«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مقدّمه
«وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی ۖ قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ».[۲]
شهادتِ جانگداز نهمین پیشوای معصومِ جهان اسلام، حجّت خدا، خلیفه خدا، مظهرِ اسماء الهی، اسم اعظمِ حق تعالی، نور چشم حضرت اباالحسن علی بن موسی علیه السلام، یعنی امام محمد تقی قانع مرتضی جوادالائمه علیه السلام را به محضر شریف پدر بزرگوارشان، صاحب مضجع شریف، و به شما زائران و مجاوران و خادمان و مؤسسانِ این محفل تسلیت عرض میکنم.
مسئلهی «امامت» در قرآن کریم
مسئلهی امامت در قرآن کریم، در آیات مختلف مطرح شده است و ما در عالَمِ اسلام مقامی بالاتر از مقامِ امامت سراغ نداریم.
آیاتی که مسئلهی ولایت در آن آیات مطرح است، سوره مبارکه مائده آیه ولایت است، «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَهُمْ رَاکِعُونَ»،[۳] ولایتی که سایهی ولایتِ خدای متعال است و به معنیِ سرپرستیِ بندگانِ خدای متعال است، حکومتِ بر بندگانِ خدای متعال است، در این آیه با کلمهی «إنَّمَا» جای بهانهگیری برای هیچ گروهی باقی نمانده است، اما امامتی که از جانب خدای متعال است و مظهریتِ حقتعالی است در چند آیه آمده است، یکی از آنها این آیهای است که در سوره مبارکه بقره به محضرِ شما تلاوت کردم، «وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ»، به یاد بیاور آن شرایطی را که خدای متعال ابراهیم را به کلماتی امتحان کرد، و ابراهیم از عهدهی امتحان برآمد، آنگاه گفتیم «إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا».
این آیه کریمه پیامِ تربیتی دارد، پیامِ اخلاقی دارد، پیامِ اجتماعی دارد و پیامِ اعتقادی دارد.
عزادارِ امام جواد علیه السلام باشیم
آن چیزی که برای ما مهم است، بدانیم که هر کسی به مقامی یا به موقعیتی دست مییابد، خدای متعال مفت به کسی نمیدهد، باید از امتحانات سرافراز بیرون آمد، اگر کسی در این شب جمعه، شب زیارتی حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه، شب توبه و انابه و دعا و نیایش آرزو دارد که به حضورِ امام زمان ارواحنا فداه برسد، امام رضا علیه السلام را در خواب ببیند، حاجاتِ او به دستِ مبارکِ حضرت علی بن موسی الرّضا علیه السلام داده شود، این عزاداری و سوگواری که برای حضرت امام جواد علیه السلام برگزار شده است، ما هم جزوِ عزادارها نوشته بشویم و تعبیری که حضرت رضا علیه الصلاه و السلام در مورد شهادتِ فرزندشان حضرت جواد علیه السلام پیشاپیش فرمودند، فرمودند که فرزندِ من را غاصباً میکشند، «یَبْکِی عَلَیْهِ أَهْلُ السَّمَاءِ»[۴] اهل آسمانها برای شهادت پسر من گریه میکنند. اگر شما هم آرزو دارید نام شما جزوِ آسمانیها نوشته شود و در زمرهی آنها و در لیست عزاداران و گریهکنندگان بر این امام مظلوم نوشته شوید شرط دارد.
اهمیتِ تقوا
من چند آیه در این زمینه به خدمت شما میخوانم.
«إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ»،[۵] تا زمانی که انسان در امتحانات بعنوان متّقی به حساب نیاید، عملِ او ضمانتی برای قبول ندارد، خدای متعال با کلمهی «إنَّمَا» فرموده است، «إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ»، خداوند فقط از پارسایان و پاکان قبول میکند. این یک نکته.
اگر میخواهید زیارت شما قبول بشود، اگر میخواهید عزاداری شما قبول بشود، اگر میخواهید دعاهای شما قبول بشود، کلیدِ این امر «تقوا» است، «إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ».
ممکن است که در اذهان بیاید که من که خودم را میشناسم، «بَلِ الْإِنْسانُ عَلى نَفْسِهِ بَصِیرَهٌ»،[۶] هر کسی از پروندهی خودش اطلاع دارد، پس آیا منِ گنهکار نباید به حرم حضرت رضا علیه السلام میآمدم؟ آیا این در فقط به روی خوبان باز است؟ پس چرا ما را تشویق کردهاند و ما را راه دادهاند؟ بنا به تعبیری چرا ما را آوردهاند؟ مگر کسی بیدعوت به اینجا آوردهاند؟ مگر کسی خودش به اینجا آمده است؟
لطائفی از زیارتنامهی حضرت رضا علیه آلاف التّحیه و الثّناء
پاسخ این است که باتقوا بشوید، به اینجا آمدهایم که درست بشویم، اگر وضع ما تابحال بد بوده است، در این جملاتی که در بالای سر حرم حضرت رضا علیه السلام در زیارت مخصوص حضرت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام میخوانیم، عرضه میداریم: «یَا مَوْلایَ أَتَیْتُکَ زَائِرا»، دقّت بفرمایید ما به چه عنوان به اینجا آمدهایم؟ با چه انگیزهای به اینجا آمدهایم؟ مگر پذیرایی چطور میتواند باشد؟ درواقع لقمه میکنند و به دهانِ ما میگذارند، به ما انگیزه میدهند، به ما هدف میدهند، این زیارت کلاسِ معرفت است، کلاسِ توحید است، حیف است زائرینی که وقتی مشرّف میشود زیارتنامههای امام رضا علیه السلام را نخوانند، و حیف است که زیارتنامه را بخوانند ولی معنیِ زیارتنامه را ندانند، این زیارتنامهها هم شناسنامهی امامانِ ما هست، هم مرامنامه است، و هم اینکه ارائهی الگوست، و هم برای زائر رهنمود و راهنماست، چه تعبیری زیباتر و جامعتر و دلنشینتر از این سه کلمهای که در زیارت بالای سر میخوانیم به ما انگیزه و هدف میدهد و زندگی ما را معنیدار میکند و زیارت ما را بامعرفت میکند؟
عرضه میداریم: «بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی» ای امام رضا! پدر و مادرم به قربانِ تو… این «پدر و مادرم به قربانِ تو» خیلی معنی دارد، یعنی نه تنها خودم فدایی تو هستم، بلکه دار و ندار و ریشهی من هم فدای توست، پدر و مادرم به قربانِ تو، «أَتَیْتُکَ» من به خدمت شما آمدهام، چرا؟ سه هدف داشتهام.
یک: «زَائِراً» آمدهام که شما را زیارت کنم.
ببینید بدنِ ما ضریح را زیارت میکند، گنبد را میبیند، صحن و سرا را میبیند، دیوارها را میبوسیم، درهای زیبا را میبوسیم، اما دلِ ما امام رضا علیه السلام را زیارت میکند، هیچ زائری نیست که خودِ حضرت رضا علیه السلام را زیارت نکرده باشد، این به ما تعمّق میدهد، به زیارتِ ما ژرفا میدهد، فقط بوسیدنِ در و ضریح مقدّس نیست، آمدهام که دلِ من با شما گره بخورد، آمدهام که دل به شما بدهم و شما دلِ من را قبول کنید، جانِ من به شما متّصل شده است، من برای زیارت آمدهام، برای دیدار آمدهام، برای ملاقات آمدهام، زیارت یعنی ملاقات، باید دلِ شما با امام رضا علیه السلام پیوند پیدا کند و وصل بشود، این است که فرمودهاند وقتی میخواهی به زیارت بروی مقابلِ در بایستید و اذن دخول بخوانید.
