عناوین

مراسم احیاء شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان ـ سال ۱۴۰۰

Share on print
چاپ
Share on email
ارسال

«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ‏».

مقدّمه

بزرگترین مصیبت تاریخ بشر، کشته شدنِ جلوه‌ی خدای متعال، برکت عالم، خیر عالم، نور عالم، لایق‌ترین حاکم جهان بشریت، امام الائمه حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه را تسلیت عرض می‌کنم.

به امام زمان ارواحنا فداه عرضه می‌دارم: یابن الحسن! آجرک الله، سر شما سلامت باشد، ما در غم شما سهیم و شریک هستیم، ان شاء الله بقاء عمر باشد، ان شاء الله خدای متعال شما را از ما نگیرد، ان شاء الله ما فدای شما بشویم، ان شاء الله خدای متعال به شما صبر و اجر بدهد.

فرصتِ شب قدر

امشب از جهتی از مجاری شب سرنوشت در عالم است و باید از ظرفیت این شب کمال استفاده را کرد، «اِغتَنِمُوا الفُرَص فَاِنَّها تَمُرُّ مَرَّ السَّحاب»،[۲] فرصت‌ها سخت وصول می‌شوند ولی سریع به زوال می‌روند، اگر آدم از زمان استفاده نکرد و زمان را از دست داد، در فرصت خودش جنگ نکرد، در وقت خودش از خودش دفاع نکرد و حرف حق را نزد، ناگهان چشم خود را باز می‌کند و می‌بیند که دشمن را بر خودش مسلّط کرده است، حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را دم تیغ دشمن داده است و حال همان دشمن برای همیشه بر گرده‌ی این‌ها سوار شده است و آن‌ها را زیر پا له و ذلیل می‌کند.

همیشه «استفاده از فرصت» لازمه‌ی عقل است و خدای متعال برای جبرانِ غفلت‌های سالانه‌ی ما یک شب را شب جبران ضایعات وقتی و زمانی و ترمیم کسری‌ها و شب توبه و إنابه و بازسازی و اصلاح گذشته‌ها قرار داده است و نام آن شب را «شب قدر» گذاشته است و این شب قدر مراتبی دارد.

یک مرتبه‌ی شب قدر مرتبه‌ی «هدایت» است، خدای متعال در شب قدر چشمه‌ی هدایت را یکجا پُرفوران قرار داده است و باران هدایت را عالمگیر و برای ریزش به دل‌ها آماده کرده است، اگر کسی درِ دلِ خود را نبسته باشد و خود را زیر صخره‌ای قرار نداده باشد، امشب باران رحمت زمینِ دلِ او را سیراب می‌کند و درخت ایمان را سیراب می‌کند و گل‌های اخلاص می‌روید و وجود انسان پُرثمر و پُرگُل و پُرریحان می‌شود.

این مسئله‌ی هدایت در شب قدر، آن هم نزولِ دفعیِ قرآن کریم.

نزولِ دفعی قرآن کریم

زمانی خوراک را بطورِ یکجا به انسان نمی‌دهند و هر وقت انسان گرسنه شد خوراک به او می‌دهند، ولی زمانی اینطور نیست و خرج همه‌ی عمر انسان را یکجا به انسان می‌دهند که انسان با خیال راحت زندگی کند.

خدای متعال شب قدر خوراک تمام عمر را با انزال قرآن کریم نه با تنزیل قرآن کریم در اختیار بشر قرار داده است. خدای متعال قرآن کریم را در دو مرحله خوراک بشر قرار داده است، یک سفره‌ی تدریجی دارد، «وَ نَزَّلْنَاهُ‌ تَنْزِیلاً»،[۳] خدای متعال قرآن کریم را نجومی و بر حسب حوادثی که واقع شد در اختیار بندگان مؤمن خود قرار می‌داد.

یک مرحله‌ی دیگر برای کسانی که آماده هستند تا با عالم امر ارتباط پیدا کنند، با صاحب امر دم‌خور بشوند، این صاحب امر و این اولوالأمر، این‌ها لیله‌القدری هستند، قرآن کریم در شب قدر تدریج ندارد، «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ»،[۴] همه‌ی قرآن کریم را انزال کرده است، و تعبیر تعبیرِ خیلی همراه با تفخیم و تعظیمِ قرآن کریم است.

در این سوره قبلاً نامی از قرآن کریم نبرده است تا با ضمیر بیان کند، مانند «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ»[۵] است، در این سوره، قبل از «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» نام «الله» برده نشده است، آغاز سوره «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» است، اما «هُوَ» به کجا برمی‌گردد؟ به غیب مطلق، به غیب الغیوب حضرت حق سبحانه تعالی، نام نمی‌برد، هما «هُوَ» بنحوی است که همه می‌فهمند منظور چه کسی است، «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ»، او الله احد است، چه عظمتی دارد.

قرآن کریم که تجلّی کامل خدای متعال است، در این آیه شبیه به «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» است، «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ»، ما «این» را در شب قدر نازل کردیم، «این» چیست؟ نورالله است، علم الله است، رحمت الله است، جمال الله است، جلال الله است، رأفت الله است، همه است، همه چیز است، این قرآن کریم یک کتاب چاپیِ کاغذی نیست، این قرآن کریم نور است، این قرآن کریم حبل الله است.

شما بریده هستید و ساقط می‌شوید، اگر دست خودتان را به این حبل بگیرید سقوط نمی‌کنید و بالا می‌روید، رشته‌ای است که همه می‌توانند به این رشته چنگ بزنند، رشته‌ی عالمگیر است، دامانِ خدای متعال است، درجات عروج شماست، عزّت شماست، دنیا و آخرت شماست، معرفت الله است، معرفت الخلق است، معرفت الصراط است، «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ»، خیلی عظمت دارد، لازم نیست نام برده بشود، بالاتر از نام است، حقیقت است، چرا به نام توجّه می‌کنید؟ به خودِ آن برسید، خودِ آن مغناطیس خدای متعال است، می‌خواهد دلِ شما را از منجلاب جدا کند، می‌خواهد شما را از عالم ملک به ملکوت ببرد، «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ»، انزالِ این انزال دفعی است، مانند جلوه‌ی حضرت حق به کوه طور است، «لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْیَهِ اللَّهِ»،[۶] کوه‌ها را آب می‌کند، ما به شما دلی داده‌ایم که خیلی مهم‌تر از کوه است، می‌توانید قرآن کریم را جذب و هضم کنید و جزوِ جان شما و شیره‌ی وجود شما بشود، قوّه الله بشوید، قدره الله بشوید، این عالَمِ امر است، کسی می‌تواند عالم امر را درک کند که به صاحب امر وصل بشود.

ارتباط شب قدر با امام زمان ارواحنا فداه

لذا مسئله‌ی سوره قدر جزوِ اهتجاجات شیعه به مخالفین است، که قرآن کریم هم مسئله‌ی انزال دفعی قرآن کریم را مطرح فرموده است، و همه نزولِ همه‌ی ملائکه در یک جا را.

ملائکه در عالم پراکنده هستند، هر قطره‌ی باران یک ملک دارد، هر گیاهی که می‌روید یک ملک دارد، هر قسمت از بدن ما ملائکه‌ی مختلف خود را دارند، اما شب قدر تجمع ملائکه در یک مرکز است، همه‌ی کثرات به وحدت تبدیل شده است، شب قدر است که نجات از این پراکندگی و تفرقه است، شب الفت است، شب انسجام است، شب وحدت است، «تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍ»،[۷] شما فقط نام از ملک می‌برید، خدای متعال یک چیز دیگری فوقِ ملائکه دارد، و آن روح است، روح مهم‌تر از همه‌ی ملائکه است که همه‌ی شما با ملائکه همراه هستید ولی ملک‌شناس نیستید، ملائکه با شما هستند، این‌ها کرام کاتبین هستند، «إِنَّ عَلَیْکُمْ لَحَافِظِینَ»[۸] هستند، ولی شما اصلاً آن‌ها را احترام نمی‌کنید، در حضورِ آن‌ها هر حرفی را می‌زنید و هر کاری را می‌کنید.

