عناوین

درس اخلاق مسجد جامع ازگل-جلسه ۱۴۱

Share on print
چاپ
Share on email
ارسال

«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».

مقدّمه

«إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ ۚ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ ۖ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاهِ وَالْإِنْجِیلِ وَالْقُرْآنِ ۚ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ ۚ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُمْ بِهِ ۚ وَذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ * التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاکِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ ۗ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ».[۲]

هفته بسیج را به همه‌ی مؤمنان و همه‌ی جنودِ الهی، سنگرنشینان حفاظت ایمان و دین و مکتب و آرمان‌های شهیدان و جبهه‌ی مقاومت و پاسداران حریم قانون و شریعت و دلدادگان به ولایت و باورمندان به ضرورت حکومت دینی و معتقدین به ولایت فقیه بعنوان نیابت امام زمان ارواحنا فداه تهنیت و تبریک عرض می‌کنم.

«بسیج» یک اصطلاح خاص است که گروهی تحت اشراف سپاه پاسداران بعنوان بسیج نام‌نویسی کرده‌اند و کارت بسیج دارند و احیاناً در مساجد حضور پیدا می‌کنند. ما تنها این را بسیج نمی‌دانیم و هر کسی هم که به این عنوان کارت دارد قبول نداریم که او بسیجی باشد.

این آیه کریمه… خودتان باید مصادیق بسیج را پیدا کنید، بسیج یعنی کسی که دیگر بسیج شده است، برای جبهه، برای مقابله با مشکلات و فقر و جهالت و فحشاء و منکرات و ظلم و دروغ و کلک و فریب آمده است و پنجه در پنجه گذاشته است و با این‌ها مقابله می‌کند.

این آیه کریمه در سوره مبارکه توبه است، ان شاء الله همه‌ی مؤمنین بسیجی باشند و در این بازاری که خدا در خدایی خودش عدّه‌ای را پسندیده است و خودِ خدا خریدار شده است و نگذاشته است که این‌ها اسیرِ شیطان بشوند و شیطان این‌ها را بخرد و خودشان را به دنیا و شهوات بفروشند و عمرشان را به بازی بگذرانند، بلکه عمرشان به کسی داده شده است، او هم تحویل گرفته است و هوای آن‌ها را دارد، خودش ملک خودش را حفاظت می‌کند.

حال به این دو آیه پشت سر هم دقّت بفرمایید.

سیری در آیات ۱۱۱ و ۱۱۲ سوره مبارکه توبه

می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ»، می‌خواهد ما خیلی مطمئن باشیم، خاطر جمع باشیم که این کار عملی است، «إِنَّ اللَّهَ»، مسلّماً، حتماً الله… نمی‌فرماید «إنَّ الرَّب» یا «إنَّ الرَّحمَن» یا «إنَّ الرَّحیم» یا «إنَّ الکَریم» یا «إنَّ السَتّار» یا «إنَّ الغَفّار»، بلکه می‌فرماید «إِنَّ اللَّهَ». هر وقت شما «یا الله» گفتید، که خود خدا هم در قرآن کریم خواسته است که ما «یا الله» بگوییم، «قُلِ ادْعُوا اللَّهَ»،[۳] «یا الله» بگویید، در خواندنتان «الله» را بخوانید، الله مسابق است با هزار و یک اسمی که در دعای شریف جوشن کبیر آمده است، «الله» یعنی همه‌ی اسماء جلالیّه و جمالیّه‌ی پروردگار عالم، اسم جلاله است و جامعِ صفاتِ کمالیّه‌ی حضرت حق جلّ و اعلی است.

«إِنَّ اللَّهَ»، خدا در عظمتی که دارد، خدا در کمال مطلق و جمال مطلقی که دارد، «اشْتَرَى» مشتری شده است، خریدار شده است.

خدای متعال چه احتیاجی دارد که بخرد؟ نمی‌خواهد احتیاج خودش را رفع کند، می‌خواهد بگوید مطاع خیلی مهم است که خودم خریده‌ام، سرمایه خیلی ارزش داشت، نباید این سرمایه ضایع می‌شد، نباید ارزان از دست می‌رفت، نباید غارت می‌شد، نباید سرقت می‌شد، نباید طعمه‌ی دشمن می‌شد، اینقدر ارزش داشت که خودم مشتری آن شدم.

یعنی هیچ کس دیگری دارایی ندارد که این مطاع را بخرد، اگر کسی خودش را به شیطان و مقام و منسب و شهرت و شهوات دنیا و بازی‌های زودگذر ریاست و مسائل سیاسی فروخت، این شخص قیمت خود را نمی‌دانسته است و درواقع کلاه بر سر او رفته است، مفت از دست او رفته است.

اگر کسی قدر خودش را می‌دانست و قیمت خود را ارزیابی می‌کرد، بجز خدای متعال هیچ کسی آن را ندارد که بتواند قیمتِ بشر را بدهد، قیمت بشر خیلی بالاست.

این‌هایی که دین فروخته‌اند، این‌هایی که ایمان فروخته‌اند، این‌هایی که شرف و عزّت را به بیگانه و شیطان فروختند و عمر خودشان را با اعمال قبیحه سپری کردند، خیلی بی‌عقل و بدبخت بوده‌اند، یک گنجی در اختیارشان بود، یک گوهر گران‌بهایی که تمام دنیا در برابر آن کم‌ارزش بود، با دنیا قابل مقایسه نبود که بخواهد خودش را به دنیا بفروشد، حواس او نبود، دشمن آمد و او را فریب داد و کلاه بر سر او گذاشت و او را خرید و بعد هم او را اسیر کرد، هم دنیای او تباه شد و هم آخرت او.

این اعلانِ ارزش برای مقامِ آدمیت است، برای رتبه‌ی انسانیت است، که قیمت آن آنقدر بالاست که بجز خدای متعال نمی‌شود که مشتری او باشد، اگر بخواهد به حق بفروشد و در بازار خودش به فروش برساند، فقط می‌شود با خود خدا معامله کرد، با هر کسی که غیر از خدای متعال معامله کرد بدبخت و ورشکسته شد و به خاک سیاه نشسته است، خودش خودش را با دست خودش بدبخت کرده است.

«إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى» خدای متعال مشتری شد، از چه کسی؟ آیا خدای متعال از هر کس و ناکسی خریدار است؟ نه! «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ»، دقّت بفرمایید، اگر کسی اعتبار و ارزش و مقامی پیدا می‌کند که دنیا برای او کوچک است، همه‌ی خزائن دولت‌ها، همه‌ی معادن طلا، همه‌ی معادن برلیان و امثال این‌ها در برابر او کوچک است، این قیمت برای ایمان اوست.

ایمان است که به انسان ارزش می‌دهد، انسان بی‌ایمان «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ»[۴] است، این تصریح قرآن کریم است، کسی که ایمان ندارد از ویروس کرونا، از میکروب سرطان، از یک گرگ درّنده، از یک وحشیِ خون‌آشام پست‌تر است. اگر کسی ایمان نداشته باشد از هر موجودی که بگویید پایین‌تر و پست‌تر است، اگر ایمان داشته باشد هم از همه‌ی دنیا برتر است.

این ایمان است که انسان را گنج قیمتی جهان خلقت قرار می‌دهد و خدای متعال چون این شخص با ایمان ارزش پیدا کرده است، این ارزش در حدّی است که خود خدا باید بخرد، «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ».

پس خدای متعال مشتری است، فروشنده هم مؤمن است.

حال خدای متعال از مؤمن چه چیزی می‌خرد؟ همه چیز! هر چیزی که مؤمن داشته باشد برای خدای متعال عزیز است، برای خدای متعال دوست‌داشتنی است.

آیا دیده‌اید امام رضا علیه السلام یا حضرت اباالفضل العباس علیه السلام یا حضرت رقیّه سلام الله علیها کسی را شفاء می‌دهند؟ مردم هجوم می‌آورند و لباس او را تکه تکه می‌کنند و می‌برند، برای چه؟ این لباسِ شفایافته است! چون آن مریضی که شفاء یافته است نظرکرده است، امام به او نگاه کرده است و با نظر امام یک ارزشی پیدا کرده است که لباسِ او هم ارزش دارد، لباس مریض شفاءیافته باارزش است، این فطرت است، کسی به آن‌ها نمی‌گوید، ولی هجوم می‌آورند و لباس او را تکه تکه می‌کنند و می‌برند، این لباس اعتبار پیدا کرده است.

همه چیزِ مؤمن برای خدای متعال عزیز است.

آیا می‌دانید کعبه چقدر ارزش دارد؟ کعبه خانه‌ی خداست، همه‌ی انبیاء علیهم السلام کعبه را دستکاری کرده‌اند، آن بیت الله است، محاذی بیت المأمور است، بیت المأمور محاذی بیت العرش است، کعبه نماد و نمودِ عرش خدای متعال است، که ما بالاتر از عرش نداریم، اگر کسی باطنِ کعبه را بفهمد عرشی است.

این است که امام صادق علیه السلام فرمودند که بدنِ تو به دور این خانه‌ی سنگی می‌گردد، ولی درواقع دل تو عرش خدای متعال را طواف می‌کند. این علامت است که تو را به عرش می‌برد، وقتی به آنجا رفتی، اگر واقعاً حاجی شده باشی عرشی هستی و فرشی نیستی، با قلب خودت به دور عرش خدای متعال طواف کن.

خدای متعال در حدیث قدسی دارد که شرف مؤمن بیشتر از کعبه است، اینقدر ارزش و اعتبار و آبرو و حیثیت! آیا حیف نیست که انسان خودش را بی‌حیثیت کند؟

«مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ»، خدای متعال از مؤمن هم جان او را می‌خرد، اینکه کسی به جبهه می‌رود، درواقع می‌رود که جان خود را به خدای متعال بدهد و خودِ خدای متعال دعوت کرده است، فرموده است که من خریدار تو هستم، آغوش خودم را باز کرده‌ام که تو بیایی و من تو را در آغوش بگیرم.

شهدا با دعوت خدا رفتند، به بازار عشق رفتند، جان را به جانان دادند، مرگ را برای همیشه میراندند، دیگر مرگی برایشان نیست، حَیّ لایَموت شدند و مظهر حیات خدا شدند، جلوه‌ی جاودانگی حق شدند.

نه تنها جان شما را می‌خرم، مال شما را هم می‌خرم.

همانطور که لباسِ شفاءیافته در فطرت‌ها ارزش دارد، بدنِ مؤمن هم لباس اوست، این لباس با مرگ از وجود انسان گرفته می‌شود، خود انسان را می‌برند، ان شاء الله ما را به محضر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین می‌برند، ولی جسم ما هم احترام دارد، به سر قبر ما می‌آیند و فاتحه می‌خوانند، دور قبر امام طواف می‌کنند، قبر شهید را می‌بوسند، چرا؟ برای اینکه لباس او اینجاست، این لباسِ یک نظرکرده‌ی خدای متعال است، عادی که نیست، خدای متعال به او نگاه کرده است، مورد لطف و عنایت خاص خدای متعال بوده است.

لذا وقتی بدن زیر خاک است این خاک احترام پیدا کرده است، شرف پیدا کرده است، برای همیشه احترام دارد، جسارت به این قبر حرام است، کسی نباید نسبت به اینجا بی‌اعتناء باشد.

«مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ»، خدای متعال به کسی که خودش و جانش و مالش را به او فروخته است، خدای متعال چه چیزی به او می‌دهد؟

خدای متعال می‌فرماید: «بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ»، یک جنّتِ مخصوصی است.

در بعضی از جلسات برای شما توضیح دادیم، الآن توضیح نمی‌دهم، این جنّت باغ‌های بهشت نیست، «بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ».

همه‌ی وجود عاشق درواقع معشوق اوست، عاشق هیچ چیزی بغیر از معشوق نمی‌خواهد، این «الْجَنَّهَ» عشق است، این شخص که عاشق حوری نبود، عاشقِ خود خدا بود، خودش را به حوری و قصر بهشت هم نفروخته است، با خدای متعال معامله کرده است، خودش را داده است که خدا بگیرد، خدای متعال هم خودش را به او می‌دهد، «بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ».

وقتی مالِ خدا شدی، وقتی خدای متعال تو را تملّک کرد، آیا اجازه می‌دهد تو به مجالس لهو و لعب بروی؟ یا یک گوشی در بیاوری و با چشمی که به خدای متعال داده‌ای نگاه بد کنی و در کانال‌های بد بروی و آن خانه‌ی خدا که نور داشت و چراغ ایمان آنجا را روشن کرده بود و خودِ خدای متعال آنجا را تزیین کرده بود و فرموده بود که اینجا عرش من است، آیا کسی که دل و چشم خود را به خدای متعال داده است اجازه می‌دهد که آتشِ جهنّمِ گناه آنجا را ظلمانی کند و آن چراغ ایمان را در دلِ او خاموش کند؟

آن دل که برای خودت نیست، تو خودت را به خدای متعال داده‌ای، با خدای متعال معامله کرده‌ای، خدای متعال تو را خریده است، دیگر لحظاتِ تو که نباید در اختیارِ خودت باشد، خودِ مالک ملک خود را دارد و باید با رضای مالک اداره بشود.

«یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ»، این‌ها بعد از اینکه با خدای متعال معامله کردند جبهه‌ای هستند، اگر در خانه‌ی خود هم باشد خانه‌ی او سنگر است، اگر در مسجد باشد مسجد سنگر است، محیط کار او در هر اداره‌ای که باشد درواقع این شخص بسیج خداست، آنجا لشگر خداست، آنجا سنگرِ اوست، به آنجا نمی‌رود که رشوه بگیرد، آنجا به یک اتاقی نمی‌رود که با نامحرمی خلوت کرده باشد و غفلت کند و بدبخت بشود، این شخص بسیج خداست، این شخص خودش را داد و خدای متعال هم خرید و حال مأمور خدای متعال است، در هر اداره‌ای که باشد مأمور و بسیج خدای متعال است، سرباز خداست، فرمانده دارد، او گفته است که به اینجا برو، اینجا سنگر و محل خدمت توست.

«یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ»، چه در جنگ نظامی که طرف را مشخصه می‌کشد، اول باید قهرمان باشد، قدرت مقابله داشته باشد، قصد نابودی و ریشه‌کن کردنِ دشمن و مفسد و فساد را داشته باشد. لذا خدای متعال اول این قهرمانی و اقتدار او را مطرح می‌کند، یک بسیجی خدا قدرتمند است، قدرت نابود کردن دشمن را دارد، ولو اینکه دشمن خیلی قوی باشد، امام خمینی رضوان الله تعالی علیه بسیجی بودند، خود را به خدا داده بود، لذا خدای متعال در وجود او جلوه کرده بود، امام گفت که ما امریکا را زیر پای خودمان له می‌کنیم، و خواهد کرد، امام خیلی پیش رفته است، امام هنوز در حال فرماندهی کردن است، جبهه مقاومت در مسیر افزایش قدرت است، ولی قدرت شیطانی استکبار رو به افول است، این امریکای چهل سال قبل نیست، امروز دنیا فهمیده است که امریکا یک توپ خالی است، آدم برفی است، به همین زودی آب خواهد شد، اما بسیج اینطور نیست، بسیجی خودش را به خدای متعال داده است، خیلی قدرتمند است، قدرت بسیجی خیلی بالاست، می‌تواند دشمن را نابود کند، در جنگ نرم هم می‌تواند، این دشمنی که بدتر از امریکاست دشمن نفس است، در هر اداره‌ای با این دشمن دست و پنجه نرم می‌کنید، هیچ کجا بدون درگیری نیست، به هر کجا که برود در حال مبارزه با نفس خودش است، مقاتله می‌کند، نفس خودش را اسیر می‌کند، رذائل خودش را نابود می‌کند، هیچ رذیله‌ای را تحمّل نمی‌کند. دشمن هم که بیکار نیست، او هم یک بسیجی را می‌کشد.

این هم مأموریتِ یک بسیجی که خدای متعال در این آیه مشخص کرده است، درگیری جنگ است، می‌کشد و کشته می‌شود.

حال که با خدای متعال معامله کردیم، در دفترخانه‌ی خدای متعال چه سندی به ما داده می‌شود؟ «وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاهِ وَالْإِنْجِیلِ وَالْقُرْآنِ»، سه سند، همه‌ی کتب آسمانی سند هستند، این معامله‌ی شما در آن اسناد نوشته شده است، وقتی به بهشت می‌روید بی‌سند نمی‌روید، سند در اختیار شما هست، آن سند را با خودتان می‌برید، «وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ»، خدای متعال می‌خواهد بگوید که این شعار و تلقین نیست، من اگر به شما وعده دادم، من خدای بی‌وفا نیستم، هیچ کسی وفای معشوق شما را ندارد، شما به هر کسی که دل بدهید دیر یا زود از او آسیب می‌بینید، برای شما رنجش درست می‌کند. ولی خدای دلبر شما اینقدر باوفاست، در دل شما خانه می‌کند و بیرون هم نمی‌رود، خودش دل شما را دلداری می‌دهد و نمی‌گذارد هیچ آسیبی به این دل وارد بشود. «یَوْمَ لَا یَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ * إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ»،[۵] قلب شما را سالم نگه می‌دارد، نمی‌گذارد هیچ میکروب و گناه و رذیلت و هوسی این دل شما را خراب کند، «وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ»، آیا شما کسی را دارید که وفادارتر از خدای متعال باشد؟ امتحان کنید، از همه‌ی دوستانتان بی‌وفایی دیده‌اید، از همه‌ی اقوامتان دیده‌اید که این‌ها در همه جا وفا به خرج نداده‌اند، اما آیا تابحال دیده‌اید که خدای متعال در جایی برای شما کم بگذارد؟ خدای متعال کم نمی‌گذارد، خدای متعال خیلی باوفاست، «وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ».

بنابراین «فَاسْتَبْشِرُوا»، مژده بدهید، این معامله‌ای که کرده‌اید عجب معامله‌ی پُرسودی بوده است! کسی چنین تجارتی را بدست نمی‌آورد که شما بدست آورده‌اید، «فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُمْ بِهِ».

خدای متعال در آیه بعد برای بسیجی نُه ویژگی معرّفی کرده است، اولین ویژگی «التَّائِبُونَ» است. الآن می‌توانید در محضر خدای متعال یک استغفاری بگویید، ولی دلتان هم به سوی خدای متعال برود، هر آلودگی که در ذهن شما بوده است، هر گرایش هوسی که بوده است، در خانه خدا هستید، به خدای متعال بگویید که به خانه‌ی تو آمده‌ام، به کجا بروم؟ به خانه‌ی تو آمده‌ام و می‌خواهم با تو معامله کنم، به اینجا آمده‌ام که توبه کنم، «التَّائِبُونَ».

اولین صفتِ یک بسیجی، یک کسی که خدای متعال او را خریده است، در دانشگاه عشق قبول شده است و نام او نوشته شده است، اولین کار او توبه است، «التَّائِبُونَ».

دوم: «الْعَابِدُونَ»، توبه را قبل از عبادت مطرح کرده است، این خیلی عجیب است، برای اینکه عبادتِ دل ناپاک درواقع قاطی دارد، اول دل خودت را با توبه بشور و بعد به مسجد بیا، هنگامی که می‌خواهی نماز بخوانی ابتدا یک استغفاری کن، «اَسْتَغْفِراللّهَ مِنْ جَمِیع ما کَرِهَ اللّهُ»، خدایا! من از آنچه ناپسند بود و تو دوست نداشتی و من انجام دادم توبه می‌کنم، توبه‌ی از همه‌ی مکروه‌ها، از همه‌ی کارهای ناشایست.

حالا بعد از توبه نوبت عبادت است، حال که تمیز شده‌ای به نزد خدای متعال برو، عبادت تو زیباست، دل تو هم مانند خودت زیبا شده است، کارهای دلی تو هم زیباست، خدای متعال هم می‌خرد، «الْعَابِدُونَ».

سوم: «السَّائِحُونَ». این کلمه هم به معنای روزه‌داران است… طلبه‌های عزیز! برنامه‌ریزی کنید و در هر ماه سه روز روزه را ترک نکنید، روزه سیاحتِ دل است، روزه سفر به سوی خدای متعال است، سائح، کسی که سیاح است، جهانگرد است، وقتی که انسان روزه می‌گیرد در عرش الهی سیر می‌کند، در اسماء الهی سیر می‌کند، این اسماءالله درواقع کوچه‌های خدای متعال هستند، «السَّائِحُونَ».

معنای دیگر این کلمه هم «طلبگی» است، «فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طَائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ»،[۶] چرا به خانه‌های امام زمان ارواحنا فداه نمی‌روید و در آنجا بر سر سفره‌های نور امام زمان ارواحنا فداه با قرآن کریم و احادیث آشنا بشوید و دین‌شناس بشوید؟

بسیجی که پای منبر نمی‌آید، بسیجی که دروس معارف ندارد، درواقع فقط نام بسیجی را دارد و اصلاً بسیجی نیست، بسیجی که با دین‌شناس و عالمی مرتبط نیست بیهوده نام بسیجی را یدک می‌کشد، «السَّائِحُونَ»، بسیجی عاشقِ معارف الهی است، عاشق توحید است، عاشق نبوّت است، عاشق امامت است، عاشق اخلاق الهی است، عاشق یاد گرفتن احکام الهی است، که این فقه درواقع آدرس خدای متعال و آدرس امام زمان ارواحنا فداه و آدرس بهشت است، مگر می‌شود انسان بدون فقاهت دین داشته باشد؟ اگر فقیه نیست با فقیه همراه است، با عالم همراه است، «أَحْیِ قَلْبَکَ بِالْمَوْعِظَهِ»،[۷] می‌رود که موعظه بشنود، وگرنه دل می‌میرد، موعظه دل را زنده می‌کند، «السَّائِحُونَ».

چهارم: «الرَّاکِعُونَ»؛ نماز این‌ها نماز است، نماز به رکوع و نرمش و خم کردن کمر است، خم شده‌ام و گردن خود را دراز کرده‌ام که بگویم سرم برای توست، «الرَّاکِعُونَ»، رکوع مخصوص نماز است، ما در غیر از نماز رکوع نداریم، لذا نماز بسیجی نماز است، رکوع بسیجی تابلوی خدای متعال است، بسیجی که در نماز جماعت حضور ندارد چه بسیجی‌ای است؟ «ارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعِینَ»،[۸] اینجا فرموده است «الرَّاکِعُونَ»، در آیه‌ی دیگر هم فرموده است که تنها رکوع نکنید، «ارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعِینَ»، اگر بسیجی است که حتّی یک مرتبه هم نباید نماز جماعت او ترک بشود.

پنجم: «السَّاجِدُونَ»؛ این سجده مطلق است، هم نماز سجده دارد، و هم در هر نعمتی سجده‌ی شکر بجا بیاورید، اگر بنده‌ی خالص خدای متعال هستید سجده‌های طولانی، نزدیک‌ترین حالتِ عبد به مولا و عاشق به معشوق، مرحله‌ی فنای او همانطور است، وقتی که انسان سجده می‌کند سر به دامان محبوب گذاشته است، سر به آستان محبوب گذاشته است، خدای متعال او را قبول کرده است، «السَّاجِدُونَ».

نکته‌ی بعدی: «الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ»؛ بسیجی غیرت دارد، بسیجی فسادستیز است، ظلم‌ستیز است، با هرزگی‌ها ناسازگاری دارد، با بیگانگان «أَعِزَّهٍ عَلَى الْکَافِرِینَ»[۹] است، در برابر متجاوزین و مستکبرین خیلی گردن‌فراز است، خیلی عزیز است، لذا به آن‌ها فرمان می‌دهد، هم در خوبی‌ها دستور می‌دهد که باید این کار را بکنید، و هم در بدی‌ها فرمان می‌دهد که نباید این کار را کنید.

با وجود یک بسیج فعال در یک مسجد، محله مسجدمحور است، باید در آن محیط یک گناه هم واقع نشود، وگرنه بسیج بسیج نیست.

«الرَّاکِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّه»، آخرین صفتی که خدای متعال برای یک بسیجی، برای یک عاشق، برای یک مؤمن، برای یک کسی که همیشه مهاجر به سوی خدای متعال است، کبوتر حرم اسماء الهی است، آخرین صفت «پاسدار» است، واقعا معنای این حافظ «پاسداری» است، «الْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّه»، مرزهای اعتقاد و اخلاق و احکام و ناموس و شرف و ارزش‌ها را پاس می‌دارد و حفاظت می‌کند، «الْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّه».

روضه و توسّل

دل ما در این ایّام نزد مادر است، بوی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را می‌شنویم…

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها شب و روز نداشتند… خواب نداشتند… خوراک نداشتند… ناله‌های حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها خیلی جانسوز بود، گریه‌های حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بیچاره می‌کرد، دشمن‌شکن بود، شمشیری بر علیه دشمنان امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بود، افشاءگر بود، گریه‌ی عجز نبود، گریه‌ی مقابله و جهاد بود، این بود که منافقین دیدند با گریه‌های حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در حال بی‌آبرو شدن هستند، که بی‌آبرو هم بودند، آمدند و به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه عرض کردند که بی‌بی بگویید یا شب‌ها گریه کنند و یا روزها… ما این حجم از گریه را تحمّل نمی‌کنیم…

امیرالمؤمنین صلوات الله علیه چقدر مظلوم هستند، ای کاش که من برای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بمیرم…

یک بانویی که خودشان می‌دانند چه کرده‌اند و چه بلایی بر سرِ او آورده‌اند، پهلوی ایشان را شکستند، فرزند او را کشتند، بازوی ایشان را با تازیانه مجروح کردند…

نامردِ بی‌رحم… مگر زن را اینطور می‌زنند؟…

در وسط کوچه تو را می‌زدند       کاش بجای تو مرا می‌زدند

به قصد اینکه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را بکشند زده بود… ضربه ضربه‌ی عادی نبود، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به زمین خوردند و گوشواره‌ها از گوش مبارک حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها افتاد…

ان شاء الله که این تحلیل درست نباشد، می‌گویند از یک طرف این سیلی محکم… ولی آن طرف هم دیوار بود، صورتِ بی‌بی به دیوار…

اینقدر درد برای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بوجود آوردند، حال می‌گویند که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها گریه نکنند…

امیرالمؤمنین صلوات الله علیه پیام این نامردها را به بی‌بی مظلومه گفتند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها جواب دادند: علی جان! به این‌ها بگو که آفتابِ عمر زهرا بر لب بام است، روز آخر من است و دیگر بزودی راحت می‌شوند، اما تا زمانی که هستم گریه می‌کنم، اگر نمی‌توانید ببینید که من در خانه‌ی خودم گریه می‌کنم دیگر در خانه نمی‌مانم…

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دست امام حسن مجتبی صلوات الله علیه را می‌گرفتند و به قبرستان بقیع می‌رفتند، آنجا زیر درخت سدر می‌نشستند و گریه می‌کردند…

لا یوم کیومک یا اباعبدالله

حسین من! «أنَا قَتیلُ العَبَرَهِ»… «شیعتی مَهْما شَرِبْتُم ماءِ عَذْبٍ فاذکرونی» هر زمان آب می‌خورید دل شما به حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه بسوزد، امام حسین علیه السلام را تشنه شهید کردند، «اَوْ سَمِعْتُم بِغَریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی» این همه شهید دارید، هرگاه به دنبال پیکر شهید بودید، یا بر سر قبر شهید رفتید مرا یاد کنید…

لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم

دعا

نَسئَلُک و نَدعُوک بِاسمِکَ الأعظم الأعز الأجل الأکرم اِلَهَنا یَا حَمِیدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ یَا عَالِی بِحَقِّ عَلِیٍّ یَا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَهَ یَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ یَا قَدیمَ الإحسان بِحَقّ الحُسَین وَبِالأئِمَّه مِن وُلد الحُسَین، بِدَمِ الشُّهَداء یا الله… یَا أرحَمَ الرّاحَمِین، یَا غیاثَ المُستَغیثین، یَا اِلَهَ العَاصِین، یَا مُجیبَ دَعوَهِ السَّائِلین

خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم می‌دهیم امام زمان ارواحنا فداه را برسان.

خدایا! گناهان ما را ببخش و بیامرز.

خدایا! ما را جزو کسانی که با تو معامله کرده‌اند قرار بده.

خدایا! عمر ما را طعمه‌ی شیطان قرار مده.

خدایا! عاقبت امرمان را ختم به خیر بفرما.

خدایا! سفر مرگ را بر ما مبارک بفرما.

خدایا! پایان عمرمان را به شهادت ختم بفرما.

خدایا! شهدای ما را با حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه محشور و از ما راضی بفرما.

خدایا! امام و شهدا را در اعلی علیّین با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم همراه و دعای خیرشان را نصیب ما بگردان.

خدایا! شیشه‌ی عمر این نفوذی‌ها و این افراد بی‌دینی که دهانشان کنترل ندارد و به مقدّسات ما جسارت می‌کنند را بشکن.

خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم می‌دهیم آبروی آن‌ها را بریز.

خدایا! خیر و برکتت را بر این مملکت نازل بفرما.

خدایا! مشکلات اقتصادی و فرهنگی این کشور را به دست این دولت ولایتمدار عاشق خدمت برطرف بفرما.

خدایا! حوزه‌های علمیه‌ی ما را به نور علم و ایمان و تقوا و عشق به اهل بیت عصمت و طهارت سلام الله علیهم أجمعین آباد بگردان.

خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم می‌دهیم حوائج این جمع و همه‌ی ملتمسین ما و حوائجِ متوقعین دعا، کسانی که با ما عهد دعا دارند، حوائج منظوره را برآورده بفرما.

خدایا! تو را به حضرت موسی بن جعفر علیه السلام و به همه‌ی امامان علیهم السلام و به ضلع مکسوره‌ی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها قسم می‌دهیم مریض‌ها و مریض‌های مضطرّی که منتظرِ استجابتِ این مجالس هستند را شفای عاجل و کامل روزی بفرما.

خدایا! این نعمت سلامتی و امنیت و ایمان و سوزِ اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین و معرفت که به ما داده‌ای از ما نگیر.

خدایا! توفیقِ شکر نعمات را به ما کَرَم بفرما.

خدایا! آنچه خواستیم و نخواستیم، خیر دین و دنیای ما در آن است را به ما مرحمت بفرما.

خدایا! سایه‌ی پُربرکتِ نایب امام زمان ارواحنا فداه، رهبر نورانی و حکیم که اعتبار عالم اسلام هستند، پشتوانه‌ی دنیای مقاومت هستند، بیمه‌گرِ کشور ماست، خدایا! سایه‌ی ایشان را تا ظهور امام زمان ارواحنا فداه و کنار حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشّریف مستدام بدار.

غفرالله لنا و لکم

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸

[۲] سوره مبارکه توبه، آیات ۱۱۱ و ۱۱۲

[۳] سوره مبارکه اسراء، آیه ۱۱۰ (قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَٰنَ ۖ أَیًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ ۚ وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِکَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَیْنَ ذَٰلِکَ سَبِیلًا)

[۴] سوره مبارکه انفال، آیه ۲۲ (إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذِینَ لَا یَعْقِلُونَ)

[۵] سوره مبارکه شعراء، آیات ۸۸ و ۸۹

[۶] سوره مبارکه توبه، آیه ۱۲۲ (وَمَا کَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّهً ۚ فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طَائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ)

[۷] نهج البلاغه، نامه ۳۱ (فَإِنِّی أُوصِیکَ بِتَقْوَى اللَّهِ أَیْ بُنَیَّ وَ لُزُومِ أَمْرِهِ وَ عِمَارَهِ قَلْبِکَ بِذِکْرِهِ وَ الِاعْتِصَامِ بِحَبْلِهِ، وَ أَیُّ سَبَبٍ أَوْثَقُ مِنْ سَبَبٍ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ اللَّهِ إِنْ أَنْتَ أَخَذْتَ بِهِ. أَحْیِ قَلْبَکَ بِالْمَوْعِظَهِ وَ أَمِتْهُ بِالزَّهَادَهِ وَ قَوِّهِ بِالْیَقِینِ وَ نَوِّرْهُ بِالْحِکْمَهِ وَ ذَلِّلْهُ بِذِکْرِ الْمَوْتِ وَ قَرِّرْهُ بِالْفَنَاءِ وَ بَصِّرْهُ فَجَائِعَ الدُّنْیَا وَ حَذِّرْهُ صَوْلَهَ الدَّهْرِ وَ فُحْشَ تَقَلُّبِ اللَّیَالِی وَ الْأَیَّامِ وَ اعْرِضْ عَلَیْهِ أَخْبَارَ الْمَاضِینَ وَ ذَکِّرْهُ بِمَا أَصَابَ مَنْ کَانَ قَبْلَکَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ سِرْ فِی دِیَارِهِمْ وَ آثَارِهِمْ، فَانْظُرْ فِیمَا فَعَلُوا وَ عَمَّا انْتَقَلُوا وَ أَیْنَ حَلُّوا وَ نَزَلُوا، فَإِنَّکَ تَجِدُهُمْ قَدِ انْتَقَلُوا عَنِ الْأَحِبَّهِ وَ حَلُّوا دیارَ الْغُرْبَهِ وَ کَأَنَّکَ عَنْ قَلِیلٍ قَدْ صِرْتَ کَأَحَدِهِمْ، فَأَصْلِحْ مَثْوَاکَ وَ لَا تَبِعْ آخِرَتَکَ بِدُنْیَاکَ.)

[۸] سوره مبارکه بقره، آیه ۴۳ (وَأَقِیمُوا الصَّلَاهَ وَآتُوا الزَّکَاهَ وَارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعِینَ)

[۹] سوره مبارکه مائده، آیه ۵۴ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّهٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّهٍ عَلَى الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا یَخَافُونَ لَوْمَهَ لَائِمٍ ۚ ذَٰلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ)