«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مقدّمه
خدای متعال را شکر میکنم که خدای متعال همهی نعمتها را به ما داده است، خدای متعال به ما حکومت اسلامی را عطاء نموده است، خدای متعال به ما در زمانی عمر داد، زمانی ما را مجال نفس کشیدن و زندگی کردن داد که امام خمینی رضوان الله تعالی علیه پرچم دین را بلند کرد و نشان داد که یک نفر میتواند یک عالَم را متحوّل کند، و با قلّتِ عدد و با نبودِ امکانات و عِدّه و عُدّه و قشون و سلاح، برای خدا به پا خیزد و یک تنه با اطمینان در جبهه حضور پیدا کند و در عمل ثابت کند که ما میتوانیم.
از امام خمینی رضوان الله تعالی علیه بیشتر بدانیم
وقتی امام خمینی رضوان الله تعالی علیه قیام نمودند و پرچم نهضت را بدست گرفتند، حوزههای علمیّه در ابتدا این آمادگی را نداشتند، بعضی از مراجع تقلید نه تنها با ایشان همراه نبودند، بعضی از علمای بسیار مبرّز که درس آنها مجتهد پرورش میداد به امام خمینی رضوان الله تعالی علیه خُرده میگرفتند که ایشان با این حرکت باعث میشوند که ایشان را بکشند و توجیهی برای این امر ندارند.
این سکولار تاریخی که بر جوامع اسلامی حاکم بود، در حوزههای علمیّه هم سایهی سنگین و بازدارنده داشت، لذا هر روحانی برای نجات مردم حرفی میزد که به گوشهی کار حکومت و نظام سلطنت برخورد میکرد، یا اینکه حرفی بر علیه دنیای سلطه و استکبار میزد، با او نسبتِ سیاسی میدادند، این بدترین چیزی بود که یک آخوند را از جامعه دور میکرد، و میگفتند که فلانی سیاسی است و او را رها کنید. تودهی مردم حاضر نبودند به دنبالِ یک آدمِ روشنِ بیدارِ بیدارگر بروند، امام خمینی رضوان الله تعالی علیه در چنین فضایی قیام کردند.
یکی از علمای بلاد میگفت که من در فرانسه به خدمت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه رسیدم و عرض کردم که آخوندهای شهر ما همراه نیستند، امام خمینی رضوان الله تعالی علیه فرمودند که سلام من را به آنها برسان و بگو همراه باشید یا نباشید مردم راه افتادهاند، شما جا میمانید. یعنی امام خمینی رضوان الله تعالی علیه بایستی حوزهها را هم تکان میدادند تا به میدان بیایند، ولی یک تنه، خدای متعال آنچنان نوری در وجود ایشان قرار داد که امروز خدا را شکر مسئلهی ولایت، نه در مملکت ما، بلکه بعنوان یک طرح جدید حکومتی، یک هویّتِ نو، یک تحوّلِ مطلوب در دنیا مشتری دارد، تولّد حزب الله در لبنان، و طلوع خورشید انصارالله در یمن، و رویش حشدالشعبی و ثمر دادن دهها گروه جهادی مقاومت در کشورهای مختلف، نفی همهی قدرتهای استکباری و وابستگان به آنهاست، و اعلان این معناست که «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ»،[۲] آنچه در نیجریه اتفاق افتاد، جمعیت عظیمی با رهبری یک روحانی به معنای واقعی کلمه عاشق خدا و دین خدا، شش فرزند خود را قربانی میدهد، در سنین بالا زندان با سختترین شرایط را تحمّل میکند، همچنان پیام پیروزی به پیروان خود و همهی دنیا میدهد که ما تسلیم نمیشویم و پیروز هستیم.
خدای متعال این وعده را به همهی موحدینی که برای خدای متعال میخواهند بندگان خدا را بندهی خدا سازند و از یوغ عبودیت نفس در درون و طاغوتها در بیرون مستخلص کنند.
اثرِ پالایشِ درون
خدای متعال هم نمونهها را معرّفی میکند و هم خط و آدرس را مشخص فرموده است، و هم حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بعنوان خاتم انبیاء آمدهاند تا جامعه را به یک مسیری دعوت کرده است که محور در این مسیر خدای متعال باشد، جبهه جبههی حق باشد، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم خودشان به میدان آمدند و هم امّت را دعوت به این امور نمودند: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»،[۳] این دستور دستورِ جامعی است، هم دستور خودسازی است، هم جامعهسازی است، هم ایجادِ تمدّن به جامعهی مهدوی یا توحیدی است.
در ابتدا، غافل بودن از خود در هیچ شرایطی، انسان برای اصلاح جامعه، در هیچ وضعی حق ندارد خود را خراب کند، هدف وسیله را توجیه نمیکند، اگر هدف حق بود مسیر باید درست باشد و چارچوبها چارچوبهای مورد قبول خدای خالق حکیم باشد.
لذا ما باید دائماً در سنگر خودسازی جهادگر باشیم، درون خودمان را دائماً پالایش کنیم و همواره قلب خداجوی خودمان را جلا بدهیم، این دل را با اعمال صالح زراعت و فلاحت کنیم و با ایمان و تقوا آبیاری کنیم و با اتّصال امام زمان ارواحنا فداه تحت اشراف باغبان و متولّی امر قرار بدهیم. گاهی لحظهای غفلت از خود منشأ سقوط میشود و انسان بکلّی تغییر میکند.
اینهایی که الآن میبینیم که مقابل انقلاب قرار گرفتهاند، بعضی از آنها سواد بالایی هم دارند، اینها ناگهان اینطور نشدهاند، غفلتهای مستمر اینها را از خط خارج کرد و این زاویه مرتب وسیعتر شد و دیگر راه برگشت به روی اینها بسته شد.
بنابراین کسانی که داعیهی فرهنگی دارند باید این آیه و آیاتی شبیه به این آیه را «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ»،[۴] ابتدا خودت را درست کن، ابتدا خودت خدای متعال را باور کن، خدای متعال را پیدا کن، خودت را پیدا کن، خودت را بشناس، خودت را بیاب، خودت را بساز، و از خود مراقبتی را در زندگی خودت نهادینه کن، نکند لحظهای حواسِ تو نباشد و از خط خارج بشوی و در خط دین و انقلاب و امامت و ولایت و پاکی و امانتداری نباشی.
این مهمترین و پایهای ترین و اثرگذارترین دستور است که انسان خودساخته باشد، انسانِ خودساخته میتواند به دیگران کمک کند، ولی وقتی خودِ او ویران است، منِ خراب کجا و صلاح کار کجا؟ انسان خراب که نمیتواند جامعه را آباد کند، آدم بوالهوس، آدم پولپرست، آدم وابستهی به چرب و شیرین دنیا، آیا این شخص میتواند کار جهادی کند؟ کار جهادی او هم نتیجهی نور نخواهد داشت، او هم یک طوفانی است، یک تندبادی است، میآید و میرود، دوام نخواهد داشت، مستمر نخواهد بود، از بین خواهد رفت، «مَا عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ ۖ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ»،[۵] اگر ما بخواهی باقی باشیم باید عندالله باشیم، باید این حقیقت را در وجود خودمان بیابیم که ما بنده هستیم، ما مالک داریم، ما سرخود نیستیم، ما سلیقهای عمل نمیکنیم، ما برنامه داریم، برنامهی ما از آسمان است، ما در چارچوب برنامههای مولایمان حرکت میکنیم و لا غیر.
اولین اقتداری که امام خمینی رضوان الله تعالی علیه را مقتدر کرد همین ایمان و یقین ایشان بود، امام خمینی رضوان الله تعالی علیه اهل یقین بودند، امام خمینی رضوان الله تعالی علیه هیچ وقت برای کسی تره خُرد نکردند، هیچ وقت برای خود حسابی باز نکرد، چون خودی نداشت، امام خمینی رضوان الله تعالی علیه در آن وقتی که رهبر انقلاب مستضعفان شد با آن وقتی که در حجره «حاج آقا روح الله» بودند، سبک زندگی و نوع برخورد ایشان هیچ تغییری نکرد، امام همان امام بود، حتّی به اندازهی یک سر سوزن ادا و اطوار نداشتند، امام خمینی رضوان الله تعالی علیه خود را هزینهی دین کردند و هیچ وقت دین را هزینهی خودشان نکردند.
تدبّری در واژهی «إصبِرُوا»
شما هر چه در این واژهی «إصبِرُوا» تدبّر بفرمایید، در مورد آن فکر کنید، «إصبِرُوا» نشان میدهد که ما همیشه در حال جنگ هستیم، سلاح همیشه باید به دست باشد و سپر هم در دست دیگر، همیشه مورد هجوم هستیم، از درون مورد هجوم هستیم، از بیرون مورد تهاجم هستیم. لذا «إصبِرُوا» یک دستور مطلق است، راهبرد هم هست، به ما نشان میدهد که برای میدان کارزار آمدهای، آمدهای که همیشه مجاهد باشی.
این عالم جبهه است، هر کجا که بروی در جبهه هستی، انسان در جبهه به سنگر و سلاح و سپر و نیرو و مراقبت نیاز دارد، اگر در جبهه غفلت صورت بگیرد دشمن تو را غافلگیر میکند و ریشهی تو را میزند.
اهل صبر اهل جهاد هستند، اهل صبر اهل مقابلهی با همهی موانع راه هستند، چه درونی و چه بیرونی.
قدم دوم این است که خودسازی بدون جامعهسازی خودسازی نیست، رهبانیّت خودسازی نیست، کنار کشیدن و روزهدار بودن و نماز شب خواندن و کاری به کار دیگران نداشتن «دین» نیست، حتماً باید در کنار «إصبِرُوا» «صَابِروا» هم باشد، من وقتی ساخته میشوم که به فکر محرومین باشم، به فکر جوانهایی که شیاطین در حالِ غارت آنها هستند و آنها را برهنه و بیآبرو و بیحیاء میکنند باشم، اگر دغدغهی آنها را نداشته باشم، ولو اینکه شب زنده دارد و روزه دار هم باشم خدای متعال من را قبول ندارد، «مَن اَصبَحَ وَ لَم یَهتَمَّ بِاُمورِ المُسلِمینَ فَلَیسَ بِمُسلِم»،[۶] اصلاً مسلمان نیست، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم شناسنامهی او را به رسمیت نمیشمارند، شناسنامهی دینی او را ابطال میکنند، آدمی که به دنبال احیاء نفوس نباشد و شاهد باشد و ببیند دلها را همینطور با سم مهلک بیدینی میکشند، اینجا قربانگاه شده است، به تعبیر حضرت آقا روحی فداه، شبکههای مجازی را قتلگاه آنها معرّفی نمودهاند، چقدر مذبح درست کردهاند، چقدر جوانهای ما را ذبح میکنند، انسانیت و ایمان آنها را از بین میبرند، آنها را اسیر و وابسته میکنند و آنها را به هرزگی و بطالت و سرگرمیهای غیرمفید مشغول میکنند، و شما فکر کردهاید که صابر هستید، در حالی که دیگرسازی ندارید.
بر سایهسار سوره مبارکه عصر
آثار بسیار زیادی برای سوره مبارکه عصر در روایات مطرح شده است، رمز و حقیقتِ تکامل را فرموده است، یعنی حاق دین در این سوره آمده است، که انسانها در حال آب کردنِ سرمایهی خود هستند، سرمایه هم عمر ماست، سرمایهی کسانی میماند و به ابدیّت میپیوندد و رنگ خدا میگیرد و حیّ لایموت میشود که چهار چیز داشته باشند.
اول: «ایمان باطنی» است، باوری که مؤثر باشد.
دوم: «عمل درست» است، اجرای دستورات خدای متعال است، پایبند بودن به دینی است که عمل صالح را به ما القاء فرموده است.
سوم: «تواصی به حق» است.
هر کدام از اینها نباشد آن خسران از بین نمیرود، خسران که همان به خاک سیاه نشستن و نابود کردن سرمایه عمر است، وقتی این خسران به سرمایه ماندگار و ثروت معنوی و ابدی انسان را تأمین میکند تبدیل میشود که ایمان باشد، جهاد و عمل باشد، دست دیگران را گرفتن و اینها را در خط ایمان آوردن و آدمسازی و کادرسازی کردن باشد، و در نهایت هم تواصی به صبر است، این کارها مقاومت میخواهد، اینها احساسی نیست که اگر کسی دو روز در دوران جوانی آمد و طلبه بود و به یک ده رفت و دیگر تمام، یک مدرّس مشهور شد و پُز درس خارج داد و بعد هم سکولار درآمد و بعد هم چه شد…
اینها نشان میدهد که انسان آمده است که آدم بشود، آدمیتِ انسان به چیست؟ یکی به دانایی و دارایی، دوم توانمند سازی دیگران است، «أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ»،[۷] تو که دارا هستی به آنها هم بده، روشنگری کن. تا زمانی که اینها نباشد انسان آدم نیست، آدمیتِ انسان اول به علم اوست و دوم هم به روشنگری و هدایت کردنِ او، قوام آدمیّت به اینهاست.
«اصْبِرُوا وَصَابِرُوا»، «صَابِرُوا» علاوه بر اینکه بر ما حرکت جهادی و دلسوزی برای جامعه و احیاء قلوب جوانها را الزامی میکند، بعلاوه نشان میدهد که شما پُز ندهید که ما مقاوم هستیم، آنهایی که ایمان ندارند بیش از شما برای شما تدارک میبینند و حمله میکنند، حتّی یک روز هم توپخانهی خودشان را خاموش نکردهاند، این موضوع طرفینی است. «الَّذِینَ آمَنُوا یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ۖ وَالَّذِینَ کَفَرُوا یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ الطَّاغُوتِ»،[۸] آنها اصلاً جبهه را ترک نگفتهاند، شیطان از روزی که شیطان شده است تا به امروز همیشه تیر در کمان دارد و دل همهی شما را در نشان خود و در دستور کار خود قرار داده است، آیا تا به امروز شده است که ابلیس تعطیل کرده باشد؟ او همیشه قشون خود را بر علیه شما بسیج کرده است و حتّی یک روز هم جنگ را تعطیل نکرده است. شیاطین ظاهری هم که با آنها هستند، مگر اینها کارهای فرهنگی خود را برای یک روز تعطیل میکنند؟ مگر اینها رها میکنند؟
اینها شما را رها نمیکنند و بعد شما میگویید که انقلاب کردیم و تمام شد؟ حداقل شما هم در حد همینها جدّیت داشته باشید و عرضه داشته باشید و از خودتان حفاظت کنید، نگذارید جوانهایی که موجود هستند از دست شما بروند، اینها را حفظ کنید.
ارتباطات را جدّی بگیریم
«وَرَابِطُوا»، ما را در جبهههای مختلف دعوت به حضور میکند. یک معنای مرابطه همان ولایتپذیری است، امام خودت را پیدا کن، الگوی خودت را پیدا کن، زیر پرچم چه کسی هست؟ قبلهی تو کجاست؟ نماز بیقبله نماز نیست، شما که آمدهاید تا عبادت کنید، قبلهی شما کیست؟ اگر امام زمان ارواحنا فداه نیست چه کسی است که به جای امام زمان ارواحنا فداه خطوط زندگی شما را و دشمن شما را و صلح شما را و جنگ شما را ترتیب میدهد؟ شما به دنبالِ چه کسی هستید؟ شما به چه قبلهای نماز میخوانید؟ «معرفه الإمام» اولین مرابطه است.
دومین معنای «وَرَابِطُوا» «شناختن مرزها» است، مرزها را بشناسید و از مرزها در برابر تعرّض بیگانگان محافظت کند.
سومین معنای «وَرَابِطُوا» «جذب حداکثری» است، جذب حداکثری داشته باشید، شکارچی دلها باشید، دلبری داشته باشید، اینها تمام هنر خود را گذاشتهاند تا دل جوانهای شما را جهنّمی کنند و آتش در دل بریزند، شما بیایید و از این جوانها دلبری کنید و گل و ریحان بهشتی در دل آنها بگذارید.
چرا ارتباط شما ضعیف است؟ چرا جذابهی شما ضعیف است؟ چرا مدام دافعه داریم و به دنبال گیر دادن و تنه زدن به یکدیگر هستیم؟ دیگران در باطل خودشان با هم هستند، چرا شما در حق خودتان با هم نیستید؟ از انسجام خانوادگی گرفته، صله رحم گرفته، همسایه داری گرفته، تا ایجاد ارتباط با محله و مساجد، باید مساجد را محور محلّه قرار داد، بعد اینکه مسجد محلّه باید به مسجد جامع متّصل بشود، مسجد جامع باید به نماز جمعه متّصل بشود، نماز جمعه یک تریبونی است که باید تمام عالم را جمع کند و همه را در این ابلاغ جهانی وارد هدایت و نور و نوازش قرار بدهد.
شما حتّی نمیتوانید خانوادهی خودتان را جمع کنید، حتّی نمیتوانید خواهر و برادر خودتان را مسجدی کنید، نمیتوانید اینها را در مورد انقلاب آنچنان توجیه کنید که هیچ کسی نتواند بر اینها اثر بگذارد.
نکاتی در مورد حوزههای علمیّهی جهادی
امروز دنیا با همهی قوا، زرق و برق دنیا را با هنر به خورد جوانها میدهد و آنها را از دین جدا میکند، ما باید زیباییها و هنری داشته باشیم، باید هنرها را در خدمت دین قرار بدهیم تا بتوانیم جوانها را جذب کنیم و آنها را از اسارت شیاطین آزاد کنیم، اگر خودمان اسیر باشیم نمیتوانیم اسیر آزاد کنیم، باید خودمان حرّ باشیم تا بتوانیم دیگران را از این اسارت آزاد کنیم.
امروز این حوزههای علمیّه نقش سربازخانهها و پادگانهای حفاظتی را دارند و بر اساس حفظ امنیّت کشور سرباز و افسر و نیروهای نظامی متشکّل و فرماندهی و تقسیم کار و ستاد و پشتیبانی و حاج حسن طهرانی مقدّم لازم است، هر کسی باید کسی را تولید کند، یک کسی باید توزیع کند، یک کسی باید تدارک کند، یک کسی باید در خط مقدم جبهه تیراندازی کند، آن پادگانی که امروز باید تمام نیازهای فرهنگی جامعه را در دستور کار خود قرار بدهد و تولید کند و برای توزیع به عوامل خود معرّفی کند حوزههای علمیّه هستند. «فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طَائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ».[۹]
آقای مرادی عزیز ما در طی این چند سال الحمدلله آنچه را که مورد توصیهی امامین انقلاب بوده است، بیرون آوردن از حالت رکود و انزوا و رهبانیت و سکولار، حوزه را زنده معرّفی کردن، مفید معرّفی کردن، گرهگشا بودن، به درد مردم رسیدن، عاشق مردم بودن، گرهی مردم را باز کردن، بدون توقع و مزد در خدمت مردم بودن، در هر کجا که بلا و گرفتاری آمده است به داد مردم رسیدهاند و در آنجا حضور پیدا کردهاند، اینها چیزهایی است که دلها را میبرد، آن هنری که هست هنرِ ایثار است، «لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ»،[۱۰] انسان در تقسیم غنائم حضور نداشته باشد اما همه جا در تولید غنائم نفر اول باشد.
این حرکت باید در حوزهها بصورت یک امر لازم و یک فریضهی لازم الاجراء در دستور کار قرار بگیرد، هر کسی که میآید تا طلبه بشود خود را فرزند خانوادهی بزرگ اسلامی بداند، و هر کسی در هر گوشهای از این مملکت مشکل داشته باشد احساس کند عضو نزدیک خانوادهی خودش مشکل دارد و این آمده است که این خانواده را در یک فضای آرامش به سوی مبدأ متعال و مقصد اعلی پیش ببرد.
مطمئن باشیم که صاحب داریم، فرماندهی ما پس پرده است، پرچم را به دست نایب خود داده است، نایب فرمانده هم گرا میدهد، نقشه میدهد، طرح میدهد، خدای متعال به او بیان داده است، بلندگوی خدای متعال است، بلندگوی امام زمان ارواحنا فداه است، خوشفکر است، خوشبرخورد است، خوشذات است، و همهی امور ایشان بحمدالله پُرجاذبه است.
ما باید خودمان را در تراز امامت این امام آماده کنیم، او یک تنه در حال دفاع است، یک تنه پرچم را نگه میدارد، ما باید بیاییم و حاج قاسم ایشان بشویم، یک حاج قاسم کافی نیست، ما باید هزار شهید مطهّری داشته باشیم، باید هزار حاج قاسم داشته باشیم تا بتوانیم، و این کار کارِ شما مسئولین فرهنگی و مسئولین حوزوی و عرصهران رشید حضرت حجّت ارواحنا فداه… که همهی شما نمایندگان شهدا هستید، شما مبلغین جبههها هستید، شما تجلّیات حاج قاسم هستید، با توکّل به خدای متعال این نشستها را تکرار کنید، راههای نویی را برای جذب جوانها، پُربار کردن حوزهها، توسعهی کیفی و کمّی طلبگی ان شاء الله بکار بگیرید.
«وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ».[۱۱]
از اینکه این طلبهی بیبضاعت و جاماندهی از قافله را تحمّل کردید، امیدوار هستم که مأجور باشید، ما را هم که پیر شدهایم و نیاز به عصا داریم، شما عصای ما هم باشید و نگذارید در این روزهای آخر در این گودالها بیفتیم، ما هم دوست داریم ان شاء الله تعالی از شما جدا نشویم.
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم
دعا
خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم میدهم امام زمان ارواحنا فداه را برسان.
خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم میدهم حوزهها را احیاء بفرما.
خدایا! دلها را شکارِ حوزههای امام زمان ارواحنا فداه بفرما.
خدایا! این عزیزان ما را دارای هنرِ جذب دل و مجذوب شدن به خدای متعال قرار بده.
خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم میدهم ما را گرفتار خسران عمر نگردان.
خدایا! همهی ما را جزو خط مقدّمیها قرار بده.
خدایا! پایان عمر ما را به سعادت شهادت مختوم بگردان.
خدایا! روح بلند امام و شهدا را از ما خشنود بفرما.
خدایا! سایه پُربرکت نایب امام زمان ارواحنا فداه و امام فعلی ما در غیبت امام زمان ارواحنا فداه، رهبر نورانی ما را با کفایت و اقتدار و عزّت و کارآمدی مستدام بفرما.
ان شاء الله خدای متعال به یکایک شما قوّت و نور و اخلاص و استقامت بدهد و شجرهی طیّبهی عمر شما را مستمر بفرماید.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه توبه، آیه ۳۳ (هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ)
[۳] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۲۰۰
[۴] سوره مبارکه مائده، آیه ۱۰۵ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ ۖ لَا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ ۚ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعًا فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ)
[۵] سوره مبارکه نحل، آیه ۹۶ (مَا عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ ۖ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ ۗ وَلَنَجْزِیَنَّ الَّذِینَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ)
[۶] الکافی، جلد ۲، صفحه ۱۶۴
[۷] سوره مبارکه بقره، آیه ۳۳ (قَالَ یَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ ۖ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ)
[۸] سوره مبارکه نساء، آیه ۷۶ (الَّذِینَ آمَنُوا یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ۖ وَالَّذِینَ کَفَرُوا یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِیَاءَ الشَّیْطَانِ ۖ إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطَانِ کَانَ ضَعِیفًا)
[۹] سوره مبارکه توبه، آیه ۲۱ (وَمَا کَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّهً ۚ فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طَائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ)
[۱۰] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۹۲ (لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ ۚ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ)
[۱۱] سوره مبارکه عنکبوت، آیه ۶۹