عناوین

سخنرانی شب دوم محرم ۱۴۴۳ هـ ق ـ مسجد امام خمینی(ره) شهرک شهید محلاتی

Share on print
چاپ
Share on email
ارسال

«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ‏».

مقدّمه

«وَلَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ»،[۲] «الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاهَ وَآتَوُا الزَّکَاهَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَهُ الْأُمُورِ».[۳]

توفیقی است که در محضر امام حسین علیه السلام هستیم و در مجلس حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه هستیم و جمع ما با شمع نام مبارک امام حسین سلام الله علیه جمع است و آمده‌ایم از حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه نور بگیریم، ظلمات ما خیلی زیاد است، حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه ما را از این نورها بهره‌مند و از ظلمت خارج کند.

نور واحد است

در قرآن کریم نور واحد است، «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ»،[۴] ظلمات جمع است اما نور نورِ واحد است، «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ».[۵]

انوار ائمه علیهم السلام آینه است، همه یک نور را نشان می‌دهند که توحید است، رسول خاتم و دوازده امام و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیهم أجمعین آینه‌ی تمام‌نمای الله هستند، خدای متعال هزار و یک نام دارد که در دعای شریف جوشن کبیر همه‌ی آن نام‌ها آمده است، در دعای مشلول فراوان هست، اسماء الله در دعای یستشیر موج می‌زند، در دعای جوشن صغیر هم همینطور است، این دعاها، این دعاهایی که همه‌ی آن‌ها اسماء حسنی خدای متعال است یک رتبه بالاتر از دعاهای دیگری است که ما چیزی از امام می‌خواهیم و به خودمان می‌پردازیم و مشکلاتمان را می‌بینیم، دعای جوشن کبیر یک چیز دیگری است، دعای جوشن صغیر یک چیز دیگری است، دعای مشلول خیلی فوق العاده است، نمی‌دانید که دعای مجیر چقدر روح را پرواز می‌دهد، چه اکسیری است، جان انسان را طلایی می‌کند و زنگارها را از بین می‌برد، دعای شریف یستشیر که مرحوم سیّد اهل مراقبه سیّد بن طاووس در عظمت این دعا یستشیر دو صفحه مطلب دارد، این دعا خیلی مهم است.

عظمتِ این‌ها این است که ما کوچه به کوچه، در کوچه‌های اسماءالله سرگردان هستیم.

این سیر در مقامات صفات الله و اسماء حسنی پروردگار عالم است، همه‌ی این اسماء اللهی که در دعای شریف جوشن کبیر آمده است، یا در دعای مشلول و جوشن صغیر و یستشیر و مجیر آمده است، اگر همه‌ی این‌ها را جمع کنید «الله» می‌شود، الله اسم جلاله است، به احتمال قوی الله اسم اعظم خدای متعال است که همه‌ی اسماء در آن هست.

وقتی خدای متعال برای یاری کردن جلوه می‌کند

آنجایی که مطلب خیلی مهم باشد و خدای متعال بخواهد خیلی بنده‌ی خود را تحویل بگیرد با این اسم جلاله است، «وَلَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ»، خدای متعال خیرالناصرین است، خدای متعال ربّ المستضعفین است، عون الضّعفاء است، قاصم الجبّارین است، ولی صحبتی از این‌ها نیست، «وَلَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ»، خدای متعال با همه‌ی اسماء صفات خود به کمکِ بنده‌ی خود می‌آید، کدام بنده؟ آن کسی که زندگیِ او کمکِ خدای متعال است، آدم یا به شیطان کمک می‌کند یا به خدای متعال.

یعنی اگر بنده‌ی خدا بود در خدمتِ خدای متعال است، همانطوری که هر نوکر و هر خادم و هر برده‌ای در اختیارِ ارباب خود است و کارهای او درواقع کمکِ به ارباب است، کسی هم که برده و بنده‌ی خدای متعال است، هر کاری که می‌کند به دستورِ اربابِ خود می‌کند، هیچ کاری را خودسرانه نمی‌کند، اگر ارباب یک جایی به او اعتناء نکند و به او مأموریت ندهد دق می‌کند.