این ملائکه با شما هستند، ولی از می‌خواهند که در جمع شرکت کنید، می‌خواهد شما را از این پراکندگی و پریشانی و تک‌روی نجات بدهد، «تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُ»، «ملائکه» یعنی ملک‌ها، «الملائکه» یعنی تمامی ملائکه، این‌ها یکجا نازل می‌شوند، به کجا نازل می‌شوند؟ آیا شما نمی‌خواهید در آنجایی که همه‌ی ملائکه‌ی عوالم آمده‌اند باشید؟ این ملائکه آمده‌اند تا امام زمان ارواحنا فداه را طواف کنند، کعبه‌ی همه‌ی عوالم وجود نازنین حضرت حجّت ارواحنا فداه هستند، تمام ملائکه را برای زیارت حضرت حجّت ارواحنا فداه فرستاده‌ایم، آیا شما دلِ خودتان را نزد امام زمان ارواحنا فداه نمی‌برید؟

عالم امر است، او صاحب امر است، «أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ»،[۹] عالم امر است، «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ»[۱۰] است، لذا یک مورد که «انزال قرآن کریم» است، قرآن کریم دفعتاً در وجود مبارک حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم که رحمه للعالمین هستند، ایشان مانند ما نیستند که یک نقطه باشند و فقط یک جای فیزیکی گرفته باشند، ایشان روح کلّی تمام عوالم هستند، رحمه للعالمین هستند، قرآن کریم جلوه‌ای است و باید همه‌ی عوالم را تا قیامت روشن کند، آن قلبِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم می‌خواهد، «إِنَّ هذهِ الْقُلُوبَ أَوْعِیَهٌ فَخَیْرُهَا أَوْعَاهَا»،[۱۱] هر قلبی نمی‌تواند قرآن کریم را دفعتاً در خود ببیند، این قلب حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم می‌خواهد.

و این ظرف دلی که همه‌ی ملائکه نازل می‌شوند، امشب آن حقیقت قرآن کریم در این دل است، آن دلِ امام زمان ارواحنا و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه است.

این‌ها اسرار قرآنی است، و همه‌ی آن‌ها هم برای ما درس است، که ما می‌توانیم به عالم امر دسترسی پیدا کنیم، لازم نیست اینقدر بدبختی برای یک لقمه‌ی نان بکشیم، ما اگر خدای متعال را بنده باشیم خدای متعال از عالم امر همان مائده‌ای که برای حضرت مریم سلام الله علیها می‌فرستادند… آن که غذای مادّی نبود، ناگهان یک علم و یک سرّی در وجود کسی نهفته می‌شود، غیرمنتظره هم بود، ناگهان کسی «شیخ رجبعلی خیاط» می‌شود، او که قبل از آن حادثه این شیخ رجبعلی خیاط نبود، باید چند وقت نماز می‌خواند و ریاضت می‌کشید، ولی یک مرتبه به نفس خود «نه» گفت و خدای متعال یک نگاهی به او کرد و او «شیخ رجبعلی خیاط» شد، با اسرار آشنا شد، با عوالم آشنا شد.

این شب قدر ظرفیتی دارد که انسان اگر یک توبه‌ی نصوح کند… حرّ چقدر دوره نزد حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه دیده بود که روز عاشورا به جایی رسید که تمام اولیاءالله به آنجا می‌روند و «بِأبی أنتَ وَ اُمّی» می‌گویند؟ مگر این حرّ سردارِ ابن زیاد نبود؟ مگر در قشونِ یک فردِ پلید نبود؟ از کجا به کجا رفت؟ مگر می‌شود این همه راه را در زمان طی کرد؟ این برای عالم امر بود، حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه یک نگاه به او نمودند، لازم نبود به او جزوه بدهند تا بخواند یا کتاب‌هایی را بعنوان درس برای او قرار بدهند، این انزال بود، تنزیل نبود، نظر بود، نفس بود، اثر تکوینی بود، تصرّف بر دل او بود.

امشب شب اتّصال به مغناطیس عالم وجود نازنین امام زمان ارواحنا فداه است، این قرآن صامد و قرآن ناطق وحدت پیدا کرده‌اند، تمام ملائکه‌ی پراکنده در یک جا متمرکز شده‌اند که ما هم تمرکزی پیدا کنیم، ما هم این گناهانمان که اینطور ما را مفتضح کرده است بشوییم و وجود ما یکجا بشود، ما در محضر امام زمان ارواحنا فداه و کنار ملائکه ملک بشویم، خوراک ملک ذکر است، ملائکه با هم جنگ و کینه و بی‌احترامی ندارند، مورد احترام خدای متعال هستند، خدای متعال امشب شما را میهمان کرده است که شما را احترام کند، خدای متعال می‌خواهد خانه‌ی دل شما را جارو کند، می‌خواهد شما را تطهیر کند.

این نکته‌ی اولی است که در این سه شب… هر سه شب بوی شب قدر می‌دهد، منتها شب نوزدهم جایگاه خود را دارد، شب طرح است، شب بیست و یکم شب تصویب است، شب بیست و سوم شب اجراء است، حضرت حجّت ارواحنا فداه به مأمورین عالم ابلاغ می‌نمایند که این طرح مصوب را به اجراء بگذارند، بعد اگر بناست که اجل کسی بیاید دیگر باید اجراء بشود، اگر بناست کسی صاحب فرزند بشود باید اجراء بشود، اگر بناست کسی فقیر بشود باید اجراء بشود، اگر بناست کسی از فقر نجات پیدا کند اجراء می‌شود، همه‌ی این‌ها در شب قدر، در ابتدا طرح است، بعد تصویب است، بعد هم وقتی به مرحله‌ی اجراء رسید دیگر تمام می‌شود.

این است که فرمودند: شقی کسی است که شب قدر بر او برسد و او بخشیده نشود.

توسّل به حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه

نکته‌ی بعدی هم این است که بهر حال ما حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه را داریم، «نادِ عَلِیاً مَظهَرَ العَجائِب»، اگر گرفتار هستی «یا علی» بگو، اگر از گناه خودت می‌ترسی «یا علی» بگو، اگر دشمن‌گزیده هستی «یا علی» بگو، اگر امرقِ نفاق جانِ تو را دردمند کرده است «یا علی» بگو، اگر منتظر امام زمان ارواحنا فداه هستی «یا علی» بگو، اگر می‌خواهی به زخم‌های حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مرحم بگذاری «یا علی» بگو.

«بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ نَادِ عَلِیًّا مَظْهَرَالْعَجائِبِ تَجِدْهُ عَوْنًا لَکَ فِی النَّوائِبِ کُلَّ هَمٍّ وَ غَمٍّ سَیَنْجَلِی بِعَظَمَتِکَ یا اَللهُ بِنُبُوَّتِکَ یا مُحَمَّدُ بِوِلایَتِکَ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ».

حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه باب هستند، باب رحمت هستند، باب علم هستند، باب نجات هستند، قسیم الجنّه و النّار هستند، هر چه می‌خواهی «یا علی» بگو، اگر شفای مریض‌ها را می‌خواهی «یا علی» بگو، اگر عاقبت به خیری می‌خواهی «یا علی» بگو. چون هنگام مرگ سر و کار ما با حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه است، مأموریت ویژه‌ی حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه این است که سفارش ما را به ملک الموت کنند.

اما امشب دیگر حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه غروب کردند، چه محشری در کوفه بود، امروز جمعیت کوفه در خانه‌ی خود نبودند، همه سرگردان کوچه‌ها بودند، اطراف خانه‌ی حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه نگران و منتظر خبر بودند.

امام حسن مجتبی صلوات الله علیه بیرون آمدند و دستور دادند و فرمودند: پدرم حال ندارد، بروید، همه رفتند «اصبغ بن نباته» پشت در ماند، می‌گوید: ناگهان می‌دیدم صدای بانوان به شیون بلند می‌شد، من هم با آن‌ها هم‌ناله می‌شدم و «وا اماما» می‌گفتم، اگر خاموش می‌شدند هم من هم خودم را کنترل می‌کردم، امام حسن مجتبی صلوات الله علیه صدای من را شنیدند و بیرون آمدند و فرمودند: مگر نگفتم بروید؟ چرا نرفتید؟

گریه کردم و عرض کردم: آقا! بخدا زانوان من طاقت ندارد، می‌خواهم یک مرتبه‌ی دیگر حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه را ببینم… امام حسن مجتبی صلوات الله علیه اجازه دادند و آمدم… دیدم آن دستمالی که به فرق مقدّس حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه بسته است، دستمال زردی بود، صورت حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه رنگ‌پریده بود، گویا دیگر جانی در این بدن نمانده بود، گریه کردم…

حضرت زینب کبری سلام الله علیها و حضرت امّ اکلثوم سلام الله علیها چه حالی داشتند، نمی‌دانم آیا اینجا خیلی سخت بود یا زمانی که مادر جوانشان را… مادر هجده ساله‌ی خودشان را… می‌دیدند حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه بدن مجروح حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را غسل می‌دهند، حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه با مظلومیت و غربت حبیبه‌ی خود را غسل دادند، اما هنگامی که غسل می‌دادند ناگهان دیدند صدای گریه‌ی حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه بلند شد، مولا جان! شما که کوه صبر بودید چرا آتشفشان شدید؟ فرمودند: دست من به بازوی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها رسید، ایشان بازوی خودشان را به من نشان نداده بودند…

وقتی حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را دفن کردند به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم عرضه داشتند: یا رسول الله! امانت شما را پس دادم، اما فاطمه خیلی رازدار بود و دردهای خود را به من نفرموده است، شما از او بپرسید و ببینید امّت شما چه بلایی بر سرِ او آورده‌اند…

یا امیرالمؤمنین! شما یک زخم دیدید… اما حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه به کنار نهر علقمه آمدند، می‌خواستند بدنِ حضرت اباالفضل العباس علیه السلام را بیاورند، دست خویش را به زیر پیکر حضرت اباالفضل العباس علیه السلام بردند، همینکه دست خود را بالا آوردند دیدند بدن بهم ریخت…

تنها شهیدی که فقط یک تیر به او زدند حضرت علی اصغر سلام الله علیه بودند… ولی می‌گویند تیری که به ایشان اصابت کرد خیلی ضربه داشت و خون از گلوی ایشان فوران پیدا کرد…

یا بقیّه الله… به ما رحم کنید… خیلی‌ها التماس دعا گفته‌اند، گرفتاری زیاد است، نگرانی وجود دارد، مریض‌هایی به این دل‌های شکسته چشم دوخته‌اند…

[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸

[۲] نهج‌البلاغه فیض، صفحه ۱۰۸۶

[۳] سوره مبارکه اسراء، آیه ۱۰۶ (وَ قُرْآناً فَرَقْنَاهُ‌ لِتَقْرَأَهُ‌ عَلَى‌ النَّاسِ‌ عَلَى‌ مُکْثٍ‌ وَ نَزَّلْنَاهُ‌ تَنْزِیلاً)

[۴] سوره مبارکه قدر، آیه ۱

[۵] سوره مبارکه توحید، آیه ۱

[۶] سوره مبارکه حشر، آیه ۲۱ (لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْیَهِ اللَّهِ وَتِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ)

[۷] سوره مبارکه قدر، آیه ۴

[۸] سوره مبارکه انفطار، آیه ۱۰

[۹] سوره مبارکه اعراف، آیه ۵۴ (إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّهِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهَارَ یَطْلُبُهُ حَثِیثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ ۗ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ ۗ تَبَارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ)

[۱۰] سوره مبارکه یس، آیه ۸۲

[۱۱] نهج البلاغه، حکمت ۱۳۹