عناوین

درس اخلاق حوزه علمیه امام خمینی(ره)-جلسه ۱۲۹

Share on print
چاپ
Share on email
ارسال

«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ‏».

مقدمه

ورود به ضیافت الهی و توفیقِ درکِ ایّام الله شهرالله بر شما عزیزان و همه‌ی میهمانان الهی مبارک باد.

ماه مبارک رمضان امتیازاتی دارد، «لَا تُحْصَى وَلَا تُعَدُّ»، ولی چیزهایی در قرآن کریم برجسته شده است و در روایات هم مطالب بسیار سازنده برای اهلِ آن ارائه شده است.

«رمضان» ظرف نزول قرآن کریم

در قرآن کریم ماه رمضان را ظرفِ نزول قرآن کریم معرّفی کرده است، «الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ»[۲]، و وصف قرآن کریم را هم در همین آیه فرموده است، «هُدًى لِلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ»، قرآن کریم نازل شده است که خصوصیت و هویّت قرآن کریم برای مردم «هدایت» است، و بیّناتی از هدایت، هدایتِ الهی همراه با براهین است، با معجزات است، با اموری است که ابهامی برای کسی باقی نمی‌ماند و به انسان بصیرت و فرقان می‌دهد، آدرس را برای انسان بصورت دقیق ترسیم می‌کند و انسان خط درست و صراط مستقیم را تشخیص می‌دهد.

خصوصیتِ دیگرِ ماه رمضان این است که خدای متعال شب قدر را در این ماه قرار داده است، شب قدر در ماه مبارک رمضان است.

تکلیفی هم که در ماه مبارک رمضان برای مؤمنین مطرح شده است، «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ»[۳]. این روزه در ماه مبارک رمضان مکتوب و فرض است و ثبت شده است و قطعی است، خدای متعال نتیجه‌ی روزه‌داری را هم یک چیز مطرح فرموده است، «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»، اگر شما به این تکلیف عمل کردید وضعِ شما تغییر می‌کند، ملکه‌ی تقوا خصلتِ کفّ نفس و خودکنترلی به شما می‌دهد.

مجموعه دستورات شرع انور برای چیست؟

هر حکمی که پروردگار عظیم‌الشأن از خزائن ربوبی بر بندگان خود بعنوان فرض نازل کرده است، این‌ها مصالح مهمّی است که نمی‌شود از آن گذشت، و هر چیزی که خدای متعال آن را حرام کرده است و ترکِ آن را الزامی کرده است، این‌ها مفاسدی است که ارتکابِ آن مفسده قابلِ جبران نیست، و آن مصلحتِ عمده و آن مفسده در بیان نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلّم آمده است: «مَا أَعْلَمُ مِنْ عَمَلٍ یُقَرِّبُکُمْ إِلَى اَللَّهِ إِلاَّ وَ قَدْ أَمَرْتُکُمْ بِهِ»[۴]، هیچ چیزی نیست که شما را به خدای متعال نزدیک کند، برای شما قرب جوار الهی را تضمین کند «إِلاَّ وَ قَدْ أَمَرْتُکُمْ بِهِ»، مجموعه‌ی دستورات الزامی شرع انور، تحت عنوان فرایض و واجبات، این‌ها مجموعه‌ی امور ضروری بوده است که شما بدونِ آن الهی نمی‌شوید، شما به مقام خلیفه اللهی نمی‌رسید، شما آینه و مرآت جلال و جمال نخواهید بود، شما آسمانی نخواهید شد، شما به ملأ اعلی راه پیدا نخواهید کرد، و مجموعه‌ی منهیات و محرّمات، مجموعه‌ی اموری است که بازدارنده است و نمی‌گذارد شما از کمال بالا بروید، هر حرامی یک زنجیر است، هر حرامی یک پابند است، هر حرامی یک رشته‌ی اسارت است، هر حرامی وابستگی به غیر از خدای متعال است که نمی‌گذارد شما وارسته بشوید و به خدای خودتان برسید.

لذا واجبات شفاف‌کننده‌ی جان آدمی است، آینه‌ی جان را زلال و شفاف می‌کند و نورِ الهی در آن منعکس می‌کند و جمال خدای متعال در این آینه دیده می‌شود، و جلال الهی، آنچه که موجب کدورت و ناخالصی است را ذوب می‌کند و جانِ انسانی به آنجایی برمی‌گردد که از آنجا آمده است، رجوع الی الله می‌کند، توبه‌ی دائم پیدا می‌کند، استغفارِ دائم پیدا می‌کند، ذکر دائم پیدا می‌کند، و در جبهه‌ی تقوا مستقر می‌شود، متمکّن می‌شود، به او مکان می‌دهند، به او منزل و جایگاه می‌دهند.

ولی هر گناه یک حجاب و یک قفل و یک گره و یک ظلمت جدید است، وقتی گناه روی گناه انباشته می‌شود ظلمات فوق ظلمات می‌شود، و انسان نمی‌تواند در ظلمت راه را ببیند، لذا هم راه را گُم می‌کند و هم هدف را گُم می‌کند.

گاهی هم کیفیتِ گناه به قدری شدید است که یک گناه انجام داده است ولی همه‌ی عالَم در این یک گناه است، آن ظلمات متراکم، تکرارِ گناهات جزئی نیست، یک گناه است، ولی شدّتِ ظلمتِ آن طوری است که همه‌ی عالَم را تاریک می‌کند.

مانند بستنِ درِ خانه‌ی حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه، کج کردن راه حکومت و ولایت از حکومتِ خدای متعال به حکومتِ طاغوت، گاهی بالاتر از این وجود ندارد، همان شرک است که منشأ همه‌ی شرک‌ها است.

ماه مبارک رمضان ماه رسیدن به خدای متعال است، یعنی همه‌ی واجباتی که خدای متعال منّت گذاشته است و این واجبات را راه و سبیل قرار داده است که ما از این مسیرها به مقصد اعلی و به مبدأ متعال برسیم، به اصلِ خودمان برسیم، ما از خدا هستیم، ما مالِ خدای متعال هستیم، مالِ خدای متعال باید به خودِ خدای متعال برگردد و تحت تصرّف غیر از خدا واقع نشوند. تصرّفِ هر کسی در ملکِ او «غصب و عدوان و ظلم و تجاوز» است، و تمحّض بندگی انسان توحیدِ کامل است، که در انگیزه و اندیشه‌ی انسان فقط خدای متعال حاکم باشد و لا غیر.

رسیدن به این مسیرِ هموار و آدرسِ روشن بطورِ دفعی حاصل نمی‌شود، تمرین می‌خواهد، لذا گویا خدای متعال مجموعه‌ی امورِ مقرّب را در ماه مبارک رمضان جمع کرده است و به ما هم وعده داده است، «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ».

رسیدن به کمال

همه‌ی عالَم همیشه ضیوفِ رحمان هستند، خدای متعال خالق و رَبّ و رازق است و هادیِ همه‌ی موجودات است، ربوبیّت همان خلقتِ الهی است، نحوه‌ی خلقت مربّی است، مالکیّت او را اعمال می‌کند و کمالِ هر موجودی را هموار می‌کند، «کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى»[۵]، امور لازم برای کمالِ یک موجود این است که اصلِ او وجود پیدا کند و این وجود به کمال مطلوبِ خودش برسد، خدای متعال هم وجود همه‌ی موجودات را زیبا آفریده است و هم اینکه هیچ موجودی را به حالِ خود رها نکرده است، همه‌ی این‌ها را تحت مدیریت و هدایت خودش به کمال مطلوبشان می‌رساند.

در این بُعد جسمِ ما همیشه تحت هدایت خدای متعال است، ما توجّه نداریم، وقتی اینجا نشسته‌ایم این قلب منظم‌ترین کارخانه‌ای است که کارِ خود را جدّی انجام می‌دهد، سایرِ اعضاء هم در تعاون کامل با یکدیگر هستند و اگر یکی از آن‌ها اختلال پیدا کند ما بیمار و دردمند می‌شویم و نمی‌توانیم یک جا بنشینیم، این موضوع اختصاص به ماه مبارک رمضان ندارد، در تمام ماه‌های سال مغز و عروق و اندام و اعصاب و جوارح ما میهمانِ خدای متعال هستند، خدای متعال به آن‌ها هم وجود می‌دهد، خالقِ کل است و دم به دم خلق می‌کند، و هم مخلوقِ خود را کمک می‌کند که به مقصد برسد.

ماه میهمانی خدای متعال

این ماه مبارک رمضان که «دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَی ضِیافَهِ اللَّهِ»[۶] شما در ماه مبارک رمضان به ضیافت خدای متعال دعوت شده‌اید، این فراتر از موجودات عمومی عالم است، باید در ما یک چیزی باشد که این یک چیز در ماه مبارک رمضان به ذخیره و گنجی دست پیدا می‌کند که در هیچ ماهِ دیگری نمی‌تواند آن را بدست بیاورد.

جسم ما، غذاهای جسم ما، مگر در ماه مبارک رمضان با قبل از آن فرق دارد؟ این ضیافت یَجِد بُعد است، اگر بُعد مادّی و فیزیکی باشد حقاً هیچ تفاوتی ندارد، عمل و عکس العمل اندام ما در برابر حرکات ما، آنچه که از ما صادر می‌شود، آنچه بر بدنِ ما وارد می‌شود، تفاوتی بینِ رمضان و غیر از ماه رمضان ندارد، شما همان غذاهایی که همیشه میل می‌کنید الآن هم میل می‌کنید، ولی قرآن کریم در ماه مبارک رمضان نازل شده است، این غذای انسانیِ شما، غذای بارقه‌ی الهی که نام آن روح است، «وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی»[۷]، این روح که شعبه‌ای از آن روحِ اعظم است و از امرِ خدای متعال است در این ماه مبارک رمضان، قرآن کریم که هم مائده و سفره است و هم دبستانِ خدای متعال است، باید جان و روح ما… «ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ»[۸]، جسم ما با نباتات و جمادات و حیوانات مشترک است، ولی خدای متعال یک خلقِ دیگری به ما داده است و نام آن را هم «روح» گذاشته است، خدای متعال به ما یک حقیقتِ ماورائی داده است که انسانیّت ما با تکاملِ او تأمین می‌شود، وگرنه تعبیراتی که در قرآن کریم هست، هم تعبیرِ عمومی در مورد اهل غفلت دارد، این‌هایی که فقط به جسمشان توجّه می‌کنند و از خودشان غافل هستند، جسمِ ما خودِ ما نیست بلکه مرکبِ ماست، جسمِ ما ابزارِ کارِ ماست، جسمِ ما عمله و کارگر ماست، خودِ ما در جای دیگری هستیم، ما در جسم خلاصه نمی‌شویم، بلکه ما جسم را اداره می‌کنیم، روح در جسم منزل نکرده است، بلکه جسم را اداره می‌کند.

از این جهت اگر بخواهیم حقیقتِ خودمان را بیابیم، جای آن ماه مبارک رمضان است، آن خلقِ آخر که «تَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ»، ما آن را گُم کرده‌ایم به دنبالِ آن هم نیستیم، خدای متعال یک ماه قرار داده است که ما در این ماه نسبت به ماه‌های دیگر تفاوت داشته باشیم، همه‌ی ماه‌ها در خدمت جسم‌مان بودیم، حال خودمان را پیدا کنیم و آنچه که لازمه‌ی انسانی ماست، آن را در این ماه به وجود خودمان عرضه کنیم.

