«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مقدّمه
مصیبت بزرگ تاریخ بشر، ضربت خوردن اول مظلوم عالم حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه در محراب عبادت را تسلیت عرض میکنم.
ما برای خدا خلق شدهایم
تناسب صحبت در چنین فرصتهای استثنائی، نکتهی اول این است که خدای متعال بندگان خود را دوست دارد، بر حسب حدیث قدسی «خَلَقْتُ اَلْأَشْیَاءَ لِأَجْلِکَ وَ خَلَقْتُکَ لِأَجْلِی»[۲]، همه چیز را برای تو آفریدم ولی تو برای من هستی، تو را برای خودم آفریدم.
خدای متعال در میان عوالم بیکرانی که هیچ کسی از وسعت عالم اطلاع دقیق ندارد، خدای متعال لایتنهی است، مخلوقات خدای متعال هم لایتنهی هستند، ولی در میان این آفرینش بیکران خدای متعال در مورد این موجود فرموده است که تو با دیگران تفاوت داری و همه چیز برای توست ولی تو برای من هستی.
چون برای خدای متعال هستیم، خدای متعال ما را به یک هجرتی مبتلا کرده است، پدرمان حضرت آدم علیه السلام با خدای متعال بود، بهشت همهی لذایذ را دارد، همهی نعمتها را دارد، ولی بالاترین نعمت این است که فردِ بهشتی در حضور خدای متعال است، خدای متعال به بهشتی سلام میدهد، «سَلَامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِیمٍ»[۳]، سوره مبارکه یاسین تصریح دارد، آنجا ما گوشی داریم که با آن گوش نوای حق را میشنویم و سلام خدای متعال را دریافت میکنیم و هیچ لذّتی قابل مقایسهی با این ارتباط نیست که خدای متعال بندهی خود را آنقدر احترام میکند و پذیرایی را آنقدر بالا گرفته است که خودِ خدای متعال به او سلام میکند. یک سلام قولی است، یعنی گفت و شنید است، کلیم خدا میشوی و نزدِ خودِ خدای متعال میروی و خدای متعال با تو حرف میزند و به تو سلام میکند.
این موجود چنین ظرفیتی دارد.
شیطان آمد و حضرت آدم علیه السلام را فریب داد، او را هم از نعمتهای بهشت محروم کرد، آنجا جایی نبود که لباس کنار برود و کسی بیآبرو بشود، وقتی از بهشت بیرون شدیم این آسیبها پدید آمد، که یکی از آسیبها بیآبروشدن است، کسی در بهشت بیآبرو نمیشود، ولی همینکه از بهشت بیرون شد دید رسوایی است و دستپاچه شد و اولین کاری هم که با فطرتِ خدادادی خود همّت گمارد این بود که برهنه نباشد، برهنگی خلافِ آدمیت است، بهشتی برهنه نمیشود، اینهایی که طالب برهنگی هستند، چه برای زنها و چه برای مردها، بدانند که بر خلاف فطرت خدادادی و بر خلاف پدرمان حضرت آدم و مادرمان حضرت حوّا عمل میکنند، اگر وارث آن آدم و حوّا هستیم، یک لحظه برهنگی هم برای حضرت آدم قابل تحمّل نیست.
وصف برخی از نعمتهای بهشت
«وَطَفِقَا یَخْصِفَانِ عَلَیْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّهِ»[۴]، این آسیبها برای بیرونِ بهشت است، بیرونِ بهشت گرسنگی و تشنگی و فقر و جنگ و داغ و مصیبت دارد، همهی مشکلات در خارج از بهشت است، در مصیبتها در خارج از بهشت است، همهی معصیتها در خارج از بهشت است.
ولی بالاترین نعمت در بهشت این است که آنجا جای معصیت نیست، کسی خدا و مولا و حبیب و دوست خود را در آنجا ناراحت نمیکند، اولین حرفِ بهشتیها «سُبْحَانَکَ اللَّهُمَّ»[۵] است، و «وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ» خوراکِ آنها تنها لحم طیر نیست، خوراکِ آنها یادِ خدای متعال است، اول حرف آنها خدای متعال است، آخر حرف آنها خدای متعال است، غذایی که بهشتی میل میکند، درخت زیبایی که بهشتی تماشا میکند، نهرهای دلانگیزی که در منظرِ بهشتی قرار میگیرد، همه اهل ذکر هستند، آب آنجا با آب اینجا تفاوت دارد، درخت آنجا با درخت اینجا تفاوت دارد، تمام نعمتها هماهنگ با بهشتی نام و یاد خدای متعال را دارند، همه جلوهی خدای متعال هستند، همخوانی دارند، همه جان و روح و محبّت و جوشش دارند، به یکدگیر آنچنان صفا میدهند که «إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِینَ»[۶]، نهر و عسلی که انسان در آنجا میل میکند، خوردنی نیست که زائد داشته باشد و انسان را کسل کند و انسان سنگین بشود، نه، ما نمیفهمیم که قضیه چیست، آن غذایی که انسان در آنجا میل میکند مانند محبّتی است که انسان در اینجا نوش میکند، اگر یک بزرگی ما را تحویل بگیرد ما چه روحیهای پیدا میکنیم؟ چه نشاطی پیدا میکنیم؟ چه انرژی به ما دست میدهد؟
این خوراکی که ما در بهشت میل میکنیم جلوههای محبّت خدای متعال است، حیات دارند، روح دارند، درخت به ما میخندد و تبسّم میکند، تمام نعمتهای الهی با ما میجوشند، آنجا آن موجودات مانند طیر میآیند و میگویند من را بخور، ولی وقتی آن طیر را میخوریم تمام نشده است و او هنوز هست، در عین اینکه ما را ارضاء و اشباع میکند، ولی خودِ او فناءپذیر نیست، خوراکی که در بهشت میل میکنیم زائد ندارد که دفع بشود، اضافه ندارد که ما را سنگین کند، به ما لذّت میدهد و چیزی هم از خودِ آن کم نمیشود.
بخدا خسارت است که کسی در این دو روزهی موقت مشغولِ دنیا و لذائذ کثیف اینجا باشد و آنجا را از دست بدهد، اینجا گذراست ولی آنجا گذرا نیست، میمانیم که میمانیم که میمانیم.
چه چیزی برای خودمان تدارک دیدهایم؟ بهشت فوقِ تصوّرِ ذوی العقول است، لذا تعبیراتی که وجود دارد میفرماید: «مَا لاَ عَیْنٌ رَأَتْ وَ لاَ أُذُنٌ سَمِعَتْ وَ لاَ خَطَرَ عَلَى قَلْبِ بَشَرٍ»[۷]، نعمتهایی که در بهشت هست، خدای متعال چیزهایی بعنوان پذیرایی در اختیار ما قرار میدهد که چشمِ ما آن چیزها را در این عالَم ندیده است، فوقِ دیدههای ماست، گوشی هم نشنیده است، حتّی به قلب بشر هم خطور نکرده است، فوقِ آرزوهاست، فوقِ تمنّیات است، بهشت چنین جایی است، جلوهی عظمت خدای متعال است، عظمت خدای متعال غیرقابل توصیف است، عظمت خدای متعال در بهشت جلوه میکند، رحمت خدای متعال در بهشت جلوه میکند.
فرمود: رحمت الهی صد جزء دارد، خدای متعال یک جزء از صد جزء را در این عالَم ارزانی داشته است، که این همه عواطفی که مادران نسبت به فرزندان دارند، علاقهای که پدرها نسبت به فرزندان خود دارند، دوستانی که نسبت به یکدیگر محبّت میکنند، اهل الله که نسبت به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین عشق میورزند، اگر تمامِ این عشقهای تمام نسلها جمع بشود یک جزء از صد جزء است، بناست که ما نود و نه جزء از آن را بعد از مرگ ببینیم، آنجا دیدنی است، آنجا تماشاکردنی است، آنجا زندگیکردنی است، اینجا جای زندگی نیست، اینجا جای کار است، جای زحمت است، جای دردسر است، «وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَهَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ»[۸]، جای زندگی و حیات محض که در و دیوار و طیر و خوراک و حوری و لباس حوری حیات دارند و نسبت به ما محبّت میکنند، لباس محبّت میکند، غذا محبّت میکند، لباسِ آنجا مانند لباسِ اینجا نیست که بپوشیم و تمام بشود، میپوشیم ولی همین لباس جلوههای جدیدی به شما میدهد، دائماً نو است و دائماً نو پوشی داریم، دائماً نو دیدن داریم، آنها از بین نمیروند ولی جلوههای جدید برای شما دارند، همهی آنها هم با حیات و زندگی همراه هستند.
کسانی که دائماً در نعمت هستند
خدای متعال این بشری را که چنین ظرفیتی برای او پیشبینی کرده است، در این عالم، از روی آن عنایتی که به این موجود دارد، بهترین خلق خودش را برای دستگیری و همراهی و رفاقت با نوع بشر فرستاده است و آنها پیغمبران هستند، و قرآن کریم این رفاقت پیغمبران را با تودههای مردم به ما گوشزد کرده است تا ما با شیطان و فاسد و ظالم رفیق نشویم.
فرمود: «وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولَئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولَئِکَ رَفِیقًا»[۹]، آنهایی که در خط پیغمبر هستند، زیر پرچم رهبری الهی انبیاء قرار میگیرند، خدا و رسول را در زندگی برای سبک زندگی خودشان انتخاب میکنند، از خط خدا و رسول بیرون نمیروند، خدای متعال نعمت ولایت را به اینها میدهد. اینها چه کسانی هستند که همیشه نعمت دارند و عذاب و درد هیچ وقت به سراغشان نمیآید؟
این دردها و گرفتاریهایی که انبیاء علیهم السلام دارند، از نظر ما درد است، از نظر خودشان درد نیست، حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه در گودی قتلگاه تبسّم داشتند و سرود رضا میخواندند، «إلهِى رِضًى بِقَضائِکَ تَسلِیمًا لأمْرِکَ لا مَعبودَ سِواکَ یا غِیاثَ المُستَغیثینَ»، تحمّل رنجها برای این بزرگواران در راه خدا شیرین بود، «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً»[۱۰]، در کنار این سختی یک لذّت و ابتهاج و عشق و پناهی است که اصلاً رنج را متوجّه نمیشوند، حواسِ ایشان به جای دیگری است.
مگر این زنهایی که حضرت یوسف علیه السلام را دیدند و دست خود را با چاقوهای تیز بریدند، مگر دستِ اینها دست نبود؟ مگر گوشتِ آنها گوشت نبود؟ مگر خونِ آنها نریخت؟ ولی کدامیک از آنها حتّی یک «آخ» گفتند؟ این صریح قرآن کریم است، «قَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ وَقُلْنَ حَاشَ لِلَّهِ مَا هَذَا بَشَرًا إِنْ هَذَا إِلَّا مَلَکٌ کَرِیمٌ»[۱۱]، اصلاً درد را متوجّه نشدند.
آن عشق آنچنان لذّتی دارد که تمام دردها را گوارا میکند، و بهشت جای بروز عشق و محبّت و رحمت حق تعالی است.
خدای متعال انبیاء علیهم السلام را فرستاده است و به ما میفرماید که اینها دائماً نعمت دارند، حتّی بلا هم برای اینها نعمت است، جنگ هم برای اینها نعمت است، گرسنگی هم برای اینها نعمت است، اینها بلا ندارند، اینها نقمت ندارند، اینها گرفتار نیستند، همیشه با رفاقت با خدای متعال شارژ هستند، چون با خدای متعال هستند خدای متعال همه چیز را برای اینها نعمت قرار داده است.
«وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولَئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولَئِکَ رَفِیقًا»، صدّیقین که حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه هستند، بعد شهدا و صالحین، قرآن کریم اینها را به ما نشان میدهد و بعد میگوید: «حَسُنَ أُولَئِکَ رَفِیقًا»، اینها رفیقهای خوبی هستند.
شب قدر را قدر بدانیم
واقعاً شما الآن به تعبیر قرآن کریم که همهی ما را دعوت کرده است و فرموده است: «کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ»[۱۲]، آیا شما رفاقت با امام زمان ارواحنا فداه را درک میکنید؟ منِ بیچاره که گرفتار و محجوب هستم، این شبهای قدر امام زمان ارواحنا فداه جلوه میکنند، «تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ»[۱۳]، ملائکهای که با ما هستند در شب قدر در محضر امام زمان ارواحنا فداه بار مییابند، چرا ما با ملکهای خودمان نمیرویم تا با امام زمان ارواحنا فداه آشتی کنیم؟
ملائکهی حسنات و سیّئات و روزی و هدایت و نصرت و حفاظت با ما هستند، ولی آنها شب قدر در محضر امام زمان ارواحنا فداه هستند، آیا ما نباید یک شب در سال با امام زمان ارواحنا فداه رفاقت کنیم؟ آیا ما نباید یک شب در سال حضور حضرت حجّت ارواحنا فداه را درک کنیم؟
این است که فرمود: «لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ»، اگر انسان یک لحظه با امام زمان ارواحنا فداه باشد، اگر هشتاد سال با همهی عوالم باشد به اندازهی این یک لحظه نیست، «لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ».
بنابراین یک شبی بیدار شو دولت بگیر.
شب قدر شب محاسبه است، پروندهی خودمان را ببینیم، در طول سال چه کارها که نکردیم، امام زمان ارواحنا فداه آن شب پروندهی ما را نگاه میکنند، تمام کارهای ما را میبینند، تا شب بیست و سوم نشده است، این دو شب برای ما ارفاق است، خودتان را درست کنید، شب بیست و سوم پرونده بسته میشود و سرنوشت قطعی میشود.
لذا هرچه حق الله و حق الناس در طول یک سال از ما ضایع شده است، باید تدارک کنیم و جبران کنیم.
از طرفی شب قدر است، گناه ما را بیارزش کرده است، توبه ما را باارزش میکند، قدر به معنای اعتبار و ارزش است، «وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ»[۱۴]، ما ارزش خدای متعال را ندانستیم، اعتبارِ آدم با گناهانی که انجام داده است نزدِ خدای متعال از بین رفته است، این است که در زیارت شریف عاشورا میخوانیم: «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی عِنْدَکَ وَجِیهاً بِالْحُسَینِ عَلَیهِالسَّلام فِی الدُّنْیا وَ الآخِرَه»، خدایا! بیآبرو شدهام، آمدهام تا حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه به من آبرو بدهد، آمدهام تا در دنیا و آخرت از حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه کسب آبرو کنم که وجاهت داشته باشم.
پس قدر پیدا کردن و ارزش پیدا کردن یکی به تخلیه است که گناهان خودمان را با استغفار و توبه و جبران مافات پاک کنیم.
ما بدون حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین هیچ هستیم.
دوم اینکه خودمان قطره هستیم، اگر پاک هم باشیم مگر چقدر برد داریم؟ این قطرهی وجودمان را به دریای وجود اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین متّصل کنیم و به کشتی نجات برویم، اعتبار و ارزش برای حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه است. برای حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه است، برای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است، آن بزرگواران عدد صحیح هستند و ما صِفر هستیم، اگر این صفرها در کنار عدد نباشند هیچ ارزشی ندارند. ما بدون امام زمان ارواحنا فداه ارزشی نداریم، بدونِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین ارزشی نداریم، «مَنْ أَرادَ اللّهَ بَدَأَ بِکُمْ، وَمَنْ وَحَّدَهُ قَبِلَ عَنْکُمْ، وَمَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِکُمْ»[۱۵]، ارزشِ ما به ارتباطِ الهی است، و در ارتباطِ الهی واسطه حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین هستند.
قدر کشورمان را بدانیم
نکتهی سوم این است که خدای متعال کَرَم کرده است و ما را از چنگال طاغوت نجات داده است، کشور ما کشور سلطنت بود، کشور فساد بود، کشور وابسته بود، کشور ذلّت بود، کشور فقر بود، کشوری بود که هیچ کشوری برای او ارزش قائل نبود.
امروز ما کشور قدرتمندی داریم، اولین قدرت منطقه هستیم، قدرت شانزدهم جهان هستیم، امروز تمام قدرتهای بزرگ از ما حساب میبرند، آن روز اسلام در این مملکت غریب بود، امروز اسلام عزیز است، مؤمن عزیز است، هر کسی در مسیر شهادت هست اعتبارِ فوق العاده دارد.
دیدید خدای متعال به شهید سلیمانی رضوان الله تعالی علیه چقدر عزّت داد، کدام مرجع تقلید اینقدر عزّت داشت؟ کدام آدم عابد و زاهد و نمازشبخوان اینقدر جلوهی عزّت پیدا کرد که شهید سلیمانی رضوان الله تعالی علیه جلوه پیدا کرد؟ میدان میدانِ مسابقهی ارزشهاست، بیایید این عزّت الهی را بشناسیم و قدر بدانیم.
چرا امام خمینی رضوان الله تعالی علیه اینقدر عزیز شدند؟ امام خمینی رضوان الله تعالی علیه را ببینید، آن کسی که با امام جنگید را ببینید، صدّام را ببینید، این عزّت را ببینید و آن ذلّت را ببینید، این نور را ببینید و آن ظلمت را ببینید، امروز کشوری دارید که این همه شهید دارد و شهیدی مانند شهید سلیمانی حجّت خدا بر همهی ماست.
روضه حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه
بجز حسین مرا در جهان پناهی نیست…
امشب به پناه حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه برویم، همهی ما بیچاره هستیم، بیش از یک سال است که این ویروس تاخت و تاز میکند، در این روزها هم که صدها نفر با این ویروس از دنیا میروند، خانوادهها و اقوام داغدار میشوند، مجالس و نماز جمعهها تحت الشعاع قرار گرفتهاند، اینهایی که کسب و کارشان تعطیل است امروز در سختی بسر میبرند، چه گرفتاری عظیمی برای ما پیش آمده است!
خدایا! جوانهای ما سرگردان هستند، خدایا! قشر عظیمی از مردم با این تبعیض در فقر و فلاکت هستند، قدرت خرید ندارند، میگوییم سوء مدیریت و خیانت… همینطور افسارگسیخته… مگر جوانی دیگر میتواند خانه اجاره کند؟ مگر جرأت میکنند به سراغ ازدواج بروند؟
خدایا! شب قدر است و از این همه مشکلات به تو پناه آوردهایم.
امشب شب سختی برای حضرت امّ کلثوم سلام الله علیها و حضرت زینب کبری سلام الله علیها و امام حسن مجتبی صلوات الله علیه و حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه است… ناگهان دیدند ندایی از آسمان آمد که «تَهَدّمت والله أرکانُ الهُدى»[۱۶]، پایههای هدایت تخریب شد… کاخ نور فرا ریخت… حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه را کشتند…
امام حسن مجتبی صلوات الله علیه و حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه خودشان را به مسجد رساندند، دیدند حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه… کسی که پدرِ یتیمان بود، کسی که پناهِ بیچارگان بود، کسی که شبها نمیخوابید و برای بیچارهها آذوقه میبرد، کسی که بچههای یتیم را روی زانوی خود مینشاند و با دست مبارک خویش عسل در کامِ آنها میریخت، دیدند در محراب عبادت در خونِ خود غلتیده است و فرق شکافته شده است و از هوش رفته است…
گلیم آوردند، جسم خونین حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه را از محراب بیرون آوردند و در این گلیم گذاشتند…
اما میگویند همینکه به خانه نزدیک شدند حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه فرمودند: حسن جان! حسین جان! اینجا دست مرا بگیرید که من با پای خودم بیایم، دخترم طاقت ندارم مرا اینگونه ببیند… امان از دل حضرت زینب کبری سلام الله علیها…
این اسب بیصاحب شیحهزنان آمد، بانوان و دختران از خیمه بیرون دویدند، اما دیدند ذوالجناح صاحبِ خود را نیاورده است، یال خونین است و زین واژگون است، حضرت زینب کبری سلام الله علیها به طرف گودی قتلگاه آمدند…
ما همیشه آخرین گریز را به کربلا میزنیم، ولی دیدهاید که برای من برعکس است، معمولاً ابتدا مصیبتِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را میخوانم و بعد به مدینه میرویم… شب قدر پناهگاه ما حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند.
حسین جان! شما مظلوم بودید، بدنِ شما قطعه قطعه بود، اما حضرت زینب کبری سلام الله علیها و حضرت رباب سلام الله علیها را در مقابل چشمان مبارک شما نزدند…
دست حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه بسته بود، مغیره ملعون در مقابلِ چشمان حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه میزد… قنفذ ملعون با تازیانه به پهلو میزد…
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] کلیات حدیث قدسی ، جلد ۱ ، صفحه ۷۱۰ (قَالَ: وَ جَاءَ فِی اَلْأَحَادِیثِ اَلْقُدْسِیَّاتِ: إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: عَبْدِی خَلَقْتُ اَلْأَشْیَاءَ لِأَجْلِکَ وَ خَلَقْتُکَ لِأَجْلِی، وَهَبْتُکَ اَلدُّنْیَا بِالْإِحْسَانِ وَ اَلْآخِرَهَ بِالْإِیمَانِ.)
[۳] سوره مبارکه یس، آیه ۵۸
[۴] سوره مبارکه اعراف، آیه ۲۲ (فَدَلَّاهُمَا بِغُرُورٍ ۚ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَهَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا یَخْصِفَانِ عَلَیْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّهِ ۖ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَکُمَا عَنْ تِلْکُمَا الشَّجَرَهِ وَأَقُلْ لَکُمَا إِنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمَا عَدُوٌّ مُبِینٌ)
[۵] سوره مبارکه یونس، آیه ۱۰ (دَعْوَاهُمْ فِیهَا سُبْحَانَکَ اللَّهُمَّ وَتَحِیَّتُهُمْ فِیهَا سَلَامٌ ۚ وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ)
[۶] سوره مبارکه حجر، آیه ۴۷ (وَنَزَعْنَا مَا فِی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَىٰ سُرُرٍ مُتَقَابِلِینَ)
[۷] بحار الأنوار ، جلد ۶۵ ، صفحه ۱۰۶
[۸] سوره مبارکه عنکبوت، آیه ۶۴ (وَمَا هَٰذِهِ الْحَیَاهُ الدُّنْیَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ ۚ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَهَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ ۚ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ)
[۹] سوره مبارکه نساء ، آیه ۶۹
[۱۰] سوره مبارکه شرح، آیه ۶
[۱۱] سوره مبارکه یوسف، آیه ۳۱ (فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَکْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَیْهِنَّ وَأَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّکَأً وَآتَتْ کُلَّ وَاحِدَهٍ مِنْهُنَّ سِکِّینًا وَقَالَتِ اخْرُجْ عَلَیْهِنَّ ۖ فَلَمَّا رَأَیْنَهُ أَکْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ وَقُلْنَ حَاشَ لِلَّهِ مَا هَٰذَا بَشَرًا إِنْ هَٰذَا إِلَّا مَلَکٌ کَرِیمٌ)
[۱۲] سوره مبارکه توبه، آیه ۱۱۹ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَکُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ)
[۱۳] سوره مبارکه قدر، آیه ۴
[۱۴] سوره مبارکه زمر، آیه ۶۷ (وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَالْأَرْضُ جَمِیعًا قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَالسَّمَاوَاتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمِینِهِ ۚ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَىٰ عَمَّا یُشْرِکُونَ)
[۱۵] زیارت جامعه کبیره
[۱۶] کلمات الإمام الحسین ، صفحه ۱۴۷