«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مقدمه
«وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا»[۲].
شهادت جانسوز حضرت امام هادی صلوات الله علیه را به محضر مبارک امام زمان روحی فداه و به شما عزاداران تسلیت عرض میکنم.
در ارتباط با حضرت هادی صلوات الله علیه گفتنی فوقِ عقلِ ما و فرصتِ ما و بضاعت علمی و اطلاعات ماست.
امامت امام هادی صلوات الله علیه
یکی از مسائل مهم در تاریخ زندگی حضرت امام هادی صلوات الله علیه که جزوِ افتخارات شیعه است، و جزو اسناد حقانیّت منهج ولایت است، آن عبارت است از اینکه امام هادی سلام الله علیه در دوران کودکی حاملِ ولایت مطلقه کلیّهی الهیّه شدند و پرچم امامت خلق.
قرآن کریم در مورد حضرت ابراهیم علیه السلام میفرماید: «إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا»[۳]، امامت به معنی اخص کلمه که مقام الهی است، سرپرستی خلیفه الله نسبت به بندگان خدای متعال به حضرت ابراهیم علیه السلام داده شد، «وَکَذَلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ»[۴]، حضرت ابراهیم علیه السلام به عالَم ملکوت اشراف پیدا کرد و با باطن و غیب عالَم مرتبط شد و مقام امامتی که بالاتر از مقام رسالت و نبوّت و خلّت است نصیب ایشان شد، با همهی جلالتی که خلیل خدا دارد، و پدر ما و انبیاء علیهم السلام حضرت ابراهیم علیه السلام هستند، اولین پرچمدار اسلام حضرت ابراهیم علیه السلام است، قرآن کریم «مِلَّهَ أَبِیکُمْ إِبْرَاهِیمَ»[۵] دارد، ولی امامان ما امام الخلق هستند، نه تنها امام البشر و امام الناس هستند بلکه امام الخلق هستند، قطب عالَم هستند، محور حرکت مُلک و ملکوت هستند، پیشوای عالَمِ غیب و شهود هستند.
جستاری در زیارت جامعه کبیره
این زیارت جامعه کبیره که جزو گنجینههای باقیماندهی از امام علی النقی الهادی علیه السلام است، آنجا ملاحظه میکنید که چه تعبیراتی وجود دارد، حدود سیصد صفت و خصلت و ویژگی و فضیلت برای امام در این زیارتنامه قید شده است، بعد حضرت میفرمایند: «مَوالِیَّ لَاأُحْصِی ثَناءَکُمْ، وَلَا أَبْلُغُ مِنَ الْمَدْحِ کُنْهَکُمْ، وَمِنَ الْوَصْفِ قَدْرَکُمْ»، مگر ما میتوانیم کُنه امامت را متوجّه بشویم؟ مگر میشود دریا را با یک جام کیل کرد؟ «مَوالِیَّ لَاأُحْصِی ثَناءَکُمْ»، حال اینکه «مَوالِیَّ لَاأُحْصِی ثَناءَکُمْ» کنارِ این عبارت «بِکُمْ فَتَحَ اللّهُ، وَبِکُمْ یَخْتِمُ»، چیز دیگری باقی نمانده است، عالَمِ امکان با وجود شما آغاز شده است و سفرهی عالَمِ امکان هم با دست شما جمع میشود، خدای متعال سفرهی آفرینش را با دست شما پهن کرده است و با دست شما جمع خواهد کرد.
چنین فضیلتی در اینجا آمده است، و این عبارت: «خَلَقَکُمُ اللّهُ أَنْواراً فَجَعَلَکُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِینَ حَتّى مَنَّ عَلَیْنا بِکُمْ فَجَعَلَکُمْ فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ، وَجَعَلَ صَلاتَنا عَلَیْکُمْ، وَمَا خَصَّنا بِهِ مِنْ وِلایَتِکُمْ، طِیباً لِخَلْقِنا»، دقّت بفرمایید، در ابتدا با تعلیمِ امام هادی صلوات الله علیه و با ترسیم تابلوی زیبای سیمای امامت و ولایت عرضه میداریم که خدای متعال شما را نور خلق کرد، «فَجَعَلَکُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِینَ»، شما زمینی نیستید، شما فرشی نیستید، شما عرشی هستید، آنجا هم نورِ عرش هستید نه اینکه از عرش نور بگیرید، شما چلچراغ عرش خدای متعال هستید، شما نیازی به اینجا نداشتید، ما نیاز داشتیم به اینجا بیاییم تا بارِ آخرت خودمان را ببندیم، و اگر غفلت کنیم با دست خالی از این عالَم میرویم، ما به اینجا آمدهایم تا بکاریم، به اینجا آمدهایم تا بپاشیم که بروید و آنجا درو کنیم، «الدُّنیا مَزرَعَهُ الآخِرَهِ»، به اینجا آمدهایم تا تجارت کنیم و سودِ آن در آنجا برای ابدیّتِ ما معیشت باشد، که این عبارت هم از وجود مبارک امام هادی صلوات الله علیه است که «اَلدُّنْیَا سُوقٌ رَبِحَ فِیهَا قَوْمٌ وَ خَسِرَ آخَرُونَ»[۶]، دنیا یک بازاری است که خدای متعال همهی ما را به این بازار وارد کردهاند، عدّهای در این بازار سرمایهی خود را که عمرشان است ضایع میکنند و با دست خالی از این عالم به عالم قبر میروند و دیگر هم نمیتوانند کاری کنند، «أَلَمْ یَرَوْا کَمْ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَیْهِمْ لَا یَرْجِعُونَ»[۷]، آیا نمیبینید گذشتگان رفتند و نیامدند؟ شما هم میروید و نمیآیید، این سفر که سفر مرگ است برگشت ندارد، ولی وقتی خدای متعال ما را به اینجا آورده است درواقع ما را به یک بازار وارد کرده است و خواسته است که ما در این بازار سود کنیم و عمرمان را برای ابدیتمان ذخیره کنیم و عمرمان هزینه نشود، باید همهی عمرمان را ذخیرهی آخرتمان کنیم، «الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ»[۸]، آمدهایم که دائماً با خالق خودمان در ارتباط باشیم، ما دائم مطیع و فرمانبر باشیم و او هم همیشه به ما نسخه و زندگی و راهنمایی بدهد، ما همیشه بنده باشیم و او هم همیشه خداست، یک لحظه بیخدا حرف نزنیم، بیخدا نگاه نکنیم، بیخدا درآمد نداشته باشیم، بیخدا هزینه نکنیم. بشر باید باور کند که مخلوق است و مملوک است و مالک دارد، من برای خودم نیستم، من برای آن کسی هستم که مرا ساخته است، «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ»[۹]، ولی وقتی ما را ساخته است فرموده است که سرمایهی تو عُمرِ توست، خودِ من هم مشتریِ تو هستم ولی تو مشتریهای دیگری هم داری، با من معامله کن، «هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَى تِجَارَهٍ تُنْجِیکُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ»[۱۰]، «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ»[۱۱]، خدای متعال به ما سرمایه داده است که نامِ آن سرمایه عمر است، اگر این سرمایه را با خدای متعال معامله نکردیم آب میشود، گرفتارِ خسران میشویم، ورشکسته میشویم، برای عالم ابدمان هیچ چیزی نمیماند، هر کسی در آنجا چیزی دارد از اینجا برده است، «وَأَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى»[۱۲]، «وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَى»[۱۳]، آمدهایم که در اینجا کار کنیم و آنجا نتیجهی کار خودمان را ببینیم.
وجود نازنین حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه میفرمایند: «اِنَّ الْیَوْمَ عَمَلٌ وَ لا حِسابٌ، وَ غَداً حِسابٌ وَلا عَمَلٌ»[۱۴].
حضرت هادی علیه السلام ترجمانِ همهی این فرمایشات را در این عبارت کوتاه خلاصه کردهاند، «اَلدُّنْیَا سُوقٌ رَبِحَ فِیهَا قَوْمٌ وَ خَسِرَ آخَرُونَ»… شما کاسبها که ان شاء الله همهی شما حبیب الله باشید و هیچ حبیب اللهی در بازار وجود نداشته باشد، ان شاء الله هیچ رباخواری وجود نداشته باشد، هیچ بیانصافی وجود نداشته باشد، ان شاء الله وقتی همه به بازار میروند به دنبالِ تجارتِ آخرت باشند، برای رونقِ مشکلات اقتصادی مردم از آن فکرِ خوب بازاری خودشان استفاده کنند و همان بازار برایشان بازار آخرت باشد.
این تجارتی که امام هادی علیه السلام میفرمایند باید برای ما جای یک تحوّلی باشد، ما آمدهایم تا تجارت کنیم، این افتخارِ شماست، شما تاجر هستید، خودِ خدای متعال به تجارت دعوت کرده است، امام هادی صلوات الله علیه میفرمایند دنیا تجارتخانه است، حال ببینید چه میدهید و چه میگیرید، «اَلدُّنْیَا سُوقٌ رَبِحَ فِیهَا قَوْمٌ وَ خَسِرَ آخَرُونَ»، گروهی در معاملهی عمرشان در این دنیا سود کردند، با خدا معامله کردند، به دنبالِ خرید بهشت بودند، که وجود نازنین امام باقر صلوات الله علیه و حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه این عبارت را دارند که «إِنَّ أَبْدَانَکُمْ لَیْسَ لَهَا ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّهُ»[۱۵]، قیمتِ بدنهای شما «بهشت» است و خودتان را به کمتر از بهشت نفروشید، حاصلِ عمرِ شما بهشت باشد، خدا نکند که حاصلِ عمرِ انسان جهنّم باشد.
وجود نازنین حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه در نهج البلاغه یک عبارتی دارند که سیّد رضی اعلی الله مقامه الشّریف خیلی اعجاب میکنند، حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه میفرمایند که آگاه باشید که این دنیا مضمار است، باید شما در این مسابقه بهشت را ببرید، اگر شما عمرتان را در زندگی نباختید و برنده بودید جایزهی شما بهشت است، خدای متعال بهشت را بعنوان مدال به شما میدهد، اما اگر در مسابقه شرکت نکردید به جهنّم میرسید.
حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه در مورد «بهشت» میفرمایند که آن جایزهای است که خدای متعال به شما میدهد، ولی در مورد «جهنّم» میفرمایند: به جهنّم میرسید.
ما اینطور هستیم، اما ائمه علیهم السلام چطور؟ وقتی امام هادی صلوات الله علیه به اینجا آمدهاند و رفتهاند، آیا به اینجا آمدند و برای خودشان باری بستند؟ نه! نیامده بودند که از اینجا ببرند، آمده بودند که به ما چیزی بدهند و ما را سرمایهدار کنند که ما جا نمانیم و نزد خدای متعال و اولیای خدا بیآبرو نشویم، لذا میگوید خدای متعال شما را عرشی خلق کرد، نور بودید، در عرش خدا چلچراغ بودید و نورافشانی میکردید، خدای متعال به ما منّت گذاشت، شما بخاطرِ ما به این خرابه آمدید که این خرابهنشینان را به قصرنشین بهشت تبدیل کنید، اینجا ویرانه است، همه آمدهاند که بروند، همه میسازند که خراب بشود، در این دنیا چیزی نمیماند.
ولی حضرات ائمه علیهم السلام با دست پُر آمدهاند و عبادتهای آن بزرگواران تکمیلِ گوهرشان نیست، مانندِ کارهای خدای متعال است، خودِ خدای متعال کامل است، «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ ۖ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ»[۱۶]، خدای متعال کمال و جمال مطلق است، پس چرا خدای متعال این کارها را میکند؟ برای اینکه کار را کامل کند و کمالِ خود را در کار به دیگران ارائه کند.
ائمه علیهم السلام جلوهی کامل خدای متعال هستند، نماز حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه ایشان را کامل نمیکند، ولی حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه با نمازِ خود نماز را کامل میکند، وجود نازنین حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه در کربلا «شهادت» را به اوج رساندهاند، شهادت را کامل کردهاند که ما هم بر سرِ این سفره بنشینیم و بهره ببریم، آنها کمالِ نماز و جهاد و زکات هستند، آن بزرگواران آمدهاند و این کارهای خوب را در اوج انجام دادهاند، ولی کامل بودند و چیزی بر آن بزرگواران اضافه نمیشود، حال ما که برای آن بزرگواران زیارتنامه میخوانیم یا نیابت میکنیم و به نیّت آن بزرگواران احسان و صدقات میدهیم، آیا چیزی بر امام هادی صلوات الله علیه اضافه میشود؟
امام هادی صلوات الله علیه در این زیارت جامعه نکاتی را به ما میفرمایند که ما شارژ بشویم، «وَجَعَلَ صَلاتَنا عَلَیْکُمْ»، این صلواتهایی که ما در زیارت جامعه و سایر زیارتنامهها میخوانیم، یا نمازِ مخصوص ائمه علیهم السلام را میخوانیم، آیا آنها برای من خاصیت دارد یا برای ائمه علیهم السلام؟ در این زیارت جامعه کبیره میفرمایند خدای متعال صلوات و زیارت ما را «طِیباً لِخَلْقِنا» در تکوین ما اثر میگذارد، خلقِ ما را… چون این گناهان دل و وجود ما را آلوده میکند، ولی وقتی به زیارت میرویم خدای متعال همهی گناهان ما را پاک میکند، خلقِ ما تمیز میشود، دلِ ما، فکرِ ما، تمایلاتِ ما، اعضاء و جوارح ما، وقتی به این دریا و به این اکسیر وصل میشود طلایی میشود.
«طِیباً لِخَلْقِنا، وَطَهارَهً لِأَنْفُسِنا»، هم طینت و خلقتِ ما را پاک میکند، و هم نفس ما را و جان ما را که خودِ این جسم حجابِ جان است، گناه حجابِ جان است، غفلت حجابِ جان است، گرایشهای مادّی حجابِ جان است، ولی وقتی با امام علیه السلام متّصل میشویم و مثلاً زیارت امام هادی صلوات الله علیه میخوانیم «طِیباً لِخَلْقِنا، وَطَهارَهً لِأَنْفُسِنا» پیش میآید، جانِ ما، روحِ ما، نفسِ ما طهارت پیدا میکند، «وَتَزْکِیَهً لَنا».
در نتیجه، این گناهانِ زائدی که بر پشتِ ما بود و ما را خسته کرده بود، خدای متعال این بار را برمیدارد، میتوانیم رشد کنیم و بالا برویم و بالنده بشویم.
این زیارت جامعه کبیره گنجینه و سرمایه و دانشگاهی است، هم خودشناسی است، هم خداشناسی است، هم لوحِ انسان کامل است، معرفه الولایه است، معرفه الامامه است، قدر بدانیم.
وجود مقدّس امام زمان روحی فداه در جریان سیّد رشتی… در مفاتیح نوشته است، درمانده بود، توسّل پیدا کرد، وقتی حضرت تشریف آوردند برای نجات از درماندگی و راهماندگی فرمودند که نافله بخوان، وقتِ نماز شب بود، نافلهی شب را خواند، حضرت فرمودند: زیارت عاشورا بخوان، میگوید من زیارت عاشور را حفظ نبودم، ولی وقتی حضرت فرمودند زیارت عاشورا بخوان احساس کردم که حفظ هستم، زیارت عاشورا را خواندم، حضرت فرمودند زیارت جامعه کبیره را بخوان، من زیارت جامعه کبیره را هم حفظ نبودم، ولی با دستور حضرت گویا این زیارت جامعه کبیره در دلِ من نوشته شده بود، زیارت جامعه کبیره را هم از حافظه خواندم، بعد حضرت مرا رساندند، ولی توصیه فرمودند، فرمودند: نافله! نافله! نافله! نماز شب! نماز شب! نماز شب! عاشورا! عاشورا! عاشورا! جامعه کبیره! جامعه کبیره! جامعه کبیره!
معلوم میشود که این زیارت جامعه میتواند برای ما خیلی رهگشا باشد، این برای آخرت ما سرمایه است، زیارت جامعه کبیره معرفتِ ما را بالا میبرد، در آنجا مهمتر از عمل این معرفت است که به درد میخورد، در شب اول قبر از ما چه میپرسند؟ از نماز و روزه سؤال میکنند یا از خدا و پیغمبر و امام؟ ابتدا از اعتقادات سؤال میکنند، باید معرفت داشته باشیم.
این زیارت جامعه کبیره زیارتِ معرفت است، چشمهی معرفت است، بارشِ دانش و بینش برای یک شیعه است، جزوِ افتخاراتِ ما این است که ما زیارت جامعه داریم، چنین گنجینهی معرفتی داریم، یک دانشگاهِ فوقِ دانشگاه است.
امامت امری الهی است
این از آثار و برکات امام هادی سلام الله علیه است که به ما رسیده است، و آن افتخاری که سندیّت دارد، ما بر اساس قرآن کریم معتقد هستیم که امامت امری است… وقتی حضرت ابراهیم علیه السلام امام شدند گفتند: «وَمِنْ ذُرِّیَّتِی»[۱۷]، خدایا آیا از ذریّهی من هم امام قرار میدهی؟ یا سؤال بود یا درخواست، خدای متعال پاسخ دادند: «لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ»، امامت چیزی نیست که تو به ما پیشنهاد بدهی، عهدالناس نیست، با آراء مردم نیست، نمیشود امام را از صندوق رأی درآورد، امام را خدای متعال امام میکند، «إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا»، این جعل خلق است، خدای متعال امام خلق میکند، امامت امرِ تکوینی است، امامت امرِ تشریعی هم است، اما تکوینِ آن قبل از تشریع است، این تشریع مبتنی بر آن تکوین است، خدای متعال یک نوری در وجود امام قرار داده است، خدای متعال امام را ملکوتِ عالَم قرار داده است، خدای متعال پروندههای همهی بندگان را در اختیار امام قرار داده است، خدای متعال امام را شب قدر مشرف بر همهی اعمال قرار میدهد و گذشتهها را امضاء میکند و برنامه را برای آینده تنظیم میکند که امام زمان روحی فداه این مجلسِ ما را هم شب قدر دیدهاند و امضاء کردهاند که ما امشب برای جدّ ایشان یعنی امام هادی صلوات الله علیه دورِ یکدیگر مینشینیم، امام صاحبِ لیله القدر است، امام مقدّرات را امضاء میکند، امام سرنوشت عالَم را در اختیار دارد و مُهر میزند و امضاء میکند، امام دلهایی را باز میکند و بهشتی میکند، دلهایی را هم مُهر میزند و مشمول لعنت میکنند که دیگر روی هدایت را نبیند، امام مشیّه الله است، «خَلَقَ الْأَشْیَاءَ بِالْمَشِیَّه وَ خَلَقَ اللَّهُ الْمَشِیَّهَ بِنَفْسِهَا»، خدای متعال همهی عالَم را با مشیّت خلق کرده است، ولی مشیّت را خودِ خدای متعال خلق کرده است، فرمودند: «نَحنُ مَشیَّهُ الله» آن مشیّتی که خدای متعال همهی عالَم را با آن مشیّت خلق کرده است ما هستیم، این مقام مقامِ امامت است، و این امامت با آراء نمیشود، حتّی با مسئلهی ولی فقیه… خدای متعال میداند که این باورِ من است و جزوِ یافتههای من است، درست است که ولی فقیه با آرای مردم در مسند حکمرانی قرار میگیرد ولی ولایت فقیه تا زمانی که نظرِ امام زمان روحی فداه نباشد… ببینید شیخ مفید اعلی الله مقامه الشّریف وقتی آن فتوا را میدهد و بانویی که حامله بوده است و از دنیا رفته است، میآیند و از شیخ مفید اعلی الله مقامه الشّریف سؤال میکنند چکار کنیم؟ وجودِ او هست ولی از دنیا رفته است، چکار کنیم؟ شیخ مفید اعلی الله مقامه الشّریف میفرمایند بروید و او را دفن کنید، بعد که اینها برمیگردند میبینند یک سوارهای با سرعت آمد و به آنها رسید و گفت: آقا میفرمایند شکم را باز کنید و جنین را دربیاورید و بعد مادر را دفن کنید، اینها فردا به خدمت جناب شیخ مفید اعلی الله مقامه الشّریف آمدند تا تشکّر کنند که شما به زحمت افتادید و کسی آمد و مسئله را اینطور گفت، شیخ مفید اعلی الله مقامه الشّریف منقلب میشود، سبحان الله! تصمیم میگیرد که دیگر فتوا ندهد، او که میتواند با یک اشتباهِ خود یک نفسِ بیگناه را زیر خاک کند، تصمیم گرفت دیگر فتوا ندهد، همینکه این تصمیم را گرفت خودِ حضرت ظاهر شدند… حضرت مکرراً با شیخ مفید اعلی الله مقامه الشّریف مکاتبه دارند، این توقیعات امام زمان روحی فداه به شیخ مفید مضامین خیلی عالی و عباراتی دارد که انسان تعجّب میکند، عالِمِ شیعه سر از کجا در میآورد، چطور برای امام زمان روحی فداه عزیز و دوستداشتنی میشود، «لِلْأَخِ السَّدِیدِ وَ الْوَلِیِّ الرَّشِیدِ الشَّیْخِ الْمُفِیدِ»، برادر خوب من شیخ مفید… خودِ امام زمان روحی فداه تشریف میآورند و به شیخ مفید میفرمایند: تو فتوا بده و هر کجا هم که گیر افتادی ما اشتباه تو را جبران میکنیم. یعنی ضمانتِ اجرایی دارد، پشتوانه دارد، این اسکناسی نیست که آقایان این تورّم را به بار بیاورند، خزانه را خالی کنند و بعد هم اسکناسهای دروغین چاپ کنند و به دست مردم بدهند، این فتوا، این سرمایهی رایجی برای شیعه است، ولی پشتوانهی آن خودِ امام زمان ارواحنا و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه هستند.
این نکتهای که در امام هادی علیه الصلاه و السلام وجود دارد این است که شش سال و پنج ماه یا شش سال و هفت ماه از عمر شریف امام هادی صلوات الله علیه گذشته بود، ایشان در مدینه بودند و پدر بزرگوارشان هم در بغداد بودند، دست ستم این دو بزرگوار را از هم جدا کرده بود، امام هادی صلوات الله علیه در مدینه در سن شش سالگی، در جمعی که بودند منقلب شدند و شدیداً گریه کردند، حاضرین تعجّب کردند و علّت را جویا شدند، حضرت فرمودند: پدرم را شهید کردند… عرض کردند: از کجا میفرمایید؟ فرمودند: این حالی که به من دست داد متوجّه شدم که من صاحب ولایت شدم و امامت به من منتقل شده است، از اینجا متوجّه شدم که پدرم را شهید کردند.
این سند به ما نشان داد که امامت با سیاسیون نیست، امامت امرِ الهی است، خدای متعال کسی را قرار میدهد، «اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالَتَهُ»[۱۸]، مردم حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه را در خانه محاصره کردند و نالههای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را پاسخ ندادند، حال آیا حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه مشروعیت خود را از دست دادند؟
سقیفه کودتا بود، اما اگر انتخابات هم بود و اکثریت هم بود باز هم آنها مشروعیت پیدا نمیکردند، مشروعیت امامت برای حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه است، با آرای مردم نمیشود حاکم بر مردم درست کرد، مگر مردم آزاد هستند که خودشان حاکم درست کنند؟ این عهدالله است، خدای متعال حاکم است، خودِ خدای متعال خلیفهی خود را معیّن میکند، مشروعیت از بالاست و مقبولیت با مردم است، یا سعادت دارند و زیر پرچم ولایت حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه میروند و دنیا و آخرتشان آباد میشود، یا به دنبال سقیفه میروند و هم دنیایشان و هم آخرتشان بد میشود.
این نکتهای که امام هادی علیه السلام در شش سالگی مقام امامت را پیدا کردهاند، این نشان میدهد که امامت دانشگاه ندارد، اکتسابی هم نیست، با خواستِ مردم هم نیست، حتّی در مورد حضرت ابراهیم علیه السلام، «لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِین»، در کارِ ما دخالت نکن، امامت عهدالله است، خودمان میدانیم که چه کسی را برای مردم امام و پیشوا و رهبر قرار بدهیم.
روضه امام هادی صلوات الله علیه
صَلّی الله عَلَیکَ یَا اَبا الحَسَنِ یا عَلِیَّ بنَ مُحَمَّدٍ اَیُّهَا الهادیِ النِّقِیُّ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّهَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه.
امام هادی صلوات الله علیه خیلی مظلوم بودند، متوکّل عباسی در میان خلفای عباسی از همه کافرتر بود، آن ملعون خیلی امام هادی صلوات الله علیه را اذیت کرد، دستور داد و در دلِ شب به خانهی امام هادی صلوات الله علیه ریختند، گفت در هر حالی که یافتید هم خانه را تفتیش کنید و اگر اسلحه و مهمّاتی بود بعنوان کسی که میخواهد بر علیه ما قیام کند، بعنوانِ سند و پروندهسازی بیاورید، بیش از صد نفر در دل شب به خانه امام هادی صلوات الله علیه یورش بردند، دیدند حضرت درِ اتاقی را بسته است، آن در را باز کردند و دیدند در آن اتاق حتّی فرش هم ندارند، روی ریگها نشستهاند و مشغول عبادت هستند و شب زنده دار هستند، حضرت را با همان حال آوردند و به مجلس عیاشی و میگساری و شراب وارد کردند… نانجیب جام شراب را به امام تعارف کرد…
دلها برای حضرت زینب کبری سلام الله علیها بسوزد، اینجا یک مجلس شراب بود، ولی اینجا سرِ بریده نبود، اینجا ناموس حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم با دست بسته و اسیر نبود، امام سجّاد صلوات الله علیه و حضرت زینب کبری سلام الله علیها را با دست بسته به مجلس شراب وارد کردند… تنها مجلس شراب نبود، نامرد روی تخت نشسته بود و شراب زهرمار میکرد و در دست دیگر هم چوب خیزران بود…
امروز امام هادی صلوات الله علیه به شهادت رسیدند، فرزند داغدیدهی ایشان یعنی امام حسن عسکری صلوات الله علیه از شدّت مصیبت یقه پاره کردند… خیلی سنگین بود… اما اینجا یقه پاره کرد… عدّهای هم در کربلا یقهها پاره کردند… امام زمان روحی فداه در زیارت ناحیه دارند: وقتی ذوالجناح با یالِ خونین و زین واژگون در جلوی خیمه ظاهر شد، این دخترها منتظر بودند و فکر کردند که پدر آمده است، از خیمهها بیرون دویدند… گیسوها پریشان بود و به صورتها میزدند…
لا حول و لا قوّه الا بالله العلی العظیم
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
وَ سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ
دعا
اِلَهَنا یَا حَمِیدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ یَا عَالِی بِحَقِّ عَلِیٍّ یَا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَهَ یَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ یَا قَدیمَ الإحسان بِحَقّ الحُسَین، و بتسعهِ المعصومینَ مِن ذرّیّهِ الحسین یا الله… یَا أرحَمَ الرّاحِمین، یَا غیاثَ المُستَغیثیِن، یَا إلَهَ العَاصِین، یا مَنْ اِسْمُهُ دَوآءٌ وَ ذِکْرُهُ شِفآءٌ، یَا سَریعَ الرّضا…
خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام و به خمسهی طیّبه و به شدّت مصیبت امام حسن عسکری صلوات الله علیه در داغ امام هادی صلوات الله علیه قسم میدهیم امام زمان روحی فداه را برسان.
خدایا! قلب مبارک امام زمان روحی فداه را از ما راضی نگه دار.
خدایا! عاقبت امرمان را ختم به خیر بفرما.
خدایا! کشور ما را، نظام ما را، رهبر حکیم و نورانی و موفق ما را بیش از پیش مورد عنایت خودت قرار بده.
خدایا! ملّت شهیدداده و ولایتمدارِ ما را دشمنشاد نفرما.
خدایا! سایهی پُربرکتِ رهبرمان را تا ظهور و در کنار حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشّریف مستدام بدار.
خدایا! دشمنانشان را ذلیل و خار بگردان.
خدایا! نفوذیها را افشاء بگردان.
خدایا! دست خیانت را از سنگرهای نظام کوتاه بفرما.
خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم میدهیم استکبار عالمی، صهیونیزم، تکفیر، ترور و نفوذ را نابود بگردان.
خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم میدهیم نسل ما را صالح و سالم و شیعیان خالصِ حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه قرار بده.
خدایا! جوانهای ما را به سامان برسان.
خدایا! تو را به حضرت موسی بن جعفر صلوات الله علیه قسم میدهیم عموم مریضها و مریضهای مورد نظر را شفای عاجل روزی بفرما.
خدایا! نعمت سلامتی و امنیت و نظام اسلامی و ولی فقیه نورانی حکیم و مقتدر و شجاع که به ما دادهای از ما زوال نیاور و توفیقِ شکر آنها را به ما مرحمت بفرما.
غفرالله لنا و لکم
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه انبیاء، آیه ۷۳ (وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاهِ وَإِیتَاءَ الزَّکَاهِ ۖ وَکَانُوا لَنَا عَابِدِینَ)
[۳] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۲۴ (وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی ۖ قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ)
[۴] سوره مبارکه انعام، آیه ۷۵
[۵] سوره مبارکه حج، آیه ۷۸ (وَجَاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ ۚ هُوَ اجْتَبَاکُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ ۚ مِلَّهَ أَبِیکُمْ إِبْرَاهِیمَ ۚ هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمِینَ مِنْ قَبْلُ وَفِی هَٰذَا لِیَکُونَ الرَّسُولُ شَهِیدًا عَلَیْکُمْ وَتَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ ۚ فَأَقِیمُوا الصَّلَاهَ وَآتُوا الزَّکَاهَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاکُمْ ۖ فَنِعْمَ الْمَوْلَىٰ وَنِعْمَ النَّصِیرُ)
[۶] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۷۵ ، صفحه ۳۶۶
[۷] سوره مبارکه یس، آیه ۳۱
[۸] سوره مبارکه آل عمران، آیه ۱۹۱
[۹] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۵۶ (الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ)
[۱۰] سوره مبارکه صف، آیه ۱۰ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَىٰ تِجَارَهٍ تُنْجِیکُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ)
[۱۱] سوره مبارکه توبه، آیه ۱۱۱ (إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ ۚ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ ۖ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاهِ وَالْإِنْجِیلِ وَالْقُرْآنِ ۚ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ ۚ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُمْ بِهِ ۚ وَذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ)
[۱۲] سوره مبارکه نجم، آیه ۳۹
[۱۳] سوره مبارکه نجم، آیه ۴۰
[۱۴] نهج البلاغه، خطبه ۴۲
[۱۵] نهج البلاغه، حکمت ۴۵۶
[۱۶] سوره مبارکه حدید، آیه ۳
[۱۷] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۲۴ (وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی ۖ قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ)
[۱۸] سوره مبارکه انعام، آیه ۱۲۴ (وَإِذَا جَاءَتْهُمْ آیَهٌ قَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّىٰ نُؤْتَىٰ مِثْلَ مَا أُوتِیَ رُسُلُ اللَّهِ ۘ اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالَتَهُ ۗ سَیُصِیبُ الَّذِینَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا کَانُوا یَمْکُرُونَ)