آیت الله العظمی آقای بهجت اعلی الله مقامه الشّریف، هم خودشان میفرمودند، من خودم از ایشان شنیدم، و هم از استادشان جمال السالکین آیت حق آمیرز علی آقای قاضی اعلی الله مقامه الشّریف نقل فرمودند که وقتی میخواهید به زیارت بروید در مقابلِ در اذن دخول بخوانید، هنگامِ خواندنِ اذن دخول، اگر دلِ شما شکست، اگر چند قطره اشک ریختید، این علامتِ این است که اجازه دادهاند که بعنوانِ زائر داخل شوید، اما اگر دل نشکست زائر نیستید، از نظرِ بدن که زائر هستید، معلوم میشود که زیارت برای قلب است و هنگامی که قلب میشکند وصل میشود، این انکسارِ دل نشانهی این است که قلبِ شما به امام رضا علیه السلام اتّصال پیدا کرده است و واصل و زائر شدهاید، امام رضا علیه السلام شما را در آغوش گرفتهاند، امام رضا علیه السلام میهماننواز هستند، اما دل به امام رضا علیه السلام میرسد، بدن امام رضا علیه السلام که در مضجع شریف ایشان است، اما آن چیزی که میتواند همه جا از ما پذیرایی کند حقیقت و ولایت و نور و روح ملکوتی حضرت رضا علیه الصلاه و السلام است، و آن با انکسارِ قلب بدست میآید.
ما در حدیث قدسی هم داریم که حضرت حق فرمودهاند: «انا عند المنکسره قلوبهم»، من در دلهای شکسته هستم.
وقتی دل میشکند اینطور نیست که به امام رضا علیه السلام وصل بشوید، بلکه به خودِ خدای متعال وصل میشوید، نه با نامِ خدا، اگر دل بشکند خودِ خدای متعال در دلهای ماست، اگر دل بشکند معلوم میشود که دلِ ما با خدایمان وصل شده است و خدای متعال را یافته است و نور خدای متعال در دلِ ما تجلّی کرده است و رحمتِ الهی قلبِ ما را نوازش کرده است.
این یک نکته که ما آمدهایم که امام رضا علیه السلام را زیارت و ملاقات کنیم، آمدهایم که امام رضا علیه السلام را ببینیم.
چشم دل باز کن که جان بینی آنچه نادیدنی است آن بینی
دوم: «وَافِداً»… اینها را در دهان انسان میگذارند که انسان رگِ امام رضا علیه السلام را بدست بیاورد.
آقا! من بعنوانِ میهمان به خدمت شما رسیدهام، «وفود» به معنای وارد شدن و میهمان شدن است، آقا! من میهمانِ شما هستم، چرا میگویم میهمان هستم؟ برای اینکه اگر زائر نبودم و وصل نبودم، میهمان که هستم!
در زیارت، تقوا لازم است که زیارتِ انسان قبول شود، ولی در میهمانی اینطور نیست، «أَکْرِمِ الضَّیْفَ وَ لَوْ کَانَ کَافِراً»، میهمان اگر کافر هم باشد قبول میکنند.
آقا! اگر زائر نیستم میهمان که هستم! بعنوانِ میهمان توقع دارم که از شما پذیرایی ببینم. «خوبی» در میهمان شرط نیست، «ارزش» در میهمان شرط نیست، کریم درِ خانهی خود را باز میکند، هر کسی که میخواهد بیاید…
ادیم زمین، سفره عام اوست بر این خوان یغما چه دشمن چه دوست
اگر دشمنِ کسی هم بیاید و میهمان بشود، انسانِ بزرگ نمیگوید چرا آمدهای، میهمان است دیگر، یا امام رضا! اگر زائر نیستم میهمان که هستم!
این هم یکی از لطائفِ زیارت حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا صلوات الله علیه است، و این زیارتنامه چه حال و احساس و سوژههایی به انسان میدهد که انسان دریای محبّت و رأفت حضرت رضا علیه السلام را طوفانی کند، بتواند این دریا را بجوشاند تا به ما برسد.
آقا! من در وهلهی اول «زائر» هستم، اگر قبول ندارید زائر هستم «میهمان» هستم، من بعنوانِ میهمان به خدمتِ شما رسیدهام.
سوم: «عَائِذا مِمَّا جَنَیْتُ عَلَى نَفْسِی»؛ آقا! بد هستم، از بدیهای خودم گریختهام و پناهگاهی بجز اینجا پیدا نکردهام، اگر بد بخواهد خوب بشود، اگر مریض بخواهد شفاء پیدا کند، اگر یک گرفتاری به دنبالِ پناه بگردد مگر جایی بغیر از اینجا وجود دارد؟ «أَهْلِ بَیْتِهِ الْأَخْیارِ الأَئِمَّهِ الأَبْرارِ لَجَعَلْتُهُمْ شُفَعائِی»،[۷] بارالهی! پروردگارا! من اگر شفیعی بهتر از این بزرگواران پیدا میکردم به سراغِ آنها میرفتم، واسطهای آبرومندتر و مهربانتر و میهماننوازتر از این بزرگواران پیدا نکردهام، من که میخواهم تو من را قبول کنی اینجا در است، آمدهام تا از این در به نزدِ تو بیایم، این بزرگواران بابِ رحمتِ خدای متعال هستند، این بزرگواران بابِ کَرَمِ خدای متعال هستند، این بزرگواران بابِ توبه هستند، این بزرگواران بابِ مغفره هستند، خدایا! اگر شفیعانی که نزدیکتر از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و آل بیت ایشان باشد، آنها را شفیع قرار میدادم، ولی در عالم امکان کسی بهتر از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و آل پیامبر وجود ندارد که ما دامانِ آنها را بگیریم.
لذا نکتهی سوم این است که من از گناهانِ خودم فراری هستم، من از رذائلِ خودم بیزار هستم، خستهی گناه هستم، دیگر برای من کافی است، زورِ من به خودم نرسیده است و اینجا به پناه آمدهام.
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمدهایم از بد حادثه این جا به پناه آمدهایم
جایگاهِ امامت
بنابراین این آیه کریمه امامت به ما میگوید اگر قرب و درجه و آمرزش و استجابت دعا و سعادتِ ابد و مهربانیِ عزرائیل و عاقبت به خیریِ خودتان و فرزندانتان را میخواهید، در امتحانات الهی درست امتحان بدهید، برای شما کافی است، تابحال رفوزه بودهاید، آیا نمیخواهید این چند روزِ باقیماندهی عمر خودتان را سربلند باشید؟
خدای متعال حتّی به انبیاء علیهم السلام «امامت» را بدونِ امتحان نمیدهد، خدای متعال همه را امتحان میکند و باید از امتحانات سربلند بیرون آمد.
حضرت ابراهیم علیه السلام نبی بودند ولی هنوز رسول نبودند، رسول شدند اما هنوز خلیل نبودند، خلیل شدند اما هنوز امام نبودند، این چهارمین درجه که عالیترین درجه بود قلّهی تقرّب به خدای متعال بود، قلّهی وجاهتِ نزد خدای متعال بود، قلّهی مظهریتِ برای قدرت و علم خدای متعال بود مقامِ «امامت» بود، بعد از امتحانات… پیغمبری که هم نبی بود، هم رسول بود، هم به مقامِ خُلَّت رسیده بود، وقتی خوب از عهدهی امتحانات برآمد خدای متعال فرمود: «إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا»،[۸] این نشان میدهد که مسئلهی امامت از نبوّت و رسالت و خُلَّت بالاتر است، چون این آخرین مرحلهای است که به حضرت ابراهیم علیه السلام داده شده است.
مباحث اخلاقی
حال امامتِ حضرت ابراهیم علیه السلام چه نشانههایی در قرآن کریم دارد؟ من دو نشانه را به خدمت شما عرض میکنم.
یکی این است که امام به ملکوت اشراف دارد، میدانید سوره مبارکه «یس» قلب قرآن کریم است، «لِکُلِّ شَیْءٍ قَلْبًا، وَإِنَّ قَلْبَ الْقُرْآنِ یس»،[۹] یکی از سوغاتیهای زیارت شما در این سفر، در شب شهادت حضرت جوادالائمه علیه السلام که با شب جمعه مصادف شده است، و شما در چنین شبی به سایهی امام رضا علیه السلام پناه آوردهاید و در اینجا پناه گرفتهاید، بیایید و به خدای متعال قولهایی بدهید، به امام رضا علیه السلام قولهایی بدهید، ان شاء الله ترکِ گناه در اولویت است، عمل به واجبات در اولویت است، اینها خط قرمز است، برو و برگرد ندارد، زائرِ امام رضا علیه السلام بعد از آنکه حضرت رضا علیه السلام آغوشِ رحمتِ خود را باز کردند و شما را بعنوانِ میهمان در آغوشِ رحمتِ خویش قرار داد، اگر بخواهیم بعد از این گناه کنیم خیلی بیحیاء هستیم. کسی آمده است و امام رضا علیه السلام درِ حرمِ خود را به روی او باز گذاشتهاند، امام رضا علیه السلام او را دعوت کردهاند، زیارت دعوت است، هر کسی که آمده است با دعوت آمده است، حضرت حجّت ارواحنا فداه شب قدر گذشته این مجلسِ ما را نوشته بودند، ما را جزوِ مدعوینِ امام رضا علیه السلام نوشته بودند که ما در اینجا میهمان شدیم، زائر هستیم و وافد هستیم و عائذ هستیم، هم به زیارت آمدهایم و هم میهمان امام رضا علیه السلام هستیم و هم به پناه آمدهایم، از گرفتاریهایمان به پناه امام رضا علیه السلام آمدهایم، از نداریهایمان به پناه آمدهایم، از مشکلاتی که برای فرزندان و جوانهایمان پیش آمده است و همهی ما نگران هستیم به پناه آمدهایم، ما پناهگاه داریم، ما امام رضا علیه السلام را داریم، ما که ناامید نیستیم، ما به پناه آمدهایم. حال که امام رضا علیه السلام به ما پناه دادهاند، آیا ما نباید با حضرت رضا علیه السلام یک قراری بگذاریم؟ آیا نباید دامانِ امام رضا علیه السلام را بگیریم و بگوییم «امام رضا! ما را بیمه کنید که دیگر بعد از این گناه نکنیم، وقتی زائرِ شما برگشت بوی شما را بدهد و گناه نکند»؟
امام رضا علیه السلام از بداخلاقی در منزل بیزار هستند، حضرت رضا علیه السلام از ظلم در خانه بیزار هستند، ظلم در خانه ظلم به ارحام است، هم قطع رحم است، هم ظلم است، هم اذیت است، هم ناسازگاری است، این کار بر خلافِ مودّتِ آل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام است، بداخلاقیهایمان را کنار بگذاریم، نماز وقت اول وقت را جدّی بگیریم، بانوان بزرگواری که امام رضا علیه السلام به آنها افتخار داده است، نمیدانید به کجا آمدهاید، اینجا عرشِ خدای متعال است، اینجا بهشت است، شما را به اینجا راه دادهاند، بعد از آنکه امام رضا علیه السلام محبّت کردند و نمکگیر امام رضا علیه السلام شدید آیا باز هم میخواهید حجاب را رعایت نکنید؟ روز قیامت چه پاسخی دارید که به امام رضا علیه السلام بدهید؟ چه زمانی امام رضا علیه السلام برای شما کم گذاشتهاند؟ مگر خادمها مقابلِ شما ایستادند؟ حال که امام رضا علیه السلام شما را همینطور پذیرفتهاند شما نمیخواهید یک حسابی برای امام رضا علیه السلام باز کنید که دیگر بعد از این نامحرم شما را بزککرده نبیند و موی سرِ شما را بیرون نبیند؟ آیا نمیخواهی این کار را کنی؟
کسانی که در زندگی «دروغ» دارند، یا امام رضا! این دروغ که بدتر از سرطان است! شما سرطانیها را شفاء میدهید، این پنجرهفولادِ شما…
من شب میلاد حضرت رضا علیه السلام در همین پشت بام مقابلِ پنجرهفولاد برنامهی تلویزیونی داشتم، برادرانی که برنامه را ضبط میکردند میگفتند: فلانی! دیروز (یعنی شام ولادت حضرت رضا علیه السلام) ما همینجا بودیم که ناگهان دیدیم جمعیت بهم ریخت، معلوم شد که امام رضا علیه السلام یک مریضی را شفاء دادهاند.
یا امام رضا! ما بیماریهای اخلاقی داریم، گاهی زبانِ ما بد عادت کرده است، عصبانیتهای بیجا داریم، ضعفِ اعصاب داریم، بعضی از ما به غیبت و دروغ عادت کردهایم، مریض هستیم، یا امام رضا! یک نگاهی به ما کنید که سالم از محضر شما برویم و برای همیشه سالم زندگی کنیم، زندگی ما گرم باشد و با همسر و فرزندمان دورِ یکدیگر باشیم، بگومگو و ناسازگاری نداشته باشیم.
حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام اکسیر هستند…
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند…
بنابراین بعد از آنکه ان شاء الله ما با امام رضا علیه السلام قرار میگذاریم که گناه را ترک کنیم و نسبت به واجبات خودمان هم کماهمیّت نباشیم، حرامخور نباشیم، واجباتِ مالی خودمان را بدهیم، نماز خودمان را به موقع بخوانیم.
در مستحبات خیلی چیزها مهم است، ولی چون این سوره مبارکه یس نکتهی ملکوت را دارد، میخواهم این نکته را به خدمت شما عرض کنم که بیایید هم شبها سوره مبارکه یس را تلاوت کنید و هم صبحها، در روایات آثار خیلی زیادی برای سوره مبارکه یس گفته شده است، امام صادق علیه السلام فرمودند هر کسی هر روز سوره مبارکه یس را بخواند در آن روز هم مرزوق است و هم محفوظ، هم روزی او به او میرسد و هم خدای متعال او را از بلاها حفظ میکند، چرا ما از این سنگر استفاده نکنیم؟ سوره مبارکه یس چشمهی معارفِ حق است، قلبِ قرآن کریم است، اگر به قلب وصل شدید با همهی قرآن کریم اتّصال پیدا میکنید.
«امام» از باطن عالم اطلاع دارد
در آخرین آیه سوره مبارکه یس میفرماید: «فَسُبْحَانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ»،[۱۰] ملکوتِ همهی اشیاء در دستِ خدای متعال است.
وقتی حضرت ابراهیم علیه السلام به مقام امامت رسیدند، قرآن کریم میفرماید: «وَکَذَلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ»،[۱۱] ما ملکوت آسمان را به حضرت ابراهیم علیه السلام ارائه کردیم؛ نه اینکه مفهوم آن در ذهن ایشان باشد، نه، چشمِ دلِ او را باز کردیم، پرده را کنار زدیم و باطنِ عالم را به حضرت ابراهیم علیه السلام نشان دادیم.
این لازمهی امامت است، امام از باطنِ عالَم اطلاع دارد، امام از باطن آدم اطلاع دارد، امام باطن را میبیند، نه اینکه ملک به او خبر بدهد، امام میبیند، و این موضوع در دو آیه، که درواقع یک آیه است و در دو جای مختلف تکرار شده است، و اگر معتقد باشیم که در قرآن کریم تکرار وجود ندارد، هر کدام به اعتبار جایگاهی که دارد پیامِ خاصّ خود را دارد باید بگوییم دو آیه است که خدای متعال فرمود: «وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ».[۱۲]
امشب بحثِ ما امامت از دیدگاه قرآن کریم است، امامت مقامی است بالاتر از همهی مقامات، و امامت لوازمی دارد، یکی از آنها اشراف به باطن است.
قرآن کریم فرمود: «وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ»، خدای متعال عملِ شما را میبیند، پیغمبر هم میبیند، مؤمنون هم که ائمه علیهم السلام هستند اعمالِ شما را میبینند، باطنِ عمل را میبینند. وقتی کسی عملِ ریایی کند آن بزرگواران میدانند که ریا کرده است، عملی که برای رسیدن به امتیازات به حساب خدای متعال میریزید، خدای متعال میداند که نیّتِ تو این نیست، خدای متعال میبیند، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم چشم خدای متعال است و او هم میبیند، مؤمنون هم که ائمه اطهار علیهم السلام هستند میبینند.
پس یک موضوع این مسئله است که امام در همه جا حضور دارد، گزارش به کاظمین نمیرسد، حضرت جوادالائمه علیه السلام همین الآن خودشان مجلسِ شما را میبینند، امام هستند و امام میبیند و از ملکوتِ عالم اطلاع دارد.
نکتهی دومی که خدای متعال منّان در مورد حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام مطرح فرموده است، عبارت است از اینکه احیای چند مرغی که حضرت ابراهیم علیه السلام از خدای متعال خواسته بود، «رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِی الْمَوْتَ»،[۱۳] حضرت حق فرمودند: «أَوَلَمْ تُؤْمِنْ» آیا ایمان و یقین نداری؟ عرض کرد: «بَلَى وَلَکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی»، اینها خیلی جای دقّت است، از آیاتِ اسرارآمیزِ قرآن کریم است، حضرت ابراهیم خلیل که امام شده بود از خدای متعال درخواست میکند که میخواهم ببینم که چطور مرده را زنده میکنی، خدای متعال فرمودند: مگر تو احیای مرده را قبول نداری؟ عرض کرد: چرا! قبول دارم! ولی میخواهم قلبِ من آرام بگیرد.
«قلب من آرام بگیرد» یعنی چه؟ یعنی میخواهم ببینم، من به امامت رسیدهام، امام مجرای قدرتِ توست، آنچه تو قدرتنمایی میکند و مرده را زنده میکنی، آیا من هم میتوانم این کار را کنم یا نه؟ این قدرتِ لایزالِ امام در وجودِ امام جلوه دارد.
خدای متعال دستور داد چهار پرندهی مختلف را ذبح کند و گوشتهای آنها را کوبید و به یکدیگر مخلوط کرد، هر کدام از اجزای این گوشتِ مخلوط را بر سرِ یک کوهی گذاشت، بعد به آنجا نرفت دست بزند، اراده کرد، «فَصُرْهُنَّ» صدا بزن، لازم نیست بروی و بیاوری، همهی این گوشتهای به هم مخلوط شده جدا میشوند و هر کدام آن اصلِ خود را پیدا میکند و به صورتِ چهار مرغِ اول درمیآید.
ببینید خدای متعال چه مَثَلِ زیبایی برای وجودِ قدرتِ خدا در وجودِ امام مشخص میکند.
شاخصهی امام جواد علیه السلام این است، این مقام را، یعنی ولایت مطلقهی کلّیهی الهیّه را، هم ارائهی به ملکوت است، و هم نه تنها ارائه است، کشف به ملکوت است، احاطهی به ملکوت است، اشراف به ملکوت است، بلکه «سُبْحَانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ»، همانگونه که پیشانیِ همهی موجودات در دستِ خدای متعال است، سرنوشتِ همهی موجودات در دستِ خدای متعال است، قدرتِ خدای متعال همهی ما را در قبضهی خودش دارد، امام قدرت الله است، امامان ما قبل از حضرت جواد علیه السلام در سنین بالا… چه کسی میتواند مثلاً دورهای ببیند و کسب کند؟… ولی امام جواد علیه السلام هفت ساله بودند که خدای متعال این مقام را، مقام امامت را به حضرت جواد علیه السلام دادند، و این افتخارِ شیعه است که با امامتِ حضرت جواد علیه السلام برای هیچ کسی بهانهای باقی نماند که باور کند امامت مانند نبوّت است و دانشگاه ندارد و اکتسابی نیست و «ذَلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ».[۱۴]
کسی به خدمت حضرت جوادالائمه علیه السلام آمد و عرضه داشت: آقا! پدرِ من از دنیا رفته است و مالِ زیادی داشت، الآن من گرفتارِ فقر هستم، او پولِ خود را در حال حیاتِ خودش در یک جایی دفن کرده است و نمیدانم کجاست و از شما کمک میخواهم…
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۲۴
[۳] سوره مبارکه مائده، آیه ۵۵
[۴] بحارالأنوار، جلد ۵۰ ، صفحه ۱۵ (کَانَ اِسْمُ أُمِّ أَبِی جَعْفَرٍ سَبِیکَه فإنّها کَانَتْ أَفْضَلُ نِسَاءِ زَمَانِهَا. فَلَمَّا وُلِدَ قَالَ أَبُو الْحَسَنِ (ع) لِأَصْحَابِهِ فِی تِلْکَ اللَّیْلَهِ قَدْ وُلِدَ لِی شَبِیهُ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ (ع) فَالِقُ الْبِحَارِ ثُمَّ قَالَ: بِأَبِی و أُمِّی شَهِیدٌ یَبْکِی عَلَیْهِ أَهْلُ السَّمَاءِ یُقْتَلُ غَیْظاً وَ یَغْضَبُ اللَّهُ جل وَ عَزَّ عَلَى قَاتِلِهِ فَلاَ یَلْبَثُ إِلاَّ یَسِیراً حَتَّى یُعَجِّلَ اللَّهُ بِهِ إلى عَذَابِهِ الْأَلِیمِ وَ عِقَابِهِ الشَّدِید)
[۵] سوره مبارکه مائده، آیه ۲۷ (وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ ابْنَیْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّکَ ۖ قَالَ إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ)
[۶] سوره مبارکه قیامت، آیه ۱۴
[۷] زیارت جامعه کبیره (اللّٰهُمَّ إِنِّی لَوْ وَجَدْتُ شُفَعاءَ أَقْرَبَ إِلَیْکَ مِنْ مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَیْتِهِ الْأَخْیارِ الأَئِمَّهِ الأَبْرارِ لَجَعَلْتُهُمْ شُفَعائِی، فَبِحَقِّهِمُ الَّذِی أوْجَبْتَ لَهُم عَلَیْکَ أَسْأَلُکَ أَنْ تُدْخِلَنِی فِی جُمْلَهِ الْعارِفِینَ بِهِمْ وَبِحَقِّهِمْ وَفِی زُمْرَهِ الْمَرْحُومِینَ بِشَفاعَتِهِمْ إِنَّکَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ، وَصَلَّى اللّٰهُ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِینَ وَسَلَّمَ تَسْلِیماً کَثِیراً، وَحَسْبُنَا اللّٰهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ.)
[۸] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۲۴ (وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی ۖ قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ)
[۹] تفسیر الصافی ، جلد ۴ ، صفحه ۲۶۳
[۱۰] سوره مبارکه یس، آیه ۸۳
[۱۱] سوره مبارکه انعام، آیه ۷۵
[۱۲] سوره مبارکه توبه، آیه ۱۰۵ (وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ ۖ وَسَتُرَدُّونَ إِلَىٰ عَالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَهِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ)
[۱۳] سوره مبارکه بقره، آیه ۲۶۰ (وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِی الْمَوْتَىٰ ۖ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ ۖ قَالَ بَلَىٰ وَلَٰکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی ۖ قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَهً مِنَ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَىٰ کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتِینَکَ سَعْیًا ۚ وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ)
[۱۴] سوره مبارکه جمعه، آیه ۴ (ذَٰلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ)