«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مقدّمه
«یَوْمَ نَدْعُو کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ ۖ فَمَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَأُولَئِکَ یَقْرَءُونَ کِتَابَهُمْ وَلَا یُظْلَمُونَ فَتِیلًا».[۲]
خداوند علی حکیم همهی امکانات را برای تربیتِ ما فراهم فرموده است، هم پیامبران خود را با همهی عظمت و نورانیتی که داشتند به این عالَمِ آلوده و پست اعزام فرموده است تا ما را تحت تعلیمات و تربیتِ خودشان قرار بدهند، آدرسِ درست زندگی را در اختیار داشته باشیم و مقصد را گُم نکنیم.
خدای متعال در درونِ وجود خود ما چراغ عقل را روشن کرده است، فطرت را طوری آفریده است که گرایش به خیر دارد، خداجوست، عشق به پرستش دارد، در کنارِ اینها وجدانِ اخلاقی به ما داده است، ولی همهی اینها را زیرِ پرچمِ حجّتی بالغه قرار داده است که آن حجّتالله خارج از وجودِ ما نیست.
مقام و منزلتِ امام در شهادت بر اعمالِ ما
«امام» که قرآن کریم آن را آخرین منسبِ حضرت ابراهیم علیه السلام معرّفی میکند و امامت را شأنی مشرف به ملکوت معرّفی کرده است، امام جلوهی خداست، سایهی خداست، خلیفه الله است و شئونی دارد. یکی از شئونِ امامت «شهادت بر اعمالِ ما» است.
پروندههای آحاد ما هم همیشه زیر نظر حجّتِ خداست، هر موجودی در هر جای عالم و در هر شأنی از شئون باشد تحت نظر و اشرافِ امام است، همانگونه که وقتی از جناب عزرائیل پرسیدند که شما چگونه در یک لحظه میتوانید جان اشخاص را در شرق و غرب عالم بگیرید؟ این قبض روحی که بعهدهی حضرت عزرائیل و قشون ایشان است، انسانها در قارّههای مختلف و در شرایط مختلف، در هر روز این همه افراد میمیرند. از حضرت عزرائیل میپرسند که شما چگونه با همهی اینها ارتباط برقرار میکنید و قبض روح میفرمایید؟ میگوید همانگونه که اگر شما یک ریگی در دست خودتان بگذارید به همهی شئون آن ریگ در دست خودتان اشراف دارید، من نسبت به همهی عالم اینطور محیط هستم، اینطور نیست که حضرت عزرائیل به شرق و غرب و زمین و آسمان سفر کنند و موجودات ذی حیات را به عالم دیگر بدرقه کنند، بلکه همانگونه که جان ما نسبت به جسم ما این تسلط را دارد، هر فرمانی به هر یک از اعضای ما بدهد، آن فرمان اجراء میشود، چشم را باز میکند و میبندد، بلند میشود و مینشیند، دست بلند میکند و چیزی را برمیدارد، همهی اینها تحت سلطنتِ روح هستند و روح در تک تکِ سلولهای بدن و عروق و اعضا و رگ و پی ما اشراف دارد. حضرت عزرائیل و ملائکهی روزی و ملائکهی علم، اینها مانند روح نسبت به بدن هستند، در همه جای عالم امکان به اذن الهی حاضر هستند و وظیفهی خودشان را در هر نقطهای از عالم انجام میدهند.
وجود مقدّس و شریف ولی الله الأعظم امام زمان ارواحنا فداه قویتر و گستردهتر و شدیدتر از همهی ملائکه است، دلیل این امر هم سوره مبارکه قدر است که فرمود: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم * إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ * وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَهُ الْقَدْرِ * لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ * تَنَزَّلُ الْمَلائِکَهُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ * سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ»،[۳] در شب قدر تمامی ملائکه نازل میشوند، علاوه بر ملائکه «روح» که اعظم از ملائکه است هم نازل میشود. اینها بر قلب امام نازل میشوند، بر روح امام نازل میشوند، نه اینکه امام در جایی به آنها جا بدهد، وجود مقدّس امام بسیطتر و وسیعتر از همه ملائکه عالم است.
این آیه کریمه که هم بُعدِ کلامی دارد، بُعدِ فلسفی دارد، بُعدِ عرفانی دارد، بُعدِ اخلاقی دارد، خداوند عزیز تصریح فرمودهاند: «یَوْمَ نَدْعُو کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ». یک روزی که روز قیامت است هر گروهی از انسانها با امام خودشان فرا خوانده میشوند، تحت رأیت امامشان هستند، پروندهشان زیر نظر امامشان رسیدگی میشود.
آن چیزی که در زیارت جامعه کبیره میخوانیم که «إِیابُ الْخَلْقِ إِلَیْکُمْ، وَحِسابُهُمْ عَلَیْکُمْ»، حساب خلائق بعهدهی ماست، در روز قیامت پروندهی هر کسی را به امام او میدهند و او مسئول بررسی پروندهی امّتِ خودش هست، این «یَوْمَ نَدْعُو کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ» دلیل روشنی است که هر گروهی امام دارند، زمین و یا مردم هیچ وقت بدون امام نیستند، و روز قیامت هم آنها با امام خودشان شناخته میشوند، هر کسی باید به یک کسی مستند و مرتبط باشد که آن شخص شخصیتِ عالمگیری باشد و با او شناسایی بشود، لذا این آیه هم یکی از دلایل استمرار وجود امام در هر زمانی هست، و هم اینکه در ابتدا امام امامِ هر زمان و هر گروهی در قیامت در مسندِ محکمه استقرار پیدا میکند و گروهها به امام خودشان خوانده میشوند.
این نکته میرساند که کسی که در اینجا شاهد نباشد و اشراف نداشته باشد، در آنجا به او پروندهای داده نمیشود، اینجا حضور دارند، پروندهی اعمال ما را تحت نظر دارند و امضاء میکنند. علاوه بر اینکه شبهای قدر پروندهی آحاد مردم به محضر امام عصر عرضه میشود، حضرت نسبت به یک سال گذشته نمره میدهند و قبول میکنند و رد میکنند و بر اساسِ عملکردِ یک ساله برنامه برای یک سال آینده بررسی میشود. همانگونه که خزانه را بررسی میکنند و بودجه را به مقدار دارایی برای آینده بررسی میکنند، هر کسی هم از نظر معنوی و هم از نظر ظاهری ذخائری دارد، یا خزانهی او خالی است، امام زمان ارواحنا فداه پروندهی هر کسی را متناسب با وضع خودش به ملائکهی او عرضه میکنند.
به دنبال اینکه خداوند متعال وجود امام را در هر زمان متذکّر میشوند، بعد میفرمایند: کسی که نامهی عمل او به دست راست او داده شود، آنها نامهی عمل خودشان را خودشان قرائت میکنند.
نامه عمل در قیامت
این مسئلهی «نامه عمل» در داستانهای مختلف قرآن کریم آمده است. حال این نامه عمل چیست؟ امور مختلفی در مراتب مختلف بعنوان نامه عمل است، اما آن کسی که خودش نامهی عمل خودش را میخواند، وجودِ خودِ اوست، انسان هر عملی که میکند، این عمل ملکوتی دارد، باطنی دارد، حقیقتی دارد، وراء این ظاهری است که ما میبینیم، این در وجود خود انسان به ودیعت گذاشته میشود، هیچ عملی نیست که بتواند از وجود ما خارج شود، عمل انسان اثرِ انسان است، هر حرفی که میزنیم، اگر حرف واجب زدیم که باطن نورانی دارد و خدای متعال آن را در وجود ما، در قلب ما، در مخزن خاصّی از وجود ما میسپارد و تمامیِ اعمال ما، عین عمل در وجود ما ثابت است، کتابت کتابتِ قلمی نیست، آن کتاب ورق ندارد، عمر ما مانند طوماری میماند که این طومار روز قیامت باز میشود و تمام گفتههای ما در رفتار ما و صفات ما و اعتقادات ما، در درون خودِ ما وجود دارد، همهی اینها در درون خود ما بصورتِ مخزنی جمع هستند و خداوند متعال بنا دارد هر کسی خودش تمام زندگی خودش را ببیند، قبل از آنکه امام به او نمره بدهد و پیغمبر در مورد او قضاوت کند و ملائکه مسیر او را تعیین کنند، به او میگویند خودت کتاب خودت را بخوان.
کسی که اصحاب یمین باشد و راه او راه یُمن و مبارک و درست باشد، اینها در آنجا کتاب و پرونده و عمل خودشان را میبینند و قرائت میکنند، بدون لکنت و بلکه با مباهات این کار را میکنند، در آیه دیگری دارد که «فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَیَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَءُوا کِتَابِیَهْ»،[۴] نه تنها خودش میخواند، بلکه همهی خلائق را دعوت میکند که بیایید و پروندهی من را ببینید، عمر من را ببینید، نمازهای من را ببینید، خدمتهای من را ببینید، علم من را ببینید، تقوای خلوتی من را ببینید، اشکهای سحر من را ببینید، توسّلاتِ من را ببینید، اینقدر دلانگیز است که هم خود انسان لذّت میبرد… مانند نقّاشی که نقّاشیهای دلانگیز هنرنمایی کرده است و تابلوهایی را به بهترین وجه ترسیم کرده است، هر وقت خودش میبیند سیر نمیشود و برمیگردد و یک نگاهی میکند و برجستگیهای خودش را به هنرمندان دیگر ارائه میکند، سربلند هم هست، هم خودش میداند، به این کارهای خوبی که کرده است، خدای متعال کار خوب کسی را ضایع نمیکند، این قرائت میکند، یعنی خودِ عمل او خوانا و گویا است. نماز خوبی که انسان خوانده است لازم نیست به کسی بگوید، در درون خودش یک نوری ایجاد شده است، یک ملکی متصوّر یا محقق شده است، که وقتی روز قیامت باطن ظاهر میشود، این شعلههای عشقی که در نماز شعلهور شده است و وجود انسان را گرم کرده است و راه انسان را روشن کرده است، انسان در آنجا بخوبی تماشا میکند و این را نشان میدهد، نمود دارد و خود عمل حرف میزند، وجود آدمی حرف میزند نه زبان آدمی، وجود من کارهای من را در روز قیامت میخواند و به آن مباهات میکند، و آن روز روزی است که خدای متعال برای هیچ کسی هیچ چیزی کم نمیگذارد، «وَلَا یُظْلَمُونَ فَتِیلًا»،[۵] معانی مختلفی برای «فتیل» گفتهاند، یکی از معانی این کلمه این است که پردهای که هسته خرما دارد «فتیل» نام دارد، خدای متعال اعمال بندهاش را آنقدر دقیق در آن مخزن وجودش آماده کرده است، قابل این نیست که به او ظلمی شود، چون پاداش او خودِ آن است، پاداش او عمل اوست، بهشت باطنِ من است، قصرهای بهشتی عملِ خودِ من است، حوریهای بهشتی عملِ انسانهای عفیف است، نهرهای بهشتی خدماتِ ما در این عالم است، لذا عملِ ما عینیّتِ بهشت است، تحققِ بهشت است با اضافاتی که خدای متعال این عمل را از دهبرابر تا بینهایت بزرگ کرده است، ولی گوهرِ بهشت، حقیقتِ بهشت، رویشِ وجودی من است، بهشت را خودم میسازم، بهشتِ حقیقی آن بهشتی است که خدای متعال از بستر وجود من جاری کرده است و به صورتهای زیبایی محیا کرده است، ولی کَرَمِ خدای متعال در آنجا اقتضاء میکند که آن را بزرگ کند، لذا فرمود: «وَأَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى * وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَى»،[۶] چون آنجا حقیقت عمل خودش را نشان میدهد، امکانِ ظلم در آن عالم وجود ندارد، حتّی به اندازهی فَتیلی امکان ندارد از حقیقت و جلال و کرامتهای انسان کم بشود، آنجا محیط محیطِ تجلّیِ باطن است، ظهورِ حقیقت است، عالم عالمِ حق است، لذا هیچ نوع اجحافی به احدی روا نمیشود.
خداوند متعال به حق اولیاء و انبیاء علیهم السلام به ما توفیق بدهد که خودمان را… «یَوْمَ نَدْعُو کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ» بدانیم وقتی نماز میخوانیم امام زمان ارواحنا فداه جلودار ما هستند، جذبهی امام زمان ارواحنا فداه ما را به نماز میکشد، وقتی به کسی احسان میکنیم، خدای متعال این شوق احسان را به برکت امام زمان ارواحنا فداه در دل ما قرار میدهد. اعمالِ ما منهای وجود امام زمان ارواحنا فداه حیات ندارد، نماز کسی که امامت را قبول ندارد مُرده است و درخت بهشتی و نهر جاری بهشتی نمیشود.
حقیقتِ اعمال در روز قیامت
لذا در ذیل این آیه کریمه از وجود مبارک امام جعفر صادق علیه السلام روایت شده است که انسان مؤمن را در آن فضای قیامت از بالا ندا میکنند، نماز او را صدا میزند، روزه او را صدا میزند، نه اینکه «إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ»،[۷] نماز آدم بالا میرود، روزهی انسان بالا میرود، دل کسی را شاد کردید، یک نوری از شما اوج گرفته است و در اعلی علییّن منتظر شماست، تمام اعمال خیر ما در آنجا حیات دارند و منتظر ما هستند، «وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا»[۸] که در سوره مبارکه یس آمده است، ما نماز خودمان را پیش میفرستیم، روزهی خودمان را جلو جلو فرستادهایم، کارهای خیرمان، تواضع ما، عفو ما، گذشت ما، احترام به بزرگترها، احترام به مقدّسات، تلاوت قرآن، هر کار خیری که میکنیم برای خودمان است، برای خود خودمان است، ملائکه به آنجا میبرند و برای ما آماده میکنند، وقتی به آنجا رفتیم، تحت اشراف امامی که همهی اعمال ما تحت اشراف اوست قرار گرفتیم، گویا خودِ این اعمال جلو افتادهاند و ما را به سوی بهشت میکشند، نماز صدا میزند، روزه صدا میزند، حج صدا میزند، یک جایی عصبانی شدی ولی گناه نکردی و خودت را نگه داشتی و بد نگفتی و نیش زبان نزدی و ستّارالعیوب بودی و عیبها را پوشاندهای، آنجا اینها حیات دارند و به صورت یک ملک و موجود زیبایی صدا درمیآورند و ما را با آوای خوشی به سوی خودشان دعوت میکنند.
از وجود نازنین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم که وقتی فرمودند «نماز از یک دری و روزه از یک در دیگری و حج از در دیگری…»… عرضه داشت: آیا همهی اعمال ما یکجا همخوانی دارند و ما نوا و سرود همه را میشنویم؟ حضرت فرمودند: سعی کنید که همهی کارهای شما خوب باشد، کارهای شما در آنجا شما را جمعی فرا میخوانند.
گویا امام زمان ارواحنا فداه اینها را به استقبال ما میفرستند و ما در آغوش اینها با جلال میرویم و در جایگاه خودمان مستقر میشویم.
روضه و توسّل به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
ما این ایام را متعلق به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها میدانیم، این ایام یعنی بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مبتلا شدند، اسیرِ بستر شدند، تا مدّتی برای دفاع از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه، آنچه از ایشان ساخته بود را انجام دادند، از امام خود دفاع کردند، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را کمک کردند، خودِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به خانه مهاجرین و انصار میرفتند، گاهی حسنین علیهما السلام را با خود بهمراه میبردند، استنصار میکردند و میفرمودند بیایید و کمک کنید و حق امامتان را بگیرید… نامردها وعده میدادند ولی فردا کسی حاضر نمیشد، دیگر خبری از این مردم نشد و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها با گریه کمک میکردند…
فضّه میگوید: همهی ما گریه میکردیم اما گریه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها طوری بود که همسایهها بیرون میآمدند… حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها شیون و ناله میکردند…
آمدند و به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه شکایت کردند و گفتند: به زهرای اطهر [صلوات الله علیه] بگویید که یا شب گریه کنند و یا روز گریه کنند.
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه مظلومانه این موضوع را به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها منتقل کردند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند: علی جان! به اینها بگو آفتاب عمر فاطمه بر لب بام است… روزهای آخر عمر من است… اگر نمیتوانند ببینند که من در خانه خودم گریه میکنم، دیگر در خانه نمیمانم… دیگر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به قبرستان بقیع میرفتند و مینشستند… درختی بود که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها زیر سایه این درخت مینشستند، دل زنان مدینه میسوخت و میآمدند و دور حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها حلقه میزدند و همناله میشدند…
نامردها رحم نداشتند و آمدند و این درخت را قطع کردند که سایهای نباشد و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها زیر آفتاب بمانند…
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه آمدند و یک سایهبانی درست کردند و نام آن را «بیت الأحزان» گذاشتند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به بیت الأحزان میآمدند و گریه میکردند…
لا یوم کیومک یا اباعبدالله…
امام زین العابدین سلام الله علیه هم مانند مادرشان بودند، گریه امان نمیداد، حضرت به هر بهانهای ناله و شیون میکردند، به امام سجّاد علیه السلام عرض کردند: آقا! شما پناه بنی هاشم هستید، لطفا با خودتان مدارا کنید، چرا اینقدر گریه میکنید؟ حضرت فرمودند: وای بر شما! از یعقوب یک یوسف گرفته بودند، او هم با علم نبوّت اطّلاع داشت که یوسف او روزی برمیگردد، اما آنقدر از فراق یوسف گریه کرد که چشمهای او نابینا شد… من در یک روز هجده یوسف را دیدم که سر بریدند…
لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم
الا لعنت الله علی القوم الظّالمین
دعا
أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِی لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ذُوالْجَلاَلِ وَ الْإِکْرَامِ وَ أتُوبُ إلَیه، نَسئَلُک و نَدعُوک بِاسمِکَ الأعظم الأعز الأجل الأکرم اِلَهَنا بِفاطِمَه وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها صَلِّ عَلی فاطِمَه وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ.
خدایا! امام زمان ارواحنا فداه را برسان.
خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم میدهیم بلاها، آفتها، خطرها، فتنهها، بیماریها را از این کشور دور بفرما.
خدایا! تو را به حق حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها قسم میدهیم نگرانیها را برطرف بفرما.
خدایا! نسل جوان ما را در کشتی نجات اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین به ساحل سعادت و نجات برسان.
خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام و گریههای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها قسم میدهیم عموم مریضها، خصوصاً بیمار مورد نظر را شفاء عنایت بفرما.
خدایا! این نظام را، این رهبر بزرگوار را، این مردم شهیدپرور و ولایتمدار را دشمنشاد مگردان.
خدایا! دشمنان اسلام، دشمنان نظام، دشمنان رهبری را ذلیل و خار بگردان.
خدایا! وضعیت عراق را به نفع مؤمنینِ انقلابی، از این فتنه و آتش نجات عنایت بفرما.
خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم میدهیم جبهه مقاومت را به پیروزی قطعی برسان.
خدایا! حوائج این جمع و همه مسلتمسین، عزیزانی که با ما عهد دعا دارند را برآورده بفرما.
خدایا! امام راحل، شهدای ما، گذشتگان و ذوی الحقوق ما را بر سر سفره اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین متنعم و ارواحشان را از ما راضی و خشنود بگردان.
غفرالله لنا و لکم
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه اسراء، آیه ۷۱
[۳] سوره مبارکه قدر
[۴] سوره مباکه حاقه، آیه ۱۹
[۵] سوره مبارکه نساء، آیه ۴۹ (أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یُزَکُّونَ أَنْفُسَهُمْ ۚ بَلِ اللَّهُ یُزَکِّی مَنْ یَشَاءُ وَلَا یُظْلَمُونَ فَتِیلًا)
[۶] سوره مبارکه نجم، آیات ۳۹ و ۴۰
[۷] سوره مبارکه فاطر، آیه ۱۰ (مَنْ کَانَ یُرِیدُ الْعِزَّهَ فَلِلَّهِ الْعِزَّهُ جَمِیعًا ۚ إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ ۚ وَالَّذِینَ یَمْکُرُونَ السَّیِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ ۖ وَمَکْرُ أُولَٰئِکَ هُوَ یَبُورُ)
[۸] سوره مبارکه یس، آیه ۱۲ (إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَىٰ وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ ۚ وَکُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ)