عناوین

سخنرانی شب سوم محرم ۱۴۴۳ هـ ق ـ مسجد سپهسالار حسین

Share on print
چاپ
Share on email
ارسال

«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».

مقدّمه

وجود مبارک حضرت امام هادی علیه السلام به گردن شیعیان و موحدان حقوق خاصّه‌ای دارند، همه‌ی ائمه‌ی ما در حیات ما، در وجود ما، در ایمان ما، در عزّت ما، در معرفتِ ما، در انسانیت ما مؤثر هستند، امام‌ها یک نظام و یک سلسله هستند، از یکدیگر هم جدا نیستند، اگر کسی یک امام را انکار کند مانند این است که منکرِ همه‌ی انبیاء است، کسی همه‌ی پیامبران و ائمه علیهم السلام را قبول دارد فقط امام زمان ارواحنا فداه را قبول ندارد، این شخص اصلاً موحد نیست و خدای متعال دین او را قبول نمی‌کند و مانند این است که همه‌ی انبیاء علیهم السلام را انکار کرده است.

امامت یکپارچه است، یک نور است که در آینه‌های چهارده‌گانه درخشش پیدا کرده است، دل‌ها را نورانی کرده است، عناصر پاک را الهی کرده است، زمینی را آسمانی و فرشی را عرشی کرده است، اما هر کدام هم یک رسالتی دارند.

نکته‌ای از آشیخ جعفر شوشتری اعلی الله مقامه الشّریف

چند کتاب از مرحوم آشیخ جعفر شوشتری اعلی الله مقامه الشّریف باقی مانده است، یک کتاب «مواعظ» ایشان است، کتاب قطوری نیست، یک کتاب هم «خصائص الحسینیه» است، ایشان کتابی نوشته‌اند و نام آن کتاب را «خصائص الحسینیه» گذاشته‌اند.

در همدان یک مرجع تقلیدی به نام «آخوند ملاعلی معصومی» وجود داشت، با امام خمینی رضوان الله تعالی علیه همسنگر بودند، ایشان از شاگردان حاج شیخ بودند، بعلاوه هم امام خمینی و هم آخوند همدانی از محضر آمیرزا جواد آقای ملکی تبریزی عارف اعلی الله مقامه الشّریف درس عرفان عملی و عرفان نظری خوانده بودند.

این بزرگوار خیلی آخوند بود، من کسی را مانند ایشان ندیده‌ام که اینقدر قیام و قعود و برخورد و نگاه او آخوند بود، او آخوند محض بود، ایشان برای من نقل کردند و فرمودند: آمیرزا باقر همدانی از شاگردان ملا حسینقلی همدانی اعلی الله مقامه الشّریف مرحوم آشیخ جعفر شوشتری اعلی الله مقامه الشّریف را در نجف دیده بود و گفته بود: حاج شیخ! شنیده‌ام کتاب در خصائص امام حسین علیه السلام می‌نویسی، فرموده بودند: بله! درست شنیده‌ای. گفته بود: به نظر من یکی از خصائص امام حسین علیه السلام این است که نوکری مانند حاج شیخ جعفر دارد.

همینکه این مطلب را گفته بود چشم‌های حاج شیخ جعفر شوشتری اعلی الله مقامه الشّریف از اشک پر شده بود و اشک ایشان سرازیر شد، گفته بود: حالا که شب است، وقتی صبح قیامت بدمد معلوم می‌شود نوکریِ چه کسی امضاء شده است و نوکری چه کسی امضاء نشده است.

کاری که برای خدا باشد باقی است

یک کاری کنید که باطن داشته باشید، شما را قبول کنند، به این ظاهرسازی‌ها نیست، خیلی‌ها ظاهرساز بودند و عاقبت به شرّ شدند، خیلی از ریا بترسید، خیلی از تزویر و ظاهرسازی وحشت داشته باشید، دامان حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را بگیرید و بگویید من اخلاص می‌خواهم، اخلاص در نماز، اخلاص در خدمت، اخلاص در عزاداری، اخلاص در احترام به این و آن، هیچ کدام از این‌ها ریا نباشد، انسان برای خدا کار کند، کار برای غیرخدا از دست انسان رفته است، انسان یک عمر برای این و آن کار کرده است و در نهایت هم دیده است که همه‌ی عمل او ضایع شده است و هیچ چیزی برای او نمانده است. «مَا عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ»،[۲] ترجمه‌ی این آیه این است که هر چیزی که نزد شماست از بین می‌رود، هر چیزی که نزد خدای متعال گذاشتید باقی می‌ماند.

ببینید چه چیزی به خدای متعال داده‌اید.

تمام این ریاست‌ها، این سخنگویی‌ها، این سخنوری‌ها…

آنان که به صد زبان سخن می‌گفتند          آیا چه شنیدند که خاموش شدند

به وادی خاموشان در قبرستان بروید، هیچ صدایی درنمی‌آید، یک روزی همه بلبل‌زبانی می‌کردند اما تمام شد.

آموزشِ امام هادی علیه السلام به شیعیان همه‌ی دوران

امام هادی علیه السلام یک زیارت جامعه برای شیعیان خود بعنوان چشمه‌ی معرفتِ امام‌شناسی است، یک دانشگاه است، من بیش از سی سال است که در دانشگاه شریف زیارت جامعه کبیره را تفسیر می‌کنم، هنوز تمام نشده است، اگر هم الآن به ابتدا برگردم مطالب جدیدی می‌فهمم، مانند قرآن کریم می‌ماند، اصلاً نمی‌شود به عمقِ این زیارت رسید، متن خیلی عجیبی است که امام هادی علیه السلام برای ما به یادگار گذاشته‌اند. یک زیارت هم زیارت غدیریه امام هادی علیه السلام است که امیدوارم روز عید غدیر خوانده باشید، خیلی غنی است، یک متن کلامیِ تمام‌عیار است، امام هادی علیه السلام شیعه را منطقی بامعرفت کرده است.

یک مورد تعلیم پناه بردن به حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه است.

راوی می‌گوید من برای زیارت امام هادی علیه السلام می‌رفتم، دیدم یکی از شاگردان حضرت از منزل امام بیرون آمد، از او پرسیدم به کجا می‌روی؟ گفت: به کربلا می‌روم. گفتم: الآن چه وقتِ کربلا رفتن است؟ گفت: آقا امام هادی علیه السلام مریض هستند، به من هزینه‌ی سفر داده‌اند که من به کربلا بروم و زیر قبّه‌ی حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه برای ایشان دعا کنم که شفاء بگیرند.

راوی می‌گوید: من شوکه شدم، امام یعنی کسی که ولایتِ مطلقه کلّیه الهیه در وجود اوست، امام یعنی کسی که بر کرسی کُن فَیَکون نشسته است، امام یعنی کسی که هرچه خدا اراده می‌کند پایگاه فرمان خدا قلب امام است، وجود امام همه‌ی عالم را فرا گرفته است، امام هرچه که بخواهد می‌شود.

من با تعجب گفتم: صبر کن، مرا به شبهه انداختی، من می‌روم از حضرت سوالی کنم و برگردم.

به محضر امام هادی علیه السلام شرفیاب شدم و عرض کردم: آقا! فلانی که در حال رفتن به کربلا بودند گفتند: چون شما مریض شده‌اید او را مأمور کرده‌اید به کربلا بود و در حرم حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه برای شما دعا کنند.

حضرت فرمودند: درست است.

عرض کردم: آقا! مگر شما امام نیستید؟ مگر امام خلیفه خدا نیست؟ مگر امام صاحب ولایت تکوینی نیست؟ چطور شده است که شما برای مریضی‌تان به حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه توسّل پیدا می‌کنید؟

آقا امام هادی علیه السلام فرمودند: «إِنَّ لِلَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى بِقَاعاً یُحِبُّ أَنْ یُدْعَى فِیهَا»،[۳] خدای متعال یک بقعه‌هایی را، یک مکان‌هایی را انتخاب کرده است و دوست دارد کسی که می‌خواهد خدا را بخواند، صدای او از آنجا بلند شود، «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ»،[۴] من می‌خوانم ناله‌ی من از حرم حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه به خدای متعال برسد.

معنیِ این فرمایش این است که من خودم به بیماری اجازه دادم من را بستری کند تا حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه بیایند و ناز مرا بکشند، خوشا دردی که درمانش حسین است، خوشا هجری که پایانش حسین است…

گاهی در سفر مکه حاجی گم می‌شود، بعد دست او از همه جا کوتاه می‌شود و می‌گوید: «یا صاحب الزّمان اغثنی»، خودِ حضرت یا رجال الغیب حضرت می‌آیند و او را با چه نازی به خیمه‌اش می‌رسانند، اصلاً آن گم شدن مقدّمه‌ی این است که خودِ حضرت به سراغِ او بیایند.

علاقه و عشقی که ائمه علیهم السلام به حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه دارند، دوست دارند خدای متعال به برکت حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه آن‌ها را شفاء بدهد، تا افتخار کنند که طبیبِ من حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه است، نجات من به دست حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه است.

دنیا بازار است

در ادامه‌ی بحث شب‌های گذشته یک حدیث از امام هادی علیه السلام به خدمت شما عرض می‌کنم که ان شاء الله در ذهن خودتان بنویسید.

وجود مبارک امام علی النقی الهادی سلام الله علیه فرمودند: «اَلدُّنْیَا سُوقٌ رَبِحَ فِیهَا قَوْمٌ وَ خَسِرَ آخَرُونَ»،[۵] دنیا بازار است، خدای متعال همه را به این بازار آورده است و همه را از این بازار بیرون می‌برد، وقتی عمر انسان تمام شد باید از بازار دنیا بیرون برود، اگر کسی در اینجا تجارت نکند خبری در قبر نیست، آنجا نه سرمایه داری، نه خریدار داری، نه بده بستان داری، تو هستی و عملِ تو، بذرهای خودت را اینجا کاشته‌ای، خوب یا بد، نهال‌های خودت را در اینجا کاشته‌ای، خوب یا بد، کارهای خودت را اینجا انجام داده‌ای، خوب یا بد، بمحض اینکه حضرت عزرائیل علیه السلام آمد و جان تو را گرفت، دیگر میدان عمل را از تو گرفته‌اند، حسرتِ دو رکعت نماز را داری، حسرتِ یک یا الله گفتن را داری، حسرت یک بوسیدنِ پای مادرت را داری، حسرتِ خدمت به پدرت را داری، حسرتِ هر کارِ خیری را داری و با همه‌ی وجود می‌سوزی و می‌گویی خدایا مرا برگردان که شاید کار خیری کنم و با دست پُر به اینجا بیایم، قدر ندانستم و دنیا را مفت از دست دادم و حال با دست خالی آمده‌ام.

امام هادی علیه السلام فرمودند: دنیا بازار است، همه به این بازار وارد می‌شوند، همه از این بازار خارج می‌شوند، اما وقتی از این بازار خارج می‌شوند عدّه‌ای سرمایه‌دار به عالم آخرت می‌روند و عدّه‌ای هم به خاک سیاه نشسته‌اند و به خانه‌ای می‌روند که دیگر برنمی‌گردد اما برای آنجا نه فرشی تدارک دیده است و نه چراغی دارد و نه غذایی دارد و نه همسری دارد و نه رفاهی دارد، در نتیجه برای او برهوت است، هرچه برای آنجا می‌خواهی باید از اینجا ببری، آنجا خبری نیست.

با خدای متعال معامله کنید

بر این اساس من این آیه کریمه را در شب اول تلاوت کردم، ظاهرا آیه ۱۱۱ سوره مبارکه توبه است، «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ»،[۶] خدای متعال در این بازار جزو مشتری‌هاست، شما عمرتان را به مزایده بگذارید و ببینید چه کسی بیشترین قیمت را به شما می‌دهد، حال شیطان مشتری شماست، ولی کلاه بر سر شما می‌گذارد و هر چیزی از شما می‌گیرد به شما قیمت نمی‌دهد، بلکه ذلّت و خاری و غصّه و بی‌آبرویی می‌دهد؛ نفس أمّاره هم مشتری است و دائماً می‌خواهد شما را به غرائز مشغول کند و از یاد خدا بازدارد، امام زمان ارواحنا فداه مشتری شماست، خدای متعال مشتری شماست، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم مشتری شماست، مشتری واقعی خدای متعال است و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم واسطه‌ی در معامله هستند، امام زمان ارواحنا فداه واسطه‌ی در معامله هستند، خدای متعال هم عمر تو را می‌خرد، هم حاصلِ عمر تو را می‌خرد، اگر مالی داری، حرفه‌ای داری، علمی داری، صنعتی داری، اختراعی داری، اکتشافی داری، می‌شود این را وسیله‌ی شهرت خودت قرار بدهی، می‌شود این را وسیله‌ی نجات کشور خودت قرار بدهی.

آدمی مانند شهید چمران، آدمی مانند شهید طهرانی مقدّم، این‌ها مرزهای نخبگی داشتند و در عالم فیزیک کارهایی کرده بودند، شهید طهرانی مقدّم در زمینه‌ی موشک کارهایی کرده بودند، ولی این کارها برای شهرتِ ایشان نبود، بلکه برای نجات و امنیت کشور و مقابله‌ی با دشمن بود، با خدای متعال معامله کرد. شهید سلیمانی که اینقدر آوازه پیدا کرد و خدای متعال برای او تشییع پیکر بی‌سابقه‌ای را پیش آورد، این معنیِ این حدیث قدسی است که خدای متعال فرمود: «تو برای من باش، من هم برای تو هستم». شهید سلیمانی برای خدای متعال بود و خدای متعال هم خودش را به شهید سلیمانی داده بود. نمی‌شد با تبلیغات انسان این عزّت را برای کسی درست کند، چون کارهای شهید سلیمانی رضوان الله تعالی علیه برای خدا بود، مبارزه‌ی با داعش، در افتادن با همه‌ی تکفیری‌ها، حفظِ حرم‌ها، حفظِ امنیتِ کشور ما، اما ایشان حتّی یک مورد هم از کسی طلبکار نبوده‌اند، نه طلبکارِ رهبری بود، خود را سرباز می‌دانست، خود را نوکرِ رهبر می‌دانست، نه از مردم طلب داشت، خود را بدهکارِ مردم می‌دانست، نسبت به فرزندان شهدا واقعاً دلی نداشت و با چه عاطفه‌ای با آن‌ها برخورد می‌کرد، این است که حضرت آقا هم از تعبیر «مکتب سلیمانی» استفاده کردند، شهید سلیمانی رضوان الله تعالی علیه دیگر یک شخص نیست بلکه یک تابلو و یک فلش و یک آموزگار و یک جریان طهارت و زندگی پاکیزه است، باید او را الگو قرار بدهیم و مانند او زندگی کنیم، این می‌شود عمر را به خدا دادن، مال را در راه خدا خرج کردن، صنعت و حاصل علم را با خدای متعال معامله کنیم، نیّتِ ما خدا و راضی کردنِ خدا باشد.

وقتی شما با خدای متعال معامله می‌کنید، آن جنسی که برای خدا شده است برکت می‌کند.

ویژگی خاصّ آیت الله بهجت اعلی الله مقامه الشّریف

مرحوم آیت الله بهجت روحی فداه در میان علما یک ویژگی دارند که من در طول تاریخ علمای شیعه در مورد هیچ کسی نشنیده‌ام و در حالاتشان هم ندیده‌ام.

ما در تشرّف به محضر امام زمان ارواحنا فداه خیلی‌ها را داریم، مثلاً شیخ مفید اعلی الله مقامه الشّریف مرجع عالیقدر بود، زعیم شیعه بود، آمدند و از ایشان یک مسئله‌ای پرسیدند که بانویی از دنیا رفته است و حامله بوده است و وضع حمل هم نکرده است، چکار کنیم؟ شیخ فتوا داد که او را ببرید و دفن کنید.

این‌ها رفتند، ولی می‌گویند قبل از اینکه این خانم را دفن کنند سواری با سرعت رسید و گفت: آقا من را فرستاده است که به شما بگویم شکم زن را پاره کنید و بچه را بیرون بیاورید و زنده نگه دارید و بعد او را دفن کنید.

فردا این‌ها آمدند تا از شیخ تشکّر کنند و بگویند شما به زحمت افتادید ولی پیام شما رسید و ما هم بچّه را نجات دادیم.

شیخ گفت: من این کار را نکرده‌ام، ولی دید که می‌شود مرجع تقلید هم اشتباه کند و جان کسی را با اشتباهی به خطر بیندازد، پس من حقِ مرجعیت ندارم، حال که اینقدر خطرناک است من می‌خواهم دیگر رساله‌ی خودم را جمع کنم و بگویم کسی از من تقلید نکند.

می‌فرمایند: همینکه این تصمیم را گرفتم وجود نازنین امام زمان ارواحنا فداه حضور پیدا کردند و به من فرمودند که تو فتوای خودت را بده…

آن چیزی که انسان را در ولایت فقیه آرام می‌کند، ولی فقیه هم مانند همه‌ی مجتهدین است ولی اشتباهی که برخی مجتهدین می‌کنند، امام زمان ارواحنا فداه نمی‌گذارند ولی فقیه این اشتباه را کند، امام زمان ارواحنا فداه که اینطور موضوع شیخ را حل می‌کنند، آیا اجازه می‌دهد یک کشور با یک اشتباه ولی فقیه به ذلّت و خطر مبتلا بشود؟ حاشا! اصلاً مسئله‌ی امامت و قانونِ لطف است، لطف خدا اجازه نمی‌دهد، مهربانی امام زمان ارواحنا فداه اجازه نمی‌دهد.

لذا این ولایت فقیه جزو میوه‌های شیرین خون شهدای ما از ابتدای انقلاب تا بحال است، برای شما باید مسئله‌ی مهمی باشد و بروید و تحقیق کنید، بروید و مطالعه کنید، این مسئله مسئله‌ی عادی نیست، تمام دنیا مقابلِ ولایت فقیه هستند، اگر ولایت فقیه را بشکنند عزّت و استقلال شما را شکانده‌اند و از بین برده‌اند، کشورهای منطقه را ببینید، کشور خودتان را هم ببینید، هشت سال جنگ با تمام دنیا، اگر ولایت فقیه نبود آیا می‌شد یک مملکتی که تازه انقلاب کرده است و حتّی سیم خاردار هم ندارد، شوروی آن روز و امریکا و انگلیس و فرانسه را شکست بدهد؟

این‌ها از برکات ولی فقیه است که صاحب دارد و او را هدایت می‌کنند و به خودش واگذار نمی‌کنند.

مرحوم سیّد مرتضی اعلی الله مقامه الشّریف، بعد علمای بعدی، هر کدام تشرّفی دارند، بیشترین تشرّفات از مرحوم سیّد بحرالعلوم نقل کرده‌اند.

اما مع‌ذلک من نشنیده‌ام، من از علمای عارف صالح نورانی که اهل تشرّف بوده‌اند، کم هم نیستند، این کتاب «النجم الثاقب» که برای مرحوم نوری اعلی الله مقامه الشّریف است که اهل تشرّف را در آنجا نقل کرده است، سه جلد کتاب «منتخب الاثر» هست که مرحوم آقای بروجردی بیانات و یادداشت‌هایی داشته‌اند به آیت الله صافی که از مراجع امروز هستند دستور داده‌اند که همان‌ها را جمع کرده است، بهترین کتاب در موضوع حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشّریف تاکنون که من دیده‌ام این کتاب «منتخب الاثر» است، این کتاب خیلی خوب است و به فارسی ترجمه شده است. بخشی از علمایی که تشرّف پیدا کرده‌اند در این کتاب یاد شده‌اند، ولی تمام علمای صالح و نورانی و متّقی که به شرف لقاء امام زمان ارواحنا فداه نائل شده‌اند خودشان نائل شده‌اند، خبر از مشرّف شدگانِ دیگر ندارند، اما خدای متعال به آقای بهجت اعلی الله مقامه الشّریف شامّه‌ای داده بود، به آقای بهجت اعلی الله مقامه الشّریف یک دیدی داده بود، هر کسی در عمر خود یک مرتبه هم به خدمت امام زمان ارواحنا فداه رسیده است یک نور و عطری در وجود او باقی مانده است که آقای بهجت اعلی الله مقامه الشّریف آن را تشخیص می‌دادند، هم وقتی می‌دیدند متوجه می‌شدند و به آن‌ها می‌فرمودند، هم کسانی به خدمت آقای بهجت اعلی الله مقامه الشّریف نیامدند و خود آقای بهجت اعلی الله مقامه الشّریف به سراغ آن‌ها می‌رفتند و در خانه‌های آن‌ها به آن‌ها سر می‌زدند و از اسراری که از امام زمان ارواحنا فداه گرفته‌اند استفاده می‌کردند.

خودتان را ارزان نفروشید

این مسائل را جدّی بگیرید، معامله‌ی با خدا… جوانی را به غیرِ امام زمان ارواحنا فداه ندهید، چشم خودتان را به شیطان ندهید، زبانتان را در اختیار شیطان قرار ندهید، غذای حرام نخورید، این‌ها کارهای شیطان است، وقت خودتان را به این ماهواره‌های ضدّ انقلاب و ضدّ دین ندهید، روز قیامت از شما می‌پرسند که جوانی‌تان را چه کرده‌اید و در کجا صرف کرده‌اید؟ این سرمایه است، اینجا بازار است، خودِ خدای متعال در مزایده شرکت کرده است و بالاترین قیمت را خدای متعال می‌دهد، هیچ کسی به اندازه‌ی خدای متعال قدرِ شما را نمی‌داند، هیچ کسی به اندازه‌ی خدا دارایی ندارد که شما را بخرد، خودت را به هر کسی که بفروشی ارزان فروخته‌ای و خودت را نابود و تلف کرده‌اید، تنها کسی که معامله‌ی با او ارزش دارد معامله‌ی با ذات ربوبی است که خودش ما را آفریده است و خودش هم خریدار ماست، «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ»،[۷] از او آمده‌ایم و باید به سوی او برگردیم، اما با آبرو برگردیم، با نورانیت برگردیم، با عمل صالح برگردیم.

آقای بهجت اعلی الله مقامه الشّریف می‌فرمودند آن زمان که ما جوان بودیم و در نجف ساکن بودیم این حدیث قدسی بدلیل اهمیّتی که میان خواص داشت دست به دست می‌شد، همه به دنبالِ این بودند که این حدیث را یادداشت کنند.

فرمود: «إِذَا أُطِعْتُ رَضِیتُ وَ إِذَا رَضِیتُ بَارَکْتُ وَ لَیْسَ لِبَرَکَتِی نِهَایَهٌ»،[۸] وقتی بنده‌ام من را اطاعت می‌کند من از او راضی می‌شوم…

رضای خدا به این است که ما بنده باشیم، ما دستورات خدای متعال را در زندگی خودمان اجراء کنیم، حلال و حرام را رعایت کنیم.

«إِذَا أُطِعْتُ رَضِیتُ» وقتی فرمان من را اجراء می‌کنند من راضی می‌شوم، «وَ إِذَا رَضِیتُ بَارَکْتُ» و وقتی شدم برکت می‌دهم…

به عمر برکت می‌دهد، به درس برکت می‌دهد، به مطالعه برکت می‌دهد، به تحقیق برکت می‌دهد، به کسب برکت می‌دهد، هر چیزی که داری پُربرکت می‌شود.

«وَ لَیْسَ لِبَرَکَتِی نِهَایَهٌ» برکت من هم نهایت ندارد…

دیگر خیلی برکت می‌دهم، محاسبه را برمی‌دارم و هر اندازه که ظرفیت دارد پُر می‌کنم.

«وَ إِذَا عُصِیتُ غَضِبْتُ» اما وقتی معصیت می‌شود غضب می‌کنم.

روضه و توسّل به حضرت رقیّه سلام الله علیها

شب سوم محرّم معمولاً درِ خانه‌ی باب الحوائجی را می‌زنند که هیچ کسی از این در ناامید برنگشته است. در میان اصحاب کربلا، ما از منظومه‌ی کربلائیان از شهدا و اسراء سه باب الحوائج داریم که در رأ آن قمر منیر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس علیه السلام است، دو کودک هم داریم، یک کودک شش ماهه و یک کودک سه ساله، کودک شش ماهه حضرت علی اصغر سلام الله علیه است، سه ساله دختر نازنین حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه حضرت رقیّه سلام الله علیها است.

چه رقیّه‌ای! در شام سندِ حقّانیتِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه است، آنجا حرم و بارگاه حضرت رقیّه سلام الله علیها مزارِ دل‌های عاشقان است، نشان می‌دهد که یزید ملعون مُرد ولی حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه زنده هستند، سه ساله‌ی امام حسین علیه السلام باب الحوائج است و در آنجا عظمتی دارد و پرچمدار است، پرچمی که در کربلا از دست مبارک حضرت اباالفضل العباس علیه السلام افتاده است، این سه ساله در شام این پرچم را بلند کرده است، خود حضرت رقیّه سلام الله علیها جزو پرچمدارانِ عزّت و پیروزی نهضت و انقلاب عاشورا هستند.

می‌گویند حضرت رقیّه سلام الله علیها خیلی به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها شباهت داشته‌اند، چهره و صدا مانند حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بوده است، در علاقه‌ی به پدر هم مانند حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بودند…

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نسبت به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم عاشق بودند، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم نسبت به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها همینطور بودند. حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه هم با حضرت رقیّه سلام الله علیها همینطور بودند و خیلی او را دوست داشتند.

یکی از شباهت‌هایی که بین حضرت رقیّه سلام الله علیها و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هست «رازداری» بود. حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها خیلی کتک خورده بودند، بدن نازنین حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها خیلی آسیب دیده بود، ولی تا زمانی که زنده بودند نگذاشتند امیرالمؤمنین صلوات الله علیه کبودی صورت ایشان را ببینند، هنگام شهادت هم به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه وصیت کردند که مرا شبانه غسل بده، خودت مرا غسل بده ولی مرا در تاریکی و از زیر لباس غسل بده، که وقتی دست امیرالمؤمنین صلوات الله علیه به بازوی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها رسید دیدند این بازو ورم کرده است… ناله‌ی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بلند شد، فرمودند: حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به من نفرموده بودند که بازوی ایشان شکسته است…

حضرت رقیّه سلام الله علیها هم نسبت به حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه و حضرت زینب کبری سلام الله علیها همینطور رازدار بودند، چهل منزل از کربلا تا شام راه رفته بودند، از کجا افتاده بودند، در بیابان‌ها دویده بودند، سیلی خورده بودند، چه بسا گوشواره از گوش ایشان کشیده بودند…

وقتی غسال در خرابه غسل می‌داد تعجّب کرد و آمد از حضرت زینب کبری سلام الله علیها پرسید که این طفل چه بیماری داشته است؟ حضرت زینب کبری سلام الله علیها فرمودند: بیماری نداشت… غسال پرسید: پس چرا همه‌ی بدنِ این نازدانه کبود است؟… معلوم می‌شود که حضرت رقیّه سلام الله علیها خیلی تازیانه خورده بودند…

ولی حضرت رقیّه سلام الله علیها یک مرتبه هم به حضرت زینب کبری سلام الله علیها نگفتند که من تازیانه خورده‌ام یا جای سیلی می‌سوزد یا پای من آبله دارد… تنها بهانه‌ای که می‌گرفت این بود که می‌گفت: عمّه! بابای خودم را می‌خواهم…

آنقدر پدر خود را دنبال کرد تا اینکه صبرِ او در خرابه تمام شد، آنجا دیگر بابای او آمد اما با پا نیامد بلکه با سر آمد…

وقتی طبق را گذاشتند، حضرت رقیّه سلام الله علیها این روپوش را برداشتند و دیدند سر بریده‌ی پدر… به این سر خیره شد، با این دست‌های کوچک خود… می‌گویند می‌خواست سر را بردارد ولی سر می‌افتاد… عمّه کمک کرد… سر را روی دامان حضرت رقیّه سلام الله علیها گذاشتند… حضرت رقیّه سلام الله علیها مدام نگاه می‌کردند…

زبان حال این است: بابا! مشکلات زیادی را تحمّل کرده‌ام، بلاهای زیادی دیده‌ام، اما به کسی نگفته‌ام، منتظر بودم شما با پا بیایید و مرا در آغوش بگیرید من دردهای خودم را به شما بگویم، فکر نمی‌کردم با سر بیایید… من باید شما را در آغوش بگیرم… من دیگر دردهای خودم را به شما نمی‌گویم، شما دردهایتان را به دخترتان بگویید…

بابا جان! «مَنْ ذَا الَّذی قَطع وَ رِیدَیْکَ» چه کسی رگ‌های گردن شما را بریده است؟! «مَنْ ذَا الَّذی خَضَبکَ بِدِمائکَ» چه کسی محاسن شما را با خون خضاب کرده است؟… چه بسا گفته باشند: بابا! می‌بینم که دندان شما شکسته است… بابا! می‌بینم که پیشانی شما شکسته است…

دردهای خود را با پدر درمیان گذاشت، ناگهان دیدند حضرت رقیّه سلام الله علیها خاموش شدند…

لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم

دعا

خدایا! تو را به مصائب آل الله قسم می‌دهیم امام زمان ارواحنا فداه را برسان.

خدایا! این کرونا را ریشه‌کن بفرما.

خدایا! مشکلات مردم را برطرف بفرما.

خدایا! این جوان‌های ما را به ساحل نجات برسان.

خدایا! سایه پُربرکت رهبرمان نایب امام زمانمان را با اقتدار و عزّت در رفع مشکلات یاری بفرما.

خدایا! دولت جدید را از ملّتمان جدا مگردان.

خدایا! ملّت و دولت را با عنایات خاص امام زمان ارواحنا فداه بر مشکلات پیروز بگردان.

خدایا! عموم مریض‌ها، خصوصاً مریض‌های مورد نظر را شفاء عنایت بفرما.

[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸

[۲] سوره مبارکه نحل، آیه ۹۶ (مَا عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ ۖ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ ۗ وَلَنَجْزِیَنَّ الَّذِینَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ)

[۳] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۹۸ ، صفحه ۱۱۳ (قَالَ اَلْحُسَیْنُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ اَلْمُغِیرَهِ وَ حَدَّثَنِی أَبُو مُحَمَّدٍ اَلْحَسَنُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ اَلرَّازِیُّ اَلْمَعْرُوفُ بِالرَّهْوِرْدِیِّ بِنَیْسَابُورَ بِهَذَا اَلْحَدِیثِ وَ ذَکَرَ فِی آخِرِهِ غَیْرَ مَا مَضَى فِی اَلْحَدِیثَیْنِ اَلْأَوَّلَیْنِ أَحْبَبْتُ شَرْحَهُ فِی هَذَا اَلْبَابِ لِأَنَّهُ مِنْهُ قَالَ أَبُو مُحَمَّدٍ اَلرَّهْوِرْدِیُّ حَدَّثَنِی أَبُو عَلِیٍّ مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ ره قَالَ حَدَّثَنِی اَلْحِمْیَرِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو هَاشِمٍ اَلْجَعْفَرِیُّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِی اَلْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ هُوَ مَحْمُومٌ عَلِیلٌ فَقَالَ لِی یَا أَبَا هَاشِمٍ اِبْعَثْ رَجُلاً مِنْ مَوَالِینَا إِلَى اَلْحَیْرِ یَدْعُو اَللَّهَ لِی فَخَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهِ فَاسْتَقْبَلَنِی عَلِیُّ بْنُ بِلاَلٍ فَأَعْلَمْتُهُ مَا قَالَ لِی وَ سَأَلْتُهُ أَنْ یَکُونَ اَلرَّجُلَ اَلَّذِی یَخْرُجُ فَقَالَ اَلسَّمْعَ وَ اَلطَّاعَهَ وَ لَکِنَّنِی أَقُولُ إِنَّهُ أَفْضَلُ مِنَ اَلْحَیْرِ إِذَا کَانَ بِمَنْزَلَهِ مَنْ فِی اَلْحَیْرِ وَ دُعَاؤُهُ لِنَفْسِهِ أَفْضَلُ مِنْ دُعَائِی لَهُ بِالْحَیْرِ فَأَعْلَمْتُهُ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ مَا قَالَ فَقَالَ لِی قُلْ لَهُ کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَفْضَلَ مِنَ اَلْبَیْتِ وَ اَلْحَجَرِ وَ کَانَ یَطُوفُ بِالْبَیْتِ وَ یَسْتَلِمُ اَلْحَجَرَ وَ إِنَّ لِلَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى بِقَاعاً یُحِبُّ أَنْ یُدْعَى فِیهَا فَیَسْتَجِیبَ لِمَنْ دَعَاهُ وَ اَلْحَیْرُ مِنْهَا .)

[۴] سوره مبارکه نور، آیه ۳۶ (فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ)

[۵] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۷۵ ، صفحه ۳۶۶

[۶] سوره مبارکه توبه، آیه ۱۱۱ (إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ ۚ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ ۖ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاهِ وَالْإِنْجِیلِ وَالْقُرْآنِ ۚ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ ۚ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُمْ بِهِ ۚ وَذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ)

[۷] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۵۶ (الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ)

[۸] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۷۰ ، صفحه ۳۴۱ (عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ اَلْهَاشِمِیِّ عَنْ جَدِّهِ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عُبَیْدِ اَللَّهِ عَنْ سُلَیْمَانَ اَلْجَعْفَرِیِّ عَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: أَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى نَبِیٍّ مِنَ اَلْأَنْبِیَاءِ إِذَا أُطِعْتُ رَضِیتُ وَ إِذَا رَضِیتُ بَارَکْتُ وَ لَیْسَ لِبَرَکَتِی نِهَایَهٌ وَ إِذَا عُصِیتُ غَضِبْتُ وَ إِذَا غَضِبْتُ لَعَنْتُ وَ لَعْنَتِی تَبْلُغُ اَلسَّابِعَ مِنَ اَلْوَرَاءِ .)