«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مقدّمه
«بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ».[۲]
وجود مبارک قطب عالم، قلب دایره امکان امام زمان ارواحنا فداه از ضروریات وجودِ موجوداتِ امکانی است، هم از نظر عقلی و هم از نظر نقلی.
نقطهی مرکزی همهی موجودات
همینطور که میبینید سنّت الهی، ارادهی قاهرِ پروردگار متعال در موجودات عالم این است که همهی موجودات نقطهی مرکزی دارند، از این اتمی که به چشم دیده نمیشود، این یک منظومه است، من نمیدانم حال سعدی چطور این شعر را گفته است، آیا حدیثی دیده است یا خدای متعال بر زبان او جاری کرده است:
دل هر ذره را که بشکافی آفتابیش در میان بینی
اینکه هر ذرّهای یک منظومه است، الکترون مانند سیّارات به دور هستهی مرکزی میچرخد، و اگر این هسته مرکزی را از این منظومه کوچک بگیرید به قدرت تخریبی تبدیل میشود که امریکای خبیث در هیروشیمای ژاپن و بعضی جاها این کار را کرد، وقتی موجود قطب و محور و هسته مرکزی ندارد این انفجار حاصل میشود و سببِ نابودی موجودات دیگر میشود. از آن هسته گرفته تا منظومهی خورشید…
شما میبینید که این آفتاب قطب سیاراتی است که یکی از آنها هم زمین است، همهی اینها به دور خورشید میچرخند و اگر از مدارشان خارج بشوند و خورشید این محوریت را از دست بدهد عالم بهم میخورد، خودِ منظومهی ما هم نسبت به ستاره وگا همان حالتی را دارد که زمینِ ما نسبت ما به خورشید دارد.
خدای متعال فرموده است: «وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّهِ اللَّهِ تَبْدِیلًا»[۳] خدای متعال در سنّت و قوانین نظام آفرینش تبدیل ندارد، از این جهت خدای متعال در روی زمین «خلیفه» قرار داد، «إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً»،[۴] هم تکویناً موجوداتی که خدای متعال را عبادت میکنند و از روی اراده پرستش خدای متعال را به گردن میگیرند، اینها خدای متعال را در نظام عبادت کنند، گسستی در میان عبادتکنندهها نباشد، یک رشتهای… همانگونه که جاذبهی نقطهی مرکزی سیارات را در مدار خودشان میگرداند، در میان آحاد بشر هم خدای متعال اراده کرد که یک نقطهی مرکزی باشد که پرچم هدایت و جاذبهی ایجاد حرکت و تنظیم مدار را بعهدهی آن خلیفه قرار داده است.
خدای متعال «خلیفه» را صفت مطرح کرد
لذا وقتی خدای متعال فرمود «إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً»، بعنوان صفت مطرح کرد نه بعنوانِ فعل، خدای متعال میتوانست بفرماید «سیجعل فی الارض خلیفه»، یا خلیفه قرار بدهد و بفرماید «جعله فی الارض خلیفه»، ولی خدای متعال هم با کلمهی «إنَّ»، بعد این «إنَّ» را به ذاتِ خودش متکلّمِ وحده اضافه کرد، منِ خدا مسلّماً اینکاره هستم، این صفتِ من است، نمیشود خدا خدا باشد ولی «جاعل الخلیفه فی الأرض» نباشد.
قبولِ ولایت، رفاقت با همهی موجودات است
این نکته نشان میدهد که وجود خلیفه خدا بر روی زمین جزوِ ارادههای لایتغیّر پروردگار عالم است و برای تطبقِ نظام تشریع با نظام تکوین، خدای متعال بشر را با موجودات دیگر هماهنگ کرد، نمیشود بر خلافِ موجِ همهی کائنات حرکت کرد، انسان در این صورت نابود میشود و دست و پای انسان در این امواج خروشان حرکت عالم شکسته میشود.
لذا قبولِ ولایت، رفاقت با همهی موجودات است، تضادّ با ولایت، مقابلهی با همهی موجودات است، قانونِ خدا هم تخلّفبردار نیست، همانگونه که «لَا الشَّمْسُ یَنْبَغِی لَهَا أَنْ تُدْرِکَ الْقَمَرَ»،[۵] نظام کیهانی یک نظامِ عددی است، و ذرّهای در حدّ یک میلیمتر هم تخلّف از مدار و مسیر و نظام، نه اینکه فقط خودشان را نابود کند، بلکه جهان کیهانی را بهم میریزد.
