عناوین

سیره ی نورانی امام محمد باقر علیه السلام

Share on print
چاپ
Share on email
ارسال

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏.

در ارتباط با امام محمد باقر علیه السلام نکاتی را در این محفل نورانی با عنایت خودشان تقدیم می‌دارم، باشد که ان شاء الله ذخیره‌ی قبر و قیامت و مایه‌ی نورانیتِ دل‌هایمان و زندگی‌مان بشود.

ویژگی‌هایی که امام محمد باقر علیه السلام دارند فراوان است، یکی از ویژگی‌های حضرت این است که وجود مبارک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم پیکِ مخصوصی برای ابلاغ سلام خویش به ایشان معیّن فرمودند و قبل از ولادت پدرِ بزرگوار ایشان یعنی حضرت امام زین العابدین سلام الله علیه، وجود نازنین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم شمایلِ امام باقر علیه السلام را مطرح فرمودند و رسالت حضرت باقر صلوات الله علیه را هم بر زبان مبارک خویش جاری ساختند.

این امر مخصوصِ امام محمد باقر علیه السلام است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به جابر بن عبدالله انصاری فرمودند: عمرِ تو طولانی می‌شود، تو پنجمین وصیّ من را درک می‌کنی، که نامِ او نام من است، شمایلِ او هم شمایلِ من است، یعنی زیباترین فردِ عالم زیر این آسمان در زمانِ او خودِ اوست، آینه‌ی جمالِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است، و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آینه‌ی جمال خدای متعال است، «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ جَمالِکَ بِأَجْمَلِهِ»،[۱] أجملِ جمال‌ها برای خدای متعال است، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آینه‌ی جمال خدای متعال است، و وجود نازنین امام محمد باقر علیه السلام مظهر و آینه‌ی جمالِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است.

اما رسالتِ حضرت باقر العلوم علیه السلام چیست؟ «یَبْقُرُ اَلْعِلْمَ بَقْراً»،[۲] از امام پرسیدند «باقر» به چه معناست؟ حضرت فرمودند: کسی است که پرده را کنار می‌زند و علوم انبیاء علیهم السلام را بروز می‌دهد و تبیین می‌کند و روشن می‌کند. باقرِ علومِ همه‌ی انبیاء علیهم السلام است، همه‌ی یاسراری را که از جانبِ خدای متعال دریافت کرده‌اند در صندوقِ سِرّ امام باقر علیه السلام جمع است و رسالتِ حضرت باقر علیه السلام این بود که ظرفیتِ بشر را بالا ببرند و آنچه را که تا آن زمان سِرّ بود را عَلَن بنمایند، «یَبْقُرُ اَلْعِلْمَ بَقْراً»، که عمدتاً علومِ توحیدی است، علومِ ولایی و امامتی است.

زمان امیرالمؤمنین صلوات الله علیه این استعداد نبود، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را با ردّ شمس دیده بودند، اما بعد از غدیر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را کمک نکردند، هم حکومت به غصب رفت، و هم مردم تماشا کردند و خانه‌ی وحی سوخت، چون آنجا محلِ نزولِ ملائکه بود، مردم تماشا کردند، گویا باور نکرده بودند و حقیقتِ حق و اسماء و صفات الهی هیچ سویی نداشت و این‌ها باور به خدا و آخرت و حجّت خدای متعال بر روی زمین که مظهر و آیت خدای متعال و خط خدای متعال و راهنمای مردم به سوی خدای متعال است را باور نکرده بودند، لذا امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را تنها گذاشتند، امام حسن مجتبی صلوات الله علیه به قدری مظلوم بودند که اگر حضرت این آتش‌بسِ با معاویه را امضاء نمی‌کردند، اطرافیانِ امام حسن مجتبی صلوات الله علیه قول داده بودند که وقتی جنگ شروع می‌شود، امام حسن مجتبی صلوات الله علیه را در میدان نبرد با دستان بسته به تحویلِ معاویه بدهند! یعنی چنین باوری داشتند.

این است که معلوم است این‌ها خبری از خدای متعال و قیامت ندارد و نمی‌داند که امام باب الله و مظهرِ جمال و جلال خدای متعال است.

حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه به دستِ کسانی که خودشان ایشان را دعوت کرده بودند که حضرت به آنجا تشریف ببرند و مدیریت و امامت کنند، این‌ها که امضاء کرده بودند… حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه روز عاشورا فرمودند: من که نیامدم، نامه‌های شما من را آورده است… عدهّ‌ای از این‌ها روپوش انداخته بودند که چهره‌ی آن‌ها مشخص نباشد.

اینکه می‌بینید در زیارت عاشورا اینطور لعن می‌کنید که «لَعَنَ الله اُمّهً اسْرَجَتْ وَ اَلْجَمَتْ وَتَنَقَّبَتْ لِقِتالِکَ»، «تَنَقَّبَتْ» به این معناست که نقاب انداخته بودند، این بی‌حیاءها نامه نوشته بودند، حضرت را با امضاء دعوت کرده بودند، اما در آنجا مقابلِ حضرت ایستادند و با نقاب آمدند و با حضرت جنگ کردند.

کسی که عقیده به امامت امام دارد، که توحید منهای امامتِ امام، بستر ندارد، حقیقتِ توحید با امامتِ امام جلوه می‌کند و مردم خدای متعال را در آینه‌ی وجودِ امام می‌بینند، رضای خدای متعال را با رضای او بدست می‌آورند، غضبِ خدای متعال را با غضبِ امام می‌فهمند و اینطور می‌فهمند خدای متعال از چه کسی راضی است و از چه کسی غضب دارد.

