«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مقدمه
درخشش نور مطلق را تبریک عرض میکنم، مادر همهی انوار، امّ الانوار حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند و از حضرت ثامن الحجج امام رضا سلام الله علیه پرسیدند چرا نام مادر شما زهرا است؟ حضرت فرمودند: برای اینکه «زَهَرَ نُورُهَا لِمَلاَئِکَهِ اَلسَّمَاءِ کَمَا یَزْهَرُ نُورُ اَلْکَوَاکِبِ لِأَهْلِ اَلْأَرْضِ»،[۲] همانطور که نور اجرام کیهانی به زمین شما تابش میکند و زمین را روشن میکند، نور حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها آسمانها را روشن میکند.
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به معنی واقعی کلمه «سِرّالله» هستند، ناشناخته هستند، و اگر قیامت از جهت کلامی و عقلی ضرورت دارد و اگر نبود ربوبیت خدا تام نبود، یکی از وجوه آن این است که این عالم کوچک است، این عالم گنجایش ندارد عناصری که بزرگتر از این عالم هستند را معرّفی کند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از این عالم خیلی بزرگتر هستند، جای ایشان که اینجا نیست، این است که قیامت همهی انبیاء در برابر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها سر به زیر هستند، آنجا جای امر و نهی نیست، آنجا ظهور واقعیات است، یعنی همه در برابر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تکویناً خضوع دارند و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها برتر از همهی آنها هستند، این ندا در آخرت برای احدی غیر از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها انعکاس ندارد، «غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ وَ نَکِّسُوا رُءُوسَکُمْ».[۳]
این «غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ» برای این است که احدی این قوّت و بصر و بصیرت را ندارد که طاقت و تحمل نور حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها آنگونه که روز قیامت تجلّی میکند را داشته باشد، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نورالله هستند، وقتی خدای متعال تجلّی میکنند کوه متلاشی میشود، «فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکًّا»،[۴] نور حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها جلوهی تام خدای متعال است، تجلّی اعظم پروردگار عزیز است.
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مادر همهی خوبان و مادر همهی خوبیها هستند. ان شاء الله هر مقدار خوبی که داشته باشیم از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به ما رسیده و به همان مقدار مادر ما هستند، این سنخیت است، به همان مقدار مادر ما حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند.
ادامه شرحی بر حدیث عنوان بصری
اما ادامهی حدیث شریف مکالمه عنوان بصری با وجود مقدّس مولای ما حشاف حقایق حضرت امام جعفر صادق علیه الصلاه و السلام که باز هم بد نیست که این نکته را مدام تکرار کنیم که حضرت فرمودند: چه میخواهی؟ نگفت از شما چه میخواهم، گفت: به کنار روضه نبوی رفتم و نماز خواندم و از خدای متعال دو چیز خواستم، اول اینکه در دایره جاذبهی شما قرار بگیرم و مجذوب شما بشوم، «أَنْ تَعْطِفَ عَلَیَّ قَلْبَ جَعْفَرٍ».[۵]
این خیلی مهم است، سالک مجذوب یا مجذوب سالک، دیگر وقت سیر و سلوک او گذشته بود، خواست اول مجذوب بشود تا سلوک او در آن مدّت کمی که دارد او را به مقصد برساند، لذا «أَنْ تَعْطِفَ عَلَیَّ قَلْبَ جَعْفَرٍ»، درخواست من از خدای متعال این بود که یک سنخیتی حاصل بشود که مدار من در دایره جاذبهی شما یا در منظومهی شما مشخص بشود و راه بیفتم.
دوم اینکه از علم شما خواستم، از علم شما خواستم نه اینکه علم شما را خواسته باشم، از علم شما خواستم، نه علمی که بخواهم پز بدهم و حرف بزنم و درس بگویم، علمی که مرا به مقصد برساند، علم راهبر میخواهم، علم راهنما مرا کفایت نمیکند، علم راهبر میخواهم.
وجود مقدّس امام صادق علیه السلام… ای دعا از تو اجابت هم از تو…
کسی که نود سال به این در و آن در زده است، او نمیتواند اینطور نورانی صحبت کند، این تصرّفِ خودِ امام صادق علیه السلام بود. حال چه کسی چه چیزی در وجود او قرار داده است که حجت خدا این گنج را در وجود او میبیند و به او نگاه میکند و او را با خودش مرتبط میسازد و متّصل میکند، اسرار نزد خدای متعال است.
زهیر که در جنگ صفین عثمانی است، در کربلا حسینی است! شمری که در صفین در لشگر و قشون امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است در کربلا قاتلِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه است! جا دارد که خیلی از عاقبت خودمان وحشت کنیم، نکند خباثتهایی در وجود ما باشد که الآن زمینه برای بروز آن نباشد، وقتی ملا و مشهور میشویم آهسته آهسته میتوانیم به قتل حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه فتوا بدهیم، این همان کاری است که شریح کرد، شریح در دستگاه قضائی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه قاضی بود، ولی وقتی خواستند حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را بکشند با فتوا کشتند، اول مشروع کردند و حضرت را مهدورالدم کردند و بعد حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را به قتل رساندند.
امان از اینکه یک آخوند بیدین بشود.
چه کسی فتوای قتل شیخ فضل الله نوری را داده است؟ شیخ ابراهیم زنجانی لعنت الله علیه، شیخ فضل الله نوری رضوان الله تعالی علیه را با فتوا کشتند، توجیه شرعی کردند.
هم از این طرف عبرتها الی ما شاء الله… هم از آن طرف، چه میشود که یک کسی نود سال سراغ امام صادق علیه السلام را نگرفته است، حال چه پیش آمده است که در نود سالگی دلِ او به این طرف میرود؟ چه نسیمی آمده است؟ «إِنَّ لِرَبِّکُمْ فِی أَیَّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحَاتٍ أَلاَ فَتَعَرَّضُوا لَهَا».[۶]
ای خدا! همه چیز به دست خود توست! «اِلهی لَمْ یَکُنْ لِی حَوْلٌ فَانْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِیَتِکَ اِلا فِی وَقْتٍ أَیْقَظْتَنِی لِمَحَبَّتِکَ»،[۷] آن کسی که بیدار میکند ذهن نیست، اصطلاح و مفهوم نیست، آن تحول وجودی و ایقاظ است، وجود خواب است، ناگهان وجود را بیدار میکنند، «اِلا فِی وَقْتٍ أَیْقَظْتَنِی لِمَحَبَّتِکَ»، «الهِی حَلِیفُ الحُبِّ فِی اللَّیْلِ ساهِرٌ»، محبت نمیگذارد انسان به خواب برود، اینهایی که خواب هستند درواقع بیمحبّت هستند، وقتی که محبّت آمد انسان بیدار میشود، «اِلا فِی وَقْتٍ أَیْقَظْتَنِی لِمَحَبَّتِکَ وَکَما اَرَدْتَ أَنْ أَکُوْنَ کُنْتُ»، چرا بعد از محبّت این عبارت آمده است؟ زیرا که محب خودش را در اختیار محبوب قرار میدهد، اگر کسی بخواهد من را درست کند، خیلی هم دل او میسوزد، پدری نسبت به فرزند خودش، استادی میخواهد شاگرد او خیلی زود راه بیفتد، ولی خودِ شاگرد این اراده و انگیزه را ندارد، این حرارت در وجود فرزند نیست، مگر میشود با زور زدنِ پدر بچه راه بیفتد؟ نمیشود، موتور باید روشن بشود، موتورِ از کار افتاده سرد است و کار نمیکند و ماشین را نمیبرد، موتورِ وجود انسان قلبِ اوست، محبّت است، این موتور باید روشن و گرم بشود، وگرنه ماشینِ وجودِ انسان تا ابد رکود دارد، و چون رکود دارد مانند آب ثابت که به گند کشیده میشود، مانند ماشین راکد که فرسوده میشود و از بین میرود، وقتی انسان هم راه نرود و در مسیر سلوک قرار نگیرد مانند همان آب راکد است، جریان ندارد، چون جریان ندارد، ولو اینکه ذات پاکی هم داشته باشد متعفن میشود و رنگ و بو میگیرد، انسان باید چشمه بشود و بجوشد، این محبّت است که آن جوشش را میآورد، علم جوشش نمیآورد، علم راه را نشان میدهد، اگر انسان بجوشد و راه را بلد نباشد اشتباه میرود، لذا علم ضروری است، ولی علم انسان را راه نمیبرد، باید موتور دل روشن بشود و انسان را راه بیندازد.
این مرد در نود سالگی گرم شده است، وقتی امام صادق علیه السلام از او پرسیدند که چه میخواهی؟ خیلی زیبا جواب داد، گفت: من از خدا دو چیز خواستم، یکی اینکه خواستم این حرارتِ در وجود من روشن بشود، این محبّت بیاید…
وجود انسان مرده است و باید خدای متعال وجود انسان را زنده کند، آن حیات با اتصال به آب حیات پیدا میشود.
اینکه در سوره مبارکه ملک میفرماید: «قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُکُمْ غَوْرًا فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِمَاءٍ مَعِینٍ»،[۸] این ماء مَعین امام زمان ارواحنا فداه است، آب گواراست، اما عطش کجاست؟ همه جا در دسترس شماست، چرا خودتان را سیراب نمیکنید؟ چون عطش نیست، مریض هستیم، انسان مریض که به غذا اشتهاء ندارد، وقتی آب میبیند حالت تهوع میگیرد، چون مریض است، نمیتواند آب بخورد. گناه مرض است، نفاق و حسد مرض هستند، این مرضها باعث میشود که انسان احساس عطش به وجود امام زمان ارواحنا فداه پیدا نکند، «قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُکُمْ غَوْرًا فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِمَاءٍ مَعِینٍ»، این چشمهی گوارا، این آب گوارا… وقتی این باران رحمت میبارد خاکِ مُرده زنده میشود، دل هم همینطور است، باید بارانی به دل ببارد، باید در جوار یک چشمهای قرار بگیرد تا رویش و افزایشی برای دل پیش بیاید.
حضرت سلام الله علیه… این بصیرت، این حسن انتخاب… خیلی عجیب است، اول عطف قلب امام خودش را خواست که قلب عالم است، تا زمانی که از آن مایع حیاتی چیزی به این خاک مرده نرسد، این خود به خود که زنده نمیشود، «أَنْ تَعْطِفَ عَلَیَّ قَلْبَ جَعْفَرٍ»، اول باید آن دل به من وصل بشود، بعد علم میخواهم، اول حیات میخواهم، جوشش میخواهم، پویایی میخواهم، دوم راه میخواهم که با آن جوشش در راه درست حرکت کنم.
وجود اقدس امام صادق سلام الله علیه نسبت به آن کلمه اول او پاسخی نفرمودند، او خواسته بود که «أَنْ تَعْطِفَ عَلَیَّ قَلْبَ جَعْفَرٍ»، نسبت به او نفیاً و اثباتاً چیزی نفرمودند، اما راجع به علم، فرمودند: «لَیْسَ الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ إِنَّمَا هُوَ نُورٌ یَقَعُ فِی قَلْبِ مَنْ یُرِیدُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَنْ یَهْدِیَهُ»، اگر علم میخواهی، این چیزی که در کتابها هست مقصد نیست، در این کتابها چه تفسیر باشد، چه حدیث باشد، چه علوم عقلی باشد، چه علوم عرفانی و نظری باشد، هیچ کدام از اینها علم نیست، علمی که مقصد است نیست، همهی اینها ابزار هستند، همانطور که ادبیات ابزاری است که انسان حدیث را بفهمد، خودِ تفسیر هم نوعی فهمِ ذهنی است، علم فقط نوری است که خدای متعال در قلب قرار میدهد، نه در مغز، نه در ذهن، در قلب کسی که خدای متعال اراده فرموده است که او را هدایت کند.
مستحضر هستید که خدای متعال دو نوع اراده دارد، یک ارادهی تشریعی خدای متعال است، «یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلَا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْر»،[۹] «مَا جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ»،[۱۰] خدای متعال در قانونگذاری خود، برای شما قانون حرجی ندارد، شریعت سهل است، دین برای آسان کردن زندگی آمده است، دین دینِ زندگی است، آمده است که تسهیل کند، آمده است که راه را نزدیک کند، آمده است که موانع را برطرف کند، خدای متعال توابین را دوست دارد، خدای متعال متطهرین را دوست دارد، این تشریع الهی است، خدای متعال میخواهد همه پاک بشوند، خدای متعال برنامهی پاکی را برای همه ارائه کرده است، چه بکنیم که پاک بمانیم، چه بکنیم که اگر آلوده شدیم پاک بشویم، همهی اینها در شریعت و قانون الهی آمده است، اما در مورد اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین میفرماید: «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا»،[۱۱] خدای متعال در منزل حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها سفرهی آیهی تطهیر را پهن کرد، «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا»، این کلمهی «إنَّمَا» که در آیه تطهیر آمده است، همان «إنَّمَا» است که امام صادق علیه السلام در اینجا بکار بردهاند، این اراده ارادهی تکوینی است، خواستِ شما ملاک نیست، خواستِ او ملاک است، بین ارادهی خدا و مراد خدا فاصلهای نیست، «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ»،[۱۲] «وَ أنَّ الرّاحِلَ إلِیک قَرِیبُ المَسافَه»،[۱۳] چرا نزدیک است؟ برای اینکه کن فیکون است، کسی که سفر الی الله دارد، سالک الی الله است، خدای متعال او را جذب کرده است، خدای متعال ارادهی تکوینی کرده است، «کَذَلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ»،[۱۴] آیا حضرت یوسف علیه السلام به اندازهی یک سر سوزن دستپاچه شدند؟ آیا ضربان قلب ایشان شدید شد؟ آیا نگران بود؟ ابداً اینطور نبود، اصلاً زن در حریم حضرت یوسف علیه السلام نبود، او نمیتوانست این غلط را کند که دامان حضرت یوسف علیه السلام را آلوده کند، حضرت یوسف علیه السلام نوری بود که شعاع وجودی او همهی بدیها را از عالم دور میکند، این نور الهی است، او در حرم خدای متعال است، چه کسی میتواند به حریم خدای متعال نزدیک بشود؟ «کَذَلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ».
به حرم برو، «کَلِمَهُ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ حِصْنی»، اگر تو را به پناهگاه توحید راه دادند، در حصن و دژ حصین خدا هستی، کدام خطر میتواند تو را تهدید کند؟ مگر دست کسی به او میرسد؟
«لَیْسَ الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ إِنَّمَا هُوَ نُورٌ یَقَعُ فِی قَلْبِ مَنْ یُرِیدُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَنْ یَهْدِیَهُ»، منحصراً علمی که میخواهی، آن ایجادِ الهی است، آن ارادهی تکوینی خدای متعال است، وجود تو را طوری قرار میدهد که عاری از معصیت میشوی، کسی را که خدای متعال اراده کند او را هدایت کند، به او وجود میدهد که این وجود قابلِ آمیخته شدن با هیچ چیز دیگری نیست، وجود خالص است، نور خودش است.
چه باید کرد؟ امام صادق علیه السلام راه را نشان دادند، باید فهمید که ما هیچ نداریم، او باید به ما بدهد، «وَمَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ»،[۱۵] کسی که خدای متعال به او نور ندهد نور ندارد، نور را باید خدای متعال بدهد.
در آستانهی میلاد بیبیمان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستیم، من هم روضه نمیخوانم، ولی بین طلوع وجود حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و غروب ایشان فاصلهای نبود، مادربزرگی هستند که مادربزرگ این همه سادات و این همه شیعه، ولی شما مادربزرگ هجده ساله سراغ ندارید، فقط حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اینگونه بودند.
دعا
خدایا! تو را به عصمت حضرت فاطمه طاهره سلام الله علیها، به منزلت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، به نورانیت حضرت فاطمه طاهره چشم ما را به جمال امام زمان ارواحنا فداه روشن بفرما.
خدایا! قلب ما را با شعله عشق حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشّریف ذوب بفرما.
خدایا! ما را در چنگ ولایت قرار بده.
خدایا! ما را از حریم ولایت دور نفرما.
خدایا! ما را حرمی بدار و حرامی مدار.
خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم میدهیم سایه پربرکت رهبر نورانیمان را تا ظهور حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشّریف با عزّت و اقتدار و کرامت و کفایت مستدام بدار.
خدایا! مشکلات فرهنگی و اخلاقی این کشور و جبهه مقاومت را به لطف خودت برطرف بفرما.
خدایا! گیرهای اقتصادی را با قدرت قاهره و رحمت واسعه و فضل خودت بسرعت برطرف بفرما.
خدایا! ما را مایه ملامت دشمن قرار مده.
خدایا! دولت ولایتمدار ما را یاری بفرما.
خدایا! بین ملّت و دولت جدایی مخواه.
خدایا! آنچه خواستیم و نخواستیم، خیر دین ما و دنیای ما و آخرت ما در آن است به ما روزی بفرما.
خدایا! مرضها و مریضهای ما را شفاء عنایت بفرما.
خدایا! امام ما، شهدای ما، شهید سلیمانی ما، شهید حججی ما، شهدای محراب ما، فرماندهان و بسیجیان پرکشیدهی ما را از ما جدا مفرما.
خدایا! ما را هم به صف شهدا ملحق بفرما.
غفرالله لنا و لکم
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۴۳ ، صفحه ۱۷۲ (اَلدَّقَّاقُ عَنِ اَلْأَسَدِیِّ عَنِ اَلنَّخَعِیِّ عَنِ اَلنَّوْفَلِیِّ عَنِ اِبْنِ اَلْبَطَائِنِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ اِبْنِ جُبَیْرٍ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ فِی خَبَرٍ طَوِیلٍ قَدْ أَثْبَتْنَاهُ فِی بَابِ مَا أَخْبَرَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِظُلْمِ أَهْلِ اَلْبَیْتِ قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: وَ أَمَّا اِبْنَتِی فَاطِمَهُ فَإِنَّهَا سَیِّدَهُ نِسَاءِ اَلْعَالَمِینَ مِنَ اَلْأَوَّلِینَ وَ اَلْآخِرِینَ وَ هِیَ بَضْعَهٌ مِنِّی وَ هِیَ نُورُ عَیْنِی وَ هِیَ ثَمَرَهُ فُؤَادِی وَ هِیَ رُوحِیَ اَلَّتِی بَیْنَ جَنْبَیَّ وَ هِیَ اَلْحَوْرَاءُ اَلْإِنْسِیَّهُ مَتَى قَامَتْ فِی مِحْرَابِهَا بَیْنَ یَدَیْ رَبِّهَا جَلَّ جَلاَلُهُ زَهَرَ نُورُهَا لِمَلاَئِکَهِ اَلسَّمَاءِ کَمَا یَزْهَرُ نُورُ اَلْکَوَاکِبِ لِأَهْلِ اَلْأَرْضِ وَ یَقُولُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِمَلاَئِکَتِهِ یَا مَلاَئِکَتِی اُنْظُرُوا إِلَى أَمَتِی فَاطِمَهَ سَیِّدَهِ إِمَائِی قَائِمَهً بَیْنَ یَدَیَّ تَرْتَعِدُ فَرَائِصُهَا مِنْ خِیفَتِی وَ قَدْ أَقْبَلَتْ بِقَلْبِهَا عَلَى عِبَادَتِی أُشْهِدُکُمْ أَنِّی قَدْ آمَنْتُ شِیعَتَهَا مِنَ اَلنَّارِ وَ إِنِّی لَمَّا رَأَیْتُهَا ذَکَرْتُ مَا یُصْنَعُ بِهَا بَعْدِی کَأَنِّی بِهَا وَ قَدْ دَخَلَ اَلذُّلُّ بَیْتَهَا وَ اُنْتُهِکَتْ حُرْمَتُهَا وَ غُصِبَتْ حَقَّهَا وَ مُنِعَتْ إِرْثَهَا وَ کُسِرَ جَنْبُهَا وَ أَسْقَطَتْ جَنِینَهَا وَ هِیَ تُنَادِی یَا مُحَمَّدَاهْ فَلاَ تُجَابُ وَ تَسْتَغِیثُ فَلاَ تُغَاثُ فَلاَ تَزَالُ بَعْدِی مَحْزُونَهً مَکْرُوبَهً بَاکِیَهً تَتَذَکَّرُ اِنْقِطَاعَ اَلْوَحْیِ عَنْ بَیْتِهَا مَرَّهً وَ تَتَذَکَّرُ فِرَاقِی أُخْرَى وَ تَسْتَوْحِشُ إِذَا جَنَّهَا اَللَّیْلُ لِفَقْدِ صَوْتِیَ اَلَّذِی کَانَتْ تَسْتَمِعُ إِلَیْهِ إِذَا تَهَجَّدْتُ بِالْقُرْآنِ ثُمَّ تَرَى نَفْسَهَا ذَلِیلَهً بَعْدَ أَنْ کَانَتْ فِی أَیَّامِ أَبِیهَا عَزِیزَهً فَعِنْدَ ذَلِکَ یُؤْنِسُهَا اَللَّهُ تَعَالَى ذِکْرُهُ بِالْمَلاَئِکَهِ فَنَادَتْهَا بِمَا نَادَتْ بِهِ مَرْیَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ فَتَقُولُ یَا فَاطِمَهُ إِنَّ اَللّٰهَ اِصْطَفٰاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اِصْطَفٰاکِ عَلىٰ نِسٰاءِ اَلْعٰالَمِینَ یَا فَاطِمَهُ اُقْنُتِی لِرَبِّکِ وَ اُسْجُدِی وَ اِرْکَعِی مَعَ اَلرّٰاکِعِینَ ثُمَّ یَبْتَدِئُ بِهَا اَلْوَجَعُ فَتَمْرَضُ فَیَبْعَثُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهَا مَرْیَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ تُمَرِّضُهَا وَ تُؤْنِسُهَا فِی عِلَّتِهَا فَتَقُولُ عِنْدَ ذَلِکَ یَا رَبِّ إِنِّی قَدْ سَئِمْتُ اَلْحَیَاهَ وَ تَبَرَّمْتُ بِأَهْلِ اَلدُّنْیَا فَأَلْحِقْنِی بِأَبِی فَیُلْحِقُهَا اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِی فَتَکُونُ أَوَّلَ مَنْ یَلْحَقُنِی مِنْ أَهْلِ بَیْتِی فَتَقْدَمُ عَلَیَّ مَحْزُونَهً مَکْرُوبَهً مَغْمُومَهً مَغْصُوبَهً مَقْتُولَهً فَأَقُولُ عِنْدَ ذَلِکَ اَللَّهُمَّ اِلْعَنْ مَنْ ظَلَمَهَا وَ عَاقِبْ مَنْ غَصَبَهَا وَ ذَلِّلْ مَنْ أَذَلَّهَا وَ خَلِّدْ فِی نَارِکَ مَنْ ضَرَبَ جَنْبَیْهَا حَتَّى أَلْقَتْ وَلَدَهَا فَتَقُولُ اَلْمَلاَئِکَهُ عِنْدَ ذَلِکَ آمِینَ.)
[۳] دلائل الإمامه ، جلد ۱ ، صفحه ۱۵۳ (قَالَ: أَخْبَرَنِی أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ اَلصَّفْوَانِیُّ ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو أَحْمَدَ عَبْدُ اَلْعَزِیزِ بْنُ یَحْیَى اَلْجَلُودِیُّ ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سَهْلٍ ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ عَبْدِ اَلْجَبَّارِ ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ عُمَرَ بْنِ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ ، قَالَ: حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنْ أَخِیهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ، عَنْ أَبِیهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنْ أَبِیهِ ، عَنْ جَدِّهِ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ ، عَنْ أَبِیهِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ)، عَنْ عَلِیٍّ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ)، عَنِ اَلنَّبِیِّ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) قَالَ: إِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْقِیَامَهِ نَادَى مُنَادٍ: یَا مَعْشَرَ اَلْخَلاَئِقِ، غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ وَ نَکِّسُوا رُءُوسَکُمْ حَتَّى تَمُرَّ فَاطِمَهُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ ؛ فَتَکُونُ أَوَّلَ مَنْ یُکْسَى. وَ تَسْتَقْبِلُهَا مِنَ اَلْفِرْدَوْسِ اِثْنَا عَشَرَ أَلْفَ حَوْرَاءَ، وَ خَمْسُونَ أَلْفَ مَلَکٍ، عَلَى نَجَائِبَ مِنَ اَلْیَاقُوتِ، أَجْنِحَتُهَا وَ أَزِمَّتُهَا اَللُّؤْلُؤُ اَلرَّطْبُ، رُکَبُهَا مِنْ زَبَرْجَدٍ، عَلَیْهَا رَحْلٌ مِنَ اَلدُّرِّ، عَلَى کُلِّ رَحْلٍ نُمْرُقَهٌ مِنْ سُنْدُسٍ، حَتَّى یَجُوزُوا بِهَا اَلصِّرَاطَ ، وَ یَأْتُوا بِهَا اَلْفِرْدَوْسَ، فَیَتَبَاشَرُ بِمَجِیئِهَا أَهْلَ اَلْجِنَانِ ، فَتَجْلِسُ عَلَى کُرْسِیٍّ مِنْ نُورٍ، وَ یَجْلِسُونَ حَوْلَهَا. وَ هِیَ جَنَّهُ اَلْفِرْدَوْسِ اَلَّتِی سَقْفُهَا عَرْشُ اَلرَّحْمَنِ، وَ فِیهَا قَصْرَانِ: قَصْرٌ أَبْیَضُ، وَ قَصْرٌ أَصْفَرُ مِنْ لُؤْلُؤَهً عَلَى عِرْقٍ وَاحِدٍ، فِی اَلْقَصْرِ اَلْأَبْیَضِ سَبْعُونَ أَلْفَ دَارٍ، مَسَاکِنُ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ، وَ فِی اَلْقَصْرِ اَلْأَصْفَرِ سَبْعُونَ أَلْفَ دَارٍ، مَسَاکِنُ إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ . ثُمَّ یَبْعَثُ اَللَّهُ (عَزَّ وَ جَلَّ) مَلَکاً لَهَا لَمْ یُبْعَثْ إِلَى أَحَدٍ قَبْلَهَا، وَ لاَ یُبْعَثُ إِلَى أَحَدٍ بَعْدَهَا، فَیَقُولُ: إِنَّ رَبَّکَ یَقْرَأُ عَلَیْکَ اَلسَّلاَمُ وَ یَقُولُ: سَلِینِی. فَتَقُولُ: هُوَ اَلسَّلاَمُ، وَ مِنْهُ اَلسَّلاَمُ، قَدْ أَتَمَّ عَلَیَّ نِعْمَتَهُ، وَ هَنَّأَنِی کَرَامَتَهُ، وَ أَبَاحَنِی جَنَّتَهُ ، وَ فَضَّلَنِی عَلَى سَائِرِ خَلْقِهِ، أَسْأَلُهُ وُلْدِی وَ ذُرِّیَّتِی وَ مَنْ وَدَّهُمْ بَعْدِی، وَ حَفَظَهُمْ فِیَّ. قَالَ: فَیُوحِی اَللَّهُ إِلَى ذَلِکَ اَلْمَلَکِ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَزُولَ مِنْ مَکَانِهِ: أَخْبِرْهَا أَنِّی قَدْ شَفَّعْتُهَا فِی وُلْدِهَا وَ ذُرِّیَّتِهَا وَ مَنْ وَدَّهُمْ فِیهَا، وَ حَفِظَهُمْ بَعْدَهَا. قَالَ: فَتَقُولُ: اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِی أَذْهَبَ عَنِّی اَلْحُزْنَ، وَ أَقَرَّ عَیْنَیَّ. فَیُقِرُّ اَللَّهُ بِذَلِکَ عَیْنَ مُحَمَّدٍ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) .)
[۴] سوره مبارکه اعراف، آیه ۱۴۳ (وَلَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِیقَاتِنَا وَکَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِی أَنْظُرْ إِلَیْکَ ۚ قَالَ لَنْ تَرَانِی وَلَٰکِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَکَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِی ۚ فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکًّا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا ۚ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَکَ تُبْتُ إِلَیْکَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِینَ)
[۵] بحار الانوار، جلد ۱، صفحه ۲۲۴ (أَقُولُ وَجَدْتُ بِخَطِّ شَیْخِنَا الْبَهَائِیِّ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ مَا هَذَا لَفْظُهُ قَالَ الشَّیْخُ شَمْسُ الدِّینِ مُحَمَّدُ بْنُ مَکِّیٍّ نَقَلْتُ مِنْ خَطِّ الشَّیْخِ أَحْمَدَ الْفَرَاهَانِیِّ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ عُنْوَانَ الْبَصْرِیِّ وَ کَانَ شَیْخاً کَبِیراً قَدْ أَتَى عَلَیْهِ أَرْبَعٌ وَ تِسْعُونَ سَنَهً قَالَ کُنْتُ أَخْتَلِفُ إِلَى مَالِکِ بْنِ أَنَسٍ سِنِینَ فَلَمَّا قَدِمَ جَعْفَرٌ الصَّادِقُ ع الْمَدِینَهَ اخْتَلَفْتُ إِلَیْهِ وَ أَحْبَبْتُ أَنْ آخُذَ عَنْهُ کَمَا أَخَذْتُ عَنْ مَالِکٍ فَقَالَ لِی یَوْماً إِنِّی رَجُلٌ مَطْلُوبٌ وَ مَعَ ذَلِکَ لِی أَوْرَادٌ فِی کُلِّ سَاعَهٍ مِنْ آنَاءِ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ فَلَا تَشْغَلْنِی عَنْ وِرْدِی وَ خُذْ عَنْ مَالِکٍ وَ اخْتَلِفْ إِلَیْهِ کَمَا کُنْتَ تَخْتَلِفُ إِلَیْهِ فَاغْتَمَمْتُ مِنْ ذَلِکَ وَ خَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهِ وَ قُلْتُ فِی نَفْسِی لَوْ تَفَرَّسَ فِیَّ خَیْراً لَمَا زَجَرَنِی عَنِ الِاخْتِلَافِ إِلَیْهِ وَ الْأَخْذِ عَنْهُ فَدَخَلْتُ مَسْجِدَ الرَّسُولِ ص وَ سَلَّمْتُ عَلَیْهِ ثُمَّ رَجَعْتُ مِنَ الْغَدِ إِلَى الرَّوْضَهِ وَ صَلَّیْتُ فِیهَا رَکْعَتَیْنِ وَ قُلْتُ أَسْأَلُکَ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ أَنْ تَعْطِفَ عَلَیَّ قَلْبَ جَعْفَرٍ وَ تَرْزُقَنِی مِنْ عِلْمِهِ مَا أَهْتَدِی بِهِ إِلَى صِرَاطِکَ الْمُسْتَقِیمِ وَ رَجَعْتُ إِلَى دَارِی مُغْتَمّاً وَ لَمْ أَخْتَلِفْ إِلَى مَالِکِ بْنِ أَنَسٍ لِمَا أُشْرِبَ قَلْبِی مِنْ حُبِّ جَعْفَرٍ فَمَا خَرَجْتُ مِنْ دَارِی إِلَّا إِلَى الصَّلَاهِ الْمَکْتُوبَهِ حَتَّى عِیلَ صَبْرِی فَلَمَّا ضَاقَ صَدْرِی تَنَعَّلْتُ وَ تَرَدَّیْتُ وَ قَصَدْتُ جَعْفَراً وَ کَانَ بَعْدَ مَا صَلَّیْتُ الْعَصْرَ فَلَمَّا حَضَرْتُ بَابَ دَارِهِ اسْتَأْذَنْتُ عَلَیْهِ فَخَرَجَ خَادِمٌ لَهُ فَقَالَ مَا حَاجَتُکَ فَقُلْتُ السَّلَامُ عَلَى الشَّرِیفِ فَقَالَ هُوَ قَائِمٌ فِی مُصَلَّاهُ فَجَلَسْتُ بِحِذَاءِ بَابِهِ فَمَا لَبِثْتُ إِلَّا یَسِیراً إِذْ خَرَجَ خَادِمٌ فَقَالَ ادْخُلْ عَلَى بَرَکَهِ اللَّهِ فَدَخَلْتُ وَ سَلَّمْتُ عَلَیْهِ فَرَدَّ السَّلَامَ وَ قَالَ اجْلِسْ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ فَجَلَسْتُ فَأَطْرَقَ مَلِیّاً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَ قَالَ أَبُو مَنْ قُلْتُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ قَالَ ثَبَّتَ اللَّهُ کُنْیَتَکَ وَ وَفَّقَکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ مَا مَسْأَلَتُکَ فَقُلْتُ فِی نَفْسِی لَوْ لَمْ یَکُنْ لِی مِنْ زِیَارَتِهِ وَ التَّسْلِیمِ غَیْرُ هَذَا الدُّعَاءِ لَکَانَ کَثِیراً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ ثُمَّ قَالَ مَا مَسْأَلَتُکَ فَقُلْتُ سَأَلْتُ اللَّهَ أَنْ یَعْطِفَ قَلْبَکَ عَلَیَّ وَ یَرْزُقَنِی مِنْ عِلْمِکَ وَ أَرْجُو أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَجَابَنِی فِی الشَّرِیفِ مَا سَأَلْتُهُ فَقَالَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ لَیْسَ الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ إِنَّمَا هُوَ نُورٌ یَقَعُ فِی قَلْبِ مَنْ یُرِیدُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَنْ یَهْدِیَهُ فَإِنْ أَرَدْتَ الْعِلْمَ فَاطْلُبْ أَوَّلًا فِی نَفْسِکَ حَقِیقَهَ الْعُبُودِیَّهِ وَ اطْلُبِ الْعِلْمَ بِاسْتِعْمَالِهِ وَ اسْتَفْهِمِ اللَّهَ یُفْهِمْکَ قُلْتُ یَا شَرِیفُ فَقَالَ قُلْ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ قُلْتُ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ مَا حَقِیقَهُ الْعُبُودِیَّهِ قَالَ ثَلَاثَهُ أَشْیَاءَ أَنْ لَا یَرَى الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِیمَا خَوَّلَهُ اللَّهُ مِلْکاً لِأَنَّ الْعَبِیدَ لَا یَکُونُ لَهُمْ مِلْکٌ یَرَوْنَ الْمَالَ مَالَ اللَّهِ یَضَعُونَهُ حَیْثُ أَمَرَهُمُ اللَّهُ بِهِ وَ لَا یُدَبِّرُ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ تَدْبِیراً وَ جُمْلَهُ اشْتِغَالِهِ فِیمَا أَمَرَهُ تَعَالَى بِهِ وَ نَهَاهُ عَنْهُ فَإِذَا لَمْ یَرَ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِیمَا خَوَّلَهُ اللَّهُ تَعَالَى مِلْکاً هَانَ عَلَیْهِ الْإِنْفَاقُ فِیمَا أَمَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى أَنْ یُنْفِقَ فِیهِ وَ إِذَا فَوَّضَ الْعَبْدُ تَدْبِیرَ نَفْسِهِ عَلَى مُدَبِّرِهِ هَانَ عَلَیْهِ مَصَائِبُ الدُّنْیَا وَ إِذَا اشْتَغَلَ الْعَبْدُ بِمَا أَمَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى وَ نَهَاهُ لَا یَتَفَرَّغُ مِنْهُمَا إِلَى الْمِرَاءِ وَ الْمُبَاهَاهِ مَعَ النَّاسِ فَإِذَا أَکْرَمَ اللَّهُ الْعَبْدَ بِهَذِهِ الثَّلَاثَهِ هَان عَلَیْهِ الدُّنْیَا وَ إِبْلِیسُ وَ الْخَلْقُ وَ لَا یَطْلُبُ الدُّنْیَا تَکَاثُراً وَ تَفَاخُراً وَ لَا یَطْلُبُ مَا عِنْدَ النَّاسِ عِزّاً وَ عُلُوّاً وَ لَا یَدَعُ أَیَّامَهُ بَاطِلًا فَهَذَا أَوَّلُ دَرَجَهِ التُّقَى قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَهُ نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ قُلْتُ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَوْصِنِی قَالَ أُوصِیکَ بِتِسْعَهِ أَشْیَاءَ فَإِنَّهَا وَصِیَّتِی لِمُرِیدِی الطَّرِیقِ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى وَ اللَّهَ أَسْأَلُ أَنْ یُوَفِّقَکَ لِاسْتِعْمَالِهِ ثَلَاثَهٌ مِنْهَا فِی رِیَاضَهِ النَّفْسِ وَ ثَلَاثَهٌ مِنْهَا فِی الْحِلْمِ وَ ثَلَاثَهٌ مِنْهَا فِی الْعِلْمِ فَاحْفَظْهَا وَ إِیَّاکَ وَ التَّهَاوُنَ بِهَا قَالَ عُنْوَانُ فَفَرَّغْتُ قَلْبِی لَهُ فَقَالَ أَمَّا اللَّوَاتِی فِی الرِّیَاضَهِ فَإِیَّاکَ أَنْ تَأْکُلَ مَا لَا تَشْتَهِیهِ فَإِنَّهُ یُورِثُ الْحِمَاقَهَ وَ الْبُلْهَ وَ لَا تَأْکُلْ إِلَّا عِنْدَ الْجُوعِ وَ إِذَا أَکَلْتَ فَکُلْ حَلَالًا وَ سَمِّ اللَّهَ وَ اذْکُرْ حَدِیثَ الرَّسُولِ ص مَا مَلَأَ آدَمِیٌّ وِعَاءً شَرّاً مِنْ بَطْنِهِ فَإِنْ کَانَ وَ لَا بُدَّ فَثُلُثٌ لِطَعَامِهِ وَ ثُلُثٌ لِشَرَابِهِ وَ ثُلُثٌ لِنَفَسِهِ وَ أَمَّا اللَّوَاتِی فِی الْحِلْمِ فَمَنْ قَالَ لَکَ إِنْ قُلْتَ وَاحِدَهً سَمِعْتَ عَشْراً فَقُلْ إِنْ قُلْتَ عَشْراً لَمْ تَسْمَعْ وَاحِدَهً وَ مَنْ شَتَمَکَ فَقُلْ لَهُ إِنْ کُنْتَ صَادِقاً فِیمَا تَقُولُ فَأَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ یَغْفِرَ لِی وَ إِنْ کُنْتَ کَاذِباً فِیمَا تَقُولُ فَاللَّهَ أَسْأَلُ أَنْ یَغْفِرَ لَکَ وَ مَنْ وَعَدَکَ بِالْخَنَا فَعِدْهُ بِالنَّصِیحَهِ وَ الرِّعَاءِ وَ أَمَّا اللَّوَاتِی فِی الْعِلْمِ فَاسْأَلِ الْعُلَمَاءَ مَا جَهِلْتَ وَ إِیَّاکَ أَنْ تَسْأَلَهُمْ تَعَنُّتاً وَ تَجْرِبَهً وَ إِیَّاکَ أَنْ تَعْمَلَ بِرَأْیِکَ شَیْئاً وَ خُذْ بِالِاحْتِیَاطِ فِی جَمِیعِ مَا تَجِدُ إِلَیْهِ سَبِیلًا وَ اهْرُبْ مِنَ الْفُتْیَا هَرَبَکَ مِنَ الْأَسَدِ وَ لَا تَجْعَلْ رَقَبَتَکَ لِلنَّاسِ جِسْراً قُمْ عَنِّی یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ فَقَدْ نَصَحْتُ لَکَ وَ لَا تُفْسِدْ عَلَیَّ وِرْدِی فَإِنِّی امْرُؤٌ ضَنِینٌ بِنَفْسِی وَ السَّلامُ عَلى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى).
[۶] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۶۸ ، صفحه ۲۲۱
[۷] مناجات شعبانیه
[۸] سوره مبارکه ملک، آیه ۳۰
[۹] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۸۵ (شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَىٰ وَالْفُرْقَانِ ۚ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ ۖ وَمَنْ کَانَ مَرِیضًا أَوْ عَلَىٰ سَفَرٍ فَعِدَّهٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ ۗ یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلَا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَلِتُکْمِلُوا الْعِدَّهَ وَلِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلَىٰ مَا هَدَاکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ)
[۱۰] سوره مبارکه حج، آیه ۷۸ (وَجَاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ ۚ هُوَ اجْتَبَاکُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ ۚ مِلَّهَ أَبِیکُمْ إِبْرَاهِیمَ ۚ هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمِینَ مِنْ قَبْلُ وَفِی هَٰذَا لِیَکُونَ الرَّسُولُ شَهِیدًا عَلَیْکُمْ وَتَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ ۚ فَأَقِیمُوا الصَّلَاهَ وَآتُوا الزَّکَاهَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاکُمْ ۖ فَنِعْمَ الْمَوْلَىٰ وَنِعْمَ النَّصِیرُ)
[۱۱] سوره مبارکه احزاب، آیه ۳۳ (وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّهِ الْأُولَىٰ ۖ وَأَقِمْنَ الصَّلَاهَ وَآتِینَ الزَّکَاهَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ ۚ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا)
[۱۲] سوره مبارکه یس، آیه ۸۲
[۱۳] دعای ابوحمزه ثمالی
[۱۴] سوره مبارکه یوسف، آیه ۲۴ (وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ ۖ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَىٰ بُرْهَانَ رَبِّهِ ۚ کَذَٰلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ ۚ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ)
[۱۵] سوره مبارکه نور، آیه ۴۰ (أَوْ کَظُلُمَاتٍ فِی بَحْرٍ لُجِّیٍّ یَغْشَاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحَابٌ ۚ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ یَدَهُ لَمْ یَکَدْ یَرَاهَا ۗ وَمَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ)