«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
جایگاه روزه
روزه در میان عبادات جایگاه ویژه دارد، روزه رفع فاصله بین عاشق و معشوق است، روزه جهش حرکت قربی و حبّی به سوی جانان است، روزه خانهتکانی دل و جان سالک است، روزه غلبهی بر کششهای طبیعی و حیوانی است، روزه حضور در جبهه جنگ با نفس أمّاره است، روزه جهاد اکبر است، روزه آب کردنِ بُتِ نفس است، روزه خلع سلاح شیطان است، روزه مسلّح کردنِ نفس لوّامه برای رسیدن به نفس مطمئنّه است، روزه سیر باطنی است، روزه اشتداد نور است، روزه اخلاص تمام عیارِ در عبودیت حضرت حق جلّ و اعلی است. رمز آن هم این است که روزه یک دوره آموزش ویژه و فوق برنامه است، روزه مراقبت کامل است.
هر عبادتی سه مرحله دارد. یک مرحلهی مُلکی است، مرحلهی این عالمی است، قابل رؤیت است، قابل ارائه است، نماز قیامی دارد که همه میبینند انسان بلند شد، تکبیرهالاحرام دارد، هم صدای انسان بلند میشود و الله اکبر میگوید و هم دست خود را بالا میبرد، ذکر دارد، قیام دارد، رکوع دارد، سجود دارد. آن چیزی که شما در نمازگزار میبینید، آن نمازِ مُلکیِ نمازگزار است، اما پسِ پردهی این مُلک ملکوت است و فوق ملکوت هم مرحلهی فناء است. ما خبر نداریم باطنِ تکبیره الاحرام، حقیقتِ برزخیِ آن چگونه است.
نقل داستانی از آیت الله خوشوقت
خدای متعال همهی اولیای الهی و صاحبان نظر و دارای اکسیر نفس را با اولیای خودش محشور بدارد، از جمله شیخ ما، مراد ما، مرحوم آیت الله خوشوقت را که از نوادر بودند، اهل سیر و سلوک بودند و به مقام شهود و کشف نائل شده بودند، از ایشان سؤال شده بود که شما در حرم امام رضا علیه السلام کدام زیارت را میخوانید؟ گفته بود که من با حضرت رضا علیه السلام حرف میزنم و امام رضا علیه السلام با من صحبت میکنند.
باطن نماز
این بزرگوار نکتهای را نقل کرد که دیگران هم در ترجمهی حالات یکی از شاگردان مرحوم آمیرزا علی آقای قاضی اعلی الله مقامه الشّریف آوردهاند، مرحوم آیت الله آشیخ محمدتقی آملی که در مسجد مجد تهران امام جماعت بودند، مجتهد کامل بودند، یک دوره فقه در شرح عروه الوثقی نوشته است و در حکمت و فلسفه هم دستی بر آتش داشتهاند.
این بزرگوار نقل میکند که من در حرم مطهّر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه نماز مستحبّی خواندم و این سلام استحبابی بعد از تشهّد را نگفتم… «السلام علیک ایّها النّبی و رحمه الله و برکاته، السلام علینا و علی عبادالله الصالحین» مستحب است و اگر نگوییم نماز ما باطل نیست، و اگر بگوییم فضیلت دارد… میگوید نمازم را تمام کردم… آدمی بود که ما فکر میکردیم حواسپرتی دارد، مشهور بود به اینکه این آدم آدمِ غیرمتعارفی است و حرکات متعادلی ندارد، دیدم دست خود را به شانهی من گذاشت و گفت: چرا این سلامهای مستحبّی را نگفتی؟ گفتم: مستحب بود! گفت: آیا میدانی چه چیزی را از دست دادی؟ گفتم: چه چیزی از دست دادی؟ گفت: نگاه کن. من نگاه کردم و دیدم باغهای دلانگیزی است که نظیر آنها را در این عالم ندیدهام، چه درختان زیبایی، چه گلها و ریاحین معطّری، چه ساختمانهای دلانگیزی… گفت: باطن آن سلام به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و سلام به عباد صالح خدا این بود و شما چنین چیزی را از دست دادید.
این برزخ افعال و اذکار نماز است، برزخ صورت و شکل دارد، میشود زیباییهای آن را دید، چارچوب دارد.
اگر نماز نمازِ مقرّبین باشد یک مرحلهی فوق برزخ هم دارد، روزه هم همینطور.
رابطه روزه و ترک گناه
روزه یک حالتِ مُلکی دارد که هر مکلّفی با هر درجهای از علم و معرفت و طهارت نفس و آشنایی با احکام شرع و حکمت و فلسفهی عبادات، توان روزه را در عالم مُلک دارند و آن این است که از اول طلوع فجر تا غروب سرخی آفتاب حق ندارد غذا بخورد یا آب بیاشامد، آن نُه چیزی که روزه را باطل میکند و فقهای بزرگوار ما فتوای خود را در رسالهها نوشتهاند، هر آدمی که مسلمان است این نُه چیز را میفهمد، میفهمد نخوردن یعنی چه، نیاشامیدن یعنی چه، اما در مرحله بالاتر آن برزخ روزه است، ترک گناهان است، آن به مُلکِ روزه ارتباط ندارد، «إِذَا صُمْتَ فَلْیَصُمْ سَمْعُکَ وَ بَصَرُکَ وَ لِسَانُکَ وَ لَحْمُکَ وَ دَمُکَ وَ جِلْدُکَ وَ شَعْرُکَ وَ بَشَرَتُکَ»،[۲] وقتی روزه میگیری مواظب باش که چشم تو روزه باشد، موهای تو روزه باشد، پوست بدن تو روزه باشد.
این یک مراقبه است، یک سلوک الی الله است، یک سیر معنوی به سوی حضرت حق جلّ و اعلی است.
لذا این ترک گناه عالمی دارد که ما باطن آن را نمیدانیم، اهل الله میدانند.
نقل داستانی از یکی از مریدان آشیخ رجبعلی خیاط اعلی الله مقامه الشّریف و اهمیّت امر به معروف و نهی از منکر
یک فردی در دفتر مقام معظم رهبری به نام آقای صنوبری هست، او انفاقات حضرت آقا را انجام میدهد، انسان صالحی است، با بعضی از اولیاء خدا هم زیاد مأنوس بوده است، او پدری داشت که این پدر او با پدر مرحوم شیخ رجبعلی خیاط مأنوس بود و از شاگردان شیخ بود، بعضی اوقات ما در شرق تهران در ایام فاطمیه روضه سنواتی داشتیم و من به منبر میرفتم، در ابتدا او را نمیشناختم، میدیدم یک پیرمرد قدبلندِ خیلی نورانی آن کنار نشسته و خیلی هم خوش اشک و خوش گریه بود.
شبی من نامی از مرحوم شیخ رجبعلی خیاط رضوان الله تعالی علیه بردم و داستانی از ایشان نقل کردم، این پیرمرد بعد از منبر من بلند شد و عصازنان جلوی منبر من آمد و طیّب الله گفت و تشکّر کرد که ما نامی از شیخ بردیم و مسئلهای نقل کردیم.
گفت: من هم خودم یک چشمه از آن چیزی که از شیخ تعریف کردید را نقل میکنم.
من راننده تاکسی بودم و در مجلس شیخ رجبعلی که عدهی معدودی بودند حضور پیدا میکردم، روز جمعه از میدان حسن آباد حرکت کردم که به منزل شیخ بروم، در مسیر یک زن بزک کردهی مو پریشان با هفتاد قلم آرایش روبروی من در حال آمدن بود ولی در نظر من مانند گرگ گرسنهای است که قصد جان من را دارد، ظاهر او خیلی آراسته و آرایش کرده بود که بیاید و من را جذب کند و هوس من را تحریک کند ولی من در باطنم احساس میکردم که این میخواهد بیاید و ایمان من را بخورد، مانند گرگی که بدن را میخورد، این هم یک گرگی است که آمده است تا ایمان من را بخورد.
همینکه نزدیک من شد من یک حالت نفرت و انزجاری از خودم نشان دادم و او را اصلاً تحویل نگرفتم و صورت خود را برگرداندم و «اه» گفتم، واقعاً هم خدای متعال این حالت نفرت از این گناه و از این شیطان را به من داد.
وقتی خدای متعال این حالت را به من داد و صورت خود را برگرداندم و چشم خود را نگه داشتم، به مجلس شیخ رفتم، همینکه سلام کردم دیدم لبخند زد، گفت: بارک الله! آیا میدانی او زن نبود و خود شیطان بود؟ خودش را به شکل زن درآورده بود و آمده بود تا ایمان تو را طعمهی درندگی خودش قرار بدهد. دیدی خودت را نگه داشتی.
من به شما بشارت بدهم، وقتی صورتت را با نفرت و عصبانیت از آن زن برگرداندی… که در روایت هم داریم که خدای متعال پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را مأمور کرده است، هنگامی که ما مؤمنین با گناه مواجه میشویم و گنهکار را در حال گناه میبینیم باید صورتِ مکفهره داشته باشیم، یعنی باید نسبت به او امر به معروف و نهی از منکر کنیم، امر به معروف و نهی از منکر مراتب دارد، مرتبه اول انزجار قلبی از گناه است، وقتی انسان گناه و گناهکار را میبیند باید در قلب خودش ناراضی باشد و نسبت به او نفرت داشته باشد، گناه نافرمانی ملک الملوک است، مخالفت با خدای متعال است. اگر کسی با پدر انسان مقابله کند انسان تحمّل نمیکند، اگر کسی رهبرِ انسان را مخالفت کند انسان تحمّل نمیکند، اگر کسی با امام زمان ارواحنا فداه مخالفت کند برای انسان غیر قابل تحمّل است، آنوقت اگر کسی با خدای آدم مخالفت کند، اگر انسان یک جو غیرت دینی داشته باشد آیا میتواند تماشا کند و اینطور منطقهی خدا را بشکنند و معصیت کنند و ما هم هیچ چیزی نگوییم؟
امروز همه ما مسئول هستیم، اینکه بعضیها حتّی در ماه خدا پردهدری میکنند، حجاب را بکلّی زیر پا میگذارند، جرأت بر احکام قرآن میکنند و ما هم هیچ چیزی نمیگوییم، قدم اول این است که در دل خودمان غیرت دینی ما را نسبت به این عمل منزجر کند و نفرت داشته باشیم، در قدم دوم نهی از منکرِ چهرهای است، اخم کنیم.
اگر کاسب است و مشتری زنی میآید و موهای خود را بیرون ریخته است و بزک کرده است طوری بیاعتنایی کند و در صورت خودش نارضایتی خودش را نمایان کند، این تنها حجاب نیست، چون حجاب یک فسق علنی است و گاهی هم سازمانیافته است و از بیرون تحریک میشوند و شبکهای عمل میکنند، میخواهند به مؤمنین بگویند چشم شما کور شود و ما میتوانیم این کار را کنیم. این کار جرأت بر خدای متعال است و خدای متعال هم اینها را میزند و موضوع به این سادگی نیست.
گاهی گناههای کبیره دیگری است، این غیبتهایی که در مجالس واقع میشود، این غیبتها گناه کبیره است، انسان همینطور در مجلس غیبت بنشیند و هیچ چیزی نگوید.
در حالات مرحوم آیت الحق آمیرزا جواد آقای ملکی تبریزی اعلی الله مقامه الشّریف نقل شده است که کسی در محضر ایشان شروع کرد به بدگویی از کس دیگری، دیدند رنگ از رخسار شیخ پرید و مانند گچِ دیوار شد، گویا اژدها دیده است، گویا شیر درندهای به ایشان حمله کرده است، اینطور مضطرب شد و با یک حالت ناراحتی به این فردی که بدگویی کرد گفت: برای من یک سال کار درست کردی! این غباری که غیبت تو در روح من ایجاد کرد، باید یک سال زحمت بکشم تا آن را پاک کنم.
وقتی انسان بیتفاوت به این گناهان نگاه میکند، این گناه در وجود شنونده اثر خودش را میگذارد.
لذا مرحله اول انزجار قلبی است، مرحله دوم نارضایتی است که در چهره انسان دیده بشود، نباید انسان به کسی که غیبت میکند لبخند بزند، «مَنْ تَبَسَّمَ فِی وَجْهِ مُبْتَدِعٍ فَقَدْ أَعَانَ عَلَى هَدْمِ دِینِهِ»،[۳] اگر کسی در برابر کسی که در دین بدعت میگذارد، مانند بعضی از روشنفکرها، بعضی از احکام دین را مسخره میکنند و بدعتهایی میگذارند، اگر به او لبخند بزند، این حدیث شریف میگوید که او به انهدام دین اقدام کرده است. گویا در حال ویران کردن کعبه هستند و شما هم در حال تماشا هستید و بیتفاوت هستید.
لذا مرحله دوم مرحله عکس العمب چهرهای است که در سیمای مؤمن دیده بشود که این مؤمن غیرت دینی دارد و با گناه ناسازگاری دارد، با گناه آشتی ندارد، میدان نمیدهد که قُرُقِ خدا شکسته بشود.
مرحله سوم مرحله زبانی است، بر همه واجب است که تذکّر زبانی بدهند.
مقام معظم رهبی اطال الله عمره الشریف فرمودند کسی گناهی میکند یا حریم خدا را در بیحجابی بهم میریزد تذکّر بدهید و رد بشوید، نایستید که درگیر بشوید، اگر در روز بیست نفر به یک آدم بدحجاب یا بیحجاب تذکّر بدهند او میفهمد که این جامعه پذیرای گناه نیست که مقابلهی با سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بشود و مقدّسات دین در مقابل چشم مسلمین مخدوش بشود.
مرحوم آقای صنوبری میگفت که این حالت برای من پیش آمد، وقتی زنی را با این حال دیدم، دیدم این گرگِ ایمان من است، یک اخمی کردم و یک فریادی کشیدم، او مأیوس شد و دید نمیتواند با من باشد.
شیخ رجبعلی خیاط گفت: آیا میدانی وقتی تو صورت خودت را برگرداندی خدای متعال در عالم باطن چه چیزی به تو داد؟ اینکه «مَرَارَهُ اَلدُّنْیَا حَلاَوَهُ اَلْآخِرَهِ وَ حَلاَوَهُ اَلدُّنْیَا مَرَارَهُ اَلْآخِرَهِ»،[۴] گفت: وقتی تو بعنوان مقابلهی با گناه و هرزگی، صورت خودت را برگرداندی، در این شعاع حرکت صورت تو نوری بود که فضای بینهایت را روشن کرد.
ظاهر این امر اخم و انزجار بود ولی برزخ عملِ او اینگونه بود که نور ایجاد شد، خدای متعال نوری در ترک گناه قرار داده است، همانطور که باطنِ آن سلام بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و صالحین آن باغ بود، باطن ترک گناه هم یک نور وسیعی بود که در یک شعاع وسیعی برای تو درست شد.
شیخ رجبعلی خیاط رضوان الله تعالی علیه به این آقای صنوبری رضوان الله تعالی علیه فرمود بود که خدا در ازای ترک این گناه یک حورالعین برای تو در بهشت خلق کرد.
حال ماه مبارک رمضان یک مراقبت جامعی است، معجونی از کارهای اثباتی و سلبی است، که ان شاء الله بر حسب روایات در شبهای دیگر به بخشی از این مراقبات و آثار آن به خدمت شما به شرط عمر و توفیق عرایضی تقدیم خواهیم کرد.
روضه و توسّل
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین
شب جمعه است، شب زیارتی مخصوصه حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام است، خوشا به حال کسانی که امشب زیر قبّهی حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه، کنار ضریح حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه هستند…
هر امامی یک سلام دارد، ولی هر عضو حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه یک سلام دارد، هر رگ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه یک سلام دارد، هر قطعهای از قطعات بدن مبارک حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه یک سلام دارد…
سلامهایی که امام زمان ارواحنا فداه در زیارت ناحیه به جدّ مقدسشان ارائه کردهاند، هر کدام از آنها چند روضه است، «أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ»، جدّ بزرگوارم! سلام بر آن صورتی که روی خاک افتاد…
حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه روز عاشورا چند مرتبه با صورت روی زمین افتادهاند… گویا اولین مرتبه وقتی است که به کنار بدن حضرت علی اکبر علیه السلام آمدهاند… طاقت حضرت طاق شده بود و نتوانست پای خود را روی رکاب بگذارد و پیاده بشود، از اسب روی زمین افتاد اما فریاد میکشید «وَلَدی»… هفت مرتبه از پردهی دل ناله کرد و گفت «وَلَدی»…
نمیتوانست بلند بشود و راه برود، با زانو حرکت کرد و خود را روی پیکر جوان خود انداخت، صورت به صورت حضرت علی اکبر علیه السلام گذاشت، «یا بُنَیَّ لَقد اِستَرحتَ مِن هَمَّ الدنیا و غَمَّها و بَقِیَ ابوک وحیداً فَریداً»… رفتی و از هَمّ و غم دنیا راحت شد، اما پدر تو تنها شد…
لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم
دعا
خدایا! تو را به عظمت پیامبر اعظم قسم میدهیم الساعه همهی گناهان نو و کهنهی ما را ببخش و بیامرز.
خدایا! پدران و مادران و گذشتگان ما که منتظر احسان و مغفرت هستند را به حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه و حضرت علی اکبر علیه السلام ببخش و بیامرز.
خدایا! ذوی الحقوق ما را که به گردن ما حق دارند مشمول غفران واسعه خودت قرار بده.
خدایا! امام و شهدا را بر سر سفره حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه پذیرایی بفرما.
خدایا! نسل جوان ما را به ساحل برسان.
خدایا! امام زمان ارواحنا فداه را در همین ایام به داد ما برسان.
خدایا! چشم ما را با جمال امام زمان ارواحنا فداه روشن بفرما.
خدایا! این کشور ما، این نظام ما، این مردم عزیز ما را دشمنشاد مگردان.
خدایا! رهبر عزیز و نورانی ما را بر همهی مشکلات پیروز بگردان و عمر ایشان را تا ظهور مستدام بدار.
خدایا! دشمنان ملّت و امام را نابود بگردان.
خدایا! نفوذیها را معرّفی بفرما.
خدایا! دست خیانت را کوتاه بگردان.
خدایا! دشمنان ما را به خودشان مشغول بفرما.
خدایا! آنچه خواستیم و نخواستیم، خیر دین و دنیای ماست به ما کَرَم بفرما.
خدایا! عموم مریضها، مریضه مورد نظر، مریض عالم مورد نظر، مریضهای سفارش شده را شفای عاجل و کامل روزی بفرما.
غفرالله لنا و لکم
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] روضه الواعظین ، جلد ۲ ، صفحه ۳۵۰ (قَالَ اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لِمُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ یَا مُحَمَّدُ إِذَا صُمْتَ فَلْیَصُمْ سَمْعُکَ وَ بَصَرُکَ وَ لِسَانُکَ وَ لَحْمُکَ وَ دَمُکَ وَ جِلْدُکَ وَ شَعْرُکَ وَ بَشَرَتُکَ فَلاَ یَکُنْ یَوْمُ صَوْمِکَ کَیَوْمِ فِطْرِکَ)
[۳] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۴۷ ، صفحه ۲۱۶ (لابن شهرآشوب : دَخَلَ عَمْرُو بْنُ عُبَیْدٍ عَلَى اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ قَرَأَ إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبٰائِرَ مٰا تُنْهَوْنَ عَنْهُ وَ قَالَ أُحِبُّ أَنْ أَعْرِفَ اَلْکَبَائِرَ مِنْ کِتَابِ اَللَّهِ فَقَالَ نَعَمْ یَا عَمْرُو ثُمَّ فَصَّلَهُ بِأَنَّ اَلْکَبَائِرَ اَلشِّرْکُ بِاللَّهِ – إِنَّ اَللّٰهَ لاٰ یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ اَلْیَأْسُ وَ لاٰ تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اَللّٰهِ وَ عُقُوقُ اَلْوَالِدَیْنِ لِأَنَّ اَلْعَاقَّ جَبَّارٌ شَقِیٌّ وَ بَرًّا بِوٰالِدَتِی وَ لَمْ یَجْعَلْنِی جَبّٰاراً شَقِیًّا وَ قَتْلُ اَلنَّفْسِ – وَ مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً وَ قَذْفُ اَلْمُحْصَنَاتِ وَ أَکْلُ مَالِ اَلْیَتِیمِ – إِنَّ اَلَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوٰالَ اَلْیَتٰامىٰ ظُلْماً وَ اَلْفِرَارُ مِنَ اَلزَّحْفِ وَ مَنْ یُوَلِّهِمْ یَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ وَ أَکْلُ اَلرِّبَا اَلَّذِینَ یَأْکُلُونَ اَلرِّبٰا وَ اَلسِّحْرُ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اِشْتَرٰاهُ وَ اَلزِّنَا وَ لاٰ یَزْنُونَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذٰلِکَ یَلْقَ أَثٰاماً وَ اَلْیَمِینُ اَلْغَمُوسُ إِنَّ اَلَّذِینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اَللّٰهِ وَ أَیْمٰانِهِمْ ثَمَناً وَ اَلْغُلُولُ وَ مَنْ یَغْلُلْ یَأْتِ بِمٰا غَلَّ وَ مَنْعُ اَلزَّکَاهِ یَوْمَ یُحْمىٰ عَلَیْهٰا فِی نٰارِ جَهَنَّمَ وَ شَهَادَهُ اَلزُّورِ وَ کِتْمَانُ اَلشَّهَادَهِ وَ مَنْ یَکْتُمْهٰا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَ شُرْبُ اَلْخَمْرِ لِقَوْلِهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ شَارِبُ اَلْخَمْرِ کَعَابِدِ وَثَنٍ وَ تَرْکُ اَلصَّلاَهِ لِقَوْلِهِ مَنْ تَرَکَ اَلصَّلاَهَ مُتَعَمِّداً فَقَدْ بَرِئَ مِنْ ذِمَّهِ اَللَّهِ وَ ذِمَّهِ رَسُولِهِ وَ نَقْضُ اَلْعَهْدِ وَ قَطِیعَهُ اَلرَّحِمِ – اَلَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اَللّٰهِ وَ قَوْلُ اَلزُّورِ – وَ اِجْتَنِبُوا قَوْلَ اَلزُّورِ وَ اَلْجُرْأَهُ عَلَى اَللَّهِ – أَ فَأَمِنُوا مَکْرَ اَللّٰهِ وَ کُفْرَانُ اَلنِّعْمَهِ – وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذٰابِی لَشَدِیدٌ وَ بَخْسُ اَلْکَیْلِ وَ اَلْوَزْنِ وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ وَ اَللِّوَاطُ – اَلَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبٰائِرَ اَلْإِثْمِ وَ اَلْبِدْعَهُ قَوْلُهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مَنْ تَبَسَّمَ فِی وَجْهِ مُبْتَدِعٍ فَقَدْ أَعَانَ عَلَى هَدْمِ دِینِهِ قَالَ فَخَرَجَ عَمْرٌو وَ لَهُ صُرَاخٌ مِنْ بُکَائِهِ وَ هُوَ یَقُولُ هَلَکَ مَنْ سَلَبَ تُرَاثَکُمْ وَ نَازَعَکُمْ فِی اَلْفَضْلِ وَ اَلْعِلْمِ .)
[۴] نهج البلاغه ، جلد ۱ ، صفحه ۵۱۲