این‌ها حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را کشتند و این مسلمان‌نماها و مدّعیانِ اسلام با امام زمان خود جنگیدند، همه متّفقاً بر علیه امام خودشان شورش کردند.

امام زین العابدین صلوات الله علیه هم در یک غربتی بود که روایت شده است که حضرت فرمودند ما در مکه و مدینه بیست نفر هم نداریم که ما را دوست داشته باشد، این غربتِ امام زین العابدین صلوات الله علیه است که دیگر همه‌ی کلاس‌ها و هدایت‌ها و تبلیغات امام منحصر در دعاها و مناجات‌ها بود، که این گنجینه‌ی عظیم «صحیفه سجّادیه» برای نسل‌های بعد بود، وگرنه در آن نسلی که امام زین العابدین صلوات الله علیه بین آن‌ها زندگی می‌کردند مردم اهلِ این حرف‌ها نبودند، نه استعداد داشتند، نه گرایش داشتند، و نه آمدند که امام سجّاد علیه السلام را کمک کنند.

بعد از خطبه حضرت سجّاد صلوات الله علیه در کوفه آمدند و گفتند: آقا! اگر اجازه بدهید ما شما را کمک می‌کنیم… حضرت فرمودند: شما امتحان خودتان را دادید، نمی‌شود به شما اعتماد کرد.

امام باقر علیه السلام با درگیری بنی عباس و بنی امیه، این فرصت را پیدا کردند که آدم تربیت کنند، اهلِ سِرّ تربیت کنند، آدم‌های مختلفی را بصورت شبکه، که این‌ها پیک‌ها و نمایندگان امام بودند، این مسئله‌ی وکالت، مسئله‌ی ولایت فقیه، ولایت نایب امام زمان ارواحنا فداه در نقاط مختلف را، امام باقر علیه السلام هم در زمان خودشان تبیین نمودند، سنگرنشین‌ها و پرچمدارانی بطورِ شبکه‌ای در نقاط مختلف قرار دادند و هم در این حدیث شریفی که «عمر بن حنظله» که از شاگردان حضرت باقرالعلوم صلوات الله علیه است می‌گوید: از مکه برگشته بودیم، به خدمت حضرت باقرالعلوم علیه السلام رسیده بودیم، من به حضرت عرض کردم که آقا! دوست دارم به من اسم اعظم را یاد بدهید.

یک جزء اسم اعظم در اختیار «عاصف» بود که وصیّ حضرت سلیمان نبی علیه السلام بود، «قَالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتَابِ»،[۳] یک علم از آن اسم اعظم داشت، ولی آن علم چنان قدرتِ اراده‌ای به او داده بود که اراده‌ی او اراده‌ی خدا بود، قبل از اینکه حضرت سلیمان علیه السلام چشم خود را بهم بزند بلقیس را از هزار فرسخی با تخت و تاج خود حاضر کرد، نه قشون فرستاد، نه منجنیق بود، نه هیچ چیز دیگری، فقط اراده کرد، در یک لحظه و کمتر از چشم بهم زدن او را به اینجا آورد. «عمر بن حنظله» از امام باقر علیه السلام این موضوع را خواست که اسم اعظم بیاموزد، یعنی همّت بلندی نشان داد، حضرت او را به اتاق آوردند و دست مبارک خویش را به کف اتاق گذاشتند، ناگهان چنان ظلمات فشرده شد که «عمر بن حنظله» می‌گوید بندها می‌لرزید، حضرت فرمودند: هنوز هم می‌خواهی؟ عرض کرد: نه! این کار کارِ من نیست.

اجمالاً اینکه فکرِ انسان فکرِ الهی بشود، از امام باقر علیه السلام طلا و نقره نمی‌خواهد، بلکه اسم اعظم می‌خواهد.

یا جناب «جابر بن یزید جعفی»، یکی دیگر از شاگردان حضرت باقر علیه السلام است، حضرت نود هزار سِرّ مگو در صندوقِ سینه‌ی او گذاشته‌اند و فرموده‌اند حق نداری یکی از آن‌ها را هم به کسی بازگو کنی. او به خدمت حضرت آمد و عرض کرد: سینه‌ی من تنگی می‌کند، در حالِ منفجر شدن هستم. حضرت فرمودند: برو و در بیابان‌ها بگو. او هم رعایت کرد.

امام باقر علیه السلام اشخاصی از این دست را تربیت نمودند، فقهایی مانند «ابان بن تغلب»، «محمد بن مسلم»، که وقتی ابوحنیفه درمی‌ماند کسی را به در خانه‌ی «محمد بن مسلم» می‌فرستاد تا از او سؤال کند، بعد وقتی آن مطلب را یاد می‌گرفت به مجلس می‌آمد و پُزِ آن مطلب را می‌داد و به نام خود تمام می‌کرد!

ولی امام باقر صلوات الله علیه به این «عمر بن حنظله» فرمودند: «یَنْظُرَانِ إِلَى مَنْ کَانَ مِنْکُمْ مِمَّنْ قَدْ رَوَى حَدِیثَنَا وَ نَظَرَ فِی حَلاَلِنَا وَ حَرَامِنَا وَ عَرَفَ أَحْکَامَنَا فَلْیَرْضَوْا بِهِ حَکَماً فَإِنِّی قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَیْکُمْ حَاکِماً»،[۴] وقتی دست شما به ما نرسید دینِ خودتان را تعطیل نکنید، ما آدم‌هایی تربیت کرده‌ایم، به سراغِ این‌ها بروید، ما این‌ها را چشمه کرده‌ایم، این‌ها می‌جوشند و با ما وصل هستند، این‌ها می‌توانند احکام و آنچه که وظیفه‌ی شماست در محیط‌ها و عصرها که دست شما به امام زمان خودتان نمی‌رسد، این‌ها نماینده‌ی ما هستند، «فَإِنِّی قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَیْکُمْ حَاکِماً»، حضرت نفرمودند من علم این شخص را تأیید می‌کنم، فرمودند: این شخص بر شما حاکم است، شما در برابرِ او باید مطیع باشید، «فَإِنِّی قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَیْکُمْ حَاکِماً».

امروز ما ولایت امام راحل رضوان الله تعالی علیه و امامی که امامت را بعد از امام در نیابتِ امام زمان ارواحنا فداه بعهده دارد، این از جانبِ ما نیست، این موضوع را امام باقر صلوات الله علیه تأسیس و تبیین نمودند و این موضوع را عملی هم نمودند.

«محمد بن مسلم» در کوفه نماینده‌ی حضرت باقر صلوات الله علیه بودند و افرادِ دیگر… حواس حضرت هم خیلی به این موضوع بود که دشمن این شبکه را از بین نبرد.

کمااینکه الآن هم امام زمان ارواحنا فداه فرموده‌اند: «إِنَّا غَیْرُ مُهْمِلِینَ لِمُرَاعَاتِکُمْ وَ لاَ نَاسِینَ لِذِکْرِکُمْ»،[۵] شیخ مفید اعلی الله مقامه الشّریف وقتی مسئله‌ی فقهی را اشتباه گفت، بعد اگر به آن مسئله عمل می‌کردند بچه را زنده زنده در رحم مادر به گور می‌کردند، آنجا امام زمان ارواحنا فداه کسی را فرستادند و گفت: من از جانب آقا آمده‌ام، فرموده‌اند که بگویم شکم این زن را باز کنید و بچه را بیرون بیاورید و بعد او را دفن کنید.

وقتی شیخ مفید اعلی الله مقامه الشّریف متوجه شد فهمیدند که این کار کارِ خودِ آقاست، من که اینطور نگفته بودم. بعد تصمیم گرفت که بساط خود را جمع کند و دیگر مرجع تقلید مردم نباشد و ولایتِ غیبتِ امام زمان ارواحنا فداه را قبول نکند.

می‌گوید همینکه تصمیم گرفتم وجود مبارک حضرت حاضر شدند و به من فرمودند: تو کارِ خودت را بکن، ما هوای تو را داریم.

در مسئله‌ی انقلاب، مگر امام، بشر عادی می‌توانست در برابرِ امریکا و شوروی بایستد و دست و پنجه نرم کند؟ مگر یک ملای حوزه می‌تواند هشت سال جنگ جهانی بر علیه یک کشور را اداره کند و این موضوع را با سربلندی و سرافرازی بیرون بیاورد؟

این یک پشتوانه دارد که این پشتوانه از این حدیث از امام باقر صلوات الله علیه سرمنشأ گرفته است.

امام باقر علیه السلام نسبت به شیعیان خودشان یک مطالبی را فرموده‌اند. کسی از افریقا به خدای متعال حضرت شرفیاب شد، حضرت فرمودند:… «راشد» یکی از شیعیان امام باقر صلوات الله علیه بود… تمام اسامی شیعیان نزدِ امام زمان وجود دارد… جمعی به خدمت امام باقر صلوات الله علیه آمدند، حضرت فرمودند: من همه‌ی شیعیانم را می‌شناسم، عرض کردند: علامتِ آن چیست؟ حضرت این‌ها را تأیید کردند که شما شیعیان ما هستید و ما شیعیان خودمان را می‌شناسیم. حضرت فرمودند: من نام شما و پدران و اجداد شما را می‌دانیم. عرض کردند: ما با چه علامتی بفهمیم که شما امام ما هستید و ما هم شیعه‌ی شما هستیم؟ حضرت فرمودند امام کسی است که اگر اشاره به این درخت نخل کند، آن درخت نخل اطاعت می‌کند. درخت به سوی امام باقر صلوات الله علیه حرکت کرد. این کرامتی بود که حضرت خواستند چشم شیعه را روشن کنند که پشتِ شما خیلی قوی است.

امام قدرت الله و عین الله و لسان الله است، این خدای متعال است که بلندگوی او امام زمان شماست و هوای شما را دارد، قدرتِ خدای متعال در وجود اوست، علم خدای متعال در وجود است.

ان شاء الله خدای متعال مرحوم آیت الله بهجت اعلی الله مقامه الشّریف را رحمت کند، ایشان به من می‌فرمودند: کلماتی از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را انتخاب کن و برای مردم بگو تا مردم از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بشنوند، ما که کسی نیستیم.

گاهی گوینده سهمی از این حدیث ندارد ولی شنونده یک جمله‌ی امام را می‌شنود و دنیا و آخرت خود را برای همیشه به نور تبدیل می‌کند.

وجود نازنین امام باقر علیه الصلاه و السلام سهمِ عمده‌ای در احیای امّت و روایاتِ ما دارند. اینکه قرآن کریم فرمود: «وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»،[۶] قرآن کریم بدونِ روایات «زمینه‌ی اجرایی» ندارد، قرآن کریم فرموده است: نماز بخوانید، ولی چند رکعت؟ مگر قرآن کریم فرموده است چه رکعت؟ ما این موضوع را از روایاتِ اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بدست می‌آوریم. قرآن کریم فرموده است که حج انجام بدهید، ولی قرآن کریم که مناسک حج را نیاورده است.

امام باقر علیه السلام در موسم حج در جایی نشسته بودند، یکی از شاگردان ایشان در محضر ایشان بود، فرمودند: این طوافی که مردم الآن به آن مشغول هستند در زمان جاهلیت هم انجام می‌دادند، این موضوع که به اسلام اختصاص ندارد، مشرکین به اینجا می‌آمدند و طواف می‌کردند، ولی خدای متعال طوافِ این خانه را واجب کرده است تا مردم بیایند و دین خودشان را به ما عَرضه کنند و تکلیف خودشان را از ما بگیرند.

وقتی حضرت ابراهیم علیه السلام این کعبه را بنا نمود این دعا را کرد: «فَاجْعَلْ أَفْئِدَهً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ»،[۷] این دعای حضرت ابراهیم علیه السلام است که وقتی که مردم به اینجا آمدند دل‌های خودشان را با ما وصل کنند، اینجا عقربه‌ی دل به سوی ما تغییر می‌کند و ما پیام خودمان را از کنار کعبه به مردم خودمان می‌رسانیم.

همین امام باقر علیه السلام فرمودند: «تَمَامُ اَلْحَجِّ لِقَاءُ اَلْإِمَامِ»،[۸] یعنی اگر لقاء امام نباشد حجِ شما حجِ تمامی نیست.

امسال هم که فقط خودِ حضرت حاجی هستند، نه قبرستان بقیع زائر دارد، نه گنبد خضراء ناظر دارد، نه بیت الله الحرام طائف دارد، آقای ما یک تنه می‌روند و حج انجام می‌دهند.

ان شاء الله در این مجالس دامان امام باقر علیه السلام را بگیرید و بخواهید که ان شاء الله سال دیگر بقیع را آباد کنید و در آنجا منهای آل سعود، گنبد و بارگاهی بنا کنید، بعد هم به حج بیت الله بروید و با امام زمان ارواحنا فداه وصل بشوید و حج تمامی انجام بدهید.

«جابر بن یزید جعفی» می‌گوید: از حج به خدمت حضرت باقرالعلوم برگشتیم و عرضه داشتم که… «خدمت سیّد الأنام أبا جعفر محمّد بن علی (علیه السلام)ثمانیه عشره سنه فلما أردت الخروج ودعته فقلت له : افدنی» [۹]هجده سال در محضر حضرت سِرّ آموخته بودم و عطشِ علم خودم را از محضر حضرت سیراب کرده بودم و نور گرفته بودم، مع ذلک زمان خداحافظی به حضرت عرض کردم که من را به قربانِ خودتان کنید، حضرت فرمودند که آیا بعد از هجده سال سیر نشدی؟ عرض کردم: «نَعَمْ اِنَّکُمْ بَحْرٌ لاَ یُنْزَفُ وَلاَ یُبْلَغُ قَعْرُهُ» شما دریایی هستید که ساحل ندارید، علم شما که تمام نمی‌شود، کسی به قعر علم شما نمی‌رسد، حضرت فرمودند: «یا جابر بلغ شیعتی عنی السلام» جابر! سلام من را به شیعیان من برسان، «وأعلمهم» و به این‌ها هشدار بده «أنّه لا قرابه بیننا وبین الله عزّوجلّ» کسی با خدای متعال قوم و خویش نیست، اینکه شما شیعه هستید نباید فکر کنید دیگر کار تمام است و با شیعه بودنِ شما کار تمام است، اینطور نیست، خدای متعال با کسی قوم و خویش نیست، «ولا یتقرب إلیه إلاّ بالطاعه له» اگر کسی بخواهد به خدای متعال نزدیک بشود با طاعت می‌تواند این کار را کند.

باید به دین خودمان عمل کنیم، حرام نخوریم، به یکدیگر ظلم نکنیم، رشوه ندهیم، حق حساب ندهیم، این اداری‌های ما مردم را در مقابلِ میز خودشان تحقیر نکنند، شرفِ شیعه بالاتر از کعبه است، نسبت به یکدیگر احترام کنیم، این خانواده‌ها صفای شیعه را در محبّت خانوادگی علم کنند، که خانواده‌ی شیعه دعوا ندارد.

«ولا یتقرب إلیه إلاّ بالطاعه له» کسی به خدای متعال تقرّب پیدا نمی‌کند مگر با طاعت، «یا جابر من أطاع الله وأحبنا فهو ولینا» جابر! کسی که اطاعت خدا کند، اول اینکه اطاعتِ بدونِ محبّت ما مورد قبولِ خدای متعال نیست. برای چه؟ برای اینکه خودِ قرآن کریم فرموده است: «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ»[۱۰] اگر راست می‌گویید و دلِ شما با خدای متعال است، چه کسی به غیر از ما آدرسِ خدای متعال را دارد؟ باید به دنبالِ ما بیایید تا ما شما را به محضر خدای متعال ببریم، اگر خدای متعال را دوست دارید نمی‌توانید از ما جدا بشوید، چون ما خط خدا هستیم، ما صراط مستقیم هستیم.

لذا فرمودند اگر کسی خدای متعال را اطاعت کند و عاشق ائمه علیهم السلام باشد او ولیّ ماست، «ومن عصى الله لم ینفعه حبنا» محبّتِ ما به دردِ آدمِ آلوده نمی‌خورد. برای اینکه اگر محبّت داشت نباید آلوده می‌ماند، محبّت انسان را پاک می‌کند، این شخص که پاک نیست معلوم می‌شود محبّت ما را هم ندارد.

«یَا جَابِرُ مَنْ هَذَا الّذی سَألَ اللهَ فَلَمْ یُعْطِهِ ؟ اَوْ تَوَکَّلَ عَلَیْهِ وَلَمْ یَکْفِهِ ؟ اَوْ وَثَقَ بِهِ فَلَمْ یُنْجِهِ؟»، ای جابر! چه زمانی شما درِ خدا را زدید و خدای متعال در را به روی شما باز نکرد؟

گر گدا کاهل بود تقصیر صاحبخانه چیست؟

این ویروس… خدای متعال می‌داند که اگر الآن به امام باقر علیه السلام وصل بشوید و امام یک تشر بزنند این ویروس رفته است. دنیا در برابرِ این ویروس عاجز است ولی امام قدرت الله و مشیّه الله است و اگر بخواهد کار حل است.

یکی از بلاهایی که در این ویروس هست این است که ماه مبارک رمضان ما را تعطیل کرد، مجالس توسّل ما را تعطیل کرد، جماعت‌های فشرده‌ی ما را تعطیل کرد. ما در هر کجا که گیر می‌کردیم به سراغ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه و فرزندان ایشان می‌رفتیم، حال اگر این را از ما بگیرند ما می‌خواهیم به کجا پناه ببریم و چکار کنیم؟

لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم

الا لعنت الله علی القوم الظّالمین

[۱] دعای سحر

[۲] إثبات الهداه بالنصوص و المعجزات ، جلد ۱ ، صفحه ۳۱۸ (وَ عَنْ جَمَاعَهٍ عَنْ أَبِی اَلْمُفَضَّلِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْحَسَنِیِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ اَلْمُنْعِمِ اَلصَّیْدَاوِیِّ عَنْ حُسَیْنِ بْنِ شَدَّادٍ اَلْجُعْفِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَمْرِو بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ هِنْدٍ اَلْجَمَلِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی حَدِیثٍ: أَنَّ جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اَللَّهِ أَقْرَأَهُ اَلسَّلاَمَ عَنْ جَدِّهِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ قَالَ لَهُ: قَدْ قَالَ لِی جَدُّکَ یُوشِکُ أَنْ تَعِیشَ وَ تَبْقَى حَتَّى تَلْقَى مِنْ وُلْدِی مَنِ اِسْمُهُ مُحَمَّدٌ یَبْقُرُ اَلْعِلْمَ بَقْراً وَ قَالَ لِی: إِنَّکَ تَبْقَى حَتَّى تَعْمَرُ (تَعْمَى ظ) ثُمَّ یُکْشَفُ لَکَ عَنْ بَصَرِکَ .)

[۳] سوره مبارکه نمل، آیه ۴۰ (قَالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتَابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ ۚ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قَالَ هَٰذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی أَأَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ ۖ وَمَنْ شَکَرَ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ ۖ وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ رَبِّی غَنِیٌّ کَرِیمٌ)

[۴] عوالی اللئالی العزیزیه فی الأحادیث الدینیه  ، جلد ۴ ، صفحه ۱۳۳ (وَ قَدْ وَرَدَ هَذَا اَلْحَدِیثُ بِلَفْظٍ آخَرَ وَ هُوَ مَا رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ صَفْوَانَ عَنْ دَاوُدَ بْنِ اَلْحُصَیْنِ عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَهَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ رَجُلَیْنِ مِنْ أَصْحَابِنَا یَکُونُ بَیْنَهُمَا مُنَازَعَهٌ فِی دِینٍ أَوْ مِیرَاثٍ فَیَتَحَاکَمَانِ إِلَى اَلسُّلْطَانِ أَوْ إِلَى اَلْقُضَاهِ أَ یَحِلُّ ذَلِکَ فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مَنْ تَحَاکَمَ إِلَیْهِمْ فِی حَقٍّ أَوْ بَاطِلٍ فَإِنَّمَا تَحَاکَمَ إِلَى اَلطَّاغُوتِ وَ مَا یَحْکُمُ لَهُ فَإِنَّمَا یَأْخُذُ سُحْتاً وَ إِنْ کَانَ حَقُّهُ ثَابِتاً لِأَنَّهُ أَخَذَ بِحُکْمِ اَلطَّاغُوتِ وَ [قَدْ] أَمَرَ اَللَّهُ تَعَالَى أَنْ یُکْفَرَ بِهِ قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى- یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحٰاکَمُوا إِلَى اَلطّٰاغُوتِ  وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ  فَقَالَ کَیْفَ یَصْنَعَانِ فَقَالَ یَنْظُرَانِ إِلَى مَنْ کَانَ مِنْکُمْ مِمَّنْ قَدْ رَوَى حَدِیثَنَا وَ نَظَرَ فِی حَلاَلِنَا وَ حَرَامِنَا وَ عَرَفَ أَحْکَامَنَا فَلْیَرْضَوْا بِهِ حَکَماً فَإِنِّی قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَیْکُمْ حَاکِماً فَإِذَا حَکَمَ بِحُکْمِنَا فَلَمْ یَقْبَلْ مِنْهُ فَإِنَّمَا بِحُکْمِ اَللَّهِ اِسْتَخَفَّ وَ عَلَیْنَا رَدَّ وَ اَلرَّادُّ عَلَیْنَا کَالرَّادِّ عَلَى اَللَّهِ فَهُوَ عَلَى حَدِّ اَلشِّرْکِ بِاللَّهِ قُلْتُ فَإِنْ کَانَ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا اِخْتَارَ رَجُلاً وَ کِلاَهُمَا اِخْتَلَفَا فِی حَدِیثِنَا قَالَ اَلْحُکْمُ مَا حَکَمَ بِهِ أَعْدَلُهُمَا وَ أَفْقَهُهُمَا وَ أَصْدَقُهُمَا فِی اَلْحَدِیثِ وَ أَوْرَعُهُمَا وَ لاَ یُلْتَفَتُ إِلَى مَا یَحْکُمُ بِهِ اَلْآخَرُ قَالَ قُلْتُ فَإِنَّهُمَا عَدْلاَنِ مَرْضِیَّانِ عِنْدَ أَصْحَابِنَا لَیْسَ یَتَفَاضَلُ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا عَلَى صَاحِبِهِ قَالَ فَقَالَ یَنْظُرُ مَا کَانَ مِنْ رِوَایَتِهِمَا فِی ذَلِکَ اَلَّذِی حَکَمَا بِهِ اَلْمُجْمَعُ عَلَیْهِ أَصْحَابُکَ فَیُؤْخَذُ بِهِ مِنْ حُکْمِنَا وَ یَتْرُکُ اَلشَّاذَّ اَلَّذِی لَیْسَ بِمَشْهُورٍ عِنْدَ أَصْحَابِکَ فَإِنَّمَا اَلْمُجْمَعُ فِیهِ لاَ رَیْبَ فِیهِ وَ إِنَّمَا اَلْأُمُورُ ثَلاَثَهٌ أَمْرٌ بَیِّنٌ رُشْدُهُ فَیُتَّبَعُ وَ أَمْرٌ بَیِّنٌ غَیُّهُ فَیُجْتَنَبُ وَ أَمْرٌ مُشْکِلٌ یُرَدُّ حُکْمُهُ إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِلَى اَلرَّسُولِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَلاَلٌ بَیِّنٌ وَ حَرَامٌ بَیِّنٌ وَ شُبُهَاتٌ بَیْنَ ذَلِکَ فَمَنْ تَرَکَ اَلشُّبُهَاتِ نَجَا مِنَ اَلْمُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ أَخَذَ بِالشُّبُهَاتِ اِرْتَکَبَ اَلْمُحَرَّمَاتِ وَ هَلَکَ مِنْ حَیْثُ لاَ یَعْلَمُ قَالَ قُلْتُ فَإِنْ کَانَ اَلْخَبَرَانِ عَنْکُمْ مَشْهُورَیْنِ قَدْ رَوَاهُمَا اَلثِّقَاتُ عَنْکُمْ قَالَ یُنْظَرُ فِیمَا وَافَقَ حُکْمُهُ حُکْمَ اَلْکِتَابِ وَ اَلسُّنَّهِ وَ خَالَفَ اَلْعَامَّهَ فَیُؤْخَذُ بِهِ وَ یُتْرَکُ مَا خَالَفَ حُکْمُهُ حُکْمَ اَلْکِتَابِ وَ اَلسُّنَّهِ وَ وَافَقَ اَلْعَامَّهَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَ رَأَیْتَ إِنْ کَانَ المفتیین[اَلْمُفْتِیَانِ]غَبِیَ عَلَیْهِمَا مَعْرِفَهُ حُکْمِهِ مِنْ کِتَابٍ وَ سُنَّهٍ وَ وَجَدْنَا أَحَدَ اَلْخَبَرَیْنِ مُوَافِقاً لِلْعَامَّهِ وَ اَلْآخَرَ مُخَالِفاً لَهُمْ بِأَیِّ اَلْخَبَرَیْنِ نَأْخُذُ قَالَ بِمَا خَالَفَ اَلْعَامَّهَ فَإِنَّ فِیهِ اَلرَّشَادَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَإِنْ وَافَقَهُمَا اَلْخَبَرَانِ جَمِیعاً قَالَ یُنْظَرُ إِلَى مَا هُمْ عَلَیْهِ أَمْیَلُ حُکَّامُهُمْ وَ قُضَاتُهُمْ فَیُتْرَکُ وَ یُؤْخَذُ بِالْآخَرِ قُلْتُ فَإِنْ وَافَقَ حُکَّامُهُمُ اَلْخَبَرَیْنِ مَعاً قَالَ إِذَا کَانَ ذَلِکَ فَأَرْجِهْ حَتَّى تَلْقَى إِمَامَکَ فَإِنَّ اَلْوُقُوفَ عِنْدَ اَلشُّبُهَاتِ خَیْرٌ مِنَ اَلاِقْتِحَامِ فِی اَلْهَلَکَاتِ .)

[۵] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۵۳ ، صفحه ۱۷۴ (ذُکِرَ کِتَابٌ وَرَدَ مِنَ اَلنَّاحِیَهِ اَلْمُقَدَّسَهِ حَرَسَهَا اَللَّهُ وَ رَعَاهَا فِی أَیَّامٍ بَقِیَتْ مِنْ صَفَرٍ سَنَهَ عَشْرٍ وَ أَرْبَعِمِائَهٍ عَلَى اَلشَّیْخِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ اَلنُّعْمَانِ قَدَّسَ اَللَّهُ رُوحَهُ وَ نَوَّرَ ضَرِیحَهُ ذَکَرَ مُوصِلُهُ أَنَّهُ تَحْمِلُهُ مِنْ نَاحِیَهٍ مُتَّصِلَهٍ بِالْحِجَازِ نُسْخَتُهُ لِلْأَخِ اَلسَّدِیدِ وَ اَلْوَلِیِّ اَلرَّشِیدِ اَلشَّیْخِ اَلْمُفِیدِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ اَلنُّعْمَانِ أَدَامَ اَللَّهُ إِعْزَازَهُ مِنْ مُسْتَوْدَعِ اَلْعَهْدِ اَلْمَأْخُوذِ عَلَى اَلْعِبَادِ بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِیمِ  أَمَّا بَعْدُ سَلاَمٌ عَلَیْکَ أَیُّهَا اَلْمَوْلَى اَلْمُخْلِصُ فِی اَلدِّینِ اَلْمَخْصُوصُ فِینَا بِالْیَقِینِ فَإِنَّا نَحْمَدُ إِلَیْکَ اَللَّهَ اَلَّذِی لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَ نَسْأَلُهُ اَلصَّلاَهَ عَلَى سَیِّدِنَا وَ مَوْلاَنَا نَبِیِّنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اَلطَّاهِرِینَ وَ نُعْلِمُکَ أَدَامَ اَللَّهُ تَوْفِیقَکَ لِنُصْرَهِ اَلْحَقِّ وَ أَجْزَلَ مَثُوبَتَکَ عَلَى نُطْقِکَ عَنَّا بِالصِّدْقِ أَنَّهُ قَدْ أُذِنَ لَنَا فِی تَشْرِیفِکَ بِالْمُکَاتَبَهِ وَ تَکْلِیفِکَ مَا تُؤَدِّیهِ عَنَّا إِلَى مَوَالِینَا قِبَلَکَ أَعَزَّهُمُ اَللَّهُ بِطَاعَتِهِ وَ کَفَاهُمُ اَلْمُهِمَّ بِرِعَایَتِهِ لَهُمْ وَ حِرَاسَتِهِ فَقِفْ أَمَدَّکَ اَللَّهُ بِعَوْنِهِ عَلَى أَعْدَائِهِ اَلْمَارِقِینَ مِنْ دِینِهِ عَلَى مَا نَذْکُرُهُ وَ اِعْمَلْ فِی تَأْدِیَتِهِ إِلَى مَنْ تَسْکُنُ إِلَیْهِ بِمَا نَرْسِمُهُ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ نَحْنُ وَ إِنْ کُنَّا ثَاوِینَ بِمَکَانِنَا اَلنَّائِی عَنْ مَسَاکِنِ اَلظَّالِمِینَ حَسَبَ اَلَّذِی أَرَانَاهُ اَللَّهُ تَعَالَى لَنَا مِنَ اَلصَّلاَحِ وَ لِشِیعَتِنَا اَلْمُؤْمِنِینَ فِی ذَلِکَ مَا دَامَتْ دَوْلَهُ اَلدُّنْیَا لِلْفَاسِقِینَ فَإِنَّا یُحِیطُ عِلْمُنَا بِأَنْبَائِکُمْ وَ لاَ یَعْزُبُ عَنَّا شَیْءٌ مِنْ أَخْبَارِکُمْ وَ مَعْرِفَتُنَا بِالزَّلَلِ اَلَّذِی أَصَابَکُمْ مُذْ جَنَحَ کَثِیرٌ مِنْکُمْ إِلَى مَا کَانَ اَلسَّلَفُ اَلصَّالِحُ عَنْهُ شَاسِعاً وَ نَبَذُوا اَلْعَهْدَ اَلْمَأْخُوذَ مِنْهُمْ وَرٰاءَ ظُهُورِهِمْ کَأَنَّهُمْ لاٰ یَعْلَمُونَ  إِنَّا غَیْرُ مُهْمِلِینَ لِمُرَاعَاتِکُمْ وَ لاَ نَاسِینَ لِذِکْرِکُمْ وَ لَوْ لاَ ذَلِکَ لَنَزَلَ بِکُمُ اَللَّأْوَاءُ وَ اِصْطَلَمَکُمُ اَلْأَعْدَاءُ فَاتَّقُوا اَللَّهَ جَلَّ جَلاَلُهُ وَ ظَاهِرُونَا عَلَى اِنْتِیَاشِکُمْ مِنْ فِتْنَهٍ قَدْ أَنَافَتْ عَلَیْکُمْ یَهْلِکُ فِیهَا مَنْ حُمَّ أَجَلُهُ وَ یُحْمَى عَلَیْهِ مَنْ أَدْرَکَ أَمَلَهُ وَ هِیَ أَمَارَهٌ لِأُزُوفِ حَرَکَتِنَا وَ مُبَاثَّتِکُمْ بِأَمْرِنَا وَ نَهْیِنَا وَ اَللّٰهُ مُتِمُّ نُورِهِ  … وَ لَوْ کَرِهَ اَلْمُشْرِکُونَ  اِعْتَصِمُوا بِالتَّقِیَّهِ مِنْ شَبِّ نَارِ اَلْجَاهِلِیَّهِ یَحْشُشُهَا عَصَبٌ أُمَوِیَّهٌ تَهُولُ بِهَا فِرْقَهً مَهْدِیَّهً أَنَا زَعِیمٌ بِنَجَاهِ مَنْ لَمْ یَرُمْ مِنْهَا اَلْمَوَاطِنَ اَلْخَفِیَّهَ وَ سَلَکَ فِی اَلطَّعْنِ مِنْهَا اَلسُّبُلَ اَلرَّضِیَّهَ إِذَا حَلَّ جُمَادَى اَلْأُولَى مِنْ سَنَتِکُمْ هَذِهِ فَاعْتَبِرُوا بِمَا یَحْدُثُ فِیهِ وَ اِسْتَیْقِظُوا مِنْ رَقْدَتِکُمْ لِمَا یَکُونُ مِنَ اَلَّذِی یَلِیهِ سَتَظْهَرُ لَکُمْ مِنَ اَلسَّمَاءِ آیَهٌ جَلِیَّهٌ وَ مِنَ اَلْأَرْضِ مِثْلُهَا بِالسَّوِیَّهِ وَ یَحْدُثُ فِی أَرْضِ اَلْمَشْرِقِ مَا یَحْزُنُ وَ یُقْلِقُ وَ یَغْلِبُ مِنْ بَعْدُ عَلَى اَلْعِرَاقِ طَوَائِفُ عَنِ اَلْإِسْلاَمِ مُرَّاقٌ یَضِیقُ بِسُوءِ فِعَالِهِمْ عَلَى أَهْلِهِ اَلْأَرْزَاقُ ثُمَّ تَتَفَرَّجُ اَلْغُمَّهُ مِنْ بَعْدِهِ بِبَوَارِ طَاغُوتٍ مِنَ اَلْأَشْرَارِ یُسَرُّ بِهَلاَکِهِ اَلْمُتَّقُونَ اَلْأَخْیَارُ وَ یَتَّفِقُ لِمُرِیدِی اَلْحَجِّ مِنَ اَلْآفَاقِ مَا یَأْمُلُونَهُ عَلَى تَوْفِیرِ غَلَبَهٍ مِنْهُمْ وَ اِتِّفَاقٍ وَ لَنَا فِی تَیْسِیرِ حَجِّهِمْ عَلَى اَلاِخْتِیَارِ مِنْهُمْ وَ اَلْوِفَاقِ شَأْنٌ یَظْهَرُ عَلَى نِظَامٍ وَ اِتِّسَاقٍ فَیَعْمَلُ کُلُّ اِمْرِئٍ مِنْکُمْ مَا یَقْرُبُ بِهِ مِنْ مَحَبَّتِنَا وَ لِیَتَجَنَّبَ مَا یُدْنِیهِ مِنْ کَرَاهِیَتِنَا وَ سَخَطِنَا فَإِنَّ اِمْرَأً یَبْغَتُهُ فَجْأَهٌ حِینَ لاَ تَنْفَعُهُ تَوْبَهٌ وَ لاَ یُنَجِّیهِ مِنْ عِقَابِنَا نَدَمٌ عَلَى حَوْبَهٍ وَ اَللَّهُ یُلْهِمُکَ اَلرُّشْدَ وَ یَلْطُفُ لَکُمْ بِالتَّوْفِیقِ بِرَحْمَتِهِ نُسْخَهُ اَلتَّوْقِیعِ بِالْیَدِ اَلْعُلْیَا عَلَى صَاحِبِهَا اَلسَّلاَمُ هَذَا کِتَابُنَا عَلَیْکَ أَیُّهَا اَلْأَخُ اَلْوَلِیُّ وَ اَلْمُخْلِصُ فِی وُدِّنَا اَلصَّفِیُّ وَ اَلنَّاصِرُ لَنَا اَلْوَفِیُّ حَرَسَکَ اَللَّهُ بِعَیْنِهِ اَلَّتِی لاَ تَنَامُ فَاحْتَفِظْ بِهِ وَ لاَ تُظْهِرْ عَلَى خَطِّنَا اَلَّذِی سَطَرْنَاهُ بِمَا لَهُ ضَمِنَّاهُ أَحَداً وَ أَدِّ مَا فِیهِ إِلَى مَنْ تَسْکُنُ إِلَیْهِ وَ أَوْصِ جَمَاعَتَهُمْ بِالْعَمَلِ عَلَیْهِ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ وَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اَلطَّاهِرِینَ .)

[۶] سوره مبارکه حشر، آیه ۷ (مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَىٰ فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَىٰ وَالْیَتَامَىٰ وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ کَیْ لَا یَکُونَ دُولَهً بَیْنَ الْأَغْنِیَاءِ مِنْکُمْ ۚ وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۖ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ)

[۷] سوره مبارکه ابراهیم، آیه ۳۷ (رَبَّنَا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُوا الصَّلَاهَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَهً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ)

[۸] عیون أخبار الرضا علیه السلام ، جلد ۲ ، صفحه ۲۶۲ (حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ مَاجِیلَوَیْهِ رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى اَلْعَطَّارُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی اَلْخَطَّابِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: تَمَامُ اَلْحَجِّ لِقَاءُ اَلْإِمَامِ.)

[۹] بحار الأنوار ، جلد ۷۸ ، صفحه ۱۸۳ (وعن جابر بن یزید الجعفی أنّه قال : خدمت سیّد الأنام أبا جعفر محمّد بن علی (علیه السلام)ثمانیه عشره سنه فلما أردت الخروج ودعته فقلت له : افدنی، فقال : بعد ثمانیه عشر سنه یا جابر ؟ قلت : «نَعَمْ اِنَّکُمْ بَحْرٌ لاَ یُنْزَفُ وَلاَ یُبْلَغُ قَعْرُهُ». قال (علیه السلام) : یا جابر بلغ شیعتی عنی السلام وأعلمهم أنّه لا قرابه بیننا وبین الله عزّوجلّ، ولا یتقرب إلیه إلاّ بالطاعه له، یا جابر من أطاع الله وأحبنا فهو ولینا، ومن عصى الله لم ینفعه حبنا. یَا جَابِرُ مَنْ هَذَا الّذی سَألَ اللهَ فَلَمْ یُعْطِهِ ؟ اَوْ تَوَکَّلَ عَلَیْهِ وَلَمْ یَکْفِهِ ؟ اَوْ وَثَقَ بِهِ فَلَمْ یُنْجِهِ ؟»)

[۱۰] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۳۱ (قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ)