«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مقدّمه
با تبریک یوم الله میلاد مسعود کریم آل رسول، سبط اکبر پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلّم، یکی از دو سیّد شباب اهل بهشت و یکی از دو زیور و آراستگی جنّت و تابلوی زیبایی از حقیقت آیه مباهله و دریای بیساحلی از طهارت ارائه شدهی در آیهی تطهیر، لؤلؤ و مرجان و گنج عظیم بحرین، و مصداق بارزِ «سَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا»[۲]، یعنی حضرت ابامحمد امام حسن مجتبی صلوات الله علیه به محضر امام زمان ارواحنا فداه و به محضر شما صاحبدلان و گرامیان و عزیزان.
این ماه ماهِ خداست، ماه دعاست، ماه صیام است، ماه قیام است، ماه اسلام است، ماه صفای باطن است.
دعا اعظم عبادات است
در چند جلسهی گذشته به محضر شریف شما عرض شد که دعا در میان عبادتها، اعظم عبادات به حساب آمده است، همهی ادعیه پیکر هستند، جسم هستند، قشر هستند، ولی همهی عبادات ظاهر هستند، ولی دعا باطن است، عبادتها قشر هستند ولی دعا لُبّ است، در هر عبادتی که دعا نباشد، یعنی احساس فقر نباشد، یعنی درکِ اضطرار نباشد، یعنی اتّصال به غنای مطلق و ارتباط با کریم مطلق بصورتِ آگاهانه برای انسان رخ ندهد، عبادت عبادت نیست، عبودیت یک علم و درک و حال است که اگر استقرار پیدا کند به یک حقیقت و ملکه و خصلت تبدیل میشود، و کسانی که همیشه حالِ اضطرار و فقرِ خود را یافتهاند، دعای اینها دعای حالی و قالی است، دائماً از خدای متعال درخواست میکنند و خدای متعال دائماً به آنها عطاء میکند.
قرآن کریم در مورد حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام میفرماید: «إِنَّ إِبْرَاهِیمَ لَأَوَّاهٌ حَلِیمٌ»[۳]، حضرت ابراهیم علیه السلام اهل آه و سوز و گداز و دعا و نیایش و سؤال از خدای متعال بوده است، و در این جهت «أوَّاه» است، این واژه صیغهی مبالغه است، یعنی لحظهای نبوده است که حضرت ابراهیم علیه السلام فقرِ خود را فراموش کنند، یا اضطرار خود را از یاد ببرند، و با غنیّ مطلق، با قدرتِ لایتنهی، با رحمت واسعه اتّصال حاصل نکرده باشد.
در حدیث هم داریم که «إِنَّ علیً علیه السلام لَأَوَّاهٌ حَلِیمٌ»، حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه «أوّاه» بودهاند، یعنی اهل دعا بودهاند، همواره سائل بودهاند، همواره وابسته بودهاند، همواره در سایهی لطف خدای متعال فیض و نور میگرفتهاند.
و این حالت همیشه برای انسان امثال ما پیش نمیآید، اشخاص در اثر مجاهدتهای طولانی، ورع، تقوا، کنترل زبان، تسلّط بر خاطرات، انسان آرام آرام میفهمد که موجود ممکن فقرِ محض است، و از فقیر بجز گدایی نشاید و نیاید، هیچ کاری، کسی که فقر است و هیچ ندارد مالکِ چیزی نیست و کاری از او ساخته نیست و عملِ او هم برای او نیست و اثرِ او هم برای او نیست، همه و همه به عنایتِ او وابسته است، تا یار که را خواهد و میلش به که باشد.
ولکن حضرات اهل بیت عصمت و طهارت سلام الله علیهم أجمعین که ترجمان وحی الهی هستند و نمایندگان ذات ربوبی هستند، برای ساختن و تربیت ما، هم ما را با ادعیه آشنا کردهاند، اصلِ دعا را برای ما تبیین کردهاند، ادبِ دعا به ما آموختهاند، شرایط دعا را به ما گوشزد کردهاند، و بستر سیر دعا به سوی مقصد اعلی را به ما ارائه فرمودهاند.
اصلِ دعا نعمتی بیبدیل است، و این از جانب حق تعالی است.
«زیارت» وسیلهای برای تقرّب به خدای متعال
زمانی به محضر آیت الحق، آن فقیه عارف سفرکردهی ما، مرحوم آیت الله بهجت قدّس الله نفسه الزکیّه عرض کردیم: آقا! وقتی برای ما تشرّف به مشاهد مشرّفه و اعتاب مقدّسه حاصل میشود، گاهی بر خلاف آرزوی خودمان میبینیم که تحوّلی در ما پیش نیامده است، تکامل یا ازدیاد نور در خودمان نمییابیم، باید چکار کنیم؟
این بزرگوار مطالبی را در پاسخ بیان فرمودند که الحق و الانصاف جواهرات و گنج بودند.
نکتهی اول این بود که اصل دعا، که زیارت هم از مصادیق دعا به حساب میآید، اصلِ این ارتباط موضوعیّت دارد، دعا مقصد است، زیارت مقصود است، آدمی که به زیارت مولای خودش حضرت علی بن موسی الرّضا علیه آلاف التّحیّه و الثناء یا زیر قبّهی سالار شهدا حضرت اباعبدالله الحسین صلوات الله علیه ره یافته است، یعنی چیزی بالاتر از آن وجود دارد که وقتی به حرم رفته است بخواهد آن را بدست بیاورد؟ کما اینکه در دعا تشرّف به محضر پروردگار عالم است، و اگر کسی دقیق باشد «وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَهَ»[۴]، وسیلهای که انسان با آن وسیله به سوی خدای متعال ساری و جاری میشود، گاهی یک نُسُک است، یک عبادت مخصوص است، مانند نماز، «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِ»[۵]، هر وقت حاجت داشتیم نماز بخوانیم.
از نماز بهره ببرید
مضمون روایتی از وجود امام جعفر صادق علیه الصلاه و السلام هست که فرمودند: چه مانعی وجود دارد که وقتی شما گرفتار میشوید متطهّر نمیشود که به مسجد بروید و نماز بخوانید و گرفتاری خودتان را به خدای متعال عرضه بدارید؟
نماز وسیله است، خودِ این ادعیهی مأثوره مانند نماز وسیله هستند، وقتی انسان مناجاتهای امام سجّاد صلوات الله علیه را در ماه مبارک رمضان میبیند و غور میکند و در این دریا شنا میکند، میبیند که این دعا آینه است، این دعا خدای متعال را، جمال او را، جلال او را، کَرَمِ او را، قدرتِ او را بر چشمِ دلِ ما نشان میدهد، گویا انسان کَرَم میبیند، وجودِ انسان شوق پیدا میکند، در درونِ خود نوری مییابد.
مهمتر از حاجت را بدست آوردهایم و نمیدانیم
همانطور که نماز یا دعاهای مأثور وسیله است، تشرّف به اعتاب مقدّسه هم وسیله است، ارتباط با حضرت علی بن موسی الرّضا صلوات الله علیه و حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از ارتباط صلاتیّه افضل است و اثرِ آن هم بیشتر است، او مظهرِ تامّ خدای متعال در صفات جلالیه و جمالیّه است.
فرمودند: هیچ وقت فکر نکنید کسی که دعا میکند چیزی بدست نیاورده است، خودِ دعا، خودِ زیارت، خودِ این اتّصال دل با زیارتنامهها، کسی زیارت جامعه میخواند، زیارت عاشورا میخواند، میگوید یک چلّه زیارت عاشورا خواندم ولی حاجت نگرفتم، متوجّه نیست که مهمتر از آن حاجت را بدست آورده است، این چه حرفی است که میگویند من حاجت نگرفتهام؟
خودِ این ارتباط، خودِ این حضور، خودِ این جوشش دل و جوشش چشمهی محبّت در وجود انسان موضوعیّت دارد.
نکتهی دومی که فرمودند این بود که شما فکر میکنید الآن آمدهاید و افزایشی در خودتان نمیبینید، ولی آیا هیچ وقت به این موضوع فکر کردهاید که اگر به اینجا نیامده بودید چه کاهشی در شما بود و چه مشکلات جدید برای شما پیش میآمد؟
این دعا کردن هم رفع است و هم دفع است!
انسان گرفتاری دارد، نماز میخواند، گناهِ او و امراض قلبی او رفع میشود، و اگر ندارد یا اینکه بنا بود چیز جدید حادث بشود با این زیارت و با این دعا دفع میشود.
عمده آن مسئلهای است که انسانِ فقیر توفیق پیدا کرده است، خدای متعال افتخار سخن گفتن با مولای انسان را به انسان داده است، گواهی این موضوع است که در به روی من باز شد و سفرهی دل خودم را برای او باز کردم.
اینکه چه میدهد و چه نمیدهد، او حکیم است، او خالقِ عقل است، او خالقِ مصلحت است، آنچه خیرِ من است یقیناً او فیّاض علی الاطلاق است، هم داناست، هم داراست، هم رئوف و مهربان است.
اگر کسی جواد است، اگر کسی قدرتمند است، اگر کسی غنی هست امکان ندارد به یک موجود ضعیف سائل توجّه نکند، حتماً توجّه میکند. اما آیا آن چیزی که میخواستید برای شما خوب بود یا آنچه او خواسته است برای شما خوب بوده است؟ کدامیک است؟
مهم این است که انسان دعا را برای خود افتخار بداند، این خشوع و خضوع و افتخار گدایی بارگاه حضرت رَبّ برای انسان کلاس است، برای انسان کمال است، برای انسان نور است، برای انسان عزّت است، و برای انسان رفعِ نواقص است.
همانطور که در مورد آیات قرآن کریم در روز قیامت گفته میشود «إقْرَأْ و ارْقَ»[۶]، دعاها هم قرآن صاعد است، هر دعایی انسان را بالا میبرد، چه برای انسان محسوس و ملموس بشود و چه نشود.
البته همانطور که در دعای هفتم صحیفه سجّادیه که در دوران کرونا به توصیه مقام معظم رهبری، مقتدای ما در معنویت و در رهبری توصیه شده است و بحمدالله این موضوع منتشر شد و دلهای زیادی با این دعا مأنوس شد، آنجا از خدای متعال میخواهیم که حلاوت صنع الهی را در این دعا به ما بچشاند، و در دعایی که در تعقیبات نماز آمده است، فرد در تعقیبات نماز خود دوازده مرتبه سوره مبارکه توحید را بخواند، و بعد دعای لطیفی است، «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْمَکْنُونِ الْمَخْزُونِ الطَّاهِرِ الطُّهْرِ الْمُبَارَکِ»، در این دعاها، آن چیزی که انسان از خدای متعال میخواهد، هم حاجت خود را میخواهد و هم… البته در این دعا، چون خیلی در ذهن من شیرین است آمد، این حقیقت در این دعا نیست، در دعای دیگری است که در کتاب شریف «مفتاح الفلاح» شیخ بهایی اعلی الله مقامه الشّریف در قنوت نماز وتر نقل کرده است، در آن دعا لحن خیلی شیرین و لطیفی آمده است، از جمله اینکه «اللَّهُمَّ لَا تُهْلِکْنِی غَمّاً حَتَّى تَغْفِرَ لِی وَ تَرْحَمَنِی وَ تُعَرِّفَنِی الِاسْتِجَابَهَ فِی دُعَائِی»، خدای من! به من مهلت بده، مرگ ناگهانی به سراغ من نیاید، اول اینکه من را ببخش، دوم اینکه رحمتِ خودت را بر من بپوشان، سوم اینکه قبل از آنکه بمیرم اجابت تو را متوجّه بشوم، که من گدای تو بودم و تو مُعطیِ من بودی، که در آن تعقیبات نماز هم این عبارت هست: «یا واهِبَ الْعَطایا یا مُطْلِقَ الاُْسارى»، تو که واهب العطایا هستی، تو معطی هستی و من هم سائل هستم، خیلی شیرین است که مزهی اجابت را به من بچشانی، یعنی به من جواب بدهی و من هم این جواب را بفهمم، و متوجّه بشوم که خدای متعال من را تحویل گرفته است.
دعا کنیم که خدای متعال عرض ما را میشنود
همانطور که در نماز وقتی از رکوع برمیخیزیم میگوییم: «سَمِعَ اللّه لِمَنْ حَمِدَهُ»، این «سَمِعَ اللّه» یک چاشنی است، یعنی وقتی حرفِ من را میشنوند چرا من حمد نگویم؟ اگر دعای انسان را بشنوند…
که در دعای افتتاح عرضه میداریم: «اللّهُمَّ أَذِنْتَ لِى فِى دُعائِکَ» خدایا! به من اذن فرمودی که من تو را بخوانم، «فَاسْمَعْ یَا سَمِیعُ مِدْحَتِى»، خدای متعال در همه جا سمیع و علیم است، ولی خدای متعال از بعضیها قبول نمیکند، مانند کسی که نشنیده باشد معامله میکند، «فَاسْمَعْ یَا سَمِیعُ مِدْحَتِى، وَأَجِبْ یَا رَحِیمُ دَعْوَتِ»، هم میخواهم بشنوی و من را تحویل بگیری…
وقتی انسان برای بزرگی صحبت میکند، گاهی بزرگ برای حقارتِ طرف به او توجّه نمیکند و گویا نمیشنود، اما گاهی اینطور نیست و فقیرنوازی میکند و به او نگاه میکند و حرفِ او را گوش میکند.
وقتی انسان «سَمِعَ اللّه لِمَنْ حَمِدَهُ» میگوید چقدر تشویق میشود، حال که او میشنود چرا من با او حرف نزنم؟ او من را تحویل گرفته است و حرفهای من را میشنود.
در این ماه مبارک رمضان، آن حال حضور در جای دیگر نیست، حقیقتِ دعا همان حضور است.
جستاری بر دعای شب هشتم ماه مبارک رمضان
از این جهت از وجود نازنین حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در دعای شب هشتم ماه مبارک رمضان، سیّد اهل مراقبه در اقبال اینطور آورده است که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به خدای متعال عرضه میدارد: «اللَّهُمَّ هَذَا شَهْرُکَ الَّذِی أَمَرْتَ فِیهِ عِبَادَکَ بِالدُّعَاءِ وَ ضَمِنْتَ لَهُمُ الْإِجَابَهَ»، خدایا! فرمانِ دعا دادهای. این بالاتر از اذن است، بعضیها مأذون هستند ولی وارد نمیشوند، ولی وقتی دستور دادهای این افتخار ضروری نصیب انسان میشود.
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم میفرمایند: «أَمَرْتَ فِیهِ عِبَادَکَ بِالدُّعَاءِ»، در ماه مبارک رمضان دستورِ دعا به بندگان خودت دادهای، «وَ ضَمِنْتَ لَهُمُ الْإِجَابَهَ»، وقتی به چیزی دستور میدهی، تو که حرفِ خودت را محقق فرمودهای، لذا تضمینِ دعا هست، «وَ ضَمِنْتَ لَهُمُ الْإِجَابَهَ»، تضمینی فرمودهاید که دعا کنیم، «قُلْتَ وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ»، اگر انسان اینها را خوب متوجه بشود قالب تهی میکند، این همان دعاست، انسان باید عطشِ خدا داشته باشد، انسان باید تشنهی جلال و جمال خدای متعال باشد.
خدای متعال در این گفتارِ خود به قدری کَرَم کرده است، واسطه را حذف کرده است، میفرماید: سراغِ من را از تو میگیرند، نمیفرمایند تو به آنها بگو، بلکه خودِ خدای متعال خود را در دلِ ما نشان میدهد، «فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ»، من نزدیک هستم.
کی گشتهای نهفته که پیدا کنم تو را کی رفتهای ز دل که تمنّا کنم تو را[۷]
دوست نزدیکتر از من به منست وین عجبتر که من از وی دورم
چه کنم با که توان گفت که دوست در کنار من و من مهجورم[۸]
گناهانِ من حجاب شده است، تعلّقاتِ من حجاب شده است، او با من است و من با او نیستم، «فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ»، خود خدای متعال به من میفرماید که من با تو هستم و به تو نزدیک نیستم، ولی نزدیکی نیستم که با تو نامهربانی کنم، اگر تو با من حرف بزنی من هم جوابِ تو را میدهم، «أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ»، اگر کسی با من کار داشته باشد و من را بخواند من به او جواب میدهم، ولی بیایید تا قرارِ دو طرفه بگذاریم، من که به شما قول میدهم اگر شما من را صدا بزنید من به شما پاسخ میدهم، وقتی من هم شما را صدا میزنم شما هم با من همینطور باشید.
شبهای قدر در پیش است، امیدوار هستم که خدای متعال دلهای ما را صاف کند و لکهها را بشوید و ما را پاک کند، ان شاء الله آن شب را درک کنیم و اهل دعا باشیم و به این دعوت الهی لبّیک بگوییم و اجابت الهی را دریافت کنیم.
اللهم عجّل لولیک الفرج
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه انسان، آیه ۲۱ (عَالِیَهُمْ ثِیَابُ سُنْدُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ ۖ وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِنْ فِضَّهٍ وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا)
[۳] سوره مبارکه توبه، آیخ ۱۱۴ (وَمَا کَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِیمَ لِأَبِیهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَهٍ وَعَدَهَا إِیَّاهُ فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ ۚ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ لَأَوَّاهٌ حَلِیمٌ)
[۴] سوره مبارکه مائده، آیه ۳۵ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَهَ وَجَاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ)
[۵] سوره مبارکه بقره، آیه ۴۵ (وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِ ۚ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَهٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِینَ)
[۶] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۸ ، صفحه ۱۳۳ (فس، [تفسیر القمی ] ، أَبِی عَنِ اَلْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ : عَلَیْکَ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّ اَللَّهَ خَلَقَ اَلْجَنَّهَ بِیَدِهِ لَبِنَهً مِنْ ذَهَبٍ وَ لَبِنَهً مِنْ فِضَّهٍ وَ جَعَلَ مِلاَطَهَا اَلْمِسْکَ وَ تُرَابَهَا اَلزَّعْفَرَانَ وَ حَصْبَاءَهَا اَللُّؤْلُؤَ وَ جَعَلَ دَرَجَاتِهَا عَلَى قَدْرِ آیَاتِ اَلْقُرْآنِ فَمَنْ قَرَأَ اَلْقُرْآنَ قَالَ لَهُ اِقْرَأْ وَ اِرْقَ وَ مَنْ دَخَلَ مِنْهُمُ اَلْجَنَّهَ لَمْ یَکُنْ فِی اَلْجَنَّهِ أَعْلَى دَرَجَهً مِنْهُ مَا خَلاَ اَلنَّبِیُّونَ وَ اَلصِّدِّیقُونَ.)
[۷] دیوان فروغی بسطامی، غزل شماره ۹
[۸] گلستان سعدی، حکایت ۱۱