شرفِ بنده به ارتباط با خدای متعال است

ما در اسلام جشن تولد نداریم، ولی جشن تکلیف داریم، جشن تکلیف آغازِ بردگی ما و قبولِ مولویتِ مولای ماست، یعنی مقام و جایگاهی پیدا کرده‌ایم و خدای متعال ما را به حساب آورده است، خدای متعال به ما مأموریت می‌دهد، خدای متعال نسخه‌ی خودش را به ما ارائه می‌کند، خدای متعال برای ما کلاس گذاشته است، خدای متعال به ما استعدادِ استضاعه‌ی از نور خودش را داده است، این شرفِ بندگی، «یَا مَنْ ذِکْرُهُ شَرَفٌ لِلذَّاکِرِینَ»،[۶] که در دعای یازدهم صحیفه سجادیه امام زین العابدین علیه السلام آمده است، این ذکر و یاد خدا، هم یادِ زبانیِ خدا، «الهی وَاجْعَلْ لِسانى بِذِکْرِکَ لَهِجاً»،[۷] خدایا! کَرَم کن، من آنچنان شیدای تو باشم که تو وِردِ زبان من باشی، «لَهِج» به معنای معتاد است، زبانِ من معتادِ «یا الله» باشد.

خدای متعال به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم دستور می‌دهد «قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَنَ أَیًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى».[۸]

چرا خاموش هستی؟ این زبان را داده‌ام که من را صدا بزنی، گاهی هم بر سرِ تو می‌زنم تا درد تو را فرابگیرد و من را صدا بزنی، من تو را دوست دارم، وقتی تو من را اعتناء نمی‌کنی، من کاری می‌کنم که مجبور بشوی دامان من را بگیری و «یا الله» بگویی، به درِ خانه‌ی من بیا، من تو را دوست دارم، چرا به من رجوع نمی‌کنی؟

بعضی از مصیبت‌ها و مریضی‌ها و گرفتاری‌ها مانند همین ویروس برای غفلت‌های ماست، در روایت داریم که هیچ حیوانی در حالِ ذکر تیر نمی‌خورد، هیچ انسانی هم در حال ذکر گرفتار نمی‌شود.

این‌هایی که خودشان گرفتاری را انتخاب می‌کنند، «أَشَدُّ النَّاسِ بَلَاءً الْأَنْبِیَاءُ، ثُمَ‌ الْأَوْصِیَاءُ، ثُمَ‌ الْأَمَاثِل‌ فالْأَمَاثِل»[۹]

اگر با دیگرانش بود میلی           چرا ظرف مرا بشکست لیلی؟

این‌ها خودشان انتخاب کرده‌اند.

حضرت زینب کبری سلام الله علیها کنارِ بدنِ بی‌کفن و بی‌سرِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه… وقتی دیدند امام سجّاد علیه السلام در حال جان دادن هستند، آمدند و برای حفظِ جانِ امام زین العابدین صلوات الله علیه عرضه داشتند: «یا خَلیفَهَ الماضینَ وَ ثِمالَ الباقینَ مَا لِی أرادَ تَجودُ بِنَفسِک؟» ای همه کسِ من! این چه حالی است که من در شما می‌بینم؟…

امام زین العابدین صلوات الله علیه فرمودند: عمه جان!…

آنجا حضرت زینب کبری سلام الله علیها بلندگوی خودِ امام سجّاد سلام الله علیه هستند، حضرت زینب کبری سلام الله علیها عرضه داشتند: آقا! ما خودمان این‌ها را قبول کرده‌ایم، خدای متعال این نسخه را به ما ارائه کرد و ما هم قبول کردیم، ما چشم بسته نیامده‌ایم که تصادفی با این امر مواجه شویم، هر آنچه که بر سرِ ما می‌آید، خدای متعال این‌ها را بی‌پرده به ما نشان داد و ما دیدیم و پذیرفتیم، خودمان پذیرفته‌ایم، چرا این حالت را دارید؟

حضرت سجّاد صلوات الله علیه در آنجا روضه‌ای خواندند، عمّه جان! آن چیزی که خیلی دلِ من را سوزانده است این است که گویا این‌ها ما را مسلمان نمی‌دانند…

«قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَنَ أَیًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى»، این چه شرفی است، انسانی که با خدای متعال ارتباط ندارد درواقع هیچ شرفی ندارد، شرفِ انسان به ارتباط الهی اوست.

یکی این جمله‌ی امام سجّاد صلوات الله علیه است که «یَا مَنْ ذِکْرُهُ شَرَفٌ لِلذَّاکِرِینَ»، یکی هم آیه‌ی قرآن کریم است که «قُلْ مَا یَعْبَأُ بِکُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاؤُکُمْ»[۱۰] ای پیامبر من! به این‌ها بگو، ای بندگان من! اگر ارتباط شما با خدای متعال نباشد و اهل دعا نباشید و خدای متعال را صدا نزنید و با خدا آشنا نباشید و با خدا آشتی نکنید و با خدا مأنوس و رفیق نباشید چه ارزشی دارید؟ چه کسی به شما نگاه می‌کند؟ وقتی که خدای متعال نظرِ خودش را از روی شما بردارد و از شما بدش بیاید و شما را نگاه نکند، چه کسی شما را نگاه می‌کند؟ اصلاً شما که هستید که کسی شما را تحویل بگیرد؟ اگر کسی هستید، این من هستم که شما را کسی کرده‌ام، من به شما نگاه می‌کنم تا شما کسی شوید، «قُلْ مَا یَعْبَأُ بِکُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاؤُکُمْ» ای پیامبر من! به این‌ها بگو شما چه ارزشی دارید؟ اگر دعای شما نباشد چه اعتنایی به شما می‌شود؟ اگر خدای متعال شما را مورد خطاب قرار نداده بود و به شما تکلیف نکرده بود و حسابی برای شما باز نکرده بود شما چه ارزشی پیدا می‌کردید؟

اگر این ارتباط طرفینی شما با خدا نبود، شما ارزشی نداشتید، خدای متعال به شما اعتناء کرده است که شما مجاز شدید تا خدای متعال را صدا بزنید و با خدای متعال حرف بزنید.

زمانی من از آیت الله العظمی آقای بهجت روحی فداه…

در احوالاتِ آقای نائینی رضوان الله تعالی علیه

آقای بهجت اعلی الله مقامه الشّریف هم خودشان مکرر به محضر امام زمان ارواحنا فداه تشرّف داشتند، زمانی یکی از دوستان به آقای بهجت اعلی الله مقامه الشّریف عرض کرده بود که آقای نجفی که در همدان بودند و داماد مرحوم نائینی بودند، خودِ او هم اهل الله بود، اهل معنا بود، پدر عیال ایشان مرحوم نائینی، علاوه بر اینکه از نظر مقامات فقهی و اصولی نقطه‌ی عطفی در حوزه‌های علمیه است، و جزو کسانی است که در فقه و اصول تحوّل ایجاد کرد و خدای متعال با فکر ایشان حوزه‌ی نجف و مابقی حوزه‌ها را متحوّل کرده است، در عین حال اهل معنا بود، آقای بهجت رضوان الله تعالی علیه می‌فرمودند که مرحوم نائینی درس می‌گفتند و ناگهان می‌رفتند، همه فکر می‌کردند که ایشان حواس‌پرتی پیدا کرده است، ولی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در خطبه متّقین در مورد اهل دل و پارسایان می‌فرمایند که مردم فکر می‌کنند حواسِ این‌ها پرت است، نه! این‌ها خُل نیستند، «وَ لَقَدْ خَالَطَهُمْ أَمْرٌ عَظِیمٌ»،[۱۱] آن عظمتی که در ذهنِ این‌ها از خدا و قیامت به باور تبدیل شده است، آن است که این‌ها را اینطور منفجر می‌کند… می‌فرمودند که مرحوم نائینی ناگهان در میان درس می‌رفتند، در زیارت هم همینطور بودند، هر کسی ایشان را می‌دید فکر می‌کرد که ایشان یک انسانِ حواس‌پرتی هستند، آنقدر محو بود، آنقدر حیران و سرگشته‌ی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بود که نگویید…

این «قُلْ مَا یَعْبَأُ بِکُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاؤُکُمْ». اگر خدای متعال شما را صدا نزده بود…

وقتی امام زین العابدین صلوات الله علیه قرآن می‌خواندند، وقتی به «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا» می‌رسیدند می‌گفتند: «لبّیک»… خدای متعال ما را صدا می‌زند، ما چه کسی هستیم که خدای متعال ما را یاد کند و ما را صدا بزند؟ «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ»،[۱۲] «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْرًا کَثِیرًا»،[۱۳] اینقدر «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا»، خدای متعال ما را صدا می‌زند، «اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ»،[۱۴] آیا نباید وقتی خدای متعال ما را صدا می‌زند ما «لبّیک» بگوییم؟ آیا نباید پاسخ خدای متعال را بدهیم؟

درسی از آیت الله بهجت اعلی الله مقامه الشّریف

من از آقای بهجت رضوان الله تعالی علیه سؤال کردم که ما وقتی به حرم آقا حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام یا مشاهد مشرّفه مشرّف می‌شویم، با یک توقعی می‌رویم، گاهی می‌رویم و وقتی بیرون می‌آییم می‌بینیم همان چیزی هستیم که بودیم و اصلاً جلو نرفته‌ایم، از ابتدای تکلیف تا هنگام مرگمان، ما در کلاس اول نماز مرتب رفوزه شده‌ایم، اصلاً به کلاس دوم و سوم نرفته‌ایم، از اول تا آخر همانطور نماز خواندیم…

آقای بهجت رضوان الله تعالی علیه چند نکته فرمودند، یک نکته که به این مسئله مربوط است این است که فرمودند: در حدیث قدسی دارد «أطِعنی فیما أمَرتُکَ، ولا تُعَلِّمنی ما یُصلِحُکَ»،[۱۵] همینقدر که ما به تو اجازه داده‌ایم ما را صدا بزنی…

مگر همه می‌توانند به محضر مقام معظم رهبری بروند؟ کسی که چند مرتبه بطور خصوصی به محضر آقا برود چه حالتی دارد؟ حال اگر با امام زمان ارواحنا فداه ملاقات کردید چطور هستید؟ اگر حضرت با تو حرف زد چه می‌کنی؟ خدای امام زمان ارواحنا فداه با ما حرف می‌زند و ما را صدا می‌زند!!! چرا ما اینقدر غافل هستیم؟ چرا معاذالله خدای متعال را کمتر از مخلوق به حساب می‌آوریم؟ وقتی امام زمان ارواحنا فداه صدا بزنند ما مات می‌شویم و به پای حضرت می‌افتیم، گاهی از ذوق جان می‌دهیم که اگر جان بدهیم هم کم است، آیا حال که خدای متعال ما را صدا می‌زند ما نباید به اندازه‌ی امام زمان ارواحنا فداه یا نایب امام زمان وجد داشته باشیم؟

آقای بهجت اعلی الله مقامه الشّریف فرمودند: همانقدر که خدای متعال اجازه داده است که ما خدا را صدا بزنیم، این برای ما موقعیت خیلی بزرگی است، ما کجا و خدا کجا؟ خاک را چه به ربّ الارباب؟

بعد هم خدای متعال فرموده است که همینقدر که من به تو گفته‌ام من را بخوان و من را صدا بزن، همین را قدر بدان، ولی مصلحتِ خودت را به من یاد نده، این دعا کردنِ تو درواقع سیمِ ارتباطیِ توست و من می‌خواهم تو ارزش پیدا کنی و بی‌ارزش نشوی و سقوط نکنی، اما تو نمی‌دانی چه چیزی به مصلحتِ توست، این من هستم که مصلحتِ تو را می‌دانم، تو چیزهایی می‌خواهی که به ضررِ توست، «وَ عَسَىٰ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسَىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ».[۱۶]

مهربانیِ عجیبِ خدای متعال

«وَلَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ»، خدای متعال چقدر کَرَم کرده است، در این آیه کریمه، کسانی که بندگی خدا را قبول کرده‌اند و به فرمان‌های الهی سر نهاده‌اند و در آستان دوست تسلیم او شده‌اند، این کارهایی که ما برای خودمان می‌کنیم، خدای متعال این‌ها را نصرتِ خودش به حساب می‌آورد، انگار که ما خدای متعال را کمک می‌کنیم!

تو اگر دستورات خدای متعال را اجراء کنی درواقع نسخه‌های درد خودت را اجراء کرده‌ای، اما خدای متعال همین اجرای دستور را اینطور درنظر می‌گیرد که گویا برای خدای متعال کار کرده‌ای و به تو مزد می‌دهد. خدای متعال که هیچ کار و احتیاجی به ما ندارد و درواقع هرچه به ما فرموده است برای خودمان فرموده است.

آیا اگر کسی کمک می‌خواست و شما به او کمک می‌کردید، آن شخص تا ابد بدهکارِ شما بود؟ خدای متعال می‌فرماید: من می‌خواهم بدهکارِ تو باشم، «وَلَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ»، این تعبیر شبیهِ تعبیرِ «إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا یُضَاعِفْهُ لَکُمْ»[۱۷] است، خدای متعال چه کم دارد که من بخواهم به خدای متعال قرض بدهم؟ اصلاً من چه چیزی دارم که به خدای متعال بدهم؟ مگر من دارایی دارم؟ «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ»،[۱۸] «العبدُ و ما فی یده کانَ لِمولاه»، هم خودم برای مولا هستم و هم اینکه درآمد من برای مولاست، همه‌ی چیزی که داریم را خدای متعال به ما داده است ولی می‌گوید به خودم قرض بده که من بدهکارِ تو باشم! کدام مولا اینقدر مهربان است؟ کدام پدر نسبت به فرزند خود اینقدر مهربانی دارد؟ «وَلَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ».

روضه و توسّل

صلی الله علیک یا اباعبدالله

در حالِ رسیدن به کربلا هستند، قافله‌ی عشق در حالِ رسیدن به مقصد است، وقتی حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه به این سرزمین رسیدند، کشاورزی در مسیر بود که حضرت از او پرسیدند: مؤمن! نام این سرزمین چیست؟ عرض کرد: اینجا غاضریه است، حضرت فرمودند: آیا نام دیگری هم دارد؟ عرض کرد: بله، اینجا نینواست، حضرت فرمودند: آیا نام دیگری هم دارد؟ عرض کرد: اینجا کربلاست…

حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه گریه کردند، «اَللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ اَلْکَرْبِ وَ اَلْبَلاَءِ»،[۱۹] می‌گویند حضرت زینب کبری سلام الله علیها خیلی مهموم و مغموم و غم‌زده آمدند و پرسیدند: یا اباعبدالله! اینجا چه سرزمینی است؟ غمِ عالم به جان من ریخت…

حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه فرمودند: «هَاهُنَا مَحَطُّ رِحَالِنَا وَ مَسْفَکُ دِمَائِنَا وَ هُنَا مَحَلُّ قُبُورِنَا» اینجا بارها را خالی کنید، بناست اینجا کودکان ما را ذبح کنند، بناست اینجا مردانِ ما را بکشند…

جمعشان در اینجا جمع بود، اینجا حضرت زینب کبری سلام الله علیها را با چه جلالی پیاده کردند، اما ان شاء الله برای شما بمیرم، روز یازدهم هیچ کسی نبود، عدّه‌ای زن و کودک به دستِ اراذل اسیر شده بودند، نامردها گرگ‌های بی‌ایمان بودند، می‌خواستند به بهانه‌ی به عصمت خدا دست بزنند، اما حضرت زینب کبری سلام الله علیها مانند شیر ژیان جلو آمدند و تصرّف ولایی کردند و فرمودند: کسی جلو نیاید! خودم همه را سوار می‌کنم… حضرت زینب کبری سلام الله علیها همه‌ی زنان و کودکان را سوار کردند، ولی شاید نگاهی به طرف علقمه کرده باشند، کجایی ای علمدار…

لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم

«وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ».[۲۰]

دعا

خدایا! تو را به عصمت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها قسم می‌دهیم امام زمان ارواحنا فداه را برسان.

خدایا! سلام و ارادت ما را به محضر حضرت حجّت ارواحنا فداه ابلاغ بفرما.

خدایا! قبولی نمازها و عزاداری‌هایمان را به امضای امام زمان ارواحنا فداه برسان.

خدایا! رهبر و مسئولین انقلابی‌مان را در آباد کردن این کشور و در وصل کردنِ دل‌ها به صاحب عصر و به خدای صاحب عصر پیروز بگردان.

خدایا! این نعمت ولایت را از ما نگیر.

خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم می‌دهم این پرچم را با دست مبارک همین رهبرمان به پرچمدار اصلی آن یعنی امام زمان ارواحنا فداه برسان.

خدایا! این رئیس جمهور سیّد را یاری بفرما.

خدایا! مردم ما را نجات بده.

خدایا! نفوذی‌ها را رسوا بفرما.

خدایا! کسانی را که خیانت کرده‌اند مجازات بفرما.

خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم می‌دهیم دل‌ها را آرام کن.

خدایا! مریض‌ها را شفاء عنایت بفرما.

خدایا! عاقبت امرمان را ختم به خیر بگردان.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.

[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸

[۲] سوره مبارکه حج، آیه ۴۰ (الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ ۗ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیرًا ۗ وَلَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ)

[۳] سوره مبارکه حج، آیه ۴۱

[۴] سوره مبارکه بقره، آیه ۲۵۷ (اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۖ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ)

[۵] سوره مبارکه نور، آیه ۳۵ (اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاهٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ ۖ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَهٍ ۖ الزُّجَاجَهُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَهٍ مُبَارَکَهٍ زَیْتُونَهٍ لَا شَرْقِیَّهٍ وَلَا غَرْبِیَّهٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ ۚ نُورٌ عَلَىٰ نُورٍ ۗ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشَاءُ ۚ وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ ۗ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ)

[۶] صحیفه سجادیه، دعای ۱۱

[۷] دعای کمیل

[۸] سوره مبارکه اسراء، آیه ۱۱۰ (قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَٰنَ ۖ أَیًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ ۚ وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِکَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَیْنَ ذَٰلِکَ سَبِیلًا)

[۹] الکافی، جلد ۳ ، صفحه ۶۳۵

[۱۰] سوره مبارکه فرقان، آیه ۷۷ (قُلْ مَا یَعْبَأُ بِکُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاؤُکُمْ ۖ فَقَدْ کَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ یَکُونُ لِزَامًا)

[۱۱] نهج البلاغه، خطبه ۱۹۳ (وَ أَمَّا النَّهَارَ فَحُلَمَاءُ عُلَمَاءُ أَبْرَارٌ أَتْقِیَاءُ، قَدْ بَرَاهُمُ الْخَوْفُ بَرْیَ الْقِدَاحِ، یَنْظُرُ إِلَیْهِمُ النَّاظِرُ فَیَحْسَبُهُمْ مَرْضَى، وَ مَا بِالْقَوْمِ مِنْ مَرَضٍ؛ وَ یَقُولُ لَقَدْ خُولِطُوا، وَ لَقَدْ خَالَطَهُمْ أَمْرٌ عَظِیمٌ؛ لَا یَرْضَوْنَ مِنْ أَعْمَالِهِمُ الْقَلِیلَ وَ لَا یَسْتَکْثِرُونَ الْکَثِیرَ، فَهُمْ لِأَنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ وَ مِنْ أَعْمَالِهِمْ مُشْفِقُونَ؛ إِذَا زُکِّیَ أَحَدٌ مِنْهُمْ، خَافَ مِمَّا یُقَالُ لَهُ، فَیَقُولُ أَنَا أعْلَمُ بِنَفْسِی مِنْ غَیْرِی وَ رَبِّی أَعْلَمُ بِی مِنِّی بِنَفْسِی، اللَّهُمَّ لَا تُؤَاخِذْنِی بِمَا یَقُولُونَ وَ اجْعَلْنِی أَفْضَلَ مِمَّا یَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لِی مَا لَا یَعْلَمُونَ.)

[۱۲] سوره مبارکه مائده، آیه ۱ (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ ۚ أُحِلَّتْ لَکُمْ بَهِیمَهُ الْأَنْعَامِ إِلَّا مَا یُتْلَىٰ عَلَیْکُمْ غَیْرَ مُحِلِّی الصَّیْدِ وَأَنْتُمْ حُرُمٌ ۗ إِنَّ اللَّهَ یَحْکُمُ مَا یُرِیدُ)

[۱۳] سوره مبارکه احزاب، آیه ۴۱

[۱۴] سوره مبارکه انفال، آیه ۲۴ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ ۖ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ)

[۱۵] الخصال شیخ صدوق، صفحه ۴

[۱۶] سوره مبارکه بقره، آیه ۲۱۶ (کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ کُرْهٌ لَکُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ ۗ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ)

[۱۷] سوره مبارکه تغابن، آیه ۱۷ (إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا یُضَاعِفْهُ لَکُمْ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ۚ وَاللَّهُ شَکُورٌ حَلِیمٌ)

[۱۸] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۵۶ (الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ)

[۱۹] لهوف، جلد ۱ ، صفحه ۷۰ (وَ قَالَ اَلرَّاوِی: وَ قَامَ هِلاَلُ بْنُ نَافِعٍ اَلْبَجَلِیُّ فَقَالَ وَ اَللَّهِ مَا کَرِهْنَا لِقَاءَ رَبِّنَا وَ إِنَّا عَلَى نِیَّاتِنَا وَ بَصَائِرِنَا نُوَالِی مَنْ وَالاَکَ وَ نُعَادِی مَنْ عَادَاکَ. قَالَ: وَ قَامَ بُرَیْرُ بْنُ خُضَیْرٍ فَقَالَ وَ اَللَّهِ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ لَقَدْ مَنَّ اَللَّهُ بِکَ عَلَیْنَا أَنْ نُقَاتِلَ بَیْنَ یَدَیْکَ وَ تَقَطَّعَ فِیکَ أَعْضَاؤُنَا ثُمَّ یَکُونَ جَدُّکَ شَفِیعَنَا یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ . قَالَ: ثُمَّ إِنَّ اَلْحُسَیْنَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَامَ وَ رَکِبَ وَ سَارَ وَ کُلَّمَا أَرَادَ اَلْمَسِیرَ یَمْنَعُونَهُ تَارَهً وَ یُسَایِرُونَهُ أُخْرَى حَتَّى بَلَغَ کَرْبَلاَءَ وَ کَانَ ذَلِکَ فِی اَلْیَوْمِ اَلثَّانِی مِنَ اَلْمُحَرَّمِ فَلَمَّا وَصَلَهَا قَالَ مَا اِسْمُ هَذِهِ اَلْأَرْضِ فَقِیلَ کَرْبَلاَءُ فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ اَللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ اَلْکَرْبِ وَ اَلْبَلاَءِ ثُمَّ قَالَ هَذَا مَوْضِعُ کَرْبٍ وَ بَلاَءٍ اِنْزِلُوا هَاهُنَا مَحَطُّ رِحَالِنَا وَ مَسْفَکُ دِمَائِنَا وَ هُنَا مَحَلُّ قُبُورِنَا بِهَذَا حَدَّثَنِی جَدِّی رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَنَزَلُوا جَمِیعاً وَ نَزَلَ اَلْحُرُّ وَ أَصْحَابُهُ نَاحِیَهً وَ جَلَسَ اَلْحُسَیْنُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یُصْلِحُ سَیْفَهُ)

[۲۰] سوره مبارکه شعراء، آیه ۲۲۷ (إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَکَرُوا اللَّهَ کَثِیرًا وَانْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا ۗ وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ)