عناوین

سخنرانی شب شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها ـ مسجد گیاهی تجریش

Share on print
چاپ
Share on email
ارسال

«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».

مقدمه

«وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیرًا ۗ وَلَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ»،[۲] «الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاهَ وَآتَوُا الزَّکَاهَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَهُ الْأُمُورِ».[۳]

شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و هم شهادت این قهرمان سرافراز بی‌بدیلِ میدان مقابله با داعش و تکفیری‌ها و امریکایی‌ها و همه‌ی معاندان اهل بیت عصمت و طهارت سلام الله علیهم أجمعین، قهرمان بیمه‌گرِ عتبات عالیات و حرم‌های شریف سپهبد حاج قاسم سلیمانی رضوان الله تعالی علیه را تسلیت عرض می‌کنم.

چون شب شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است چند نکته از فضائل حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را عرض می‌کنم و چند مطلب هم از حاج قاسم عرض خواهم کرد، ان شاء الله دل‌های شما روشن شود و آقای ما امام زمان ارواحنا فداه راضی باشند و ان شاء الله شهیدمان هم ما را دعا کنند، ان شاء الله به برکت این مجالس هم این ویروس برود و هم فقر و گرانی و نگرانی برود و دل‌ها آرام بگیرد.

رابطه‌ی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در عظمت مانند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هستند، در رتبه همتای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هستند، در حریم داشتن همه‌ی انبیاء و همه‌ی ائمه علیهم السلام در برابر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تواضع دارند، احترامی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها می‌کنند احترامِ پدر به دختر نیست، احترامِ پسر به مادر است، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بدون استثناء مقابل پای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بلند می‌شدند، به پیشواز حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها می‌رفتند، جای مخصوص خود را به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها می‌دادند و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را در آنجا می‌نشاندند، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم دست‌های حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را می‌بوسیدند.

متقابلاً رفتارِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم رفتارِ مادر با فرزند خود بود، مادر چقدر فداییِ فرزند خود است؟ چقدر حساس است؟ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نگهبانی می‌کردند و دیدبان بودند و با حساسیت به دنبال پدر خود راه می‌افتادند و اطراف را رصد می‌کردند که یک شروری جلو نیاید و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را اذیت کند، وقتی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اخباری می‌شنیدند فوری به پدر خویش عرضه می‌کردند.

روزی هنگام عبورِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بر سر مبارکِ حضرت خاکستر ریختند و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم اینطور به خانه آمدند، ناله‌ی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بلند شد، فوری آب آوردند و سر و صورت پدر خویش را شستشو دادند و مانند پروانه به دور پدر خویش می‌چرخیدند.

این مراقبتی که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نسبت به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم دارند و این محبّت و عشق که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مانند پروانه به دور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم می‌چرخند، این حالت حالتِ مادر به فرزند خود است، حالتِ دختر به پدر نیست.

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها حانیه هستند

محبّت وجود نازنین حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به همسر و فرزندان خود هم همینطور بود، نام مبارک حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها حانیه است، حانیه یعنی کسی که نسبت به شوهر و فرزندان خود خیلی علاقه‌مند و مهربان است، و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نسبت به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فدایی بودند، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را با جان خود حفاظت کردند، سلامتیِ خود را خرجِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه کردند.

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در ارتباط با امیرالمؤمنین صلوات الله علیه یک همسر نبودند، یک پاسدارِ محافظ بودند، یک عاشقِ دلشده بودند، شیدای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بودند.

امیرالمؤمنین صلوات الله علیه وارد خانه شدند و فرمودند: فاطمه جان! در خانه چه دارید؟ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها عرضه داشتند: یا علی! دو روز است که فرزندان شما هم چیزی نخورده‌اند. امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند: چرا به من اطلاع ندادید؟ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها عرض کردند: پدرم به من فرموده‌اند که چیزی از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه نخواه، ممکن است زمانی نداشته باشد و خجالت بکشد. من زنی نیستم که تو را خجالت بدهم.

وجود مقدّس حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نسبت به فرزندان خود هم در تربیت الگو هستند.

امام حسن مجتبی صلوات الله علیه تازه راه افتاده‌اند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها امام حسن مجتبی صلوات الله علیه را به مسجد می‌فرستند و می‌فرمایند برو و پای منبر جدّت بنشین، هر چیزی شنیدی بیا و به من بگو. امام حسن مجتبی صلوات الله علیه می‌آمدند و مانند بلبل برای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بازگو می‌کردند. امیرالمؤمنین صلوات الله علیه می‌دیدند حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها با اینکه در مسجد نبودند می‌دانند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم چه چیزی در مسجد فرموده‌‌اند، می‌فرمودند: فاطمه جان از کجا می‌دانی؟ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها می‌فرمودند: حسنم برای من نقل می‌کند.

علاقه‌ی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به فرزندان خود به حدی بود که مانند امروز، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مدّتی بود که از پا افتاده بودند، از نفس هم افتاده بودند، در این آخرها به کمک دیوار هم نمی‌توانستند بلند شوند، ولی مانند امروز تصرّف ولایی در خود کردند، به فضه فرمودند آب بیاور که می‌خواهم خودم را شستشو بدهم.

فضه خیلی امیدوار شد، تصور کرد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها شفاء گرفته‌اند.

فضه آب آورد، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها خود را شستند، بخاطر اینکه قرار بود امیرالمؤمنین صلوات الله علیه غسل بدهند، بدنِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها جراحت داشت، اگر آنطور می‌ماند امیرالمؤمنین صلوات الله علیه طاقت نمی‌آوردند، ولی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را کمک کردند و بدن خود را شستشو دادند و لباس خود را عوض کردند و لباس نو پوشیدند، بعد فرمودند بگویید فرزندانم بیایند. بچه‌ها آمدند و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها سر اطفال را شستشو می‌دادند.

امیرالمؤمنین صلوات الله علیه وارد شدند و دیدند حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها با این بدن نحیف، با این دست شکسته در حال شستشوی سر فرزندان خود هستند، برای اطفال غذا آماده کرده‌اند، لباسشان را عوض کردند…

دل امیرالمؤمنین صلوات الله علیه سوخت و با دیدن این حال گریه کردند. فرمودند: فاطمه جان! چرا با این حالی که دارید به خودتان رنج می‌دهید؟

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها گفتند: یا علی! چه کنم؟ این‌ها دیگر مادر ندارند…

این مهربانی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نسبت به اطفال برای مادرها درس است، هم تربیت، هم محبّت، هم رسیدگی، حفظ نظافت، این‌ها از شئون مادری است که بهترین مادر در عالم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند، بهترین همسر در عالم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند، بهترین دختر در عالم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند، بهترین الگو برای تربیت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند، بهترین بانو در حفاظتِ از عفّت و عصمت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند که فرمودند زینت مرد به این است که نه او مردی را ببیند و نه مردی او را ببیند.

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در جبهه

بهترین شخصیتی که هم حفظِ حیاء و عفت و عصمت می‌کنند و هم در میدان جبهه حضور پیدا می‌کنند…

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به احد آمدند، سیمای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را غرق در خون دیدند، در آنجا زخم‌های بدن مطهّر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را پانسمان کردند، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را با آن وضع دیدند، گریه می‌کردند و در عین حال پرستارِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بودند.

در جنگ خندق ناگهان دیدند حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در جبهه حضور دارند، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: چه شده است که به اینجا آمده‌اید؟

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها عرض کردند که مقداری نان طبخ کردم و برای شما نان آورده‌ام، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: دو روز بود که غذایی نخورده بودم.

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هم بانوی عفّت و حیاء و حفاظت از نامحرم هستند، در عین حال بانوی جبهه هستند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مدرّس هستند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بعضی از بانوان را برای مناظره آماده می‌کردند، به آن‌ها طریقه‌ی مناظره‌ی با دشمنانشان را یاد می‌دادند و آن‌ها را تشویق می‌کردند و برای خوشحالی در پیروزی آن‌ها چه مطالبی که از زبان مبارک حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها گفته شده است تا ما مجهز باشیم و در برای این شبکه‌های مجازی کم نیاوریم، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در این جهت خیلی قرص و محکم در جنگ با شبهات و انحرافات قهرمان بودند، این جبهه را فرماندهی می‌کردند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اعتقادات را حفظ می‌کردند.

لذا اگر شیعه فرزند حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است باید اطلاعات کافی داشته باشد، نباید با هر شبهه‌ای نسبت به انقلاب و مسیر شهیدان و ولایت به تردید بیفتد، تردیدی نیست که ولایت فقیه استمرار حرکت انبیاء علیهم السلام است، ولی فقیه حجّت امام زمان ارواحنا فداه است. شیعه باید این را هضم کند، اگر شبهه دارد باید برود و بپرسد، این یقین می‌خواهد، این ادامه‌ی حرکت حضرات معصومین علیهم السلام است، انکارِ ولایت و حکومتِ اسلامی انکارِ ربوبیت خدای متعال است، مشکل دارد، این عرض من نیست، این فرمایش امام صادق علیه السلام است، حضرت فرمودند: «فَإِذَا حَکَمَ بِحُکْمٍ وَ لَمْ یَقْبَلْهُ مِنْهُ فَإِنَّمَا بِحُکْمِ اَللَّهِ اِسْتَخَفَّ وَ عَلَیْنَا رَدَّ وَ اَلرَّادُّ عَلَیْنَا کَالرَّادِّ عَلَى اَللَّهِ وَ هُوَ عَلَى حَدِّ اَلشِّرْکِ بِاللَّهِ».[۴]

محبّت و مهربانی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نسبت به مردم

بنابراین حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ضمن عاطفی بودن و مادر بودن و همسر بودن و مهربان بودن، نسبت به مردم مادری می‌کردند، اینکه سائل به در خانه‌ی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها می‌آید و حضرت این پوستینِ زیرانداز خود را می‌دهند، سائل می‌گوید پدرتان من را به اینجا فرستاده است، هم گرسنه هستم، هم برهنه هستم، هم پیاده هستم، این پوست به چه دردِ من می‌خورد؟ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تنها گردنبندی که دخترِ حمزه سیدالشهداء سلام الله علیه هنگام عروسی حضرت به ایشان هدیه داده بود و همه‌ی دارایی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بود را به فقیر می‌دهند.

این عاطفه عاطفه‌ی مادری با یکایک ماست.

اینکه امام حسن مجتبی صلوات الله علیه می‌فرمایند دیدم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از شب تا صبح نخوابیدند و همه را با اسم دعا می‌کردند، اما نامی از ما نبردند، صبح از مادر سوال کردم، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند: «اَلْجَارَ ثُمَّ اَلدَّارَ».[۵]

علم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در مقام علم صاحب مصحف هستند که علوم غیبی در آنجاست، جزو افتخارات ائمه علیهم السلام است و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه عرضه داشتند: علی جان! نزدیک بیا تا به تو از ما کان و ما یکون و ما هو کائن خبر بدهم. این علم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است، آن تدریس حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است، آن مناظره حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است، آن تربیت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است، آن ایثار حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است که سوره مبارکه انسان در شأن ایشان آمده است.

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در مقابل دشمنان دین و ولایت

اما حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها با دشمنان دین، با دشمنان ولایت سرسخت هستند، آنجا هیچ عاطفه‌ای از خودشان نشان نمی‌دهند.

آن ملعون‌ها به خانه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها آمدند، گردن‌کلفت بودند، جلوی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را گرفته بودند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها محذور داشتند، با این وضع واردِ خانه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها شدند، سلام کردند اما حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها جواب سلامشان را ندادند، هر طرفی که نشستند حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها سر مبارک خود را به طرف دیگر برگرداندند، رویگردان شدند که به عالم بفهمانند حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها چقدر در برابر دشمنان خدا سرسخت هستند.

این جامعیت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها… خطبه‌ای که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها خوانده‌اند خطبه‌ی سیاسی است، خطبه‌ی حقوقی است، خطبه‌ی روانشناسی است، خطبه‌ی فقهی است، خطبه‌ی قرآنی است، خطبه‌ی تاریخی است، خطبه‌ی بلیغ است، با قرآن کریم پهلو می‌زند، گویا فرزند قرآن کریم است، با نهج البلاغه موازنه می‌کند. این حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است.

ما به این مادر، به این الگو، به این شفیعه افتخار می‌کنیم که ما سر سفره حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و زیر سایه‌ی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستیم.

نکاتی در مورد شهید حاج قاسم سلیمانی رضوان الله تعالی علیه

جامعیت حاج قاسم سلیمانی رضوان الله تعالی علیه؛ ما این همه شهید در جبهه داریم، شهدای فرهیخته داریم، شهید چمران جزو نخبه‌ها بودند، جزو نخبه‌های جهانی بود، شهید چمران چریک بود، شهید چمران سابقه مبارزاتی در لبنان داشت، اما این موجی را که خدای متعال برای شهید سلیمانی پیش آورد برای شهید چمران پیش نیاورد.

شهید محمد ابراهیم همت صاحب کرامت است، می‌روند و از مزار او حاجت می‌گیرند، او در جبهه‌های جنگ با آن جوانی خود چه کردند؟

شهید حسن باقری سِنّی نداشت اما نخبه‌ای بود که جبهه را متحول کرد.

هیچ کدام از این سرداران و قهرمانان و یَلان و مجاهدان جان به کف گرفته و تشنه‌ی شهادت حاج قاسم نمی‌شوند.

حاج قاسم سلیمانی چند ویژگی دارد، این‌ها جزو امتیازاتی است که می‌تواند برای ما الگو باشد. اینکه نایب امام زمان ارواحنا فداه و مرجع عالیقدر و رهبر بزرگوار ما حاج قاسم را مکتب معرّفی کرد، یعنی حاج قاسم یک الگوست، می‌شود از او یاد گرفت، می‌شود راه او را ادامه داد، حاج قاسم یک جامعیتی دارد، تنها رزمنده نیست.

وقتی حاج قاسم نماز می‌خواند چه حضوری دارد، رابطه حاج قاسم با خدای متعال رابطه‌ی عمیقی است.

رابطه‌ی حاج قاسم با مردم رابطه‌ی خاصی است، حاج قاسم سوار تاکسی می‌شد، گاهی وقتی مردم ایشان را در تاکسی می‌شناختند تعجّب می‌کردند، باور نمی‌کردند که این شخص همان حاج قاسم سلیمانی است.

حاج قاسم مردمی بود و به مردم علاقه داشت، این‌ها ریا نبود.

حاج قاسم خیلی شهرت‌گریز بود، در جبهه‌ها، در خیلی از فتوحات کلید فتح را می‌انداخت و فتح را حاصل می‌کرد، ولی حاضر نبود به نام او تمام بشود، می‌گفت کار را نشان بدهید و خودتان را نشان ندهید.

رابطه‌ی حاج قاسم هم با خدا خوب بود و هم با مردم و هم با ولایت و رهبری.

حاج قاسم کسی نبود که بیاید و مقابل رهبری تحلیل کند و بگوید او یک نظر دارد و من یک نظر دارم، حاج قاسم به نیابت امام زمان ارواحنا فداه معتقد بود، به ولایت اعتقاد داشت، این اعتقاد حاج قاسم هم او را عاشق کرده بود، حاج قاسم شیدای حضرت آقا بود.

در سخنرانی منتشر شده‌ی حاج قاسم ایشان سه مرتبه قسم جلاله یاد می‌کنند، والله والله والله کسی عاقبت به خیر نمی‌شود مگر اینکه به این رهبر حکیم علاقه داشته باشد و به او دل داده باشد.

حاج قاسم می‌داند که ولایت یک کار سیاسیِ صرف نیست.

رأی دادن و انتخاب رئیس جمهور و اینکه به او بعد از ریاست جمهوری فحش بدهد یک چیز عادی است، اما ولایت قداستِ امام زمان ارواحنا فداه را دارد، نزدیک‌ترین فرد به امام زمان ارواحنا فداه است، حاج قاسم به این موضوع باور داشت، حاج قاسم به این موضوع معرفت داشت، حاج قاسم به این مسئله رسیده بود و در امر ولایت بلوغ داشت.

بنابراین رابطه با خالق، رابطه با ولایت، رابطه با مردم، این سه خصیصه‌ای بود که از شهید سلیمانی رضوان الله تعالی علیه یک شخصیت ممتازی می‌ساخت.

شهید سلیمانی در مقام هوش نخبه بود، اگر نگوییم بی‌نظیر بود باید بگوییم کم‌نظیر بود، الآن بعضی از مقامات ما به روسیه رفتند و نتوانستند با رئیس جمهور روسیه ملاقات داشته باشند، اما حاج قاسم به آنجا می‌رود و پوتین به او بیست دقیقه وقت می‌دهد، این بیست دقیقه به دو ساعت و ده دقیقه تبدیل می‌شود، آن هم برای این نبود که دل حاج قاسم بخواهد، پوتین چه چیزی در حاج قاسم دید که این بیست دقیقه‌ی او به دو ساعت و ده دقیقه تبدیل شد، در این دو ساعت و ده دقیقه پوتین را در دست خود گرفت، ارتش روسیه را به آنجا کشاند و خود حاج قاسم فرماندهی را به عهده گرفت.

این ویژگی ویژگیِ مالک اشتر است، این ویژگی ویژگیِ کسی است که امام زمان ارواحنا فداه به او نگاه می‌کند، نظر کرده است.

حاج قاسم در مقام ایثار، با خانواده‌های شهدا اصلاً قرار ندارد، بچه‌ی شهید چیزی از حاج قاسم بخواهد و او نتواند به آن بچه بدهد؟ امکان ندارد.

واقعاً خانواده‌های شهدا حاج قاسم را بابا می‌دانستند.

نقل کرده‌اند یک فرزند شهید در چالوس پدر خود را ندیده بود، هنوز به دنیا نیامده بود که پدرش شهید شده بود، وقتی متولد شده بود به او گفته بودند که پدر تو حاج قاسم است، وقتی ترور حاج قاسم پیش آمد، این کودک بیدار شد و دید گریه می‌کنند… عکس حاج قاسم را به آغوش گرفته بود و دور اتاق می‌گشت و اشک می‌ریخت و خود را می‌زد و می‌گفت پدرم را می‌‌خواهم…

یعنی این باور برای بچه‌های شهدا یک باور جدّی بود، او هم این امر را بازی نمی‌کرد، این احساس در وجود حاج قاسم بود که باید جای پدر این اطفال را پُر کنند.

این نکته‌ای که حضرت آقا نقل فرمودند و با گریه هم نقل کردند، فرمودند که نوه شهیدی عمل جراحی داشت، او را به بیمارستان بردند، حاج قاسم مطلع شد و به بیمارستان رفت، ایستاد تا عمل جراحی تمام بشود، آمدند و خبر دادند که عمل تمام شده است و شما می‌توانید تشریف ببرید، حاج قاسم گفت: نه! من تا آخر هستم. پدر بزرگ این بچه بجای من شهید شده است، من هم باید بجای او تا آخر باشم.

این اخلاص، این معرفت، این شناخت، این توحید الهی، این عشق به ولایت، نه به ولایت ائمه سلام الله علیهم أجمعین که سر از پا نمی‌شناخت، نه عشق به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها که گاهی پای منبر ما هم بود و گریه‌ی حاج قاسم ما را به گریه درمی‌آورد، حاج قاسم خانه‌ی خودش را بیت الزهرا سلام الله علیها کرد، دار و ندار حاج قاسم برای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بود، حاج قاسم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را در جبهه‌ها حاضر می‌دید، حاج قاسم به مادران شهدا می‌گفت که من حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را در کنار فرزندان شما در اروند دیدم، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها خیلی زهرایی بود، خیلی فاطمی بود، معرفت حاج قاسم خیلی نسبت به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها کامل بود. نه به امامان، نه به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، نه به حضرت رضا علیه السلام که آخرین سفر رفت و اطمینان پیدا کرد که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها شهادت او را امضاء کرده است، بلکه به ولایت فقیه اعتقاد داشت، این اعتقاد او را عاشق کرده بود.

متقابلاً نایب امام زمان ارواحنا فداه و مرجع بزرگمان نسبت به حاج قاسم اعتقاد و باوری داشتند که این باور را برای احدی نداشتند. نشانه‌ی ذوالفقار را که حضرت آقا به حاج قاسم دادند، نگاهی به حاج قاسم کردند و فرمودند: چه دعایی در حق تو کنم؟ بهتر از این دعا پیدا نمی‌کنم، ان شاء الله خدای متعال تو را شهید کند. بعد حضرت آقا دیدند اطرافیان هم غبطه می‌خورند، فرمودند: ان شاء الله خدای متعال شما را هم شهید کند و من را هم به شهادت برساند.

حاج قاسم الحق والانصاف بدل نداشتند.

امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در مورد مالک اشتر فرمودند: «مَالِکٌ وَ مَا مَالِکٌ»،[۶] اگر صخره بود شکست‌ناپذیر بود، اگر قله بود کسی نمی‌توانست به آن برسد، بعد هم برای مالک اشتر گریه کردند و فرمودند کسی نمی‌تواند جای او را پر کند.

روضه و توسّل به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

شب عزای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است، امشب شبِ گریه‌ی بر مادر است، چه مادری…

خدا نکند مادری در مقابل چشم پسری سیلی بخورد…

می‌خواستم به مکه مشرّف شوم، به خدمت علامه حسن‌زاده رسیدم و گفتم می‌خواهم به حج بروم و آمده‌ام توشه‌ای به من بدهید. گفتند: این روضه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را بعنوان بدرقه سفر شما می‌خوانم: بعد از شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بچه‌ها را آرام کردند اما نتوانستند امام حسن مجتبی صلوات الله علیه را آرام کنند…

آقای من! امام زمان دل‌شکسته‌ی من!…

به امام حسن مجتبی صلوات الله علیه عرض کردند: شما پسر ارشد هستید! آرام بگیرید تا بچه‌های دیگر هم آرام شوند… امام حسن مجتبی صلوات الله علیه فرمودند: این‌ها که در کوچه نبودند، این‌ها که ندیدند چه بر سر مادرم آمد…

امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: «أَنَّهَا مَا زَالَتْ بَعْدَ أَبِیهَا مُعَصَّبَهَ اَلرَّأْسِ»[۷] مرتب دستمال بیماری به سر مبارک خود می‌بستند…

تحلیل روضه‌خوانی من این است که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها زیاد جراحت داشتند، هم پهلویشان درد داشت، هم بازویشان درد داشت، هم از این عبارت معلوم می‌شود که سر مبارک حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها درد می‌کرد، این سردردِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها برای آن سیلیِ کوچه بود… نامرد به قصد کشتن زد… سیلی آنچنان محکم بود که دخترِ پیامبر به زمین افتاد، چادر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها خاکی شد و گوشواره‌های حضرت شکست…

لا یوم کیومک یا اباعبدالله…

اینجا یک گوشواره شکست، در کربلا گوشواره‌ها را با گوش می‌بردند…

لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم

دعا

خدایا! تو را به عصمت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها قسم می‌دهیم امام زمان ارواحنا فداه را برسان.

خدایا! چشم ما را به جمال امام زمان ارواحنا فداه روشن بفرما.

خدایا! این دولت را در رفع مشکلات اقتصادی کمک بفرما.

خدایا! به مردم ما صبر و همّت عنایت بفرما.

خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم می‌دهیم این مردم خوب را، این ملّتِ فاطمی را، این رهبرِ حکیم و دل به خدا داده و مهربان به مردمش را دشمن‌شاد نفرما.

خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم می‌دهیم دشمنان ما را ذلیل بفرما.

خدایا! مریض‌های ما را شفاء عنایت بفرما.

خدایا! عاقبت امرمان را ختم به خیر بگردان.

[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸

[۲] سوره مبارکه حج، آیه ۴۰ (الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ ۗ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیرًا ۗ وَلَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ)

[۳] سوره مبارکه حج، آیه ۴۱

[۴] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۱۰۱ ، صفحه ۲۶۱ (عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَهَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ رَجُلَیْنِ مِنْ أَصْحَابِنَا بَیْنَهُمَا مُنَازَعَهٌ فِی دَیْنٍ أَوْ مِیرَاثٍ فَتَحَاکَمَا إِلَى اَلسُّلْطَانِ وَ إِلَى اَلْقُضَاهِ أَ یَحِلُّ ذَلِکَ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مَنْ تَحَاکَمَ إِلَیْهِمْ فِی حَقٍّ أَوْ بَاطِلٍ فَإِنَّمَا تَحَاکَمَ إِلَى اَلْجِبْتِ وَ اَلطَّاغُوتِ اَلْمَنْهِیِّ عَنْهُ وَ مَا حُکِمَ لَهُ بِهِ فَإِنَّمَا یَأْخُذُ سُحْتاً وَ إِنْ کَانَ حَقُّهُ ثَابِتاً لَهُ لِأَنَّهُ أَخَذَهُ بِحُکْمِ اَلطَّاغُوتِ وَ قَدْ أَمَرَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یَکْفُرَ بِهِ قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ – یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحٰاکَمُوا إِلَى اَلطّٰاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ  قُلْتُ فَکَیْفَ یَصْنَعَانِ وَ قَدِ اِخْتَلَفَا قَالَ یَنْظُرَانِ مَنْ کَانَ مِنْکُمْ مِمَّنْ قَدْ رَوَى حَدِیثَنَا وَ عَرَفَ حَلاَلَنَا وَ حَرَامَنَا وَ عَرَفَ أَحْکَامَنَا فَلْیَرْضَوْا بِهِ حَکَماً فَإِنِّی قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَیْکُمْ حَاکِماً فَإِذَا حَکَمَ بِحُکْمٍ وَ لَمْ یَقْبَلْهُ مِنْهُ فَإِنَّمَا بِحُکْمِ اَللَّهِ اِسْتَخَفَّ وَ عَلَیْنَا رَدَّ وَ اَلرَّادُّ عَلَیْنَا کَالرَّادِّ عَلَى اَللَّهِ وَ هُوَ عَلَى حَدِّ اَلشِّرْکِ بِاللَّهِ قُلْتُ فَإِنْ کَانَ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا اِخْتَارَ رَجُلاً مِنْ أَصْحَابِنَا فَرَضِیَا أَنْ یَکُونَا اَلنَّاظِرَیْنِ فِی حَقِّهِمَا فَاخْتَلَفَا فِیمَا حَکَمَا فَإِنَّ اَلْحَکَمَیْنِ اِخْتَلَفَا فِی حَدِیثِکُمْ قَالَ إِنَّ اَلْحُکْمَ مَا حَکَمَ بِهِ أَعْدَلُهُمَا وَ أَفْقَهُهُمَا وَ أَصْدَقُهُمَا فِی اَلْحَدِیثِ وَ أَوْرَعُهُمَا وَ لاَ یُلْتَفَتُ إِلَى مَا یَحْکُمُ بِهِ اَلْآخَرُ قُلْتُ فَإِنَّهُمَا عَدْلاَنِ مَرْضِیَّانِ عُرِفَا بِذَلِکَ – لاَ یَفْضُلُ أَحَدُهُمَا صَاحِبَهُ قَالَ یُنْظَرُ إِلَى مَا کَانَ مِنْ رِوَایَتِهِمَا عَنَّا فِی ذَلِکَ اَلَّذِی حَکَمَا اَلْمُجْمَعَ عَلَیْهِ بَیْنَ أَصْحَابِکَ فَیُؤْخَذُ بِهِ مِنْ حُکْمِهِمَا وَ یُتْرَکُ اَلشَّاذُّ اَلَّذِی لَیْسَ بِمَشْهُورٍ عِنْدَ أَصْحَابِکَ فَإِنَّ اَلْمُجْمَعَ عَلَیْهِ لاَ رَیْبَ فِیهِ فَإِنَّمَا اَلْأُمُورُ ثَلاَثَهٌ أَمْرٌ بَیِّنٌ رُشْدُهُ فَیُتَّبَعُ وَ أَمْرٌ بَیِّنٌ غَیُّهُ فَیُجْتَنَبُ وَ أَمْرٌ مُشْکِلٌ یُرَدُّ حُکْمُهُ إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِلَى رَسُولِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ قَدْ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَلاَلٌ بَیِّنٌ وَ حَرَامٌ بَیِّنٌ وَ شُبُهَاتٌ تَتَرَدَّدُ بَیْنَ ذَلِکَ فَمَنْ تَرَکَ اَلشُّبُهَاتِ نَجَا مِنَ اَلْمُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ أَخَذَ بِالشُّبُهَاتِ اِرْتَکَبَ اَلْمُحَرَّمَاتِ وَ هَلَکَ مِنْ حَیْثُ لاَ یَعْلَمُ قُلْتُ فَإِنْ کَانَ اَلْخَبَرَانِ عَنْکُمَا مَشْهُورَیْنِ قَدْ رَوَاهُمَا اَلثِّقَاتُ عَنْکُمْ قَالَ یُنْظَرُ مَا وَافَقَ حُکْمُهُ حُکْمَ اَلْکِتَابِ وَ اَلسُّنَّهِ وَ خَالَفَ اَلْعَامَّهَ فَیُؤْخَذُ بِهِ وَ یُتْرَکُ مَا خَالَفَ حُکْمُهُ حُکْمَ اَلْکِتَابِ وَ اَلسُّنَّهِ وَ وَافَقَ اَلْعَامَّهَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَ رَأَیْتَ إِنْ کَانَ اَلْفَقِیهَانِ عَرَفَا حُکْمَهُ مِنَ اَلْکِتَابِ وَ اَلسُّنَّهِ ثُمَّ وَجَدْنَا أَحَدَ اَلْخَبَرَیْنِ یُوَافِقُ اَلْعَامَّهَ وَ اَلْآخَرَ یُخَالِفُ بِأَیِّهِمَا نَأْخُذُ مِنَ اَلْخَبَرَیْنِ قَالَ یُنْظَرُ إِلَى مَا هُمْ إِلَیْهِ یَمِیلُونَ فَإِنَّ مَا خَالَفَ اَلْعَامَّهَ فَفِیهِ اَلرَّشَادُ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَإِنْ وَافَقَهُمُ اَلْخَبَرَانِ جَمِیعاً قَالَ اُنْظُرُوا إِلَى مَا یَمِیلُ إِلَیْهِ حُکَّامُهُمْ وَ قُضَاتُهُمْ فَاتْرُکُوهُ جَانِباً وَ خُذُوا بِغَیْرِهِ قُلْتُ فَإِنْ وَافَقَ حُکَّامُهُمُ اَلْخَبَرَیْنِ جَمِیعاً قَالَ إِذَا کَانَ کَذَلِکَ فَأَرْجِهِ وَ قِفْ عِنْدَهُ حَتَّى تَلْقَى إِمَامَکَ فَإِنَّ اَلْوُقُوفَ عِنْدَ اَلشُّبُهَاتِ خَیْرٌ مِنَ اَلاِقْتِحَامِ فِی اَلْهَلَکَاتِ وَ اَللَّهُ اَلْمُرْشِدُ .)

[۵] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۴۳ ، صفحه ۸۱ (اِبْنُ مَقْبُرَهَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْحَضْرَمِیِّ عَنْ جَنْدَلِ بْنِ وَالِقٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ اَلْمَازِنِیِّ عَنْ عُبَادَهَ اَلْکَلْبِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَنْ فَاطِمَهَ اَلصُّغْرَى عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَخِیهِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: رَأَیْتُ أُمِّی فَاطِمَهَ عَلَیْهَا السَّلاَمُ قَامَتْ فِی مِحْرَابِهَا لَیْلَهَ جُمُعَتِهَا فَلَمْ تَزَلْ رَاکِعَهً سَاجِدَهً حَتَّى اِتَّضَحَ عَمُودُ اَلصُّبْحِ وَ سَمِعْتُهَا تَدْعُو لِلْمُؤْمِنِینَ وَ اَلْمُؤْمِنَاتِ وَ تُسَمِّیهِمْ وَ تُکْثِرُ اَلدُّعَاءَ لَهُمْ وَ لاَ تَدْعُو لِنَفْسِهَا بِشَیْءٍ فَقُلْتُ لَهَا یَا أُمَّاهْ لِمَ لاَ تَدْعِینَ لِنَفْسِکِ کَمَا تَدْعِینَ لِغَیْرِکِ فَقَالَتْ یَا بُنَیَّ اَلْجَارَ ثُمَّ اَلدَّارَ .)

[۶] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۳۳ ، صفحه ۵۹۱ (أَحْمَدُ بْنُ عَلِیٍّ عَنْ حَمْزَهَ بْنِ اَلْقَاسِمِ اَلْعَلَوِیِّ عَنْ بَکْرِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ حَبِیبٍ عَنْ سَمُرَهَ بْنِ عَلِیٍّ عَنِ اَلْمِنْهَالِ بْنِ جُبَیْرٍ اَلْحِمْیَرِیِّ عَنْ عَوَانَهَ قَالَ: لَمَّا جَاءَ هَلاَکُ اَلْأَشْتَرِ إِلَى عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ صَعِدَ اَلْمِنْبَرَ فَخَطَبَ اَلنَّاسَ ثُمَّ قَالَ أَلاَ إِنَّ مَالِکَ بْنَ اَلْحَارِثِ قَدْ قَضَى نَحْبَهُ وَ أَوْفَى عَهْدَهُ وَ لَقِیَ رَبَّهُ فَرَحِمَ اَللَّهُ مَالِکاً لَوْ کَانَ جَبَلاً لَکَانَ فِنْداً وَ لَوْ کَانَ حَجَراً لَکَانَ صَلْداً لِلَّهِ مَالِکٌ وَ مَا مَالِکٌ وَ هَلْ قَامَتِ اَلنِّسَاءُ عَنْ مِثْلِ مَالِکٍ وَ هَلْ مَوْجُودٌ کَمَالِکٍ قَالَ فَلَمَّا نَزَلَ وَ دَخَلَ اَلْقَصْرَ أَقْبَلَ عَلَیْهِ رِجَالٌ مِنْ قُرَیْشٍ فَقَالُوا لَشَدَّ مَا جَزِعْتَ عَلَیْهِ وَ لَقَدْ هَلَکَ قَالَ أَمَا وَ اَللَّهِ هَلاَکُهُ قَدْ أَعَزَّ أَهْلَ اَلْمَغْرِبِ وَ أَذَلَّ أَهْلَ اَلْمَشْرِقِ قَالَ وَ بَکَى عَلَیْهِ أَیَّاماً وَ حَزِنَ عَلَیْهِ حُزْناً شَدِیداً وَ قَالَ لاَ أَرَى مِثْلَهُ بَعْدَهُ أَبَداً .)

[۷] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۴۳ ، صفحه ۱۸۱ (وَ رُوِیَ: أَنَّهَا مَا زَالَتْ بَعْدَ أَبِیهَا مُعَصَّبَهَ اَلرَّأْسِ نَاحِلَهَ اَلْجِسْمِ مُنْهَدَّهَ اَلرُّکْنِ بَاکِیَهَ اَلْعَیْنِ مُحْتَرِقَهَ اَلْقَلْبِ یُغْشَى عَلَیْهَا سَاعَهً بَعْدَ سَاعَهٍ وَ تَقُولُ لِوَلَدَیْهَا أَیْنَ أَبُوکُمَا اَلَّذِی کَانَ یُکْرِمُکُمَا وَ یَحْمِلُکُمَا مَرَّهً بَعْدَ مَرَّهٍ أَیْنَ أَبُوکُمَا اَلَّذِی کَانَ أَشَدَّ اَلنَّاسِ شَفَقَهً عَلَیْکُمَا فَلاَ یَدَعُکُمَا تَمْشِیَانِ عَلَى اَلْأَرْضِ وَ لاَ أَرَاهُ یَفْتَحُ هَذَا اَلْبَابَ أَبَداً وَ لاَ یَحْمِلُکُمَا عَلَى عَاتِقِهِ کَمَا لَمْ یَزَلْ یَفْعَلُ بِکُمَا ثُمَّ مَرِضَتْ وَ مَکَثَتْ أَرْبَعِینَ لَیْلَهً ثُمَّ دَعَتْ أُمَّ أَیْمَنَ وَ أَسْمَاءَ بِنْتَ عُمَیْسٍ وَ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ أَوْصَتْ إِلَى عَلِیٍّ بِثَلاَثٍ أَنْ یَتَزَوَّجَ بِابْنَهِ أُخْتِهَا أُمَامَهَ لِحُبِّهَا أَوْلاَدَهَا وَ أَنْ یَتَّخِذَ نَعْشاً لِأَنَّهَا کَانَتْ رَأَتِ اَلْمَلاَئِکَهَ تَصَوَّرُوا صُورَتَهُ وَ وَصَفَتْهُ لَهُ وَ أَنْ لاَ یَشْهَدَ أَحَدٌ جَنَازَتَهَا مِمَّنْ ظَلَمَهَا وَ أَنْ لاَ یَتْرُکَ أَنْ یُصَلِّیَ عَلَیْهَا أَحَدٌ مِنْهُمْ .)