لذا در مسئلهی ولایتمداری، ما سرافراز هستیم که با مجموعهی موجوداتِ عالم آفرینش همراه هستیم، «إِنْ کُلُّ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِلَّا آتِی الرَّحْمَنِ عَبْدًا»،[۶] «وَإِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَٰکِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ».[۷]
این نکتهی اول که ذرات زمین و آسمان و اجرام باعظمت عالم آفرینش در عالم کیهان، همهی اینها در چارچوبِ قانونِ قراردادیِ خدای متعال در عالم تکوین تسلیمِ خدای متعال شدند و همه دورِ قطبِ خودشان حرکت میکنند.
خدای متعال بشر را مکلّف کرد، هم موجودات انسی، هم موجودات جنّی، و هم همهی ملائکه، که کسی بجز خدای متعال عدد آنها را نمیداند، اینها امامت را بپذیرند و زندگیشان بر اساس ارادهی امام تنظیم بشود.
رابطهی شب قدر و امام معصوم
فلسفهی شب قدر و اینکه امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند: با مخالفین ما به سوره قبر احتجاج کنید، از اینها بپرسید شما که امامت را قبول ندارید، اینکه خدای متعال فرمود: «تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ»،[۸] این «تَنَزَّلُ» یعنی مستمراً، شب قدر در عالم باقی است و نزول همهی ملائکه در شب قدر… این هم جزو واقعیاتی است که خالق عالم به ما خبر داده است، فرمود: این «تَنَزَّلُ المَلَائِکَه»، این ملائکهای که عددشان قابل محاسبه نیست، وقتی نازل میشوند فرودگاهشان کجاست؟ بر چه کسی نازل میشوند؟
ما که امامت را قبول داریم، میگوییم «وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها»،[۹]«اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاهٍ»،[۱۰] آن نورِ آسمان و زمین که نور الهی است، او نور امامت است، نور ولایت است، و امروز وجود مبارک دوازدهمین اختر آسمان امامت، وجود نازنین حضرت حجه بن الحسن المهدی عجّل الله تعالی فرجه الشّریف روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه، ان شاء الله خدای متعال سایهی حضرت را بر سرِ ما مستدام بدارد و ان شاء الله چشم ما را به جمال حضرت روشن کند، ایشان فرودگاه ملائکه هستند، ایشان پایگاهِ صدورِ ارادهی پروردگار متعال هستند، و واسطهی فیض بین خدا و همهی مخلوقات است و قطب عالم بندگانی است که خدای متعال را با اراده بندگی میکنند.
وقتی که موجوداتِ عبادتکننده دو قسم شدند
وقتی خدای متعال خلافت را اعلان فرمود و وصف خودش را به جهانیان اعلام کرد که «إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً»، خدای متعال این اراده و خبر را عملی ساخت، موجودات عبادت کنندهی خدا از اینجا با اراده به دو قسم تقسیم شدند، عدّهای متمرّد شدند و از قانون خلقت سر باز زدند و بر خلاف مسیر حرکت همهی موجودات ماورایی و مُلکی و ملکوتی حرکت کردند و راه شقاوت ابدی را در پیش گرفتند و خدای متعال به اینها عنوانِ «شیطنت» را داد، این نام ابلیس که شیطان نیست، اما از وقتی که امامتِ سکولارها را بعهده گرفت، که وجود نازنین امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه در خطبه قاصعه فرمودند: «عَدُوُّ اللّهِ إِمَامُ الْمُتَعَصِّبِینَ»، این ابلیس که دشمن خدای متعال است امامِ متعصبین است، این گروههایی که تشکّلِ غیرالهی دارند، چه حزبها، چه جریانات، محورِ اینها خلیفهی خدا نیست، اینها حکومتِ خدا را قبول ندارند، میگویند خدا آفریده است و موجوداتی که اختیار دارند دیگر باید سرخود باشند و هر کسی را که دوست دارند انتخاب کنند و هر کسی را که نخواستند انتخاب نکنند، و اینها دین را رابطهی شخصی بین خود و خدا میدانند، دین را برای ادارهی جامعه لازم نمیدانند، نه، انکار میکنند، میگویند اصلاً دین برای ادارهی جامعه نیست، دین رابطهی فردی بین هر کسی و خدای متعال است.
شیطان تا رابطهی فردی بین خود و خدا را داشت هیچ حرفی نداشت، شش هزار سال عبادت کرده است، که وجود مبارک امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند: «فَاعْتَبِرُوا بِمَا کَانَ مِنْ فِعْلِ اللّهِ بِإبْلِیسَ إِذْ أَحْبَطَ عَمَلَهُ الطَّوِیلَ، وَجَهْدَهُ الْجَهِیدَ، وَ کَانَ قَدْ عَبَدَاللّهَ سِتَّهَ آلاَفِ سَنَه، لایدْرَی أَمِنْ سِنِی الدُّنْیا أَمْ مِنْ سِنِی الْاخِرَهِ»،[۱۱] معلوم نیست که این شش هزار سال از سالهای دنیاست یا سالهای آخرت که انسان نمیتواند سر در بیاورد.
این شیطان با این همه سوابق، فقط عبادت فردی داشت، وقتی خدای متعال برای جامعه توحیدی نظام تعریف فرمود و پرچمدار مشخص کرد، این حاضر نشد زیر پرچم رهبر این جامعه موحدین برود و گفت: من برتر هستم.
از اینجا گروهی ملک شدند، «لَا یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَیَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ»،[۱۲] خدای متعال بندگی اینها را امضاء کرد و فرمود اینها «عبادِ مُکرَم» هستند، اینها مورد احترام هستند، اینها ارزشی هستند، زیرا در برابر خلیفه الله سجده کردند، انقیاد نشان دادند، همه ساله هم میآیند و برنامهیشان را از خلیفه خدا میگیرند، قطب عالم امامت آنها را هم بعهده گرفته است و همهی ملائکه را رهبری میکند، برنامهی سالانه به آنها میدهد، و اما شیاطین در برابرِ امامت تسلیم نمیشوند، اینها عبادت و دین را فردی میدانند، نظامی برای بندگی در جامعه تعریف نکردهاند و قبول هم نمیکنند.
سه عذابِ خدای متعال برای شیطان
وقتی شیطان از قبولیِ رهبریِ آسمانی تمرّد کرد و از ولایت معصوم سر باز زد، خدای متعال سه عذاب برای او معرّفی کرد، یکی اینکه آدمِ بیولایت، آدمی که امامت را قبول ندارد، جای این شخص بهشت نیست و باید او را از بهشت بیرون کرد، خدای متعال شیطان را از بهشتی که در آن بهشت راه پیدا کرده بود اخراج کرد.
دومین عذابی که خدای متعال برای شیطان مقرر فرمود «رَجیم» بودنِ شیطان است، ما در استعاذهی خودمان میگوییم «أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ». یک زمانی به یک کسی میگویند «برو بیرون»، یک زمانی مأمورین او را میگیرند و به او رحم نمیکنند، وقتی مأمورین انتظامی و امنیتی یک تروریست خطرناک را تعقیب میکنند و میبینند او به هر کجا که برود خطر ایجاد میکند، به این شخص نمیگوید «برو داخل»، بلکه دست او را میبندند و وقتی هم تمرّد میکند او را با توسّل به زور به داخل ماشین میاندازند و میبرند.
خدای متعال شیطان را خار کرد، نه اینکه گفته باشد خودت بیرون برو، «إِنَّکَ رَجِیمٌ».[۱۳]
کسی که معاذالله زناء محسنه میکند باید رجم کرد، یعنی باید او را سنگسار کرد، این سنگ را به طرف او پرت میکنند. وقتی «رمی جمرات» میکنند، آنجا ما شیطان را رجم میکنیم، این سنگها را به طرف شیطان پرت میکنیم، این پرتاب کردنِ سنگِ بیارزش «رجمِ سنگ» است.
این شیطان رجیم است، رجم شده است، شیطان پرتاب شده است، مورد اهانت خدا و ملائکه است.
سومین مسئله که بسیار خطرناک است و عبرت است و این سکولارها و بیولایتها و ضدّنظامِ رهبری و ولایت، باید بدانند که امامشان شیطان است و به سرنوشت شیطان مبتلا میشوند، آن هم این است که «وَإِنَّ عَلَیْکَ لَعْنَتِی إِلَى یَوْمِ الدِّینِ»،[۱۴] این اخراجِ تو، یا رجمِ تو مقطعی نیست، درِ بهشت را برای همیشه به روی تو بستیم و تو برای همیشه مسیرِ جهنّم را طی میکنی و تا ابد ملعون هستی، آن هم لعنتِ خدا! تا ابد مشمول لعنت خدای متعال هستی.
تمام کسانی که از اول خلقت بر خلاف رهبری خلیفه الهی حرکت کردهاند، اینها به شیطان اقتدا کردهاند، و آنچه بر سرِ شیطان میآید قطعاً بر سرِ اینها هم خواهد آمد.
از جریان سقیفه به این طرف، این مسئله همچنان ادامه دارد، شیطان مانند این ویروس کرونا جَوَلان کرده است، بشر را به مسلکِ سکولاری و لیبرالی و اومانیستی وادار کرده است، هر فرد را به جای خدای متعال گذاشته است، آن فیلسوف آلمانی میگوید تا زمانی که خدا هست بشر نمیتواند روی آزادی را ببیند، باید این خدا را از بین برد تا بشر به آن آزادی مطلوب خودش دست پیدا کند!!!
خودِ او به جهنّم واصل شد، خدای متعال خدایی خودش را انجام میدهد.
اینکه بشر به جای خدای متعال نشسته است و میگوید هر کاری که دوست داشته باشم انجام میدهم، این مقابلهی با مسیرِ ولایت و حاکمیتِ خدای متعال بر روی زمین است.
امام خمینی رضوان الله تعالی علیه خارق العاده بودند
این همچنان جولان داده است و اجازهی حکومتِ دین را در زمان ائمه اطهار علیهم السلام و در قرونِ دوران غیبت حضرت حجّت ارواحنا فداه هیچ وقت توفیق حاصل نشد این پرچمی که خدای متعال به آدم داد، و همه زیر این پرچم آمدند و تسلیم شدند، و پرچمی را که خدای متعال این پرچم را نشانهی قبولِ توحیدِ خدا و تمرّدِ از این پرچم را تبعیّتِ از شیطان معرّفی کرده است، این همچنان باقی بود.
تا اینکه امام راحل آمد و آن پرچم آدم را، آن خلافت اولیه را، «إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً»، و این پرچمی که در غدیر، همان پرچمِ خلافت بود، ملائکه و غیرِملائکه، هر کسی که خدا را قبول دارد باید زیر پرچم ولایت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه باشد.
لذا آمدند و با امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بیعت کردند، ولی نفاق بود، بیعت را شکستند و باز هم امامتِ شیطان را بر امامتِ رحمان و بر حکومتِ رحمان ترجیح دادند، همچنان ما تحت سلطهی سلاطین جور، شرابخوارها، بیبند و بارها و مملکتفروشها زندگی میکردیم.
امام خمینی رضوان الله تعالی علیه پدیدهی فوق العاده است، خارق عادت است، امام خمینی رضوان الله تعالی علیه حتّی با بعضی از انبیاء علیهم السلام هم قابل مقایسه نیست.
ما در مقامِ این نیستیم که بگوییم از نظر گوهر و ذات، آیا امام در حدّ انبیاء هست یا نه، ولی از نظرِ آثار میگوییم، اثری که امام در حاکمیتِ دین، در ایجادِ موج برای تفکّرِ جدیدِ دینی، که بشر به دین نیاز دارد و دین تنها برنامهای است که بشر را در دنیا و آخرت بشر به سعادت میرساند.
امام خمینی رضوان الله تعالی علیه این پرچم را بلند کرد، عدّهای سکولار بودند ولی از امام خمینی رضوان الله تعالی علیه حساب میبردند، مسئولیت هم قبول کردند، یکی از اینها که یک مقام مهم قضائی هم از امام خمینی رضوان الله تعالی علیه داشت گفته بود: ما همان زمان هم ولایت فقیه را قبول نداشتیم ولی فضا نبود که آنجا اعلام کنیم!
اینها نفاق را که پذیرشِ حکومتِ خدا، حاکمیتِ یک کارشناسِ زندگی که از جانب خدای متعال برای هدایت و الگو بودن و پیاده کردنِ قوانین خدا مجاز است، یک انسانِ فرهیختهی وارستهی پاکیزهی دورهدیدهی مجرّب را قبول کنند.
وقتی این ولایت فقیه را نفی کردیم چه معنی دارد؟ معنی آن این است که هر کسی با هر عقیده و هر سلیقهای بتواند رأی جمع کند، این شخص میتواند بر بشر حکومت کند، حال میخواهد رضاخان باشد، شرابخوار باشد، مملکتفروش باشد، وابستهی به امریکا باشد، هیچ مشکلی ندارد، مشکل اینجاست که اگر یک فقیهی که حلالخور و پاکیزه و اهل سحر و اهل اشک و اهل سخن و اهل فهم است و بشر را میشناسد و زمان را میشناسد و دشمن را میشناسد و حتّی به اندازهی سرِ یک سوزن استفادهای از قدرت ندارد، قبولِ حاکمیتِ این شخص برای آنها سخت میشود.
مسئلهی امامت
این آیه کریمه که «وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَهٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِینَ»،[۱۵] روایت میگوید که «إِنَّهَا لَکَبِیرَهٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِینَ» مسئلهی امام است، وگرنه نماز خواندن که… سنّیهایی که بعضی از آنها وهابی و تکفیری هستند، دیدهاید که چطور برای نماز میدوند، سخت نیست، بلکه برای نماز خواندن حساس هم هستند، چه چیزی برای آنها سخت است؟ قبول کردنِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه برایشان سخت است، قبول کردنِ امام زمان ارواحنا فداه برایشان سخت است، قبول کردنِ حکومتِ نایب امام زمان ارواحنا فداه برایشان سخت است، «إِنَّهَا لَکَبِیرَهٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِینَ».
دعای غریق
امیدوار هستم که ان شاء الله خدای متعال ما را با معرفت و محبّتی که داده است… بهترین دعایی که مرحوم آیت الله بهجت اعلی الله مقامه الشّریف در مورد ارادتمندانشان میکردند و مکرر برای خود ما هم این دعا را کردهاند، «ثَبَّتَکَ اللَّهُ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَفِی الْآخِرَهِ»، آقای بهجت اعلی الله مقامه الشّریف این دعای غریق را سفارش میکردند، ما جمعی از دانشجویان را به خدمت ایشان بردیم، ایشان یک نگاهی به این چهرهی جوانها کردند و فرمودند: گرگ زیاد شده است…
امام صادق علیه السلام برای حفظِ دین نسخهای از آن زمان پیچیدهاند و بعضیها هم باید خصوصی معالجه بشوند، آن نسخهی عمومی برای حفظِ دین این دعاست، دعای غریق است، نام دعا هم نشان میدهد که انسان بدونِ تمسّکِ به ولایت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و ائمه اطهار علیهم السلام… نه ولایتِ تئوری و ذهنی، ولایتِ عینی و خارجی، که ما تابع و مطیع و زیر پرچم باشیم و در نظام زندگی کنیم، این «یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِک».
چون روز جمعه بود، ما هم خواستیم که در ارتباط با امام زمان ارواحنا فداه سخن بگوییم.
روضه و توسّل به امام حسن مجتبی صلوات الله علیه
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین
شاید سی سال قبل ما یک دهه در مسجد امام حسن مجتبی صلوات الله علیه در خیابان آزادی منبر رفتیم، یکی از رزمندگانی که جانباز هم بود آمد و به من گفت: فلانی! امام حسن مجتبی صلوات الله علیه از شما گله میکردند، خیلی بهم ریختم، فکر میکردم که ما چه جسارتی کردهایم که کریم اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین و سبط اکبر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و کسی که مشمول آیه تطهیر و مباهله و مودّت و سوره انسان است و این همه فضائل عرشی دارد که فوق عقول ماست، ما چه غلطی کردهایم که آن بزرگوار از ما گلهمند شدهاند؟
پرسیدم چرا گلهمند بودند؟ گفت: حضرت فرمودند فلانی! یک دهه در مسجدی به نام منبر رفتند و حتّی یک مرتبه هم روضهی ما را نخواندند…
مسلّماً امام حسن مجتبی صلوات الله علیه احتیاجی به روضهی ما ندارند، ولی کسی که سفره پهن کرده است و سرمایه آماده کرده است که فقیر بیاید و به او بدهد، فقیر بیاعتناء باشد و حاضر نباشد از این طبیب نسخه بگیرد و مرضِ او ادامه پیدا کند، امام حسن مجتبی صلوات الله علیه دوست دارند ما درِ خانهی ایشان را بزنیم، امام حسن مجتبی صلوات الله علیه کریمِ اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین هستند، سجیّهی امام حسن مجتبی صلوات الله علیه کَرَم است، باید دامانِ ایشان را رها نکنیم…
ان شاء الله خدای متعال شیخ أمری را رحمت کند که عالم برجستهای در مدینه منوّره بود و شمع محفل شیعیان مدینه بود، ایشان دو یا سه سال قبل وفات کردند، علمای خراسان بنده را به منزل ایشان دعوت کرده بودند، آنجا منبری رفتم و روضهی امام حسن مجتبی صلوات الله علیه خواندم، یک سیّد بزرگوار معممی به نام آقای «نقیبی» بودند که بعد از روضهی من آرام نمیگرفتند، همه ساکت شده بودند ولی او مدام گریه میکرد و اشک به او مجال نمیداد. گفت: من دیشب در عالم رؤیا دیدم که در حال وارد شدن به قبرستان بقیع بودم، دو سه خانم در کنار دیوار بقیع ایستاده بودند، یک نفر جلو آمد و گفت: آقای نقیبی! حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها میفرمایند روضه بخوان، من از این موضوع که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها افتخار داده بودند روضهخوانِ ایشان باشم دستپاچه شده بودم، عرض کردم از ایشان بپرسید که دوست دارند روضهی چه کسی را برای ایشان بخوانم؟ آمد و گفت: روضهی امام حسن مجتبی صلوات الله علیه… حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از ما گله دارند که چرا روضهی امام حسن مجتبی صلوات الله علیه را کم میخوانیم…
مظلومیت امام حسن مجتبی صلوات الله علیه در یک بُعدی از حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه دلسوزتر و جانکاهتر است، حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه همه نوع مظلومیت داشتند اما همسری مانند حضرت رباب سلام الله علیها داشتند که بعد از شهادتِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه به سایه نمیرفتند، ولی امام حسن مجتبی صلوات الله علیه روزه بودند، همسرِ ایشان حضرت را با دهان روزه مسموم کرد، آن هم با زهری که اگر آن زهر را به دریا میریخت همهی ماهیها میمردند، امام حسن مجتبی صلوات الله علیه خیلی سریع بهم ریختند و فرمودند: بروید و بگویید حسینِ من بیاید… عزیزانِ بنیهاشم بیایند… بگویید خواهرم زینب بیاید…
آمدند و همگی دورِ امام حسن مجتبی صلوات الله علیه را گرفتند، دیدند امام حسن مجتبی صلوات الله علیه مانند مارگزیده به دورِ خودشان میپیچند، حالِ حضرت خیلی رقّتبار بود، هر کسی که نگاه میکرد دلش آب میشد…
امام حسن مجتبی صلوات الله علیه فرمودند: بروید و تشت بیاورید، همه امیدوار شدند… کسی که مسموم شده است وقتی بالا بیاورد راحت میشود، تشت آوردند، خواهر مهربان در حالِ نگاه کردن بود، ناگهان دیدند پارههای جگرِ امام حسن مجتبی صلوات الله علیه به داخلِ تشت ریخت…
اینجا یک تشتی بود که قلب مبارک حضرت زینب کبری سلام الله علیها را سوزاند، اما یک تشتِ دیگری هم به مجلس یزید ملعون آوردند، سرِ مقدّسِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه در آن تشت بود، نانجیب چوب خیزران در دست داشت، در مقابلِ چشمِ این خواهرِ مهربان و فرزندانِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه به این لبها میزد…
لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم.
الا لعنت الله علی القوم الظّالمین.
دعا
خدایا! تو را به کرامت کریم اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین قسم میدهیم امام زمان ارواحنا فداه را برسان.
خدایا! سلام و ارادت ما را به محضر حضرت حجّت ارواحنا فداه ابلاغ بفرما.
خدایا! قبولی عزاداریهایمان را به امضای امام زمان ارواحنا فداه برسان.
خدایا! چشم ما را به جمال امام زمان ارواحنا فداه روشن بفرما.
خدایا! جوانهای ما را با عنایت امام زمان ارواحنا فداه به ساحلِ نجات برسان.
خدایا! حوائج این جمع، حوائج منظوره را با عنایت امام زمان ارواحنا فداه برآورده بفرما.
خدایا! سایهی رهبر بزرگوارمان، نایب امام زمان ارواحنا فداه را با قدرت و تأییدات غیبی مستدام بدار.
خدایا! دولت منتخب مردمی را از آقا و از مردم جدا مگردان.
خدایا! گرهها را با دست این سیّد باز بفرما.
خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم میدهیم عاقبت امر ما را با شهادت مختوم بفرما.
جهت شفای بیماران، مقدّمهی نوای خوش مداح آل بیت علیهم السلام، همه یک «یا حسین» بگویید.
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه هود، آیه ۸۶ (بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ ۚ وَمَا أَنَا عَلَیْکُمْ بِحَفِیظٍ)
[۳] سوره مبارکه فتح، آیه ۲۳ (سُنَّهَ اللَّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ ۖ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّهِ اللَّهِ تَبْدِیلًا)
[۴] سوره مبارکه بقره، آیه ۳۰ (وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَهِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً ۖ قَالُوا أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ ۖ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ)
[۵] سوره مبارکه یس، آیه ۴۰ (لَا الشَّمْسُ یَنْبَغِی لَهَا أَنْ تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّیْلُ سَابِقُ النَّهَارِ ۚ وَکُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ)
[۶] سوره مبارکه مریم، آیه ۹۳
[۷] سوره مبارکه اسراء، آیه ۴۴ (تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِیهِنَّ ۚ وَإِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَٰکِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ ۗ إِنَّهُ کَانَ حَلِیمًا غَفُورًا)
[۸] سوره مبارکه قدر، آیه ۴
[۹] سوره مبارکه زمر، آیه ۶۰ (وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ الْکِتَابُ وَجِیءَ بِالنَّبِیِّینَ وَالشُّهَدَاءِ وَقُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ)
[۱۰] سوره مبارکه نور، آیه ۳۵ (اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاهٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ ۖ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَهٍ ۖ الزُّجَاجَهُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَهٍ مُبَارَکَهٍ زَیْتُونَهٍ لَا شَرْقِیَّهٍ وَلَا غَرْبِیَّهٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ ۚ نُورٌ عَلَىٰ نُورٍ ۗ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشَاءُ ۚ وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ ۗ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ)
[۱۱] نهج البلاغه، خطبه قاصعه (فَاعْتَبِرُوا بِمَا کَانَ مِنْ فِعْلِ اللّهِ بِإبْلِیسَ إِذْ أَحْبَطَ عَمَلَهُ الطَّوِیلَ، وَجَهْدَهُ الْجَهِیدَ، وَ کَانَ قَدْ عَبَدَاللّهَ سِتَّهَ آلاَفِ سَنَه، لایدْرَی أَمِنْ سِنِی الدُّنْیا أَمْ مِنْ سِنِی الْاخِرَهِ، عَنْ کِبْرِ سَاعَه وَاحِدَه. فَمَنْ ذَا بَعْدَ إِبْلِیسَ یسْلَمُ عَلَی اللّهِ بِمِثْلِ مَعْصِیتِهِ؟ کَلاَّ، مَا کَانَ اللّهُ سُبْحَانَهُ لِیدْخِلَ الْجَنَّهَ بَشَراً بأَمْر أَخْرَجَ بِهِ مِنْهَا مَلَکاً. إِنَّ حُکْمَهُ فِی أَهْلِ السَّمَاءِ وَ أَهْلِ الْاَرْضِ لَوَاحِدٌ. وَ مَا بَینَ اللّهِ وَ بَینَ أَحَد مِنْ خَلْقِهِ هَوَادَهٌ فِی إِبَاحَهِ حِمی حَرَّمَهُ عَلَی الْعَالَمِینَ.)
[۱۲] سوره مبارکه تحریم، آیه ۶ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَهُ عَلَیْهَا مَلَائِکَهٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَیَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ)
[۱۳] سوره مبارکه حجر، آیه ۳۴ (قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّکَ رَجِیمٌ)
[۱۴] سوره مبارکه ص، آیه ۷۸
[۱۵] سوره مبارکه بقره، آیه ۴۵