عناوین

سخنرانی روز سوم ماه مبارک رمضان ۱۴۴۳ ه.ق

Share on print
چاپ
Share on email
ارسال

«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».

مسئله شرعی

عرض کردیم که برای استقرار وجوب روزه برای مکلّف اموری باید باشد تا واجب محقق بشود و وجوب آن تحقق پیدا کند، روز گذشته چند مورد را عرض کردیم، امروز هم یک مورد را با توضیح عرض می‌کنیم.

روزه در صورتی بر مکلّف واجب است که مریض نباشد، اگر مریض باشد، مرضی که روزه گرفتن آن بیماری را تشدید می‌کند، یا ایجادِ عسر و حرج و مشقت می‌کند، وجوب روزه مستقر نمی‌شود، بنابراین مریض باید بداند اگر تجربه شخصی خودش برای او این باور را پیش آورده است که روزه او را مریض می‌کند یا مرضی که دارد شدید می‌شود، روزه بر او واجب نیست، یا اگر دکتر قابل اعتمادی به او بگوید که روزه برای شما مضر است، اگر طبیب قابل اعتماد به انسان این مطلب را گفت و ما هم به او اعتماد کردیم، روزه بر ما واجب نخواهد بود.

حال اگر با اینکه روزه واجب نبود او روزه گرفت، این روزه نه تنها اسقاط تکلیف از او نمی‌کند بلکه حرام هم هست، و اگر کسی روزه بگیرد و این روزه برای او ضرر داشته است و او هم می‌دانسته است که ضرر دارد و با این حال روزه گرفته است، بعد از ماه مبارک رمضان وقتی خدای متعال به او سلامتی داد و قدرت روزه گرفتن برای او حاصل شد، آن روزه‌ای که با مریضی گرفته است، آن روزه حساب نمی‌شود، قضای روزه بر سر جای خود باقی است.

صلواتی هدیه بفرمایید.

اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم

مقدّمه

عرض ما در این یکی دو روز این بود که روزه حکمتی دارد، بلکه حکمت‌هایی دارد، علّتِ وجوبِ همه‌ی واجبات یک مسئله است و حکمت‌ها مسئله‌ی دیگری.

آن چیزی که علّتِ وجوب است فرمانِ خدای متعال است، خدای متعال خدایی می‌کند، مولا مقام مولویت دارد، عبد عبودیت خودش را در یک عالمی اقرار کرده است و به خدای متعال قول داده است که رَبّ او خدا باشد و او عبدِ رَبّ خودش باشد.

چون خدا خداست و مخلوق عبدِ خداست، این علّتِ وجوب است، مولا تکلیف را برای ما الزامی کرده است، اگر حکمتی بجز این هم نداشته باشد بر انسان واجب می‌شود هر امری از جانب خدای متعال باشد را اطاعت کند، و هر نهی که از جانب خدای متعال باشد انسان باید منتهی بشود، باید پرهیز کند از منهیات و محرّمات الهی.

حکمت وجود کعبه در مکه

لذا وجود مقدّس امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در خطبه قاصعه خدای متعال را در خدایی‌اش برای ما متجلّی می‌کند و می‌فرماید که خدا کعبه را در یک محیطی قرار داد که سوزان است و سنگ‌های خشن دارد، مردم را مکلّف کرد که بروند و دور آن سنگ‌ها طواف کنند، بعد می‌فرماید که سنّت خدا بر این است که «وَ لَکنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ یبْتَلِی خَلْقَهُ بِبَعْضِ مَا یجْهَلُونَ أَصْلَهُ»،[۲] خدای متعال بندگان خود را به اموری امتحان می‌کند که اصل آن برایشان روشن نیست. بعد می‌فرماید اگر خدای متعال این خانه را در یک محیط سبز و شاداب و پرنعمت قرار می‌داد، حج انجام دادن برای همه مشوق‌هایی داشت، دیگر معلوم نمی‌شد که این شخص این کار را برای خدا کند، ولی خدای متعال به آنجا برده است و بندگان خود را مکلّف کرده است که به آنجا بروند تا معلوم بشود که این بنده بنده است و مطیع است و منقاد است یا در برابر خدای خودش چموش است.

ما آمده‌ایم که بندگی کنیم

در تمام واجبات اصل این مسئله است که ما آمده‌ایم که بندگی کنیم، «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ»،[۳] آمده‌ایم که بنده باشیم، بنده در برابر خدای متعال حقِ چون و چرا ندارد، «لَا یُسْأَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَهُمْ یُسْأَلُونَ»،[۴] خدای متعال مسئول نیست، خدای متعال حکیم است، کارِ حکیم علی الاطلاق که جای چون و چرا نیست.

اگر بخواهم بفهمم خیلی خوب است، اساساً خدای متعال عدّه‌ای را مکلّف کرده است که در حوزه‌های علمیه بیایند و فقیه بشوند و بفهمند و بروند و فهم خودشان را به بقیه برسانند، «وَلِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ»،[۵] فهم خیلی خوب است ولی اگر نفهمیدم حق مخالفت ندارم، بگویم برای من حل نشده است، مگر تو چه کسی هستی؟ چند مسئله در زندگی برای تو حل شده است؟ عالم پر است از مجهولات، مجهولات بشر نسبت به معلومات او دریای بی‌کران است در ارتباط با یک قطره، «وَمَا أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلًا»،[۶] علم کمی به بشر داده شده است، عالم بی‌نهایت است، کسی اول و آخر عالم را ندیده است، یک آدم محدود با یک ظرفیت محدودی بخواهد به این عالم بیکران احاطه علمی داشته باشد! این کار برای احدی میسور نیست، بجز آن‌هایی که به مرحله فناء می‌رسند و وجودشان آینه علم خدا می‌شود، صفحه علم خدا می‌شوند، علم آن‌ها هم دیگر علم اکتسابی نیست، علم الهی است.

علم پیغمبران برای خودشان نبود، علم ائمه ما علم لدنّی بود، آن‌ها علمشان از آنجا بود نه از اینجا، اگر کسی بخواهد از اینجا قطره قطره از دریای علم بنوشد، مگر ظرفیت وجودی او چقدر جا می‌گیرد؟ تا اینکه بخواهد به همه‌ی اسرار عالم و اسرار آنچه خدای متعال بیان فرموده است برسد؟

بالاترین حکمت در زندگی این عالم بندگی است، آمده‌ایم بنده باشیم، اگر بنده بودیم خدای متعال ما را به رنگ خودش درمی‌آورد، «صِبْغَهَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَهً»،[۷] رنگ خدا می‌گیرد و کار خدایی می‌کند.

امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بنده است، در بندگی خود هم بی‌نظیر است، این دعای کمیل امیرالمؤمنین صلوات الله علیه، این مناجات شعبانیه امیرالمؤمنین صلوات الله علیه، سایر مناجات‌های امیرالمؤمنین صلوات الله علیه، معلوم است که چقدر نزد خدای متعال خود را ذلیل می‌داند، خود را هیچ می‌داند، چقدر فقیر می‌داند، چقدر التماس می‌کند، این بنده است، ولی خدای متعال به این بنده‌اش چه کرده است؟ خدای متعال او را به جایی رسانده است و به او مقامی داده است که اعلان فرموده است، «لَوْ کُشِفَ اَلْغِطَاءُ مَا اِزْدَدْتُ یَقِیناً»،[۸] این حرف فقط برای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است که اگر پرده‌ها کنار برود هیچ چیزی بر یقین من اضافه نمی‌کند، یعنی بین من و حقایق عالم پرده‌ای وجود ندارد.

امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند: «سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی»،[۹] از من بپرسید، قبل از اینکه من را از دست بدهید. بعد اعلان فرمودند که من به طرق آسمان‌ها آشناتر هستم نسبت به طرق زمین.

این عالمی که از نظر اصطلاح بعضی از حکمای عارف معلّمِ اول در عالم امکان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است و معلّمِ ثانی وجود مقدّس مولی الموحدین امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است که فرمود اگر خوف این را نداشتم که به پیغمبر کفر بورزید و ابهامی برای شما نسبت به مقام پیغمبر پیش بیاید تمام حوادث عالم تا قیامت را برای شما می‌گفتم.

امیرالمؤمنین صلوات الله علیه مطلقا «نمی‌دانم» ندارند.

خدای متعال این علم را به بنده می‌دهد، خدای متعال به کسی که بنده نیست نمی‌دهد، «سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ»،[۱۰] خدای متعال این پیغمبر را به معراج برد، معراج یعنی سیرِ کائنات، آنچه خدای متعال خلق کرده بود، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در تمام کائنات حضور پیدا کرده است، در جای جای عالم امکان شهود پیدا کرده است، علم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم علم ذهنی نیست، علم حضوری است، علم وجودی است، این احاطه وجودی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بود که خدای متعال آن را در معراج امضاء کرد.

یک محیطی است که زمین و زمان، گذشته و آینده، ملک و ملکوت در وجود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است، و در معراج این تجلّیِ حضورِ سِرّ نبوی بود که همه جا حاضر شد و معلوم شد به هر کجا که می‌روند بدونِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه نمی‌روند، که وقتی به مقام قاب قوسین رسیدند که جبرئیل هم به آنجا راه ندارد، آنجا وقتی خدای متعال با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم سخن گفت، بر حسب این نقل عرضه داشت: بارالهی! علی با من سخن می‌گوید یا تو؟

خدای متعال فرمود: به دل تو نگاه کردم، دیدم کسی محبوب‌تر از علی در قلب تو وجود ندارد، لذا با زبان حبیب با تو سخن گفتم، این من هستم که با تو حرف می‌زنم، ولی با زبان علی با تو حرف می‌زنم.

وجود نازنین امیرالمؤمنین صلوات الله علیه سِرّ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هستند و سِرّ از عَلَن جدا نمی‌شود، هر کجا که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بوده‌اند امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هم در آنجا بوده‌اند، و وقتی هم که وحی نازل شد، اولین اشعه خورشید وحی بر قلب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم تابش کرد، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در خطبه قاصعه می‌فرمایند: «أَرَى نُورَ الْوَحْی»، این آفتاب وحی که بر قلب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم دمید، من نور وحی را می‌دیدم، معطّر هم بود، «وَ أَشُمُّ رِیحَ النُّبُوَّهِ»، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه از همان لحظه اول قدم به قدم نزول آیات را شاهد بودند.

قرآن کریم می‌فرماید: «وَیَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ»،[۱۱] شاهدی به دنبال پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم، هر کجا، هر آیه‌ای نازل شده است، در کوه بوده، در جنگ بوده، در صلح بوده، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم همه جا امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را شاهد قرار داده‌اند.

لذا این آیه کریمه «وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ کَفَى بِاللَّهِ شَهِیدًا بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ»،[۱۲] امیرالمؤمنین صلوات الله علیه علم الکتاب دارد، نه علمٌ مِنَ الکتاب، علم کتاب دارد، علّت این است که لحظه به لحظه با قرآن همسان و قرین بوده است.

اینطور نیست که قرآن بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم از عترت جدا نشده باشد، در زمان خودِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم «عَلِیٌّ مَعَ اَلْقُرْآنِ وَ اَلْقُرْآنُ مَعَ عَلِیٍّ»،[۱۳] قرآن از علی جدا نشده است و علی هم از قرآن جدا نشده است، این علم علمِ سِرّ خدای متعال است، خدای متعال این سِرّ را به صاحب سِرّ آن اختصاص داده است و ما سردرنمی‌آوریم، رمز آن هم عبودیت است که در سوره مبارکه اسراء رمز معراج پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم که حضور وجودی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در کران تا کرانِ عالم امکان است، سِرّ آن را عبودیت گفته است، «سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ»، چون عبد خدا بود خدای متعال اینطور احاطه و بسط وجود به او داد تا همه جا حضور داشته باشد.

اما دیگران که در این مقام نیستند، با اسرار عالم آشنا نیستند، کسی نمی‌تواند بگوید که من سِرّ این امر خدا را نفهمیده‌ام و پس اطاعت نمی‌کنم، اگر اطاعت نکنی هیچ چیزی از خدای متعال کم نمی‌شود، بیچاره! این داروی نجات تو و نسخه‌ی سعادت توست.

وقتی شما بیماری سختی داشته باشید به یک طبیب ارمنی، به یک طبیب ماتریالیست مادی که منکر خداست مراجعه کنید، او هم تشخیص بدهد که باید جراحی کنید، یا تشخیص بدهد که باید تا آخر عمر از فلان غذاها محروم باشید، هیچ وقت چون و چرا نمی‌کنید، می‌گویید این دکتر است و در این رشته نفر اول است و جزو شاخص‌های در این رشته است، برای همین چون و چرا نمی‌کنید.

اما در امر خدا بگوید من نمی‌فهمم، چون نمی‌فهمم قبول نمی‌کنم.

وجود نازنین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «یَا عِبَادَ اَللَّهِ أَنْتُمْ کَالْمَرْضَى وَ اَللَّهُ رَبُّ اَلْعَالَمِینَ کَالطَّبِیبِ فَصَلاَحُ اَلْمَرْضَى فِیمَا یَعْلَمُهُ اَلطَّبِیبُ»،[۱۴] خدای متعال طبیب است و شما مریض هستید، و مصلحت مریض در تشخیص طبیب است، نه در اشتهای مریض.

مریض به خیلی چیزها اشتها دارد، ولی طبیب می‌گوید این تو را می‌کشد، او هم قبول می‌کند و به چیزی که برای او مضرّ است، ولو اینکه سِرّ آن را هم نمی‌داند، خبری از فعل و انفعال آن ندارد، ولی عمل می‌کند.

وقتی به مسئله دین می‌رسیم می‌خواهیم روشن‌فکر بشویم، می‌گوییم من تا نفهمم عمل نمی‌کنم!

اگر عمل نکنی چه کسی ضرر می‌کند؟ یک مصلحت مهم از دست تو رفته است، اولاً از سعادت بندگی خدا محروم شدی، ثانیاً از سعادت ابد که بهشت برین است محروم می‌مانی و در زندگی ابدی زندگی نخواهی داشت.

این یک نکته‌ی اساسی است که در بندگی است.

اگر انسان بنده بود، حجابی بین بنده و خدا نیست، بنده یعنی کسی که مالک خودش نیست، العبد و ما فی یده لمولاه، عبد و آنچه در دست عبد است برای مولاست. عبد آن است که مالک هیچ چیزی نیست، وقتی مالک هیچ چیزی نبود همه کاره‌ی او خدای متعال است، اگر خدای متعال متولّی شد، اگر انسان خود را وقف خدای متعال دانست، «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ»،[۱۵] تو خودت را به خدا بده، خدای متعال تو را از ظلمات خارج می‌کند، جهل ظلمت است، نادانی ظلمت است، اگر انسان بنده باشد «اتَّقُوا اللَّهَ وَیُعَلِّمُکُمُ اللَّهُ»[۱۶] شما تقوا داشته باشید، معلم شما خدای متعال است و به شما تعلیم می‌دهد. «إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقَانًا»[۱۷] شما بنده باشید، حریم ربوبیت خدا را حفظ کنید، خدای متعال به شما تشخیص و بصیرت می‌دهد، خوب و بد و زشت و زیبا و دوست و دشمن و مصلحت و مفسده را به شما آموزش می‌دهد و می‌فهمید.

ما که ارادی هستیم خدای متعال اراده‌ی ما را به سوی مصالح ما قرار می‌دهد، مسیر عبادت را نورانی می‌کند و مسیر معصیت برای ما ظلمانی می‌کند و زده می‌شویم و هیچ وقت به سوی گناه کشیده نمی‌شویم، اساساً وجودمان نسبت به گناهان دافعه پیدا می‌کند.

در این جهت روزه نقش اساسی دارد، اگر گرسنگی هدفدار باشد… اینکه فرمود «اَلصَّوْمُ لِی وَ أَنَا أَجْزِی بِهِ»،[۱۸] روزه برای خود من است، اصلاً در مقام اسم و لفظ نیستم، می‌خواهم وجود تو به من برسد، تو برای من هستی و می‌خواهم نزد من بیایی.

این روزه معراج انسان است، انسان را به خدا می‌رساند، حجاب أنانیت را از انسان می‌گیرد…

اندرون از طعام خالی دار            تا در او نور معرفت بینی

بالاترین حکمتی که روزه دارد معرفت است، اگر برای خدا باشد خدا معرفت می‌دهد، «اَلصَّوْمُ لِی وَ أَنَا أَجْزِی بِهِ»، اگر تو همه چیز را برای خدا کنار گذاشتی، از شهوات و غضب خودت دست کشیدی و خودت را برای خدا می‌بینی و احساس می‌کنی بر سر سفره خدا هستی و او تو را اداره می‌کند، خدای متعال در پذیرایی خودش چیزی می‌دهد که فوقِ عقل است و آن معرفت خودش است، محبّت خودش را به شما ارزانی می‌دارد.

روضه و توسّل به حضرت اباالفضل العباس علیه السلام

صلی الله علیک یا اباعبدالله

حسین من!… روز اول از عطش حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه برای شما گفتیم، روز گذشته از عطش حضرت علی اصغر علیه السلام گفتیم… ولی اینطور که از تحلیل‌ها برمی‌آید عطشِ قمر منیر بنی هاشم سلام الله علیه از همه بیشتر بود، چون سقّا بودند، مسئول آبِ کودکان بودند، رعایتِ بانوان و اطفال را می‌کردند، سهم خودشان را نمی‌نوشیدند و نگه می‌داشتند و به بقیه می‌دادند… گویا این چند روز آب ننوشیده بودند…

وقتی حضرت اباالفضل العباس علیه السلام به شریعه فرات رسیدند در اوج عطش بودند، همینکه دست زیر آب بردند…

شما هنگام افطار آب می‌نوشید و صلی الله علیک یا اباعبدالله می‌گویید، اما حضرت اباالفضل العباس علیه السلام آب ننوشیده عطشِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را یاد کردند… آب را روی فرات ریختند و با لب تشنه برگشتند…

لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم

دعا

نَسئَلُک و نَدعُوک بِاسمِکَ الأعظم الأعز الأجل الأکرم اِلَهَنا بِالقُرآنِ المُنزَل وَ بِمُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَهَ وَ الْحَسَنِ وَ الحُسَین وَ بِالأئمه المَعصُومینِ مِن ذُرّیَهِ الحُسَینِ یا الله…

خدایا! امام زمان ارواحنا فداه را برسان.

خدایا! انقلاب ما را به همین زودی به انقلاب جهانی امام زمان ارواحنا فداه متصل بگردان.

خدایا! پرچم انقلاب را با دست این علمدارمان به دست صاحب آن منتقل بگردان.

خدایا! ما را الساعه ببخش و بیامرز.

خدایا! ما را برای همیشه پاک نگه دار.

خدایا! به ما حالت بندگی عنایت بفرما.

خدایا! معرفت خودت را، محبّت خودت را، طاعت خودت و اولیای خودت را به ما ارزانی بگردان.

خدایا! نسل جوان ما را به ساحل نجات و کرامت و سعادت و معرفت نائل بگردان.

خدایا! امر اشتغال، امر ازدواج برای جوان‌های ما میسور و مقدّر و محتوم بگردان.

خدایا! عموم مریض‌ها، مریض خسته مورد نظر، آقای فاطمی نیا که می‌گویند حالشان وخیم است، خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم می‌دهیم شفاء عنایت بفرما.

خدایا! توفیق شکر این سلامتی که به ما داده‌ای را به ما بده.

خدایا! توفیق شکر امنیّت، نظام اسلامی، رهبر عادل و حکیم و دوست داشتنی را به ما روزی بفرما و این نعمت‌ها را از ما زوال نیاور.

خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم می‌دهیم آبروی ما را در دنیا و آخرت محافظت بفرما.

خدایا! نظام ما را، مردم ما را، مقاومت ما را، رهبر خوب ما را دشمن‌شاد مگردان.

خدایا! امام و شهدا و گذشتگانمان را مستغرق بهار رحمتت بگردان و ارواح پاکشان را از ما راضی بفرما.

غفرالله لنا و لکم

[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸

[۲] خطبه قاصعه (وَ لَوْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یخْلُقَ آدَمَ مِنْ نُورٍ یخْطَفُ الْأَبْصَارَ ضِیاؤُهُ وَ یبْهَرُ الْعُقُولَ رُوَاؤُهُ وَ طِیبٍ یأْخُذُ الْأَنْفَاسَ عَرْفُهُ لَفَعَلَ وَ لَوْ فَعَلَ لَظَلَّتْ لَهُ الْأَعْنَاقُ خَاضِعَهً وَ لَخَفَّتِ الْبَلْوَى فِیهِ عَلَى الْمَلَائِکهِ، وَ لَکنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ یبْتَلِی خَلْقَهُ بِبَعْضِ مَا یجْهَلُونَ أَصْلَهُ تَمْییزاً بِالاخْتِبَارِ لَهُمْ وَ نَفْیاً لِلِاسْتِکبَارِ عَنْهُمْ وَ إِبْعَاداً لِلْخُیلَاءِ مِنْهُمْ‏. فَاعْتَبِرُوا بِمَا کانَ مِنْ فِعْلِ اللَّهِ بِإِبْلِیسَ إِذْ أَحْبَطَ عَمَلَهُ الطَّوِیلَ وَ جَهْدَهُ الْجَهِیدَ وَ کانَ قَدْ عَبَدَ اللَّهَ سِتَّهَ آلَافِ سَنَهٍ لَا یدْرَى أَ مِنْ سِنِی الدُّنْیا أَمْ مِنْ سِنِی الْآخِرَهِ عَنْ کبْرِ سَاعَهٍ وَاحِدَهٍ؛ فَمَنْ ذَا بَعْدَ إِبْلِیسَ یسْلَمُ عَلَى اللَّهِ بِمِثْلِ مَعْصِیتِهِ، کلَّا مَا کانَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِیدْخِلَ الْجَنَّهَ بَشَراً بِأَمْرٍ أَخْرَجَ بِهِ مِنْهَا مَلَکاً، إِنَّ حُکمَهُ فِی أَهْلِ السَّمَاءِ وَ أَهْلِ الْأَرْضِ لَوَاحِدٌ وَ مَا بَینَ اللَّهِ وَ بَینَ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ هَوَادَهٌ فِی إِبَاحَهِ حِمًى حَرَّمَهُ عَلَى الْعَالَمِینَ.)

[۳] سوره مبارکه ذاریات، آیه ۵۶

[۴] سوره مبارکه انبیاء، آیه ۲۳

[۵] سوره مبارکه توبه، آیه ۱۲۲ (وَمَا کَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّهً ۚ فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طَائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ)

[۶] سوره مبارکه اسراء، آیه ۸۵ (وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ ۖ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَمَا أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلًا)

[۷] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۳۸ (صِبْغَهَ اللَّهِ ۖ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَهً ۖ وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ)

[۸] إرشاد القلوب ، جلد ۱ ، صفحه ۱۲۴

[۹] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۱۰ ، صفحه ۱۲۱ (عَنِ اَلْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَهَ قَالَ: خَطَبَنَا أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَلَى مِنْبَرِ اَلْکُوفَهِ فَحَمِدَ اَللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ أَیُّهَا اَلنَّاسُ سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی فَإِنَّ بَیْنَ جَوَانِحِی عِلْماً جَمّاً فَقَامَ إِلَیْهِ اِبْنُ اَلْکَوَّاءِ فَقَالَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ مَا اَلذَّارِیَاتُ ذَرْواً قَالَ اَلرِّیَاحُ قَالَ فَمَا اَلْحَامِلاَتُ وِقْراً قَالَ اَلسَّحَابُ قَالَ فَمَا اَلْجَارِیَاتُ یُسْراً قَالَ اَلسُّفُنُ قَالَ فَمَا اَلْمُقْسِمَاتُ أَمْراً قَالَ اَلْمَلاَئِکَهُ قَالَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ وَجَدْتُ کِتَابَ اَللَّهِ یَنْقُضُ بَعْضُهُ بَعْضاً قَالَ ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ یَا اِبْنَ اَلْکَوَّاءِ کِتَابُ اَللَّهِ یُصَدِّقُ بَعْضُهُ بَعْضاً وَ لاَ یَنْقُضُ بَعْضُهُ بَعْضاً فَسَلْ عَمَّا بَدَا لَکَ قَالَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ بِرَبِّ اَلْمَشٰارِقِ وَ اَلْمَغٰارِبِ  وَ قَالَ فِی آیَهٍ أُخْرَى رَبُّ اَلْمَشْرِقَیْنِ وَ رَبُّ اَلْمَغْرِبَیْنِ  وَ قَالَ فِی آیَهٍ أُخْرَى رَبُّ اَلْمَشْرِقِ وَ اَلْمَغْرِبِ  قَالَ ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ یَا اِبْنَ اَلْکَوَّاءِ هَذَا اَلْمَشْرِقُ وَ هَذَا اَلْمَغْرِبُ وَ أَمَّا قَوْلُهُ رَبُّ اَلْمَشْرِقَیْنِ وَ رَبُّ اَلْمَغْرِبَیْنِ  فَإِنَّ مَشْرِقَ اَلشِّتَاءِ عَلَى حِدَهٍ وَ مَشْرِقَ اَلصَّیْفِ عَلَى حِدَهٍ أَ مَا تَعْرِفُ ذَلِکَ مِنْ قُرْبِ اَلشَّمْسِ وَ بُعْدِهَا وَ أَمَّا قَوْلُهُ: بِرَبِّ اَلْمَشٰارِقِ وَ اَلْمَغٰارِبِ  فَإِنَّ لَهَا ثَلاَثَمِائَهٍ وَ سِتِّینَ بُرْجاً تَطْلُعُ کُلَّ یَوْمٍ مِنْ بُرْجٍ وَ تَغِیبُ فِی آخَرَ وَ لاَ تَعُودُ إِلَیْهِ إِلاَّ مِنْ قَابِلٍ فِی ذَلِکَ اَلْیَوْمِ قَالَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ کَمْ بَیْنَ مَوْضِعِ قَدَمِکَ إِلَى عَرْشِ رَبِّکَ قَالَ ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ یَا اِبْنَ اَلْکَوَّاءِ سَلْ مُتَعَلِّماً وَ لاَ تَسْأَلْ مُتَعَنِّتاً مِنْ مَوْضِعِ قَدَمِی إِلَى عَرْشِ رَبِّی أَنْ یَقُولَ قَائِلٌ مُخْلِصاً لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ قَالَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ فَمَا ثَوَابُ مَنْ قَالَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مَنْ قَالَ مُخْلِصاً لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ طُمِسَتْ ذُنُوبُهُ کَمَا یُطْمَسُ اَلْحَرْفُ اَلْأَسْوَدُ مِنَ اَلرَّقِّ اَلْأَبْیَضِ فَإِذَا قَالَ ثَانِیَهً لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ مُخْلِصاً خَرَقَتْ أَبْوَابَ اَلسَّمَاوَاتِ وَ صُفُوفَ اَلْمَلاَئِکَهِ حَتَّى یَقُولَ اَلْمَلاَئِکَهُ بَعْضُهَا لِبَعْضٍ اِخْشَعُوا لِعَظَمَهِ اَللَّهِ فَإِذَا قَالَ ثَالِثَهً لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ مُخْلِصاً لَمْ تُنَهْنَهْ دُونَ اَلْعَرْشِ فَیَقُولُ اَلْجَلِیلُ اُسْکُنِی فَوَ عِزَّتِی وَ جَلاَلِی لَأَغْفِرَنَّ لِقَائِلِکِ بِمَا کَانَ فِیهِ ثُمَّ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهَ إِلَیْهِ یَصْعَدُ اَلْکَلِمُ اَلطَّیِّبُ وَ اَلْعَمَلُ اَلصّٰالِحُ یَرْفَعُهُ  یَعْنِی إِذَا کَانَ عَمَلُهُ خَالِصاً اِرْتَفَعَ قَوْلُهُ وَ کَلاَمُهُ قَالَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْسِ قُزَحَ قَالَ ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ یَا اِبْنَ اَلْکَوَّاءِ لاَ تَقُلْ قَوْسُ قُزَحَ فَإِنَّ قُزَحَ اِسْمُ شَیْطَانٍ وَ لَکِنْ قُلْ قَوْسُ اَللَّهِ إِذَا بَدَتْ یَبْدُو اَلْخِصْبُ وَ اَلرِّیفُ قَالَ أَخْبِرْنِی یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَنِ اَلْمَجَرَّهِ اَلَّتِی تَکُونُ فِی اَلسَّمَاءِ قَالَ هِیَ شَرَجُ اَلسَّمَاءِ وَ أَمَانٌ لِأَهْلِ اَلْأَرْضِ مِنَ اَلْغَرَقِ وَ مِنْهُ أَغْرَقَ اَللَّهُ قَوْمَ نُوحٍ بِمٰاءٍ مُنْهَمِرٍ  . قَالَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ أَخْبِرْنِی عَنِ اَلْمَحْوِ اَلَّذِی یَکُونُ فِی اَلْقَمَرِ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ اَللَّهُ أَکْبَرُ اَللَّهُ أَکْبَرُ رَجُلٌ أَعْمَى یَسْأَلُ عَنْ مَسْأَلَهٍ عَمْیَاءَ أَ مَا سَمِعْتَ اَللَّهَ تَعَالَى یَقُولُ وَ جَعَلْنَا اَللَّیْلَ وَ اَلنَّهٰارَ آیَتَیْنِ فَمَحَوْنٰا آیَهَ اَللَّیْلِ وَ جَعَلْنٰا آیَهَ اَلنَّهٰارِ مُبْصِرَهً  قَالَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ أَخْبِرْنِی عَنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ عَنْ أَیِّ أَصْحَابِ رَسُولِ اَللَّهِ تَسْأَلُنِی قَالَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ أَخْبِرْنِی عَنْ أَبِی ذَرٍّ اَلْغِفَارِیِّ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ مَا أَظَلَّتِ اَلْخَضْرَاءُ وَ لاَ أَقَلَّتِ اَلْغَبْرَاءُ ذَا لَهْجَهٍ أَصْدَقَ مِنْ أَبِی ذَرٍّ قَالَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ أَخْبِرْنِی عَنْ سَلْمَانَ اَلْفَارِسِیِّ قَالَ بَخْ بَخْ سَلْمَانُ مِنَّا أَهْلَ اَلْبَیْتِ وَ مَنْ لَکُمْ بِمِثْلِ لُقْمَانَ اَلْحَکِیمِ عَلِمَ عِلْمَ اَلْأَوَّلِ وَ عِلْمَ اَلْآخِرِ قَالَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ فَأَخْبِرْنِی عَنْ حُذَیْفَهَ بْنِ اَلْیَمَانِ قَالَ ذَاکَ اِمْرُؤٌ عَلِمَ أَسْمَاءَ اَلْمُنَافِقِینَ إِنْ تَسْأَلُوهُ عَنْ حُدُودِ اَللَّهِ تَجِدُوهُ بِهَا عَارِفاً عَالِماً قَالَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ أَخْبِرْنِی عَنْ عَمَّارِ بْنِ یَاسِرٍ قَالَ ذَاکَ اِمْرُؤٌ حَرَّمَ اَللَّهُ لَحْمَهُ وَ دَمَهُ عَلَى اَلنَّارِ وَ أَنْ تَمَسَّ شَیْئاً مِنْهُمَا قَالَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ فَأَخْبِرْنِی عَنْ نَفْسِکَ قَالَ کُنْتُ إِذَا سَأَلْتُ أُعْطِیتُ وَ إِذَا سَکَتُّ اُبْتُدِیتُ قَالَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمٰالاً  اَلْآیَهَ قَالَ کَفَرَهُ أَهْلِ اَلْکِتَابِ اَلْیَهُودُ وَ اَلنَّصَارَى وَ قَدْ کَانُوا عَلَى اَلْحَقِّ فَابْتَدَعُوا فِی أَدْیَانِهِمْ وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً  ثُمَّ نَزَلَ عَنِ اَلْمِنْبَرِ وَ ضَرَبَ بِیَدِهِ عَلَى مَنْکِبِ اِبْنِ اَلْکَوَّاءِ ثُمَّ قَالَ یَا اِبْنَ اَلْکَوَّاءِ وَ مَا أَهْلُ اَلنَّهْرَوَانِ مِنْهُمْ بِبَعِیدٍ فَقَالَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ مَا أُرِیدُ غَیْرَکَ وَ لاَ أَسْأَلُ سِوَاکَ قَالَ فَرَأَیْنَا اِبْنَ اَلْکَوَّاءِ یَوْمَ اَلنَّهْرَوَانِ فَقِیلَ لَهُ ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ بِالْأَمْسِ کُنْتَ تَسْأَلُ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَمَّا سَأَلْتَهُ وَ أَنْتَ اَلْیَوْمَ تُقَاتِلُهُ فَرَأَیْنَا رَجُلاً حَمَلَ عَلَیْهِ فَطَعَنَهُ فَقَتَلَهُ.)

[۱۰] سوره مبارکه اسراء، آیه ۱ (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ)

[۱۱] سوره مبارکه هود، آیه ۱۷ (أَفَمَنْ کَانَ عَلَىٰ بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّهِ وَیَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ وَمِنْ قَبْلِهِ کِتَابُ مُوسَىٰ إِمَامًا وَرَحْمَهً ۚ أُولَٰئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ ۚ وَمَنْ یَکْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ ۚ فَلَا تَکُ فِی مِرْیَهٍ مِنْهُ ۚ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یُؤْمِنُونَ)

[۱۲] سوره مبارکه رعد، آیه ۴۳

[۱۳] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۳۸ ، صفحه ۳۵ (وَ مِنْهُ عَنْهَا قَالَتْ: سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ عَلِیٌّ مَعَ اَلْقُرْآنِ وَ اَلْقُرْآنُ مَعَ عَلِیٍّ وَ لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ اَلْحَوْضَ .)

[۱۴] مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ، جلد ۳ ، صفحه ۱۷۵ (قَالَ أَبُو مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : وَ جَاءَ قَوْمٌ مِنَ اَلْیَهُودِ إِلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالُوا یَا مُحَمَّدُ هَذِهِ اَلْقِبْلَهُ بَیْتُ اَلْمَقْدِسِ قَدْ صَلَّیْتَ إِلَیْهَا أَرْبَعَ عَشْرَهَ سَنَهً ثُمَّ تَرَکْتَهَا اَلْآنَ أَ فَحَقّاً کَانَ مَا کُنْتَ عَلَیْهِ فَقَدْ تَرَکْتَهُ إِلَى بَاطِلٍ فَإِنَّمَا یُخَالِفُ اَلْحَقُّ اَلْبَاطِلَ أَوْ بَاطِلاً کَانَ ذَلِکَ فَقَدْ کُنْتَ عَلَیْهِ طُولَ هَذِهِ اَلْمُدَّهِ فَمَا یُؤْمِنُنَا أَنْ تَکُونَ اَلْآنَ عَلَى بَاطِلٍ فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بَلْ ذَلِکَ کَانَ حَقّاً وَ هَذَا حَقٌّ یَقُولُ اَللَّهُ قُلْ لِلّٰهِ اَلْمَشْرِقُ وَ اَلْمَغْرِبُ یَهْدِی مَنْ یَشٰاءُ إِلىٰ صِرٰاطٍ مُسْتَقِیمٍ  إِذَا عَرَفَ صَلاَحَکُمْ یَا أَیُّهَا اَلْعِبَادُ فِی اِسْتِقْبَالِ اَلْمَشْرِقِ أَمَرَکُمْ بِهِ وَ إِذَا عَرَفَ صَلاَحَکُمْ فِی اِسْتِقْبَالِ اَلْمَغْرِبِ أَمَرَکُمْ بِهِ وَ إِنْ عَرَفَ صَلاَحَکُمْ فِی غَیْرِهِمَا أَمَرَکُمْ بِهِ فَلاَ تُنْکِرُوا تَدْبِیرَ اَللَّهِ فِی عِبَادِهِ وَ قَصْدَهُ إِلَى مَصَالِحِکُمْ ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَدْ تَرَکْتُمُ اَلْعَمَلَ یَوْمَ اَلسَّبْتِ ثُمَّ عَمِلْتُمْ بَعْدَهُ سَائِرَ اَلْأَیَّامِ ثُمَّ تَرَکْتُمُوهُ فِی اَلسَّبْتِ ثُمَّ عَمِلْتُمْ بَعْدَهُ أَ فَتَرَکْتُمُ اَلْحَقَّ إِلَى اَلْبَاطِلِ وَ اَلْبَاطِلَ إِلَى حَقٍّ أَوِ اَلْبَاطِلَ إِلَى بَاطِلٍ أَوِ اَلْحَقَّ إِلَى حَقٍّ قُولُوا کَیْفَ شِئْتُمْ فَهُوَ قَوْلُ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ جَوَابُهُ لَکُمْ قَالُوا بَلْ تَرْکُ اَلْعَمَلِ فِی اَلسَّبْتِ حَقٌّ وَ اَلْعَمَلُ بَعْدَهُ حَقٌّ فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَکَذَلِکَ قِبْلَهُ بَیْتِ اَلْمَقْدِسِ فِی وَقْتِهِ حَقٌّ ثُمَّ قِبْلَهُ اَلْکَعْبَهِ فِی وَقْتِهِ حَقٌّ فَقَالُوا یَا مُحَمَّدُ أَ فَبَدَا لِرَبِّکَ فِیمَا کَانَ أَمَرَکَ بِهِ بِزَعْمِکَ مِنَ اَلصَّلاَهِ إِلَى بَیْتِ اَلْمَقْدِسِ حِینَ نَقَلَکَ إِلَى اَلْکَعْبَهِ فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَا بَدَا لَهُ عَنْ ذَلِکَ فَإِنَّهُ اَلْعَالِمُ بِالْعَوَاقِبِ وَ اَلْقَادِرُ عَلَى اَلْمَصَالِحِ لاَ یَسْتَدْرِکُ عَلَى نَفْسِهِ غَلَطاً وَ لاَ یَسْتَحْدِثُ رَأْیاً یُخَالِفُ اَلْمُتَقَدِّمَ جَلَّ عَنْ ذَلِکَ وَ لاَ یَقَعُ أَیْضاً عَلَیْهِ مَانِعٌ یَمْنَعُهُ عَنْ مُرَادِهِ وَ لَیْسَ یَبْدُو إِلاَّ لِمَنْ کَانَ هَذَا وَصْفَهُ وَ هُوَ عَزَّ وَ جَلَّ مُتَعَالٍ عَنْ هَذِهِ اَلصِّفَاتِ عُلُوّاً کَبِیراً ثُمَّ قَالَ لَهُمْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَیُّهَا اَلْیَهُودُ أَخْبِرُونِی عَنِ اَللَّهِ أَ لَیْسَ یُمْرِضُ ثُمَّ یُصِحُّ وَ یُصِحُّ ثُمَّ یُمْرِضُ أَ بَدَا لَهُ فِی ذَلِکَ أَ لَیْسَ یُحْیِی وَ یُمِیتُ أَ لَیْسَ یَأْتِی بِاللَّیْلِ فِی أَثَرِ اَلنَّهَارِ ثُمَّ بِالنَّهَارِ فِی أَثَرِ اَللَّیْلِ أَ بَدَا لَهُ فِی کُلِّ وَاحِدٍ مِنْ ذَلِکَ قَالُوا لاَ قَالَ فَکَذَلِکَ اَللَّهُ تَعَبَّدَ نَبِیَّهُ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِالصَّلاَهِ إِلَى اَلْکَعْبَهِ بَعْدَ أَنْ تَعَبَّدَهُ بِالصَّلاَهِ إِلَى بَیْتِ اَلْمَقْدِسِ وَ مَا بَدَا لَهُ فِی اَلْأَوَّلِ ثُمَّ قَالَ أَ لَیْسَ اَللَّهُ یَأْتِی بِالشِّتَاءِ فِی أَثَرِ اَلصَّیْفِ وَ اَلصَّیْفِ فِی أَثَرِ اَلشِّتَاءِ أَ بَدَا لَهُ فِی کُلِّ وَاحِدٍ مِنْ ذَلِکَ قَالُوا لاَ قَالَ فَکَذَلِکَ لَمْ یَبْدُ لَهُ فِی اَلْقِبْلَهِ قَالَ ثُمَّ قَالَ أَ لَیْسَ قَدْ أَلْزَمَکُمْ فِی اَلشِّتَاءِ أَنْ تَحْتَرِزُوا مِنَ اَلْبَرْدِ بِالثِّیَابِ اَلْغَلِیظَهِ وَ أَلْزَمَکُمْ فِی اَلصَّیْفِ أَنْ تَحْتَرِزُوا مِنَ اَلْحَرِّ فَبَدَا لَهُ فِی اَلصَّیْفِ حَتَّى أَمَرَکُمْ بِخِلاَفِ مَا کَانَ أَمَرَکُمْ بِهِ فِی اَلشِّتَاءِ قَالُوا لاَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَکَذَلِکَ تَعَبَّدَکُمْ فِی وَقْتٍ لِصَلاَحٍ یَعْلَمُهُ بِشَیْءٍ ثُمَّ بَعْدَهُ فِی وَقْتٍ آخَرَ لِصَلاَحٍ آخَرَ یَعْلَمُهُ بِشَیْءٍ آخَرَ فَإِذَا أَطَعْتُمُ اَللَّهَ فِی اَلْحَالَیْنِ اِسْتَحْقَقْتُمْ ثَوَابَهُ وَ أَنْزَلَ اَللَّهُ وَ لِلّٰهِ اَلْمَشْرِقُ وَ اَلْمَغْرِبُ فَأَیْنَمٰا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اَللّٰهِ  أَیْ إِذَا تَوَجَّهْتُمْ بِأَمْرِهِ فَثَمَّ اَلْوَجْهُ اَلَّذِی تَقْصِدُونَ مِنْهُ اَللَّهَ وَ تَأْمُلُونَ ثَوَابَهُ ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَا عِبَادَ اَللَّهِ أَنْتُمْ کَالْمَرْضَى وَ اَللَّهُ رَبُّ اَلْعَالَمِینَ کَالطَّبِیبِ فَصَلاَحُ اَلْمَرْضَى فِیمَا یَعْلَمُهُ اَلطَّبِیبُ وَ یُدَبِّرُهُ بِهِ لاَ فِیمَا یَشْتَهِیهِ اَلْمَرِیضُ وَ یَقْتَرِحُهُ أَلاَ فَسَلِّمُوا لِلَّهِ أَمْرَهُ تَکُونُوا مِنَ اَلْفَائِزِینَ فَقِیلَ لَهُ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ فَلِمَ أَمَرَ بِالْقِبْلَهِ اَلْأُولَى فَقَالَ لِمَا قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مٰا جَعَلْنَا اَلْقِبْلَهَ اَلَّتِی کُنْتَ عَلَیْهٰا  وَ هِیَ بَیْتُ اَلْمَقْدِسِ إِلاّٰ لِنَعْلَمَ مَنْ یَتَّبِعُ اَلرَّسُولَ مِمَّنْ یَنْقَلِبُ عَلىٰ عَقِبَیْهِ  إِلاَّ لِنَعْلَمَ ذَلِکَ مِنْهُ مَوْجُوداً بَعْدَ أَنْ عَلِمْنَاهُ سَیُوجَدُ ذَلِکَ إِنَّ هَوَى أَهْلِ مَکَّهَ کَانَ فِی اَلْکَعْبَهِ فَأَرَادَ اَللَّهُ أَنْ یُبَیِّنَ مُتَّبِعَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مِنْ مُخَالِفِهِ بِاتِّبَاعِ اَلْقِبْلَهِ اَلَّتِی کَرِهَهَا وَ مُحَمَّدٌ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَأْمُرُ بِهَا وَ لَمَّا کَانَ هَوَى أَهْلِ اَلْمَدِینَهِ فِی بَیْتِ اَلْمَقْدِسِ أَمَرَهُمْ مُخَالَفَتَهَا وَ اَلتَّوَجُّهَ إِلَى اَلْکَعْبَهِ لِیَتَبَیَّنَ مَنْ یُوَافِقُ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِیمَا یَکْرَهُهُ فَهُوَ مُصَدِّقُهُ وَ مُوَافِقُهُ ثُمَّ قَالَ وَ إِنْ کٰانَتْ لَکَبِیرَهً إِلاّٰ عَلَى اَلَّذِینَ هَدَى اَللّٰهُ  إِنَّمَا کَانَ اَلتَّوَجُّهُ إِلَى بَیْتِ اَلْمَقْدِسِ فِی ذَلِکَ اَلْوَقْتِ کَبِیرَهً إِلاَّ عَلَى مَنْ یَهْدِی اَللَّهُ فَعُرِفَ أَنَّ اَللَّهَ یُتَعَبَّدُ بِخِلاَفِ مَا یُرِیدُهُ اَلْمَرْءُ لِیَبْتَلِیَ طَاعَتَهُ فِی مُخَالَفَتِهِ هَوَاهُ .)

[۱۵] سوره مبارکه بقره، آیه ۲۵۷ (اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۖ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ)

[۱۶] سوره مبارکه بقره، آیه ۲۸۲ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا تَدَایَنْتُمْ بِدَیْنٍ إِلَىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى فَاکْتُبُوهُ ۚ وَلْیَکْتُبْ بَیْنَکُمْ کَاتِبٌ بِالْعَدْلِ ۚ وَلَا یَأْبَ کَاتِبٌ أَنْ یَکْتُبَ کَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ ۚ فَلْیَکْتُبْ وَلْیُمْلِلِ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ وَلْیَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا یَبْخَسْ مِنْهُ شَیْئًا ۚ فَإِنْ کَانَ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ سَفِیهًا أَوْ ضَعِیفًا أَوْ لَا یَسْتَطِیعُ أَنْ یُمِلَّ هُوَ فَلْیُمْلِلْ وَلِیُّهُ بِالْعَدْلِ ۚ وَاسْتَشْهِدُوا شَهِیدَیْنِ مِنْ رِجَالِکُمْ ۖ فَإِنْ لَمْ یَکُونَا رَجُلَیْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَکِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَىٰ ۚ وَلَا یَأْبَ الشُّهَدَاءُ إِذَا مَا دُعُوا ۚ وَلَا تَسْأَمُوا أَنْ تَکْتُبُوهُ صَغِیرًا أَوْ کَبِیرًا إِلَىٰ أَجَلِهِ ۚ ذَٰلِکُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَأَقْوَمُ لِلشَّهَادَهِ وَأَدْنَىٰ أَلَّا تَرْتَابُوا ۖ إِلَّا أَنْ تَکُونَ تِجَارَهً حَاضِرَهً تُدِیرُونَهَا بَیْنَکُمْ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ أَلَّا تَکْتُبُوهَا ۗ وَأَشْهِدُوا إِذَا تَبَایَعْتُمْ ۚ وَلَا یُضَارَّ کَاتِبٌ وَلَا شَهِیدٌ ۚ وَإِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِکُمْ ۗ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۖ وَیُعَلِّمُکُمُ اللَّهُ ۗ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ)

[۱۷] سوره مبارکه انفال، آیه ۲۹ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقَانًا وَیُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ۗ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ)

[۱۸] تهذیب الأحکام ، جلد ۴ ، صفحه ۱۵۲ (عَلِیُّ بْنُ اَلْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ فَضْلِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْأُمَوِیِّ عَنْ رِبْعِیِّ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْجَارُودِ عَنِ اَلْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اَلصَّوْمُ لِی وَ أَنَا أَجْزِی بِهِ)