«بندگی» راهِ رسیدن به یقین است

و این یک حقیقتی است که در لفظ نمی‌گنجد، «وَاعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ»[۹]، اگر خواستیم به یقین برسیم، اگر خواستیم چشم دیگری پیدا کنیم، اگر خواستیم به علم الیقین و عین الیقین و حق الیقین برسیم، راهِ آن بندگی خدای متعال است، و تجلّیِ این عبودیت در ماه مبارک رمضان است که انسان خود را دربست میهمان می‌داند، میهمان وقتی میهمانِ بزرگی است با خود غذا نمی‌برد و سفره‌ی جدا نمی‌اندازد، میهمان وقتی واردِ بارگاهِ کریمی شد، وقتی به مضیف‌خانه‌ی اکرم الاکرمین وارد شد، تا در این میهمان‌سرا حضور دارد هیچ چیزی از خود ندارد، تمامِ پذیرایی‌های او برای صاحبخانه است.

اگر به این مسئله توجّه کنیم و رسالتِ خودمان را در این ماه مبارک «خودیابی» بدانیم، «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ»[۱۰]، چرا؟ برای اینکه نفسِ ما بارقه‌ی خدای متعال است، اثرِ ماورائی خدای متعال در وجود ماست و خدای متعال در وجود ما قدرتنمایی کرده است، در نشئه‌ی دنیا، در نشئه‌ی مادّیت، خدای متعال یک حقیقتِ فوقِ مادّه را در وجود ما تعبیه کرده است و ما مأمور هستیم که آن را پیدا کنیم و به صاحبِ آن برگردانیم.

ماه مبارک رمضان ماه برگشتن به صاحب است، ماه رجوع الی الله است.

لذا مسئله‌ی استغفار که در این دستورات کارسازِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم که ناقل و راوی آن هم وجود مقدّس حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه هستند، که فرمودند حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در آخرین جمعه‌ی ماه شعبان خطبه‌ای در مسجد ایراد فرمودند و زنگ بیدارباش را به صدا درآوردند، «أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ»، معلوم می‌ود که «شهر الله» یک حقیقتِ غیراعتباری است، یک حقیقتی است، ماه مبارک رمضان، این زمانی که ما در آن قرار داریم، این زمان منزل است، و اینکه ما به خدای متعال می‌رسیم، از این منازل، یکی بعد از دیگری عبور می‌کنیم.

بعضی از شیاطین بر بعضی دیگر ولایت دارند، وقتی آدم را اسیر کرد از خط بیرون می‌کند، ولی وقتی میهمانِ خدای متعال بودیم، «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ»[۱۱]، در ماه مبارک رمضان در خودمان فکر کنیم، من چه کسی هستم؟ من چه چیزی هستم؟ من کجا هستم؟ من به کجا می‌روم؟ من کجا بوده‌ام؟ «رَحِمَ اللّهُ اِمْرَاً عَلِمَ مِن أینَ وَفی أینَ وَ إلی أینَ»، ان شاء الله خدای متعال کسی را که بداند از کجا آمده است و به کجا آمده است و به کجا می‌رود رحمت کند.

اگر ما اهلِ حرکت و اهل بندگی باشیم، این «بندگی» یک عنوان است که به همه‌ی کارهای ما ارزش می‌دهد و خط می‌دهد.

عالِم شدن مقصد نیست، عابد شدن مقصد است، عبد شدن مقصد است، خدای متعال از ما بندگی می‌خواهد. پس علم چطور؟ «طلب العلم فریضه» چطور؟ علم اگر عبودیت باشد خوب است، خدای متعال این علم که عبودیت باشد را خواسته است، علمی که بندگی باشد، اجرای دستور باشد، دریافتِ آدرس باشد، آن علم بندگی است، آن علم مطلوب است، اما اگر این علم سرگرمی باشد، وسیله‌ی درآمد باشد، اسبابِ دستیابی به لذایذ دنیا باشد، این علم مقبولِ خدای متعال نیست، خدای متعال این را از ما نخواسته است، خدای متعال از ما بندگی خواسته است.

اگر کسی در ماه مبارک رمضان سبقه‌ی بندگی را جدّی بگیرد، کسی بجز بندگی چیزِ دیگری در او نبیند، مشخص باشد که او صاحب دارد، او مالک دارد، او میزبان دارد، حرکات او در ماه مبارک رمضان کنترل شده است، نگاه‌های او نگاه‌های متواضعانه و خاشعانه است، نمازِ او نماز در حضور است، نماز در محضر است، همه‌ی خورد و خوراک او متفاوت با ایامِ دیگر است، اگر اینطور شد، در حدیث قدسی دارد که «جَوِّع نَفسِکَ تَرَنی»[۱۲]؛ اگر شما خودتان را طالب و جویای خدای متعال دیدید، جوینده یابنده است، مقصد و مقصود و معشوقِ شما در یازده ماه چیزهای دیگری بوده است، ولی این یک ماه خدای متعال را طلب کنید، این یک ماه مقصدِ شما در تمام کارهایتان خدای متعال باشد، یک ماه خودتان را به خدای متعال بدهید، یک ماه غیر از خدای متعال را به وجود خودتان حکومت ندهید، این یک ماه دربست نوکرِ خدای متعال باشد، در خلوت و در جلوت «جَوِّع نَفسِکَ تَرَنی»[۱۳].

