ إِلَیْکَ اَللَّهُمَّ أَنْتَ اَلثِّقَهُ وَ اَلرَّجَاءُ وَ إِلَیْکَ مُنْتَهَى اَلرَّغْبَهِ وَ اَلدُّعَاءِ اَللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اِجْعَلِ اَلْیَقِینَ فِی قَلْبِی وَ اَلنُّورَ فِی بَصَرِی وَ اَلنَّصِیحَهَ فِی صَدْرِی وَ ذِکْرَکَ بِاللَّیْلِ وَ اَلنَّهَارِ عَلَى لِسَانِی وَ رِزْقاً وَاسِعاً غَیْرَ مَمْنُونٍ وَ لاَ مَحْظُورٍ فَارْزُقْنِی وَ بَارِکْ لِی فِیمَا رَزَقْتَنِی وَ اِجْعَلْ غِنَایَ فِی نَفْسِی وَ رَغْبَتِی فِیمَا عِنْدَکَ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ ثُمَّ اُسْجُدْ وَ قُلِ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِی هَدَانَا لِمَعْرِفَتِهِ وَ خُصَّنَا بِوَلاَیَتِهِ وَ وَفِّقْنَا لِطَاعَتِهِ شُکْراً شُکْراً مِائَهَ مَرَّهٍ ثُمَّ اِرْفَعْ رَأْسَکَ وَ قُلِ اَللَّهُمَّ إِنِّی قَصَدْتُکَ بِحَاجَتِی وَ اِعْتَمَدْتُ عَلَیْکَ بِمَسْأَلَتِی وَ تَوَجَّهْتُ إِلَیْکَ بِأَئِمَّتِی وَ سَادَتِی اَللَّهُمَّ اِنْفَعْنَا بِحُبِّهِمْ وَ أَوْرِدْنَا مَوْرِدَهُمْ وَ اُرْزُقْنَا مُرَافَقَتَهُمْ وَ أَدْخِلْنَا اَلْجَنَّهَ فِی زُمْرَتِهِمْ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ .)
[۴] نهج البلاغه، خطبه ۸۲ (و من کلام له (علیه السلام) فی ذم صفه الدنیا: مَا أَصِفُ مِنْ دَار أَوَّلُهَا عَنَاءٌ، وَآخِرُهَا فَنَاءٌ! فِی حَلاَلِهَا حِسَابٌ، وَ فِی حَرَامِهَا عِقَابٌ. مَنِ اسْتَغْنَى فِیهَا فُتِنَ، وَ مَنِ افْتَقَرَ فِیهَا حَزِنَ، وَ مَنْ سَاعَاهَا فَاتَتْهُ، وَ مَنْ قَعَدَ عَنْهَا وَاتَتْهُ، وَ مَنْ أَبْصَرَ بِهَا بَصَّرَتْهُ، وَ مَنْ أَبْصَرَ إِلَیْهَا أَعْمَتْهُ.)
[۵] سوره مبارکه حج، آیه ۴۶ (أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ یَسْمَعُونَ بِهَا ۖ فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَٰکِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ)
[۶] سوره مبارکه مطففین، آیه ۱۵
[۷] سوره مبارکه قصص، آیه ۸۳ (تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَهُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا ۚ وَالْعَاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ)
[۸] سوره مبارکه توبه، آیه ۱۲۲ (وَمَا کَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّهً ۚ فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طَائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ)
[۹] الکافی ، جلد ۱ ، صفحه ۵۰ (عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ اَلْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْمِنْقَرِیِّ عَنْ سُفْیَانَ بْنِ عُیَیْنَهَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: وَجَدْتُ عِلْمَ اَلنَّاسِ کُلَّهُ فِی أَرْبَعٍ أَوَّلُهَا أَنْ تَعْرِفَ رَبَّکَ وَ اَلثَّانِی أَنْ تَعْرِفَ مَا صَنَعَ بِکَ وَ اَلثَّالِثُ أَنْ تَعْرِفَ مَا أَرَادَ مِنْکَ وَ اَلرَّابِعُ أَنْ تَعْرِفَ مَا یُخْرِجُکَ مِنْ دِینِکَ .)
[۱۰] مصباح الشریعه ، جلد ۱ ، صفحه ۱۳ (قَالَ اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : اَلْعِلْمُ أَصْلُ کُلِّ حَالٍ سَنِیٍّ وَ مُنْتَهَى کُلِّ مَنْزِلَهٍ رَفِیعَهٍ وَ لِذَلِکَ قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ طَلَبُ اَلْعِلْمِ فَرِیضَهٌ عَلَى کُلِّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَهٍ أَیْ عِلْمِ اَلتَّقْوَى وَ اَلْیَقِینِ وَ قَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ اُطْلُبُوا اَلْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّینِ وَ هُوَ عِلْمُ مَعْرِفَهِ اَلنَّفْسِ وَ فِیهِ مَعْرِفَهُ اَلرَّبِّ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ ثُمَّ عَلَیْکَ مِنَ اَلْعِلْمِ بِمَا لاَ یَصِحُّ اَلْعَمَلُ إِلاَّ بِهِ وَ هُوَ اَلْإِخْلاَصُ قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ عِلْمٍ لاَ یَنْفَعُ وَ هُوَ اَلْعِلْمُ اَلَّذِی یُضَادُّ اَلْعَمَلَ بِالْإِخْلاَصِ وَ اِعْلَمْ أَنَّ قَلِیلَ اَلْعِلْمِ یَحْتَاجُ إِلَى کَثِیرِ اَلْعَمَلِ لِأَنَّ عِلْمَ سَاعَهٍ یُلْزِمُ صَاحِبَهُ اِسْتِعْمَالَهُ طُولَ دَهْرِهِ قَالَ عِیسَى اِبْنُ مَرْیَمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ رَأَیْتُ حَجَراً عَلَیْهِ مَکْتُوبٌ اِقْلِبْنِی فَقَلَبْتُهُ فَإِذَا عَلَى بَاطِنِهِ مَکْتُوبٌ مَنْ لاَ یَعْمَلُ بِمَا یَعْلَمُ مَشْئُومٌ عَلَیْهِ طَلَبُ مَا لاَ یَعْلَمُ وَ مَرْدُودٌ عَلَیْهِ مَا عَلِمَ أَوْحَى اَللَّهُ تَعَالَى إِلَى دَاوُدَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِنَّ أَهْوَنَ مَا أَنَا صَانِعٌ بِعَالِمٍ غَیْرِ عَامِلٍ بِعِلْمِهِ أَشَدُّ مِنْ سَبْعِینَ عُقُوبَهً بَاطِنَهً أَنْ أُخْرِجَ مِنْ قَلْبِهِ حَلاَوَهَ ذِکْرِی وَ لَیْسَ إِلَى اَللَّهِ سُبْحَانَهُ طَرِیقٌ یُسْلَکُ إِلاَّ بِعِلْمٍ وَ اَلْعِلْمُ زَیْنُ اَلْمَرْءِ فِی اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَهِ وَ سَائِقُهُ إِلَى اَلْجَنَّهِ وَ بِهِ یَصِلُ إِلَى رِضْوَانِ اَللَّهِ تَعَالَى وَ اَلْعَالِمُ حَقّاً هُوَ اَلَّذِی یَنْطِقُ عَنْهُ أَعْمَالُهُ اَلصَّالِحَهُ وَ أَوْرَادُهُ اَلزَّاکِیَهُ وَ صِدْقُهُ وَ تَقْوَاهُ لاَ لِسَانُهُ وَ مُنَاظَرَتُهُ وَ مُعَادَلَتُهُ وَ تَصَاوُلُهُ وَ دَعْوَاهُ وَ لَقَدْ کَانَ یَطْلُبُ هَذَا اَلْعِلْمَ فِی غَیْرِ هَذَا اَلزَّمَانِ مَنْ کَانَ فِیهِ عَقْلٌ وَ نُسُکٌ وَ حِکْمَهٌ وَ حَیَاءٌ وَ خَشْیَهٌ وَ إِنَّا نَرَى طَالِبَهُ اَلْیَوْمَ مَنْ لَیْسَ فِیهِ مِنْ ذَلِکَ شَیْءٌ وَ اَلْعَالِمُ یَحْتَاجُ إِلَى عَقْلٍ وَ رِفْقٍ وَ شَفَقَهٍ وَ نُصْحٍ وَ حِلْمٍ وَ صَبْرٍ وَ قَنَاعَهٍ وَ بَذْلٍ وَ اَلْمُتَعَلِّمُ یَحْتَاجُ إِلَى رَغْبَهٍ وَ إِرَادَهٍ وَ فَرَاغٍ وَ نُسُکٍ وَ خَشْیَهٍ وَ حِفْظٍ وَ حَزْمٍ .)
[۱۱] سوره مبارکه اعراف، آیه ۱۴۳ (وَلَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِیقَاتِنَا وَکَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِی أَنْظُرْ إِلَیْکَ ۚ قَالَ لَنْ تَرَانِی وَلَٰکِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَکَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِی ۚ فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکًّا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا ۚ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَکَ تُبْتُ إِلَیْکَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِینَ)
[۱۲] سوره مبارکه ص، آیه ۷۲ (فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ)
[۱۳] سوره مبارکه روم، آیه ۳۰ (فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا ۚ لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ)
[۱۴] سوره مبارکه یس، آیه ۶۰ (أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ ۖ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ)
[۱۵] سوره مبارکه مدثر، آیه ۳۰
[۱۶] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۶۵ (وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ ۖ وَالَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ ۗ وَلَوْ یَرَى الَّذِینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّهَ لِلَّهِ جَمِیعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعَذَابِ)
[۱۷] سوره مبارکه احزاب، آیه ۴۱ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْرًا کَثِیرًا)
[۱۸] سوره مبارکه شوری، آیه ۲۳ (ذَٰلِکَ الَّذِی یُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ۗ قُلْ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَىٰ ۗ وَمَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَهً نَزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ)
[۱۹] سوره مبارکه اسراء، آیه ۱۱۰ (قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَٰنَ ۖ أَیًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ ۚ وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِکَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَیْنَ ذَٰلِکَ سَبِیلًا)
[۲۰] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۲۶ (وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ ۖ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ)
[۲۱] سوره مبارکه ق، آیه ۱۶ (وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ ۖ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ)
[۲۲] سوره مبارکه انفال، آیه ۲۴ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ ۖ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ)