عناوین

درس اخلاق حوزه علمیه امام خمینی(ره)-جلسه ۱۴۶

Share on print
چاپ
Share on email
ارسال

«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».

مقدّمه

در حدیث شریف امام جعفر صادق علیه السلام به جناب عنوان بصری گنج‌هایی نهفته است، کلمه به کلمه‌ی آن حداقل چندین جلسه برای تشریح نیاز دارد و از جواهر و اسرار آن بهره برد.

یک نکته قبل از آنکه امام صادق علیه السلام مسئله‌ی علم را، حقیقتِ علم را بیان بفرمایند به عنوان بصری خطاب فرمودند که چه می‌خواهی؟

عرض کرد که من دعا کردم و از خدای متعال اینطور خواستم که خداوند متعال قلب شما را نسبت به من معطوف بدارد، یک نگاه و نظر و میلی از جانب قلب عرشی شما و حقیقت شما شامل حال من بشود و من در پرتو اشعه نور شما قرار بگیرم، این اولین مطلب من بود، اولین خواسته‌ی من ارتباط باطنی با شما بود، که یک جذبه‌ای، یک رشته‌ای از نور شما که آفتابِ قلب شما نورافشانی می‌کند، یک عطف و میل و شعاعی شامل حال ما بشود، دوم از خدای متعال خواستم که خدای متعال رزق من کند، «وَ یَرْزُقَنِی»،[۲] خدای متعال رزق من کند، «مِنْ عِلْمِکَ»، از دریای بیکرانِ شما یک پاره‌ای و یک بخشی نصیب و روزی من کند، آن مقدار که من را در مسیرِ مستقیم، در راه وصال به محبوب، هادی من باشد، هم را روشن را ببینم، و هم بتوانم این راه را بروم، یک علمی که راهنما و راهبر باشد.

علوم حصولیه فقط راهنماست

علوم حصولیه و مدرسه‌ای و کتابی و گفتاری که همان علومِ دراستی است، فقط راهنماست، علم راه را روشن می‌کند، اگر چشم کسی کور نباشد راه را می‌بیند، اما دیدنِ راه کافی نیست، مگر هر کسی راه را ببیند می‌تواند راه برود؟ راه‌یافتگی غیر از راه‌دیدگی است، افرادی هستند که راه را می‌بینند ولی پایشان اشکال دارد و نمی‌توانند بروند، کُندهایی که خودِ انسان برای خودش درست کرده است.

وجود مقدّس امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در دعای شریف کمیل این جمله را آورده‌اند، «وَ قَعَدَتْ بى اَغْلالى»، می‌خواهم بلند بشوم، می‌خواهم بروم، اما غل‌ها و زنجیرهایی من را زمینگیر کرده است، من بسته هستم، آزاد نیستم که بتواند بلند شوم، «قَعَدَتْ بى اَغْلالى» یعنی این غُل‌ها مرا زمینگیر کرده است.

اموری که دلِ انسان را به خودش مشغول می‌کند، برای انسان وابستگی به غیر خدا ایجاد می‌کند، این‌ها غُل‌ها هستند.

«وَجَعَلْنَا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْنَاهُمْ فَهُمْ لَا یُبْصِرُونَ»،[۳] این‌ها خودشان یک حجاب‌ها و دیوارهایی درست کرده‌اند، خودشان خودشان را محبوس کرده‌اند.

این جمله‌ی مبارک امیرالمؤمنین صلوات الله علیه: «اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَحْبِسُ الدُّعاءَ»،[۴] دعای انسان اثر انسان و کار انسان است، کار از فاعل جدا نیست، گناه که دعا را حبس کرده است درواقع دل من را حبس کرده است، خودم آزاد نیستم و به تو نمی‌رسم، بین من و دعای من حائل و فاصله و واسطه‌ای وجود ندارد، گناهان من دعای من را حبس کرده است.

بادقت می‌توانیم بگوییم که امیرالمؤمنین صلوات الله علیه حالت کسی که وجود او گرفتار حجاب است و در حبس گناه غور در ظلمات می‌کند، نوری در وجود او نیست، «اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَحْبِسُ الدُّعاءَ».

لذا علم راهنماست، این علوم دراستی راهنماست، ولی راهبر نیست، کسی که راه را می‌بیند اما مغلول است، با کسی که راه را نمی‌بیند، هر دو درمانده هستند، راه برای همه ترسیم شده است، همه به خدای متعال راه دارند، اما چشم دل عدّه‌ای کور است و راه را نمی‌بینند، عدّه‌ای کور نیستند و می‌توانند عالم بشوند، آیات قرآن کریم را، روایات اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین را، معارف دین را خوانده است و تدریس هم می‌کند ولی تکان نمی‌خورد، نماز اول طلبگی او با نمازِ چهل سال بعد از نشستنِ بر سرِ سفره‌ی امام زمان ارواحنا فداه هیچ تفاوتی نکرده است، هیچ راه نمی‌رود، هیچ هجرتی ندارد، هیچ تکانی نمی‌خورد.

دقّت عنوان بصری در درخواست خود از خدای متعال

لذا دقّتِ عنوان بصری در خواستنِ از خدا، که باور من بر این است که این حرف‌ها حرف‌های خود او نیست، یک کسی که بیش از نود سال از خورشید امامت و ولایت محروم بوده است و تشنه‌ای که نود سال در بیراهه دویده است و سرگردانِ سراب‌ها بوده است، حال چه حرف‌هایی به زبان جاری می‌کند، این است که دعای واقعی الهام است، «فَإِذَا أُلْهِمَ اَلْمَرِیضُ اَلدُّعَاءَ فَقَدْ أَذِنَ اَللَّهُ فِی شِفَائِهِ»،[۵] وقتی به مریض دعا الهام می‌شود، دعا نعمتی است که بالادست ندارد، مخ عبادت است، و دعا تنها چیزی است که خدای متعال با او به بنده‌ی خودش نظر می‌کند، «قُلْ مَا یَعْبَأُ بِکُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاؤُکُمْ»،[۶] منحصر است، اگر دعای شما نبود خدای متعال به شما نگاه نمی‌کرد، خدای متعال شما را تحویل نمی‌گرفت، خدای متعال جواب شما را نمی‌داد.

این دعا که نعمت بزرگ است و روح همه‌ی نعمت‌هاست، از جانب خدای متعال است، و چون امام ولی مطلق است، خلیفه‌ی مطلق است، جان عالم است، جان جانان است، خود امام عنوان بصری را شکار کرده است و مقدّمات آن که تنبّه و تشدید عطش و احساس نیاز به وجود امام و هدایت‌های اوست، این‌ها در دل او القاء می‌شود و بر زبان او جریان پیدا می‌کند، «وَ تَرْزُقَنِی مِنْ عِلْمِهِ مَا أَهْتَدِی»، خدای متعال مرا هدایت کند، رزق من کند، روزی من کند، از علم آن بزرگوار رزق من کند، آن بخشی را، آن قسم از علم از امام صادق علیه السلام، که من را راه ببرد، هدایت به معنای واقعی کلمه آن چیزی است که انسان را به مقصد برساند، آن راهی است که آن راه طی می‌شود و انسان به مقصدی که در پیش دارد نائل می‌شود، «وَ تَرْزُقَنِی مِنْ عِلْمِهِ مَا أَهْتَدِی»، آن چیزی که من را هدایت کند.

«وَ أَرْجُو أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَجَابَنِی فِی الشَّرِیفِ مَا سَأَلْتُهُ»، خیلی عجیب است! این هم برای آدم‌های تربیت‌شده است، در روایات داریم که وقتی دعا می‌کنید، انسان نباید خدای متعال را امتحان کند، اگر عطش واقعی باشد باید بداند که آب برای او می‌جوشد، آب کم جو تشنگی آور بدست، تا بجوشد آبت از بالا و پست، اگر عطش عطشِ واقعی باشد آب از درونِ انسان می‌جوشد.

این جناب عنوان بصری گویا که اصلاً این‌ها را از مکتب حضرت گرفته است، می‌گوید: «وَ أَرْجُو أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَجَابَنِی فِی الشَّرِیفِ». «أرجوا» در قرآن کریم گاهی به معنی یقین آمده است، «فَمَنْ کَانَ یَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا»،[۷] «أرجوا» در اینجا آرزو نیست، رجاء این است که انسان کاری کرده است که آن کار نتیجه دارد، کشاورزی که بذر را افشانده است، باغبانی نهال را کاشته است، مراقبت‌های لازم را بعمل آورده است، رجاء برداشت حاصل را دارد، رجاء چیدنِ میوه را دارد، اگر بذر و نهال دعا در دلِ پاک کاشت بشود و زبانِ پاک آن را ابراز کند، مانند کشاورزی است که زمین را شخم زده است، کارهای خود را کرده است، بذر خود را هم افشانده است، امید آن کشاورز هم یک امیدِ واقع‌بینانه است، کار نتیجه می‌دهد، هر کاری حاصلِ خودش را می‌دهد.

کسی که کارنکرده اظهارِ امید می‌کند، آن آرزو است، مانند آرزوهای یهود و نصاری است، اما مؤمن کار می‌کند و کار خود را از خود نمی‌داند، و نتیجه را از خدای متعال طلب می‌کند.

«وَ أَرْجُو أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَجَابَنِی فِی الشَّرِیفِ»، من مطمئن هستم… کسی که آدم را دعوت می‌کند، کسی که در را به روی انسان باز می‌کند و انسان را تا درِ خانه می‌کشاند، آیا می‌شود وقتی انسان به آنجا رسید در را به روی آدم ببندد؟ امکان ندارد.

«وَ أَرْجُو أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَجَابَنِی فِی الشَّرِیفِ مَا سَأَلْتُهُ»، من مطمئن هستم که خدای متعال در مورد شریف جواب من را داده است، که شریف وجود نازنین امام جعفر صادق علیه السلام است. خدای متعال در مورد شریف اجابت فرموده است. آنچه در مورد وصال شما درخواست کردم، سؤال کردم، گدایی کردم، من مطمئن هستم که خدای متعال دعای من را مستجاب کرده است.

به خدای متعال خوش‌بین باشیم

این اطمینان در دعا از رموز تربیتی و رموز موفقیتِ سالک در سیر و سلوکِ خودش است، اگر انسان یقین به رحمت حق نداشته باشد، اگر انسان به انجاز وعده‌های حق مطمئن نباشد، این در سیر خود موفق نخواهد بود.

لذا این حدیث شریف هم که در صفحه ۷۲ جلد ۲ کافی شریف آمده است، «عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: وَجَدْنَا فِی کِتَابِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ»،[۸] بخواهند یک مطلبی را برجسته کنند، قلب طرف را تحریک کنند که بپذیرد، آن را کادوپیچ می‌کنند. اگر خودِ امام علیه السلام نقل کنند، مخصوصاً امام باقر علیه السلام، احادیث را بدون واسطه از خودِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نقل می‌کردند، یعنی ارتباط عالم باطن ایشان اقتضاء می‌کرد که سند نقل نکنند، در برخی از موارد امام باقر علیه السلام می‌فرمایند: «قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم»، یعنی از خودِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم گرفته‌اند و نقل می‌کنند، ولی اینجا می‌خواهند بفرمایند که مطلب خیلی مهم است، مطلب را با یک پوششی ارائه می‌کنند که هر کسی می‌شنود مهم تلقّی کند و باور کند.

«وَجَدْنَا فِی کِتَابِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ» ما در کتابی که از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به ارث به ما رسیده است یافتیم، همه‌ی ما این را وجدان کردیم، «أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ»، تأکید می‌کند «أنَّ»، بعد عنوانِ رسالتِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را مطرح می‌کند، «قَالَ وَ هُوَ عَلَى مِنْبَرِهِ»، در حال توصیف هستند، برای طرف مجسّم می‌کنند که پای منبر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نشسته‌‌اید و از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم می‌شنوید، «قَالَ وَ هُوَ عَلَى مِنْبَرِهِ»، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در حالی که بر عرشه‌ی منبر مستقر بودند اینطور فرمودند: «وَ اَلَّذِی لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ مَا أُعْطِیَ مُؤْمِنٌ قَطُّ خَیْرَ اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَهِ إِلاَّ بِحُسْنِ ظَنِّهِ بِاللَّهِ»، این خیلی مهم است که انسان به خدای خودش خوش‌بین باشد، خدای متعال را نامهربان فرض نکند، خدای متعال را جفاکار و جافی و بی‌توجّه فرض نکند، خدای متعال رحمتِ محض است، «یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ»، خدای متعال بنده‌نواز است، خدای متعال یارِ ضعفاست، عون الضّعفاء و کنز الفقرا است، خدای متعال گنج فقراست، خدای متعال یار ضعفاست، خدای متعال غیاث المستغیثین است، هر بی‌پناهی به خدای متعال پناه ببرد خدای متعال پناه می‌دهد.

اگر کسی بجای این‌ها بدبین باشد و مثلاً بگوید دعای ما که مستجاب نمی‌شود، این همه خواستیم و یک مرتبه هم جواب نشنیدیم…

این‌ها برای آدم‌های کم‌معرفت و کم‌ظرفیت و بی‌توجه است، امکان ندارد کسی دعا کند و خدای متعال جواب او را ندهد، «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ»،[۹] خدای متعال وعده داده است، مگر می‌شود خدای متعال وعده بدهد و به وعده‌ی خودش عمل نکند؟ خدای متعال وعده داده است ولی نگفته است که هر چیزی که تو خواستی را به تو می‌دهم، گفته است که «دعا» حرف زدن با من است، وقتی تو با من حرف می‌زنی نزد من هستی، اگر من با کسی رفیق بشوم و او با من حرف بزند من با او حرف می‌زنم، چیزی می‌خواهی؟ من تو را بیشتر از خودت دوست دارم، اگر آن چیز را به تو بدهم و آن چیز تو را بدبخت و جهنّمی کند به تو نمی‌دهم، اما تو را بی‌پاسخ نمی‌گذارم، تو را راضی می‌کنم، با تو هستم.

ذکر و دعا انس با خدای متعال است، مجالست با ذات ربوبی است، مرا بخوانید، ساکت نباشید، اسماء الهی را بخوانید، هر نیازی دارید به تناسب نیاز خودتان از اسماء حسنی الهی پیدا کن و دامان خدای متعال را بگیر، «أَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّه»،[۱۰] جایی نیست که خدای متعال در آنجا مرآتی نداشته باشد و جمال و وجه خودش را از شما پوشانده باشد، خدای متعال منتظر توست، قبله‌ی دل توست، هر کجا که به خدای متعال دل دادی درواقع رو به قبله هستی، جهتِ حرکتِ تو خدا باشد، به هر طرف که رو کنی خدای متعال هست، «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ».

لذا در این حدیث شریف امام باقر علیه السلام مطلب را برجسته کردند، در کتاب امیرالمؤمنین صلوات الله علیه وجدان کردیم که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در حالی که بر عرشه‌ی منبر بودند قسم خوردند، «وَ اَلَّذِی لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ»، جزو نادرترین قسم‌هاست، قسم به آن کسی که غیر او نیست و هستیِ مطلق است، تنها دلبر است، «مَا أُعْطِیَ مُؤْمِنٌ قَطُّ خَیْرَ اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَهِ» هیچگاه به مؤمن خیر جامعی که دنیا و آخرت او را آباد کند عطاء نمی‌شود «إِلاَّ بِحُسْنِ ظَنِّهِ بِاللَّهِ» مگر اینکه به خدای متعال اعتماد داشته باشد، حسن ظن به خدای متعال داشته باشد «وَ رَجَائِهِ لَهُ» یعنی کار خودش را که یکی از این کارها خودِ دعاست، دعا بذر است، نهال است، تو بذر خودت را بپاش، «أَفَرَأَیْتُمْ مَا تَحْرُثُونَ * أَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ»،[۱۱] شما کار خودت را انجام بده و من برای تو می‌رویانم، من این بذر و نهال دعای شما را به ثمر می‌نشانم، «وَ رَجَائِهِ لَهُ».

این اولین شرط برای نیل به خیرِ دنیا و آخرت، اعتماد به خدای متعال است، اعتماد به حق است، وثوق به لطف و کَرَم و لطف واسعه خدای متعال است، و کار است، که یکی از آن کارها دعاست، رجاء در پرتو عمل خود انسان واقع می‌شود، اگر انسان کار نکرده به دنبال علم بگردد یا به دنبال مکاشفه و معلومات صادقه بگردیم، بدون عمل نمی‌شود، رجاء در پرتو عمل خودمان است، شما کار خودتان را کنید، اما بدانید که کار نتیجه‌ی خودش را می‌دهد.

اهمیّتِ حسن خلق

«وَ حُسْنِ خُلُقِهِ»، نکته‌ی دوم برای کسانی که طالبِ نیل به خیر دنیا و آخرت هستند، می‌خواهند هم دنیا و هم آخرتشان مطلوب و مرغوب باشد این است که اخلاق خودشان را درست کنند، حسن خلق، اخلاق زیبا، زیبایی دل می‌برد، دلبر باشید، با اخلاق خودتان دلبر باشید، صورت زیبای ظاهر هیچ نیست، ای برادر سیرتِ زیبا بیار، کاری که اخلاق می‌کند را جمال نمی‌کند، حسن خلق، حرف زیبا بزنید، برخورد زیبا داشته باشید، تعامل زیبا با دیگران داشته باشید.

از غیبت بپرهیزیم

نکته‌ی سوم: «وَ اَلْکَفِّ عَنِ اِغْتِیَابِ اَلْمُؤْمِنِینَ»، خودتان را از غیبتِ مؤمنین و بدگویی در مورد مؤمنین کنترل کنید، «کَفّ» یعنی بعضی جاها اقتضای مجلس است که یک چیزی در مورد کسی بگویید، یعنی همه می‌گویند و شما هم برای اینکه عقب نمانید یک مطلبی در بدگویی او بگویید و پرونده‌ی او را تکمیل کنید، آنجا که شیطان برای شما این خوراکِ بدبو و این گوشتِ مرده‌ی یک مؤمن را جلوه داده است، آنجا خودت را کنترل کنی، «وَ اَلْکَفِّ عَنِ اِغْتِیَابِ اَلْمُؤْمِنِینَ».

کسی که در مجلس بدگویی مؤمنی بنشیند و بشنود یکی از غیبت کننده‌هاست، او هم مانند کسی است که خودِ او غیبت کرده است.

لذا ما از عزیزان خودمان، این طلبه‌های عزیز خودمان که هنوز خیلی پاک و پاکیزه هستند و با یک عشق و اخلاصی به امام زمانشان آمده‌اند و در این پادگان امام زمان ارواحنا فداه دوره‌ی افسری می‌بینند که ان شاء الله از امام زمان ارواحنا فداه رتبه بگیرند و به جنگ نرم اقدام کنند و فرماندهی کنند، عرض کردیم اولین چلّه‌ای که از ما می‌خواستند، گفتیم ما که اهل آن نیستیم ولی دستورات خدای متعال است، چلّه‌ی ترک غیبت است، همه به این امر ملتزم باشند، یک چلّه‌ای بگیرید، اگر موفق بودید از احدی از مؤمنین بدگویی نکنید، و جایی هم که بدگویی مؤمنی می‌شود اگر می‌توانید این آتش جهنّم را خاموش کنید و آن‌ها را از این خورد و خوراکِ سگ‌های جهنّم پرهیز بدهید، که امام حسین علیه السلام فرمودند: «اَلْغِیبَهَ فَإِنَّهَا إِدَامُ کِلاَبِ أَهْلِ اَلنَّارِ»،[۱۲] غیبت خورشتِ سگ‌های جهنّم است، به خدای متعال پناه می‌بریم، حال اگر گفته بشود این‌هایی که چشم برزخی دارند، در آن حالی که فردِ غیبت‌کننده در حال غیبت است، حالت باطنی او را بصورت سگ ببیند و این غیبتِ او را هم ببیند که خوراک اهل جهنّم است، دیگر تعجّب نکنید، حالت انسان در آن حال حالتِ انسانی نیست، حالتِ باطنِ او تغییر می‌کند، ملکوت او تغییر می‌کند.

رجاء داشته باشید

برای این عنوان بصری در سن نود سالگی معجزه‌ای اتفاق افتاده است، امام صادق علیه السلام به معنای واقعی کلمه مرده‌ای را زنده کرده‌اند، مرگ جسمی که مرگ نیست، مرگ دل مرگ است، چطور زنده شده است، چطور به دنبالِ حیاتِ طیّبه می‌گردد که چیزهای خوب می‌خواهد.

می‌گوید من اینطور خواستم «وَ أَرْجُو» و مطمئن هستم، چون کار خودم را کرده‌ام، مطمئن هستم که «أَجَابَنِی فِی الشَّرِیفِ» خدای متعال در مورد وصال به شما و نشستن بر سر سفره‌ی عمل و معنویت و نور شما، و نشستنِ کنار چشمه‌ی جوشان وجود شما، خدای متعال مرا اجابت کرده است، «أَجَابَنِی فِی الشَّرِیفِ».

حال او بعد از نود سال آمده است، شما که جوان هستید، باید همّت و غیرت شما طوری باشد که شما هم بخواهید امام زمان ارواحنا فداه را ببینید، مگر چه می‌شود؟ می‌شود انسان جان خود را بدهد و یک مرتبه امام زمان ارواحنا فداه را ببیند؟ همه چیز خود را فدا کند و امام زمان ارواحنا فداه او را یک نگاه کنند؟

شما هم در خلوت‌های خودتان یک نمازی بخوانید، یک دستی بالا ببرید، ولی رجاءً، «لَا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ»،[۱۳] فهمِ قرآن کریم طهارت می‌خواهد، فهمِ حدیث هم طهارت می‌خواهد، این‌هایی که آیاتِ صریح خدای متعال را مقابله می‌کنند و مسخره می‌کنند و توجیه می‌کنند طهارت ندارند، وگرنه می‌فهمیدند، اما محجوب هستند و نمی‌توانند بفهمند.

رجاء داشته باشید، یعنی کار خودتان را در تهذیب نفس و در تذکیه‌ی باطن انجام بدهید، بعد دعای شما دعاست، اصلاً بعد از آن دعا می‌آید، حال می‌آید، حضور می‌آید، اشک می‌آید، سوز و گداز پیدا می‌شود.

روضه و توسّل به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

ایام ایامِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است، مرحوم علامه امینی رضوان الله تعالی علیه می‌گویند که ای کاش فرصت داشتم و همه‌ی اوقات خودم را می‌نشستم و به مظلومیت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها گریه می‌کردم… دخترِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بودند، عزیزکرده‌ی خدای متعال و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بودند، مورد احترامِ ملائکه بودند، جبرئیل به محضر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مشرّف می‌شد و اخبار آسمانی می‌آورد، ولی همه چشم‌های خود را بستند و آمدند و درِ خانه‌ی ایشان را به آتش کشیدند… با اینکه می‌دانستند این کار را کردند، آن ملعون هیزم خواست، به او گفتند: هیزم برای چه؟ گفت: می‌خواهم خانه را به آتش بکشم…

گفتند: در این خانه فاطمه [سلام الله علیها] هستند…

آیا می‌خواهی این خانه‌ای که در آن حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند را به آتش بکشی؟

آن ملعون گفت: می‌خواهم فاطمه را بسوزانم…

گفت و عمل کرد… حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هم چون پاسدارِ مرز ولایت بودند، از خاکریزی که آتش گرفته بود عقب‌نشینی نکردند، پشت دری که شعله می‌کشید محکم ایستاده بودند، در را فشار می‌دادند که این ملعون‌ها به داخل نیایند…

وقتی در نیم‌سوز شد، عجب جنایتی… لگدِ محکم به در زد… در دیگر تابِ مقاومت نداشت، سوخته بود، در افتاد…

سلیم از سلمان نقل می‌کند و می‌گوید وقتی در افتاد بی‌بی چادر به سر نداشتند… به پهلوی خود توجّه نکردند، با آن پهلوی شکسته به پشت در رفتند تا نامحرم ایشان را نبینند…

اما آن ملعون‌ها حیا نکردند… دیدند حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بین در و دیوار هستند…

وای من و وای من و وای من                 میخ در و سینه‌ی زهرای من

گویا همین آتش بود که شعله کشید، شعله‌هایی که عدّه‌ای از زنان بی‌سرپرست و دخترانی که پدر خود را از دست داده بودند… همه در آتش گیر کردند…

دعا

أسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذِی لا إلَهَ إلاّ هُوَ الحَیُّ القَیُومُ ذُوالجَلالِ وَالإکرَام وَأتُوبُ إلَیهِ

نَسئَلُک و نَدعُوک بِاسمِکَ الأعظم الأعز الأجل الأکرم بِمُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَهَ وَ الْحَسَنِ وَ الحُسَین یا الله… یَا أرحَمَ الرّاحِمین، یَا غیاثَ المُستَغیثیِن، یَا رَاحِمَ المَساکِین، یَا غَفّارَ الذُّنُوب وَ یَا سَتّارَالعُیُوب، یَا هَادی، یَا وَاهِبَ العَطَایَا، یَا مُطْلِقَ‌الْأُسَارَى، یا فَکّاکَ الرِّقابِ مِنَ النّارِ، صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ وَ الْعافِیَهَ وَ النَّصْرَ وَ اجْعَلْنا مِنْ خَیْرِ اَنْصارِه

خدایا! تو را به عصمت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها قسم می‌دهیم امام زمان ارواحنا فداه را برسان.

خدایا! توفیق دیدنِ جمال امام زمان ارواحنا فداه، اجرای اوامر حضرت و نیل به رضایت کامل حضرت حجّت ارواحنا فداه را به ما عنایت بفرما.

خدایا! نسل جوان ما را از خطرات جوانی و از آفات و فتنه‌های زمان حفظ بفرما.

خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم می‌دهیم فضای غبارآلودی که شبهه‌افکنان، شیاطین داخلی و خارجی برای جوان‌های ما تدارک دیده‌اند را برطرف بفرما.

خدایا! سایه رهبر نورانی‌مان را مستدام بدار.

خدایا! به ما ثبات قدم و صبر عنایت بفرما.

خدایا! مشکلات کشور را به دست این دولتِ ولایی و انقلابی برطرف بفرما.

خدایا! نظام ما را، دولت ما را، مسئولین انقلابی ما را، حوزه‌های ما را، جوان‌های مؤمنِ کشور ما را، مردم شهیدپرور ما را دشمن‌شاد مگردان.

خدایا! صفوف ما را متّحد بفرما.

خدایا! دست‌های نفاق و تفرقه را قطع بگردان.

خدایا! نفوذی‌ها را افشاء بفرما.

خدایا! عاقبت امر ما را به شهادت ختم بگردان.

نثار روح حضرت امام و همه‌ی گذشتگان صلواتی عنایت بفرمایید.

اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم

[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸

[۲] بحار الانوار، جلد ۱، صفحه ۲۲۴، موسسه الوفا، بیروت، ۱۴۰۴هـ ق، (أَقُولُ وَجَدْتُ بِخَطِّ شَیْخِنَا الْبَهَائِیِّ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ مَا هَذَا لَفْظُهُ قَالَ الشَّیْخُ شَمْسُ الدِّینِ مُحَمَّدُ بْنُ مَکِّیٍّ نَقَلْتُ مِنْ خَطِّ الشَّیْخِ أَحْمَدَ الْفَرَاهَانِیِّ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ عُنْوَانَ الْبَصْرِیِّ وَ کَانَ شَیْخاً کَبِیراً قَدْ أَتَى عَلَیْهِ أَرْبَعٌ وَ تِسْعُونَ سَنَهً قَالَ کُنْتُ أَخْتَلِفُ إِلَى مَالِکِ بْنِ أَنَسٍ سِنِینَ فَلَمَّا قَدِمَ جَعْفَرٌ الصَّادِقُ ع الْمَدِینَهَ اخْتَلَفْتُ إِلَیْهِ وَ أَحْبَبْتُ أَنْ آخُذَ عَنْهُ کَمَا أَخَذْتُ عَنْ مَالِکٍ فَقَالَ لِی یَوْماً إِنِّی رَجُلٌ مَطْلُوبٌ وَ مَعَ ذَلِکَ لِی أَوْرَادٌ فِی کُلِّ سَاعَهٍ مِنْ آنَاءِ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ فَلَا تَشْغَلْنِی عَنْ وِرْدِی وَ خُذْ عَنْ مَالِکٍ وَ اخْتَلِفْ‏ إِلَیْهِ کَمَا کُنْتَ تَخْتَلِفُ إِلَیْهِ فَاغْتَمَمْتُ مِنْ ذَلِکَ وَ خَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهِ وَ قُلْتُ فِی نَفْسِی لَوْ تَفَرَّسَ فِیَّ خَیْراً لَمَا زَجَرَنِی عَنِ الِاخْتِلَافِ إِلَیْهِ وَ الْأَخْذِ عَنْهُ فَدَخَلْتُ مَسْجِدَ الرَّسُولِ ص وَ سَلَّمْتُ عَلَیْهِ ثُمَّ رَجَعْتُ مِنَ الْغَدِ إِلَى الرَّوْضَهِ وَ صَلَّیْتُ فِیهَا رَکْعَتَیْنِ وَ قُلْتُ أَسْأَلُکَ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ أَنْ تَعْطِفَ عَلَیَّ قَلْبَ جَعْفَرٍ وَ تَرْزُقَنِی مِنْ عِلْمِهِ مَا أَهْتَدِی بِهِ إِلَى صِرَاطِکَ الْمُسْتَقِیمِ وَ رَجَعْتُ إِلَى دَارِی مُغْتَمّاً وَ لَمْ أَخْتَلِفْ إِلَى مَالِکِ بْنِ أَنَسٍ لِمَا أُشْرِبَ قَلْبِی مِنْ حُبِّ جَعْفَرٍ فَمَا خَرَجْتُ مِنْ دَارِی إِلَّا إِلَى الصَّلَاهِ الْمَکْتُوبَهِ حَتَّى عِیلَ صَبْرِی فَلَمَّا ضَاقَ صَدْرِی تَنَعَّلْتُ وَ تَرَدَّیْتُ وَ قَصَدْتُ جَعْفَراً وَ کَانَ بَعْدَ مَا صَلَّیْتُ الْعَصْرَ فَلَمَّا حَضَرْتُ بَابَ دَارِهِ اسْتَأْذَنْتُ عَلَیْهِ فَخَرَجَ خَادِمٌ لَهُ فَقَالَ مَا حَاجَتُکَ فَقُلْتُ السَّلَامُ عَلَى الشَّرِیفِ فَقَالَ هُوَ قَائِمٌ فِی مُصَلَّاهُ فَجَلَسْتُ بِحِذَاءِ بَابِهِ فَمَا لَبِثْتُ إِلَّا یَسِیراً إِذْ خَرَجَ خَادِمٌ فَقَالَ ادْخُلْ عَلَى بَرَکَهِ اللَّهِ فَدَخَلْتُ وَ سَلَّمْتُ عَلَیْهِ فَرَدَّ السَّلَامَ وَ قَالَ اجْلِسْ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ فَجَلَسْتُ فَأَطْرَقَ مَلِیّاً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَ قَالَ أَبُو مَنْ قُلْتُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ قَالَ ثَبَّتَ اللَّهُ کُنْیَتَکَ وَ وَفَّقَکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ مَا مَسْأَلَتُکَ فَقُلْتُ فِی نَفْسِی لَوْ لَمْ یَکُنْ لِی مِنْ زِیَارَتِهِ وَ التَّسْلِیمِ غَیْرُ هَذَا الدُّعَاءِ لَکَانَ کَثِیراً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ ثُمَّ قَالَ مَا مَسْأَلَتُکَ فَقُلْتُ سَأَلْتُ اللَّهَ أَنْ یَعْطِفَ قَلْبَکَ عَلَیَّ وَ یَرْزُقَنِی مِنْ عِلْمِکَ وَ أَرْجُو أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَجَابَنِی فِی الشَّرِیفِ مَا سَأَلْتُهُ فَقَالَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ لَیْسَ الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ إِنَّمَا هُوَ نُورٌ یَقَعُ فِی قَلْبِ مَنْ یُرِیدُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَنْ یَهْدِیَهُ فَإِنْ أَرَدْتَ الْعِلْمَ فَاطْلُبْ أَوَّلًا فِی نَفْسِکَ حَقِیقَهَ الْعُبُودِیَّهِ وَ اطْلُبِ الْعِلْمَ بِاسْتِعْمَالِهِ وَ اسْتَفْهِمِ اللَّهَ یُفْهِمْکَ قُلْتُ یَا شَرِیفُ فَقَالَ قُلْ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ قُلْتُ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ مَا حَقِیقَهُ الْعُبُودِیَّهِ قَالَ ثَلَاثَهُ أَشْیَاءَ أَنْ لَا یَرَى الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِیمَا خَوَّلَهُ اللَّهُ مِلْکاً لِأَنَّ الْعَبِیدَ لَا یَکُونُ لَهُمْ مِلْکٌ یَرَوْنَ الْمَالَ مَالَ اللَّهِ یَضَعُونَهُ حَیْثُ أَمَرَهُمُ اللَّهُ بِهِ وَ لَا یُدَبِّرُ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ تَدْبِیراً وَ جُمْلَهُ اشْتِغَالِهِ فِیمَا أَمَرَهُ تَعَالَى بِهِ وَ نَهَاهُ عَنْهُ فَإِذَا لَمْ یَرَ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِیمَا خَوَّلَهُ اللَّهُ تَعَالَى مِلْکاً هَانَ عَلَیْهِ الْإِنْفَاقُ فِیمَا أَمَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى أَنْ یُنْفِقَ فِیهِ وَ إِذَا فَوَّضَ الْعَبْدُ تَدْبِیرَ نَفْسِهِ عَلَى مُدَبِّرِهِ هَانَ عَلَیْهِ مَصَائِبُ الدُّنْیَا وَ إِذَا اشْتَغَلَ الْعَبْدُ بِمَا أَمَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى وَ نَهَاهُ لَا یَتَفَرَّغُ مِنْهُمَا إِلَى الْمِرَاءِ وَ الْمُبَاهَاهِ مَعَ النَّاسِ فَإِذَا أَکْرَمَ اللَّهُ الْعَبْدَ بِهَذِهِ الثَّلَاثَهِ هَان عَلَیْهِ الدُّنْیَا وَ إِبْلِیسُ وَ الْخَلْقُ وَ لَا یَطْلُبُ الدُّنْیَا تَکَاثُراً وَ تَفَاخُراً وَ لَا یَطْلُبُ مَا عِنْدَ النَّاسِ عِزّاً وَ عُلُوّاً وَ لَا یَدَعُ أَیَّامَهُ بَاطِلًا فَهَذَا أَوَّلُ دَرَجَهِ التُّقَى قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَهُ نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ قُلْتُ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَوْصِنِی قَالَ أُوصِیکَ بِتِسْعَهِ أَشْیَاءَ فَإِنَّهَا وَصِیَّتِی لِمُرِیدِی الطَّرِیقِ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى وَ اللَّهَ أَسْأَلُ أَنْ یُوَفِّقَکَ لِاسْتِعْمَالِهِ ثَلَاثَهٌ مِنْهَا فِی رِیَاضَهِ النَّفْسِ وَ ثَلَاثَهٌ مِنْهَا فِی الْحِلْمِ وَ ثَلَاثَهٌ مِنْهَا فِی الْعِلْمِ فَاحْفَظْهَا وَ إِیَّاکَ وَ التَّهَاوُنَ بِهَا قَالَ عُنْوَانُ فَفَرَّغْتُ قَلْبِی لَهُ فَقَالَ أَمَّا اللَّوَاتِی فِی الرِّیَاضَهِ فَإِیَّاکَ أَنْ تَأْکُلَ مَا لَا تَشْتَهِیهِ فَإِنَّهُ یُورِثُ الْحِمَاقَهَ وَ الْبُلْهَ وَ لَا تَأْکُلْ إِلَّا عِنْدَ الْجُوعِ وَ إِذَا أَکَلْتَ فَکُلْ حَلَالًا وَ سَمِّ اللَّهَ وَ اذْکُرْ حَدِیثَ الرَّسُولِ ص مَا مَلَأَ آدَمِیٌّ وِعَاءً شَرّاً مِنْ بَطْنِهِ فَإِنْ کَانَ وَ لَا بُدَّ فَثُلُثٌ لِطَعَامِهِ وَ ثُلُثٌ لِشَرَابِهِ وَ ثُلُثٌ لِنَفَسِهِ وَ أَمَّا اللَّوَاتِی فِی الْحِلْمِ فَمَنْ قَالَ لَکَ إِنْ قُلْتَ وَاحِدَهً سَمِعْتَ عَشْراً فَقُلْ إِنْ قُلْتَ عَشْراً لَمْ تَسْمَعْ وَاحِدَهً وَ مَنْ شَتَمَکَ فَقُلْ لَهُ إِنْ کُنْتَ صَادِقاً فِیمَا تَقُولُ فَأَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ یَغْفِرَ لِی وَ إِنْ کُنْتَ کَاذِباً فِیمَا تَقُولُ فَاللَّهَ أَسْأَلُ أَنْ یَغْفِرَ لَکَ وَ مَنْ وَعَدَکَ بِالْخَنَا فَعِدْهُ بِالنَّصِیحَهِ وَ الرِّعَاءِ وَ أَمَّا اللَّوَاتِی فِی الْعِلْمِ فَاسْأَلِ الْعُلَمَاءَ مَا جَهِلْتَ وَ إِیَّاکَ أَنْ تَسْأَلَهُمْ تَعَنُّتاً وَ تَجْرِبَهً وَ إِیَّاکَ أَنْ تَعْمَلَ بِرَأْیِکَ شَیْئاً وَ خُذْ بِالِاحْتِیَاطِ فِی جَمِیعِ مَا تَجِدُ إِلَیْهِ سَبِیلًا وَ اهْرُبْ مِنَ الْفُتْیَا هَرَبَکَ مِنَ الْأَسَدِ وَ لَا تَجْعَلْ رَقَبَتَکَ لِلنَّاسِ جِسْراً قُمْ عَنِّی یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ فَقَدْ نَصَحْتُ لَکَ وَ لَا تُفْسِدْ عَلَیَّ وِرْدِی فَإِنِّی امْرُؤٌ ضَنِینٌ بِنَفْسِی وَ السَّلامُ عَلى‏ مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى‏)

[۳] سوره مبارکه یس، آیه ۹

[۴] دعای کمیل

[۵] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۹۰ ، صفحه ۲۹۶ (رُوِیَ عَنِ اَلْعَالِمِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: لِکُلِّ دَاءٍ دَوَاءٌ فَسُئِلَ عَنْ ذَلِکَ فَقَالَ لِکُلِّ دَاءٍ دُعَاءٌ فَإِذَا أُلْهِمَ اَلْمَرِیضُ اَلدُّعَاءَ فَقَدْ أَذِنَ اَللَّهُ فِی شِفَائِهِ وَ قَالَ أَفْضَلُ اَلدُّعَاءِ اَلصَّلاَهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ثُمَّ اَلدُّعَاءُ لِلْإِخْوَانِ ثُمَّ اَلدُّعَاءُ لِنَفْسِکَ فِیمَا أَحْبَبْتَ وَ أَقْرَبُ مَا یَکُونُ اَلْعَبْدُ مِنَ اَللَّهِ سُبْحَانَهُ إِذَا سَجَدَ وَ قَالَ اَلدُّعَاءُ أَفْضَلُ مِنْ قِرَاءَهِ اَلْقُرْآنِ لِأَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ: قُلْ مٰا یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لاٰ دُعٰاؤُکُمْ  فَإِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَیُؤَخِّرُ إِجَابَهَ اَلْمُؤْمِنِ شَوْقاً إِلَى دُعَائِهِ وَ یَقُولُ صَوْتاً أُحِبُّ أَنْ أَسْمَعَهُ وَ یُعَجِّلُ إِجَابَهَ اَلدُّعَاءِ لِلْمُنَافِقِ وَ یَقُولُ صَوْتاً أَکْرَهُ سَمَاعَهُ .)

[۶] سوره مبارکه فرقان، آیه ۷۷ (قُلْ مَا یَعْبَأُ بِکُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاؤُکُمْ ۖ فَقَدْ کَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ یَکُونُ لِزَامًا)

[۷] سوره مبارکه کهف، آیه ۱۱۰ (قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحَىٰ إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَٰهُکُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ فَمَنْ کَانَ یَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا یُشْرِکْ بِعِبَادَهِ رَبِّهِ أَحَدًا)

[۸] الکافی ، جلد ۲ ، صفحه ۷۱ (اِبْنُ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِیلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: وَجَدْنَا فِی کِتَابِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ وَ هُوَ عَلَى مِنْبَرِهِ وَ اَلَّذِی لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ مَا أُعْطِیَ مُؤْمِنٌ قَطُّ خَیْرَ اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَهِ إِلاَّ بِحُسْنِ ظَنِّهِ بِاللَّهِ وَ رَجَائِهِ لَهُ وَ حُسْنِ خُلُقِهِ وَ اَلْکَفِّ عَنِ اِغْتِیَابِ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ اَلَّذِی لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ لاَ یُعَذِّبُ اَللَّهُ مُؤْمِناً بَعْدَ اَلتَّوْبَهِ وَ اَلاِسْتِغْفَارِ إِلاَّ بِسُوءِ ظَنِّهِ بِاللَّهِ وَ تَقْصِیرِهِ مِنْ رَجَائِهِ وَ سُوءِ خُلُقِهِ وَ اِغْتِیَابِهِ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ اَلَّذِی لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ لاَ یَحْسُنُ ظَنُّ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ بِاللَّهِ إِلاَّ کَانَ اَللَّهُ عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِهِ اَلْمُؤْمِنِ لِأَنَّ اَللَّهَ کَرِیمٌ بِیَدِهِ اَلْخَیْرَاتُ یَسْتَحْیِی أَنْ یَکُونَ عَبْدُهُ اَلْمُؤْمِنُ قَدْ أَحْسَنَ بِهِ اَلظَّنَّ ثُمَّ یُخْلِفَ ظَنَّهُ وَ رَجَاءَهُ فَأَحْسِنُوا بِاللَّهِ اَلظَّنَّ وَ اِرْغَبُوا إِلَیْهِ .)

[۹] سوره مبارکه غافر، آیه ۶۰ (وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ)

[۱۰] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۱۵ (وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ ۚ فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِیمٌ)

[۱۱] سوره مبارکه واقعه، آیات ۶۳ و ۶۴

[۱۲] مشکاه الأنوار فی غرر الأخبار ، جلد ۱ ، صفحه ۳۲۳ (وَجَدْتُ بِخَطِّ أَمِینِ اَلدِّینِ رَحْمَهُ اَللَّهِ عَلَیْهِ عَنِ اَلصَّادِقِ قَالَ: قَالَ رَجُلٌ لِعَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ إِنَّ فُلاَناً یَنْسِبُکَ إِلَى أَنَّکَ ضَالٌّ مُبْتَدِعٌ فَقَالَ لَهُ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ مَا رَعَیْتَ حَقَّ مُجَالَسَهِ اَلرَّجُلِ حَیْثُ نَقَلْتَ إِلَیْنَا حَدِیثَهُ وَ لاَ أَدَّیْتَ حَقِّی حَیْثُ أَبْلَغْتَنِی عَنْ أَخِی مَا لَسْتُ أَعْلَمُهُ إِنَّ اَلْمَوْتَ یَعُمُّنَا وَ اَلْبَعْثَ مَحْشَرُنَا وَ اَلْقِیَامَهَ مَوْعِدُنَا وَ اَللَّهَ یَحْکُمُ بَیْنَنَا إِیَّاکَ وَ اَلْغِیبَهَ فَإِنَّهَا إِدَامُ کِلاَبِ أَهْلِ اَلنَّارِ وَ اِعْلَمْ أَنَّ مَنْ أَکْثَرَ مِنْ ذِکْرِ عُیُوبِ اَلنَّاسِ شَهِدَ عَلَیْهِ اَلْإِکْثَارُ أَنَّهُ إِنَّمَا یَطْلُبُهَا بِقَدْرِ مَا فِیهِ .)

[۱۳] سوره مبارکه واقعه، آیه ۷۹