روزه برای من است و من به آن جزاء می‌دهم

و آن حدیث قدسی دیگر که خداوند منّان بر حسب این نقل فرموده است: «اَلصَّوْمُ لِی»[۱۴]، روزه با همه‌ی عبادت‌ها تفاوت دارد، روزه راهی برای ریا ندارد، آدم روزه‌دار ترک است، ترک که نشان دادن ندارد، ترک صدا ندارد، ترک رنگ ندارد، ترک پوشش ندارد، ترک است و کسی ترک را نمی‌بیند، نخوردن، نگاه نکردن، نگفتن، این ترک‌ها بروز ندارد، ترک است، «اَلصَّوْمُ لِی»، رمز اخلاص روزه است، ترک است و ترک است و ترک است، اگر توانستند خودتان را ترک کنید، اگر توانستید شیطان را بکلّی ترک کنید، اگر توانستید تارکِ دنیا باشید، معنای «تارک دنیا» رُهبانیت نیست، محبّت دنیا را از دل خودتان بیرون کنید، غذا خوردن ظاهرِ روزه را باطل می‌کند، ولی محبّت دنیا ملکوتِ روزه را خراب می‌کند، آدمی که دلِ او به غیر از خدای متعال گره خورده است، آیا میهمانیِ او میهمانیِ درستی است؟ خدای متعال دلِ تو را میهمان کرده است و دلِ تو اینجا نیست، جسمِ تو که همیشه میهمان خدای متعال بود! بنا بود که در این یک ماه به خدای متعال دل بدهی، بنا بود غیر از خدای متعال را از دلِ خودت بیرون کنی…

ای صد دله‌ی یک دله، دل یک دله کن   مهرِ دگران را ز دل خود یله کن

اگر توانستید محبّت غیر از خدای متعال را از دلِ خودتان بیرون کنید… دعا کنید این آدمی هم که حرف می‌زند، و با خجالت هم حرف می‌زند، خدای متعال دلِ او را آزاد کند… «سَیِّدِی أَخْرِجْ حُبَّ اَلدُّنْیَا مِنْ قَلْبِی»[۱۵]، این روزه‌ی واقعی این است.

این است که کسانی که روزه‌ی حقیقی را یافته‌اند روزه‌ی ترکِ ماسوی الله برای آن‌ها روزه‌ی واقعی بود، و این آن چیزی بود که خدای متعال را با چشم دل دیدند، صاحبخانه را دیدند، دیدند که صاحبخانه ما را دعوت کرده است که با ما بنشیند، ما را دعوت کرده است که ما را تحویل بگیرد، ما را دعوت کرده است که ما از جمال و جلال و صفاتِ او بهره بگیریم، وگرنه چه میهمانی است که هیچ ارتباطی با او نداریم و هیچ چیزی از او را نمی‌بینیم و هیچ جلوه‌ای از جلوه‌های او را درک نمی‌کنیم، این که روزه‌ی واقعی نیست، «اَلصَّوْمُ لِی»، «روزه» خالص کردنِ خودتان برای من است، اگر شما روزه‌دارِ واقعی بودید «أَنَا أَجْزِی بِهِ»، من بهشتِ شما را به ملائکه و حور واگذار نمی‌کنم، خودم بهشتِ شما هستم، به خودِ من می‌رسید، مظهرِ من می‌شوید.

نقل داستانی از آشیخ محمد حسین غروی اصفهانی اعلی الله مقامه الشّریف

مرحوم آیت الحق، حکیم، فقیه، عارف، زاهد، واصل، نور، مرحوم محقق اصفهانی، آشیخ محمد حسین غروی اصفهانی، استاد بزرگانی مانند آیت الله طباطبایی اعلی الله مقامه الشّریف، علامه آیت الله میلانی اعلی الله مقامه الشّریف، آیت الله بهجت اعلی الله مقامه الشّریف… آقای بهجت رضوان الله تعالی علیه خیلی شیدای مرحوم آشیخ محمد حسین غروی اصفهانی رضوان الله تعالی علیه بودند، و مکرر از ایشان یاد می‌کردند، به مناسبت‌های مختلف مکرر از ایشان یاد می‌کردند، در مورد گروهی که در مشهد در اثر القائات یک فردی به عرفا و بزرگان بدبین شدند، هم با حکمت، هم با عرفان عداوت نشان می‌دهند، آقای بهجت رضوان الله تعالی علیه فرمودند که او در اواخر توبه کرد ولی شاگردانِ او همان راه را می‌روند، او در اواخر توبه کرد، اما چه فایده؟ دل‌ها را نسبت به کسی بدبین کرد که او شب‌ها هم وقتی می‌خوابید اشک چشمِ او بالشِ او را خیس می‌کرد، منظور ایشان آشیخ محمد حسین غروی اصفهانی اعلی الله مقامه الشّریف بود، ایشان جزوِ موفق‌ترین موفقینِ حوزه‌های علمیّه و انسان‌های اهلِ مراقبه بوده است، عمرِ ایشان خیلی برکت داشته است، هم آثارِ علمیِ ایشان کم‌نظیر است، دقّت‌هایی در اصول و فقه دارند که همه اعجاب می‌کنند و از ایشان به بزرگی و عظمت یاد می‌کنند و در برابرِ ایشان خضوع می‌کنند، و هم اینکه ایشان کسی هستند که هزار مرتبه قرائت سوره مبارکه قدر ایشان در شبانه روز ترک نمی‌شد؛ و نسخه‌هایی که در روایات ما برای درکِ شب قدر آمده است، یکی از آن‌ها همین قرائت روزانه‌ی هزار مرتبه سوره مبارکه قدر از ابتدای ماه مبارک رمضان تا شب قدر است، یک نسخه هم این است که انسان هر شب صد مرتبه سوره مبارکه دخان را بخواند. منتها برای مرحوم محقق اصفهانی، آشیخ محمد حسین غروی اصفهانی اعلی الله مقامه الشّریف همیشه رمضان بوده است، همیشه شب قدر بوده است، آن‌ها فهمیدند که زندگی یعنی چه، حتّی یک روز رنگ حیوانیّت به خود نگرفتند، حتّی یک روز تابعِ شکم نبودند، حتّی یک لحظه هم تابعِ هوا و هوس و غرایز نبودند، همیشه بنده بودند و در اختیار مالکِ خودشان بودند و در اختیار خالق خودشان بودند.

ایشان پسری به نام حاج شیخ رضا دارند، مرحوم حاج آقا حسین فاطمی اعلی الله مقامه الشّریف کتابِ «دُرر» دارند که دو جلد است و گنجینه‌ی اخلاقی است، گاهی در آنجا مطالب واقعاً زیبا و تماشایی دارند، حاج آقا حسین فاطمی اعلی الله مقامه الشّریف شاگرد آمیرزا جواد آقای ملکی تبریزی در باب روزه در آنجا نقل می‌کنند، می‌فرمایند: حاج شیخ رضا گفت بعضی از منسوبین ما… ایشان این معنا را توضیح داده‌اند که ضیافت ضیافتِ قلب است، ضیافت ضیافتِ روح است، و باید روح انسان در این ماه مبارک رمضان در اختیار خدای متعال باشد و از نور خدای متعال تغذیه کند، و کسانی که مراقبِ در این راه بودند خدای متعال از طعام‌های باطنی به آن‌ها داده است.

حاج شیخ رضا می‌گوید که از منسوبینِ ما در ماه مبارک رمضان در زیارت مولا حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه، زیارت امین الله در کنار ضریح مقدّس می‌خواندند، به این عبارت رسیدند: «وَمَوائِدَ الْمُسْتَطْعِمِینَ مُعَدَّهٌ، وَمَناهِلَ الظِّماءِ لَدَیْکَ مُتْرَعَهٌ»… «موائد» جمعِ مائده است، مائده‌های مستطعم، کسی که میهمان خدای متعال است و از خدای متعال لقمه می‌خواهد…

میهمانِ خدای متعال جسمانی نیست

شما از نظر جسمی ضیافت ندارید، در حالِ ریاضت دادن به جسمِ خودتان هستید و نمی‌خورید، معمولاً اینطور است که برای میهمان سفره باز می‌کنند و به او تعارف می‌کنند، ولی در ماه مبارک رمضان برعکس است، گرسنگی بکش، تشنگی بکش، اگر انسان با آن مسیر آشنا باشد، می‌گوید همینکه «وَمَوائِدَ الْمُسْتَطْعِمِینَ مُعَدَّهٌ، وَمَناهِلَ الظِّماءِ لَدَیْکَ مُتْرَعَهٌ» را گفت دید سفره‌ای با طعام‌های بهشتی برای او آماده است، «ما لا عین رَأتْ وَلا اُذُن سَمِعَتْ». در عینِ تنعّم به نعمت‌ها و لقمه‌های باطنی، ظاهراً غذایی ندارد و دهانِ او حرکت نمی‌کند، ولی واقعاً خدای متعال به جانِ او غذا می‌ریخته است، آن هم غذاهای بهشتی بوده است، آن هم غیر قابل وصف برای این عالَم بوده است، می‌گوید: در عین پذیرایی خدای متعال که سفره‌ای باز شد و انواع نعمت‌های بهشتی در اختیار جان من قرار گرفت، با اینکه پذیرایی هم می‌شدم یک مسئله‌ی علمی هم در ذهنِ من در حالِ حل شدن بود، عالَمِ جمع الجمعی است، اگر انسان به آنجا رسید «یَا مَن لا یَشْغَلُهُ شَأْنٌ عَنْ شَأْنٍ» می‌شود.

این حرف‌ها برای خیلی‌ها افسانه است، ولی شما جوان هستید، طلبه هستید، تازه آمده‌اید، تجربه کنید، این‌ها برای خودیابی است و خود را که فقر است در اختیارِ غنی مطلق دیدن، این میهمانی است.

یک بیچاره‌ای خود را به صاحبکار پناهنده کرده است، یک فراری که از بهیمیّت خود و از سبوعیت خود گریخته است، دامانِ رحمتِ خدای متعال به روی او باز شده است و او را در آغوش گرفته است، خودِ خدای متعال او را پناه داده است و از او پذیرایی می‌کند، ضیف الله است، میزبانِ او خدای متعال است، و بالاترین پذیرایی این است که خدای متعال خودش را به میهمانِ خود می‌دهد، اگر میهمان خودش را به خدای متعال بدهد خدای متعال هم خودش را به میهمان خود تقدیم می‌دارد.

بنابراین شروع کنید و در این یک ماه هیچ کاری برای غیرِ خدا انجام ندهید، هیچ حرفی برای غیرِ خدا نزنید، حتّی برای نگاه‌های خودتان هم نیّت کنید، «اَلنَّظَرُ إِلَى ذُرِّیَّتِنَا عِبَادَهٌ»[۱۶]، «اَلنَّظَرُ إِلَى اَلْمُصْحَفِ عِبَادَهٌ»[۱۷]، «اَلنَّظَرُ إِلَى مُؤمِنِ عِبَادَهٌ»، وقتی به یکدیگر نگاه می‌کنید چون خدای متعال دوست دارد که مؤمن را ببینید یکدیگر را ببینید، همینطوری نگاه نکنید، همینطوری حرف نزنید، وقتی غذا میل می‌کنید برای خدای متعال میل کنید، بر سرِ سفره‌ی خدای متعال هستید و میهمانِ خدای متعال هستید، خدای متعال دوست دارد شما بلند شوید و سحری میل کنید، این جزوِ مستحبات است، افطار کردن مستحب است، ولی به مقداری میل کنید که به بندگی و حضورِ شما آسیب نزند، همیشه سرحال باشید، سنگین نشوید، پُرخوری انسان را سنگین می‌کند، انسان را از حضور در محضر میزبان محجوب می‌کند، برای انسان حجاب می‌شود.

وعده‌های خدای متعال حق است، «فَمَنْ کَانَ یَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا یُشْرِکْ بِعِبَادَهِ رَبِّهِ أَحَدًا»[۱۸].

خدایا! ما را ببخش.

روضه‌ی عطش

کفاره‌ی حرف زدنِ ما توسّل به حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه است.

روضه‌ی عطش از سنگین‌ترین روضه‌هاست، هم امام رضا صلوات الله علیه به «شبیب» فرمودند: یابن الشبیب! اگر خواستی بر کسی گریه کنی «فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَإِنَّهُ ذُبِحَ کَمَا یُذْبَحُ اَلْکَبْشُ»[۱۹]، وقتی آن ملعون سر مقدّس حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را می‌برید، این‌هایی که تماشا می‌کردند، مانند کسانی بودند که از کنار ذبح یک گوسفند عبور می‌کنند، هیچ کس رحم نمی‌کند، هیچ کسی به قصاب نمی‌گوید که تو چقدر بی‌رحم هستی که سرِ گوسفند را ذبح می‌کنی، آن روز هم دلِ هیچ کسی برای حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه نسوخت، همه خوشحالی می‌کردند…

امام سجّاد صلوات الله علیه وقتی می‌خواستند افطار کنند، وقتی سفره پهن می‌کردند گریه می‌کردند، وقتی غذا می‌آوردند گریه می‌کردند، وقتی آب می‌آوردند گریه می‌کردند، بر حسب نقل وقتی امام سجّاد صلوات الله علیه می‌دیدند قصّابی می‌خواست حیوانی را سر ببرد می‌فرمودند: دست نگه دار! آیا به این حیوان آب داده‌ای که می‌خواهی سرِ او را جدا کنی؟ آن‌ها جواب می‌دادند: پدر و مادرمان به قربانِ شما! اصلاً عادت ما قصاب‌ها این است که تا زمانی که به حیوان آب ندهیم سرِ حیوان را جدا نمی‌کنیم… گریه‌ی حضرت بلند می‌شد، می‌فرمودند: اما پدرم را بین دو نهر آب با لب تشنه… یا حسین…

لَاحَوْلَ وَ لَاقُوَّهَ إِلّا بِاللّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ

دعا

نَسئَلُک و نَدعُوک بِاسمِکَ الأعظم الأعز الأجل الأکرم بِمُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَهَ وَ الْحَسَنِ وَ الحُسَین یا الله… … یَا أرحَمَ الرّاحِمین… یَا غیاثَ المُستَغیثیِن، یَا إلَهَ العَاصِین، یَا مَن إسمُهُ دَواء وَ ذِکرُهُ شِفاء، یا سَریعَ الرّضا، یَا أکرَمَ الأکرَمین…

خدایا! امام زمان ارواحنا فداه را برسان.

خدایا! قلب مبارک حضرت حجّت ارواحنا فداه را از ما راضی بدار.

خدایا! عاقبت امرمان را ختم به خیر بفرما.

خدایا! جوان‌های ما را، جوان‌های حاضر را جزو اولیای الهی قرار بده.

خدایا! جوانی جوان‌های ما را طعمه‌ی شیطان نکن.

خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم می‌دهیم پایان عمر ما را به مهر شهادت مزیّن بفرما.

خدایا! در دنیا و آخرت بین ما و اولیای خودت الفت ایجاد بفرما.

خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم می‌دهیم توفیق خدمت در محضر امام زمان روحی فداه و تماشای جمال حضرت، دریافت هدایت‌های خاص ایشان، و دریافت مدال رضایت و خشنودی ایشان را روزی ما بفرما.

خدایا! تو را به حقیقت ائمه‌ی اطهار علیهم السلام قسم می‌دهیم عموم مریض‌ها، مریض‌های مورد نظر، مریض‌های سفارش شده را شفای عاجل عنایت بفرما.

خدایا! شرّ این ویروس عالمگیر را از سرِ همه‌ی بشریت، خاصّه موحدین و شیعیان حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه سریعاً برطرف بفرما.

خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم می‌دهیم دست خیانت را کوتاه بفرما.

خدایا! نفوذی‌ها را افشاء و نقشه‌های آنان را خنثی بفرما.

خدایا! حوائج همه‌ی حاضرین، ملتمیسن، و همه‌ی عزیزانی که از این محفل بهره می‌برند، عزیزانی که به ما التماس دعا کرده‌اند، آن‌هایی که با ما عهد دعا دارند، منظورین از عزیزان ما را حاجت‌روا بفرما.

خدایا! جمع‌مان را در بهشت زیر خیمه‌ی عنایت حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه و ائمه‌ی طاهرین علیهم السلام جمع بگردان.

غفرالله لنا و لکم

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

 

[1] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸

[۲] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۸۵ (شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَىٰ وَالْفُرْقَانِ ۚ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ ۖ وَمَنْ کَانَ مَرِیضًا أَوْ عَلَىٰ سَفَرٍ فَعِدَّهٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ ۗ یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلَا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَلِتُکْمِلُوا الْعِدَّهَ وَلِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلَىٰ مَا هَدَاکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ)

[۳] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۸۳ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ)

[۴] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۲۰ ، صفحه ۲۴۱ (فَلَمَّا سَوَّى رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلصُّفُوفَ بِأُحُدٍ قَامَ فَخَطَبَ اَلنَّاسَ فَقَالَ أَیُّهَا اَلنَّاسُ أُوصِیکُمْ بِمَا أَوْصَانِی بِهِ اَللَّهُ فِی کِتَابِهِ مِنَ اَلْعَمَلِ بِطَاعَتِهِ وَ اَلتَّنَاهِی عَنْ مَحَارِمِهِ ثُمَّ إِنَّکُمُ اَلْیَوْمَ بِمَنْزِلِ أَجْرٍ وَ ذُخْرٍ لِمَنْ ذَکَرَ اَلَّذِی عَلَیْهِ ثُمَّ وَطَّنَ نَفْسَهُ عَلَى اَلصَّبْرِ وَ اَلْیَقِینِ وَ اَلْجِدِّ وَ اَلنَّشَاطِ فَإِنَّ جِهَادَ اَلْعَدُوِّ شَدِیدٌ کَرِیهٌ قَلِیلٌ مَنْ یَصْبِرُ عَلَیْهِ إِلاَّ مَنْ عَزَمَ لَهُ عَلَى رُشْدِهِ إِنَّ اَللَّهَ مَعَ مَنْ أَطَاعَهُ وَ إِنَّ اَلشَّیْطَانَ مَعَ مَنْ عَصَاهُ فَاسْتَفْتِحُوا أَعْمَالَکُمْ بِالصَّبْرِ عَلَى اَلْجِهَادِ وَ اِلْتَمِسُوا بِذَلِکَ مَا وَعَدَکُمُ اَللَّهُ وَ عَلَیْکُمْ بِالَّذِی أَمَرَکُمْ بِهِ فَإِنِّی حَرِیصٌ عَلَى رُشْدِکُمْ إِنَّ اَلاِخْتِلاَفَ وَ اَلتَّنَازُعَ وَ اَلتَّثَبُّطَ مِنْ أَمْرِ اَلْعَجْزِ وَ اَلضَّعْفِ وَ هُوَ مِمَّا لاَ یُحِبُّهُ اَللَّهُ وَ لاَ یُعْطِی عَلَیْهِ اَلنَّصْرَ وَ اَلظَّفَرَ أَیُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّهُ قَدْ قُذِفَ فِی قَلْبِی أَنَّ مَنْ کَانَ عَلَى حَرَامٍ فَرَغِبَ عَنْهُ اِبْتِغَاءَ مَا عِنْدَ اَللَّهِ غُفِرَ لَهُ ذَنْبُهُ وَ مَنْ صَلَّى عَلَیَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ مَلاَئِکَتُهُ عَشْراً وَ مَنْ أَحْسَنَ مِنْ مُسْلِمٍ أَوْ کَافِرٍ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اَللَّهِ فِی عَاجِلِ دُنْیَاهُ وَ فِی آجِلِ آخِرَتِهِ وَ مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ اَلْیَوْمِ اَلْآخِرِ فَعَلَیْهِ اَلْجُمُعَهُ یَوْمَ اَلْجُمُعَهِ إِلاَّ صَبِیّاً أَوِ اِمْرَأَهً أَوْ مَرِیضاً أَوْ عَبْداً مَمْلُوکاً وَ مَنِ اِسْتَغْنَى عَنْهَا اِسْتَغْنَى اَللَّهُ عَنْهُ وَ اَللَّهُ غَنِیٌّ حَمِیدٌ مَا أَعْلَمُ مِنْ عَمَلٍ یُقَرِّبُکُمْ إِلَى اَللَّهِ إِلاَّ وَ قَدْ أَمَرْتُکُمْ بِهِ وَ لاَ أَعْلَمُ مِنْ عَمَلٍ یُقَرِّبُکُمْ إِلَى اَلنَّارِ إِلاَّ وَ قَدْ نَهَیْتُکُمْ عَنْهُ وَ إِنَّهُ قَدْ نَفَثَ اَلرُّوحُ اَلْأَمِینُ فِی رُوعِی أَنَّهُ لَنْ تَمُوتَ نَفْسٌ حَتَّى تَسْتَوْفِیَ أَقْصَى رِزْقِهَا لاَ یَنْقُصُ مِنْهُ شَیْءٌ وَ إِنْ أَبْطَأَ عَنْهَا فَاتَّقُوا اَللَّهَ رَبَّکُمْ وَ أَجْمِلُوا فِی طَلَبِ اَلرِّزْقِ وَ لاَ یَحْمِلَنَّکُمُ اِسْتِبْطَاؤُهُ عَلَى أَنْ تَطْلُبُوهُ بِمَعْصِیَهِ رَبِّکُمْ فَإِنَّهُ لَنْ یُقْدَرَ عَلَى مَا عِنْدَهُ إِلاَّ بِطَاعَتِهِ قَدْ بَیَّنَ لَکُمُ اَلْحَلاَلَ وَ اَلْحَرَامَ غَیْرَ أَنَّ بَیْنَهُمَا شَبَهاً مِنَ اَلْأَمْرِ لَمْ یَعْلَمْهَا کَثِیرٌ مِنَ اَلنَّاسِ إِلاَّ مَنْ عُصِمَ فَمَنْ تَرَکَهَا حَفِظَ عِرْضَهُ وَ دِینَهُ وَ مَنْ وَقَعَ فِیهَا کَانَ کَالرَّاعِی إِلَى جَنْبِ اَلْحِمَى أَوْشَکَ أَنْ یَقَعَ فِیهِ وَ مَا مِنْ مَلَکٍ إِلاَّ وَ لَهُ حِمًى أَلاَ وَ إِنَّ حِمَى اَللَّهِ مَحَارِمُهُ وَ اَلْمُؤْمِنُ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ کَالرَّأْسِ مِنَ اَلْجَسَدِ إِذَا اِشْتَکَى تَدَاعَى عَلَیْهِ سَائِرُ جَسَدِهِ وَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکُمْ .)

[۵] سوره مبارکه طه، آیه ۵۰ (قَالَ رَبُّنَا الَّذِی أَعْطَىٰ کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى)

[۶] خطبه حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در آستانه ی ماه رمضان

[۷] سوره مبارکه اسراء ، آیه ۸۵ (وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَ ما أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلً)

[۸] سوره مبارکه مؤمنون ، آیه ۱۴ (ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَهَ عَلَقَهً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَهَ مُضْغَهً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَهَ عِظَامًا فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ ۚ فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ)

[۹] سوره مبارکه حجر ، آیه ۹۹

[۱۰] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام  ، جلد ۲  ، صفحه ۳۲ (قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ ثُمَّ عَلَیْکَ مِنَ اَلْعِلْمِ بِمَا لاَ یَصِحُّ اَلْعَمَلُ إِلاَّ بِهِ وَ هُوَ اَلْإِخْلاَصُ.)

[۱۱] سوره مبارکه بقره ، آیه ۲۵۷ (اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۖ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ)

[۱۲] حدیث شریف معراج

[۱۳] همان.

[۱۴] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام  ، جلد ۹۳  ، صفحه ۲۵۶ (وَ عَنْهُ، عَنِ اِبْنِ عُبْدُونٍ عَنِ اِبْنِ اَلزُّبَیْرِ عَنِ اِبْنِ فَضَّالٍ عَنْ فَضْلِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْأُمَوِیِّ عَنْ رِبْعِیِّ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ عَنِ اَلْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اَلصَّوْمُ لِی وَ أَنَا أَجْزِی بِهِ .)

[۱۵] مصباح المتهجد ، جلد ۲ ، صفحه ۵۸۲

[۱۶] الأمالی (للصدوق)  ،  جلد ۱  ، صفحه ۲۹۴ (حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ اَلْوَلِیدِ رِضْوَانُ اَللَّهِ عَلَیْهِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ اَلصَّفَّارُ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَعْبَدٍ عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: اَلنَّظَرُ إِلَى ذُرِّیَّتِنَا عِبَادَهٌ فَقِیلَ لَهُ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ اَلنَّظَرُ إِلَى اَلْأَئِمَّهِ مِنْکُمْ عِبَادَهٌ أَمِ اَلنَّظَرُ إِلَى جَمِیعِ ذُرِّیَّهِ اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ بَلِ اَلنَّظَرُ إِلَى جَمِیعِ ذُرِّیَّهِ اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عِبَادَهٌ .)

[۱۷] شرح الأخبار فی فضائل الأئمه الأطهار  ، جلد ۲  ، صفحه ۵۰۶ ([۸۹۵] مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْحَلَبِیُّ، بِإِسْنَادِهِ، عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مَسْعَدِ، أَنَّهُ کَانَ یَقُولُ: اَلنَّظَرُ إِلَى أَهْلِ بَیْتِ اَلنَّبِیِّ عِبَادَهٌ، وَ اَلنَّظَرُ إِلَى اَلْکَعْبَهِ عِبَادَهٌ، وَ اَلنَّظَرُ إِلَى اَلْمُصْحَفِ عِبَادَهٌ، وَ اَلنَّظَرُ إِلَى اَلْوَالِدَیْنِ عِبَادَهٌ.)

[۱۸] سوره مبارکه کهف، آیه ۱۱۰ (قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحَىٰ إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَٰهُکُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ فَمَنْ کَانَ یَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا یُشْرِکْ بِعِبَادَهِ رَبِّهِ أَحَدًا)

[۱۹] تفصیل وسائل الشیعه إلی تحصیل مسائل الشریعه  ، جلد ۱۴  ، صفحه ۵۰۲ (وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ مَاجِیلَوَیْهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِیهِ عَنِ اَلرَّیَّانِ بْنِ شَبِیبٍ عَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی حَدِیثٍ: أَنَّهُ قَالَ لَهُ یَا اِبْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، فَإِنَّهُ ذُبِحَ کَمَا یُذْبَحُ اَلْکَبْشُ وَ قُتِلَ مَعَهُ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ ثَمَانِیَهَ عَشَرَ رَجُلاً مَا لَهُمْ فِی اَلْأَرْضِ شَبِیهُونَ وَ لَقَدْ بَکَتِ اَلسَّمَاوَاتُ اَلسَّبْعُ وَ اَلْأَرَضُونَ لِقَتْلِهِ إِلَى أَنْ قَالَ: یَا اِبْنَ شَبِیبٍ إِنْ بَکَیْتَ عَلَى اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، حَتَّى تَصِیرَ دُمُوعُکَ عَلَى خَدَّیْکَ غَفَرَ اَللَّهُ لَکَ کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتَهُ صَغِیراً کَانَ أَوْ کَبِیراً قَلِیلاً کَانَ أَوْ کَثِیراً یَا اِبْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَلْقَى اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لاَ ذَنْبَ عَلَیْکَ فَزُرِ اَلْحُسَیْنَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، یَا اِبْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَسْکُنَ اَلْغُرَفَ اَلْمَبْنِیَّهَ فِی اَلْجَنَّهِ مَعَ اَلنَّبِیِّ وَ آلِهِ ، صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِمْ فَالْعَنْ قَتَلَهَ اَلْحُسَیْنِ ، یَا اِبْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ یَکُونَ لَکَ مِنَ اَلثَّوَابِ مِثْلُ مَا لِمَنِ اُسْتُشْهِدَ مَعَ اَلْحُسَیْنِ فَقُلْ مَتَى مَا ذَکَرْتَهُ یَا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً ، یَا اِبْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَکُونَ مَعَنَا فِی اَلدَّرَجَاتِ اَلْعُلَى مِنَ اَلْجِنَانِ فَاحْزَنْ لِحُزْنِنَا وَ اِفْرَحْ لِفَرَحِنَا وَ عَلَیْکَ بِوَلاَیَتِنَا فَلَوْ أَنَّ رَجُلاً أَحَبَّ حَجَراً لَحَشَرَهُ اَللَّهُ مَعَهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ .)