عناوین

آیات الاحکام ـ جلسه دوازدهم (جلسه ابتدایی نیم سال جدید)

Share on print
چاپ
Share on email
ارسال

السلامُ عَلَیکَ یا بَقیّه الله

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».

ایام خجسته‌ی نورانیِ ماه رسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم ماه شعبان و تبریک ویژه برای میلاد مسعود پرچمدار آزادگی و عشق به خدای متعال و ایثار و نثار و صبر و مقاومت و شهادت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام، تبریک میلاد پرچمدار بزرگ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه در عرصه کربلا باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام و تبریک میلاد صاحب انجیل آل رسول صحیفه سجّادیه، پیام آور کربلا، حافظ خون شهدا، امام زین العابدین علیه الصلاه و السلام.

خدا را شکر می‌کنیم که توفیق داریم در محضر شما برادران عزیزمان مباحثی تحت عنوان «آیات الأحکام» داشته باشیم و بر سر این سفره ان شاء الله خدای متعال را از خودمان را راضی کنیم و بر معرفت و آگاهی‌هایمان نسبت به دین و وظایف‌مان افزوده بشود.

بحثی که در این مقطع در محضر شما برادران عزیز خودم داریم بحث حکومت در قرآن کریم است.

حکومت یک امری است که در طول تاریخ تجربه‌ی بشری است، هیچ جامعه‌ای نبوده است که در آن جامعه حاکمی بر مردم تسلّط نداشته باشد و جمعی بدون یک رهبر و مدیر و حاکم وجود داشته باشد. تاریخ بشری تا آنجایی که انعکاس دارد، همواره جوامع بشری از حکومت برخوردار بوده‌اند، حکومت‌هایی هم که در طول تاریخ بشر تجربه کرده است، حکومت استبدادی بوده است که هر کسی قدرتی پیدا کرده است و بازوی قوی‌تری داشته است و سلاح قوی‌تری داشته است و عشیره‌ی بیشتری داشته است سرنوشت جامعه را در محدوده‌ای که قدرتِ او می‌توانسته نفوذ داشته باشد در دست داشته است.

نوع دوم حکومتِ شورایی بوده است، عده‌ای از نخبگان جمع بشوند و فردی را بعنوان مدیر جامعه به مردم معرّفی کنند.

نوع سوم حکومتی است که متّکی به آراء مردم است، به اصطلاح غربی‌ها حکومتِ دموکراسی یا حکومتِ مردم بر مردم.

پس یا حکومت فرد بر مردم است، یا حکومت جمعی بدون اخذ آراء از مردم بر مردم است، یا حکومت مردم بر مردم است.

نوع چهارمی هم پیام خدای متعال است و ره‌آورد انبیاء علیهم السلام؛ آن هم حکومت خدا بر مردم است، از طریق ارسال رسل و انزال کتب.

ما در مقام ارزیابی انواع حکومت‌هایی که از آن‌ها نام بردیم نیستیم، کودتاها هم یا فردی است یا شورایی است، این هم خارج از آن نیست.

ما می‌خواهیم ببینیم که نظر قرآن کریم نسبت به حکومت چیست و اساساً از دیدگاه کتاب وحی ما، کتاب خدای ما، معجزه همیشگی پیغمبر ما، آیا دین ما دینی است که نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی و حکومت نظری دارد یا نه؟

در ابتدا یک مرور اجمالی به جامع‌نگریِ قرآن کریم نسبت به زندگی فردی و اخلاقی و اجتماعی و سیاسی داشته باشیم، ببینیم که در آیات قرآن کریم آیا به همه چیز توجّه شده است یا نه فقط احکامی است که بشر را در ارتباط با وظایف شخصی او با خدای خودش وظیفه‌مند کرده است.

دستورهایی که خدای متعال در قرآن کریم دارد، بخشی از آن که خیلی هم مهم است دستور عبادت است، فرمود: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ»،[۲] بشر برای بندگی آمده است.

در این رابطه خدای متعال دستور نماز داده است که نماز در عبادت‌ها واقعاً ستون دین است، دستور نماز در قرآن کریم موج می‌زند، در آیات مختلف بشر تکلیف دارد و وظیفه دارد و ملزم هست که رابطه‌ی خودش را در شکل نماز با خدای متعال برقرار کند و به اصطلاح ما سیم دلش را با خالق خودش وصل کند و از زندگی متعارف کنار بکشد و در یک فضای فوق مادّی یک نفسی بکشد، نفس عرشی باشد.

دستور دیگری که در بُعدِ عبادت، خدای متعال همه‌ی بشر را مکلّف کرده است دستورِ روزه است، روزه خودسازی است، «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ»،[۳] روزه برای شما نوشته شده است.

چیزی را که می‌خواهند خیلی مهم باشد و از یاد نرود و کسی زیرِ آن نزد به صورت مکتوب درمی‌آوردند، الزامات مکتوب می‌شد و به امضاء می‌رسید و بصورت یک عهد در اختیار مکلّفین قرار می‌گرفت و خدای متعال از این تعبیر و وجوبِ روزه استفاده کرده است، «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ».

در مباحث اخلاقی خدای متعال در سوره‌های مختلف که برای دانشجویان عزیزمان هم خوب است که به این سوره‌ها سری بزنند، سوره مبارکه شمس که دارد «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا»،[۴] سوره مبارکه معارج «إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً * إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً * وَ إِذا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعاً * إِلَّا الْمُصَلِّینَ»،[۵] بعد امتیازات اخلاقی اهل نماز را برمی‌شمارد که این‌ها بشر را در برابر آن حریص بودن و جزوع بودن می‌سازد؛ در سوره مبارکه مؤمنون دستورات اخلاقی هست، در سوره مبارکه لقمان تحت عنوان وصایای اخلاقی جناب لقمان به فرزندشان، سوره مبارکه فرقان در قسمت آخر که عبادالرحمن را می‌گوید، «وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا»،[۶] آیات اخلاقی بسیار خوب و مفید و سازنده. در سوره مبارکه اسراء آیات اخلاقی وجود دارد، در سوره مبارکه انعام آیات اخلاقی وجود دارد.

اجمالاً دستورات اخلاقی قرآن کریم بخش برجسته‌ای از آیات است و بر ماست که امروز این گمشده را پیدا کنیم و در این غوغای مادّیت، این همه منازعات و ناسازگاری‌ها و قطع رحم‌ها و جفاهای به یکدیگر، ظلم و تعدّی و پرونده‌سازی و فساد و… برگردیم و در دامان قرآنمان اخلاقیات را بازنگری کنیم و به شیوه‌ی اخلاقی قرآن کریم زندگی خودمان را روشمند سازیم تا آسیب‌های جامعه کم بشود و ان شاء الله زندگی ابدی‌مان هم تأمین بشود و یک نمونه از دستورات اخلاقی در سوره مبارکه حجرات که امروز ما در شبکه‌های مجازی، رسانه‌ها فراوان بداخلاقی می‌بینیم، تعرّض به یکدیگر، استخفاف، تحقیر یکدیگر، رمی کردنِ یکدیگر است، که قرآن کریم می‌فرماید: «لَا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ یَکُونُوا خَیْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ»،[۷] یکدیگر را مورد استهزاء و سخره قرار ندهید؛ اینجا بانوان را هم که گاهی مبتلا هستند مخصوصاً در کنار آقایان نام برده است، و این حفظ حرمت‌ها، پرهیز از کاستنِ شخصیت در مؤمنین جزو مهامّ اموری است که قرآن کریم نسبت به او تأکید دارد.

در سوره مبارکه حجرات که مجموعه‌ای از اخلاقیات اجتماعی، اخلاق سیاسی، اخلاق فردی و خانوادگی در آنجا آمده است فرمود: «وَلَا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضًا»،[۸] این‌ها فقه است، این آیات آیات فقهی است، فقهی است که روی آن کار نشده است، در بُعدِ طهارت و نجاست و بایدها و نبایدهای جوارحی زیاد کار شده است ولی نسبت به مسائل اخلاقی که قرآن کریم بعنوان فقه و دستورات قابل اجراء و لازم الاجراء بیان فرموده است حتّی در رساله‌هایمان کار نکرده‌ایم.

یکی نهی از غیبت است، «وَلَا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضًا»، خدای متعال دو مورد الی سه مورد باطن و ملکوت گناهان را ارائه کرده است، یکی از آن‌ها مسئله غیبت است، «أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا»، همانطور که یک درنده یک جسم بی‌جان را مورد هجوم قرار می‌دهد و طعمه می‌کند و می‌خورد و هرچه با دندان‌های تیز خود گوشت او را کم می‌کند از حجم بدن کاسته می‌شود، این درنده باطن آدم، آن روح وحشی و سبوعی انسان برای کاستن شخصیت افراد غیبت می‌کند، گویا آن شخصیت معنوی هم ممثل شده است بصورت مثالی یک انسان، همانطور که با دندان ظاهری کَندن گوشت بدن، بدن را در معرض کاهش قرار می‌دهد، وقتی انسان با آن چنگ و دندانی باطنی سبوعانه برای کسی پرونده‌سازی و بدگویی می‌کند، درواقع یک موجود بی‌دفاعی که اینجا نیست از خودش دفاع کند، او را به تحلیل می‌برد. «أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ»، مردارخوری که مرغوب شما نیست، نفرت دارید، پس چرا در باطن این کار را می‌کنید، غیبت یکدیگر درواقع همان خوردن یکدیگر است، یکدیگر را مردار کردن و کاستن از یکدیگر است.

در مسائل اجتماعی در جامعه اسلامی خدای متعال برترین دستور را و آن ایجاد اخوّت باطنی در جمع مؤمنین است، «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ»،[۹] این دستور است، گرچه خبر می‌دهد و هر جایی که اخوّت نیست معلوم می‌شود ایمان نیست، با کلمه «إنَّمَا» آورده است، «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ»، ایمان یک رابطه‌ای حقیقی است، عینیِ خارجی نامرئی است، که دل‌های مؤمنین را نسبت به یکدیگر سرشار از عاطفه می‌کند، همانگونه که در زندگی خانوادگی، اعضای خانواده با یکدیگر پیوند دارند، برادری یک حقیقتی است، از یک رحم هستند و نسبت به یکدیگر گرایش دارند، خدای متعال جامعه اسلامی را یک خانواده معرّفی می‌کند و افراد این جامعه را با یکدیگر برادر معرّفی می‌کند و این کلمه «إنَّمَا» نشان می‌دهد که اگر واقعاً ایمان باشد افراد جامعه نسبت به یکدیگر احساس برادری دارند و نمی‌توانند نسبت به یکدیگر بی‌تفاوت باشند، گرایش باطنی، میل باطنی، جذب و انجذاب وجود دارد، «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ».

در بُعدِ حقوقی خدای متعال همه‌ی افراد جامعه را نسبت به افراد ضعیف مسئول قرار داده است، فقرای جامعه، ناتوان‌های جامعه را ذی‌حق قرار داده است، «وَفِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ»،[۱۰] اصلاً کلمه حق را بکار برده است، و دستور زکات از مترقّی‌ترین دستوراتی است که جامعه را برای پر کردن خلأهای از کار افتاده‌ها و زمین خورده‌ها مکلّف کرده است که زکات مالشان را بدهند.

در ارتباط با مسائل جزائی و کیفری آیات خیلی سختگیرانه‌ای وجود دارد که قطعاً اگر اعمال بشود نباید پرونده‌های کیفری در دادگستری‌ها رو به توسعه باشد، آن قاطعیت و جدّیت بازدارنده است، فرموده است: «وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَهُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُمَا»،[۱۱] دستور داده است که اگر کسی به اموال مردم، به حاصل و تلاش و کار و خون جگر مردم دست درازی کرد و آن‌ها را نسبت به حاصل زحماتشان محروم می‌کند، باید این دست را قطع کرد.

برای حفظ نظام خانواده چقدر حکیمانه و با قاطعیت فرموده است «الزَّانِیَهُ وَالزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَهَ جَلْدَهٍ»،[۱۲] خیلی ابتکار است، احکام اسلام بازدارنده است، از شرف خانوادگی و انسانی صیانت می‌کند و کسی که تعدّی به نوامیس مردم داشته باشد گویا واقعاً از انسانیت ساقط می‌شود، وقتی ساقط شد باید مانند حیوان به او چوب زده بشود و اجرای حد بشود.

در ارتباط با مسائل سیاسی و صیانت جامعه از شرّ بیرونی‌ها و دشمنان، هم در بُعد سیاسی و هم در بُعد نظامی دستورات جدّی دارد، فرمود: «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّهٍ»،[۱۳] جامعه توحیدی را ملزم می‌کند، دستور فقهی است، امر است و امر الزام است، تکلیف است، باید است، «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّهٍ»، به جامعه اسلامی دستور می‌دهد که تا می‌توانید در حد طاقت و توان و امکانتان قوی بشوید، مسلّح بشوید، مجهّز بشوید، خیلی هدایت‌شده دستور می‌دهد، «تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ»، نمی‌گوید قوی بشوید که آدم بکشید، می‌گوید جلوی جنگ را بگیرید، شما قوی شده‌اید و دیگر کسی به شما حمله نمی‌کند، «تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ»، دشمن شما اگر شما را قوی دید مرهوب و مرعوب می‌شود و جبهه مرعوب توانِ تهاجم ندارد و این قوی بودن شما، شما را مصون می‌دارد.

واقعاً ببینید چه دینی داریم، چه دستورات عزّت‌بخشی داریم.

دستور جهاد هم با کفّار و هم با نفوذی‌ها و منافقین، «جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ»،[۱۴] هر کدام از این‌ها نمونه‌ای بود که به سمع مبارک شما رسید که اسلام دین عبادت است، اسلام دین اخلاق است، اسلام دین حقوق است، اسلام دین حقوق اجتماعی است و اسلام دین سیاست است و اسلام دستورات اقتصادی دارد.

بنابراین اسلام یک دین جامعی است، شارع مقدّس بشر را با واقعیتش مورد نظر و توجّه قرار داده است و برای رفع نیازهای فردی و اجتماعی و حقوقی و سیاسی و نظامی و تربیتی و ابعاد دیگر خدای متعال دستور صریح خود را در شکل وحی الهی به پیغمبر خود ارائه فرموده است.

این مجموعه دستوراتی که فرد و جامعه و خانواده و روابط سیاسی و حقوقی را تنظیم می‌کند، آیا می‌شود دینی که به همه‌ی ابعاد زندگی توجه دارد از اساسی‌ترین مسئله که ضمانت اجرای این دستورات جامع است، نسبت به آن دستوری نداده باشد؟

هر منصف و عاقلی که آیات قرآن کریم را ببیند، آیات مربوط به آسیب شناسی و دشمن‌شناسی بیش از هزار آیه است، سوره مبارکه برائت را داریم، آیا می‌شود بدون حکومت امر به معروف و نهی از منکر داشت؟ آیا می‌شود از حقوق مردم صیانت کرد؟ آیا می‌شود این دستورات را اجرایی کرد؟ قطعاً نه!

حال حاکم کیست؟ اگر حکومت برای حفظ نظام اجتماعی و اجرای قوانین همه‌جانبه لازم است، حکومت چگونه است و حاکم کیست؟

در قدم اول از دیدگاه قرآن کریم حاکم خدای متعال است، «إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّهِ»،[۱۵] حکم برای خداست، حاکم خودِ خالق است، چون او خلق کرده است، عالم کارِ اوست، عقل ما و تجربه ما و وجدان ما قاضی است که هر کننده‌ای مالکِ کارِ خود است، در این جهت هیچ کسی نمی‌تواند بگوید که کسی کار می‌کند ولی کارِ او در اختیار دیگری است، بشر کار خدای متعال است، عالم کار خدای متعال است، اگر کار خدای متعال است «قُلِ اللَّهُمَّ مَالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ * تُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهَارِ وَتُولِجُ النَّهَارَ فِی اللَّیْلِ وَتُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَتُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَتَرْزُقُ مَنْ تَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ».[۱۶]

مالک ملک خدای متعال است، خیلی هم روشن است که چرا خدای متعال است، برای اینکه هر چه در عالم هست کار خدای متعال است و هر کسی عقلاً و فطرتاً مالک کار خود است، هم ملک کار خود است و هم مالک کار خود است.

خدای متعال هم آفریده است، خالق است، صانع است، بدیع است، نوآور است، هر چیزی هست ابتکار خدای متعال است و سابقه ندارد و از جایی الگو نگرفته است، خودش خواسته است و خودش کرده است و خودش مهندسی کرده است و اندازه گرفته است، و چون کار خودش است باید در اختیار خودش باشد نه در اختیار دیگری، کسی نمی‌تواند در کار خدای متعال دخالت کند، کمااینکه کسی حق ندارد در کار دیگران هم دخالت کند مگر اینکه مالک واقعی این اجازه را داده باشد.

پس حکم مال خداست، ملک هم مال خداست، «تَبَارَکَ الَّذِی بِیَدِهِ الْمُلْکُ»،[۱۷] در سوره مبارکه حشر می‌فرماید «هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ»،[۱۸] خدای متعال مَلِک است، خدای متعال له الملک است، مالک است.

این در قدم اول، کسی حاکم است، کسی مَلِک است، کسی صاحب اختیار است که کار کارِ خودش باشد، نسبت به کار خودش اختیار علی الاطلاق، تدبیر، تقدیر، همه مال خودش است.

خدای متعال در آخرین آیه سوره مبارکه طلاق می‌فرماید که «اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ»،[۱۹] خدایی است که هفت آسمان را، که هنوز بشر به آسمان اول هم احاطه ندارد و کشف کامل نکرده است، بر حسب آنچه که قرآن کریم به ما ارائه فرموده است «إِنَّا زَیَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْیَا بِزِینَهٍ الْکَوَاکِبِ»،[۲۰] این آسمان پرستاره آسمان دنیاست، نزدیک‌ترین آسمان به شماست، خدای متعال شش آسمان دیگر هم خلق فرموده است که بشر تا به امروز از آن شش آسمان اطلاعی بجز سفر معراج پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم ندارد. بشر از همین آسمان اول هم اندکی علم دارد، «وَمَا أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلًا»،[۲۱] کمی علم داریم.

خدای متعال هفت آسمان را آفریده است، زمین هم مشابه هفت آسمان خلق کرده است تا شما عالم بشوید.

بنابراین خالق کل خدای متعال است و هرچه غیر از خدای متعال مخلوق است، و چون هر چیزی بغیر از خدای متعال مخلوق است، خدای متعال مالک علی الاطلاق و حاکم علی الاطلاق است و شریک‌بردار هم نیست، او خدای واحد است، حاکم واحد است و حکم از آن اوست.

این کلّیِ بحث ماست.

بنابراین حکومت از آن آفریننده است، حاکم کسی است که نسبت به محکوم خالقیّت دارد، ربوبیّت دارد، آن موجود به خالق قائم است، همه‌ی عوالم به خدای متعال قائم است و خدای متعال تکویناً مالک همه‌ی عالم است، بشر را هم که آزاد آفریده است، خودش حکومت بر بشر را عهده‌دار است، لذا خدای متعال ولی مطلق است، خدای متعال حاکم علی الاطلاق است، «لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ»،[۲۲] هم خلق برای خود خدای متعال و هم امر.

اگر برای خود خدای متعال است دیگری حقی ندارد مگر اینکه خدای متعال این حق را به او واگذار کرده باشد.

ادّعای ما این است که از نظر قرآن کریم خدای متعال این حق را به پیامبران خودش واگذار کرده است و بعد از پیامبران اوصیای پیامبران عهده‌دار مدیریت جامعه بشری هستند که بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم دوازده نفر را برای توضیح آیه «أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ»،[۲۳] آن دوازده نفر را پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم معرّفی فرموده است و برای دوره‌ای که بشر به خلیفه مستقیم خدا دسترسی ندارد تکلیفی معیّن است که ان شاء الله اگر عمری بود در جلسات بعد مروری به آیات حکومتی اسلام با شما برادران عزیزمان، فرهیختگان محققمان، که ان شاء الله این آیات را مطالعه کنید، با یکدیگر تفاهم داشته باشیم و حکومت حق را بشناسیم که اگر باور کردیم نسبت به حکومت همراه خواهیم بود و زیر پرچم خواهیم بود و اگر باور نکرده باشیم هیچ وقت آرامشی نسبت به حکومت خودمان پیش نخواهد آمد.

ان شاء الله خداوند منان به لطف و کرم خودش به شما و به این طلبه‌ی کم‌بضاعت توفیق فهم دین و عمل به دین و تبلیغ دین را عنایت کند و در اوضاع مدیریتی کشور هم به تبعیّت از دینمان توفیق همراهی و تعاون را بدهد، «تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ»،[۲۴] حکومت الهی حکومت امن است، حکومت الهی حکومت عدل است، حکومت الهی حکومت علم است و حکومت الهی حکومت عزّت است و حکومت الهی حکومت فطرت است و کمک به حکومت الهی کمک به علم و عدل و اخلاق و فطرت است، که اگر بازگشت به فطرت باشد هم فطرت در عموم بشر وجود دارد، زمینه‌ی وحدت و اتحاد فراوان خواهد بود و هم اینکه ان شاء الله در پناه حکومت اسلامی باورها و اخلاقیاتمان و بعد هم اجرائیاتمان بدون کم و کاستی بشود و بشود یک مدینه‌ی فاضله‌ای را به دنیا ارائه کرد و حکومت صالح را برای رفع مشکلات مردم و پاسخ به نیازهای مردم در برترین رتبه ارائه کرد و ان شاء الله فطرت‌های دنیا را بدون جنگ بیدار کرد و انقلاب را صادر کرد که تاکنون این انقلاب بدون جنگ رو به توسعه بوده است و مرزها را درنوردیده است و ایده‌ی ولایت الهی و ولایت اولیای الهی که نسبت به اغراض مادّی وارسته هستند، تابحال الحمدلله رو به وسعت بوده است. باش تا صبح دولتش بدمد، که این هنوز از نتایج سحر است.

خدا یار و نگهدار شما باشد.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸

[۲] سوره مبارکه ذاریات، آیه ۵۶

[۳] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۸۳ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ)

[۴] سوره مبارکه شمس، آیات ۹ و ۱۰

[۵] سوره مبارکه معارج، آیات ۱۰ تا ۲۲

[۶] سوره مبارکه فرقان، آیه ۶۳

[۷] سوره مبارکه حجرات، آیه ۱۱ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَىٰ أَنْ یَکُونُوا خَیْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَىٰ أَنْ یَکُنَّ خَیْرًا مِنْهُنَّ ۖ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ ۖ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمَانِ ۚ وَمَنْ لَمْ یَتُبْ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ)

[۸] سوره مبارکه حجرات، آیه ۱۲ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ ۖ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضًا ۚ أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِیمٌ)

[۹] سوره مبارکه حجرات، آیه ۱۰ (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ)

[۱۰] سوره مبارکه ذاریات، آیه ۱۹

[۱۱] سوره مبارکه مائده، آیه ۳۸ (وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَهُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُمَا جَزَاءً بِمَا کَسَبَا نَکَالًا مِنَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ)

[۱۲] سوره مبارکه نور، آیه ۲ (الزَّانِیَهُ وَالزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَهَ جَلْدَهٍ ۖ وَلَا تَأْخُذْکُمْ بِهِمَا رَأْفَهٌ فِی دِینِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ۖ وَلْیَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَهٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ)

[۱۳] سوره مبارکه انفال، آیه ۶۰ (وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّهٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ وَآخَرِینَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ ۚ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ)

[۱۴] سوره مبارکه تحریم، آیه ۹ (یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیْهِمْ ۚ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ ۖ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ)

[۱۵] سوره مبارکه انعام، آیه ۵۷ (قُلْ إِنِّی عَلَىٰ بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّی وَکَذَّبْتُمْ بِهِ ۚ مَا عِنْدِی مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ ۚ إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّهِ ۖ یَقُصُّ الْحَقَّ ۖ وَهُوَ خَیْرُ الْفَاصِلِینَ)

[۱۶] سوره مبارکه آل عمران، آیات ۲۶ و ۲۷

[۱۷] سوره مبارکه ملک، آیه ۱ (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ تَبَارَکَ الَّذِی بِیَدِهِ الْمُلْکُ وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ)

[۱۸] سوره مبارکه حشر، آیه ۲۳ (هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ ۚ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ)

[۱۹] سوره مبارکه طلاق، آیه ۱۲ (اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْمًا)

[۲۰] سوره مبارکه صافات، آیه ۶

[۲۱] سوره مبارکه اسراء، آیه ۸۵ (وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ ۖ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَمَا أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلًا)

[۲۲] سوره مبارکه اعراف، آیه ۵۴ (إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّهِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهَارَ یَطْلُبُهُ حَثِیثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ ۗ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ ۗ تَبَارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ)

[۲۳] سوره مبارکه نساء، آیه ۵۹ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ ۖ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ۚ ذَٰلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا)

[۲۴] سوره مبارکه مائده، آیه ۲ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْیَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّینَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا ۚ وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا ۚ وَلَا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوکُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا ۘ وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَىٰ ۖ وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۖ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ)